روایتخواهر ازمبارزات اعتقادی شهیددیالمه بامنافقین، بنیصدر، سروش و موسوی/ تحلیلهایش آنقدر دقیق بود که برخی میگفتند غیبگویی میکنی!
سید عبدالحمید دیالمه، از شهدای جوان و موثر حزب جمهوری اسلامی در روز هفتم تیر است. دیالمه را فعالان انقلابی روزهای سخت مبارزه و شکل گیری جمهوری اسلامی، به مخالفتهای صریح و آتشین با منافقین، بنیصدر، عبدالکریم سروش و میرحسین موسوی، آنهم پیش از عیان شدن انحرافات جدی آنها میشناسند. اما شاید مبنای همه این روشنبینی و بصیرت خاص و مثال زدنی شهید دیالمه بوده است را باید مبانی صحیح و قوی اعتقادی و دینی عبدالحمید دیالمه دانست. آنجا که کلاسها عقیدتی وی در دوران جوانی و در اوج هجوم تفکرات غربی و شرقی، محل امنی برای جوانان مشهدی و بعد از آن تهرانی بوده است.
دیالمه را باید یکی از بزرگترین نمادهای بصریت انقلابی دانست. وی که به نمایندگی از مردم مشهد در اولین مجلس شورای اسلامی حضور پیدا کرده بود، با وجود جوانی توانست یکی از موثرترین نمایندگان مجلس اول و یکی از اصلیترین پرچمداران عزل بنیصدر در مجلس باشد.
به مناسبت فرا رسیدن هفتم تیر سالروز انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت شهید بهشتی و یارانش از جمله شهید دیالمه، رجانیوز مصاحبهای خواندنی با خواهر شهید دیالمه را منتشر میکند. خانم دیالمه با تسلط خوبی که به مسائل سیاسی زمان حیات برادر داشت، به صورت مفصلی به بیان رویکردها، دیدگاهها، فعالیتها و خاطرات آن شهید بزرگوار پرداخته است.
از آنجا که اولین عامل مؤثر در شکل گیری شخصیت هر فردی، پدر، مادر و فضای خانوادگی اوست، لطفاً در ابتدا بخشی از فضای تربیتی شهید دیالمه را برای ما ترسیم بفرمایید.
بسم الله الرّحمن الرّحیم. شهید دیالمه در اردیبهشت ماه سال 1333 و در یک خانواده مذهبی متولد شدند. تقریبا همه کسانی که پدر من را می شناختند، چه از خویشاوندان و چه از غیر خویشاوندان، پدر را به عنوان یک فرد متدین می شناختند. این موضوع تا حدی مشهود بود که برخی از خویشاوندانی که حتی به برخی از مسایل شرعی پایبند نبودند، به جهت علاقه و احترامی که برای پدر قایل بودند و بدون اینکه کسی از آن ها خواسته باشد، هنگام ورود به خانه ما شئونات دینی را رعایت می کردند، به گونه ای که حتی بعد از فوت پدر ما آثار این احترام را می بینیم. ما سه فرزند این خانواده بودیم و البته شهید دیالمه اولین و تنها پسر خانواده.
هر روز با صدای اذان و صدای تلاوت قرآن پدر از خواب بیدار می شدیم. به یاد ندارم که ایشان بدون وضو از خانه خارج شده باشند، و حتی مواردی پیش می آمد که عجله داشتیم و دیر شده بود و باید ساعت مشخصی در جایی می بودیم، ولی ایشان اصرار داشتند که حتماً وضو بگیرند و مقیّد بودند که نمازشان را اول وقت بخوانند. ایشان دندانپزشک بودند و لیسانس مدیریت بیمارستان ها را هم از دانشگاه تهران داشتند. به دلیل همین حیطه ی علمی و کاری اغلب در جایگاه ریاست برخی از بیمارستان ها بودند و یا به عنوان بازرس بیمارستانها. با اینکه معمولا ایشان مسئولیتی را بر عهده داشتند، ولی هیچ وقت این مسئولیت باعث نمی شد که بین ایشان و خانواده با طبقات محروم جامعه فاصله ایجاد شود و این نکته مشهودی بود که بسیاری ایشان را به این ویژگی می شناختند.
مسئله رسیدگی به نیازمندان و طبقات محروم جامعه یکی از مسایل اساسی بود که پدرم خیلی باآن درگیر بودند. از طرف دیگر مادر هم اهتمام خاصی به دستگیری از مردم و حل مشکلات آنان داشتند و برای همه خویشاوندان و تمام کسانی که خانواده ما را می شناختند، نقش یک تکیه گاه را ایفا می کردند. کم نبودند افرادی که به دلیل مشکلاتی که داشتند از طبقات محروم جامعه به مادر مراجعه می کردند و یا به علت بیماری که داشتند و پدر می توانستند کاری برای ایشان انجام دهند، به پزشکان متعهد معرفی می شدند و حتی بعضی از این ها در منزل ما می ماندند تا زمانیکه مشکلاتشان حل شود.
من این ها را از این باب می گویم که روشن بشود که بسیاری از ویژگی هایی که بعدها در شهید دیالمه بروز کرده است، ناشی از همین فضایی است که از کودکی در آن رشد نموده است. اصولا خانه ما جزء خانه هایی بود که همه به راحتی در آن رفت و آمد می کردند و آن را خانه خودشان می دانستند و محلی برای رفع مشکلاتشان. همین مسئله باعث شده بود که ما فرزندان و به خصوص شهید دیالمه که اولین فرزند خانواده بود، از همان ابتدا با مشکلات جامعه آشنا شویم. از طرف دیگر نیز روح معنوی که در شخص خود پدر حاکم بود و التزامی که به تقیّدات دینی داشتند، باعث شکل گیری نقش غالب فضای خانه ما شده بود.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج