میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 2817
:: باردید دیروز : 5128
:: بازدید هفته : 13757
:: بازدید ماه : 44806
:: بازدید سال : 44806
:: بازدید کلی : 910240
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 مرداد 1391

 حضرت خدیجه در حالت احتضار به پیامبر گفت: عبایی که جبرئیل در آن به تو وحی کرده را همراه من در قبرم بگذار! اما پس از غسل و هنگام کفن‌کردن جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و اتفاق دیگری رقم خورد.

حسن رسولی از اساتید دانشگاه صنعتی شریف، به مناسبت سالگرد وفات همسر با وفای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، حضرت خدیجه کبری(س) گفتند: حضرت خدیجه (س) قبل از ازدواج با پیامبر اکرم (ص) نیز شخصیت عظیمی بود و این عظمت و بزرگی با ازدواج پیامبر بیشتر شد...

این مدرس دانشگاه گفت: شخصیت و درک این بانو بالا بود، او نه تنها همسر پیامبر بزرگ خداست، معدن کرامت و منشأ پیدایش ائمه معصومین است.

رسولی افزود: خدیجه (س) به لحاظ علمی اولین زنی است که به پیامبر (ص) ایمان آورد و به لحاظ اعتقادی اولین زنی است که نماز خواند.

خدیجه، یکی از چهار زن برتر عالم است

رسولی به بیان روایتی از پیامبر اکرم (ص) پرداخت و گفت: پیامبر فرمود: از خدیجه سخن گفتید، کجا همانند آن بانو پیدا می‌شود؟ او بود که در آن شرایط بحرانی که مردم در دعوت توحیدی من، مرا دروغگو می‌انگاشتند با شهامت مرا در دعوت و زندگی‌ام گواهی کرد و در راه دین خدا مرا یاری کرد و با دارایی خود مدد رساند.

وی افزود: چهار زن نواندیش و ستم‌ستیز و عدالت‌خواه در زندگی خویش به گونه‌ای با درایت و شهامت درخشیدند و سالار زنان روزگار شدند که عبارتند از مریم، آسیه، خدیجه، فاطمه سلام الله علیهم.

خدیجه کبری، مایه مباهات ائمه

رسولی با بیان اینکه لقب «کبری» بودن را خود پیامبر اکرم (ص) به خدیجه دادند گفت: امام سجاد (ع) در دمشق برای معرفی خود فرمودند: «انا ابن محمد المصطفی، انا ابن فاطمة الزهرا، انا ابن خدیجة الکبری» یعنی من فرزند محمد مصطفی، فرزند فاطمه زهرا، فرزند خدیجه کبری هستم. و در دعای ندبه وارد شده «خدیجة الغری» یعنی خدیجه ارجمند.

جبرئیل به خدیجه سلام رساند

پژوهشگر عرفان اسلامی گفت: در شب معراج در حالی که جبرئیل گردش زمین و عوالم وجود را به پیامبر نشان داد، پیامبر به جبرئیل فرمود: آیا کار یا حاجتی نداری؟ جبرئیل گفت: سلام خدا و مرا به خدیجه برسان. وقتی پیامبر به خانه می‌آید و سلام را ابلاغ می‌کند خدیجه می‌گوید: «ان الله هو السلام و منه السلام و الیه السلام و علی الجبرئیل السلام»؛ خدا خودش سلام است و هر چه سلامتی است از خداست و هر سلامتی به سوی خداست و سلام باد بر جبرئیل.

کفن خدیجه کبری از سوی خدا آمد

این کارشناس تاریخ اسلام گفت: گفت: چند روز بعد از ماجرای شعب ابی طالب، حضرت خدیجه، در پنج سالگی حضرت زهرا (س) و پس از بیست و پنج سال زندگی مشترک با پیامبر اکرم (ص) از دنیا رحلت کرد.

رسولی، درباره درخواست حضرت خدیجه در لحظه موت بیان داشت: حضرت خدیجه در حالت احتضار به پیامبر گفت: عبایی که جبرئیل در آن به تو وحی کرده را همراه من در قبرم بگذار!

وی گفت: هنگامی که روح ملکوتی حضرت خدیجه به بهشت صعود کرد، پیامبر ایشان را غسل دادند و حنوط کردند و وقتی خواستند حضرت را در همان عبای مخصوص کفن کنند جبرئیل نازل شد و عرض کرد: «یا رسول الله، الله یقرئک السلام و یخصک بالتحیة و الاکرام و یقول لک یا محمد ان کفن خدیجة من عندنا، فانها بذلت مالها فی سبیلنا» ای رسول خدا، خداوند متعال سلام و درود بر تو می‌فرستد و تو را با بهترین و گرامی‌ترین احترام‌ها مخصوص می‌گرداند و به تو می‌گوید: خدیجه‌ای که تمام دارایی‌اش را در راه به ما بخشید، کفن او را ما عنایت می‌کنیم.

رسولی ادامه داد: جبرئیل کفن بهشتی را تقدیم کرد و پیامبر اکرم (ص) ابتدا حضرت خدیجه (س) را با عبای مبارکشان کفن کردند و سپس کفنی را که جبرئیل آورده بود، روی آن قرار دادند.

سال وفات خدیجه سال حزن و اندوه

استاد دانشگاه صنعتی شریف با اشاره به علت نامگذاری سال عام الحزن گفت: سال وفات ابوطالب و خدیجه را عام الحزن نامیدند و در واقع ایشان اولین پایه نام گذاری این سال بودند.

این کارشناس تاریخ اسلام افزود: آن سال غم و غصه‌ها بر پیامبر اکرم (ص) هجوم آورد و کفار ایشان را بسیار تحقیر کردند و آزردند، چرا که این دو فرد در ظاهر، بزرگترین پشتیبان‌های پیامبر بودند.

وی در پایان گفت‌وگوی خود با فارس خاطرنشان کرد: پیامبر اکرم (ص) دوازده سال پس از درگذشت حضرت خدیجه(س) زندگی کردند و هر بار که نام «خدیجه» می‌آمد، ایشان می‌گریستند.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: برچسب‌ها: حضرت خدیجه , عام الحزن , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2029
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 مرداد 1391

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: برچسب‌ها: مدفن حضرت خدیجه , رایه الهدی , ام المومنین ,
:: بازدید از این مطلب : 1897
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
جمعه 9 مرداد 1391

 حجت‌الاسلام والمسلمین جاودان از علمای اخلاق تهران ضمن اشاره به هراس حضرت خدیجه از فشار قبر گفت: رسول خدا قبل از اینکه ایشان را دفن کنند، در قبرشان خوابید تا خدا فشار قبر را از خدیجه کبری(س) بردارد.

خبرگزاری فارس: ماجرای خوابیدن پیامبر(ص) در قبر حضرت خدیجه(س)

 

 

 حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی جاودان در ادامه مباحث اخلاقی خود در ماه مبارک رمضان و به مناسبت فرا رسیدن سالروز وفات حضرت خدیجه کبری(س) نکاتی را بیان کرد که در پی می‌آید.

 

در زمان رسول خدا، پیامبر پرچم دعوت و تبلیغ را به دوش گرفته اند. اصلا پیامبر آن کسی است که باید پرچم تبلیغ را به دوش بگیرد. وظیفه دارد و به عهده دارد که پرچم تبلیغ دین خدا را به دوش بگیرد.

اگر کسی پرچم تبلیغ دین خدا را بر دوش بگیرد از اطراف و اکناف همینطور تیر و سنگ به سویش می‌بارد. انواع دشمنی‌ها از در و دیوار عالم برایش می‌ریزد. باید کسی را داشته باشد که خودش را سپر کند.

اگر پیامبری کسی را داشت که خودش را سپر کند، کار تبلیغ او به سرانجام می‌رسد. پیامبر این سپر را داشت که حضرت حضرت خدیجه (سلام الله علیها) بودند. گفته اند ایشان ثروتمندترین زن عرب بود. حتی گفته‌اند ایشان ثروتمندترین ثروتمند عرب بودند. هیچ زنی به ثروتمندی ایشان نبود؛ حضرت خدیجه جریان تجاری بسیار عظیمی داشت. ایشان تا آخرین ذره ثروتشان را در راه اسلام صرف کردند.

آن سه سالی که مسلمانان و پیامبر و بنی‌هاشم در شعب ابی‌طالب محاصره هستند، نان نباید به آنجا می‌رفت. یک ذره چیزی نباید از آنجا بیرون می‌رفت. یک ذره هم نباید به آنجا وارد می‌شد. ما گاهی در ایام جنگ قطعه‌ای می‌خواستیم و باید به پنج برابر قیمت از فلان جا می‌خریدیم.

آنها هم باید گندم را مثلا به پنج برابر قیمت می‌خریدند. هرکس گندمی به آنها می‌فروخت در معرض نابودی بود و دیگر قریش با او معامله نمی‌کرد؛ او را راه نمی‌دادند؛ کاملا در معرض خطر بود. خب با این شرایط باید اجناسش را بسیار گران حساب می‌کرد. تمام ثروت حضرت خدیجه اینگونه مصرف شد. گندم می خریدند تا این جمعیت زیادی که در شعب ابی طالب بودند یک نانی داشته باشند تا بخورند.

می‌گویند اگر کسی بیرون این شعب می ایستاد، صدای کودکان را که از گرسنگی ناله می‌کردند می شنوید!

قریش قرار گذاشته بودند که به آنها چیزی نفروشند، از آنها چیزی نخرند، به آنها دختر ندهند و از آنها دختر نگیرند. هیچ ارتباطی نداشتند. همه چیز قطع بود. وقتی حضرت خدیجه اموالش را صرف می‌کرد اصلا فرض برگشت نداشت. ما رفته ایم یک جا و در محاصره ایم و تا نفر آخر کشته می شویم یا از گرسنگی می‌میریم. هیچ کس هم نیست ما را دفن کند. اصلا فرض اینکه ما بیرون می آییم و فردا پیروز می شویم وجود نداشت. به این شعب که رفتند از همه چیزشان گذشتند. این خیلی مهم است.

هر مسلمانی که به شعب آمده بود فرض برگشت، پیروزی، زنده ماندن و سربلند بیرون آمدن برایش وجود نداشت. مانند داستان اصحاب حضرت حسین (علیه السلام). که فرمودند هرکس بماند فردا کشته می‌شود. یک مرد در این خیمه ها نمی ماند. آنجا هم چنین حالتی را داشت. نه اینکه پیغمبر فرموده باشند همه شما کشته می شوید اما فرض دیگری هم وجود نداشت.

در هر صورت یک جمعیت صد یا دویست نفره به شعب آمده بودند که فرض برگشت نداشتند. تا آخرین نفس می مانند.

همه اموال حضرت خدیجه در شعب ابی طالب مصرف شد. دقت کنید ندادند که چیزی بگیرند. در داستان شهدای کربلا هم در زیارت عاشورا فرموده «بذلوا مهجهم دون الحسین». می گویند بذل آن دادنی است که برگشتن برایش وجود ندارد. نمی دهد که بعد چیزی بگیرد. اگر می دهد که چیزی بگیرد بذل نیست. بذل آن است که فقط می دهد. اصلا یادش نیست که بعد چه می شود.

چنین افرادی به جایی می رسند. می گویند کار به جایی رسیده بود که پیغام فرستاد. ایشان سی سال با رسول خدا زندگی کرده بودند اما باز از ایشان حیا می کردند. پیغام فرستاد که لباسی از خودتان را بدهید تا مرا کفن کنند. حالا معنای این درخواست این بود که ایشان حتی کفن هم نداشت یا اینکه می دانست یک روز قیامتی هست و می‌خواست آن لباس را برای آن روز بردارد.

ایشان گفت آقا من خیلی از فشار قبر می‌ترسم. رسول خدا قبل از اینکه ایشان را دفن کنند آمد در قبرشان خوابید. پیامبر فرمود من از خدا خواستم فشار قبر را از شما بردارد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: ماجرای خوابیدن پیامبر(ص) در قبر حضرت خدیجه(س) , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 1951
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 مرداد 1391

به نقل از فارس، «بیژن کریمی» از جانبازان و آزادگان دوران دفاع مقدس است که 1001 روز از عمر خود را در اسارتگاه‌ تکریت 11 عراق پشت سر گذاشت و در 9 شهریور 69، به میهن اسلامی بازگشت. وی نویسنده کتاب «هزار شب و یک شب» است که در این اثر به وقایع روزهای تلخ و شرین اسارت اشاره کرده است. این آزاده دفاع مقدس با ذکر خاطره‌ای، ماه مبارک رمضاین در اسارت را روایت می‌کند.

* شوربایی که در سفره افطار اسرا خودنمایی می‌کرد!

در دوران اسارت و تمام ایام سال گرسنگی و تشنگی معمول بود، بنابراین اسرا بیشتر اوقات روزه‌دار بودند؛ غذای ما در شبانه روز شامل «شوربا» یا همان آش عدس بود که به هر فردی یک استکان می‌رسید، «برنج» را با آب بادمجان یا آب پیاز و «گوشت» تاریخ مصرف گذشته سرو می‌کردند!. در ماه مبارک رمضان بعثی‌ها ساعت 5 بعد از ظهر «برنج» با آب بادمجان را با «گوشت» و «شوربا» برای افطار با هم می‌دادند تا هر اسیری غذایش‌ را برای افطار یا سحری تقسیم کند. چون ظرفی نبود که غذا را تا سحر نگهداریم، بیشتر اسرا به اجبار افطار و سحری را با هم می‌خوردند و مجبور بودند بدون سحری روزه بگیرند و تمام روز را به سختی و گاهی همراه با چاشنی شکنجه طی می‌کردند.

* ختم قرآن در 3 دقیقه!/ فروش سیگار برای خریدن وقت خواندن قرآن

هر اسارتگاه یک جلد قرآن کریم داشت و عراقی‌ها این کتاب‌ها را می‌دادند که ادعا کنند خواسته‌های اسرا را برآورده می‌کنند. و در هر اسارتگاه برای هر 10 گروه 13 نفره یعنی برای 130 نفر یک جلد قرآن کریم وجود داشت و برای ختم قرآن، هر فردی 3 دقیقه می‌توانست قرآن بخواند.

خریدن وقت قرآن کریم نکته جالب دیگری بود؛ بعثی‌ها در اسارتگاه به هر اسیری 2 تا 3 نخ سیگار می‌دادند؛ من سیگارم را به بچه‌هایی که سیگار استعمال می‌کردند، می‌دادم تا وقت قرآنشان را بخرم یا برخی دیگر نصف نان خود را می‌دادند تا سهمیه و وقت قرآن دیگر اسرا را بخرند.

در ماه مبارک رمضان تنبیه و شکنجه عمومی کمتر نمی‌شد؛ گرسنگی و تشنگی‌ ماه مبارک رمضان از یک سو و شکنجه‌های جسمی و روحی از جمله اجازه ندادن برای خواندن نماز و دعا از سویی دیگر شرایط را سخت‌تر ‌می‌کرد و هدف آنها این بود که جلوی روزه‌داری اسرا را بگیرند.

* افطاری با طعم صابون 40 اسیر را شهید کرد

یکی از شکنجه‌های عراقی‌ها در ماه مبارک رمضان آلوده کردن غذای اسرا به مواد شیمیایی مانند پودر لباسشویی، صابون و نفت بود. در یکی از روزهای ماه رمضان که تمام اسرا از گرسنگی روزانه تحملشان بسیار کم شده بود، عراقی‌ها در اسارتگاه «تکریت 11» افطار را مسموم‌ کرده بودند که بسیاری از بچه‌ها بیمار شده بودند و با توجه به نبودن سرویس بهداشتی در اسارتگاه، سخت‌ترین بیماری بود که بعدها تبدیل به اسهال خونی ‌شد و در طول یک ماه 40 نفر از اسرا به دلیل مبتلا به این بیماری به شهادت رسیدند......

بقیه در ادامه مطلب.....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: برچسب‌ها: اسارت , اردوگاه عراقی ها , رایه الهدی , سفره افطار ,
:: بازدید از این مطلب : 2302
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 مرداد 1391
حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی جاودان از علمای اخلاق تهران معتقد است: وقتی کسی حقی بر خدای متعال ندارد در نتیجه هیچکس طلبی از خدای متعال ندارد؛ هر چه به او داده‌اند بر اساس فضل الهی است.
 
خبرگزاری فارس: هیچکس حقی بر خدا ندارد/ نعمت‌های خدادای نعمات ابتدایی است

 

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی جاودان در سخنانی کوتاه درباره فضل و بخشش‌های خداوند متعال گفت: پاداش های اخروی همه از سر فضل الهی است نه از سر عدل خداوند، قرآن مکرر می گوید: «وَ لوْلا فضْلُ اللهِ عَلیْکُمْ وَ رَحْمَتهُ وَ أنَّ الله رَؤُوفٌ رَحیمٌ»؛ و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود درحالی‌که خدا رئوف و مهربان است [مجازات سختى در انتظارتان بود]

یا می‌فرماید: «وَ لوْلا فضْلُ اللهِ عَلیکُمْ وَ رَحْمَتهُ ما زَکی مِنکُم مِّنْ أحَدٍ أبَدًا وَ لکِنَّ اللهَ یُزَکـّی مَن یَشاءُ وَاللهُ سَمیعٌ عَلیمٌ»؛ اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هیچ کس از شما پاک نمی‌‏شدید، ولى [این‏] خداست که هر کس را بخواهد پاک می‌‏گرداند و خدا[ست که‏] شنواىِ داناست.

همچنین در سوره نور آیه 10 می‌فرماید: «وَ لوْلا فضْلُ اللهِ عَلیْکُمْ وَ رَحْمَتهُ وَ أنَّ اللهَ توَّابٌ حَکیمٌ» و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود و اینکه خدا توبه‏‌پذیر سنجیده‌‏کار است [رسوا می‌‏شدید] یعنی بدون فضل خدا هیچکس به هیچ چیز نمی‌رسد.

هر کسی می‌رسد به هر مقامی از جمله امامت و عصمت؛ و هر پاداشی هر کسی که می‌یابد به فضل خدای متعال است. اصلا کسی حقی بر خدای متعال ندارد که بخواهیم بگوییم چون آن حق، ناحق گشته است ظلمی اتفاق افتاده!

در یکی از ادعیه آمده است: «کل نعَمِک ابتداءٌ»: همه نعمت‌های تو نعمت‌های ابتدایی است. یعنی نعمتی است که در برابر آن کسی کاری انجام نداده است. وقتی کسی حقی بر خدای متعال ندارد در نتیجه هیچکس طلبی از خدای متعال ندارد. هر چه به او داده‌اند بر اساس فضل الهی است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: حجت الاسلام جاودان , فضل الهی , حقوق الهی , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2179
|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 مرداد 1391

مرحوم آیت‌الله حق‌شناس با بیان اینکه گناهان انسان در ضعیف شدن حافظه او نقش دارند، با استناد به روایتی از پیامبر اکرم(ص) علمی را نافع دانست که به قلب انسان راه پیدا کند و روح او را منور سازد.

آنچه در پیش‌رو دارید سلسله مباحث اخلاقی آیت‌الله عبدالکریم حق‌شناس است که در تاریخ 5 تیرماه سال 1366 در مسجد امین‌الدوله ایراد کردند:

آنچه در پیش‌رو دارید سلسله مباحث اخلاقی آیت‌الله عبدالکریم حق‌شناس است که در تاریخ 5 تیرماه سال 1366 در مسجد امین‌الدوله ایراد کردند:

*اهمیت علم و احیای آن

«رحم الله عبداً أحیا العلم»، خدا رحمت کند و بیامرزد آن کسی را که علم و دانش را زنده کند، بعد سئوال شد که: «و ما إحیاؤه؟ قال أن یذاکر به أهل الدّین و أهل الورع»، خوب زنده کردن یعنی چه؟ عرض کردند: یابن رسول‌الله زنده کردن علم به چه شکل است؟، فرمودند: دینداران، افراد با تقوی از راه مذاکره و گفتگوهای علمی، وقتی که مذاکره کردند، علم را احیا کرده‌اند و مورد دعای حضرت واقع می‌شوند.

*عالمان امت دو گونه‌اند

اما باز برای اینکه همکاری‌های بنده یک قدری دقت پیدا بکنند، این مطلب را هم عرض بکنم که و قال صلی الله علیه وآله: «علماء هذه الأمة رجلان، رجل آتاه الله علماً فبذله للنّاس»: «دانشمندان این امت دو دسته هستند: یک دسته علمایی هستند که پروردگار علم را در دسترس آنها گذاشته و آنها هم آن را به مردم بذل کردند؛ «و لم یأخذ علیه طعماً و لم یشر به ثمناً»، در برابر آن غذایی از مردم درخواست نکردند و ما به ازایش ثمنی قرار ندادند؛ بینی و بین‌الله برای پروردگار، خالصاً لوجه الله، علمش را در دسترس مردم گذاشت: «فذلک یستغفر له حیتان البحر و دوابّ البرّ و الطّیر فی جوّ السّماء و یقدم علی الله سیداً شریفاً حتی یرافق المرسلین»، ماهی‌های دریا و جانواران خاک و پروندگان در آسمان، استغفار و طلب آمرزش برای چنین عالمی می‌کنند، گناهان او آمرزیده می‌شود و وارد به پروردگار می‌شود، در حالی که سید و شریف خواهد بود و با پیامبران و فرستادگان خدا همنشین است، با آنها همدم می‌شود، با آنها هم صحبت می‌شود.

آن وقت در قبال این آدم، «رجلٌ آتاه الله علماً فبخل به عن عباد الله و أخذ علیه طعماً و شری به ثمناً فذلک یلجم یوم القیامه بلجامٍ من نارٍ و ینادی منادٍ: هذا الذی آتاه الله علماً فبخل به عن عباد الله و أخذ علیه طعماً و اشتری به ثمناً و کذلک حتّی یفرغ من الحساب»، عالمی است که خداوند به او علم اعطا کرده، ولی از بذل آن به بندگان خدا بخل می‌ورزد و در برابر آن بها طلب می‌کند؛ این کسی که در روز قیامت به دهانش لجامی از آتش زده می‌شود و یک منادی ندا می‌کند: این همان کسی است که خداوند به او علم داده، ولی در نشر آن به بندگان خدا بخل ورزیده و در برابر آن مزد خواسته و آن را به قیمت فروخته است. این شخص در محشر همین گونه می‌ماند تا خداوند از حساب خلق فارغ شود.

*اسم اعظم در آیات پایانی سوره حشر

عصری داشتم، آیات آخر سوره حشر را مطالعه می‌کردم: «لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ» ای حبیب من اگر این قرآن را، ما، بر کوه بخوانیم و او فهمی داشت - که شما دارید!- هر آیینه متلاشی می‌شد! مدتها فکر می‌کردم که چه طور شده است؟ قرآن به قلب من خوانده می‌شود و من خاشع نمی‌شوم؛ چرا؟ پیامبر گرامی اسلام فرمودند که: اسم اعظم در همین آیات سوره‌ حشر است، بعد فرمودند: اگر مریض بخواند، البته شفاء نصیب او خواهد شد، در فکر این بودم که چرا قلب ما خاشع نمی‌شود و حال اینکه فرمودند: « لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّهِ»، اگر بر کوه نازل شود خاشع می‌شود! چرا قلب من خشوع نمی‌کند؟ بعد از ذکر مقدمه‌ای باید بگویم: از آن اول که وارد این درس‌های مقدماتی می‌شدیم این شعر:

شکوت الی وکیعٍ سوء حفظی/ فأرشدنی الی ترک المعاصی

*چاره خرابی حافظه

به وکیع جراح که یک عالم اخلاقی بوده است، شکایت کردم از اینکه من سوء حفظ دارم، یعنی حافظه‌ام بد است، او مرا به ترک گناه راهنمایی کرد!

و قال لأنّ حفظ العلم فضل/ و فضل الله لا یؤتاه عاصی

بعد فرمود: علم و دانش، فضل پروردگار است و فضل پروردگار، به عاصی داده نمی‌شود.....

بقیه در ادامه مطلب...

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله حق شناس , رایه الهدی , علم نافع , دلیل سوء حافظه ,
:: بازدید از این مطلب : 2281
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 مرداد 1391

 مدیر حوزه علمیه الامام ‌القائم(عج) تهران با استناد به حدیثی از امام باقر(ع) گفت: در آخر‌الزمان از پول‌های حرام دو گرفتاری برای مردم پدید می‌آید، نخست آنکه قیمت‌ها بالا می‌رود و دوم آنکه مزه و لذت میوه‌ها و غذاها از بین می‌رود

 

آیت‌الله سید عبدالجواد علم‌الهدی در سال 1309 هجری شمسی در مشهد مقدس به دنیا آمد. وی تحصیلات حوزوی را از سن 11 سالگی در حوزه علمیه «نواب» این شهر آغاز کرد و ادبیات، صرف و نحو، معانی و بیان، منطق، اصول فقه، تفسیر قرآن و عقاید کلامی نسبت به توحید، نبوت و معاد را فرا گرفت.

سید عبدالجواد در سال 1325 نیز به همراه برادرانش برای هجرت از خراسان، عازم قم شد و برای فراگرفتن تحصیلات قرآنی بالاتر، از اساتید حوزه علمیه قم بهره برد. وی سطح عالی دروس حوزوی را در محضر اساتیدی مانند آیت‌الله العظمی بروجردی(مدت 10 سال) در مدرسه فیضیه قم گذراند. علم‌الهدی به موازات درس آیت‌الله العظمی بروجردی، به همراه آیت‌الله شهید سعیدی از سال 1331 در درس استاد امام خمینی (ره) شرکت کرد و تا سال 1342 که ایشان را تبعید کردند از محضر حضرت امام بهره برد.

* اثرات منفی ربا، نزول‌خوری و مال شبهه‌ناک در جامعه چیست؟ آیا این‌ها با هم رابطه طولی دارند یا در عرض یکدیگر هستند؟

-هر دو رابطه طولی و عرضی در این خصوص وجود دارد. بنده تنها طاغوت اول و دوم را به یاد دارم و به خاطر دارم حکومت اجنبی که بر سر کار آمد، بزرگترین خیانتی را که به بازار مسلمانان کرد ترویج ربا بود و متاسفانه آثار آن در جامعه ما ماندگار شده است.

امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرماید: «بدانید در آخر‌الزمان ربا آنچنان بازار مسلمین را پر می‌کند که هوا و فضا پر کرده است» ما تا چه اندازه به هوا و اکسیژن برای زنده ماندن نیاز داریم؟ ربا و نزول نیز به همین مقدار در جامعه رواج پیدا کرده است.

همچنین امام باقر(ع) فرمودند: «در آخر‌الزمان از پول‌ها و کسب‌های حرام، دو گرفتاری برای مردم پیدا می‌شود: نخست آنکه قیمت‌ها بالا می‌رود و سپس لذت میوه‌ها و غذاها از بین می‌رود»؛ سابقا میوه‌ها یک لطافتی داشت حالا گرانی به جایی رسیده است که هر مؤمن پاک کارمند و یا بازاری، اگر نخواهد آن حقوقی که به دست می‌آورد را با حرام مخلوط کند در رفع مایحتاج همسر و فرزندانش دچار مشکل می‌شود.

به فضل پروردگار، سه مؤسسه خیریه داریم، خدا می‌داند که بعضی از مواقع به دلیل گرانی برای تامین مایحتاج اولیه آنها می‌مانیم.

 

* در این احادیثی که عنوان کردید قید «آخر‌الزمان» را به کار بردید، لطفا توضیحاتی از ویژگی‌های این دوران بفرمائید.

ـ کتاب «معجم احادیث الامام المهدی(ع)» مجموعه احادیثی است که بر وجود مقدس حضرت مهدی(عج) اشاره دارد و مواردی از جمله؛ میلاد، علائم جسمانی، قد و قامت، سن، اینکه حضرت به کجا می‌رود و چه می‌کند و چگونه در آسمان‌ها حرکت می‌کند همگی در این کتاب آمده است.

امام زمان علیه‌السلام انگشتر حضرت سلیمان(ع) به دست دارد و عصای موسی(ع) نیز همراه اوست و تمام آثاری که حضرت عیسی(ع) داشته است در حضرت حاضر است و او اولین فردی است که با حضرت مهدی(عج) بیعت می‌کند.

درباره مسیحیت آمده است که وقتی مسیحیان، عیسی(ع) را همراه حضرت مهدی(عج) می‌بیند همگی دربست به امام زمان (ع) ایمان می‌آورند، کاتولیک، پروتستان و ارتدوکس یکجا متوجه وجود مقدس امام زمان(ع) می‌شوند و فقط یهود با ایشان می‌جنگد که امام زمان(ع) یهود را از فلسطین (خانه مادری حضرت) بیرون می‌راند.

امام زمان(ع) 120 سال همانند ابراهیم (ع) خلیل عمر می‌کند و تمام انسان‌ها به صورت یکنواخت به اسلام تشرف می‌یابند و تمام معادن زیرزمینی استخراج می‌شود. معدنی نمی‌ماند که همگی آشکار می‌شود و در چند سال اول وضعیت مردم طوری می‌شود که در روی کره زمین فقیری باقی نمی‌ماند.

جوانی تحصیلکرده در همین حوزه علمیه آمد و‌ به گفت هر چه فکر کردم یک آقایی به نام صاحب‌الزمان و امام زمان وجود دارد اما می‌بینیم هیچ نقشی ندارد.

 

*پاسخ شما چه بود؟

-به او گفتم: عزیزم شما اول توجه کن ببین آمدن حضرت بقیه‌الله کار خودش است یا کار خداوند؟ گفت: ممکن است کار خداوند باشد. به او گفتم: اگر کار خداست اندکی هم به خود فکر کنیم آیا این جمالی که خدا به تو عطا کرده است آیا تو آن را از خداوند درخواست کرده بودی؟ پاسخ داد: نه و گفتم آیا حاضری تمام تهران را به نام تو بزنیم تا یکی از چشمان زیبایت را به ما بدهی؟ جواب داد: خیر، گفتم: پس معلوم می‌شود سرّی در کار است که شما برای وجود خودت اینقدر ارزش قائل هستی! حال آیا این نظام جهان صاحب نمی‌خواهد، همیشه باید حکومتی با ظهور امام معصوم باشد چرا که بعضی از حکومت‌ها باطنی هستند، زمین‌ ما پر از ملائکه و اجنه و ارواح است و آنها صاحب می‌خواهند.

از این رو خداوند متعادل نیز یک عبدی از عباد خود را ذخیره کرده است که هم اکنون سن مبارک ایشان 1178 سال است. مگر خداوند حضرت عیسی(ع)، خضر(ع) و ادریس (ع) را نگه نداشته است؟ سپس آن جوان به فکر فرو رفت ...

بقیه در ادامه مطلب....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت‌الله سید عبدالجواد علم‌الهدی , حوزه علمیه الامام ‌القائم(عج) , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 1829
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 مرداد 1391
شکوفایی اقتصاد کشور با ثروت آفرینی از طریق علم/شركتهای دانش بنیان یكی از بهترین مؤلفه‌های اقتصاد مقاومتی است

 

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر دیروز (یكشنبه) در دیدار جمعی از محققان، پژوهشگران، متخصصان و نوآوران در عرصه علم و فناوری، و مسئولان شركت‌های دانش بنیان و پارك‌های علم و فناوری، علم را سرمایه‌ای جوشان و تمام نشدنی برای كشور دانستند و با اشاره به نقش اقتصادِ مبتنی بر دانش و علم در ارتقای هویت ملی، قدرت سیاسی و استقلال كشور تأكید كردند: ایران، امروز در یك مقطع ماندگار تاریخی و حساس قرار دارد كه شناخت صحیح مسئولیت‌ها و ایفای آن‌ها، قطعاً ملت ایران را به افق‌های نوید بخش و آرمان‌های مورد نظر خواهد رساند.

 دانلود صوت

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: كشور در حال پیشرفت است و هیچ بن بست و مشكل برطرف نشدنی در حركت رو به جلو ملت ایران وجود ندارد.
 
حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به برخی فشارهای سیاسی، ‌اقتصادی و تبلیغاتی در مسیر حركت كشور به سمت آرمان‌ها و اهداف والا خاطرنشان، كردند: ملت ایران مصمم است كه با همت و اراده، خود را به نقطه مورد نظر برساند.
 
ایشان تأكید كردند: ملت ایران در وسط میدان است و مشكلات و فشار‌ها، كوچك‌تر از تصمیم، اراده و آرمانهای این ملت است.
 
رهبر انقلاب اسلامی عرصه كنونی را میدانی شوق آفرین و در عین حال همراه با زحمت دانستند و افزودند: عرصه امروز ایران اسلامی همچون میدان مسابقات ورزشی است كه با وجود خستگی و دلهره اما حضور در آن میدان شوق آفرین است و ورزشكاران با انگیزه و شوق فراوان پا به عرصه آن می‌گذارند.
 
حضرت آیت الله خامنه‌ای یكی از راههای عبور از مقطع حساس و سرنوشت ساز كنونی را، جدی گرفتن اقتصاد مقاومتی خواندند و تأكید كردند: اقتصاد مقاومتی یك شعار نیست بلكه یك واقعیتی است كه می‌بایست محقق شود.
 
ایشان افزودند: یكی از بهترین مظاهر و مؤثر‌ترین مؤلفه‌های اقتصاد مقاومتی، شركتهای دانش بنیان است كه می‌توانند اقتصاد مقاومتی را پایدار‌تر كنند.
 
رهبر انقلاب اسلامی رشد اقتصادی حقیقی را در گرو تولید ثروت از طریق دانش و علم دانستند و خاطرنشان كردند: اگر شركتهای دانش بنیان جدی گرفته شوند و از توسعه كمی و كیفی آن‌ها حمایت شود، بواسطه ثروت آفرینی از طریق علم، اقتصاد كشور به شكوفایی حقیقی خواهد رسید.
 
حضرت آیت الله خامنه‌ای تولید ثروت از طریق منابع تمام شدنی همچون نفت را خود فریبی خواندند و افزودند: خام فروشی دامی است كه میراث سال‌های متمادی قبل از انقلاب است و متأسفانه كشور گرفتار آن شده است و باید تلاش شود كه ملت ایران از این تله نجات پیدا كند.
 
ایشان رسیدن به باور و موقعیت بستن اختیاری درِ چاههای نفت و توقف خام فروشی مواد خام و معدنی را بسیار مهم ارزیابی و تأكید كردند: رسیدن به این شرایط، با تكیه بر علم و از طریق شركتهای دانش بنیان امكان پذیر است.
 
رهبر انقلاب اسلامی اقدامات انجام گرفته در معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری برای حمایت از شركتهای دانش بنیان را دلگرم كننده خواندند و افزودند: برخی نقاط ضعف و مشكلات نیز وجود دارد كه باید شناسایی و سریعاً برطرف شوند.
 
حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به مطالب ارائه شده از جانب محققان و نوآوران، سیستم‌های سنتی و قدیمی اعتبار سنجی از طرف بانك‌ها و مؤسسات پولی، و نبود بیمه‌های خاص بمنظور حمایت از خطر پذیری شركت‌های دانش بنیان را از جمله ضعف‌ها برشمردند و خاطرنشان كردند: دستگاههای دولتی باید با رصد اختراعات و شناسایی نخبگان فكری و حمایت از آن‌ها، زمینه ایجاد شركتهای دانش بنیان جدید را بوجود آورند.
 
ایشان با اشاره به سرمایه گذاری برخی كشورهای خارجی برای شناسایی و جذب استعدادهای داخلی، لزوم جلوگیری از این پدیده را از طریق منطقی و ایجاد مشوق‌ها و حمایت‌های لازم خاطرنشان كردند و افزودند: یكی از مسائلی كه در زمینه شركتهای دانش بنیان وجود دارد، اجرایی نشدن قانون حمایت از این شركت‌ها است كه آیین نامه اجرایی آن باید هرچه زود‌تر ابلاغ شود.......
 
بقیه در ادامه مطلب....
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: برچسب‌ها: امام خامنه ای , رایه الهدی , دانش بنیان ,
:: بازدید از این مطلب : 2377
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 مرداد 1391

وقتي‌راي ندادن مردم به موتلفه، تقصير سپاه پاسداران است!

اظهارات اخير قائم مقام حزب موتلفه مورد استقبال تعدادي از سايت هاي ضد انقلاب واقع شده است.

به گزارش رجانيوز، اسدالله بادامچيان كه در انتخابات مجلس نهم در دور دوم نيز نتوانست به مجلس راه يابد، طي گفتگويي با يك روزنامه اصلاح طلب، توجيهات عجيب و غريبي براي شكست خود و هم حزبي هايش بيان كرده است.

وي در اين باره در پاسخ به سوال روزنامه شرق مي گويد: "در انتخابات مجلس نهم يك بخشي از سپاه آمدند به طرف جبهه پايداري؛ طبيعي است 30 هزار راي من در تهران كم مي شود ... يك بخشي از سپاه رفت طرف جبهه پايداري و آنان را تاييد كرد. اين موجب شد تعداد راي اين طرف كم شود. "
 
این اظهارات عجيب در حالي بيان مي شود كه اولا مشخص نيست كدام بخش از سپاه پاسداران در انتخابات مجلس نهم حامي جبهه پايداري بوده است و در مرتبه بعد اساسا طرح چنين مسايلي که پیش از این از کروبی و موسوی در توجیه شکست در انتخابات شاهد آن بوده ایم از یک عضو باسابقه موتلفه اسلامی با چه توجیهی مطرح شده است به نحوی که به عنوان خوراک برای رسانه هاي ضدانقلاب و کمک به ادامه فضاسازي هاي آنها عليه نظام و انقلاب اسلامي تدبیل شده است.
 
تعریض به سپاه پاسداران پس از آن مطرح شد که چندی پیش نیز علي مطهري نيز در نطق پيش از دستور خود با طرح همين مساله، موجي از خوشحالي در ميان ضدانقلاب را به راه انداخته بود. مطهري در بخشي از اظهاراتش گفته بود: "از نقاط ضعف انتخابات مجلس نهم با همه شکوهی که داشت، دخالت سپاه پاسداران در بسیاری از حوزه‌های انتخابیه به صورت حمایت جدی از کاندیداهای موردنظر خود بود. بسیاری از کاندیداها، چه آنها که رأی آوردند و چه آنها که رأی نیاوردند، این واقعیت را تأیید می‌کنند. این امر آفتی برای سپاه و برای آینده انقلاب اسلامی و مخالف توصیه معروف امام(ره) است. وظیفه پاسداری از آرمان‌های انقلاب اسلامی که در اساسنامه سپاه آمده، به معنی دخالت در سیاست نیست بلکه به معنی مبارزه با گروه‌های مسلحی مانند مجاهدین خلق، فرقان و پژاک است که قیام مسلحانه کردند."
 
هر چند اين اظهارات در همان برهه نيز با واكنش بسياري از فعالان سياسي و نمايندگان مواجه شد و علاوه بر پاسخ مفصل حميد رسايي به مطهري، مهدي كوچك زاده در پاسخ مطهري گفت: "اگر سپاه در انتخابات دخالت داشت، مطهري نماينده مجلس نمي شد" اما اين سخنان مطهري مورد بهره برداري فراوان ضدانقلاب واقع شد تا آنجا كه اين اظهارات را دليلي بر صحت ادعاهاي موسوي و كروبي درباره تقلب در انتخابات 88 دانستند!
 
با اين اوصاف مشخص نيست ادعاهاي كلي، مخدوش و فاقد سند دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامي در اين رابطه، اين بار به چه منظور از سوي قائم مقام حزب موتلفه تکرار مي شود؟ بادامچيان به عنوان عضو حزب موتلفه كه همواره مدعي بصيرت و سابقه سياسي فراوان در عرصه سياست هستند به چه علت بعد از بهره وري فراوان ضد انقلاب از اين سخنان، سكوت پيشه كرده اند و آيا اصول و ارزش هاي انقلاب فقط تا زماني مورد دفاع هستند كه به نفع خودي ها باشند؟
 
گفتني است بادامچيان كه در دور دوم انتخابات مجلس نهم تنها با كسب 230 هزار راي در تهران، با بسياري از كانديداهاي گمنام و جوان جبهه پايداري رقابت كرد، اخيرا از معرفي نامزد اختصاصي حزب موتلفه براي انتخابات رياست جمهوري سال 92 خبر داده است.
 
به نظر مي رسد نديدن واقعيت و توسل به شعارها و اظهارات كلي براي توجيه شكست هاي سنگين حزب موتلفه، علت العلل بيان سخنان اخير از سوي بادامچيان مي باشد.
 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: برچسب‌ها: حزب موتلفه , رایه الهدی , سپاه ,
:: بازدید از این مطلب : 3082
|
امتیاز مطلب : 49
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 مرداد 1391

 حجت‌الاسلام جاودان از علمای اخلاق تهران با اشاره به روایتی از امام صادق(ع) گفت: کوشش‌هایی که همراهش پرهیز از گناه نیست، سودی ندارد. اگر عبادتی کردم ولی بعد از آن گناه کردم، همه‌اش می‌سوزد...

کارهای خوب بدون پرهیز، ثمر نمی‌دهد. شما بهترین کارهای ممکن را هم انجام بدهید، اما اگر در کنارش گناه باشد تخریب می‌شود. کار خوب تخریب می‌شود.

کارهای خوب بدون پرهیز، ثمر نمی‌دهد. شما بهترین کارهای ممکن را هم انجام بدهید، اما اگر در کنارش گناه باشد تخریب می‌شود. کار خوب تخریب می‌شود.

یک کسانی هشت سال در حال جهاد بودند. حالا بگویید شصت سال. با وجود اینکه عمل خیلی قیمتی است و جزو اعمالی است که بسیار با ارزش است، اگر در کنارش گناه باشد، تخریب می‌شود.

یک مردانی بودند، اگرچه همیشگی نبودند، اما یک زمانی بودند که اینها امر به معروف و نهی از منکر می‌کردند. الان در زمان ما دیگر مردش نیست. خب این خیلی قیمت داشت. حالا من عرض می‌کنم، شاید از هر نمازی بهتر بود، برای او از هر روزه‌ای بهتر بود. امر به معروف و نهی از منکر عمل بسیار با ارزشی است. البته به شرطی که درست و معقول و صحیح و طبق ضوابط باشد. اگر باز خود او در کنار کارهایش گناه کند ساختمان به این خوبی را خراب می‌کند. یک ساختمان از جواهر ساخته یا یک قصر ساخته اگر در کنارش گناه کند، به خصوص اگر بی‌باکانه گناه کند، این قصر را خراب می‌کند.

یک صحابی خدمت حضرت صادق(ع) رسیده است. می‌گوید من به ایشان عرض کردم که «إنّی لاألقاکَ إلا فی السِّنین» من شما را سال به سال یا چند سال به چند سال می‌توانم ببینم، راهم خیلی دور است. امام تحت نظر هم بودند. معمولا 10 نوع مأمور از منزل امام مواظبت می‌کردند و رفت و آمد امام را تحت نظر داشتند.

عرض کرد من نمی‌توانم شما را دائما ببینم. «فَأخبِرنی بشیءٍ آخـُذ ُبِهِ» یک چیزی به من بفرمایید تا من آن را برای زندگیم دستور قرار بدهم. امام فرمود «اوصیکَ بِتقوی الله» من وصیت می‌کنم مراقب باشی گناه نکنی! هرچه گناه کنی موانع بزرگتر می‌شود، دیوار موانع قطورتر می‌شود. «والوَرَع وَ الإجتِهاد» ورع یعنی پرهیز، اجتهاد یعنی کوشش؛ دائما کار خیر کن. و مراقب هم باش با گناه خرابش نکنی. این دو مورد، سرانجام به ثمر می‌رسد. «وَ اعلَـَم أنهُ لا یَنفعُ إجتهادٌ لا وَرَع فیه» بدان کوشش‌هایی که همراهش پرهیز از گناه نیست سودی ندارد. اگر من نماز شب خواندم، اگر قرآن خواندم، اگر زیارتی رفتم، نماز جماعتی خواندم ولی بعد از آن گناه کردم، همه‌اش می‌سوزد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: اثرگناه , حجت الاسلام جاودان , رایه الهدی , ورع , تقوا ,
:: بازدید از این مطلب : 2084
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 مرداد 1391

شرح فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیت‌الله قرهی

«وَ قَدْ قَصَدْتُ إِلَیْکَ بِطَلِبَتِی وَ تَوَجَّهْتُ إِلَیْکَ بِحَاجَتِی وَ جَعَلتُ بِکَ استِغاثَتی بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی»

پروردگار عالم انسان را از همه راه‌ها مأیوس می‌کند تا انسان توجّه به خدا را داشته باشد. عرض کردیم که این استغاثه جعل است «وَ جَعَلتُ بِکَ استِغاثَتی» که جعل هم قرارداد حقیقی است. یعنی کسی که فهمید و توجّه به پروردگار عالم کرد، دیگر دائم استغاثه‌اش به پروردگار عالم هست، می‌داند راه همین است.

منتها این مطلب گاه در سختی‌ها به انسان معلوم و مشهود می‌شود. البته عرض کردیم اولیاء خدا دیگر سختی نیاز ندارند، بلکه فقط ما را در تنگنا قرار می‌دهند که باورمان شود فقط خداست. مثلاً دچار یک مریضی لاعلاج می‌شویم که دیگر اطباء اعلان کنند از دست ما کاری بر نمی‌آید و آن موقع یاد خدا می‌افتیم. تا قبل از آن امید داشتیم که می‌گویند فلان پزشک متخصّص و حاذق و مجرّب است، در حالی که نمی‌دانستیم او وسیله است، ولو به این که بسیار هم حاذق است. لذا احساس می‌کردیم که او شفابخش است، در حالی که او تشخیص درد را می‌دهد و می‌گوید: این دارو به درد شما می‌خورد، نه بیشتر.

اتّفاقاً گاهی می‌شود پزشک می‌گوید: این داروی توست امّا اشتباه تشخیص می‌دهد. پزشک می‌گوید: امکان دارد استثناء باشد؛ چون گاهی این داروها روی بعضی از افراد اثر نمی‌گذارد، در میلیون، یک نفر این‌طور است و ... . اتّفاقاً خود پزشک هم باید بفهمد تعبیرش کاملاً غلط است؛ چون این قدرت‌نمایی ذوالجلال و الاکرام است که دارد هم به خود پزشک و هم به مریض می‌گوید: گرچه باید به دنبال درمان بروی امّا شفا در دست من است.

البته انسان باید به دنبال درمان هم برود. حضرت داوود (علی نبیّنا و آله و علیه الصّلوة و السّلام) مریض شد و دعا می‌کرد. پروردگار عالم فرمود: اگر دست‌هایت را این‌قدر بالا ببری که کتف‌هایت خسته شود و دست‌ها بیافتد، دعایت را مستجاب نمی‌کنم، من درد داده‌ام، درمان را هم داده‌ام، باید دنبال درمان بروی. پس شفا چیست؟ شفا یعنی بدانی نهایت قضیّه باز خداست و إلّا نمی‌خواهد بفرماید که دنبال درمان نرو و فقط بگو: خدایا! تو شفا بده. درمان هست، دارو هست، تشخیص درمان هست امّا باید بدانیم نهایت قضیّه خداوند تبارک و تعالی است.

اولیاء خدا می‌دانند همه چیز به دست خداست و همه این بساط‌ها را هم خودش چینش کرده، خودش درد را داده، خودش طبیب درست کرده، خودش درمان را درست کرده، خودش دارو را درست کرده، همه این‌ها متعلّق به خودش است و باید با همین جورچینی که ذوالجلال والاکرام درست کرده، جلو رفت امّا باید بدانیم که همه چیز به ید قدرت اوست، اگر نخواهد یک موقعی با همان دارو که دیگری به ظاهر با آن خوب شد، من خوب نمی‌شوم.

اولیاء خدا می‌دانند امّا ما نمی‌دانیم، امیدمان به دارو است، امیدمان به آن پزشک حاذق است امّا اولیاء با این که دارند به سمت پزشک می‌روند و قائل به این هستند که هر چیزی تخصّصی می‌خواهد و خود را در اختیار پزشک قرار می‌دهند امّا در درون خودشان، همان لحظه‌ای هم که دارند می‌روند می‌دانند پزشک هیچ کاره است و همه چیز اوست.

البته نه این که این جسارت به پزشک باشد، پزشک کار خودش را می‌کند و وظیفه‌اش را دارد انجام می‌دهد. تشخیص درمان را می‌دهد، دارو را هم می‌نویسد امّا اولیاء می‌دانند یک دستی فوق این هست که اگر نخواهد در این دارو اثربخشی برای من باشد، اصلاً آن اثر را نمی‌گذارد. این‌ها این را می‌فهمند و نکته‌اش این‌جاست. نه این که بگویند تشخیص پزشکان، درست نیست. اگر این عقیده را داشتند، نمی‌رفتند. آن‌ها می‌دانند باید به سمت پزشک بروند و می‌دانند راهش فقط همین است امّا مهم این است که آن‌ها در درون خودشان، حتّی همان لحظه‌ای هم که دارند حرکت می‌کنند، می‌دانند فوق این‌ها ذوالجلال و الاکرام است که همه مطالب به ید قدرت اوست.

استغاثه و توجّه به خدا در خوشی‌ها!

پروردگار عالم می‌خواهد این توجّه دائمی باشد. منتها چون ما توجّه نداریم گاهی این‌طور گرفتارمان می‌کند امّا اولیاء الهی همیشه این توجّه را دارند. لذا فرق اولیاء با ما این است: آن‌ها همیشه این توجّه را دارند که هه چیز پروردگار عالم است. «وَ تَوَجَّهْتُ إِلَیْکَ بِحَاجَتِی»، در هر حاجت و مطلبی می‌داند توجّه باید به سمت پروردگار عالم باشد و آن رشد و نمو و آن حال را برای این مسئله پیدا کند. اگر این حال شد، درک می‌کند.

حالا که این‌طور شد، دیگر استغاثه هم دائمی است. وقتی فهمید که توجّه باید به یک طرف باشد، معلوم است آن را در خودش قرار می‌دهد و این جعل، همیشگی است «وَ جَعَلتُ بِکَ استِغاثَتی»، نه این که فقط در موقعی که به مشکل بر می‌خورم، استغاثه کنم.

یک تعبیر زیبایی را آیت‌الله العظمی بجهت(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن بهجت‌القلوب داشتند، فرمودند: اولیاء خدا در راحتی بسا بیشتر از غم و ناراحتی و مشکلات استغاثه می‌کنند. یعنی استغاثه اولیاء خدا در راحتی بیشتر است؛ چون یک‌ مقدار هم می‌ترسند که نکند پشت این راحتی‌ها چیزی باشد. آن‌ها می‌دانند همیشه باید به پروردگار عالم پناه برد، نه فقط وقتی در مشکلات افتادیم.

روایات هم ضمنی این را تأیید می‌کنند. یعنی فرمایش ایشان بر اساس روایات است. چون در روایات هم داریم: بنده‌ای، بنده صالح خداست که در خوشی‌ها هم یاد پروردگار عالم باشد، همان‌طور که در مشکلات به یاد پروردگار عالم می‌افتد. منتها عرض کردیم ما مع‌الأسف در خوشی‌ها به یاد خدا نیستیم. این مشکلات را ذوالجلال و الاکرام برای ما به وجود می‌آورد که ما یاد پروردگار عالم را فراموش نکنیم.

مشکلات؛ لطف خدا به بنده!!!

ابوالعرفا، آیت‌الله العظمی ادیب(اعلی اللّه مقامه الشّریف) از این که وقتی مشکلات بر پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) می‌آمد، می‌فرمودند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ»، یک تفسیر بسیار زیبایی داشتند. تعبیر ایشان این بود: آن بندگان خاص خدا می‌دانند این مشکلات، لطف خدا به آن‌هاست که می‌خواهد کاری کند بنده خدا هیچ‌گاه ذوالجلال و الاکرام را فراموش نکند.

یعنی خود مشکلات، ظاهرش مشکل است، امّا دل مشکلات را که بشکافی، بطن مشکلات این است که قاعده، قاعده لطف است. لطف پروردگار عالم شامل حال انسان می‌شود که او ذوالجلال و الاکرام را فراموش نکند. کما این که خودش فرموده است: یک عدّه را دیگر رها می‌کنیم، آن‌ها در خوشی هم هستند امّا به آن‌ها آن‌قدر مهلت می‌دهیم که اصلاً دیگر خدا یادشان برود «أَمْهِلْهُمْ رُوَیْداً». آن‌جایی که دیدیم یک لحظه گوشمالی‌مان می‌دهند، آن گوشمالی‌ها دلالت بر لطف است. یعنی این قاعده، قاعده لطف است.

بعد ایشان می‌فرمودند: حالا آن بنده خاصّ خدا با توجّه به این مطلب یادش می‌افتد و می‌گوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ»؛ یعنی خدا در همه حالات مرا فراموش نکرد....

 

بقیه در ادامه مطلب....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله قرهی , رایه الهدی , مشکلات , استغاثه ,
:: بازدید از این مطلب : 2412
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : گمنام
یک شنبه 8 مرداد 1391
آقای مشکینی (رحمه‌الله علیه) در زمان حیات‌شان من این اعتقاد را داشتم، الان هم بر همان اعتقاد هستم- یک آدم بی‌بدیل بود؛ یعنی ما حقاً [و] انصافاً، هیچ‌کس دیگر را با این جامعیت در خصوصیات مختلف، در بین بزرگان روحانی‌مان نداریم. انصافاً یک مرد بی‌بدیل و بی‌نظیری بود...
 
 سه ماه پس از رحلت آیت‌الله مشکینی، جمعی از اعضای خانواده وی در تاریخ 7 آبان سال 86 به دیدار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رفتند و رهبر معظم انقلاب نیز در این دیدار، تعابیر مهمی در مورد آیت‌الله مشکینی مطرح کردند که بخش‌هایی از متن این بیانات منتشر نشده، برای نخستین بار در ویژه‌نامه روزنامه جوان که امروز به‌مناسبت پنجمین سالگرد درگذشت آن فقیه مجاهد منتشر شد، آمده است.

متن این بیانات را در ادامه می‌خوانید. همچنین پس از این بیانات، پیام تسلیت رهبر انقلاب به‌مناسبت درگذشت آیت‌الله مشکینی، بخش‌هایی از سخنان ایشان در جمع اعضای مجلس خبرگان و سپس بخشی از بیانات ایشان در دیدار اعضای برگزار کننده همایش آیت‌الله مشکینی آمده است:

بسم الله الرحمن الرحیم. خداوند ان شاءالله درجات مرحوم آقای مشکینی (رضوان الله علیه) را متعالی کند. وجود ایشان واقعاً برای کشور و ملت ما غنیمتی بزرگ و از دست دادن ایشان برای ما خیلی مایه غصه و احساس خسارت بوده است. ولی ایشان (عاش سعیداً و مات سعیداً) زندگی پاکیزه و خوبی را گذراندند و الحمدلله در طهارت، صفا، معنویت و روحانیت هم به لقاء الله پیوستند.
 
مرحوم آقای مشکینی مصداق کامل این حدیث بودند که؛ اذا مات العالم الفقیه ثلم فی الاسلام ثلمه لا یسد ها شیء. واقعاً یکی از آن مصادیق کامل این روایت، ایشان بودند. بزرگانی هستند که می روند و جای‌شان خالی می ماند و انسان متأسف می شود. لکن ایشان فقیه جامع الاطرافی بود که همه جهات در او جمع و با تمام وجود، مغز، جسم، زبان ، قلم، زندگی و رفتارش در خدمت اسلام بود.
 

ما کمتر شبیه ایشان را با این هیأت، وضعیت و جامعیت دیده ایم. آقای مشکینی این‌جوری بود. اوایلی که بنده به قم آمده بودم، می شنیدم که ایشان جزء فضلای حوزه بودند و تدریس سطوح می کردند. اسم ایشان از همان سال‌های تقریباً سی و هفت بود. بعد هم که مبارزات شروع شد، بعضی ها بودند که انسان بر حسب طبیعت و هیأت شخصیت‌شان خیلی حدس نمی زد به اینکه اینها بیایند و به مبارزه بپیوندند. آقای مشکینی از این قبیل بود که برخلاف این تصور، به میدان مبارزه آمدند و از همان اول بودند. من از سال چهل و دو یادم هست، بعد از آن که امام را زندانی کردند، قم از وجود امام خالی بود و واقعاً انسان احساس غربت می کرد. تلاش‌های زیادی انجام می گرفت.
 
یکی از آن تلاشها این بود که عده ای از فضلای برجسته قم را جمع کنیم، و بخشی از کارهایی را که ممکن باشد حوزه انجام بدهد، انجام بدهند. پایه جامعه مدرسین هم آنجا گذاشته شد. بنده، اخوی و آقای هاشمی در این قضیه فعال بودیم. از جمله کسانی که بهترین، بیشترین و اولین اجابت را کردند، آقای مشکینی بودند. ایشان پیش همه محترم بودند. من یادم هست، آن زمان، همان سال چهل و دو که امام رضوان الله علیه در قم نبودند و در زندان بودند دوره ی محنتی بود و برای قم، طلبه ها و حوزه خیلی سخت بود. خیلی تلاش می شد. آقایان می رفتند. دوستان ما با آقایان تماس می گرفتند. همین جماعتی که عرض کردیم تقسیم شدند و قرار شد هر کدام بروند با یک نفر از آقایان مراجع صحبت کنند و از آنها مطالبه کنند و بخواهند بیشتر وارد میدان بشوند.
 
 
 
 
اعلامیه بدهند یا اقدام بکنند... حقاً و انصافاً از ایشان هیچ انحرافی از خط و صراط مستقیم در مسئله ای دیده نشد و ایشان در مسائل مربوط به حوزه، گروه ها، اصل جمهوری اسلامی، امام، در همه مراحل گوناگون و در امتحانات سخت که در طول این بیست و چندسال پیش آمد در صراط مستقیم و در وسط جاده بودند و راه را خوب طی کردند. امتیازاتی هم ایشان داشتند که در خیلی ها دیده نمی شد و آن اینکه با بیان سلیس مثل آب روان حرف می زد. وقتی ایشان صحبت می کردند من واقعاً لذت می بردم. در بیاناتشان به آیات و روایات اتکا می کردند.
 
ایشان احادیث زیادی حفظ بودند و در خاطر داشتند و به هر مناسبتی در مجامع عمومی یا خاص و در خبرگان با تناسب زمان، نصایح ایشان به روایات و به کلمات ائمه علیهم السلام متکی بود. ایشان خوش ذوق بودند. نامه نگاری هایی که می کردند و یاداشتهایی که می نوشتند، با تعبیرات لطیفی همراه بود. اتفاقاً قبل از وفات‌شان نامه ای برای بنده فرستاده بودند. در ذیل نامه جامعه مدرسین حاشیه زدند. مطلب خیلی لطیفی با خط قشنگ نوشته بودند. خیلی آدم جامعی بود. بعد هم بی اعتنایی ایشان به دنیا...........
 
بقیه در ادامه مطلب.....
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مـــردان خــــدا , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله مشکینی , رایه الهدی , امام خامنه ای , سخنان منتشر نشده ,
:: بازدید از این مطلب : 2330
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
نویسنده : گمنام
یک شنبه 8 مرداد 1391

 

وي‍ژه نامه روزنامه جوان- توفيق تغسيل آيت‌الله مشكيني در حسينيه فاطميون تهران را حاج منصور ارضي مداح با اخلاص اهل‌بيت (ع) داشته و خاطره‌ وي از حالت جسد آن فقيه مجاهد نيز خواندني و جزو ناگفته‌هاست. حاج منصور كه خود از مداحان پرسوز و گداز و در عين حال صريح است، هم در باب حالات اخلاقي و بكاء آيت‌الله مشكيني گفتني‌هايي دارد و هم در مورد صراحت و شجاعت ايشان.

آيت‌الله مشكيني يك فقيه جامع‌الاطراف بود، اين‌گونه افراد در ميان علما نيز قليل هستند، قبول داريد؟
يك مسيري كه بناست‌ طي شود براي رسيدن به مقصد، راه‌هاي مختلفي وجود دارد. در ميان علما نيز گاهي مثلاً يك عالمي اخلاق علمي دارد، فاضل كامل هم هست، شهرت هم دارد، مريد هم زياد دارد كه البته اين، اراده خداست، البته كار به جايي مي‌رسد كه اراده عارف و عالم و زاهد و سالك الي‌الله آن قدر زيبا مي‌شود كه مي‌شود اراده ‌الله و از خدا مي‌خواهد كه اصلاً مشهور نشود. آيت‌الله بهجت تا وقتي از دنيا نرفته بود، يك عده كمي نسبت به ايشان شناخت داشتند، البته يك عده‌‌اي هم شاگرد ايشان بودند، ولي يك مسير به‌خصوصي مال خودش بود و با خودش هم آن را برد، اما وجودش براي انقلاب، براي جامعه، براي شهر قم خيلي مؤثر بود. هر كدام از علماي بزرگ ما سير و سلوكي دارند. اگر آدم بخواهد اينها را بگويد، كتاب‌ها مي‌شود و ما هم كه خودمان جاهليم، جاهل به مسئله، نه جاهل به اين وجودهاي نازنين. شما نگاه كنيد كساني كه من ديده‌ام استاد من هم بوده‌اند و از دنيا رفته‌اند، درس اخلاق كه مي‌دادند، شاگردان و مريدان زيادي داشتند ولي يكسري را هم ما ديديم كه با اينكه درس اخلاق داشتند، موقع جان دادن‌شان، در خلوت از دنيا رفتند. نمي‌شود گفت غربت، بلكه خلوت. يكي از اين بزرگواران آيت‌الله مشكيني ‌(رحمه‌الله عليه)‌ بود. البته توفيق بود كه از دفتر مقام معظم رهبري آقاي محمدي‌گلپايگاني توسط واسطه‌اي به من گفت بدن ايشان را تغسيل دهيد.
 
پس علت اينكه شما بدن آيت‌الله مشكيني را غسل داديد، همين توصيه بود؟
بله، بدن ايشان را به حسينيه فاطميون در خيابان مجاهدين آوردند. ايشان در اثر مريضي نحيف شده بودند. شاگردي هم داشتند كه اسمش يادم رفته و بسيار مقيد بود كه همه كارها درست انجام و همه مسائل كاملاً رعايت شوند. بدن نازنين، مثل بلور و شيشه بود. آرام هم بدن را شستيم و غسل كرديم. عجيب بود، دست ايشان را كه براي شست‌وشو بالا مي‌آورديم و كنار بدن قرار مي‌داديم، دست آرام آرام دوباره روي سينه برمي‌گشت. ما علم كمي داريم، اما ديگران كه علمي بالاتر از ما دارند، مي‌گويند بدن كه خشك مي‌شود، به همان حالت مي‌ماند ولي اين بدن نرم بود. بعضي از بدن‌ها را كه مي‌شوييم، سنگين هستند، اما ايشان كانه با ما همراهي مي‌كرد. عده زيادي هم آنجا نبودند. چند نفر از فاميل‌ها بودند. خيلي غريبانه. يادم هست مرحوم استاد خودم، مرحوم آشيخ محمود نجفي را كه مي‌شستيم، بالاي سرش قيامتي بود و خيلي گريه‌كن داشت. در ميان ائمه هم همين‌طور است، مثلاً امام حسن (ع) زياد گريه‌كن ندارد، ولي امام حسين (ع) و امام موسي‌بن جعفر (ع)، زياد گريه‌كن دارند. انگار يك راه و يك رسم است. يك كسي هميشه بايد غريب باشد.
 
آيت‌الله مشكيني يك معلم اخلاق بود. الان كه تلويزيون يا راديو معارف درس‌هاي ايشان را پخش مي‌كند و انسان گوش مي‌كند، متوجه مي‌شود كه چه شخصيت ارزشمندي دارد.
 
با اينكه علمش را داشت و قريب‌المرجع بود، نه قريب الاجتهاد، بلكه در حد مرجعيت بود اما عجيب متواضعانه نسبت به امام و مقام معظم رهبري برخورد مي‌كرد، در هر سمتي هم كه بود متواضعانه و خاشعانه رفتار مي‌كرد. اين صفت اولياي خداست كه اصلاً خودبيني ندارند. نسبت به همه تواضع مي‌كرد. از نظر علمي هم كه بايد از علما بپرسيد كه اين مرد چقدر توانا بود.
 
چرا اين مراتب علمي و اخلاقي آيت‌الله مشكيني آن‌طور كه بايد و شايد براي جامعه شناخته شده نيست؟
 
عرض كردم، اين غربت را برخي خودشان انتخاب مي‌كنند. شايد هم مثل بعضي از علما باشد كه ۱۰۰ سال، ۲۰۰ سال ۵۰۰ سال پيش از دنيا رفته‌اند و اكنون از آنها تحليل مي‌شود، يعني بايد زمان بگذرد تا اين گنجينه‌ها شناخته شوند.
 
آيت‌الله مشكيني در جبهه‌هاي دفاع مقدس نيز حضور فعالي براي روحيه دادن به رزمندگان داشته‌اند.
ايشان خيلي وقت‌ها در اتاق جنگ بود و دعا مي‌كرد. ما هر موقع برخورد مي‌كرديم، هم حال مناجات داشت، هم حال امام زماني. عجيب با امام زمان (عج) رفيق بود. خيلي از آقايان اين توجه را ندارند، شايد هم ابراز نمي‌كنند، اما ايشان هم توجه داشت و هم ابراز و اعلام مي‌كرد و هم خودش واقعاً مخلص بود. در جبهه هم همين‌طور بود. چند تا از روحانيون بودند كه هميشه در جبهه‌ها بودند و دعا مي‌كردند.
 
‌ حال بكاء خوبي هم داشتند.
 
بله، برخي افراد غرق در بكاء هستند، اما ايشان خود بكاء شده بود، ولي به هر حال، اين رسم نيست كه شاگرداني كه از ايشان استفاده كرده‌اند، جداگانه نيايند و تجليلي از ايشان بكنند. اين همه در حوزه مجله و نشريه داريم، چرا بايد ايشان اين‌قدر غريب بماند؟
 
‌نكته مهم اين است كه در عين زهد و تقوا صراحت ايشان هم خيلي عجيب بوده. مثلاً قبل از انقلاب جزو كساني بود كه پيگير اعلاميه مرجعيت امام بود و در آن قضيه پيش‌قدم مي‌شود يا در قضيه شهيد جاويد بالاخره نظرشان را اعلام مي‌كنند، درحالي كه خيلي‌ها اعلام نمي‌كردند. بعد از انقلاب بالاخره چون از قبل از انقلاب با آقاي منتظري هم رده و همه جا با هم بودند، اما سر قضيه عزل از قائم مقامي صريح نظرشان را مي‌گويند يا در قضيه آغاجري اعلاميه جامعه مدرسين عليه سازمان مجاهدين را امضا و منتشر كردند. برخي معتقدند كساني كه در اين سطح و جايگاه هستند، بايد گوشه حجره بنشينند و از آبروي‌شان هزينه نكنند، درحالي كه همان‌طور كه شما هم اشاره كرديد، در حد مرجعيت بود.
 
يكي از نكات جا افتاده و غلط اين است كه كساني كه سير اخلاقي دارند، يك مقداري گوشه‌نشين هستند. ايشان معلم اخلاق بود، داراي ولايت بود و همه چيز داشت، اما مي‌جنگيد و از آبروي خودش خرج اسلام مي‌كرد و برايش هم مهم نبود كه چه خواهد شد. مبارزي كه معلم اخلاق باشد، مگر چند تا داريم؟ ‌مثل شهيد دستغيب «رحمه‌الله عليه»، شهيد مدني، اسم نمي‌برم نه اينكه نبوده و الان هم نيست، ولي آدمي را مي‌شناسم كه از نظر فكري و اخلاقي خيلي بالاست ولي اصلاً راه نمي‌دهد و گره مردم به وسيله او باز نمي‌شود. اما آيت‌الله مشكيني چه قبل و چه بعد از انقلاب روحيه مبارزه داشت، ‌مثلاً بايد با بي‌حجابي بجنگد، نمي‌جنگيد يا اگر مسئولي در مملكت ناجور بود، مي‌رفت در نماز جمعه مي‌گفت. الان بعضي‌ها نمي‌گويند، چه در قم باشند، چه در جاهاي ديگر، ولي واقعاً نمي‌گويند، مي‌ترسند. مصلحت‌انديشي مي‌كنند. ايشان حرفي را كه بايد مي‌زد، مي‌زد. خيلي صريح و شجاع و در عين حال غريب بود.....
 
بقیه در ادامه مطلب....
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مـــردان خــــدا , ,
:: برچسب‌ها: حاج منصور , رایه الهدی , آیت الله مشکینی ,
:: بازدید از این مطلب : 2285
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
نویسنده : گمنام
یک شنبه 8 مرداد 1391
درجات رفاقت/ دعایی که انسان را از زیر آوار زلزله نجات می‌دهد

مرحوم آیت‌الله مجتهدی در شرح دعای روز نهم ماه رمضان با بیان اینکه دوستی دارای 100 درجه است،‌ شرط استجابت دعا را کمک به زیردستان می‌داند، چرا که در این حالت رحمت خدا شامل حال انسان می‌شود....

*دعای روز نهم ماه مبارک رمضان

«اَللّهُمَّ اجْعَلْ لی فیهِ نَصیباً مِنْ رَحْمَتِکَ الْواسِعَةِ وَاهْدِنی فیهِ لِبَراهینِکَ السّاطِعَةِ وَخُذْ بِناصِیتی اِلی مَرْضاتِکَ الْجامِعَةِ بِمَحَبَّتِکَ یا اَمَلَ الْمُشْتاقینَ»

خدایا قرار ده برایم در این روز بهره‌ای از رحمت وسیعت و راهنمایی‌ام کن در این ماه به‌سوی دلیل‌های درخشانت و مرا به‌سوی موجبات خوشنودی همه جانبه‌ات سوق ده به حق محبتت ‌ای آرزوی مشتاقان.

* شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اَللّهُمَّ اجْعَلْ لی فیهِ نَصیباً مِنْ رَحْمَتِکَ الْواسِعَةِ» می‌گوید: خدایا، من را از رحمت واسعه خودت نصیب گردان. برای استجابت این دعا باید چه کنیم؟ باید به زیردستمان کمک کنیم. اگر وضع مالی کسی خوب است، برای دختران دم‌بخت مستمند جهاز تهیه کند. در این صورت دعا درباره او مستجاب می‌شود و اگر زلزله شود، زیر آوار نمی‌‌ماند؛ چون رحمت خدا شامل حال او شده است.

این استاد برجسته اخلاق در ادامه در شرح «وَاهْدِنی فیهِ لِبَراهینِکَ السّاطِعَةِ» می‌گوید: خدایا من را هدایت کن به ادله روشن خودت. خدا دلیل‌های روشنی دارد که ما را به آن ادله روشن، هدایت می‌کند. هر ظالمی که به جزای اعمالش می‌رسد، عبرتی برای ما است، آدم با دیدن این عبرت‌ها می‌تواند خداشناس شود.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه در شرح «وَخُذْ بِناصِیتی اِلی مَرْضاتِکَ الْجامِعَةِ» می‌گوید: من را به سمت موجبات خوشنودی و رضایت خودت ببر. از من راضی باش، هر چند که بد کردم و عمرم را به بطالت مصرف کردم. حالا آمده‌ام و من را به سمت رضایت خودت ببر. از من خشنود شو و رضایت جامع داشته باش.

وی تأکید می‌کند: باید تمام عیب‌ها را از خود دور کنم، و با غیبت نکردن، حلال کردن مال و... این دعا درباره‌ام مستجاب شود. تا مردم از ما راضی نشوند، خدا از ما راضی نمی‌شود.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی باره «بِمَحَبَّتِکَ یا اَمَلَ الْمُشْتاقینَ» در دعای روز نهم ماه مبارک رمضان می‌گوید: این دعاها را درباره من مستجاب کن، به حق دوستی خودت ای آروزی مشتاقان. این‌طور می‌گوییم چون خدا نسبت به ما دوستی دارد و خدا صد برابر محبت والدین به اولاد، ما را دوست دارد. روایت است که دوستی صد درجه دارد که 99 بخش آن مخصوص خدا است و یک درجه آن بین مخلوقات تقسیم شده و خدا در همان یک بخش نیز، سهم دارد. خدایا این دعاها را به محبت خودت درباره ما مستجاب کن.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: شرح دعای روز نهم ماه رمضان , رایه الهدی , آیت الله مجتهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2436
|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
نویسنده : گمنام
یک شنبه 8 مرداد 1391

 حجت‌الاسلام جاودان از علمای اخلاق تهران ضمن ارائه تعریفی از «انسان کامل» و راه رسیدن به این مهم، ماجرای عمل بدون بی‌هوشی چشم علامه طباطبایی(ره) در لندن را بیان کرد...

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی جاودان در ادامه مباحث اخلاقی خود در ماه مبارک رمضان، رابطه میان شخصیت آدمی و میزان همت و اراده او را بیان کرد که متن آن در پی می‌آید....

 

 

قرآن می فرماید: «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ» اگر کسی گناه می کند، گناه برایش پیش می‌آید. آن کسی که گناه نمی‌کند کیست؟ می‌توانیم کسی که گناه نمی‌کند هم داشته باشیم.

در این شهرمان هم هستند کسانی که گناه نمی‌کنند. بودند، هستند کسانی که گناه نمی‌کنند. می‌شود، گناه نکرد شدنی است. حالا اگر کسی برایش گناه آمد زود توبه کند. اگر زود توبه کند بخشیده می‌شود، در نامه عمل ثبت نمی‌شود. اگر ثبت شد یک کمی جبران کردنش سخت می‌شود.

خودتان مکرر امتحان کردید. در یک صفحه سفید می‌نویسید بعد پاکش می‌کنید. هر مقدار هم که پاک‌کن شما خوب باشد مستحکم هم بکشید، یک جایی می‌ماند. اما اگر آدم زود توبه کند، دیگر جایش نمی‌ماند. اگر جایش بماند بعد ممکن است یک کمی روی هم، روی هم جمع بشود مشکل بشود. اگر زود آدم توبه کند؛ آن وقت فرموده‌اند این توبه‌اش قبول است. زود هم قبول می‌شود.

بعد فرمودند اگر کسی تا دم مرگ گناه کرد، این فرد دیگر توبه ندارد. تا آخرین لحظه عمرش داشته گناه می کرده؛ درحالی که داشته گناه می کرده از دنیا رفته است. این توبه ندارد.

خوب بین این دو تا حالت چطور؟ وعده بخشش دادند. قرآن دارد: «یَغفِر الذنوبَ جَمیعا» خدا همه گناهانمان، همه را می‌بخشد. فقط یک همت می‌خواهد که آدم برگردد. شخصیت آدم به همتش است. به قدرت عزم و اراده‌اش هست. همه شخصیت آدم، شخصیت انسانی، به همتش هست.

ببینید هیچ وقت گرگ نمی‌تواند تصمیم بگیرد که گوسفندی را ندرد. اصلا چنین قدرت تصمیمی ندارد. انسان قدرت تصمیم دارد و انسانیت به آن قدرت تصمیمش است. هر چقدر قدرت تصمیم بیشتری دارد انسانیت بیشتری دارد.

بعضی از بزرگان گفتند: قدرت اراده آدم فارق بین انسان و حیوان است. آنچه که بین انسان و حیوان فرق می‌گذارد قدرت تصمیمش است. انسان می‌تواند تصمیم بگیرد. هیچ موجود دیگری نمی‌تواند تصمیم بگیرد. انسان تصمیم می‌گیرد علیه خودش، علیه هواها و هوس‌های خودش. این قدرت فقط خاص انسان است. این بزرگترین جنگ ممکن است که برای انسان پیش بیاید.

اگر انسان بتواند علیه خودش قیام کند و خودش را فتح کند یعنی اختیارش دست خودش بیاید می‌شود انسان کامل. آدمی که اختیارش دست خودش است می شود انسان کامل. اگر کسی اختیارش دست خودش باشد اختیار عالم هم به دستش می‌دهند. می‌تواند از درب‌های بسته و قفل شده هم عبور کند.

* ماجرای عمل بدون بی‌هوشی علامه طباطبایی

مرحوم آقای طباطبایی رفته بودند لندن برای معالجه قلب؛ درون چشمانشان رگه‌های خونی بود. آن آقایان گفتند آقا اگر اجازه بدید این رگه‌های خونی را می توانیم از چشم شما در بیاوریم. فرمودند عیب نداره. گفتند مثلا فردا صبح تشریف بیارید بیمارستان فلان. دوستانشان اطرافشان بودند. ایشان رفتند بیمارستان. صبح آمدند. خب آقا اجازه بدید همین الان ما شما را بی‌هوش می‌کنیم، یک بی‌هوشی نیم ساعتی و شما را عمل می کنیم. ایشان فرمودند احتیاجی نیست من را بی‌هوش کنید. خب نمی‌شه آقا! چاقوی جراحی می خواهد در چشم شما عمل کند. چشم اجازه نمی دهد. فرمودند نه لازم نیست. آقا چطور می‌شود لازم نیست؟ فرمودند چشم من دست خودم است، پلک من دست خودم است. اختیار پلکم دست خودم است. عمل کردند دیدند بله ایشان می‌توانند نیم ساعت، سه ربع پلکشان را باز نگه دارند!

داستان البته خیلی است. نمی‌خواهم بیشتر عرض کنم. عالم در دستش میاید. نه فقط گوشش. اگر کسی هوا و هوسش دست خودش آمد گوشش، چشمش، عالم در مشتش می‌شود.

یک ذره همت کنیم، این سفره برای همه پهن است. این سفره، سفره اختیارداری است، شما هم می‌توانید اختیاردار بشوید؛ می‌توانی اختیاردار بر جهان بشوی!

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , مـــردان خــــدا , ,
:: برچسب‌ها: حجت الاسلام جاودان , رایه الهدی , علامه طباطبایی ,
:: بازدید از این مطلب : 2327
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : گمنام
یک شنبه 8 مرداد 1391
 

آیت‌الله تهرانی با بیان اینکه کیفیت دعا برای مستضعف و معاند متفاوت است، گفت: مستضعفان افرادی هستند که حق را می‌شناسند اما به بیراهه رفته‌اند، مثل «حر بن ریاحی» که در نهایت منش امام حسین(ع) او را نجات داد.

بقیه در ادامه مطلب.....

 

 

أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ؛ بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ؛

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ»

مروری بر مباحث گذشته

گفته شد ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن و بازگو کردن کلام خدای متعال است که از مصدر وحی نازل شده. ماه، ماه دعا و ماهی است که عبد از ربّش هر آنچه را که می‌خواهد، می‌تواند درخواست کند. این ماه، ماه راز و نیاز است. بعضی از اهل معرفت می‌گویند: ماه ناز هم هست.

بحث ما در باب دعا به اینجا رسید که انسان از خدا چه برای خود و چه برای دیگران طلب خیر کند. امّا گفتیم که نسبت به مشرکین و کفّار دعا و طلب خیر نکنید! این در معارف ما هم وجود دارد. در جلسه گذشته از یک طرف این بحث را مطرح کردم و به آیات مربوط به آن هم اشاره کردم. از طرف دیگر عکس این را هم مطرح کردم و گفنم: مجاز هستید که آن‌ها را نفرین کنید. در جلسه گذشته گفتم که این بحث را فهرست‌وار خواهم‌گفت.

طرح اشکال: چرا برای همه دعا نکنیم؟

امّا در این جلسه مطلبی را به صورت پرسش مطرح می‏کنم. برخی اشکال می‌کنند که اگر دعا، طلب خیر کردن از خداوند است که در آن هم شبهه‏ای وجود ندارد، پس چه مانعی دارد که انسان برای انسان دیگر، ولو اینکه با او هم‌عقیده نیست، طلب خیر کند؟ این مگر چه اشکالی دارد؟ به ‌خصوص اینکه در بُعد عقیدتی باشد؛ اصلاً از خدا بخواهد که او را هدایت کند. آیا این بد است؟

تبیین اشکال

اشکال را طوری مطرح کردم که تقریباً همه فهم باشد. چه مانعی دارد که انسان برای انسانی دیگر، که با او هم عقیده نیست طلب خیر کند، به خصوص راجع به بُعد عقیدتی‌، که از خدا بخواهد آن شخص را هدایت کند تا کجروی‌اش درست شود. این چه اشکالی دارد؟ این نسبت به بخش اوّل مطلبِ جلسه گذشته و دو آیه‏ای که راجع به مشرکین و کفّار بیان شد. در آنجا خطاب به پیغمبر می فرماید که نه خودت و نه آن‌ها که ایمان آورده‌اند، برای آن‌ها دعا نکنید! آیه شریفه این بود: «ما کانَ لِلنَّبِیِ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ وَ لَوْ کانُوا أُولِی قُرْبى»، اگر چه آنها از خویشاوندانش هم باشند.

یا در دین با تو برادرند، یا در انسانیّت با تو برابر

در آثار اسلامی ما مؤیّد این مطلب وجود دارد. به عهدنامه علی(علیه‌السّلام) به مالک‌اشتر مراجعه کنید: «الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِمْ وَ لَا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ»، خطاب به مالک‌اشتر می‌نویسد: از نظر درونی یعنی قلبی، «أَشْعِرْ قَلْبَکَ»، دل خویش را جایگاه رحمت و مهر و لطف برای مردم قرار بده و هم‌چون جانوری درّنده بر ایشان مباش، که خوردنشان را غنیمت بشماری؛ زیرا آنان دو دسته‌اند یا در دینِ تو، با تو برادرند و یا در آفرینش، با تو برابر.

با دیگران این‌طور باش

به تعبیر ما یکی از مصادیق بارز رحمت، محبّت و لطف عبارت از این است که برای شخصی خیرخواهی کنی، تا به راه راست هدایت شود و از راه نادرستی که انتخاب کرده دست بردارد؛ این را می‌گوییم راه هدایت و سعادت. بهترین رحمت و‌ بهترین محبّت، لطف به او است. می‌گوید: رفتار تو با دیگران این‌طور باشد ولو اینکه از نظر اسلامی با او برادر نیستی. دیدید که علی(علیه‌السّلام) می‌گوید: رفتار تو با آن کسی هم که برادر دینی تو نیست باید این‌طور باشد. به او هم باید محبّت داشته باشی!

رحمت فراگیر خداوند

به تعبیری اگر مقداری گسترده‌تر، به خصوص نسبت به اولیای خدا وارد شویم می‌بینیم که آن‌ها، همه مظهر صفات الهیّه هستند و یکی از بارزترین و فراگیرترین صفات الهی، رحمت خدا است، یعنی همان مهربانی و لطفی که فراگیر است، شمولیت داشته و استثنا هم ندارد. در آیات می‌خوانیم: «رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً»، «فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ»، پروردگار تو، دارای رحمتِ فراگیر است. کنار نگذاشته است. «رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ»، خدا صریحاً می‌گوید: رحمت من فراگیر است و متوجّه همه می‌شود. حتّی این را در باب صفات جمال و جلال داریم که رحمت از صفات جمال است. آنجا داریم که، اصلاً رحمت حق و خداوند بر غضبش سبقت گرفته است.

رحمت خدا بر غضبش برتری دارد

امام‌ موسی‌کاظم(علیه‌السّلام) در روایتی فرمود: «وَ عَلِمُوا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالى الْحَلِیمَ الْعَلِیمَ»، تا به اینجا می‌رسد که: «وَ کَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»، بر خودش نوشته که باید نسبت به محاسبه‌های خودش رحمت داشته باشد، «فَسَبَقَتْ قَبْلَ الْغَضَبِ». در ادعیه هم داریم: «یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه»، به تعبیر من وقتی خدا این گونه است شما چه می‌گویید که برای مشرک و کافر طلب خیر نکنید؟ بهتر از این نمی‌توانستم اشکال را مطرح کنم.....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله تهرانی , رایه الهدی , دعا ,
:: بازدید از این مطلب : 2443
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
نویسنده : گمنام
یک شنبه 8 مرداد 1391
مدّعیانِ دروغینِ «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»

خبرگزاری فارس: مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) آن‌هایی که در دعا می‌گویند: خدا! ما می‌خواهیم امام زمان(عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) را یاری کنیم، خدا! ما می‌خواهیم سرباز آقا جانمان، امام زمان(عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) باشیم، باید به فعل هم نشان بدهند. اگر به فعل نشان ندهند، بی‌فایده است.

«وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی»

دعا؛ رقم زدن اختیاری مقدّرات

ذوالجلال و الاکرام در باب نیاز بشر، یکی از امور را به عنوان اختیار برای او قرار داد. گرچه خود خلقت و امورش پیچیده شده در بحث جبر و اختیار است و محفوف بالجبر و الاختیار است امّا یکی از آنچه که برای مقدّرات تبیین نموده است، اختیار بشری است. این اختیار را ذوالجلال و الاکرام در خواستن خود انسان‌ها در باب دعا تبیین کرده است که دعا به معنای خواستن هست.

در دعا دو مرحله وجود دارد: یک مرحله، مرحله لسانی است که انسان با حال تضرّع از ذوالجلال والاکرام با لسان خودش امورش را درخواست کند و دنیای حسنه و آخرت حسنه را درخواست کند. آیات الهی‌ای که به عنوان دعاهای قرآنی مشهور است، همین را برای ما تبیین می‌فرماید، از جمله همین آیه شریفه که به صورت دعا و به خصوص در نمازها در قنوت عرضه می‌داریم: «ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخره حسنة و قنا عذاب النار» پروردگار ما! مرحمت کن و لطف کن و آنچه که در دنیا از حسنات و نیکی‌های توست برای ما مقدّر بدار و آنچه در آخرت از نیکی‌ها است، آن‌ها را هم برای ما مقدّر بدار.

پروردگار عالم بالجد می‌خواهد که انسان‌ها خودشان مقدّرات خود را در مقام اختیار - به این تعابیری که می‌گویم دقیق شوید، این فرمایشات اولیاء و شیخنا الاعظم، حضرت مفید عزیز (روحی له الفدا و سلام الله علیه) است - رقم زنند و دعا یعنی همین، یعنی خودش، مقدّرات خودش را بخواهد.

لذا خواستن از ناحیه تو و برآورده شدن این خواسته‌ها از ناحیه اوست. آن که مقدّرات را رقم می‌زند، در اختیار خود بشر قرار داد که چگونه بخواهد، «ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخره حسنة و قنا عذاب النار».

دعای لسانی و فعلی

یکی از مطالب در مقام اختیار، خواستن لسانی است امّا یکی از مطالب دیگر در دعا، فعل انسانی است. پس یک، خواستن لسانی و دو، فعل انسانی است. یعنی کسی که به حقیقت دعا می‌کند، به فعل و عمل خودش هم بیان می‌کند که درخواست من چیست. لذا تقاضای درخواست از ذوالجلال و الاکرام به دو سبک است: یک سبکش لسانی است و سبک دوم فعلی است.

مثلش، مثل ذکر است که ذکر هم دو نوع است: یک ذکر، ذکر لسانی است و یک ذکر، ذکر قلبی است. بارها عرض کردیم اولیاء خدا، خصّیصین حضرت حق، عرفای عظیم‌الشّأن بیان می‌فرمایند: آن ذکر لسانی‌ای ذکر است که از قلب نشأت بگیرد و تراوش قلبی باشد که بر لسان جاری شود.

چون آن ذکری که فقط زبانی باشد امّا درون قلب، فکر و یادش کس دیگر باشد، فقط لقلقه زبان است و اصلاً اثر نمی‌گذارد امّا آن ذکری اثرگذار است که از قلب برون آید و بر لسان جاری شود.

امّا اگر کسی قلبش چیز دیگر و لسانش چیز دیگری گفت، نه تنها اثرگذار نیست، بلکه چون - به این تعبیر خوب دقّت بفرمایید - نفاق است، گاهی اثر معکوس می‌گذارد. پس این نوع ذکر گفتن که انسان در قلب انسان چیز دیگری بخواهد و به لسان چیز دیگری بگوید، شمّه‌ای از نفاق است. مگر نه این که نفاق یعنی دورویی؟! این هم دورویی است که در قلب چیزی بطلبد امّا به لسان چیز دیگری بگوید.

عزیزم! در باب دعا هم همین است؛ آن دعایی، دعا است که پروردگار عالم بداند فعل آن انسان هم، آنچه را که می‌خواهد طلب می‌کند. مثلاً اگر می‌گوید: خدا! من از گناه بدم می‌آید، بببیند که رفتار او هم همین را می‌طلبد؛ یعنی دعای فعلی و دعای لسانی‌اش یکی است. وقتی می‌گوید از گناه متنفّرم و اعلام می‌کند: خدا! من را از گناهان نجات بده، می‌بیند حدّاقل او خودش یک قدم برای رفتن به سمت خوبی‌ها و بیرون رفتن از زشتی‌ها و پلشتی‌ها، برمی‌دارد، آن‌جاست که پروردگار عالم هم او یاری می‌دهد، به او عنایت می‌کند و دعایش را مستجاب می‌کند.

این هم که بیان شد: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُم‏»، اجابت توأم با دعاست، به همین معناست. یعنی اگر جدّی از گناه خسته شد و از گناه بیرون رفت، پروردگار عالم می‌فرماید: خود این اجابت، دعای توست و من هم بیشتر تو را یاری می‌کنم و دستت را می‌گیرم. اگر به فرض گفت: خدا! رزق من کم است و به دعا رجوع کرد امّا به فعلش هم دنبال کار بود، ذوالجلال و الاکرام هم او را یاری می‌کند.....

بقیه در ادامه مطلب......

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , ,
:: برچسب‌ها: حوزه علمیه امام مهدی(ع) , رایه الهدی , مدعیان دروغین ,
:: بازدید از این مطلب : 2397
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
شنبه 7 مرداد 1391

مرحوم آیت‌الله مجتهدی در شرح دعای روز هشتم ماه رمضان ضمن بیان آداب سلام کردن، رمز موفقیت خویش در زندگی را اختیار کردن رفیق خوب دانست.

 

 

 

«اَللّهُمَّ ارْزُقْنی فیهِ رَحْمَةَ الاْیتامِ وَاِطْعامَ اْلطَّعامِ وَاِفْشآءَ السَّلامِ وَصُحْبَةَ الْکِرامِ بِطَوْلِکَ یا مَلْجَاَ الاْمِلینَ» خدایا روزیم گردان در این ماه مهرورزی نسبت به یتیمان و خوراندن طعام و به آشکار کردن سلام و هم‌نشینی با کریمان به فضل و کرمت ای پناه آرزومندان.

* شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح «اَللّهُمَّ ارْزُقْنی فیهِ رَحْمَةَ الاْیتامِ» می‌گوید: خدایا در ماه رمضان مهرورزی نسبت به یتیمان را روزی‌ام گردان. اگر قلب ما زنگ بزند، از چه دوایی می‌توان برای رفع آن استفاده کرد. برای اینکار باید سحرها قرآن بخوانید تا قلبتان را جلا بدهید. همچنین جان انسان را استغفار سحر جلا می‌دهد و می‌توان با یتیم‌نوازی قلب را جلا داد.

وی تأکید می‌کند: شخص ثروتمند تنها با دست کشیدن بر سر یتیم قلبش جلا پیدا نمی‌کند و باید یتیمان را از نظر مادی تأمین کند و مشکلات مالی آنها را برطرف کند. پس یادتان باشد که رحم کردن به یتیم با خلوص نیت قلب را جلا می‌دهد.

این استاد برجسته اخلاق در شرح فراز «وَاِطْعامَ اْلطَّعامِ» می‌گوید: خدایا روزی کن که من اطعام طعام کنم و افطاری دهم. اطعام طعام مخصوصاً به فقرا و مستحقان از کارهای بسیار نیکو است.

وی ادامه در شرح «وَاِفْشآءَ السَّلامِ» اظهار می‌کند: خدایا روزی کن با صدای بلند سلام کنم. برخی عارشان می‌شود که اول سلام کنند؛ اما هستند برخی که در سلام کردن با صدای بلند پیش‌دستی می‌کند. همچنین باید سلام را به درستی یعنی «سلامٌ علیکم» جواب داد و از بیان عبارت‌های دیگر مثل «سلام از ماست» جلوگیری کنیم. همچنین سلام کردن مستحب و جواب سلام دادن واجب است.

آیت‌الله مجتهدی در شرح فراز «وَصُحْبَةَ الْکِرامِ» تصریح می‌کند: خدایا توفیق بده در ماه رمضان با افراد کریم و عالم و دانا و متدین همنشین شوم. خدایا توفیق بده که با نیکان رفیق شوم. کاری کنید که رفیقتان یک درجه از شما جلوتر باشد. یکی از رموز موفقیت من در زندگی اختیار کردن رفیق خوب بوده است.

این استاد بزرگ اخلاق در پایان در شرح فراز پایانی دعای روز هشتم می‌گوید: «بِطَوْلِکَ» یعنی به حق انعامت. چه قدر تو به ما نعمت دادی. به حق نعمت‌هایی که به ما دادی این دعاها را درباره ما مستجاب کن، «یا مَلْجَاَ الاْمِلینَ» ای کسی که پناه آرومندانی.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: رفیق خوب , شرح دعای روز هشتم , آیت الله مجتهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2771
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
شنبه 7 مرداد 1391
نقش دعا در کسب فیوضات ماه رمضان/ چرا حیوانات اسیر دام صیاد می‌شوند

 مرحوم آیت‌الله مجتهدی با بیان اینکه انسان به وسیله دعا می‌تواند از خداوند توفیق عبادت ماه رمضان را کسب کند، بیان داشت: در روایت است که اگر حیوانات ذکر نگویند، اسیر دام صیاد می‌شوند.

خبرگزاری فارس: نقش دعا در کسب فیوضات ماه رمضان/ چرا حیوانات اسیر دام صیاد می‌شوند

 

*دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان

«اَللّهُمَّ اَعِنّی فیهِ عَلی صِیامِهِ وَقِیامِهِ وَجَنِّبْنی فیهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ وَارْزُقْنی فیهِ ذِکْرَکَ بدَوامِهِ بِتَوْفیقِکَ یا‌هادِی الْمُضِلّینَ»

خدایا یاریم کن در این ماه بر روزه و شب زنده داری‌اش و دورم بدار در آن از لغزش‌ها و گناهانش و روزی‌ام کن در آن ذکر خود را به ‌طور مدوام و یک‌سره به توفیق خود، ای راهنمای گمراهان

* شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح «اَللّهُمَّ اَعِنّی فیهِ عَلی صِیامِهِ وَقِیامِهِ» می‌گوید: خدایا کمک کن در این ماه روزه بگیریم و شب زنده‌داری کنیم. اگر خدا کمک کند، گرسنگی را نمی‌فهمیم. عبادت شب و سحر، دعاهای ابوحمزه ثمالی و افتتاح را انجام می‌دهیم، گاهی افرادی غصه می‌خورند که ماه رمضان چگونه روزه بگیریم؟ خوب دعا کنید و خدا کمکتان می‌کند.

وی در ادامه در شرح «وَجَنِّبْنی فیهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ» می‌گوید: خدایا ماه رمضان ما را از لغزش و گناه حفظ کن، بدبختی است که آدم در ایام سال گناه کند و ماه رمضان هم به گناه ادامه دهد، در ماه رمضان باید تمام اعضا و جوارحمان روزه باشد، اگر روزه‌ای بگیریم که چشمان، زبانمان، گوشمان، نامحرم ببیند، دروغ بگوید و غیبت بشنود، روزه‌مان «عام» می‌شود، اما به ما می‌گویند که روزه خاص بگیرید، یعنی اعضا و جوارحت هم روزه باشند.

وی تأکید می‌کند: درنیت‌هایتان بگویید: «خدایا؛ من روزه می‌گیرم، اما روزه خاص می‌گیرم»، یعنی اعضا و جوارحتان هم روزه باشد، حدیث داریم؛ زمانی‌که روزه می‌گیرید، باید گوش و چشم و پوست بدنتان هم روزه بگیرند، باید اعضا و جوارحمان هم روزه باشند تا این روزه در ما اثر بگذارد.

این استاد اخلاق ادامه می‌دهد: البته یک روزه دیگر هم داریم که روزه خاص الخاص است، در این روزه، قلبمان در ماه رمضان به غیر خدا متوجه نمی‌شود.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه در شرح «وَارْزُقْنی فیهِ ذِکْرَکَ بدَوامِهِ» اظهار می‌کند: خدایا روزی کن که در ماه رمضان یاد تو باشم، «ذکر»، هم یاد معنا می‌کند و هم معنای ذکر زبانی را می‌دهد. دائماً باید به یاد خدا باشم.

وی می‌گوید: حدیث است که اگر حیوانات ذکر نگویند، اسیر دام صیاد می‌شوند. این صداهایی که از حیوانات می‌شنویم، ذکرهایی است که توسط آنان بیان می‌شود، حتی درخت و بیابان و کوه و دشت هم ذکر می‌گویند.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه در شرح «بِتَوْفیقِکَ یا‌هادِی الْمُضِلّینَ» می‌گوید: اما به توفیق خودت ای راهنمای گمراهان! ای خدایی که گمراهان را راهنمایی می‌کنی، توفیق بده این دعاهای روز هفتم درباره ما مستجاب شود.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: رایه الهدی , شرح دعای روز هفتم , آیت الله مجتهدی تهرانی ,
:: بازدید از این مطلب : 1958
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
شنبه 7 مرداد 1391

 

رسول گرامی اسلام(ص) می‌فرمایند: وای بر مسلمانى که در هفته یک روز را قرار ندهد که در آن روز، امر دین و آئین خود را بفهمد و بیاموزد، و از (معارف) دین خویش پرسش کند.

خبرگزاری فارس: دلیل بی‌دینی جوانان/ تأکید پیامبر اعظم(ص) بر پرسش هفتگی درباره دین

 

* ماه مبارک رمضان حداقل فایده‌اش این است که انسان خوش‌فهم‌تر می‌شود. چون فرموده‌اند اثر روزه حکمت است و حداقل حکمت خوش فهمی است. اگر انسان در ماه مبارک رمضان عمق برخی معانی را درک نکرد در سایر اوقات نیز نخواهد فهمید.

* متاسفانه برخی از مذهبی‌های ما نیز معارف دینی را خوب متوجه نشده‌اند، چه رسد به دیگران. به کسب معرفت هم اهمیت نداده‌اند و به آگاهی‌های پراکنده‌ای که در ذهنشان جمع شده است اکتفا می‌کنند. اینها در بحران‌ها دچار مشکل خواهند شد و چه بسا در امتحانات آخرالزمان یا دچار ریزش شوند و یا هزینه رشد جامعه دینی را افزایش دهند و یا حرکت را کند کنند.

* امروزه تمام افراد مذهبی‌، حزب‌اللهی‌ها و تمام مسئولینی که یک عمر بر اساس اعتقادات و معارف خود خدمت کرده‌اند، همه باید از کم‌مایگی و یا عدم آگاهی از معارفِ کلیدی نگران باشند. گاهی اوقات انسان اشتباهاتِ فاحشی را در آدم‌هایی می‌بیند که از نظر ایمان و علائق دینی مشکلی ندارند اما به خاطر نداشتنِ یک آگاهی و معرفت کلیدی و ساده دچار اشتباه فاحش شده است. امروز مسائل پیچیده‌تر شده‌اند و نیاز به معارف عمیق و دقیق بیشتر شده است.

* رسول گرامی اسلام(ص) می‌فرمایند: «وای بر هر مسلمانى که در هفته یک روز را قرار ندهد که در آن روز، امر دین و آئین خود را بفهمد و بیاموزد، و از (معارف) دین خویش پرسش نماید؛ أُفٍ‏ لِکُلِ‏ مُسْلِمٍ‏ لَا یَجْعَلُ‏ فِی‏ کُلِ‏ جُمْعَةٍ یَوْماً یَتَفَقَّهُ‏ فِیهِ‏ أَمْرَ دِینِهِ‏ وَ یَسْأَلُ عَنْ دِینِهِ وَ رَوَى»‏(محاسن/1/225) مؤمن باید حداقل هفته‌ای یک روز خود را به کسب معرفت اختصاص بدهد و کسب معرفت هم باید مداوم باشد نه مقطعی.

* بسیاری از بی‌دینی‌ها و بی‌بند و باری‌ها به خاطر عدم آگاهی درست و حساب شده از معارف دینی است. بسیاری اوقات این آگاهی‌های دمِ دستی که همه می‌دانند کارگشا نیست، گاهی جوانان با چند کلمه سطحی و ساده به راحتی متقاعد نمی‌شوند. این نتیجه رشد عقل از طرفی و تهاجم دشمنان دین از طرف دیگر است. ما باید برای نیازهای نو و نیازهای نسل جوان، پاسخ نو و عمیق داشته باشیم؛ پاسخی که از معارف دینی ما قابل استخراج است.

* ما آگاهی‌های پراکنده فراوانی برای برنامه‌ریزی رشد و تربیت خودمان و دیگران در ذهن داریم و تا کنون تذکرات فراوان، توصیه‌ها و دستورالعمل‌های اخلاقی و تربیتی بسیاری را شنیده‌ایم و به یاد داریم. اما لازم است داشته‌های ذهنی خود در زمینه معارف دینی را نظم و سامان دهیم و یک شبکه مرتبی از معارف در ذهن خود ایجاد کنیم.

* منظم شدن آگاهی‌ها و معارف انسان را از حالت عوامی خارج می‌کند و به عالم بودن نزدیک می‌کند و در غالب موارد دین داری راحت‌تر و لذت‌بخش‌تر خواهد کرد چون راه روش‌تر می‌شود و انسان متقاعدتر انگیزه حرکت پیدا می‌کند.

* اگر معارف دینی و آگاهی‌های ما منظم باشد مقاومت در برابر شیطان بیشتر خواهد شد. نه تنها هجمه‌های فرهنگی و ماهواره‌ها و... به جامعه ما آسیب نخواهد زد، بلکه فرصتی خواهد بود برای اینکه ما درمان دردهای جوامع غربی را پیدا کنیم و به آنها منتقل کنیم. و حتی جوانان غربی را روشن و بیدار کنیم.

 

شما را به مطالعه بقیه این سخنان شیوا و کاربردی در ادامه مطلب دعوت می نمایم...

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: پناهیان , مهدیه , رایه الهدی , دین گریزی جوانان ,
:: بازدید از این مطلب : 2186
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
شنبه 7 مرداد 1391
 آیت‌الله مجتبی تهرانی با اشاره به اینکه شرط دعا برای پدر و مادر این است که آنان موحد باشند، به این پرسش پاسخ داد که آیا می‌توان برای انسان کافر دعا کرد یا نه؟
 
خبرگزاری فارس: شرط دعا برای پدر و مادر/ آیا می‌توان برای انسان کافر دعا کرد

 

به گزارش خبرگزاری فارس، آیت‌الله مجتبی تهرانی از اساتید برجسته اخلاق در پنجمین جلسه از جلسات اخلاق و معارف اسلامی ویژه ماه مبارک رمضان به موضوع «دعا» پرداخت که مشروح آن در پی می‌آید:

أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجِیمِ؛ بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ؛

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیتُکَ وَ اسْمَعْ‏ دُعَائِی‏ إِذَا دَعَوْتُکَ‏ وَ أَقْبِلْ عَلَی إِذَا نَاجَیتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیکَ وَ وَقَفْتُ بَینَ یدَیکَ»

مروری بر مباحث گذشته

گفته شد ماه مبارک رمضان ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است. دعای خیر کردن چه نسبت به خود و چه نسبت به دیگران، به این معنا است که از خود و دیگران رفع گرفتاری کند یا نسبت به خود و دیگران جلب منفعت؛ که به این «دعای خیر» گفته می‌‌شود. امّا نعوذ‌‌بالله! دعای به ضرر و شرّ کردن چه نسبت به خود و چه نسبت به دیگران مورد نهی است. یعنی نه به ضرر خودش دعا کند و نه به ضرر دیگران که عرض کردم مراد از دیگران مؤمنین‌‌اند.

دو دسته دعا در مورد کافر و مشرک

وارد بحثی در باب مشرک و کافر می‏شوم، که جلسه گذشته گفتم مطرح خواهم کرد. نسبت به این‏ها دو تصویر هست. یک؛ دعای خیر کردن برای آن‏ها و دو؛ دعا به شرّ کردن؛ یعنی نفرین کند. اولی با دومی فرق می‏کند. اینجا معلوم است که دعا به خیر کردن یعنی چه؛ یعنی آن چیزهایی که انسان برای جلب منفعت یا دفع ضرر طلب می‏کند را «دعای خیر» می‏نامند که در اینجا برای مشرک و کافر این را می‏خواهد. دوم؛ بحث دیگری است و آن دعا به شرّ کردن است؛ چون گفتم این هم دعا است، یعنی نفرین کردن مشرک و کافر.

دعای خیر نکنید!

امّا تقسیم اول، مورد نهی است. دعا به خیر نسبت به مشرک مورد نهی است. در قرآن خطاب به پیغمبر اکرم است: «ما کانَ‏ لِلنَّبِی‏ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ وَ لَوْ کانُوا أُولِی قُرْبى‏»، یعنی بر پیامبر و کسانی که ایمان آورده‌‌اند، سزاوار نیست که برای مشرکین بعد از اینکه معلوم شد مشرکند، دعای خیر کنند. البته طلب غفران کردن بخشش است و خیر هم هست. چه خیری بالاتر از غفران؟ البته بعداً خواهم گفت که قیدی در آیه دارد و من نخواندم که می‏گوید: وقتی معلوم شد این‏ها اهل آتش و جهنمی هستند دیگر نباید این کار را کرد.

طلب آمرزش برای کافران اثری ندارد

این‏ها برای مشرک بود امّا برای کافر این را می‏گوید: «اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعینَ مَرَّةً فَلَنْ یغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لا یهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقین‏»، هر دو در سوره توبه است. به پیغمبر می‏گوید: اگر برای این‏ها استغفار کنی یا طلب آمرزش نکنی، برای این‏ها مساوی است. حتی اگر هفتاد بار برایشان طلب آمرزش کنی، هیچ فایده‏ای ندارد. این‏ها آمرزیده نمی‌‌شوند، چون به خداوند و رسولش کفر ورزیدند. خداوند گروه فاسق را هدایت نمی‌‌کند. در اینجا آیه اول در مورد مشرکین بود و آیه دوم در مورد کافران.

بالاترین دعای خیر، غفران است

بالاترین دعا از نظر خیر عبارت از غفران است. در دعاها هم گفتیم که شما هر چه از خدا بخواهید اول طلب غفران کنید. اینجا همان را مطرح می‌‌کند که اتفاقاً متناسب با مشرک و کافر است. بعداً این مطالب را شرح خواهم داد. اینجا فقط فهرست‏وار مطرح می‏کنم.

در اینجا دعای پیغمبر هم ارزشی ندارد!

این‏ها معیار دارد و بی جهت نیست. به پیغمبر میگوید: اگر هفتاد بار هم طلب آمرزش کنی، خدا این‏ها را نمی‌‌آمرزد. دیگر بالاتر از پیغمبر کسی هست که طلب آمرزش کند؟ بالاتر از پیغمبر برای دعا کردن نداریم. دعای خیر برای مشرک و کافر ارزشی ندارد. گرچه اینجا مسأله غفران است، ولی عرض خواهم کرد که در حال شرک و کفر از غفران خبری نیست؛ مگر اینکه خودِ فرد برگردد.

روایت: شرایط دعا برای پدر و مادر کافر

چند روایت می‌‌خوانم. این روایت را علی‌‌بن‌‌جعفر از امام هفتم، موسی‌‌بن‌‌جعفر(صلوات‌‌الله‌‌علیه) نقل می‌‌کند. می‌‌گوید: «سَأَلْتُهُ‏ عَنْ‏ رَجُلٍ‏ مُسْلِمٍ‏ وَ أَبَوَاهُ کَافِرَانِ»، از موسی‌‌بن‌‌جعفر(علیه‌‌السّلام) در مورد شخص مسلمانی که پدر و مادرش، هر دو کافرند پرسش کردم. دقت کنید! این روایات انتخابی است. اینجا پدر و مادرش هر دو کافرند، «هَلْ یصْلُحُ لَهُ أَنْ یسْتَغْفِرَ لَهُمَا فِی الصَّلَاةِ»، آیا اگر این بچّه در نماز برای پدر و مادرش طلب غفران کند، صلاح و خیر است؟ «قَالَ علیه‏السّلام إِنْ کَانَ فَارَقَهُمَا وَ هُوَ صَغِیرٌ لَا یدْرِی أَسْلَمَا أَمْ لَا فَلَا بَأْسَ»، اگر این بچه از پدر و مادرش جدا شده باشد، در حالی که صغیر و کوچک بود؛ امّا حالا که از آن‏ها جدا شده نمی‏داند که این دو اسلام آوردند یا نیاوردند دعا کردن اشکالی ندارد. مگر می‏شود چنین حالتی اتفاق بیفتد؟ در گذشته اتفاق می‏افتاد که بچه‏ای را در جنگ اسیر می‏کردند و به غلامی می‏گرفتند. این بچّۀ صغیر در میان کفار و دشمنان بود و پدر و مادرش هم کافر بودند، اما بچّه اسلام می‏آورد. وقتی از پدر و مادرش جدا می‏شد صغیر بود و بعد هم خبر نداشت که آن‏ها مسلمان شدند یا نه؟ حضرت می‏گوید اگر این‏طور است، «فَلَا بَأْسَ»، دعا کند و اشکالی ندارد، «وَ إِنْ عَرَفَ کُفْرَهُمَا»، امّا اگر خبر پیدا کرده که آن‏ها بر حرف خودشان ایستاده‏اند و هنوز کافرند، «فَلَا یسْتَغْفِرُ لَهُمَا»، استغفار نکن، «وَ إِنْ لَمْ یعْرِفْ فَلْیدْعُ لَهُمَا»، اگر نمی‏داند، دعا اشکالی ندارد، امّا اگر بداند دعا نکند. این برای هر دوی پدر و مادر است.

دعا، تنها برای موحّد

در روایت دیگری است: «کَتَبَ رَجُلٌ إِلَى أَبِی مُحَمَّدٍ»، شخصی به امام‏عسگری(علیه‏السّلام) نوشت: «یسْأَلُهُ‏ الدُّعَاءَ لِوَالِدَیهِ‏ وَ کَانَتِ‏ الْأُمُّ غَالِیةً»، از حضرت سؤال کرد که: می‏خواهم برای پدر و مادرم دعا کنم امّا مادرم از غلات است، «وَ الْأَبُ مُؤْمِناً»، ولی پدرم مؤمن است، «فَوَقَّعَ رَحِمَ اللَّهُ وَالِدَکَ»، حضرت نوشتند: خدا پدرت را رحمت کند. امّا مادرش را دعا نکردند. عملاً، چقدر زیبا به او یاد دادند. این در مورد مادر، امّا در مورد پدر هم هست. «وَ کَتَبَ آخَرُ»، شخص دیگری به امام‏عسگری (علیه‏السّلام) نوشت: «یسْأَلُ الدُّعَاءَ لِوَالِدَیهِ»، برای پدر و مادرم دعا می‏کنم، «وَ کَانَتِ الْأُمُّ مُؤْمِنَةً وَ الْأَبُ ثَنَوِیاً»، مادرم مؤمن است ولی پدرم دوگانه‏پرست است. مادرم یگانه‏پرست است؛ حضرت فرمودند: «فَوَقَّعَ رَحِمَ اللَّهُ وَالِدَتَکَ».

برای ظالم دعای خیر نکنید

خواستم بگویم که، این را هم در آیات و هم در روایات داریم که دعای خیر برای مشرک و برای کافر نهی شده است. البته این هم باید توضیح داده شود که برای ظالم هم چنین دعای خیری نکنید؛ که بگویید: خدا طول عمرت دهد. در روایت از رسول‏اکرم است: «قال رسول الله (صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏و‏سلّم): مَنْ‏ دَعَا لِظَالِمٍ‏ بِالْبَقَاءِ»، اگر کسی دعا کند و از خدا برای ستمگری طول عمر را بخواهد، «فَقَدْ أَحَبَّ أَنْ یعْصَى اللَّهُ فِی أَرْضِهِ»، او دوست دارد که در زمینِ خداوند نافرمانی او بشود. البته این مطلب مخصوص و منحصر به چیز خاصی بود. امّا مقابل این مطلب. یعنی چه؟

دعا به شرّ مخصوص چه کسانی است؟

به ضرر مشرک یا کافر دعا کنیم. مثلاً بگوییم: خدایا! مرگش بده. این چه؟ بحث مفصّلِ من اینجاست. داریم به اول بحثی که برای ماه مبارک رمضان در نظر گرفته بودم نزدیک می‏شویم. در اینجا خودِ خدا و هم پیغمبر‏اکرم و هم ائمّه(علیهم‌‌السّلام) این کار را کرده‏اند و اگر بخواهم اشخاصی که نفرین کرده‌‌اند مطرح کنم جلسات زیادی طول می‌‌کشد. فعلاً کلیت را می‌‌گویم. این مطلب معیار هم دارد.

نفرینِ خدا به شخص

خدا؛ هم نفرین شخصی کرده، یعنی اسم شخص را برده است و هم نفرین گروهی کرده. شخصی مثل این: «تَبَّتْ‏ یدا أَبِی‏ لَهَبٍ وَ تَبَّ»، بریده باد. خدا ابولهب را نفرین کرده. جزء آیات ما است. ابولهب رأس المشرکین بود و خدا نفرینش کرد.

نفرینِ خدا به گروه

نفرین گروهی هم کرده: «قُتِلَ‏ أَصْحابُ‏ الْأُخْدُودِ». این را می‌‌دانید که اصحاب اخدود چه کسانی بودند. در زمان پیغمبر آن افرادی بودند که چاله‌‌هایی بر سر راه می‌‌کندند و در آن آتشی نهفته می‌‌کردند که وقتی مسلمان‌‌ها رد می‏شدند، بیفتند و بمیرند. در اینجا می‏گوید مرگ باد بر اصحاب اخدود. خدا شعار می‌‌دهد. مرگ بر اصحاب اخدود، «قُتِلَ‏ أَصْحابُ‏ الْأُخْدُودِ». نفرین، هم شخصی داریم و هم گروهی. امّا این‏ها معیار دارد. توجه کنید! از روی هوای نفس نیست، بلکه معیار دارد و معیارهای الهی در آن است. که ان‌‌شاءالله آن را بحث خواهم کرد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله مجتبی تهرانی , رایه الهدی , دعا , نفرین ,
:: بازدید از این مطلب : 2335
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
شنبه 7 مرداد 1391

ماه رمضان فرصتی دوباره است تا انسان به مصحف آسمانی نگاهی دوباره داشته باشد تا علاوه بر قرائت روزانه قرآن کریم، با دقت بیشتری به بیان و اهداف آیات توجه کند. پس چه نیکوست در ماه مهمانی خدا، هر روز دقایقی را با قرآن و تفسیر حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی از آن سپری کنیم.

 
*امانت و انواع آن
 
 
«إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُم بِهِ إِنَّ اللّهَ کَانَ سَمِیعًا بَصِیرًا»
 
 
همانا خداوند فرمانتان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحبانش بدهید و هرگاه میان مردم داوری کردید، به عدل حکم کنید، چه نیک است، آنچه خداوند شما را به آن پند می‌دهد، بی‌گمان خداوند شنوای بیناست.
 
امانتداری و رفتار عادلانه و دور از تبعیض، از نشانه‌های مهم ایمان است، چنان‌که خیانت به امانت، علامت نفاق است، در حدیث است: به رکوع و سجود طولانی افراد نگاه نکنید، بلکه به راستگویی و امانتداری آنان بنگرید.
 
در روایات متعدد، منظور از امانت، رهبری جامعه معرفی شده که اهلش اهل بیت (ع) هستند، این مصداق بارز عمل به این آیه است.
 
 
آری، کلید خوشبختی جامعه، بر سر کار بودن افراد لایق و رفتار عادلانه است و منشأ نابسامانی‌های اجتماعی، ریاست نااهلان و قضاوت‌های ظالمانه است.
 
 
حضرت امیر (ع) فرموده است: «من تقدّم علی قوم و هو یری فیهم من هو افضل، فقد خان الله ورسوله والمؤمنین»، هر کس خود را در جامعه بر دیگران مقدم بدارد و پیشوا شود، در حالی که بداند افراد لایق‌تر از او هستند، قطعاً او به خدا و پیامبر و مؤمنان خیانت کرده است.
 
 
خیانت در امانت شامل کتمان علم، حرفه و حق، تصاحب اموال مردم، اطاعت از رهبران غیر الهی، انتخاب همسر یا معلم نااهل برای فرزندان و غیره می‌شود.
 
 
امام باقر و امام صادق علیهما‌السلام فرمودند: اوامر و نواهی خدا امانت‌های الهی است، امام صادق (ع) در تفسیر این آیه فرمود: خداوند امر فرموده که هر امامی آنچه در نزدش است، به امام بعد از خود بسپارد.
 
 
امانت سه گونه است:
 
 
الف) میان انسان و خدا (وظایف و واجباتی که بر انسان تعیین شده است)
 
ب) میان انسان و دیگران (اموال یا اسرار دیگران نزد انسان)
 
ج) میان انسان و خودش (مثل علم و عمر و قدرت که در دست ما امانتند)
 
 
* پرسش‌های قیامت
 
 
«یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْءَاتِکُمْ وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِکَ خَیْرٌ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ»
 
پس قطعاً از مردمی که (پیامبران) به سویشان فرستاده شدند، سؤال و بازخواست خواهیم کرد و قطعاً از خود پیامبر (نیز) خواهیم پرسید. (اعراف، 26)
 
 
*قیامت از چند چیز سؤال می‌شود:
 
 
الف) از نعمت‌ها؛ (ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ) در روایات متعددی، رهبری و ولایت را نیز از مصادیق نعمت مورد سؤال در آیه برشمرده‌اند.
 
 
ب) از قرآن و اهل‌بیت (ع)؛ پیامبر (ص) فرمود: از مردم سؤال می‌شود که با قرآن و اهل‌بیت (ع) من چگونه عمل کردید؟ «ثم اسألهم ما فعلتم بکتاب الله و باهل بیتی»
 
 
ج) از رفتار و کردار (لَنَسئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ، عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ)
 
 
د) از اعضا و جوارح (إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولـئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً)
 
 
هـ) از پذیرش و عدم پذیرش رسولان؛ (یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالإنْسِ أَلَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ ...) چنان‌که در جای دیگری از رهبران دینی نیز در مورد برخورد مردم با آنان سؤال می‌شود. (یَوْمَ یَجْمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ فَیَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ...)
 
 
و) از عمر و جوانی که چگونه سپری شد.
 
 
ز) از کسب و درآمد؛ چنان‌که در روایات می‌خوانیم: در روز قیامت انسان از چهار چیز به خصوص سؤال و بازخواست می‌شود: «شبابک فیما أبلیته وعمرک فیما أفنیته ومالک مما اکتسبته وفیما أنفقته» در مورد عمر و جوانی که چگونه آن را گذراندی و درباره مال و دارایی که چگونه به دست آوردی و در چه راهی مصرف کردی.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: حجت الاسلام قرائتی , رایه الهدی , قیامت , پرسش های قیامت , عقاید ,
:: بازدید از این مطلب : 2363
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
شنبه 7 مرداد 1391
 

خبرگزاری فارس: حجت‌الاسلام پناهیان گفت: قدم اول در تزکیه این است که انسان در درون خود احساس بی‌قراری و ناآرامی داشته باشد و حس کند که جای او اینجا نیست، باید به یک جای دیگری برسد، حتی اگر نداند که آنجا دقیقاً کجاست!

 

* در جریان فرایند تزکیه ابتدا به یک سلسله گام‌های مقدماتی می‌پردازیم؛ که باید در مراحل اولیه، این منازل مورد توجه قرار گیرند. این قدم‌های اولیه اگرچه از اهمیت بالایی برخوردار هستند، ولی بیشتر به اندیشه و احساس انسان بستگی دارند، بحث اصلی ما در تنظیم قدم‌های عملی خواهد بود که بعد از این گام‌های مقدماتی به آن خواهیم پرداخت.

* قدم اول در تزکیه این است که انسان در درون خود احساس بی‌قراری و ناآرامی داشته باشد و حس کند «جای او اینجا نیست، باید به یک جای دیگری برسد» حتی اگر نداند که آن جایی که باید برسد، دقیقاً کجاست. این یک احساس فطری اولیه است که هر کسی می‌تواند با کمی دقت آن را در خودش پیدا کند.

* اگر این قدم را در آغاز راه خوب برنداریم به احتمال زیاد در قدم‌های بعدی با مشکل مواجه خواهیم شد. دلیل خراب شدن برخی از افراد مذهبی این است که به خوبی از این نقطه شروع نکرده‌اند یعنی اولین قدم تزکیه را برنداشته‌اند و به سراغ قدم‌های بعدی رفته‌اند.

* هر کس قدم‌های اولیه خوب برندارد باید برگردد و از اول شروع کند. البته نه اینکه اعمال خوب خود را ترک کند ولی باید ضمن آن اوائل راه خود را اصلاح نماید.

* پیامبران الهی در ابتدا سعی دارند با «انذار»، این بی‌قراری را در دل انسان‌ها بیاندازند و ترس از ماندن در همین وضعیت فعلی را در آنها ایجاد کنند. انسان یا خودش احساس بی‌قراری را در خود می‌یابد و به پیامبران برای پاسخ این بی‌قراری مراجعه می‌کند و یا پیامبران با زدودن غفلت این بی‌قراری را در آنها بیدار می‌کنند.

برخی برنامه‌های رسانه‌‌ای دنیا آرامش دروغین و واکسنِ بی‌خیالی به انسان‌ها تزریق کنند

 

بقیه در ادامه مطلب.....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: تزکیه , رایه الهدی , پناهیان ,
:: بازدید از این مطلب : 2289
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : گمنام
شنبه 7 مرداد 1391
حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن معين شيرازي در گفت‌وگو با ايسنا، با بيان اين‌كه «ماه رمضان ماه پر بركت و پرنعمت با پذيرايي الهي است» به جريان نامه اهل ري به امام زمان (عج) در مورد بهترين اعمال و بهترين خواسته و حاجت در ماه رمضان اشاره كرد.
 
 
وي خاطرنشان كرد: در زمان غيبت صغري اهل ري نامه‌اي نوشتند و به شيخ صدوق پدر داده‌اند و در آن دو سوال از محضر امام عصر (عج) پرسيدند، يكي اين‌كه بهترين عمل در ماه رمضان چيست و دوم اين‌كه بهترين حاجتي كه در دعاهاي‌مان بخواهيم چه حاجتي است. شيخ صدوق نامه را گرفت و به بغداد رفت و توسط يكي از نواب اربعه خدمت امام زمان(عج) نامه را تقديم كرد و جواب گرفت. آن حضرت در جواب نامه فرمودند «بهترين عمل در ماه رمضان فراگرفتن مسائل شرعي و آگاهي ديني و بهترين حاجت طلب عاقبت به خيري از خداوند است».
 
 
وي با اشاره به اين‌كه «بايد از فرصت ماه رمضان براي خودسازي و متقي شدن استفاده كنيم» گفت: خداوند در اين ماه با نعمت‌هاي معنوي و مادي پربركت از بندگان خود پذيرايي مي‌كند به گونه‌اي كه نفس انسان روزه‌دار در اين ماه تسبيح و خوابش عبادت است و تلاوت يك آيه قرآن در اين ماه مساوي با يك ختم قرآن در غير ماه رمضان است.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , امامت و ولایت , ,
:: برچسب‌ها: نامه به امام زمان(عج) , رایه الهدی , ری ,
:: بازدید از این مطلب : 2095
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
شنبه 7 مرداد 1391

به نقل از تابناک ، احتمالا بسیاری از مردم ، حداقل مردم تهران نقاشی چهره ایشان را بر دیوار ساختمان سازمان تبلیغات اسلامی واقع در تقاطع ولیعصر و زرتشت دیده اند که با تاسف فراوان بسیار هم مورد بی مهری قرار گرفته و مانند ارزشهای شهدا و نام شهدا این نقاشی نیز کم رنگ شده است.


شهید سید محمد حسین نواب در سال 1345 در شهرضای اصفهان به دنیا آمد.او در سالهای نوجوانی و جوانی ضمن کسب علوم و معارف دینی در حوزه بالاخص در محضر آیت الله جوادی آملی حضوری فعالانه در جبهه های حق علیه باطل داشت.یکی دو سال پس از پایان جنگ و شروع کشتار مسلمانان بوسنی ، سید محمدحسین که حسرت جا ماندن از قافله شهدا را در سینه داشت راهی آن سرزمین شد و بالاخره در تاریخ 873/6/8 در شهر موستار بوسنی توسط کرواتهای هم پیمان با صرب ها به شهادت رسید.روزنامه کیهان در شماره 19722 خود درباره شهید نواب چنین مینویسد :


* خبرنگار طلبه شهيد «سيدمحمد حسين نواب»

براي آخرين بار وقتي مي خواست عازم بوسني و هرزگوين شود تا به مسلمانان مظلوم آن ديار كمك نمايد، محضر مقام معظم رهبري رسيد. معظم له از ايشان پرسيدند: چند وقت مي خواهي در بوسني بماني و او گفت: براي خدمت مي روم و قصد برگشتن ندارم. آقا فرمودند: به اين فهم و شعور تو غبطه مي خورم!


طلبه مخلص و ناب، سيدمحمد حسين نواب، شاگرد فاضل مدرسه حقاني قم بود كه دانش و بينش را در آن حوزه از استادان فرزانه آموخت. علاوه بر اين، از محضر مفسر فرزانه آيت الله جوادي آملي كسب فيض كرد. در جنگ تحميلي رژيم بعث عليه ايران اسلامي وظيفه خويش را انجام داد و اكنون نوبت امدادرساني و خدمات فرهنگي به مردم ستمديده و جنگ زده بوسني فرا رسيده بود. او به عنوان خبرنگار كيهان در بوسني مشغول فعاليت شد و تاثير بسياري در روحيه مبارزاتي و انتقال فرهنگ شهادت به مردم آن سامان داشت. صفحه آخر زندگي اش توسط مزدوران كروات در بوسني و هرزگوين ورق خورد و راستي بايد گفت: شهادت يار مي شناسد نه ديار!

 


 


طلبه و خبرنگار بسيجي شهيد «سيدمحمد حسين نواب»، سال 1345 در شهرضاي اصفهان متولد شد و در 8/6/1373 در بوسني و هرزگوين به دست صرب هاي جنايتكار به شهادت رسيد."


مقام معظم رهبری در پیامی به مناسبت شهادت این طلبه بسیجی مرقوم فرمودند:

« شهادت طلبه بسیجی سرافراز حجت الاسلام سیدمحمد حسین نواب برای ملت ایران که حضور خود را در اقصی نقاط جهان برای دفاع از حق و حقیقت با چنین حوادث برجسته ای به اثبات می رسانند مایه افتخار و سربلندی است.»
 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: برچسب‌ها: نواب , طلبه , امام خامنه ای , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2180
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
شنبه 7 مرداد 1391

 

از آیات و روایات اسلامی بر می‏آید که در میان عبادات مستحبّی، هیچ عبادتی به پای ‏شب زنده داری نمی‏رسد و عبادت شبانه نزدیکترین راه رسیدن به مقام قرب الهی است.

در آیات و روایات بسیار به تهجد و شب زنده داری توصیه شده است. خداوند به پیامبر(ص)می گوید: و پاسى از شب را [از خواب برخیز، و] قرآن [و نماز] بخوان! این یک وظیفه اضافى براى توست؛ امید است پروردگارت تو را به مقامى در خور ستایش برانگیزد.(اسرا ،79) و در سوره مزمل می فرماید: "إِنَّ رَبَّک یَعْلَمُ أَنَّک تَقُومُ أَدْنى مِن ثُلُثىِ الَّیْلِ وَ نِصفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائفَةٌ مِّنَ الَّذِینَ مَعَک وَ ..." پروردگارت مى‏داند که تو و گروهى از آنها که با تو هستند نزدیک دو سوم از شب یا نصف یا ثلث آن را به پا مى‏خیزند...
 
 
ارزش و فضیلت شب زنده داری
 
 
از آیات و روایات اسلامی بر می‏آید که در میان عبادات مستحبّی، هیچ عبادتی به پای ‏شب زنده داری نمی‏رسد و عبادت شبانه نزدیکترین راه رسیدن به مقام قرب الهی است. قرآن مجید، راز و نیاز شبانه را نشانه مؤمنان واقعی می‏داند و به توصیف حالت‏ عاشقانه آنان پرداخته، می‏فرماید: «تَتَجَافی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقوُنَ. یعنی پهلوهایشان شبانه از بستر تهی می‏شود و با بیم و امید، پروردگارشان را می‏خوانند و از آنچه‏روزی شان کرده‏ایم می‏بخشند.
 
 
برکات تهجد و شب زنده‌داری
 
 
امام صادق(ع) می‏فرماید: «رسول اکرم(ص) به امیر مؤمنان (ع) فرمود: سفارش هایی به تو می‏کنم، آنها را حفظ کن! سپس گفت: خدایا او را یاری فرما! آنگاه فرمود:« بر تو باد به نماز شب، بر تو باد به نماز شب، برتو باد به نماز شب!» در این حدیث رسول خدا (ص) بهترین و سودمندترین عمل را به بهترین انسان ‏سفارش کرده و سه بار نیز بر آن تأکید فرموده است. همچنین آن حضرت می‏فرماید: «شَرَفُ الرَّجُلِ قِیَامُهُ بِالَّلیْلِ وَ عِزُّهُ اسْتِغْنَائُهُ عَنِ النَّاس. یعنی شرف مرد به شب خیزی اوست و عزّتش در بی نیازی از مردم نهفته است. همچنین آن حضرت ، شب زنده داری را شرط ورود به جرگه پیروان خاص و شیعیان ‏ویژه دانسته، می‏فرماید: "لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُصَلِّ صَلاَةَ اللَّیْل"
 
عبادات شبانه آثار ارزشمند دیگری نیز برای پرستشگر و جامعه در پی دارد؛ همانطور که در قرآن مجید می‏خوانیم: «فَلاَتَعْلَمُ نَفْسٌ مَا اُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ اَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانوُا یَعْمَلوُنَ. یعنی هیچ کس نمی داند چه پاداش های مهمی - که مایه روشنی چشم هاست - برای آنها نهفته است و حضرت صادق(ع) در تفسیر این آیه می‏فرماید: «هیچ کار نیکویی نیست که بنده آن را به جای آورد جز آن که پاداشی در قرآن برایش بیان‏ شده مگر نماز شب که خداوند به سبب عظمت آن، ثوابش را بیان نکرده است.
 
 
شب‌زنده داری؛ دری از ابواب خیر و برکت
 
 
امام صادق (ع) از پدرانش از رسول اکرم (ص) نقل‏می‏کند که فرمود: سه چیز مایه آرامش مؤمن است؛ عبادت در آخر شب ، دیدار برادران دینی و افطار روزه.
 
مردی خدمت رسول اکرم (ص) پیامبر به او فرمود: آیا می خواهی درهای خیر و برکت را به تو نشان دهم؟ عرض کرد، آری، آن حضرت فرمود: « اَلصِّیَامُ جُنَّةٌ وَ الصَّدَقَةُ تَذْهَبُ الْخَطیِئَةَ وَ قِیَامُ الرَّجُلِ فی جَوفِ اللَّیْلِ‏یُنَاجی‏ رَبَّهُ» روزه - که سپر (آتش دوزخ) است - و صدقه - که جرم و گناه را می‏زداید و شب خیزی مرد در دل شب برای مناجات با پروردگارش. امام صادق (ع) در این باره می‏فرماید: «ملتزم نماز شب باشید که سنّت پیامبران و عادت شایستگان پیش از شماست و بیماری را از جسمتان بیرون می‏کند».
 
همچنین آن حضرت شب زنده داری را موجب نورانیت خانه عنوان فرموده و می‏فرماید: خانه هایی که شب هنگام در آنها نماز با تلاوت قرآن گزارده، می‏شود، برای ساکنان آسمان‏می‏درخشند همانطور که ستارگان آسمان برای ساکنان زمین می‏درخشند. امام صادق از رسول اکرم (ص) نقل می‏کند که فرمود: «فَکَمَا تُزیِلُ مَا یَکُونُ مِنْ تَلَوُّثِ اَسْنَانِکَ مِنْ مَطْعَمِکَ وَ مَأْکَلِکَ بِالسِّوَاکِ کَذَالِکَ‏فَاَزِلْ نَجَاسَةَ ذُنُوبِکَ بِالتَّضَرُّعِ وَ الْخُشوُعِ وَ التَّهَجُّدِ وَ الْاِسْتِغْفَارِ بِالْاَسْحَارِ.
 
 
ارتباط شب زنده‏داری با مسؤولیت
 
 
از آیات و روایات استفاده می‏شود که تهجّد و مناجات شبانه، ارتباط مستقیم با فعّالیت های روزانه دارد و هر یک از دیگری تأثیر می‏پذیرد. قرآن مجید ضمن سفارش ‏پیامبر (ص) به تهجّد و تلاوت قرآن، از نزول قرآن و مسؤولیت خطیر رهبری سخن گفته، سپس میان مسؤولیت و شب‏زنده‏داری ارتباط برقرار کرده، می‏فرماید: «اِنَّ نَاشِئَةَ الَّیْلِ هِیَ اَشَدُّ وَطْئاً وَاَقْوَمُ قَیِلاً اِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَویِلاً. مسلّماً نماز و عبادت شبانه پا برجاتر و با استقامت تر است، تو در روز تلاش مستمرّ و طولانی‏خواهی داشت!
 
قرآن مجید در سوره نبأ روز را برای تلاش و امرار معاش و شب را هنگام استراحت و آرامش می‏داند و از آن به لباس‏و پوشش تعبیر می کند که باید انسان ها از فعالیت های روزانه دست بکشند و به ‏تمدید اعصاب و رفع خستگی بپردازند و افسردگی و آزردگی جسم و روح خویش را درشب ترمیم کنند.
 
در فرهنگ دینی، شب از ویژگی خاصّی برخوردار است و به مؤمن فرصت می‏دهد تا دور از چشم دیگران به تحکیم ارتباط خود با آفریننده هستی بپردازد، با او راز و نیاز کنند، معبود خویش را در خلوت شبانه بپرستد و وظیفه بندگی را دور از غوغای روزانه به جای‏آورد. به همین دلیل اوج عرفان و قرب الی اللّه در شب انجام می‏گیرد.
 
رمز موفقیت همه انبیاء و اولیاء و صالحان و علماء مناجات در دل شب بوده است، اکثر عنایات ربّانی بر انبیاء عظام در سحرگاهان روی داده است. بزرگ ترین بنده خدا - حضرت محمّد (ص) در شب به معراج می‏رود، حضرت موسی (ع) 40 شب به‏میقات می‏رو، قرآن مجید در شب نازل می‏شود و دهها مطلب دیگر نشان از اهمیّت و ویژگی شب‏زنده داری و نقش اساسی آن در سازندگی و تقویت روحی مؤمن است و به اومی‏آموزد که برای داشتن یک زندگی شرافتمندانه، حکیمانه، و مستقل، باید نیمه شب‏ها از بستر خواب برخیزد و به بندگی خالصانه بپردازد و از منبع علم و قدرت، توش وتوان بگیرد تا با سالم سازی ارتباط خویش با خدا، ارتباط انسانی و سالم با بندگان وآفرینندگان او برقرار سازد و به تعبیر امام عارفان و مولای متقیان علی (ع)" هر کس میانه خود و خدا را اصلاح کند، خداوند رابطه او با مردم را اصلاح می‏کند".
 
 
آداب و فواید شب زنده‏داری
 
 
پرستش و نیایش، تار و پود شب‏خیزی را تشکیل می‏دهد و اخلاص و قرب الی الله‏ جهت گیری آن را تعیین می‏کند و هر کسی در هر موقعیتی می تواند به آن اقدام کند. چنانکه متداولترین نوع آن ، نماز خواندن، ذکر و تسبیح، تلاوت قرآن، دعا و مناجات و مانند آن است. همچنین احسان و انفاق شبانه نگهبانی از کیان اسلام و پاسداری از مرزهای ‏سرزمین‏های اسلامی از زیباترین مصادیق شب خیزی است.
 
همه عبادات در قرآن دارای پاداش هستند مگر عبادت در شب که خداوند پاداش آن را بیان نفرموده است و هیچ کس جز خداوند بر پاداش آن علم ندارد که این نشانگر اهمیت و ارزش عبادت در شب است. برای حضور قلب بیشتر انسان و اینکه وظایف سنگینی را که از ناحیه خداوند بر عهده اش است، بهتر انجام دهد، عبادت شبانه برای او قرار داده شد.
 
شب زنده داری دارای فواید و آثار بسیاری است که از جمله آنها رسیدن به مقام محمود (شفاعت) است. علاوه بر آن موجب بخشیده شدن گناهان و جلب رزق و رفع مشکلات و گرفتاری در دنیا و روشن شدن قبر و مونس انسان در تاریکی قبر در عالم برزخ و آزادی از آتش جهنم، عبور از پل صراط، ورود به بهشت و برخورداری از درجات عالی بهشت می شود.
 
با توجه به اهمیتی که شب زنده داری دارد شایسته نیست که انسان از آن غفلت ورزد و آن را ترک کند ولی اگر بنا به دلایلی امکان آن وجود ندارد که هر شب به عبادت شبانه بپردازد، حداقل شب های مهم و پرفضیلت را از دست ندهد. شب هایی نظیر: شب جمعه که گناهان در آن بخشیده می شود، شب نیمه شعبان که برترین شب ها بعد از شب قدر است، شب قدر که سرنوشت یک ساله انسان در این شب تعیین می شود، شب عید فطر که این شب کمتر از شب قدر نیست و شب عید قربان که اگر کسی این شب را برای خشنودی خدا زنده بدارد در روزی که دل ها می میرند، دل او نمی میرد.
 
 
شب در قرآن
 
 
کلمه «لیل» بیش از 20 بار در آیات قرآن کریم ذکر شده است و یک سوره به نام «اللیل» یعنی شب وجود دارد که در این سوره خداوند سبحان به شب قسم یاد فرموده است. از آیات قرآن چنین برداشت می شود که شب بنا بر مصالحی که برای انسانها داشته، قرار داده شده است. و در جایی دیگر از قرآن خداوند می‌فرماید: «اناانزلناه فی لیله القدر»؛ ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم و شب قدر شبی است که از هزار ماه یعنی حدود 84 سال که یک عمر می‌باشد، برتر است.
 
در قرآن کریم بیش از10 مورد، این مسأله یاد شده و با عباراتِ گوناگون از سحرخیزان و شب زنده‌داران، تجلیل و تمجید شده است.«تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ، فَلا تَعَلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْلَمُونَ»؛ پهلوهاى آنان از بسترها تهى مى‌شود و از جایگاه خودشان بر مى‌خیزند و پروردگارشان را از روى بیم و امید مى‌خوانند و از آنچه به آنان داده‌ایم انفاق مى‌کنند، کسى نمى‌داند که به پاداش اعمال آنها چه چیزهایى که باعث چشم روشنى است، براى آنها ذخیره شده است.
 
بسیاری از بزرگان و عرفا در عرصه شب با ذکر و تلاوت قرآن و نماز و تهجد و تفکر در آفرینش به درجات بالای انسانی رسیده‌اند. نه فقط رزق و روزی مادی دریافت کرده‌اند بلکه بر سفره‌هایی نشسته‌اند که سرشار از مائده‌های آسمانی و روزی‌های روحانی بوده و از این رهگذر احتیاجات مادی و معنوی دنیا و آخرت خویش را تأمین کرده‌اند.
 
خداوند در آیه‌های آخر سوره بنی‌ اسرائیل می فرماید:«و من الیل فتهجد به نافله لک عسى ان یبعتک ربک مقاماً محمودا»؛ به آنهایی که نماز شب می خوانند و تهجد می کنند من مقام محمود و پسندیده می دهم.
 
 
مقام محمود چیست ؟
 
 
مقام محمود چنانکه از لفظش پیداست معنى وسیعى دارد که شامل هر مقامى که درخور ستایش باشد، می شود ولى مسلماً در اینجا اشاره به مقام ممتاز و فوق العاده اى است که براى پیامبر در سایه عبادتهاى شبانه و نیایش در دل سحر حاصل می‌شده است.
 
مفسرین در مورد مقام محمود گفته‌اند که این مقام همان شفاعت کبرى پیامبر است. در تفسیر عیاشى از امام باقر (ع) یا امام صادق (ع) می خوانیم که در تفسیر جمله «عسى ان یبعثک ربک مقاما محمودا» فرمود: «هى الشفاعة». بعضى از مفسران معتقدند که جمله «عسى ان یبعثک» دلیل بر این است که این مقامى است که خدا در آینده به تو خواهد داد. مقامى است که ستایش همگان را برمى‌انگیزد، زیرا سودش به همگان می رسد، (چرا که محمود در جمله بالا مطلق است و هیچگونه قید و شرطى ندارد).
این احتمال نیز وجود دارد که مقام محمود همان نهایت قرب به پروردگار است که یکى از آثارش شفاعت کبرى می باشد. گرچه مخاطب در این آیه ظاهراً پیامبر (ص) است، ولى از یک نظر می توان حکم آن را تعمیم داد و گفت همه افراد با ایمان که برنامه الهى روحانى تلاوت و نماز شب را انجام می دهند سهمى از مقام محمود خواهند داشت، و به میزان ایمان و عمل خود به بارگاه قرب پروردگار راه خواهند یافت، و به همان نسبت می توانند شفیع و دستگیر واماندگان در راه شوند. زیرا مى‌دانیم هر مؤمنى در شعاع ایمان خود از مقام شفاعت برخوردار خواهد بود، ولى مصداق اتم و اکمل این آیه شخص پیامبر (ص) است.
 
 
نماز شب و سحرخیزی از منظر قرآن مجید
 
 
در قرآن کریم ۱۱۲ مرتبه در ۴۵ سوره درباره نماز اوامری آمده است و نیز در ۱۷ آیه درباره نماز شب و دعوت بندگان برای برپا داشتن آن آمده است و این همه نشان از اهمیت فراوان خلوت شبانه با معبود محمود دارد.
 
در میان نوافل، «نماز شب‏» جایگاه خاصى دارد و تاکید فراوانى که‏ در آیات قرآن و احادیث درباره آن است، به مراتب بیش از نمازهاى دیگر مستحب است و به همین جهت، اولیاء خدا بر آن مداومت و مواظبت‏ داشتند و به تهجد و عبادت نیمه شب مى‏پرداختند. تا آنجا که نماز شب‏ را خداوند، بر بنده محبوبش حضرت محمد (ص) واجب ساخته و چنین فرمان داده بود: «و من اللیل فتهجد به نافلة لک‏»؛ بخشى از شب را به عنوان نافله به تهجد بپرداز.
احادیث و روایاتی در مورد نماز شب
 
امام صادق(ع) در این باره می فرماید: نماز شب چهره را زیبا، اخلاق را نیکو، بو را خوش، روزی را فراوان و قرض را ادا می‏کند، غم رامی‏زداید و دیده را جلا می‏کشد. این روایت تصریح می‏کند که شب‏زنده‏داری تأثیر مستقیم و عمیق در جسم وجان، اخلاق و رفتار، حتی مقام معیشتی افراد دارد.
 
مردی خدمت امیرمؤمنان (ع) عرض کرد: "من، توفیق شب زنده داری رانمی‏یابم!" امام فرمود: «تو کسی هستی که گناهانت تو را به زنجیر کشیده است. امام صادق(ع) در حدیثی می فرماید: شرف مؤمن، نماز شب است و عزتش آزار و اذیت نکردن مردم. ایشان در حدیثی دیگر می فرماید: پاداش نماز شب آن قدر زیاد است که خداوند می فرماید: « هیچ کس پاداشی را که برای آنان در نظر گرفته شده نمی داند» همانطور که در آیه ی 17 سوره سجده می خوانیم : مردان خدا برای انجام نیایش سحرگاهان و نماز شب، از بستر گرم فاصله می گیرند و به نماز شب مشغول می شوند، پاداش آنان غیر از بهشت و حوریان و ... چیزهایی است که خداوند برایشان ذخیره کرده که موجب روشنی دیدگانش است.
 
حضرت محمد (ص) به جبرئیل (ع) فرمودند : مرا پند ده. جبرئیل گفت: ای محمد !هر چه می خواهی عمر کن ولی بدان که سرانجام خواهی مرد، و به هر چه می خواهی دل ببند اما بدان که از آن جدا خواهی شد و هر عملی می خواهی بکن لیکن بدان که عملت را خواهی دید و بدان که برتری مؤمن به خواندن نماز شب و عزتش به خودداری از ریختن آبروی مردم است. و پیامبر خدا حضرت محمد(ص) فرمود: کسی که نماز شب بخواند در روز آبرومند خواهد زیست.
 
از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: « سه چیز از عنایات مخصوص خداوند است: نماز و نیایش شبانگاهی، باز کردن روزه روزه دار و دیدار برادران. و باز آن حضرت می فرماید: نماز شب، گناهان روز را می زداید.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: نماز شب , تهجد , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 1965
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
شنبه 7 مرداد 1391

به نقل از تریبون مستضعفین ، «النصیحه لائمة المسلمین» که در متون روایی ما به صورت مکرر تکرار شده به معنای خیرخواهی برای رهبری جامعه‌ی اسلامی و قراردادن ظرفیت‌ها در اختیار اوست.
 

ذهنیت‌های اشتباه از رابطه‌ی رهبری با مردم و یک‌طرفه دیدن آن از طرف عده‌ای که رهبری را نه راهنمای عمل در جمهوری اسلامی و تنظیم‌کننده‌ی سیاست‌های کلان کشور و امام جامعه‌ی اسلامی که قلمبه‌ی نوری در گوشه‌ای -مثل قرآن‌های لب طاقچه – می‌خواهند به این منجر می‌شود که ولی فقیه صرفاً به صورت ظاهری تکریم شود، عکس او بلند شود و برایش جشن تولد گرفته شود اما عکس فرامین او عمل شود. در حقیقت عملکرد این گروه روی دیگر سکه و مؤید عملکرد تجدیدنظرطلبانی است که به دنبال تنزیل ولی فقیه از جایگاه رهبر دینی به ملکه‌ی انگلیس بوده اند. این گروه، تبعیت‌کنندگان رهبری را از انسان‌های مختار فعال در جامعه‌ی دینی به ربات منتظر دستور تنزل داده اند و تلاش کرده اند که با طرح کدهای مختلف، ضعف اراده‌ی فعال را حل کنند که پیشتر در کدهای پشت پرده و بی توجهی به ضرورت حفظ جایگاه رهبری جامعه ی دینی از آن سخن گفته شد.

اما رویکرد رهبری چیز دیگری است. ایشان صریحاً به امکان نقد نهادهای مختلف حکومتی و عدم خروج آن‌ها از شمول نقد به واسطه‌ی انتساب به رهبری سخن گفته اند: (البته انتقاد و مشورت نیز شرایطی دارد که باید به طور کامل رعایت شود)

«هیچ شخص یا نهادى نمیتواند با عذر انتساب به اینجانب یا دیگر مسئولان کشور، خود را از حساب کشى معاف بشمارد.»
(فرمان هشت ماده‌‌اى به سران قوا درباره مبارزه با مفاسد اقتصادی)
 

ایشان هم‌چنین از امکان نقد همه‌ی مسئولین حتی رهبری نیز سخن گفته اند:

«مطالبه کردن با دشمنى کردن فرق دارد. اینکه ما گفتیم گاهى اوقات معارضه‌ى با مسئولان کشور نشود – که الان هم همین را تأکید می‌کنیم؛ معارضه نباید بشود – این به معناى انتقاد نکردن نیست؛ به معناى مطالبه نکردن نیست؛ درباره رهبرى هم همینجور است. این برادر عزیزمان میگوید «ضد ولایت فقیه» را معرفى کنید. خوب، «ضد» معلوم است معنایش چیست؛ ضدیت، یعنى پنجه در افکندن، دشمنى کردن؛ نه معتقد نبودن. اگر بنده به شما معتقد نباشم، ضد شما نیستم؛ ممکن است کسى معتقد به کسى نیست. البته این ضد ولایت فقیه که در کلمات هست، آیه‌ى مُنزل از آسمان نیست که بگوئیم باید حدود این کلمه را درست معین کرد؛ به هر حال یک عرفى است. اعتراض به سیاستهاى اصل ۴۴، ضدیت با ولایت فقیه نیست؛ اعتراض به نظرات خاص رهبرى، ضدیت با رهبرى نیست. دشمنى، نباید کرد. دو نفر طلبه کنار همدیگر مى‌نشینند؛ خیلى هم با هم رفیقند، خیلى هم با هم باصفایند، همدرس هستند، مباحثه می‌کنند، حرف همدیگر را رد می‌کنند؛ این حرف او را رد می‌کند، آن حرف این را رد می‌کند. ردکردن حرف، به معناى مخالفت کردن، به معناى ضدیت کردن نیست؛ این مفاهیم را باید از هم جدا کرد. بنده از دولت‌ها حمایت کرده‌ام، از این دولت هم حمایت می‌کنم؛ این به معناى این نیست که همه‌ى جزئیات کارهائى که انجام می‌گیرد، مورد تأیید من است، یا حتّى من از همه‌اش اطلاع دارم؛ نه، لازم نیست. اطلاع رهبرى از آن مجموعه‌ى حوادث و رویدادهائى لازم است که به تصمیم‌گیری‌هاى او، به جهت‌گیری‌هاى او و به انجام تکالیف و وظائف او ارتباط پیدا می‌کند، نه این‌که حالا از همه‌ى چیزهائى که در محیط دولت و محیط کار وزارتخانه‌ها اتفاق مى‌افتد، باید حتماً رهبرى مطلع باشد؛ نه، نه لازم است، نه ممکن است؛ موافقت با آنها هم لازم نیست. بعضى از اشخاص و بعضى از کارها ممکن است در مجموعه‌ى دولتى وجود داشته باشد که صددرصد مورد اعتماد و مورد تأیید ماست، اما آن کار را ما تأیید نکنیم؛ چون دلیل ندارد که رهبرى وارد محیط اجرائى شود؛ به دلیل اینکه مسئولیت‌ها مشخص است و باید مسئول، وزیر، رئیس فلان مرکز یا بنگاه فرهنگى یا اقتصادى، وظائف خودش را انجام بدهد. بنابراین ما به هیچ وجه انتقاد کردن را مخالفت و ضدیت نمی‌دانیم. بعضى تصور می‌کنند که ما چون از مسئولان کشور، از دولت محترم – که واقعاً دولت خدمت‌گزار و باارزشى است؛ حقاً و انصافاً. کارهائى هم که دارد انجام می‌گیرد، مى‌بینید؛ کارها جلو چشم است. باید انسان بى‌انصاف باشد که اهمیت این کارها را انکار کند – حمایت می‌کنیم، این حمایت و این طرفدارى، به معناى این است که انتقاد نباید کرد، یا من خودم انتقاد نداشته باشم؛ ممکن است مواردى هم انتقاد داشته باشم.»
(بیانات در دیدار دانشجویان نخبه و نفرات برتران کنکور و فعالان تشکل‌هاى سیاسى فرهنگى دانشگاه‌ها‌۱۳۸۶/۰۷/۱۷)
 

ایشان از این فراتر رفته و از استفاده‌ی رهبری حتی از تحقیقات مخالف نظر خویش سخن گفته اند:

«این سؤال که ما چه بکنیم یا این سؤال که اگر نتیجه‌ى تحقیقات ما با نظر رهبرى مخالف درآمد، چه کار کنیم؟ اینها به نظر من سؤالات خیلى اصولى و منطقى نیست. شما مأمور به پژوهشید، شما مأمورید به این‌که فکر و کار کنید، نتیجه به دست آورید و آن نتیجه‌ى شما را رهبرى و غیررهبرى به عنوان دستاوردهاى علمى بگیرند و براساس آن، براى کشور برنامه‌ریزى کنند. تحقیق علمى، شأن و خصوصیتش، آزادى است؛ منتها عقلایى؛ بى‌انضباط نباشد.»
(بیانات‌ در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق (علیه‌السّلام) ۱۳۸۴/۱۰/۲۹)
 

زمانی ذیل جلسات نخستینی که بعدها منتج به شکل گیری قرارگاه عمار شد به یکی از نمایندگان مجلس گفتم چرا در مواردی مثل دانشجوی پولی، مسائل معیشتی مردم، مذاکره با آمریکا یا… ورود نمی‌کنید و ایشان پاسخ داد که ما هر جا بفهمیم نظر رهبری موافق یا مخالف موردی است رویش می‌ایستیم! یعنی این نگاه موجب می‌شود که یک نماینده حتی در جایگاه نمایندگی به جای پیش‌قراولی و دیده‌بانی و کمک به رهبر جامعه‌ی دینی منتظر اظهار نظر ایشان شود و بارها نیز دیده ایم که مسئولین کشور تلاش می‌کنند تا با استناد به انتظار برای اظهار نظر رهبری یا انتساب نهادشان به رهبر یا تصمیم «مقامات عالی نظام» از انجام وظایف خود سرباز می‌زنند! مانند سربازی که در میدان جنگ به جای فدا کردن جان خود و جلو رفتن برای ماندن فرماندهی، بگوید اول فرمانده‌ی ما جلو برود بعد ما پشت سر او می‌آییم.

داستان تشکر رهبری از یک نقد دانشجویی

سال گذشته واقعه‌ی جالبی در همین زمینه رخ داد که فراتر از گفتار، نشان‌دهنده‌ی سیره‌ی عملی رهبری انقلاب در همین زمینه بود. ماجرا از این قرار بود که شورای علمی بسیج دانشجویی یکی از دانشگاه‌های کشور طی نامه‌ای به مقام معظم رهبری نسبت به تحقیق ارائه شده به ایشان که مورد اشاره‌ی مقام معظم رهبری در بیاناتشان قرار گرفته بود انتقاداتی را مطرح کردند. بخش هایی از این نامه چنین بود:

خدمت رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای (مد ظله العالی)
ضمن عرض سلام و آرزوی قبولی عبادات و زحمات

[...] موضوعی فکرمان را مشغول کرد و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که وظیفه داریم آن را با شما در میان بگذاریم [...] از آن‌جا که رصد وضعیت [...] کشور را وظیفه‌ی خود می‌دانیم، با بررسی منابع مورد اشاره‌ی شما، به این نتیجه رسیدیم که در پژوهش ارائه شده سوءتفاهمی صورت گرفته و لازم می‌دانیم این مسئله را به اطلاع حضرت‌عالی برسانیم.

التماس دعا
شورای علمی بسیج دانشجویی [...]

مدتی بعد یکی از معاونین دفتر امام خامنه‌ای طی نامه‌ای خطاب به شورای مذکور چنین پاسخ گفتند:


 

این رویکرد به این معناست که بدنه‌ی امت نیز باید در کنار امام جامعه‌ی اسلامی بایستند و رابطه‌ی ولایت نه یک رابطه ی یک طرفه‌ی انفعالیِ تبعیت که کمک رساندن به تصمیمات رهبری می‌باشد و نخبگان وظیفه دارند ظرفیت‌های خود را در اختیار رهبری بگذارند و در چارچوب آموزه‌های مشخص شده به وسیله‌ی رهبری به ایجاد ظرفیت‌های جدید برای نظام اسلامی همت گماشته و هر جا که اشکالی می بینند نیز در چارچوب حفظ مصلحت نظام (به مثابه ی اوجب واحبات) و عدم سوء استفاده ی دشمن از کانال‌های تعبیه شده اقدام بنمایند و رهبر معظم انقلاب نیز نشان داده اند که از حرکت‌های اصلاحی این‌چنین در قول و عمل حمایت می‌کنند. البته باید خط و مرز را با عده‌ای که مصلحت نظام و اقدامات دشمن و پازل او را نمی‌بینند و بدون توجه به رسانه‌های بیگانه صرفاً از عناوینی مبهم و کلی در باب نقد رهبری، در عمل بدون اضافه کردن ظرفیتی برای حکومت دینی تنها خوراک رسانه‌های بیگانه را فراهم می‌کنند، جدا کرد.
 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: برچسب‌ها: انتقاداز رهبری , رایه الهدی , دانشجویان ,
:: بازدید از این مطلب : 2034
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
شنبه 7 مرداد 1391

 

 

 هفته‌نامه شما متن تلخیص شده یکی از سخنرانی‌های مرحوم قدیریان که در سال 89 در جمع مسئولان روابط عمومی یکی از نهادها بیان شده است را به مناسبت چهلمین روز درگذشت آن مرحوم منتشر کرده که وی در این سخنرانی ضمن بیان بخش هایی از مسائل مربوط به پرونده 8 شهریور، به بررسی زوایایی از فتنه 88 پرداخته است.

متن این سخنرانی منتشر نشده به شرح زیر است:

قیامت هفتاد نام دارد، یکی از نام‌های روز قیامت یوم تباد است. روزی که همه از هم می‌پرسند. الان هم مشابهش هست. بعضی‌ها به بعضی‌ها می‌گویند فلان کار را نکن، ولی می‌کند. بعد به او می‌گویید دیدی گفتم نکن! موقعی که جهنمی‌ها دارند از جلوی بهشتی‌ها رد می‌شوند یا بهشتی‌ها را می‌بینند، می‌گویند: «آیا امکان دارد یک مقدار از آن آب خنک به ما بدهید؟» «أَنْ أَفِیضُواْ عَلَیْنَا مِنَ الْمَاء» روحیه مؤمنین و متدینین این‌جوری است، یعنی مهربان‌اند. نگاه می‌کنند؛ دلشان می‌خواهد کمک کنند، ولی پیام می‌آید که: «إِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْکَافِرِینَ»(2) خدا برای کافران حرام کرده است.

ائمه چه کشیدند و امروز به دست ما رسیده است و تلاش و خون جگری که امام عزیزمان خورد و رفت. امام ناشناخته رفت امروز هم آقا ناشناخته است. در حسینیه وقتی جوان‌ها و دانشگاهی‌ها دیدار آقا می‌آیند، آدم می‌بیند از زیر عینک گلوله‌گلوله اشک پایین می‌آید. این اشک چیست؟ این اشک ارتباط ولایتی است؟ نه! نه! همه می‌خواهند بگویند آقا تو خیلی مظلومی.

*سخنان مقام معظم رهبری به موسوی‌اردبیلی

آقای موسوی اردبیلی یک روز جمعه‌ای(در جریان فتنه 88) آمد کنار آقا، صبحانه‌ای خورد و شروع کرد مطالبی را گفتن. بعد آقا فرمودند: «اجازه می‌دهید برای شما توضیح بدهم؟» آقا شروع کردند جریان فتنه را از ابتدا توضیح دادن. ایشان گفتند: «خدا می‌داند من نمی‌دانستم. من خبر نداشتم. اینها با من صحبت کردند که من بیایم با شما صحبت کنم و آشتی‌کنانی انجام شود». گفتند: «نمی‌دانستم، من به آنها گفتم مشابه آقا برای رهبری نیست. نمره ایشان 20 است. ما 18 نداریم، 16 نداریم، آمد پایین. تا 2 هم نداریم» و بعد منقلب شد.

آقای موسوی اردبیلی خیلی زحمت کشید. الان کنار کشیده است. منقلب شد، گفت: «آقا! کار شما خیلی سخت است. همه اینهایی که با امام بودند، امروز با توجه به منافعشان و رابطه‌های گوناگون همه در مقابل شما ایستادند». آقا فرمودند: «بله، این‌جوری است، ولی ما تکلیف داریم».

من چند موردی را نوشتم که عرض می‌کنم. پرونده 8 شهریور خیلی مهم است. خدا رحمت کند آقای لاجوردی را؛ یک روز هم به ایشان عرض کردم: «اگر ما زنده باشیم بهزاد [نبوی] را می‌گیریم و می‌آوریم». الان شما ملاحظه می‌کنید؟ در طول این مدت نفس نمی‌کشد، حرف نمی‌زند. یادم می‌آید که آقای بادامچیان به او گیر داده بود و دائم آقای هاشمی به بهزاد می‌گفت: «آقای نبوی! حرفت رو بزن». او هم می‌گفت: «آقای بادامچیان نمی‌گذارد من حرفم را بزنم». آقای بادامچیان در مجلس دوم چی می‌گفت؟ چند سال می‌شود؟ ببینید اینها مراقب‌اند. اصلاً پرونده 8 شهریور دست ما بود، 14 نفرشان در اختیار ما بودند و دستگیر شده بودند. توطئه کردند.

این توطئه، شب توسط آقای بهزاد نبوی، در خانه آقای خوئینی‌ها بسته شد. آن موقع آقای خوئینی‌ها دادستان بود. بروید حکمش را ببینید که امام(ره) چه حکمی به او داد. فرمودند: «من ایشان را نمی‌شناسم ولی بعضی از کسانی که مورد اعتماد من هستند، توصیه کرده‌اند و ایشان را انتخاب می‌کنم». اینها با هدف جلو آمدند.

پرونده 8 شهریور خیلی مهم است. ما اگر ریگی را روی آسمان گرفتیم و آوردیم اینجا، اگر بتوانیم چند نفر از اینها را بیاوریم ـ‌که دنبالش هستیم‌ـ پرونده 8 شهریور باز خواهد شد و آن وقت معلوم می‌شود چه کسانی هستند. همین آقای عطریانفری که دستش را توی دادگاه بالا و پایین می‌برد خواهر و بستگانش در پادگان اشرف هستند، همگی توبه‌هایشان تاکتیکی بود.

*تمام متهمان جنبش سبز در 18 تیر حضور داشتند

بروم در بحث فتنه؛ اینها از سال 1375 برنامه‌ریزی کردند، خیلی محرمانه و مخفیانه. بحران خیابانی که انجام شده بود، آماده بود که کار تمام شود، عین 18 تیر. سندش را بخوانید. تمام اینهایی که امروز متهم جنبش سبز هستند، همه در 18 تیر بودند. اینها را بخوانیم و برای بچه‌هایمان توضیح بدهیم. مراقب باشیم و به بچه‌هایمان بگوییم بخوانند. مراقب باشند.

بچه‌هایمان را بیدار و هوشیار کنیم. جنبش سبز دارد کار می‌کند. آقا فرمودند آتش فتنه فروکش کرده، ولی هنوز هست. اینها 5 نفرند. این‌که می‌گویند با هم اختلاف دارند، همه‌اش بیخود است. پشت پرده با هم هستند. در جریان براندازی دقیقاً دارند جزو‌ه‌هایی را تهیه می‌کنند.

می‌دانم الان در ذهنتان این سئوال مطرح هست که چرا این 5 نفر را نمی‌گیرند؟ چرا کروبی، موسوی، خاتمی، خوئینی‌ها و بهزاد نبوی را نمی‌گیرند. آقا فرمودند: «نیازی نیست بگیرید». امام(ره) هم در جریان نهضت آزادی و جبهه ملی فرمودند: «اینها را نگیرید. مردم با آنها برخورد می‌کنند، خودشان می‌میرند». همه‌شان مردند.

نکته‌ای را بگویم. آقا فرمودند یک روزی پشت سر امام(ره) راه می‌رفتم، امام فرمودند: «آقای خامنه‌ای! من یک دستی را پشت این انقلاب می‌بینم. شما هم می‌بینید؟» آقا فرمودند: «من سکوت کردم». زمان ریاست جمهوری ایشان بود. فرمودند: «من چیزی را متوجه نمی‌شدم». چندی پیش که جلسه خصوصی داشتیم، آقا فرمودند: «من آن دست را پشت این انقلاب می‌بینم». دستی پشت انقلاب دارد کار می‌کند. البته به شما بگویم: باید اسبابش را فراهم کنیم، والا می‌آیند می‌گیرند. دشمن، دشمنی می‌کند.

* گرایش جدایی دین از سیاست میرحسین موسوی و همسرش

آقای میرحسین موسوی و خانمش چند سالی قبل از انقلاب در امریکا بودند، آنجا زندگی می‌کردند. شما می‌دانید کسانی که ریشه درستی ندارند و با هماهنگی‌ای که با آقایانی مثل پیمان و دیگران دارند، طبیعی است که اکثرشان گرایش جدایی دین از سیاست و سکولاریسم دارند.

* هشدار خویینی‌ها به موسوی درباره عکس‌هایش با ریش تراشیده

خصوصیت روحی میرحسین را هم می‌گویم. خوئینی‌ها می‌گوید اگر او بعدها در مقابل ما ایستاد، عکس‌هایی که ما از او داریم با آن ریش تراشیده و سیستم کمونیستی و خانمش آن شکلی، ما آن عکس‌ها را در اجتماع پخش می‌کنیم، یعنی اینها برای بعد برنامه‌ریزی دارند که اگر میرحسین موسوی آمد و این کار را کرد، آن وقت اینها آن عکس‌ها را پخش می‌کنند.

*موسوی با شهید بهشتی در حزب جمهوری رابطه خوبی نداشت

اینها با همفکرانشان، پیمان و دیگران، عجیب همبستگی دارند. اینها در حزب جمهوری، همیشه خودشان را یک سر و گردن از بقیه بالاتر می‌دانستند. اینها با آقای بهشتی درگیر بودند و آقای بهشتی در آن زمان اینها را اداره می‌کرد. اینها با افراد متدین مثل حاج‌آقا عسگراولادی میانه‌ای نداشتند. مگر میرحسین گذاشت ایشان در دولت بماند؟ یا مثلاً آقای پرورش، آقای نبوی، آقای توکلی و... همه‌شان را با زمینه‌سازی از دولت کنار گذاشت.

* میرحسین موسوی، لجباز، خودمحور و خودخواه است

آقای موسوی آدم لجباز، خودمحور و خودخواهی است. اینها اگر این حرف‌ها را پشت سرش می‌زنند، به خاطر این روحیاتش است. از سال 1375 یعنی 14 سال در برنامه‌های محرمانه‌‌ای که دارند، کار می‌کردند. این‌جوری است؛ دشمن، مخصوصاً انگلیس که ببینید چه توطئه‌هایی می‌کند و چه رابطه‌هایی را می‌خواهد برقرار کند که خوشبختانه انجام نشده، خسته نمی‌شود، چون سیستم دارد. اینها مشغول توطئه هستند.

*تردد موسوی‌خویینی‌ها در ترکیه/بهزاد نبوی، خوئینی‌ها، کروبی، میرحسین و خاتمی سران فتنه هستند

همراهان اینها در انگلستان در اتاق فکر هستند، در تمام کشورهای اروپایی جلسه دارند و ارتباطشان در ترکیه است. ما می‌دانیم در ترکیه چه خبر است آقای خوئینی‌ها مرتباً تردد می‌کند. با دوستانش در آنجا ارتباط دارد، پول‌ها به داخل کشور می‌آید. سران اینها 5 نفرند. بهزاد نبوی، خوئینی‌ها، کروبی، میرحسین، خاتمی. خیلی تلاش می‌کنند که با آقا دیدار کنند.

یک اتفاقی که اخیرا از تلاش‌های اینها افتاد را بگویم؛ به من زنگ زدند که آقای خاتمی و بعضی از این آقایان می‌خواهند به منزل آقای گیلانی بروند، چون عقدکنان نوه آقای گیلانی است. دیدیم اینها می‌خواهند بروند و برای آقای گیلانی برنامه‌ای را درست کنند. آقای گیلانی! مرد انقلاب، زحمتکش، تلاشگر. زنگ زدم به آقای گیلانی خیلی به من علاقه دارد. زمانی با آقای لاجوردی در کنارش بودیم. خلاصه برنامه‌شان را خنثی کردیم.

*تلاش برای جذب هاشمی و سیدحسن آقا

باید هوشیار باشیم. اینها دنبال اهداف خودشان هستند و می‌خواهند توسط شخصیت‌های مختلف آبرو کسب کنند. بی‌آبرو هستند هر کدامشان در جامعه بیایند، مردم سنگسارشان می‌کنند.

اینها تصمیم دارند که آقای هاشمی را جذب کنند خیلی تلاش می‌کنند. انواع و اقسام زمینه‌سازی‌ها را می‌کنند برای این‌که آقای هاشمی را جذب کنند. آسیدحسن‌آقا را می‌خواهند جذب کنند. حتماً خواندید که آسیدحسن‌آقا برایشان پیغام داد که نمی‌توانم با شما همراهی کنم. شما معتقد به جمهوری اسلامی و ولی‌فقیه نیستید، من به ولی‌فقیه و جمهوری اسلامی اعتقاد دارم.....

 

بقیه در ادامه مطلب.....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: برچسب‌ها: مرحوم قدیریان , سخنرانی منتشرنشده , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 1807
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
جمعه 6 مرداد 1391


 برای مشاهده این تصویر در سایز اصلی بر روی آن کلیک نمایید...


رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: برچسب‌ها: برنامه هیئت , رایه الهدی , البرز , کرج , عباس آباد ,
:: بازدید از این مطلب : 2851
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 5 مرداد 1391
*دعای روز ششم ماه مبارک رمضان

 
 
«اَللّهُمَّ لا تَخْذُلْنى فیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ وَلاتَضْرِبْنى بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ وَزَحْزِحْنى فیهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِکَ بِمَنِّکَ وَاَیادیکَ یا مُنْتَهى رَغْبَةِ الرّاغِبینَ»
 
 
«خدایا در این ماه به خاطر دست زدن به نافرمانیت خوارم مساز و تازیانه‌هاى عذابت را بر من مزن و از موجبات خشمت بدان نعمت‌بخشى و الطافى که نسبت به بندگان دارى دورم بدار، اى آخرین حد اشتیاق مشتاقان»
 
 
* شرح فرازهای دعا
 
 
آیت‌الله مجتهدی در شرح «اَللّهُمَّ لا تَخْذُلْنى فیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ» می‌گوید: خدایا، من را به واسطه تعرض گناه خوارم نکن، گناه آدم را خوار و عبادت و بندگی آدم را عزیز می‌کنند. اگر اهل طاعت و بندگی شوید، عزیز می‌شوید؛ اما اگر اهل گناه باشید، کسی دوستتان ندارند.
 
 
وی افزود: اهل گناه ولو اگر تحصیلات عالی رتبه دانشگاهی هم داشته باشد و لباس‌های فاخر به تن کند، باز هم خوار است. اما بندگی خدا را کردن باعث می‌شود تا محبت آن شخص به مقدار بسیار زیادی در دل دیگران باشد.
 
 
این استاد اخلاق ادامه می‌دهد: قرآن می‌گوید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا»‌ یعنی هر که ایمان بیاورد و عمل صالح بکند، ما هم دوستی‌اش را در دل مردم می‌افکنیم، مردم اهل عمل را دوست دارند.
 
 
* سیل و طوفان، تازیانه عذاب خداوند هستند/ سیل گلستان به کدام روستا نرسید
 
 
وی در شرح فراز دوم دعای روز ششم ماه رمضان «وَلاتَضْرِبْنى بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ» می‌افزاید: «خدایا من را به تازیانه عذابت نزن، «لاتضرب» واژه نهی است اما در اینجا دعاست. اگر من به شما بگویم «لاتضرب» این نهی است. اما کوچک‌تر به بزرگ‌تر بگوید و ما به خدا که بگوییم، «لاتضرب» دعاست.
 
 
مجتهدی تهرانی در ادامه اظهار می‌کند: الان این گرفتاری‌هایی که گریبان آمریکا را گرفته و هر روز خبر از آمدن سیل و طوفان در آنجاست، همه تازیانه عذاب است. در ایران هم برخی جاها که سیل و زلزله می‌آید، عذاب الهی است. دلیلش هم این است که چند سال پیش در گلستان سیل آمد، روستایی در مسیر سیل قرار داشت که همه اعضای آن سید بودند، سیل، مسیر خود را عوض کرد و روستای دیگری را از بین برد که نمی‌گویم افراد آن چی و کی بودند.
 
 
وی به بیان شعری از زبان استادش می‌پردازد و می‌‌گوید: جمله ذرات زمین و آسمان / لشکر حقند گاه امتحان
 
سیل و رانش زمین، لشکر خدا هستند، آنها که می‌گویند این‌ها قهر طبیعت هستند، دین و ایمان ندارند؟ چرا یک کلمه نمی‌گویند که اینها عذاب هستند و برای جلوگیری از آنها نباید گناه کنیم.
 
 
*دعایی که پیامبر(ص) در حق ایرانیان کرد!
 
 
این استاد اخلاق در ادامه اظهار می‌کرد: در تهران قرار بود که عذاب بیاید، امام حسین (ع) شفاعت کرد و فرمود که جوانان این شهر برای من بیرق عزا به پا می‌کنند و دفع بلا شد، قرار بود تهران بر اثر برخی گناهان از بین برود، ولی امام حسین (ع) شفاعت کرد، این را کسی در خواب دیده بود و آن را برای من تعریف کرد.
 
 
وی تأکید می‌‌کند: ایران بهترین ممالک دنیاست، اولاً حکومت حقه شیعه اثنی‌عشری دارد، مملکتی که رئیس‌جمهورش، رئیس مجلسش، همه رؤسا، قوه‌ها و رهبر انقلابش و همه مسئولانش شیعه باشد، فقط ایران است، تنها مملکتی که مذهب رسمی‌اش شیعه دوازده امامی است، ایران است، پیامبر (ص) در غدیر خم ما را دعا کرده و به برکت دعای او ایران اوضاع خوبی دارد، پیامبر (ص) در دعایش گفت «اللهم انصر من نصر» خدایا، هر که علی (ع) را یاری می‌کند، یاری‌اش کن.
 
 
* لزوم توجه به معانی دعا هنگام قرائت آنها در مساجد
 
 
آیت‌الله مجتهدی تهرانی با بیان بخشی از دعای روز ششم، ادامه می‌دهد: «وَزَحْزِحْنى فیهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِکَ»، «خدایا من را از موجبات سخطت دور گردان، چیزهایی که موجب سخط توست»، روایتی است که برخی گناهان خدا را به غضب می‌آورد و آن‌گاه خدا قسم می‌خورد که به عزت و جلال خودم دیگر تو را آمرزش نمی‌کنم، با اینکه خدا «ارحم الراحمین» است؛ اما مثلاً از من با این محاسن و عمامه توقع ندارد که به نامحرم نگاه کنم، لذا خدا به غضب می‌آید.
 
 
وی تأکید می‌کند: حدیث هست که هفتاد گناه جاهل را می‌آمرزند، قبل از آن‌که یک گناه عالم را بیامرزند.
 
این استاد برجسته حوزه در خصوص فراز «بِمَنِّکَ وَاَیادیکَ» می‌گوید: یعنی به حق احسان و نعمت‌هایی که به من داده‌ای، خدایا این چند تا دعا را درباره من مستجاب کن.
 
 
وی ادامه می‌دهد: «یا مُنْتَهى رَغْبَةِ الرّاغِبینَ» یعنی ای خدایی که منتهای رغبت مشتاقان هستی، مشتاقان تو، چقدر مشتاق تواند، منتها رغبت مشتاقان تویی، این 3 دعای روز ششم ماه رمضان را درباره ما مستجاب کن.
 
آیت‌الله مجتهدی تهرانی در پایان می‌گوید: ای کاش در مساجد که این دعاها خوانده می‌شود، معنی آن نیز بیان شود تا مردم وقتی دعا می‌کنند، با حضور قلب این دعاها را بخوانند و در خودشان بیان کنند، به مردم بگویند که به خاطر گناه عذاب می‌شوند و این حادثه‌ها در سراسر جهان و برخی شهرهای تهران به خاطر گناه است، خدا به شعیب پیامبر فرمود، می‌خواهم صدهزار تن از قومت را عذاب کنم. 40 هزار تن افراد بد و 60 هزار تن از افراد خوب، خطاب رسید که چرا خوب‌ها بیشترند، فرمود: برای اینکه خوب‌ها هم با بدها خوش و بش کردند.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1938
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه