میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 789
:: باردید دیروز : 308
:: بازدید هفته : 4473
:: بازدید ماه : 12581
:: بازدید سال : 38166
:: بازدید کلی : 641650
نویسنده : گمنام
شنبه 6 خرداد 1391
روایتی زیبا از گمنامی پدر موشکی ایران

 

مردم روستا به دنبال اسم و شغل او نبودند همه او را به نام حاج حسن طهرانی می‌شناختند.

به گزارش فارس در مراسم یاد بودی که دیروز (جمعه) در حوزه هنری برای شهید طهرانی مقدم برگزار شد یکی از میهمانان دانشجویی صنعتی دانشگاه کرج بود که به عنوان یکی از سخنرانان روی سن رفت و خاطره ای از شهید طهرانی مقدم تعریف کرد و گفت:
 
 
 
من در روستای عباس آباد از توابع تنکابن متولد شدم اما به خاطر اینکه در کرج درس می‌خواندم هر چند وقت یکبار به روستایمان سر می زدم.
 
8 سال قبل مردم محله ما تصمیم گرفتند مسجدمان را بازسازی کنند. در این مورد صحبت‌ها و تصمیماتی گرفته شد. مسجد را خراب کردیم تا مجددا آن را از نو بسازیم. روستای ما محلی بود که مردم از نقاط مختلف کشور زیاد برای گذراندن اوقات فراغتشان به این اینجا سفر می‌کنند، از بین این مسافران، مسافری به عباس آباد سفر کرد که با دیگران فرق داشت. ایشان خواست تا در ساخت این مسجد به اهالی عباس آباد کمک کند. ما هنوز نامی از او نمی‌دانستیم.
 
مسجد حضرت ابوالفضل بعد از 2 سال ساخته شد. این مرد با هزینه شخصی خود از تهران، فرش‌ها،‌ پشتی‌ها و کولرهایی زیبا برای مسجد آورد. بعد از آن هم هر چند وقت یک بار به روستای ما سر می‌زد و آنقدر با مردم ارتباط برقرار کرد که زمینی در عباس آباد خرید و هر چند وقت یکبار به ما سر می زد.
 
من هم که در کرج درس می‌خواندم هر از گاهی برای دیدن پدر و مادرم به این روستا می‌رفتم و هربار که وارد مسجد می‌شدم اگر ایشان در روستا بود امکان نداشت در مسجد و در صف اول او را نبینم.
 
مردم روستا به دنبال اسم و شغل او نبودند. همه او را به نام حاج حسن طهرانی می‌شناختند.
 
روز شنبه 1/8/90 در ملارد صدای انفجاری شنیده شد، خبر را از طریق رسانه‌ها شنیدم اما به خاطر مشغله از کنار این موضوع به سرعت گذشتم. شب با یکی از دوستانم به خانه برمی‌گشتیم و در راه خوش و بش کردیم.
 
من عادت دارم هر یک روز در میان به پدر و مادرم زنگ بزنم. آن شب هم چون شب عید غدیر بود، وقتی با پدرم صحبت کردم احساس کردم بغضی در گلو دارد، از ایشان پرسیدم چه شده، گفت: چیزی نیست. اما صدایش جور دیگری بود. دوباره پرسیدم به سختی گفت: حاج حسن را که می‌شناختی، گفتم: بله، همان مردی که می‌آمد شمال و بعد پدرم قضیه را برایم تعریف کرد.
 
حاج حسن طهرانی مقدم با پدرم دوست بود و هر وقت که به عباس‌آباد سفر می‌کرد حتما به خانه ما می‌آمد.


:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , مـــردان خــــدا , ,
:: برچسب‌ها: رایه الهدی , پدر , موشکی , ایران , حاج حسن طهرانی مقدم ,
:: بازدید از این مطلب : 2007
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
مطالب مرتبط با این پست

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه