ننه علی! از ما پیش شهیدان هیچ نگو

میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 88
:: باردید دیروز : 26
:: بازدید هفته : 2312
:: بازدید ماه : 7644
:: بازدید سال : 45419
:: بازدید کلی : 648903
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391

سلام مادر! سلام ننه علی! سلام اسطوره مهربانی!

دیروز خبر آمد که بالأخره پیش فرزند شهیدت رفتی؛ نه این که از او دور بوده باشی و حالا به او برسی، نه! تو در تمام سال‌هایی که پسرت آسمانی شده بود، در زمین، کنارش بودی و ماندی و خانه که چه بگویم، کلبه ات را در کنار آرامگاه شهیدت بنا کردی و شب و روزت را در کنار جوان شهیدت به سر کردی تا تجسمی از مهرمادری باشی در روزگاری که مهربانی‌ها به حراج روزمرگی‌ها رفته و رو به افسانه شدن گذاشته‌اند.

نمی دانم در آن شب‌های سرد زمستانی و در آن روزهای داغ بهشت زهرای تهران، با «قربانعلی» ات چه نجواها کرده‌ای و در میانه اشک‌های مادرانه ات با او چه‌ها گفته ای.

این را نیز نمی‌دانم حالا که به وصال فرزند دلبندت رسیده‌ای و بعد از سال‌ها که سنگ قبر او را بغل می‌کردی، اینک خودش را در آغوش گرفته‌ای، به او چه‌ها خواهی گفت و داغ غربت سالیانت را چگونه برایش روایت خواهی کرد ؛ نباید هم بدانم ؛ حرف‌های مادری و فرزندی، رازهایی دوست داشتنی بین خودشان است و بس!
 


 

اما ننه علی! تو را به آن سال‌های فراق و به آن قرآن درشت خطی که بارها در کلبه ات ختمش کردی، قسمت می‌دهم هر چه به شهیدت می‌گویی بگو، اما حال و روز ایرانی که علی تو و علی‌های دیگر برایش فدا شدند را برایش باز مگو! بگذار روحشان آزرده نشود.

ننه علی
به پسرت نگو که او و همرزمانش هر چه رشته کرده بودند را عده‌ای دارند به اسم همان شهیدان پنبه می‌کنند! نگذار خبر دار شود که عده‌ای با اسم ارزش‌ها،چنان به جان بیت المال افتاده‌اند و آن را چنان با حرص و ولع می‌بلعند که جهانی انگشت حیرت به دهان گرفته است و تازه کلی هم طلبکار هستند و قیافه هایشان حق بجانب! نگو که چنان دارند جوانان را از اسلام عزیز می‌رانند و بدان بدبین می‌کنند که میسونرهای مسیحی هم نتوانستند چنین کنند؟

چه نیازی هست اوقات قربانعلی را تلخ کنی و به او بگویی که با یاران انقلاب چه‌ها که نکرده‌اند؟! احتیاجی هم نیست درباره تازه به دوران رسیده‌هایی که حتی خدا را هم بنده نیستند به او چیزی بگویی. ناراحتش نکن ننه علی!

نگذار فرزندت بفهمد که هنوز که هنوز است، خیلی‌ها در سرزمینش می‌میرند، فقط به خاطر این که یک مشت اسکناس ندارند. هنوز کودکان معصوم سرزمینش، تا نیمه شب در چهار راه‌ها فال و گل مریم می‌فروشند و در حسرت یک جفت دستکش قرمز رنگند تا نوک انگشتانشان از فرط سرما کرخت نشود. نگذار متوجه بشود که زنان و دختران زیادی تن می‌فروشند و نان می‌خرند؛ به غیرت پسر برومندت بر می‌خورد.

ننه علی
مادر جان! بی خیال این باش که به علی ات بگویی مردمی که برای رفاه شان جنگیده، برای دادن نامه درخواست چندرغاز مساعده، مجبورند کیلومترها پشت ماشین رؤسا بدوند و نفس نفس زنان، نامه را به داخل ماشین شان بیندازند و بعد هم چشم به در بدوزند که جواب نامه شان کی خواهد آمد؟

تو را به خدا نگو جوان‌هایی مانند علی ات که روزگاری شاه بیرون می‌کردند و دماغ صدام بر خاک می‌مالیدند، کرور کرور گرفتار تریاک و هروئین و کراک و شیشه و اکس و کوفت و زهرمار شده‌اند تا روزگارشان بین نئشگی و خماری بگذرد.
 


 

مهربان مادر! چکار داری به فرزندت بگویی که تشنگی خدمت، جای خود را به شیفتگی قدرت داده است؟ چکار داری برایش بازگو کنی که برای چهار روز نشستن بر روی یک صندلی چه کار‌ها که نمی‌کنند و چه تهمت‌ها و انگ‌ها که نثار خلق الله نمی‌کنند؟ چکار داری بگویی که بعضی‌ها آنقدر دروغ تحویل مردم داده‌اند که حتی آبروی نداشته دروغ را هم برده‌اند؟! چکار داری بگویی که از ارزش‌هایی که علی ات به قربان آنها رفته، چه دکان‌هایی علم شده است؟ چه کار داری از آزادی و ... .

اصلاً از آب و هوا برایش بگو ... نه! این را هم نگو! علی و یاران شهیدش حتماً ناراحت می‌شوند اگر بدانند مردمشان با هر دم و بازدمی، کلی سرب و دی اکسید کربن و ذرات معلق و ... تنفس می‌کنند؛نگو که مبادا یاد خاطرات بمباران شیمیایی زمان جنگ بیفتند و خاطر نازنینشان آزرده شود.

ننه علی! مادر اسطوره‌ای سرزمین مادری من! اصلاً از ما و از کارهایمان هیچ به علی نگو! دلش می‌شکند،بگذار روحش آسوده باشد.نگذار حلاوت دیدار مادر با تلخی کارهای ما کم رمق شود... .
 


 

آه ...! چه می‌گویم من ننه علی! لابد داری شماتتم می‌کنی که «پسر! مگر یادت رفته که شهیدان زنده‌اند و می‌بییند و می‌شنوند و اصلاً شهید نامیده شده‌اند چون شاهد مایند.» و ادامه می‌دهی: «فکر می‌کنی اگر من هیچ نگویم این‌ها هم هیچ نخواهند دانست؟»

راست می‌گویی ننه علی! بر من ببخش! نگرانم، نگران علی‌های دیگر این ملک و فرزندان شان. می‌ترسم کاسه صبر شهیدان به سر آید و شکایتمان را بی هیچ گذشتی نزد خدا ببرند که «خدایا ببین! ما رفتیم و عزیزترین متاع مان که جانمان است را برای دین و میهن و ناموس این‌ها دادیم و به خون خود غلتیدیم و حال اینان به اسم ما چه‌ها که نمی‌کنند و چه مفسده‌ها که به نام مصلحت مرتکب نمی‌شوند و چه آبرویی که از دین خودت نمی‌برند؟خدایا! به عذابی سخت گرفتارشان کن و تاوان خون سرخمان را از ایشان بگیر که سخت آن را هدر دادند.»

راستی ننه علی! فردای قیامت که علی تو و شهیدان دیگر چشم در چشم ما دوختند و گفتند: «بعد از ما چه کردید؟» چه خواهیم گفت؟ اصلاًچه داریم که بگوییم؟ بگوییم که بعد از شما افتادیم به جان هم؛ هزار گروه شدیم و هزار کیسه دوختیم و هزار بیراهه رفتیم و کلاً یادمان رفت که حتی نفس کشیدن هایمان را هم مدیون کسانی هستیم که به خاطر ما از نفس افتاده‌اند و شد آنچه نباید می‌شد؟!

خوش به حالت ننه علی! و خوش به حالتان شهدا که رفتید و این روزهای تلخ را ندیدید!
آدم حتی رویش نمی‌شود که بگوید: شهیدان شفاعتمان کنید!


*جعفر محمدی
 



:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: برچسب‌ها: ننه علی , بهشت , شهدا , درددل , بهشت زهرا , شهیدان ,
:: بازدید از این مطلب : 2298
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
مطالب مرتبط با این پست

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه