اكنون كه سالها از اتمام دفاع مقدس ميگذرد، هرازگاهي برخي با بيان جملاتي مثل «ناگفتههاي جنگ» و تأكيد بر اين الفاظ موجب نوعي بياعتمادي و تشويش اذهان مردم به خصوص جوانان ميشوند. به نظر شما علت طرح اين گونه مسائل چيست؟
جنگ فراوان ناگفته دارد، اگر بخواهيم ابزاري به جنگ نگاه كنيم همان بهرهبرداري سياسي از آن ميشود، اما ناگفتههاي جنگ به نظر من ناگفتههايي در معنويات جنگ، هنر تاكتيك، جنگاوري، ايثار، مجاهدت و ابتكار رزمندگان در عملياتهايي كه شايد به ذهن مادي خيلي از انسانها خطور نميكند، است. به عنوان مثال در عبور از رودخانه اروند، هنوز هم نظاميان در سراسر گيتي متحيرند از اينكه چگونه رزمندگان اسلام از اين رودخانه با عرض 300 تا 1300 متر، خروشان و با جزر و مد غيرقابل پيشبيني عبور كردند، اينها ناگفتههاي جنگ است. حتي در عمليات بيتالمقدس دو سراغ دارم يك لشكر در 16 روز كه برف و باران توأمان لحظهاي قطع نميشود از روي رودخانه قلعه چولان، روخانهاي وحشي و پرآب با ديواره صخرهاي، عبور ميكند و قريب به 20 كيلومتر اهداف را روي ارتفاعات قميش و قاميش و تنگه دولبشك تصرف ميكند و پاتكهاي دشمنان را جواب ميدهد. همه اين فداكاريها و حماسهها از عرض يك پل 70 سانتيمتري و به طول 144 متر صورت ميگيرد؛ كاري كه شايد الان براي برخي حتي قابل تصور هم نباشد. فرماندهان و رزمندگان آن عملياتها و آن حماسهها زنده هستند و به راحتي ميتوانند آن ناگفتههاي واقعي را روايت كنند، زيرا اينها جزو ناگفتههاي جنگ است كه بايد به استحضار مردم برسد. ناگفتههاي جنگ فقطناگفتههايي نيستند كه در ابعاد سياسي و استفاده ابزاري از آن باشد. نميدانم اهداف آنها از طرح چنين حرفهايي در قالب ناگفتهها چه ميتواند باشد، اما شايد براي كسب وجهه باشد، نميدانم ولي حقيقتاً رسالت رسانه هم همين است و بايد از افرادي كه مطرح ميكنند سؤال كند، علت و دلايل آنها و نقطه نظرات آنها را بپرسد. دفاع مقدس ما با اين زوايا و ابعاد وسيعي كه دارد، حتماً و همگي بهطور مطلق نميتوانيم از همه زواياي آن مانند هم برداشت داشته باشيم، بعضي از قطعههاي آن را شايد يك مجموعه خاص ديده باشند و روايت آن هم به عهده همانهاست، لذا اين احتمال را هم به قدري ميتوان داد.
منبع : روزنامه جوان