میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 88
:: باردید دیروز : 258
:: بازدید هفته : 2286
:: بازدید ماه : 7618
:: بازدید سال : 45393
:: بازدید کلی : 648877
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391

ما مسئله امامت را به عنوان ادامه جریان نبوت و رسالت می‌شناسیم طرح اصلی نبوت و رسالت برای رفع اختلاف در جامعه بشری است، انسان بر اساس جهل یا بر اساس هوی و هوس با سایرین به اختلاف می‌رسد و اختلاف گاهی تا حد جنگ‌های طولانی مدت پیش می‌رود، پیامبران آمده اند که مشکل جهل را حل کنند، دیگر کسی بر اساس جهل با هم نوع خود اختلافی پیدا نکند. دو برادر ممکن است برای ارث بیشتر به اختلاف و جنگ برسند. ولی وقتی قانون روشن بود کسی اینگونه به اختلاف نمی‌رسد. انبیا آمده‌اند، این جهل را از بین ببرند.

پس عاملی که مردم را به اختلاف می‌رساند یا جهل است و یا هوی و هوس و در همه روزگاران این عوامل بوده است. پیامبران می‌آیند که قانونی که حل کننده اختلافات است را به مرم برسانند.

قرآن می‌فرماید که این اختلاف بعد از وفات پیامبران هم وجود داشته است (سوره بقره آیه 213) البته  دیگر این اختلاف بر اساس جهل نیست، بلکه بر اساس هوی و هوس است، این به شکلی که خودش می‌خواهد و منافعش آن را تعیین می‌کند، قانون را تفسیر می‌کند و طرف مقابل و رقیب او هم باز قانون را به نفع خودش تفسیر می‌کند.

بعد وفات پیامبران اختلاف فقط بر اساس هوی و هوس و ریاست خواهی است، بنابراین در تمام زمان‌ها یک نفر باید باشد که اگر مردم به او مراجعه کنند واقعیت قانون را بیان کند، تا زمانی که پیامبر خود در میان مردم بود، می‌فرمود که قانون این است و مردم بر طبق آن عمل می‌کردند؛ اما وقتی ایشان از قید حیات رفتند باید کسی دیگر باشد که بتواند بگوید قانون این‌گونه است و سخن او همانند پیامبر اعتبار و حجیت داشته باشد.

پس امامت تا پایان جهان لزوم دارد، پیامبر یعنی کسی که رفع اختلاف می‌کند. امام یعنی کسی که رفع اختلاف می‌کند، البته این یکی از آثار جریان رسالت و امامت است و آثار بزرگ دیگری نیز وجود دارد. ائمه ما براساس همین دلیل امامت را اثبات می‌کرده‌اند. در زمان پیامبر اگر کسی حکم خدا را نمی‌دانست، ایشان آن را بیان می‌فرمود و بعد از ایشان همه حکم خدا را می‌دانستند، منتهی ممکن است برخی بر اساس هوی و هوس و منافع خود حکم را به نفع خود تفسیر کنند.

در هر صورت پیامبران و ائمه برای رفع اختلاف و ادیان و کتاب‌های آسمانی برای حل اختلافات آمده‌اند. اما این را هم لازم است بدانیم که حل اختلافات تنها یکی از کارکردهای اصلی پیامبران و ائمه در جامعه بشری است.

اشکال پیش می‌آید که پس امام غایت یعنی چه؟

در جواب می‌گوییم: یازده تن از کسانی که خداوند برای رفع اختلافات منصوب کرده بودند به دست دشمن کشته شده‌اند و هیچ‌کدام به مرگ طبیعی از دنیا نرفته‌اند، حتی برخی در سنین جوانی مثلاً 25 سالگی شهید شده‌اند، برای همین بود که خداوند آخرین تن از دوازده تن امام معصوم را به غیبت برده است و برای اجرای کامل اسلام در آخرالزمان محفوظ نگاه داشته است.

نه اینکه امروز به ایشان نیاز نیست، ما امروز و هر روز به یک حل کننده اختلاف، احتیاج قطعی و مبرم داریم. این همه اختلاف در میان اهل اسلام دلیل کافی برای لزوم چنین کسی است. کسی به ظاهر مسلمان از یک مذهب و مرام به خود بمب می‌بندد و به جمع کسانی از اهل اسلام وارد شده و برای نابودی آنها خود را تکه پاره می‌کند. آیا چنین نیست؟ اما اگر امروز ایشان هم در دسترس بودند همان‌طور که پدران‌شان را به قتل رساندند، آن حضرت را نیز کشته بودند. بنابراین خدای متعال ایشان را با غیبت از انظار محفوظ نگاه داشته است.

امیرالمومنین علیه‌السلام در صدر کسانی است که بعد از پیامبر ماموریت برای حل اختلاف بین مردم را داشته‌اند، ولی کسانی در همان روز اوّل گفتند که پیامبر کسی را برای این کار مشخص نکرده است. در حالی که ایشان صد بار و به صد شکل توصیف شده بود، نشان داده شده بود، مشخص شده بود. از جمله روزی پیامبر در میان اصحاب فرمود: در میان شما کسی است که برای تاویل (معنای واقعی) قرآن خواهد جنگید، همان طور که امروز برای تنزیل آن می‌جنگد! چند نفر از سران صحابه خدمت ایشان بودند نفر اول گفت: آن کس من هستم؟  فرمود نه! نفر دوم گفت: آیا من هستم؟ فرمودند: نه!  بعد از آن اشاره به امیرالمومنین علی علیه‌السلام کردند و فرمودند: اوست که برای تاویل قرآن و برای احیا دین خدا خواهد جنگید. 1

غدیر خم هم یکی دیگر از مواضعی است که پیامبر (ص)، امیرالمومنین را برای بعد از خودشان مشخص فرمودند. یکبار دیگر در حدیث مسلم ثقلین فرمودند: من در میان شما  دو چیز گرانبها می‌گذارم، مرجع دین شما، راه هدایت شما بعد از من این دو هستند، کتاب خدا و عترت من و تا شما به این دو چنگ می‌زنید، هرگز گمراه نمی‌شوید، «إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً» این دو، مرجع دین مردم و راه هدایتند، رأس خاندان پیامبر، اهل بیت پیامبر و عترت پیامبر (ص)، حضرت امیرالمومنین (ع) بود. پیامبر پنج تن از این عترت را در جریان نزول آیه تطهیر مشخص کردند و فرمودند: «اللهم هولاء اهلی»؛ این پنج تن اهل بیت من هستند و در حدیث ثقلین هم فرمود که بعد از من مدار هدایت در گرو دو چیز گران‌بهاست و شما باید برای هدایت به آنها رجوع کنید و آن قرآن و عترت من است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: برچسب‌ها: استادجاودان , رایه الهدی , پیامبر(ص) , امام علی(ع) ,
:: بازدید از این مطلب : 2285
|
امتیاز مطلب : 83
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
نویسنده : گمنام
جمعه 23 تير 1391

یک هدایت هایی هست که در اثر عمل به دست می آید.اگر نزد استاد بنشینید چیز می فهمید. اما اگر عمل کنید یک چیز دیگر می فهمید.اگر به آن چیزی که می دانستی عمل کنی به یک فهم تازه می رسی...

برای کسانی که دلشان برای خودشان می سوزد عرض می کنم که در شب جمعه و در عصر روز جمعه صد بار سوره قدر وارد است. شاید من لفظش را درست نگویم اما ظاهرا فرمودند هرکس این صد سوره قدر را بخواند هفتصد رحمت الهی شاملش می شود. ممکن است این الفاظ دقیق نباشد اما مطلب درست است. این دو صد مرتبه را همه اهل کمال و سیر و سلوک می خواندند.

آقای ابوترابی را همه می شناسید. اینها خانواده بسیار پاکیزه ای هستند. ایشان یک دایی داشتند که بسیار تحفه بوده است. اصلا من حیرت کردم. گفته بودند من این آیه را که می خوانم یک چیز تازه می فهمم. دومرتبه که می خوانم یک چیز تازه می فهمم. یعنی اگر ده بار آیه را بخوانند ده چیز تازه می فهمند که می توانند در تفسیر بنویسند. من نمی فهمم. خدایا. فرمود اگر این آیه را به یک دلیلی بار دیگر بخوانم یک حرف تازه می فهمم. مکرر این داستان را برایتان عرض کرده ام. در شرح احوالی که مرحوم آیت الله حکیم، در حاشیه کتاب کفایه دارند این مطلب را نوشتند. در کتاب کفایه یک فرمایشی آمده که ایشان در ذیل آن این را فرموده اند. عده ای را نام می برند که همه در سطح مراجع اند. مثلا آقا سید اسماعیل صدر. ایشان یک مرجع بوده. همینطور اسم می برند بعد می گویند اینها شب اول ماه رمضان به زیارت مرحوم آخوند ملا فتحعلی سلطان آبادی رفتند. عجب انسان هایی. ایشان یک آیه مطرح کرد. ده نابغه اینجا نشسته که فرض کنید در ده رشته علم مجتهدند. ایشان یک آیه مطرح کرد و تفسیر آن را مطرح کرد و بعد از اینها نظر خواست. خب همه اینها ملا بودند و اهل نظر بودند. آنها گفتند آقا واقعا ممتاز بود. خب خداحافظی کردند و رفتند. فردا شب آمدند خدمت ایشان. همان آیه را خواند و یک تفسیر دیگر کرد. اینبار سوال پرسیدند. گفتند آقا این بهتر بود. این خوب بود. شب بعد هم به همین ترتیب. باز از آنها کسب نظر کردند و آنها گفتند آقا این خوب بود. سی شب ماه رمضان آیه را خواندند و تفسیر تازه کردند. این همه را از کجا می آوری؟ آقای بهجت فرموده بودند این پادشاهان نمی دانند نماز چقدر خوب است. اگر می دانستند از صد پادشاهی می گذشتند تا به آن نماز و معنای آن برسند. اگر مردم عالم می دانستند این آقا از این فهم ها چه لذتی برده است، خودشان را می کشتند که به آن فهم برسند. چکار کنیم؟.....

بقیه در ادامه مطلب....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: استادجاودان , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2498
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
نویسنده : گمنام
دو شنبه 22 خرداد 1391

به عمل کار برآید. به سخن دانی نیست. اگر آدم یک سحری بلند شد و در خانه خدا توبه و استغفار کرد ممکن است برایش کاری کند. صد جلسه حرف بشنوید بدون عمل بی فایده است.

تا تربیت انسان به دست خدای متعال و امام زمان (علیه السلام) که ولیّ کل هستند، نیفتد معلوم نیست چه می شود. معلوم نیست به کجا می رسد. اصلا به جایی می رسد؟ عاقبتش خوب می شود؟ به خیر می شود؟ تا تربیت انسان به دست خدای تبارک و تعالی و امام زمان (علیه السلام) نیفتد و تربیت انسان در دست ایشان نباشد و امور انسان در دست ایشان نباشد، و ایشان برای انسان تدبیر نکند، معلوم نیست چه می شود؟

اینکه برای انسان تدبیر کنند یعنی چه؟ قبلا برایتان عرض کرده بودم. یک زمانی علمای بزرگ قم برای مرحوم آیت الله بروجردی جمع شدند و از ایشان درخواست کردند که آقا برای مرجعیت کل در قم بمانید. آن زمان سه مرجع در قم بود. با کمک یکدیگر حوزه را اداره می کردند و بسیار هم در زحمت بودند. زیرا هیچ کدام مرجع کل نبودند. مرحوم آقای بروجردی یک ناراحتی پیدا کرده بودند و ناگزیر شده بودند از بروجرد به سمت تهران حرکت کنند. در راه که به سوی تهران می آمدند، در آن حال درد و رنج و ناراحتی عرض کردند که اگر من انشاء الله از این مریضی به سلامت نجات پیدا کنم به زیارت حضرت رضا (علیه السلام) بروم. این را نذر کردند و به تهران رفتند و در بیمارستان فیروز آبادی عمل کردند و عملشان موفق بود. همانجا آقایان خدمتشان آمدند و از ایشان درخواست کردند که به قم بیایند. فکر می کنم ایشان آنجا استخاره کردند و جواب به قم آمدن خیلی خوب آمد. بنابراین تصمیم گرفتند به قم بیایند. به قم آمدند و بسیار از ایشان استقبال کردند و علما آمدند و حوزه تعطیل شد و همه به استقبال ایشان آمدند. ایشان وارد قم شدند و بساط درس و بحث و مرجعیت برپا شد. خب بنابراین اوائل مرجعیت ایشان است. گذشت و به اوایل تابستان رسید. ایشان به خاطر آوردند که یک نذری کرده اند یا احتمالا یک نذری کرده اند. خب فرمودند که من می خواهم بروم نذرم را ادا کنم. آقایانی که اطراف ایشان بودند گفتند آقا حالا صبر کنید یک چند سالی بگذرد و بعد بروید. اما دلیلشان را نمی گفتند و فقط می گفتند عجله نکنید و نذرتان هم که حتمی نیست. حالا کمی صبر کنید. ایشان هم می گفتند شما چرا این حرف را می زنید؟ خب می خواهم به زیارت حضرت رضا ( علیه السلام) بروم. آن زمان هم زیارت به راحتی الان که مثلا یک قطار سوار می شویم و صبح به مشهد می رسیم نبود و کمی زحمت داشت. بعد یکی از دهانش در رفت که آقا شما اوایل مرجعیتتان است. اگر الان به مشهد بروید شاید آنقدر که شایسته شماست به استقبال نیایند. زیرا هنوز مردم زیاد شما را نمی شناسند. پس باشد سال های بعد بروید که شما شناخته شدید. عجب! فرمود که من هفتاد سال است که برای دنیای خودم نقشه نکشیده ام. هفتاد سال است برای دنیای خودم نقشه نکشیده ام. حرف بسیار بزرگی است. آن زمان که ما این حرف را شنیدیم و به آن فکر می کردیم، مدت های زیادی گیج بودیم که چطور می شود چنین بود. هفتاد سال است برای دنیای خودم نقشه نکشیده ام. پس چه کسی برایم نقشه می کشد؟ یک کس دیگری برایم نقشه می کشید. بنابراین حتما امسال به مشهد می رویم. ما بر خلاف نقشه های شما حتما می رویم. اتفاقا ایشان مشرف شدند و بسیار هم از ایشان تجلیل شد....

بقیه در ادامه مطلب....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: امام زمان , رایه الهدی , استادجاودان , حجت الاسلام جاودان ,
:: بازدید از این مطلب : 1886
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
یک شنبه 17 ارديبهشت 1391

هرانسان زمانی که متولدمی شودمانند یک الماسی است که تراش نخورده است.ممکن است به دست شیطان بیفتد و آنجا تراش بخورد. ممکن است به دست امام زمان (علیه السلام) بیفتد و آنجا تراش بخورد...


 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , امامت و ولایت , ,
:: برچسب‌ها: امام زمان , الماس , استادجاودان , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2900
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 114 صفحه بعد

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه