میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 328
:: باردید دیروز : 12
:: بازدید هفته : 340
:: بازدید ماه : 9479
:: بازدید سال : 47254
:: بازدید کلی : 650738
نویسنده : گمنام
شنبه 13 خرداد 1391

اوّلین مرحله در کنترل ذهن، کنترل گفتار است. امروزه ارتباط زبان و فکر را اثبات کرده اند. امامان معصوم (علیهم السلام) فرموده اند: «المُؤمن مُلجَم» دهان مومن لجام دارد. در قرآن نیز آمده است: «وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا» سخنی استوار بگوئید. و در روایت دیگری آمده است: «خیرُ الکلامِ ما دَلَّ و جَلَّ و قَلَّ و لَم یُمِلّ» بهترین کلام ها، کلامی است که پر محتوی، جلیل، قلیل، و غیر مُملّ باشد.

از جمله رذایلی که در مباحث اخلاقی نام می بند، «فضول الکلام» و حرف زدن زائد و بی معناست؛ یعنی منظوری را که می توان با دو سه کلمه بیان کرد، با هفت هشت کلمه بیان کینیم. این چهار پنج کلمه اضافه که از دهان ما خارج می شود، سخن «مالایعنی» هستند، به معنای سخنی که معنایی ندارد و گاه حوصله مخاطب از شنیدن آن سر می رود.

دوّمین مرحله، کنترل شنیدارهاست. گوش انسان نباید هر چیزی را بشنود. حضرت امام خمینی (ره) می فرمودند: «گوش دادن به تغنیّات اراده را ضعیف می کند». در رساله سیر و سلوک علامه مجلسی (ره) نیز این نکته آمده است.

از امام نهم (علیه السلام) نقل شده است که حضرت فرمودند: «مَن أصغی إلی ناطقٍ فَقَد عَبَدَهُ فإن کان النّاطِقُ عنِ اللهِ فقد عَبَدَالله و إن کانَ النّاطِقُ یَنطِقُ عن لِسانِ إبلِیسَ فقد عَبَدَ إبلیسَ» هر کس به سخن سخنگوئی گوش فرا دهد به تحقیق عبد او شده، پس اگر سخنگو از جانب خدا باشد، به تحقیق بندگی خدا را نموده و اگر سخنگو از زبان شیطان سخن بگوید، به تحقیق بندگی شیطان را نموده است.

پای هر درسی نباید نشست و هر نواری را نباید گوش داد.

بسیاری را دیده ام که می گویند: چرا در نماز حواسمان جمع نیست؟ وقتی چشم انسان رهاست، چرا حواسش جمع باشد؟ وقتی هر فیلمی و نواری را می بیند و می شنود، آیا انتظار دارد که هنگام نماز صدای تکبیر و مناجات او تا عرش بالا برود! او می خواهد در این آینه، جمال الهی را بنگرد، ولی دیگرآینه ای باقی نمانده است. اگر عکس بدی را ببینیم از ذهنمان بیرون نمی رود. چه کار کنیم؟ ورود آن به اختیار خودمان است و می توانیم جلویش را بگیریم، امّا وقتی آمد، دیگر نمی توانم آن را بیرون کنم.

قبل از گناه، انسان باید از زمینه های گناه پرهیز کند. ممکن است انسان مبتلا شود و دیگر نتواند درمان کند. اگر از کسانی که اهل گناه هستند بپرسید، درمی یابید که همه اول بار فقط می خواستند بدانند، ولی گرفتار شدند. همچنان که برخی انسان های خوب یک بار به صرف کنجکاوی به مجلس امام حسین (علیه السلام) آمده بودند، امّا امام (علیه السلام) ایشان را خریده و در این محیط معنوی نگه داشته است.

«إنّ لِربّکُم فی أیّامِ دَهرِکُم نَفَحاتٌ ألا فَتَعَرَّضُوا لَها» همانا برای پروردگار شما در روزهای زندگیتان نسیم هایی است، آگاه باشید و خود را در معرض آن نسیم قرار دهید.

بیایید خود را در معرض آن نسیم ها قرار دهیم.

کنترل چشم، گوش و زبان موجب می شود تا ذهن انسان سالم باشد.

مرحوم سید علی آقای قاضی (ره) می فرمود: «25 سال به طور جدی چشم خود را از حرام بستم. کارم به جایی رسید که قبل از این که نگاهم به نامحرمی بیفتد، چشمم خود به خود بسته می شد». مراقبت چشم دربرابر حرام، چشم را دارای اراده می کند.

اگر از گناه پرهیز کردیم، ایمان به اعضای بدن نیز وارد می شود. عضو عضو انسان، مؤمن می شود. درست است که جای ایمان در دل است، ولی قرآن، مؤمن واقعی را کسی می داند که زبان، دست، گوش، چشم و اعضای دیگرش همه ایمان دارند. پس اگر کانال های ورودی ذهن را کنترل کردیم، تخیّلات و ذهنیّات انسان نیز کنترل و هدایت می شوند.

به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دکترآقا تهرانی

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: پـرســــــــمـان , ,
:: برچسب‌ها: دکترآقاتهرانی , رایه الهدی , کنترل ذهن ,
:: بازدید از این مطلب : 2755
|
امتیاز مطلب : 72
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
نویسنده : گمنام
شنبه 13 خرداد 1391

شخصیت انسان برآیند سه عامل محیط، وراثت و اراده است، و نقش اراده از دو عنصر دیگر، قوی تر و بارزتر است.

اگر محیط و وراثت انسان را در سیر به کمال یاری نرساند. اراده و ایستادگی انسان تنها گزینه ای است که می تواند هدف را نشانه رفته و انسان را به سوی کمال واقعی برساند. البته لطف خداوند متعال برانگیخته خواهد شد؛ در این صورت، پدر و مادر در کارهای نیک انسان چندان شریک نخواهند بود؛ چرا که در نیل به این کمال آن ها نقشی نداشته و این همه تلاش از آن خود او است.

اما اگر پدر و مادر خدمتی انجام دهند، که راه سیر فرزند خود را هموارتر سازند، به طور قطع آن ها به اندازه همت و تلاش خود در کمال فرزند خود شریک خواهد بود.

کسی که مادرش بدون وضو به او شیر داده، بیشتر از کسی که با وضو شیر خورده، آسیب می بیند، ولی در برابر مجاهدت ها و تلاش هایش در راه خودسازی، پاداش بیشتری به او عطا می گردد. یکی از شاگردان بسیار خوب مرحوم آقای قاضی (رضوان الله تعالی علیه)، مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت (قدس الله نفسه الزکیه) بودند. ایشان برای استفاده از محضر آقای قاضی به نجف مشرف شده بودند. پدر ایشان نامه می نویسند که راضی نیستم یک کار مستحب انجام بدهی؛ چون در نجف شایعه شده بود که آقای قاضی (اعلی الله مقامه) مذهب صوفیه دارند و به همین دلیل بسیاری ایشان را تکفیر می کردند. آقای بهجت (ره) خدمت آقای قاضی (رض) می رسند و جریان را با ایشان در میان می گذارند. آقای قاضی (ره) می فرمایند: «سخن پدرت را گوش کن و هیچ کار مستحبّی انجام نده!»

نکته این جا است که بعد از این که پدر ایشان به رحمت خدا می روند، کمالاتی که خداوند متعال به آقای بهجت (ره) عنایت می فرماید، از تمام هم شاگردانی که همواره به مستحبات مبادرت داشته اند، بیشتر بوده است.

این است که گفته اند تو بندگی کن «او ذرّه پرور آید.»1 نباید نگران خدا بود که آیا او مدیریت می کند یا نه؟ او می تواند یا نه؟ او با خبر می شود یانه؟

باید دانست خداوند متعال از کسانی که در راه او اذیت می شوند، غافل نیست. او خوب تر از هر که می بیند. می داند و می تواند. پس جای ابهام ترس و دلهره کجاست؟ اگر خود ما اهل کار و اراده باشیم، خداوند هیچ گاه کم نیاورده و بنده اش را کم نمی گذارد.

هر چه محیط و وراثت بد باشد، انسان باید تکلیفش را با خودش روشن کند. نمونه های فراوانی وجود دارد از کسانی که به وظیفه خود عمل کرده اند و خداوند راه سخت و صعب را برایشان گشوده است. حضرت آیت الله خامنه ای (دامت برکاته) به خاطر بیماری پدرشان مجبور شدند از قم که مرکز علم و اجتهاد بود به مشهد مقدس بازگردند در حالی که حوزه مشهد با قم قابل مقایسه نبود. علامه طباطبایی (رحمه الله)، امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه)، آیت الله بروجردی (رحمه الله) و... در قم بودند، و در مشهد کسی نبود؛ اما خداوند همه چیز را برای ایشان جبران کرد.....

بقیه در ادامه مطلب...

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: پـرســــــــمـان , ,
:: برچسب‌ها: رایه الهدی , دکترآقاتهرانی , محیط , وراثت , اراده ,
:: بازدید از این مطلب : 2834
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
نویسنده : گمنام
شنبه 13 خرداد 1391

سؤال: پاره ای از مردم خود را حقّ و یا مدار حقّ می دانند و گروهی دیگر را ناحقّ می خوانند و در مقابل آن ها نیز گروه مقابل را ناحقّ، و خود را بر حقّ می شمارند، و هر کدام برای حقانیّت خود و ردّ دیگری، دلایلی دارند. معیار شناخت حقّ و ناحقّ چیست؟

جواب: "اِعرِف الحَقَّ، تَعرِف أهلَه" حق رابشناس! تا که اهل حق را بشناسی. توجّه باشد که جز حضرات معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) انسان مطلقی نداریم. هر کس می تواند، در موضوعی درست فکر کند و یا خدای نکرده به باطل افتد. در واقع همیشه باید با دلیل و منطق مطلبی را پذیرفت و یا ردّ کرد. که گویند باید نوکر دلیل بود! اگر حجت عقلی – علمی بر ما تمام گشت، می پذیریم و گرنه هر که و هر چه باشد، ممکن است درست گفته و یا به خطا افتد.

بیش از این که به افراد بنگریم باید به بیانات و گفته های آن ها توجّه کرد. اشکالی ندارد که شخص آدم وارسته ای باشد، از دروغ، غیبت و تهمت پرهیز کند، ولی به اشتباه و خطا افتد.

شاخص و میزان حق و باطل:

بحث شناخت حقّ و باطل، بحث چندان ساده ای نیست بلکه از پیچیدگی خاصّی برخوردار است که باید به دقت به آن پرداخت، و آن این که تشخیص حقّ و باطل با کدام میزان و معیار است. بنابر عقیده ما، میزان در تشخیص حق و باطل، اوّل وحی الهی است که اینک در قرآن تجلّی یافته و دیگری عقل است که به لطف الهی همه از آن بهره مندیم. البته تفسیر قرآن توسط سنّت تحقق می یابد که گاه توسّط بیان، امضاء، تقریر و یا رفتار پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) ارائه داده می شود...........

بقیه در ادامه مطلب...

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , پـرســــــــمـان , ,
:: برچسب‌ها: رایه الهدی , حق , معیارشناخت حق ,
:: بازدید از این مطلب : 2576
|
امتیاز مطلب : 46
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
نویسنده : گمنام
دو شنبه 13 خرداد 1391

 

 

بقیه تصاویر در ادامه مطلب...

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1863
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
جمعه 12 خرداد 1391

به نقل از رزمندگان شمال، طیبه خزایی همسر سردار شهید حشمت الله طاهری فرمانده گردان مالک اشتر لشکر 25 کربلا روایت می کند:

زمانی که مادر حشمت برای خواستگاری به منزل ما آمد من در تهران و خانواده حشمت در شهرستان ساکن بودند. به علت دوری مسافت و غربت تصمیم گرفتم جواب منفی بدهم. اما همان شب خوابی دیدم که مرا منصرف کرد؛ در خواب جمعیت عظیمی را دیدم که با پرچم های سبز و قرمز به دست در حالی که فریاد یا محمد و یا حسین می دادند در حرکت بودند. سوال کردم اینان کیستند؟ جواب دادند این ها کاروان محمد (ص) هستند. خیلی خوشحال شدم چرا که با شروع جنگ همیشه غبطه می خوردم چرا نمی توانم به جبهه بروم. اما ناگهان یکی از بین جمعیت فریاد زد تو که سرباز ما را قبول نداری از ما نیستی. روز بعد قبل از دادن جواب به خانواده حشمت برای یکی از دوستانم خوابم را تعریف کردم و او پیشنهاد استخاره داد. متوسل به قرآن شدم و این آیه آمد: ازدواج و تقوا را پیشه کنید تا رستگارشوید. جواب مثبت دادم و با مهریه ای شامل یک جلد کلام اللّه مجید و یک جلد نهج البلاغه توسط حضرت آیت الله جوادی آملی به عقد ایشان در آمدم . روز عقد بعد از صرف ناهار، حشمت میهمانان را که از آمل آمده بودند، به ملاقات امام خمینی (ره) برد. آیت اللّه جوادی آملی در سخنرانی روز نیمه شعبان همان سال درباره ازدواج او چنین گفت: بعضی می گویند نمی شود زندگی علی (ع) را پیاده کرد ولی من امروز به عینه دیدم که بخشی از زندگی علی (ع) پیاده شده است.

 







رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1916
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
جمعه 12 خرداد 1391

استاد گرامي، سلام عليكم ورحمه الله وبركاته
فاصله بين غيبت، گلايه و انتقاد چيست؟ ملاك تشخيص آنها چيست؟
ممكن است از كسي دلخور باشيم و گفتن مطلب به صورت رودررو سخت باشد و يا باعث كدورت شود و يا دسترسي به آن شخص راحت نباشد. بنابراين به فردي ديگر مي گوييم تا او گوشزد نمايد. مثلا دلخوري از خانواده همسر و گلايه از آنها پيش وي و يا در مناسبات اداري گلايه كردن پيش مافوق. آيا اين نوع گلايه غيبت محسوب نمي شود؟
بعضي مواقع در مناسبات كاري ممكن است چند نفر كارمند به رفتار شخص يا قسمتي از اداره انتقاد داشته باشند. بنابراين در محافل چند نفره در اين خصوص زبان به انتقاد و اعتراض مي گشايند. همينگونه است انتقاد دانشجويان نسبت به استاد يا انتقاد مردم به مسئولين. آيا اين انتقاد غيبت به حساب نمي آيد؟
با تشكر

حجت الاسلام و المسلمین جاودان فرمودند:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
غیبت این است که عیب برادر و خواهر مومنی را در پشت سر او بگوئی عیبی که مخفی بوده و کسی از آن خبر نداشته است.
چنین کاری را برای عیبجویی باشد یا برای گله یا بعنوان انتقاد فرق نمی کند.
مهم اینست که عیب مخفی یک مسلمان و مومن را برای کسانی که آن را نمی دانند بگوئید و آشکار کنید.
پس عنوانی که برای آن این سخن گفته می شود و این سر فاش می گردد مهم نیست.
بنابراین اگر مسئله مورد بحث عیبی آشکار است مثلاً حرفی است که در جمع مردم گفته شده است دیگر غیبت نیست.
البته فتوای مرحوم آیت الله بهجت رضوان الله علیه این بود که از عیب آشکار اگر بقصد عیبجوئی سخن بگوئی، از سر دشمنی و برای تخریب یا از روی حسادت و امثال اینها باز غیبت است.
پس اگر برای حل مشکل آن را بکسی می گوئی مانعی ندارد.
تو نمی خواهی او را خراب کنی بلکه می خواهی از راهی او را اصلاح کنی یا با گفتن به مسئول می خواهی او راهی برای حل پیدا کند و عیب برطرف بشود مانعی ندارد
.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: احـــــــــــکـــام , پـرســــــــمـان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2899
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
جمعه 12 خرداد 1391

حجة السلام والمسلمین قدس، یکی از شاگردان آیت الله بهجت می گوید:
« آقا همیشه سفارش می کردند برای احیای شریعت نگذارید سنتها فراموش شود وعرفیات یا بدعتها جای آن را بگیرد.
روزی فرمودند:
« مرحوم حاج شیخ مرتضی طالقانی ( ازاستادان اخلاق و علمای بزرگ نجف، که استاد اخلاق آقا نیز بوده است ) همراه با عده ای از علما از جمله آیت الله العظمی خوئی به افطار دعوت بودند، وقتی غذا آماده می شود و همگی سر سفره می نشینند حاج شیخ مرتضی طالقانی می فرماید: نمک در سفره نیست و اقدام به تناول غذا نمی کنند. با اینکه بین مجلس افطاریه تا آشپزخانه بسیار فاصله بوده ( و ظاهراً از خانه ای دیگر غذا می آورده اند ). به هر حال مرحوم طالقانی دست به غذا دراز نمی کند و دیگران حتی آیت الله خوئی نیز به احترام ایشان غذا شروع نمی کنند و طول می کشد تا نمک را بیآورند. بعد از ختم جلسه و هنگام رفتن، آیت الله خوئی خطاب به ایشان می فرماید: حضرت آقا، اگر شما به این اندازه به ظاهر سنت مقید هستید که اگر کمی نمک تناول نکنید غذا نمی خورید، پس در این گونه مجالس کمی نمک با خود همراه داشته باشید تا مردم را منتظر نگذارید. آقای طالقانی فوراً دست به جیب برده و کیسه کوچکی را درآورده و می فرماید: با خودم نمک داشتم ولی می خواستم سنت اسلامی پیاده شود و متروک نباشد. »
 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2011
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
جمعه 12 خرداد 1391

 

 شما «آقا»ي مايي. «آقا» را از هر طرف بخواني «آقا»ست. با شما نجوا نكنيم، مي پوسيم.

چفيه شما، چفيه شهداست. با شهدا باشد، هنوز هم براي ولي فقيه جان مي دهند. شنيده ام شهدا رجعت مي كنند. رجعت كنند، باز هم به عشق ولي فقيه شهيد مي شوند. در رگ ما خوني است بي قرار در سينه ما دردي است كه دوايش شهادت است. شهادت، زيباترين نسخه اي است كه خدا براي عاشق مي پيچد. ما عاشق خداييم. عاشق «دست خدا». دست خدا مجروح نيست. روح «كف العباس» دارد. جراحت از نگاه ماست كه نمي فهميم شما را، اما بدان دوستت داريم «آقا»، همچنان كه پدران مان «خميني» را دوست داشتند. حتي ما بيشتر. فرزندان ما از خودمان بيشتر. مي داني «آقا»! آنجا كه شما نباشي، جبهه ما نيست. ما اردو در سرزمين ولايت زده ايم. خميني يعني خيمه. خامنه اي يعني جبهه. مكتب ما «اسلام» هم كه باشد، جز با قرائت ولي فقيه، قبولش نداريم. كربلا به پا كني، با خون مان راحت تر سخن مي گوييم تا با كلمات. دارم حساب مي كنم از 68 به اين طرف، چند سال مي شود؟! سرباز چشم بر هم مي زند، جنگ تمام مي شود، اما در عوض، فرمانده پير مي شود. «آقا»! معايب ما، محاسن شما را سپيد كرد. شايد هم معايب سياست، محاسن ولايت را. چه بسيار حادثه كه شما نگذاشتي فتنه شود، و ما نفهميديم. چه بسيار فتنه تلخ كه پايانش 23 تير و 9 دي شد، شيرين تمام شد، و ما نفهميديم. به خود گفتيم «عمار»، اما بي خود گفتيم. باد مي برد پروانه را، اگر كه آسمان قرار نداشته باشد. قرارگاه ما شمايي «آقا». «قرارگاه عمار»، «بيت رهبري» است. «علي» در هر عصري، «عمار» دارد و «ميثم تمار». اگر «عمار» يعني يار «علي»، آنكه امروز بر صورت اغيار سيلي مي زند، «سفير نهج البلاغه» است. «سيدعلي» بودن، كار سختي است. بعد از «محمد»، «ولي» بودن، كار دشواري است. فتنه را مديري چون شما بايد، كه دست آخر، سران فتنه هم بيايند و رأي بدهند. شما مظلومي «آقا»، مثل «انقلاب اسلامي» اما اقتدارتان بسيار بيشتر است. ما به اقتدار شما افتخار مي كنيم، آنجا كه در صف رأي مان، اصحاب قليل فتنه را مي بينيم. روزهايي هست كه مي ايستيم به نوبت تا در انتخابات جمهوري اسلامي رأي دهيم. روزهايي هست «آقا» كه با شناسنامه مي آييم. جز اين، روزهاي ديگري نيز هست. روزهايي كه وصيت نامه، هويت ما مي شود. ايام بيعت. بيعت فرق دارد با رأي. رأي مي آيد و مي رود، آنچه اما هيچ طوفاني ياراي خم كردن قامتش را ندارد، بيعت ما با شماست. خون بر خلاف رأي، نمي آيد و نمي رود، بلكه فقط به عشق محبوب جاري مي شود. كاش بداني «آقا» چه لذتي دارد امامي چون خامنه اي داشتن. شما بگو چيست راز گريه هاي ما؟ مگر مي توان شما را ديد و اشك نريخت؟ چيست راز اين گريه ها؟ ولايت چه مي كند با قلوب عشاق؟ شما بگو! پدرم در وصيت نامه اش نوشته: «خدايا! خدايا! تا انقلاب مهدي(عج)، خميني را نگهدار». امام كه رفت، غصه ها خوردم. شما كه رهبر شدي، ديدم خدا روي هيچ شهيدي را زمين نمي اندازد. تا انقلاب مهدي(عج) خميني شده خامنه اي. خميني زنده است. عاشق اين شعارم: «دست خدا بر سر ماست، خامنه اي رهبر ماست».

راستي «آقا»! دوست دارم در اين نامه، خطاب به شما با كلماتي بغض آلود بنويسم: پيشاپيش روز پدر مبارك! اين را اما خوب مي داني؛ «خوني كه در رگ ماست، هديه به رهبر ماست».

 

بقیه در ادامه مطلب....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: برچسب‌ها: نامه , امام خامنه ای , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2135
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
جمعه 12 خرداد 1391

حضرت آية الله مرعشى نجفى اعلى الله مقامه مى گويد:

در راه زيارت عسكريين عليهماالسلام (امام هادى و عسكرى) و در جاده اى كه به امامزاده سيد محمد عليه السلام منتهى مى شود راه را گم كردم و در اثر شدت تشنگى و گرسنگى از زندگى مايوس شده ، به حالت بيهوشى روى زمين افتادم . ناگهان چشم بازكردم ، ديدم سرم در دامن شخص بزرگوارى است . آن شخص به من آب گوارايى داد كه مانندش را درعمر خود نچشيده بودم . بعد از آن ، سفره اش را باز كرد، و در ميان آن دو يا سه عدد قرض نان بود كه از آن ها نيز خوردم . آن گاه به من فرمود: اى سيد! قصد كجا را دارى ؟ گفتم : حرم مطهر سيد محمد.

فرمود: اين حرم سيد محمد است.

نگاه كردم ديدم در زير بقعه سيد محمد قرار داريم، در حالى كه من در قادسيه گم شده بودم و مسافت زيادى بين آن جا و حرم امامزاده سيد محمد وجود دارد.

در مدتى كه با آن شخص بزرگوار بودم، بهره هاى فراوانى نصيبم شد و مرا به انجام چندين عمل سفارش كرد؛ از جمله: تلاوت قرآن كريم ...و تسبيح فاطمه زهرا عليهاالسلام و...ولى به ذهنم خطور نكرد اين آقا كيست، مگر زمانى كه از نظرم غايب شد.(1)


همچنان که رسول اكرم صلى الله عليه و آله نیز فرمودند:

تعقيباتى هست كه هر كس آن ها را بعد از تمامى نمازهاى واجب بگويد، ناكام و نااميد نشود؛ (و آن عبارت است از: سى وسه مرتبه سبحان الله و سى و سه مرتبه الحمدلله و سى و چهار مرتبه الله اكبر.) (2)

1- امالى الطوسى ، 402.
2- فلاح السائل ، ص 165.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1756
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
جمعه 12 خرداد 1391

سيد علي اکبر ابوترابي، به سال 1318 ش در قم متولد شد و پس از اخذ دپيلم، وارد حوزه علميه مشهد گردید و از همین میدان ، به اردوی سربازان جان برکف حضرت روح الله پیوست. در پي تبعيد امامش به نجف، سدعلی اکبر به رکاب سردارش شتافت و زمانی که پس از شش سال اقامت در نجف، قصد داشت تعدادی از اعلاميه‏ هاي امام را به ايران بياورد در مرز خسروي دستگير و طعم نخستین اسارت و شکنجه را در همین سن و سال چشید.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، این سرباز آزاده شده از چنگال طاغوت، با آغاز جنگ تحميلي، به همراه شهيد دکتر چمران در ستاد جنگ ‏هاي نامنظم به نبرد با متجاوزان طاغوتِ بعثی مشغول شد و به تاریخ 26 آذر 59 به اسارت دشمن بعثي در آمد.
سید علی اکبر ابوترابی در طول ده سال اسارت، با سیره ی عملی خود ، به اسطوره ی امید بخش ده ها هزار اسیری تبدیل شد که او را به چشم نماینده ی حضرت روح الله می نگریستند.
سرانجام حجت الاسلام سيدعلي اکبر ابوترابي،از بند طاغوتِ عراق نیز آزاد شد و به آغوش میهن بازگشت و این فرصت را یافت که ده سال نیز در سنگر مجلس شورای اسلامی و ستاد امور آزاده گان ، به نهضتِ پیر و مرادش خدمت کند.
و تقدیر چنین بود که به روز 12 خرداد 1379 ش برابر با 27 صفر 1421 ق در راه زيارت امام رضا(ع) به همراه پدر فرزانه اش حاج سيدعباس ابوترابي ، از زندان تن نیز رها گردد و همزمان با روز شهادت امام رضا(صلوات الله علیه) در حرم مطهر رضوی آرام بگیرد.
 


حجت الاسلام سید علی اکبر ابوترابی ، اواخر دهه ی 1340 ، زندان های رژیم پهلوی
 


 


حجت الاسلام سید علی اکبر ابوترابی ، اوسط دهه ی 1360 ، زندان های رژیم بعثی صدام
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: برچسب‌ها: سیدعلی اکبر ابوترابی , آزادگان , اسارت , دفاع مقدس , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 1864
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
جمعه 12 خرداد 1391

آیت الله محمد شاه آبادی نقل می کنند:

در زمان قدیم، حمام ها عمومی و دارای خزینه بود. روزی مرحوم شاه آبادی به حمام رفته بودند و پس از شست و شوی خود، وارد خزینه شدند و بعد از آب کشیدن بدن، بیرون آمدند و چون می خواستند از سطح حمام بگذرند، احتیاط می کردند که آب های کثیف بر بدنشان نریزد.

سرهنگی که اونیز در حمام بود، چون احتیاط ایشان را دید، زبان به طعن و تمسخر گشود و به ایشان اهانت کرد.
ایشان از این تمسخر و طعن او خیلی ناراحت شدند، اما چیزی نگفتند و به راه خود ادامه دادند.

فردای آن روز مشغول تدریس بودند که صدای عده ای که جنازه ای را حمل می کردند، شنیدند. پرسیدند چه خبر شده؟ اطرافیان جواب دادند که آن سرهنگی که دیروز در حمام به شما اهانت کرد، وقتی از حمام بیرون آمد، سر زبانش تاول زد و درد آن هر لحظه بیشتر شد و معالجه ی دکترها هم سودی نبخشید و در کمتر از 24 ساعت، از دنیا رفت...

بعدها، هر وقت که آیت الله شاه آبادی از این قضیه یاد می کردند، متأثر و ناراحت می شدند و می فرمودند: «ای کاش آن روز در حمام به او پرخاش کرده و ناراحتی خود را بروز می دادم تا گرفتار نشود».

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مـــردان خــــدا , ,
:: بازدید از این مطلب : 2502
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
جمعه 12 خرداد 1391

 اهل بیت(ع) فرمودند فرزندانتان را با فرهنگ ما آشنا کنید پیش از آنکه دیگران در گمراهی آنها پیش دستی کنند. ما باید در مقابله با این هتاکی ها در دفاع از ائمه(ع) فعال باشیم و اگر بتوانیم فرهنگ سازی خوبی داشته باشیم و آنطور که ائمه فرمودند آنها را به مردم معرفی کنیم همه مسائل حل خواهد شد.

نصیری در ادامه افزایش اهانت به مقدسات را از تبعات مدرنیته دانست و گفت: مدرنیته شمشیر دو لبه است و یک بستر آن این است که دهکده جهانی تشکیل شود تا آنها اندیشه خود را سرازیر کنند. وسایل ارتباط جمعی از جمله موبایل، ماهواره و... افزایش پیدا کرده است البته در همین فضای آلوده هم می توان کار توحیدی انجام داد....

 

بقیه در ادامه مطلب.....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1935
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
جمعه 12 خرداد 1391

در زمان آیت الله شاه آبادی، استفاده از بی سیم و رادیو در ایران تازه رایج شده بود، ولی چون وسایل ارتباط جمعی به دست حکومت رضاخان اداره می شد، بیشتر برنامه های آن مبتذل، ضد اسلامی و مروج فرهنگ غرب بود.

این امر موجب شد که عده ای از علماء معتقد به حرمت تمام برنامه های آن شوند و به حرمت استفاده از آن فتوا دهند.

در این حال عده ای از مردم نزد آیت الله شاه آبادی رفته، از ایشان درباره ی جواز استفاده از این وسایل سؤال کردند. ایشان ضمن اظهار تأسف از این که این وسیله ی تبلیغ خوب، در دست مسلمانان نیست فرمودند:

« رادیو، همچون زبان گویایی است که هم می تواند به دانش و فرهنگ خدمت کند، هم می تواند گفتارهای ناصواب بگوید. بنابراین، خرید و نگهداری آن برای استفاده از برنامه های مفید، مانعی ندارد».

در دورانی که بلندگو تازه رواج یافته بود و تعدادی از علماء، استفاده از آن را مجاز نمی دانستند، ایشان در پاسخ عده ای از مردم که از ایشان پرسیدند: آیا اجازه می دهید بلندگویی خریده و در مسجد نصب کنیم؟
جواب دادند:

« این چه سؤالی است؟! حتما" آن را تهیه کنید که تا من زنده ام، حجت بر مردم تمام شود که این وسیله گناه ندارد و نگهداری آن و نیز استفاده از آن در موارد صحیح، نه تنها زیانی ندارد، بلکه لازم است».

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مـــردان خــــدا , ,
:: بازدید از این مطلب : 1875
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
جمعه 12 خرداد 1391

آیة الله نصرالله شاه آبادی از پدر خود نقل می کنند: «اگر برای نافله ی شب بیدار شدید برای نافله خواندن آمادگی روحی ندارید، بیدار بمانید. بنشینید، حتی چای بخورید. انسان بر اثر همین بیداری، آمادگی برای عبادت را پیدا می کند.»

همچنین می فرمودند: « بیداری سحر، هم برای مزاج مادی مفید است و هم برای مزاج معنوی».
در منبرهایشان مکررا" می فرمودند:« برای دنیایتان هم که شده، سحرها بیدار شوید. چون بیداری سحر، وسعت رزق، زیبایی چهره و خوش اخلاقی می آورد».

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مـــردان خــــدا , ,
:: بازدید از این مطلب : 1881
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
جمعه 12 خرداد 1391
به گزارش بولتن نیوز، قرار است دفتر سابق آقای منتظری در آیین سالگرد رحلت حضرت امام کتابی را به صورت غیر قانونی چاپ و توزیع نماید.
 
مطرح است این کتاب که به مقدمه سعید منتظری شروع می شود با حمایت پشت پرده بقایای باند روسیاه مهدی هاشمی معدوم و موافقت و تاکید احمد منتظری (مسئول دفتر غیرقانونی آقای منتظری) مبنی بر توزیع آن بوده است.
 
کتاب یاد شده که منتسب است به اظهارات منتشر نشده ای از آقای منتظری در زمان حیات وی، دارای اتهامات سراسر کذب و دروغ نسبت به حضرت امام (ره) و نظام اسلامی است.
 
ضمن آنکه بر اساس اخبار واصله قرار است توسط دفتر سابق آقای منتظری بین مرتبطین و هواداران توزیع گردد.
 
لازم به ذکر است تا کنون از سوی موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام (ره) در این خصوص هیچ موضعی اعلام نشده است و همچنین از طرف مراجع امنیتی و قضایی هیچگونه برخوردی با عوامل تهیه و توزیع آن انجام نشده است.
 
اگرچه بازماندگان باند مهدی هاشمی معدوم در سایت های خبری مختلف مظلوم نمایی کرده و خبر از تعطیلی دفتر مرحوم منتظری توسط نظام داده اند. اما مشاهدات عینی حاکی از آن است که این دفتر همچنان دایر بوده و به محلی برای توطعه و طراحی برای انتقام از امام و انقلاب تبدیل شده است، توطعه هایی که خروجی آن را در سایت های جریان فتنه می بینید.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2051
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
جمعه 12 خرداد 1391
 
نامه اول
محمد بن عیسی نقل می کند: در دفتر (محل کتابت و نامه نگاری) ابی عَبّاد بودم که دیدم نامه ای را رونوشت می کند. از او پرسیدم که این نامه کیست؟ به من گفت: این نامه امام رضا علیه السلام به فرزندش امام جواد علیه السلام است که از خراسان برای او ارسال کرده بود. از او خواستم نامه را به من بدهد تا بخوانم. در آن نوشته شده بود:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ أَبْقَاكَ اللَّهُ طَوِیلًا وَ أَعَاذَكَ مِنْ عَدُوِّكَ یَا وَلَدِ فِدَاكَ أَبُوك‏ ...
 
به نام خداوند بخشنده مهربان ، خداوند به تو عمر طولانی عنایت فرماید و تو را از دست دشمنانت مصون دارد . ای فرزندم پدرت فدایت شود. اموال من از آنِ توست من برای تو اندوهبار و دلخسته‌ام تو هم برای حفظ حیثیت و جان و مال خودت از شرور دشمن ، هر کس از چپ و راست تو آمد او را به صله و جایزه خوشحال ساز ، دوستان و موالی و بستگان و فرزندان امام موسی و جعفر را برای قرابت آن دو بزرگوار به مال فراوان، صله رحم کن و از نیکان دودمان آنان دختری با اراده برگزین ، بخیل و ممسک نباش و با او ازدواج نما. خداوند در قرآن می‌فرماید:
 
هر کس به خداوند قرض دهد خداوند آن را چند برابر به او بر می‌گرداند . (۲۴۵/بقره) و نیز می‌فرماید : هر کس به زن و فرزند و کسان خود وسعت بدهد خداوند به او وسعت و نعمت عنایت فرماید و هر کس از رزق و روزی خود که خداوند به او عنایت فرموده انفاق کند ، خداوند بر وسعت و نعمت و رزق او می‌افزاید. (۷/طلاق) … ای فرزندم پدرت فدایت گردد این پدر توست که دل به چیزی نبست ، تو هم چنان باش.[۱]
 

نامه دوم در ادامه مطلب....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1937
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
جمعه 12 خرداد 1391
در زماني كه ياس و ترديد، دامان ذهن هاي حيرت خورده را تاريك ساخته بود؛ لطف الهي بر صفحه منور عترت محمدي علیه‌السلام ساطع شد و كوثر ثاني آل طاها، يعني حضرت ابن الرضا، جوادالائمه علیه‌السلام جهان را به قدوم مبارك خود روشن ساخت.
 
از آنجا كه سن شريف امام رضا علیه‌السلام به 50 سالگي نزديك مي شد و هنوز آن حضرت فرزندي نداشت، ياوه گويان، جاهليت پدران گذشتگان خود را زنده كردند و به آن حضرت نسبت ابتر بودن، دادند و با اشاعه اين شبهه، درصدد ايجاد زلزله اي شرك آلود در ساختار عقيدتي و فكري معتقدان به ولايت و امامت بودند كه ناگهان خبر ميلاد امام جواد علیه‌السلام دل هاي مومنان را شاد و ايمان آنان را راسخ تر و استوارتر ساخت.آنگاه كه امام جواد علیه‌السلام در نقابي از نور متولد شد،(1) پدر بزرگوارش او را در آغوش كشيد و نقاب را از روي زيبايش كنار زد و فرمود: تو همان مولود مبارك هستي كه جدم رسول خدا از آن خبر داد و فرمود: من فداي او گردم.(2)
 
ابن اسباط و عبادبن اسماعيل مي گويند در هنگام ولادت امام جواد از پدربزرگوارش سوال كرديم مولود مبارك همين است؟ حضرت فرمودند: «هذا المولود الذي لم يولد في الاسلام اعظم بركه منه»(3) خداي سبحان به امام رضا علیه‌السلام دردانه اي را عطا فرمود كه چشمه جوشان جود بخشش الهي بود. جود و بخشش آن حضرت تا آنجا وسعت يافت كه مردم عراق آن حضرت را «باب المراد الي الله» مي خواندند.
 
در جود و بخشش آن حضرت همين بس كه امام رضا علیه‌السلام ايشان را به حق پدر بر فرزند قسم داد و فرمود: اي اباجعفر از تو مي خواهم وقت خروج از خانه از دري بيرون روي كه دست همه نيازمندان به تو برسد و همراه خود طلاو نقره داشته باش تا هيچ نيازمندي از پيش تودست خالي برنگردد......
 
بقیه در ادامه مطلب....
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , پـرســــــــمـان , ,
:: برچسب‌ها: امام جواد علیه السلام , کوثر ثانی , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2768
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
نویسنده : گمنام
جمعه 12 خرداد 1391
عبدالله بن محمد عابد مى‏گوید: سال 255 هجرى قمرى بود، روزى در شهر و در منزل امام عسکرى علیه السلام بودیم، از او پرسیدم: اى فرزند رسول خدا! چگونه بر پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام صلوات و درود بفرستیم؟ آیا ممکن است به من بیاموزید؟
 
امام عسکرى علیه السلام لب به سخن گشود و صلوات مخصوص پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و هر یک از امامان معصوم را، یکى پس از دیگرى بیان نمود و چون مقدار زیادى کاغذ براى نوشتن به همراه داشتم، همه آنها را به طور کامل نوشتم .
 
صلوات و درود بر امام جواد علیه السلام را چنین بیان فرمود: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىِّ بْنِ موُسى عَلَمِ التُّقى وَنوُرِ الْهُدى وَمَعْدِنِ الْوَفآءِ وَفَرْعِ الاَْزْکِیآءِ وَخَلیفَةِ الاَْوْصِیآءِ وَاَمینِکَ عَلى وَحْیِکَ اَللّهُمَّ فَکَما هَدَیْتَ بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ وَاسْتَنْقَذْتَ بِهِ مِنَ الْحَیْرَةِ وَاَرْشَدْتَ بِهِ مَنِ اهْتَدى وَزَکَّیْتَ بِهِ مَنْ تَزَکّى فَصَلِّ عَلَیْهِ اَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیآئِکَ وَبَقِیَّةِ اَوْصِیآئِکَ اِنَّکَ عَزیزٌ حَکیمٌ ....1
 
مرحوم کفعمى روایت کرده که دو ساعت پس از وقت فضیلت نماز عصر در هر روز، مخصوص امام جواد علیه السلام است و توسل به آن حضرت در آن ساعت و خواندن دعا، بسیار شایسته مى باشد، از جمله دعاهاى خواندنى در آن ساعت ، دعایى است که در ذیل مى آید: .....
 
بقیه در ادامه مطلب....
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1852
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
جمعه 12 خرداد 1391
ابوالوفا شیرازى به دست (فرزند الیاس ) حاکم منطقه ى کرمان دستگیر شد و مدتّى نه چندان طولانى ، با غل و زنجیر در زندان به سر مى برد.
 
او مى گوید: با گذشت زمان متوجه شدم ، توطئه ى کشتن مرا طرح ریزى مى کنند، نگران شدم که براى نجات و رهایى از این توطئه چه کنم ؟ یکى از شبها با حال تضرع و ناله در درگاه خداوند، به امام زین العابدین علیه السلام متوسل شده و رهایى خویش را طلب نمودم در همان حال ، خواب چشمانم را ربود و در عالم خواب پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم را دیدم ، که فرمود: به من و دخترم فاطمه ، و حسن و حسین و... متوسل مشو، بلکه براى طلب رزق و روزى و رفع مشکلات خود به فرزندم جواد علیه السلام متوسل شو، که خداوند به سبب او حاجتت را بر مى آورد.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1760
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : گمنام
جمعه 11 خرداد 1391

حجة السلام قدس می گوید:
« روزی آیت الله بهجت فرمودند: در تهران استاد روحانیی بود که لُمعَتین را تدریس می کرد، مطلع شد که گاهی از یکی از طلاب و شاگردانش که از لحاظ درس خیلی عالی نبود، کارهایی نسبتاً خارق العاده دیده و شنیده می شود.
روزی چاقوی استاد ( در زمان گذشته وسیله نوشتن قلم نی بود، و نویسندگان چاقوی کوچک ظریفی برای درست کردن قلم به همراه داشتند ) که خیلی به آن علاقه داشت، گم می شود و وی هر چه می گردد آن را پیدا نمی کند و به تصور آنکه بچه هایش برداشته و از بین برده اند نسبت به بچه ها و خانواده عصبانی می شود، مدتی بدین منوال می گذرد و چاقو پیدا نمی شود. و عصبانیت آقا نیز تمام نمی شود.
روزی آن شاگرد بعد از درس ابتداءً به استاد می گوید:
« آقا، چاقویتان را در جیب جلیقه کهنه خود گذاشته اید و فراموش کرده اید، بچه ها چه گناهی دارند. » آقا یادش می آید و تعجب می کند که آن طلبه چگونه از آن اطلاع داشته است.

از اینجا دیگر یقین می کند که او با (اولیای خدا) سر و کار دارد، روزی به او می گوید: بعد از درس با شما کاری دارم. چون خلوت می شود می گوید: آقای عزیز، مسلم است که شما با جایی ارتباط دارید، به من بگویید خدمت آقا امام زمان(عج) مشرف می شوید؟
استاد اصرار می کند و شاگرد ناچار می شود جریان تشرف خود خدمت آقا را به او بگوید. استاد می گوید: عزیزم، این بار وقتی مشرف شدید، سلام بنده را برسانید و بگویید: اگر صلاح می دانند چند دقیقه ای اجازه تشرف به حقیر بدهند.

مدتی می گذرد و آقای طلبه چیزی نمی گوید و آقای استاد هم از ترس اینکه نکند جواب، منفی باشد جرأت نمی کند از او سؤال کند ولی به جهت طولانی شدن مدت، صبر آقا تمام میشود و روزی به وی می گوید: آقای عزیز، از عرض پیام من خبری نشد؟ می بیند که وی ( به اصطلاح ) این پا و آن پا می کند. آقا می گوید: عزیزم، خجالت نکش آنچه فرموده اند به حقیر بگویید چون شما قاصد پیام بودی ( و ما علی الرسول إلا البلاغ المبین )
آن طلبه با نهایت ناراحتی می گوید آقا فرمود: لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقت ملاقات بدهیم، شما تهذیب نفس کنید من خودم نزد شما می آیم. »
 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1928
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 11 خرداد 1391

فرمانده سپاه ولی امر:افرادی که بیانیه‌ها و نامه‌های بدون سلام برای نایب امام زمان می‌فرستادند، پا روی خون شهدا و اعتقادات مردم گذاشتند و امروز نیز در خفت و خواری به سر می‌برند که باید در این شب آرزوها، از خدا برای خود طلب مرگ کنند، چراکه خون به دل مردم و فرزند زهرا کرده و دشمن را دلشاد کردند.

 

جباری با اشاره به صحبت‌های اخیر سیدمحمد خاتمی پیرامون بازگشتش به عرصه سیاست، یادآور شد: خاتمی که می‌خواهد پس از این همه خیانت به میان مردم بازگردد، باید جلوی مردم زانو زده و بگوید غلط کردم.

 

وی افزود: خاتمی باید خجالت بکشد، توبه کند و به مردم بگوید غلط کردم.

 

جباری تصریح کرد: اصلاحاتی‌ها یک مشت لائیک و سکولار هستند که به درون انقلاب نفوذ کرده و می‌خواهند ارزش‌های انقلاب را لگدمال کنند.

 

وی اذعان کرد: دعوای این افراد پیش از مقام معظم رهبری با امام و شهیدان است و توهین به امام هادی (ع) نیز از همین جریانات سرچشمه می‌گیرد.

 

فرمانده سپاه ولی امر با اشاره به جریان انحرافی و خطرات آن برای انقلاب عنوان کرد: سروش در دهه 70 اعلام کرد که ولایت ائمه را قبول ندارد و به همین علت نیز ولایت فقیه را به رسمیت نمی‌شناسد و امروز نیز جریان انحرافی ادعا می‌کند که وقتی با امام زمان در ارتباط است نیازی به ولی فقیه ندارد و این دو به یک اندازه خطرناک و باطل هستند و باید در مقابل آنها ایستاد....

بقیه در ادامه مطلب....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: برچسب‌ها: سردار جباری , رایه الهدی , فتنه , سران , ,
:: بازدید از این مطلب : 2055
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 11 خرداد 1391

به نقل از دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب اسلامی، موسسه انقلاب اسلامی در تازه‌ترین کتاب منتشر شده اقدام به انتشار خاطرات رهبر معظم انقلاب از امام خمینی (ره) نموده است.

 
«مدح خورشید» که به زودی و در آستانه ایام رحلت امام خمینی (ره) روانه کتابفروشی‌ها خواهد شد، شامل بیان خاطرات و تبیین مصادیق بارزی از سیره و رفتار امام خمینی (ره) است. این خاطرات که برخی از آن‌ها تاکنون انتشار عمومی نیافته است، خاطرات ایام ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای را هم شامل می‌شود.
 
«مدح خورشید» که اولین کتاب از گزیده خاطرات رهبر انقلاب است در حجم یکصد و سی و شش صفحه به همت انتشارات انقلاب اسلامی (وابسته به موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب ) گردآوری و تدوین شده است.
 
در بخشی از این کتاب و در خاطره‌ای با عنوان «اعتقاد به پیروزی خون بر شمشیر» که بر گرفته از سخنرانی معظم له در حزب جمهوری اسلامی به تاریخ بهار 1358 آمده است:
 
«تمام شیوه‌هایى که ایشان در طول این مدّتِ مبارزه به کار زدند ابتکارى بود و ابتکاراتى بود که دیگرانى که ناظر بودند همه رد می‌کردند، حتّی دوستان ایشان، حتّی دوستان ایشان! شما ببینید در ظرف این یک سالِ اخیر چه شیوه‌هایى را ایشان به کار زدند و به کار بردند! همه‌اش مبتکرانه و همه مثل تیرهایى که درست به هدف می‌خورد؛ یک دانه‌اش خطا نکرد؛ یک دانه‌اش اشتباه از آب در نیامد؛ در حالى که اغلب خدشه می‌کردند، تخطئه می‌کردند.
 
آن روزى که اعلامیه‌ى خون بر شمشیر پیروز {است}، آمد، دوستانِ نزدیک ایشان در تهران، در قم دچار تردید شدند که آیا این مصلحت است؟ این جایز است؟ این اعلامیه خوب بود؟ درست است؟ قرص، مثل کوه ایستاد و دیدید که خون بر شمشیر پیروز شد. آن روزى که ایشان رفتند به فرانسه، براى همه شگفت‌آور بود و هیچ کس به ذهنش نمی‌آمد. آن روزى که ایشان تصمیم گرفتند برگردند ایران، همه دچار دلهره شدند... و ندیدم کسى را که غیر از این قضاوت داشته باشد. با هر کس برخورد کردیم دیدیم همینجور است. خب تمام این تاکتیک‌ها، تمام این شیوه‌هاى گوناگونى که این ضرباتى که در مواقع حسّاس این مرد بزرگ، این رهبر بزرگ وارد آورده، تمام ضربات بجایى بوده و این را سرنوشت مبارزه و گذشت کار و گردش کار به ما ثابت کرد.»
 
علاقه‌مندان برای تهیه این کتاب می‌توانند با شماره تلفن‌های 66483975 - 66410649 -021 تماس حاصل نمایند و یا به نشانی پست الکترونیک book@khamenei.ir پیام ارسال نمایند.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: برچسب‌ها: مدح خورشید , خاطرات مقام معظم رهبری , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 1773
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 11 خرداد 1391

چشم، گوش و قلب، ابزار خوشناسی هستند. اگر از این ابزار درست استفاده کردیم، به خودشناسی دست خواهیم یافت. انسان با چشم می بیند. دیدن عکس مبتذلی که در مقابل فرد قرار دارد، به اختیار خود اوست. همه چیز در یک لحظه اتفاق می افتد که آیا عکس را ببیند یا نبیند. اگر آن را دید، دیگر بعد از آن در اختیار او نیست. گاهی سال ها مهمان ذهن انسان است؛ مانند میکروبی که انسان به بدن خود وارد می کند. وارد کردن آن به دست خود اوست ولی بعد از آن، در اختیار او نیست.

گاهی اوقات خالی کردن ذهن از یک خاطره، محال است. شخصی برای درمان همین مشکل، مراجعه کرد و گفت که من یک زمانی از اینترنت استفاده می کردم و عکس های بدی دیده ام و دیگر حال عبادت و نماز را ندارم؛ چه کنم؟ پاسخش این است: «النَّظَرُ سَهمٌ مِن سهامِ إبلِیس، مسمُومٌ؛ نگاه به نامحرم، تیری مسموم از تیرهای شیطان است». تیر مسموم، انسان را آلوده می کند.

گاهی شنیدنی ها نیز برای انسان، جهنّمی واقعی است. آن قدر تهمت می زند تا خسته می شود. نه خدا را قبول دارد نه قیامت را: «مَن أصغی إلی ناطِقٍ فَقَد عَبَدَهُ فإن کانَ النّاطِقُ عنِ اللهِ فَقَد عَبَدَاللهَ و إن کانَ النّاطقُ یَنطِقُ عن لِسانِ إبلِیس فَقَد عَبَدَ إبلیس؛ کسی که به گوینده ای گوش داد، او را پرستیده است. اگر گوینده از خدا می گوید، شخص خداپرست است و اگر زبان شیطان است، فرد شیطان ر اپرستیده است».

خود را به چاله نیندازیم تا بعد به فکر بیرون آمدن بیفتیم. پیشگیری، همیشه از درمان راحت تر است. باید چشم، گوش و دل را کنترل کرد. مجبور به گناه که نشده ایم. اگر گناه کردیم، در نماز، دعا، درس، فکر، خواب و ... مزاحمت ایجاد می کند.

به خاطر همین است که اسلام، فرد را از مقدمات گناه پرهیز می دهد.

حجت الاسلام و المسلمین آقاتهرانی
 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: پـرســــــــمـان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2706
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
نویسنده : گمنام
جمعه 11 خرداد 1391
 
مبتكر بحث آزاد اجتماعى است
 
گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب پیرامون حضرت امام محمدتقی جوادالائمه(علیه‏السلام)
 
بحث آزاد كار خوبى است، من موافقم با بحث آزاد؛ از اول هم موافق بودم. اين نكته‌ى اول كه بحث آزاد را ما رد نمى‌كنيم بلكه استقبال هم مى‌كنيم. مبتكر بحث آزاد اجتماعى امام جواد صلوات‌الله‌عليه است. البته قبل از امام جواد هم در زمان ائمه بحث زياد مى‌شد، اما اينى‌كه حالا بنشينند جمعا صحبت كنند امام جواد اول بار اين كار را كردند. ( (1360/3/2)
 
او امام و پيشاهنگ حركت ملت ایران بود
 
خاطره‌ى خونين 17 شهريور؛ دنباله‌ى درس جاويد فراموش‌نشدنى است كه امام جواد به ما داده است. چرا يك امام بزرگوار در 25 سالگى به شهادت مى‌رسد؟ و دستگاه جبار زمان اين ذريه‌ى پيغمبر را بيش از آن تحمل نمى‌كند؟ پاسخ به اين سخن را زندگى و شخصيت امام جواد به ما مى‌دهد. او مظهر مبارزه‌ى با باطل بود، او كوششگر براى حكومت الله بود. او براى خدا و قرآن مبارزه مى‌كرد، او از قدرت‌ها نمى‌ترسيد، او در حقيقت امام و الگو و پيشاهنگ اين حركتى بود كه امروز ملت ايران همگى دست به دست آن را تعقيب مى‌كند. (سخنرانى به مناسبت 17 شهريور در مصلى نماز جمعه‌ى تبريز 62/06/17)
 
بقیه در ادامه مطلب....
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1956
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
جمعه 11 خرداد 1391

ابویحیای صنعانی» می‏گوید: روزی در محضر امام رضا (سلام و درود خدا بر او باد) بودم، فرزندش ابوجعفر را که خردسال بود آوردند: حضرت فرمود: «هذَا الْمَوْلُودُ الَّذی لَمْ یُولَدْ مُوْلُودٌ اَعْظَمُ بَرَکَهً عَلی شیعَتِنا مِنْهُ؛ این مولودی است که با برکت‏تر از او برای شیعیان ما زاده نشده است.»
 

در همان لحظه‏ای که امام جواد به دنیا آمد، فرمود: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللّه‏ وَاَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّه‏؛ گواهی می‏دهم که خدایی غیر از خدای یگانه نیست، و به راستی محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله رسول خدا است.»

و در روز سوم ولادتش وقتی عطسه می کرد، می فرمود: «اَلْحَمْدُ للّه‏ِ وَصَلّی اللّه‏ عَلی مُحَمَّدٍ وَعَلَی الاَئِمّهِ الرّاشِدین؛ ستایش مخصوص خداست و درود خدا بر محمد و امامان هدایتگر باد.»

حکیمه وقتی این جملات را از امام جواد شنید، با شتاب نزد امام رضا رفت و عرض کرد: از این طفل عجایبی دیدم.

حضرت فرمود: آن عجایب چیست؟ حکیمه جملات لحظه ولادت و هنگام عطسه حضرت را بیان نمود. حضرت رضا فرمود: «یا حَکیمهُ، ماتَرَوْنَ مِنْ عَجائِبِه اَکْثَرُ؛ ای حکیمه! در آینده عجایب بیشتری از او خواهید دید.

 

بقیه در ادامه مطلب....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1877
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 11 خرداد 1391

به نقل از فارس، ناهید فاتحی‌کرجو اوایل زمستان سال 1360 به شدت بیمار شد و به درمانگاهی در میدان مرکزی شهر سنندج مراجعه کرد که به‌دست نیروهای ضدانقلاب اسیر شد و 11 ماه توسط ضد انقلاب شکنجه شد، موهای سرش را تراشیده و ناخن دست و پایش را کشیدند تا به امام‌خمینی(ره) توهین کند اما او شهادت را به زندگی با‌ ذلت ترجیح داد....
 

بقیه در ادامه مطلب

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: برچسب‌ها: بسیج , شهیده , شاخص , رایه الهدی , کرج ,
:: بازدید از این مطلب : 2314
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 11 خرداد 1391

در حال حاضر پيامك در ميان شهروندان جامعه ما نه تنها كاربري‌هاي واقعي خود را نيافته و از اين بابت تقصيرها متوجه نبود زيرساخت‌ها است، بلكه محملي براي رواج انديشه‌هايي است كه در قالب طنز و هجو با تمام توان به ريشه فرهنگي ملي و ديني ما مي‌تازند و با چاشني خنده‌اي كه ايجاد مي‌كنند، كسي را متوجه خطر خزنده آن نمي‌كنند. محتواي اين پيامك‌ها كه هيچگاه معلوم نمي‌شود چه طور، از سوي چه فرد يا افرادي يا تحت چه شرايطي منتشر مي‌شوند و مغز متفكر آنها يا در ديد وسيع‌تر اتاق فكر آنها كجاست، مخصوصاً و با اهداف خاص، بنيان‌هاي فكري و كاركردهاي اجتماعي را دستاويز قرار مي‌دهند.

در نوع آخر، اين پيامك‌ها به القاي موضع‌گيري هايي در مقابل جنس زن يا جنس مرد مي‌پردازند و به گونه‌اي مهندسي شده پيامك‌هاي در اصطلاح ضدزن را در آستانه روز زن و پيامك‌هاي مردستيز را در روزهاي نزديك به روز مرد منتشر مي‌كنند، به طوري كه به نظر مي‌رسد گروهي مرد معتقد به مردسالاري و برتري جنس مذكر هم پيمان شده‌اند كه جنس زن را با خنده تحقير كنند يا جمعي فمنيست دوآتشه كمر به كوچك كردن جايگاه مرد بسته‌اند.

اين مسئله علاوه بر ايجاد فضاي رواني عليه يك جنس خاص بر كاركرد تربيتي و ساختار خانواده نيز تاثير مي‌گذارد و دست به دست گشتن اين پيامك‌ها كه از گوشي كودكان و نوجوانان هم سر در مي‌آورند، نوع نگاه آنان به جنس مخالف را هم متاثر مي‌كند، آن هم در شرايطي كه زن و مرد هر كدام در آموزه‌هاي ملي و مذهبي ما جايگاه قابل احترامي دارند و بر حفظ شأن آنها تأكيده شده است.

بقیه در ادامه مطلب....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , فـــــــــرهنـگی , ,
:: برچسب‌ها: پیامک , تخریب , زن , مرد , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2298
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 11 خرداد 1391

شاید جالب ترین ماجرای ترک سیگار، مربوط به امام خمینی (ره) باشد که خاطره آن را فاطمه طباطبایی، عروس امام در کتاب «اقلیم خاطرات» نقل کرده است. او می گوید: «یک شب امام گفتند: در جوانی سیگار می‌کشیدم. تا این که یک شب سرد زمستان که پشت کرسی مشغول مطالعه بودم، به مطلب مهمی رسیدم و فکرم بشدت در گیر فهم آن شد. در همین حال برای آوردن سیگار از اتاق بیرون رفتم. پس از بازگشت همین که نگاهم به کتاب افتاد که آن را بر زمین گذاشته و به دنبال سیگار رفته ‌بودم، احساس شرمندگی کردم و باخود عهد کردم که دیگر سیگار نکشم. آن را خاموش کردم و دیگر سیگار نکشیدم.»

شهید همت هم یکی از کسانی بوده که در جوانی سیگار می کشید اما به خاطر یک جمله، تصمیم می گیرد برای همیشه سیگار را کنار بگذارد. یکی از نزدیکان او در کتاب «به مجنون گفتم زنده بمان» ماجرای ترک سیگار شهید همت را ابنطور تعریف می کند: «روز خواستگاری یا زمان خواندن خطبه عقد بود که مادرم گفت: قول می دهد سیگار هم نکشد.

خانمش هم گفت مجاهد فی سبیل الله که نباید سیگار بکشد. سیگار کشیدن دور از شان شماست! وقتی برگشتیم خانه رفت جیب هایش را گشت: سیگارهایش را درآورد له کرد و برد ریخت توی سطل آشغال. گفت تمام شد. دیگر هیچ کس دست من سیگار نمی بیند. همین هم شد......

بقیه در ادامه مطلب...

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: برچسب‌ها: سیگار , ترک , امام , شهید همت , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 1646
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 11 خرداد 1391
 

 

آیت‌الله سید جعفر كریمی، عضو جامعه‌ی مدرسین حوزه‌ی علمیه‌ی قم و از شاگردان حضرت امام خمینیرضوان‌الله‌علیه كه از سال ۱۳۴۴ تا زمان ارتحال ایشان در محضر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بوده است. گفتار زیر از این استاد حوزه است درباره‌ی جاذبه و دافعه‌ی امام خمینی رضوان‌الله‌علیه و خاطراتی در این باره:

در روایات اهل بیت علیهم‌السلام آمده است كه اگر كسی بخواهد عزیز و سربلند زندگی كند، باید از ذلت معصیت خارج شود و به عزت اطاعت و بندگی خدا برسد.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif برای امام تفاوتی میان خودی و بیگانه نبود
من دوازده ساعت پس از ورود امام خمینی
رضوان‌الله‌علیه به كاظمین در سال ۱۳۴۴ و در پی تبعید ایشان به كشور عراق، خدمت ایشان رسیدم و تقریباً تا ۳۰ ساعت قبل از ارتحال ایشان به مدت ۲۵ سال در خدمتشان بودم. در این مدت هم در درس ایشان شركت داشتم، هم تألیفات ایشان را بررسی و چاپ می‌كردم و هم استفتائاتی را كه به بیت ایشان می‌رسید، پاسخ می‌دادم و هم در جلسات دیگری در خدمت امام بودم. ایشان را در طول این مدت، در خلوت و جلوت مقیّد می‌دیدم كه سر سوزنی از مسیر شرع و شریعت تخطی نكنند. مرحوم امام در اعتقاد دینی در حد اعلا بود و همواره می‌كوشید آن اعتقاد را در عمل خود به ظهور برساند. هیچ اعتنایی هم به نفع یا ضرر شخصی نداشت.

 

بقیه در ادامه مطلب....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مـــردان خــــدا , ,
:: برچسب‌ها: امام خمینی , شاگرد , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2014
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 11 خرداد 1391
 

 

فردا- فرقه انحرافی «عرفان کیهانی» فعالیت خود را از ابتدای دهه ۱۳۸۰ پایه‌گذاری کرده است و عوامل اصلی این فرقه در قالب دوره‌های آموزشی فعالیت خود را آغاز کردند. سپس با تربیت افرادی به عنوان «مستر» به صورت ‎هرمی در شهرهای مختلف فعالیت خود را گسترش داده‌و به سرمایه‌ کلانی نیز دست ‌یافتند. مبنای عرفان حلقه را مباحث ماتریالیستی و دیالکتیکی تشکیل می‌دهد و براساس ادعای سرکرده این فرقه (محمد علی طاهری) هیچ فردی نمی‌تواند به خدای واقعی از طریق معصومین علیهم السّلام و قرآن دست یابد و حتی نمی‌تواند عاشق خدا شود.

مبنای تضاد دیالکتیکی از اصلیترین مبانی این دیدگاه بوده و هر آن‌چه وجود دارد قطعاً درون خود ضد خود را نیز پرورش داده و با کمک شناسایی ضد یک چیز می‌توان اصل آن را شناسایی کرد. بر همین مبنا شعور و ضد شعور، ماده و ضد ماده، ‌ آگاهی و ضد آگاهی، عرفان و ضد عرفان و... این‌گونه شناخته می‌شود.

این فرقه انحرافی شبه‏ عرفانی، عرفان را دنیایی بدون ابزار معرفی می‌کند و با تأمل در این نکته می‌توان دریافت که نظریات ماتریالیستی عمق پیچیده‌ای در این فرقه دارد. سرکرده ۵۵ ساله این فرقه مدعی است که آن‌چه را می‌گوید در دوران جوانی و از طریق کائنات و جهان هستی به یکباره دریافت کرده و در این باره از هیچ فردی نکته‌ای نیاموخته و کتابی نیز در این باره نخواندهو معلمی نداشته است. محمد علی طاهری سرکرده فرقه انحرافی «عرفان کیهانی» که تاکنون در کسب مدرک دیپلم نیز ناتوان بوده دارای مدرک دریافت دکترای افتخاری از کشورهای مختلف است! ......

برای مشاهده مشروح این گزارش شما را به دیدن ادامه مطلب دعوت می نمایم....

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , فـــــــــرهنـگی , ,
:: برچسب‌ها: عرفان حلقه , عرفان کیهانی , طاهری , فرقه انحرافی , محدعلی طاهری ,
:: بازدید از این مطلب : 2441
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه