میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 61
:: باردید دیروز : 2884
:: بازدید هفته : 20400
:: بازدید ماه : 24252
:: بازدید سال : 24252
:: بازدید کلی : 889686
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 3 مرداد 1392
توجه به رنج باعث دوری از راحت‌طلبی است/ مشکل اصلی جوان در مبارزه با نفس، راحت‌طلبی است/ علاقه به سختی کشیدن، علامت عاشق

 

حجت الاسلام و المسلمین پناهیان، شبهای ماه مبارک رمضان در اولین ساعات بامداد(حدود ساعت24) در مسجد امام صادق(ع)-جنب میدان فلسطین، به مدت 30 شب و با موضوع «تنها مسیر(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی)» سخنرانی می‌کند و پایان‌بخش برنامه شبهای این مسجد، دقایقی مداحی و سپس مناجات حجت الاسلام علیرضا پناهیان از ساعت 1تا 1:30بامداد است. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در دوازدهمین جلسه را می‌خوانید:

فواید توجه به رنج در حیات بشر چیست؟
 
در 8 جلسه اول به مبانی و اصولی توجه کردیم که در نتیجه تبعیت از آن‌ها به مسیر مبارزه با نفس به عنوان «تنها مسیر» رسیدیم. در 3 جلسه اخیر نیز بیشتر به این موضوع توجه کردیم که چرا باید از رنج صحبت کرد. در جلسه قبل در مورد برخی از فواید و ضرورت‌های توجه گفتگو کردیم. در این جلسه از جهت دیگری، اهمیت رنج و فایده آن را بررسی می‌کنیم. 
 
1. توجه به رنج مانع خیال‌پردازی می‌شود 
 
توجه به رنج، مانع خیال‌پردازی می‌شود. چون انسان طبیعتاً آرزو تولید می‌کند و تنها راه خارج کردن انسان از این خیال‌پردازی‌ها و تولید آرزوها، این است که انسان واقعیت و حقیقت رنج را درک نماید.
 
2. توجه به رنج باعث افزایش «شکرگزاری» و «صبر» انسان می‌شود
 
توجه به رنج، باعث افزایش شکر می‌شود که این شکر، نتیجۀ درک صحیح از جایگاه رنج در حیات است. کسی که اصل را با راحتی و نعمت ببیند، وظیفه‌ای برای تشکر احساس نمی‌کند. اما اگر بدانی که این نعمت‌ها در دنیایی به تو رسیده که واقعیت دنیا همراه با سختی است و اساساً این دنیا جای سختی بوده است، عمیقاً از نعمت‌هایی که داری شاکر خواهی بود.
 
فایده دیگر توجه به رنج این است که صبر و تحمل انسان را بالا می‌رود. 
 
3. توجه به رنج باعث درک جایگاه دین می‌شود/ اگر دنیا را محل لذت ببینی، دین را محل رنج خواهی یافت
 
توجه به رنج، جایگاه دین را بهتر ترسیم می‌کند. وقتی کسی درک کرد که در این دنیا، اصل با رنج بردن است، دین را به عنوان راه کاهش رنج‌ها، به راحتی خواهد پذیرفت. هر قدر دنیا را بیشتر با رنج‌ها همراه ببینی، دین را لذت بخش‌تر می‌بینی؛ اگر دنیا را محل لذت ببینی، دین را محل رنج خواهی یافت. اگر به رنج دنیا نگاه نکنی، رابطه‌ات با دین خراب می‌شود.
 
نقش مادرها در برقراری ارتباط درست فرزندان با مسألۀ «رنج» و فرار نکردن از آن
 
رنج‌های انتخابی و غیرانتخابی هر دو دارای آثار تربیتی بالایی هستند که تا حدی اشاره کردیم. مثلاً برای درک محبت خدا و لطف‌هایی که در حق تو داشته، باید بفهمی که تو چه نسبتی با رنج‌ها داشته‌ای و قرار بوده که چقدر رنج بکشی، اما خدا این همه محبت و راحتی داده است.
 
رنج از جهات مختلف دارای آثار تربیتی بسیار زیادی است؛ البته به هنگام تربیت و انتقال مفاهیم مربوط به رنج باید با مهربانی و لطافت برخورد کرد. مانند پرستاری که هم به کار مداوا و رسیدگی به بیمار مشغول است و هم به او روحیه می‌دهد. مادران در آشناکردن فرزندان با مفهوم رنج و ضرورت رنج کشیدن در زندگی و حیات دنیا، نقش فوق‌العاده‌ای دارند. در واقع از اولین سنین خردسالی است که فرزند درد و رنج را احساس می‌کند ولی جهت دادن آن به عهده والدین و به خصوص مادر است. از برخورد مادر است که فرزند ارتباط درستی با رنج پیدا می‌کند و از آن گریزان نمی‌شود. یکی از وجوه برخورد خوب این است که مادر رنج را تلخ‌تر نکند، بلکه ضمن اینکه با مهربانی بگوید که رنج طبیعی و همیشگی استر، آن را به یک رنج شیرین تبدیل کند.
 
4.  توجه به رنج باعث دوری از راحت‌طلبی است/ مشکل اصلی جوان در مسیر مبارزه بانفس، راحت‌طلبی است 
 
انسان راحت‌طلب است و راحت‌طلبی «اولین» وجه حب‌الدنیا است که یقۀ انسان را می‌گیرد. جوان، مقام‌طلب، ثروت‌طلب، ریاکار و متظاهر نیست؛ بلکه در مقابل، صفات خوبی مانند عدالت‌گرایی و آرمان‌گرایی دارد ولی مشکل اصلی جوان این است که راحت‌طلب است، و از همین راحت‌طلبی است که شهوت‌طلبی مطرح می‌شود. راحت‌طلبی اولین بیماری است. اول راحت‌طلبی است، بعد لذت‌طلبی و شهوت‌طلبی.
 
مشکل اول این است که جوان حال ندارد تکان بخورد، یا حال ندارد خودش را جمع و جور کند. وضعیت فعلی برخی از جوانان، حکایت از یک راحت‌طلبی فزاینده دارد. در مبارزه با نفس باید با چیزهایی مبارزه کرد که انسان را از مسیر خارج می‌کند و راحت‌طلبی نقش بالایی در خارج شدن از مسیر دارد. 
 
راحت‌طلبی باعث می‌شود رنج را فراموش کنیم/ راحت‌طلبی به ما اجازه حرکت نمی‌دهد
 
راحت‌طلبی باعث می‌شود که خیال‌پردازی هم ایجاد شود و جوان خیال کند دنیای ما، دنیایی بی‌رنج است و در آن می‌توان راحت بود. راحت‌طلبی باعث می‌شود رنج را فراموش کنیم. راحت‌طلبی اجازه نمی‌دهد راهبرد رنج، کار خودش را انجام دهد. راحت‌طلبی به ما اجازه حرکت نمی‌دهد، راحت‌طلبی اجازه نمی‌دهد که با دین ارتباط برقرار کنیم.
 
حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «ثواب عمل به اندازه مشقتی است که برای انجام عمل کشیده‌ای؛ ثَوَابُ ‏الْعَمَلِ ‏عَلَى ‏قَدْرِ الْمَشَقَّةِ فِيهِ»(غرر الحکم/ص333/حدیث5). 
 
گاهی جوان‌ها می‌گویند الحمدلله ما حب‌الدنیا نداریم. در حالی‌که توجه ندارد که راحت‌طلبی یکی از شعبات حب‌الدنیا است. درواقع راحت‌طلبی اولین جلوۀ حب‌الدنیا است.
 
در دنیا باید مثل یک چریک بود/ حب راحت، از مصادیق حب‌الدنیا است
 
حب راحت، یکی از مصادیق حب‌الدنیا است. راحت‌طلبی نوعی دنیاطلبی است در حالی که در دنیا باید مثل یک چریک بود. در دوران دفاع مقدس که رزمنده‌ها گاهی به مرخصی می‌آمدند، نمی‌توانستند روی تشک بخوابند؛ نه اینکه بخواهند با این کار یاد سنگرهای نورانی جبهه را زنده کرده باشند، بلکه حرفشان بیشتر این بود که: وقتی راحت‌تر هستم، دلم می‌گیرد. رزمندگان می‌فهمیدند و لمس می‌کردند که بیکاری و راحت بودن، بد است و از آن احساس کراهت می‌کردند و علی‌رغم فشارهای سنگین جسمانی که در صبح‌گاه‌ها، رزم شبانه و آموزش‌ها وجود داشت، رزمندگان وقت بیکاری خود را به بهترین نحو استفاده می‌کردند و اهل راحت‌طلبی نبودند.
 
تن‌پروری، باعث مرگ آرام و بی‌صدای روح انسان می‌شود/ شهوترانی در راحت‌طلبی کاشته می‌شود
 
تن‌پروری یک بیماری است و نوعی مرگ خاموش به روح انسان می‌دهد. مانند هنگامی که شیر گاز باز مانده باشد یا دودکش بخاری خراب شده باشد، بعد گاز در اتاق منتشر می‌شود؛ در این حال کسی که خواب است متوجه نمی‌شود در حال مرگ است و آرام آرام می‌میرد. تن‌پروری هم آرام و بی‌صدا باعث مرگ روح انسان می‌شود.
 
قبل از اینکه شهوترانی مطرح باشد، این حب راحت است که یقه انسان را می‌گیرد. شهوترانی مانند حرکت با سرعت بالا در یک پیچ بسیار خطرناک است که وقتی ماشین به پیچ رسید، تذکر دادن به راننده برای کم‌کردن سرعت، فایده‌ای ندارد. تذکر دادن باید قبل از رسیدن به این پیچ انجام می‌شد و حب راحت و راحت‌طلبی، مکان این تذکر است. جایی که جوان گرایش به راحت‌طلبی پیدا کرده بود، باید به او تذکر می‌دادی و از قبل، مانع فساد او می‌شدی. در راحت‌طلبی است که شهوترانی کاشته شده است. 
 
کوهنوردی گروهی تأثیر خوبی بر کاهش راحت‌طلبی جوانان دارد/تفاوت کوهنوردی و فوتبال در کاهش راحت‌طلبی
 
اگر نمونه‌ها و مصادیق راحت‌طلبی در وجود کسی زیاد شود، او دیگر خیلی از آدم بودن فاصله می‌گیرد. یکی از کارهایی که تأثیر خوبی بر کاهش راحت‌طلبی جوانان دارد، کوهنوردی گروهی است. کوهنوردی مانند فوتبال نیست که هیجان گل زدن تو را به حرکت وادار کند. در کوهنوردی گروهی است که وقتی خسته می‌شوی نمی‌توانی هر جایی خسته شدی و دلت خواست، به استراحت بپردازی چون از گروه جا می‌مانی. در کوهنوردی گروهی ارزش وقت را درک می‌کنی، چون اگر به اندازه یک باز و بسته کردن بند کفش از گروه عقب بیفتی، تقریباً قابل جبران نخواهد بود. ولی در زندگی شهری ارزش وقت‌های بسیاری که در اثر راحت‌طلبی از بین می‌رود را نمی‌توان فهمید. کوهنوردی باعث می‌شود لذت بیشتری از نعمت‌ها ببری و سالم‌تر باشی. کسی که عادت کرده روی مبل بنشیند، زودتر مریض می‌شود ولی کسی که اهل کوهنوردی و اهل سختی‌ها باشد، از نشستن روی تخته سنگ، لذت بیشتری می‌برد و سالم هم زندگی می‌کند.
 
تقوی بر روی راحت‌طلبی استوار نمی‌شود / پایۀ تقوی دوری از راحت‌طلبی است
 
راحت‌طلبی، بیماری بدی است که دوری از این بیماری، پایه اصلی تقوی حساب می‌شود. تقوی بر روی راحت‌طلبی استوار نمی‌شود. کسی که راحت‌طلب است، معنای دوری از نگاه حرام را درک نمی‌کند و می‌پرسد چرا من نباید نگاه حرام داشته باشم؟ اگر مواظب راحت‌طلبی نباشیم، نگاه غالب ما نسبت به دنیا و حیات، بر اساس راحت‌طلبی خواهد بود.
 
5. طلب «رنج» شاخص عشق به خداست/ عشق به خدا انسان را به رنج می‌خواند/ دل غافل از خدا، راحت‌طلب است
 
در روایتی از حضرت علی(ع) نقل شده است: «دل انسان خدادوست، رنج و سختى در راه خدا را بسيار دوست دارد و دل غافل از خدا، راحت‌طلب است. پس، اى فرزند آدم! گمان نکن كه بى‌رنج و سختى، به مقام بلند نيكوكارى خواهی رسید؛ زيرا كه حق، سنگين و تلخ است و باطل سبک و شیرین است؛ القَلبُ المُحِبُّ للّه ِ يُحِبُّ كثيرا النَّصَبَ للّه، و القلبُ اللاّهي عنِ اللّه ِ يُحِبُّ الرّاحةَ ، فلا تَظُنُّ ـ يا بنَ آدمَ ـ أنّكَ تُدرِكُ رِفْعَةَ البِرِّ بغَيرِ مَشَقّةٍ ، فإنَّ الحقَّ ثَقيلٌ مُرٌّ وَ الْبَاطِلَ خَفِيفٌ حُلْوٌ وَنِي‏» (مجموعۀ ورام/2/87) 
 
چرا کسی که عاشق خدا است، دوست دارد بیشتر سختی بکشد؟ چرا امام سجاد(ع) به دفعات پای پیاده به زیارت خانه خدا می‌رفتند؟ چرا یکی از با فضیلت‌ترین کارها، پیاده روی برای زیارت است؟ چرا به کسی که پیاده به زیارت امام حسین(ع) رفته وعده داده می‌شود که از ابتداء عمل را شروع كن چون تمام گناهان گذشته‏ات آمرزيده شد؟ امام صادق(ع) فرمودند: كسى كه از منزلش بيرون آيد و قصدش زيارت قبر حضرت امام حسين(ع) باشد اگر با پای پياده برود خداوند به هر قدمى كه برمى‏دارد يك حسنه برايش می‌نویسد و يك گناه از او محو مى‏کند ... تا وقتى كه مراسم و اعمال زيارت را به پايان برساند كه در اين هنگام او را از فائزين قرار می‌دهد و وقتی خواست برگردد فرشته‏اى نزد او می‌آید و مى‏گويد: رسول خدا(ص) به تو سلام رسانده و مى‏فرمايد: از ابتداء عمل را شروع كن، تمام گناهان گذشته‏ات آمرزيده شد. (‏مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ يُرِيدُ زِيَارَةَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ص إِنْ كَانَ مَاشِياً كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَيِّئَةً ... أَتَاهُ مَلَكٌ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ‏ اللَّهِ ص يُقْرِؤُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ اسْتَأْنِفِ‏ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَكَ مَا مَضَى؛ کامل الزیارات/ص132)
 
ارتباط رنج‌های زندگی با عشق به خدا چیست؟/ در ذات محبت عبد به مولا، رنج و سختی وجود دارد
 
ارتباط رنج‌ها و سختی‌های زندگی با عشق به خدا چیست؟ واقعش این است که محبت عبد به مولا غیر از محبت‌های دیگر مثل محبت بین زن و شوهر یا محبت بین دو رفیق یا دو برادر است. در ذات محبت عبد به مولا، سختی وجود دارد. 
 
محبت مادر به فرزند به راحتی بروز داده می‌شود و تمام می‌شود. مانند علاقه به غذا که با خوردن غذا تمام می‌شود. ولی عشق به خدا اینطور نیست. هر کس علاقه بیشتری به خدا دارد، باید سختی بیشتری کشیده باشد. چون «هر که در این بزم مقرب‌تر است، جام بلا بیشترش می‌دهند». در اینجا رابطه عاشق و معشوق طوری است که اگر عاشق سختی نداشته باشد، ناراحت می‌شود. 
 
عاشق خدا دوست دارد در راه خدا رنج و سختی بکشد/ علاقه به سختی کشیدن، علامت عاشق است
 
اگر شما در خیمه امام زمان(عج) باشید و حضرت کارهای مختلفی را به یارانشان بسپارند ولی به شما دستوری ندهند و کاری از شما نخواهند، دلگیر می‌شوید. دوست دارید حضرت به شما هم دستوری بدهند که فلانی! برو این کار را انجام بده. اگر به انتخاب خودتان باشد، کار دشوارتر را انتخاب می‌کنید، چون دوست دارید رنج و سختی بیشتری برای حضرت متحمل شوید. رابطه با خدا هم همینطور است، عاشق خدا دوست دارد، در راه خدا رنج و سختی بکشد. علاقه به سختی کشیدن، علامت عاشق است. این رنج‌ها را در نوع دستورات معشوق هم می‌توان دید. مثلاً نماز شب را در آخر شب قرار داده است. وقتی که همه خواب‌اند، باید بیدار شد و نماز شب خواند. این دستور علی‌رغم رنجی که دارد، لطف خدا به عاشقان است. عاشقان خدا دوست دارند رنجی را که خدا دستورش داده است، پذیرا باشند. این رنج، برای آنها لذت هم دارد، خدا بلافاصله اجرشان را می‌دهد و در همان نیمه‌شب لذتی می‌برند که افرادی که خواب هستند، چنین لذتی نمی‌برند. در کربلا هم از روی تعداد زخم‌ها و میزان قطعه‌قطعه شدن بدن‌ها می‌شد فهمید چه کسانی بیشتر عاشق خدا بوده‌اند...
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1835
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 3 مرداد 1392

 

 

استاد اخلاق حوزه علمیه گفت: صبر و مقاومت در مسیر حفظ ایمان در عصر کنونی بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته و لازم است مؤمنان به این امر توجه داشته باشند.

آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی، استاد اخلاق حوزه علمیه چهارشنبه شب در جلسه اخلاق خود که در دفتر مقام معظم رهبری در قم(حسینیه حضرت امام خمینی) برگزار شد، با اشاره به آزاری که ابوجهل و افراد او نسبت به حضرت محمد(ص) روا می‌داشتند، گفت: با این حال روزی که جبرئیل و چند فرشته دیگر از ایشان خواستند دشمنانشان را نابود سازند حضرت فرمودند من رحمة للعالمین هستم و نمی‌خواهم به واسطه من آنها را عذاب کنید.

شیوه هدایت پیامبر اکرم(ص) بر خوش‌رفتاری و مهربانی استوار بود
 
وی افزود: شیوه هدایت پیامبر اکرم(ص) بر خوش‌رفتاری و مهربانی استوار بود به همین دلیل تعداد کسانی که به ایشان ایمان می‌آوردند بیشتر شد و مشرکان هم تصمیم به اذیت و شکنجه آنها گرفتند.
 
استاد اخلاق حوزه علمیه قم با اشاره به اعزام دسته‌ای از مسلمانان به فرماندهی جعفر بن ابیطالب(ع) از سوی پیامبر اکرم(ص) به حبشه برای نجات از دست آزارهای قریش خاطرنشان کرد: زندگی آرام مسلمانان در این کشور، مسترد نکردن آنها به فرستادگان مشرکان از سوی نجاشی، پادشاه حبشه و مجموعه این مسائل سبب شد قریش به شدت عصبانی شوند.
 
محاصره اقتصادی، راهکار مشرکان برای جلوگیری از گسترش اسلام
 
وی ادامه داد: قریش در مواقع حساس و خطرناک جلساتی را تشکیل می‌دادند تا راه چاره‌ای پیدا کنند به همین دلیل پس از احساس خطر از سوی پیامبر اکرم(ص) و اسلام هم تشکیل جلسه داده و نامه‌ای را مبنی بر به شهادت رساندن حضرت محمد(ص) به امضا رساندند و در خانه کعبه آویزان کردند.
 
آیت‌الله مصباح یزدی حمایت‌های همه‌جانبه ابوطالب(ع) از پیامبر اکرم(ص) را مورد توجه قرار داد و افزود: زمانی که مشرکان از همه راه‌ها ناامید شدند محاصره اقتصادی را در دستور کار قرار دادند و مسلمانان هم مجبور شدند در شعب ابیطالب(ع) بمانند و فقط در دو ماه ذی الحجه و رجب اجازه داشتند از آنجا خارج شوند چون تعرض در این دو ماه به دیگران ممنوع بود.
 
رییس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با اشاره به استفاده پیامبر و سایر مسلمانان برای تبلیغ طی این دو ماه اظهار داشت: سرانجام حضرت محمد(ص) با چند نفر از اهالی مدینه آشنا و مقدمات هجرت ایشان به این شهر فراهم شد.
 
وی تصریح کرد: پیامبر اعظم(ص) همواره به مسلمانان تأکید می‌فرمود که باید در مسیر حفظ ایمانشان صبر و استقامت داشته باشند تا مشخص شود هر کس تا چه میزان برای مقابله با سختی‌ها آمادگی دارد و آنگاه از حمایت‌های ویژه خداوند برخوردار خواهند شد.
 
برخی خود را طلبکار خداوند می‌دانند
 
آیت‌الله مصباح یزدی اشتباه بسیاری از مؤمنان مبنی بر طلبکار بودن از خداوند را مورد توجه قرار داد و بیان داشت: این دسته از افراد گمان می‌کنند می‌توانند بر سر خداوند منت بگذارند که ایمان آورده‌اند و خدا هم باید در مقابل این امر همه مشکلات مادی و معنوی‌شان را حل کند.
 
نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری گفت: عزت امروز مردم ایران به برکت اسلام، رهبری امام خمینی(ره) و خون شهداست و باید روز به روز تواضع و شکرگزاری ملت هم بیشتر شود و مردم خود را به همه ولی‌نعمتان خود بدهکار بدانند.
 
وی ادامه داد: هرچند افراد ضعیف‌الایمان تصورات آنچنانی هم دارند و این مطالب را بیان هم می‌کنند و به عنوان مثال ممکن است شیطان گروهی را فریب دهد و آنها بگویند ما هشت سال در جبهه بوده‌ایم و امروز باید ثمرات آن را ببینیم.
 
اهل ایمان نباید انتظار داشته باشند به آسانی وارد بهشت شوند
 
آیت‌الله مصباح یزدی با بیان این‌که اهل ایمان نباید انتظار داشته باشند به آسانی وارد بهشت بشوند ابراز کرد: حضرت محمد(ص) هم در حدیثی خطاب به مؤمنان فرموده‌اند هر مشکلی که بنی‌اسرائیل دچار آن شدند شما هم به همان راه خواهید رفت؛ حقیقت این است که امید به رحمت الهی زمانی اوج پیدا می‌کند که سختی‌ها هم فزونی یافته باشند.
 
زندگی انسان‌ها، فهم و درک آنها و نیز سرعت گمراهی فشرده‌تر شده است
 
وی در ادامه خاطرنشان کرد: عمر انسان‌ها و نیز مشکلات و سختی‌های آنها هم در عصر کنونی فشرده شده و در مقابل نعمت‌ها هم بیشتر در اختیار مردم قرار می‌گیرند و رسانه‌ها سبب شده‌اند بدون این‌که با دیگران روبرو شویم بتوانیم بر آنها تأثیر بگذاریم و مؤمنان باید از این ابزارها استفاده صحیح داشته باشند.
 
نماینده مجلس خبرگان رهبری با اشاره به افزایش سرعت گمراه شدن مردم در شرایط کنونی گفت: قبلا سال‌ها طول می‌کشید تا بتوان مردمی را به گمراهی کشاند اما امروز یک فیلم یا مقاله می‌تواند تأثیر بسزایی در تغییر عقاید دیگران داشته باشد؛ صبر و مقاومت در مسیر حفظ ایمان در عصر کنونی بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته و لازم است مؤمنان به این امر توجه داشته باشند.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1739
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 3 مرداد 1392

شروط رهبر انقلاب برای مذاکره با آمریکا چیست؟/ هشدار صریح به ساده انگاران درباره نحوه تعامل با دنیا

در حالی که زمزمه مذاکره با ایران بار دیگر از کاخ سفید شنیده می شود رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولین نظام خط و مرز و نحوه چگونگی تعامل با کشورهای دنیا را در مقطع فعلی ترسیم کردند.

به گزارش رجانیوز، حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار مسئولین نظام با اشاره به اینکه ما همواره معتقد به تعامل با دنیا بوده و هستیم فرمودند: اما نکته مهم در تعامل با دنیا، شناخت طرف مقابل و درک اهداف و شگردهای اوست زیرا اگر او را به درستی نشناسیم، پشت پا خواهیم خورد. ایشان تأکید کردند: در تعامل با دنیا، نباید عملکرد دشمنان خود را از یاد ببریم حتی اگر بنابر مصالحی، آن را به روی او نیاوریم.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اظهارات اخیر امریکاییها برای مذاکره با ایران، گفتند: در ابتدای امسال هم گفتم که به مذاکره با امریکا خوش بین نیستم، اگرچه در سالهای گذشته مذاکره در مسائل خاصی همچون عراق را منع نکردم.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: امریکاییها غیرقابل اعتماد و غیرمنطقی هستند و در برخوردهایشان صادق نیستند.
ایشان صراحتا تاکید کردند که با توجه به موضع گیری مسئولان آمریکایی در چند ماه گذشته اتخاذ کردند، نباید به آنها خوش بین بود.
رهبر معظم انقلاب همچنین شرط تعامل با کشورهای دنیا را اینگونه تبیین کردند: در تعامل با دنیا، هنر این است که بتوانید راه خود را ادامه دهید بدون آنکه طرف مقابل بتواند مانع حرکت شما بشود و اگر تعامل با دنیا منجر به برگشت از مسیر شود، یک خسارت است.
این در حالی است که همزمان با دور جدید اظهارات مقامات آمریکایی مبنی بر مذاکره با ایران ، برخی چهره های سیاسی در داخل کشور و رسانه های وابسته به آنها با ساده انگاری ژست جدید مقامات آمریکایی را باور کرده و خواهان اعتماد دوباره به کاخ سفید به منظور رسیدن به تفاهم هستند.
در همین راستا،  اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصحلت نظام ایران، ۳۰تیر ماه گفت «نمی توانیم با جهان قهر باشیم و به تکامل فکر کنیم و این اندیشه افراطی، مخل شعار استقلال‌خواهی مردم در همه مراحل انقلاب اسلامی است».
هاشمی بیش از این در آخرین گفتگوی خود با فصلنامه مطالعات بین المللی گفته است: آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟
البته رهبر معظم انقلاب در دیدار سال گذشته با مردم آذربایجان با بیان «انقلابی» به صورت «صریح و واضح» فهرستي از مسائل موجود في مابين مردم ايران و دولت امريكا را مطرح كردهاند كه به نظر ميرسد تا حل نشدن و جبران اين فهرست، مذاکره ای میان ایران و آمریکا صورت نخواهد گرفتو اين در حالي است كه حل شدن اين فهرست طولاني، به عزم جدي حاكميت امريكا بستگي خواهد داشت و نه چند اظهار نظر رسانهاي و ژست ژورناليستي.
رهبر معظم انقلاب در بيان فهرست بلند مسائل موجود ميان مردم ايران و دولت امريكا، «بی‌منطق بودن دولت آمریکا، تبلیغاتی بودن ادعای مذاکره با ایران، دروغ بودن ادعای برداشتن تحریم‌ها در صورت مذاکره و همچنین قبول مذاکره در عرف آمریکا به معنای پذیرفتن حرف آمریکاییها است»، را از جمله دلایل عدم مذاکره با آمریکا عنوان کردند.
 البته حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مذاکره با آمریکا را «تحت شرایط منطقی» امکان پذیر دانستند. ایشان شرایط چنین مذاکره‌ای را «دست برداشتن آمریکایی‌ها از شرارت و زورگویی، منطقی بودن در حرف و عمل، احترام به ملت ایران، آتش افروزی نکردن در منطقه و دخالت نکردن در مسائل داخلی ایران» عنوان کرده بودند.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2232
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 3 مرداد 1392

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به شعر برجستگان و بزرگان شعر و ادب فارسی نظیر سعدی و حافظ و صائب، گفتند: در سروده های این شاعران بزرگ بیان احساسات و دلتنگی ها وجود دارد اما "حکمت و اندیشه" نیز در سراسر اشعار آنان گسترده است و در واقع اندیشه حکیمانه است که شعر و شاعر را به قله می رساند.
حسینیه امام خمینی (ره) در شب میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام میزبان اهالی فرهنگ و هنر، استادان زبان و ادب فارسی و شعرای پیشکسوت و جوان کشور و جمعی از شعرای فارسی گوی افغانستان، تاجیکستان و هندوستان بود.


حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار با اشاره به حرکت مستمر و رو به جلو و پیشرفتهای قابل توجه در شعر کشور خاطرنشان کردند: شعر یکی از برجسته ترین هنرهاست و هنرمندان شاعر مسئولیت سنگینی در قبال مسائل اصلی کشور و حرکت عظیم تاریخی و الهام بخش انقلاب اسلامی دارند که باید این هنر بسیار فاخر و کهنه نشدنی را در خدمت انجام این مسئولیتهای بزرگ قرار دهند.

حضرت آیت الله خامنه ای، "احساسات بشری"، "دلتنگی ها" و "اندیشه و حکمت" شاعر را سه فصل تشکیل دهنده شعر خواندند و افزودند: بیان احساسات شاعرانه و عاشقانه و همچنین بیان دلتنگی ها از آنچه در زندگی جاری وجود دارد، دو بخش از شعر است که به رسمیت شناخته می شود اما نباید با افراط در این دو بخش، حکمت و اندیشه در شعر نادیده گرفته شود.



رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به شعر برجستگان و بزرگان شعر و ادب فارسی نظیر سعدی و حافظ و صائب، گفتند: در سروده های این شاعران بزرگ بیان احساسات و دلتنگی ها وجود دارد اما "حکمت و اندیشه" نیز در سراسر اشعار آنان گسترده است و در واقع اندیشه حکیمانه است که شعر و شاعر را به قله می رساند.

ایشان تأکید کردند: گنجاندن معارف اسلامی، سبک زندگی اسلامی، اندیشه حکیمانه و مسائل لازم برای آموختن به انسانها نباید در شعر مورد غفلت قرار گیرد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی شاعر را در مواجهه با مسائل جامعه دارای مسئولیت دانستند و افزودند: امروز حرکت عظیم تاریخی ملت ایران الهام بخش مجموعه های بزرگ بشری است و مسأله انقلاب اسلامی و ایستادگی در برابر نظام سلطه بین المللی و زورگویی های جهانی می بایست در شعر شاعران ظهور و بروز داشته باشد.



رهبر انقلاب جهاد هشت ساله در دوران دفاع مقدس، جهاد برای بنای جامعه اسلامی، جهاد در زمینه ی اصلاح سبک زندگی، جهاد استحکام بخشیدن به ساخت قدرت ملی و مسائلی از قبیل بیداری اسلامی و فلسطین را از دیگر موضوعات مهم خواندند که باید در شعر شاعران تجلی پیدا کند.

توصیه آخر حضرت آیت الله خامنه ای به جامعه شعر کشور توجه ویژه به شعر کودک و نوجوان بود. ایشان شعر کودک را که متضمن مفاهیم حکمت اسلامی و سیاسی باشد، از موضوعات مهم و ضرورت های عرصه ی شعر خواندند و خاطرنشان کردند: در کنار پرورش استعدادهای جوان لازم است حکمت اسلامی و ایرانی در اشعار فارسی گنجانده شود.



قبل از بیانات رهبر انقلاب اسلامی، تعدادی از شعرا سروده های خود را با مضامین اخلاقی، دینی، آیینی، سیاسی، انقلابی و اجتماعی قرائت کردند. در ابتدای این دیدار، شاعران در فضایی صمیمی با رهبر معظم انقلاب از نزدیک گفت وگو کردند. حاضران همچنین، نماز جماعت مغرب و عشاء را به امامت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اقامه و روزه خود را همراه ایشان افطار کردند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1859
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 3 مرداد 1392

 در نیمه ماه رمضان سوم هجری، اولین فرزند علی علیه‌السلام و فاطمه سلام الله علیها به دنیا آمد. پس از ولادت، نامگذاری از جانب مادر به پدر، و از او به رسول خدا محوّل شد و آن حضرت هم منتظر نامگذاری پروردگار ماند. تا اینکه جبرئیل ،امین وحی، فرود آمد و گفت: « خدایت سلام می‌رساند و می‌گوید چون علی برای تو همانند هارون برای موسی است، نام فرزندش را نام فرزند حضرت هارون علیه السلام یعنی شبّر قرار ده!»

رسول خدا فرمود: « زبان من عربی است و شبّر، عبری است.»

جبرئیل گفت: « شبّر در زبان عرب به معنای« حسن» است.»


به این ترتیب، کودک، حسن نام گرفت. تنها کنیه‌ی آن حضرت « ابو محمد» و مشهورترین القابش« سیّد» و «سبط» و «تقی» است. نقش خاتم و انگشتر امام حسن را « العزه لله» گفته ‏اند؛ روز هفتم پس از ولادت، رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم مستحبات ولادت را در مورد حسن به جا آوردند و حسن را به« ((ام فضل (لبابه)|ام الفضل))»، همسر عمویشان، سپردند تا او را از شیری که به خاطر زایمان فرزندش، قثم، در پستان داشت، شیر دهد. بعدها نیز رسول خدا برای امام حسن، ادعیه‌ی عافیت و حرزهای مخصوص چشم‌زخم را خواندند.

 
***ذکر امام در قرآن
قرآن مجید مشتمل است بر یادکردی از شخصیت‌ها، از خوبان یا از بدان، لیکن این یادکرد گاهی همراه با ذکر نام است «همانند آنچه درباره موسی و فرعون ذکر شده است» و گاه فقط با توصیف، و بدون ذکر نام. «همانند آنچه درباره امام علی علیه‌السلام نازل شده است.» درباره امام حسن علیه السلام نیز آیاتی به صورت توصیف و بدون ذکر نام نازل شده است؛ همانند آیه تطهیر، آیه ذوی القربی و آیه اولی الامر.

امام حسن علیه السلام بیشتر از هفت سال با رسول خدا زندگی نکرد، ولی در همین مدت به شدت مورد عنایت آن حضرت بود و استفاده‏ های علمی و تربیتی فراوانی برد. محبت رسول خدا به امام حسن بسیار فراوان بوده و آن حضرت، گاهی نوه‌اش را در کارهای بزرگی همانند بیعت رضوان و مباهله با نصارای نجران هم شرکت می‌داده است. رسول خدا درباره‌ او تعریف و تمجیدهای فراوانی نموده است که امام بعدها به مناسبت‌های مختلف، از آنها برای معرفی شخصیت الهی خویش سود جست.

***امام حسن(ع) و فاطمه الزهرا(س)
امام حسن علیه السلام با مادر خود، فاطمه‌ اطهر(س)، رابطه‏ای عمیق و متعالی داشت. فاطمه گاه با فرزندش بازی‌های کودکانه می‌کرد و گاه با ملاطفت مادرانه او را به عبادات مستحب تشویق می‌نمود. حسن نیز گزارش سخنان رسول خدا را پیش از هر کس، از مسجد به مادر می‌رساند و گاه در عبادت مادر دقت می‌کرد و از آن درس‌ها می‌گرفت. این ارتباط صمیمی در اواخر عمر مادر اوج گرفت؛ تا آنجا که این دو به همراه هم و با تن و قلبی آزرده به زیارت قبر رسول الله و بقیع می‌رفتند و شگفت آن که این رابطه پس از ارتحال مادر نیز باقی ماند؛ به طوری که فاطمه(س) پس از وفات دست‌های مجروح خویش را از کفن بیرون آورد و حسنش را در آغوش کشید. امام حسن(ع) نیز سال‌ها بعد در حضور دشمنانی همانند معاویه و مغیره بن شعبه مصیبت مضروب شدن مادر را یادآور شد.


***امام حسن در دوران پیش از خلافت پدر
از این دوران اطلاع زیادی در دست نیست. فقط این مقدار مسلم است که امام علیه السلام در خدمت پدر بوده است؛ گاه از روی دلسوزی در تأمین رفاه پدر می‌کوشیده و گاه همراه او در برخی فعالیت‌های اجتماعی شرکت می‌کرده است( همانند شرکت در شورای شش نفره‌ ی تعیین خلیفه پس از عمر و شرکت در بدرقه ابوذر به هنگام تبعید)، و گاه پاره‌ای مأموریت‌های مهم را از طرف پدر عهده‌دار بوده است (همانند آبرسانی به منزل عثمان در حال محاصره.) سیاست‌های عملی امام حسن علیه السلام کاملاً هماهنگ با پدر است، لذا همانند او در هیچ‌یک از جنگ‌ها و فتوحات پس از رسول خدا در تمام این دوره‌ی 25 ساله شرکت ننموده است.
 
***در دوران خلافت پدر
امام حسن از آغاز بیعت مردم با حضرت علی علیه السلام تا لحظه شهادت آن حضرت در مقام قوی‏ترین بازوی آن حضرت عمل کرد. در جریان بیعت، حضوری جدی داشت؛ در سه جنگ جمل ، صفین و نهروان حاضر بود. پیش از جنگ جمل هم به همراه عمّار یاسر وقیس بن سعد به کوفه رفت و با سرکوب‌کردن فتنه‌ی ابو موسی اشعری ، مردم را به جنگ با مردم بصره فرا خواند. گهگاه به جای پدر نماز جمعه بر پا داشت. در شب ضربت خوردن پدر قصد داشت همراهی‌اش کند که با منع پدر، منصرف شد. پس از ضربت‌خوردن پدر نیز تمام تلاش خود را برای بهبود و استراحت آن حضرت به کار بست و در پایان به وصایای او گوش سپرد.
 
***جانشینی پس از شهادت پدر
حضرت علی علیه السلام قبل از شهادت، امام حسن را وصی خود تعیین کرد. رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نیز قبل از آن به دو گونه این وصایت را اعلام کرده بودند؛ یکی به صورت تصریح به امامت امام حسن و امام حسین علیهماالسلام پس از پدرشان، و دوم تصریح به امامت اوصیاء دوازده‌گانه‌ی خود، با ذکر اسامی آنها.
 
***امام پس از خلافت
امام حسن علیه السلام پس از خلافت و قبل از صلح (دوران کوتاه خلافت ظاهری): دوران کوتاه چند ماهه خلافت ظاهری امام حسن علیه السلام، پر ماجرا سپری شد. بلافاصله پس از شهادت حضرت علی علیه السلام، امام حسن به مسجد آمد و در سخنانی شیوا تلویحاً مردم را به بیعت با خویش فراخواندند.

پس از سخنرانی و با تبلیغ نافذابن عباس مردم کوفه با آن حضرتبیعت کردند. امام نیز بیعتشان را براین اساس که از او پیروی کنند و با هر کس جنگید، بجنگند و با هر کس صلح کرد، صلح کنند، پذیرفت؛ و سپس به تحکیم پایه‌های حکومت خویش پرداخت، ابن ملجم ،قاتل پدر، را گردن زد و اکثر فرمانداران مناطق را که به دست پدرش نصب شده بودند، تثبیت نمود و برخی را تغییر داد.

جاسوس‌های معاویه را پیدا کرد و گردن زد، نامه‌ی تندی به وی نوشت و او را تهدید به جنگ نمود. نامه‌‌‌نگاری میان حضرت و معاویه ادامه یافت تا اینکه معاویه لشکری عظیم به سوی عراق گسیل داشت و حضرت نیز درصدد تهیه لشکری برای مقابله با او برآمد.



***صلح امام
مهمترین حادثه در زندگی امام حسن علیه‌السلام جریان صلح معاویه با آن حضرت است. تحلیل این حادثه ضروری به نظر می رسد زیرا خود امام صلحش را حجتی بر آیندگان می‌داند؛ یعنی بر اساس عملکرد حضرت، وظیفه انسان نیز در شرایط مشابه با آن زمان، صلح و مصالحه است.

بررسی مقدمات و شرایط و عللی که صلح را ایجاب کرد و دقت در کیفیت وقوع صلح و مواد صلحنامه و موشکافی نتایج شیرین صلح برای جناح حق و ضربه‌های سهمگین آن بر جناح باطل به‌خوبی روشن می‌کند که صلح آن حضرت در حقیقت انقلاب سبزی بود که زمینه انقلاب سرخ حسینی را فراهم ساخت و این نرمش قهرمانانه در کنار آن جنبش ظلم‌ستیزانه، پایه‌ریز انقلاب علمی امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام در عصر طلایی خلأ انتقال قدرت از بنی‌امیه بهبنی‌عباس گشت و به این ترتیب، اسلام ناب محمدی که در تشیع جلوه‌گر بود، نهال خود را آبیاری نمود و به درخت تنومندی تبدیل کرد.


***مبارزات حسن بن على (ع) پيش از دوران امامت
امام حسن (ع)، به شهادت تاريخ، فردى سخت شجاع و با شهامت بود و هرگز ترس و بيم در وجود او راه نداشت. او در راه پيشرفت اسلام از هيچ گونه جانبازى دريغ نمى‏ورزيد و همواره آماده مجاهدت در راه خدا بود.

در جنگ جمل‏
امام مجتبى (ع) در جنگ جمل، در ركاب پدر خود امير مومنان (ع) در خط مقدم جبهه مي ‏جنگيد و از ياران دلاور و شجاع على (ع) سبقت مي ‏گرفت و بر قلب سپاه دشمن حملات سختى مي ‏كرد.

در جنگ صفين
آن بزرگوار جنگ صفين نيز، در بسيج عمومى نيروها و گسيل داشتن ارتش امير مومنان (ع) براى جنگ با سپاه معاويه، نقش مهمى به عهده داشت.


***مناظرات كوبنده امام مجتبى (ع) با بنى اميه
امام حسن مجتبى(ع) هرگز در بيان حق و دفاع از حريم اسلام نرمش نشان نمي ‏داد. او علناً از اعمال ضد اسلامى معاويه انتقاد مي ‏كرد و سوابق زشت و ننگين معاويه و دودمان بنى اميه را بى پروا فاش مي ‏ساخت. مناظرات و احتجاج هاى مهيج و كوبنده حضرت مجتبى (ع) با معاويه و مزدوران و طرفداران او نظير: عمرو عاص، عتبه بن ابى سفيان، وليد بن عقبه، مغيره بن شعبه، و مروان حكم، شاهد اين معنا است.

حضرت مجتبى (ع) حتى پس از انعقاد پيمان صلح كه قدرت معاويه افزايش يافت و موقعيتش بيش از پيش تثبيت شد، بعد از ورود معاويه، به كوفه، برفراز منبر نشست و انگيزه ‏هاى صلح خود و امتيازات خاندان على را بيان نمود و آنگاه در حضور هر دو گروه با اشاره به نقاط ضعف معاويه با شدت و صراحت از روش او انتقاد كرد.

سر رسوایی دارم تب بالایی دارم
 
به عشق، عشق مولا دل شیدایی دارم

 
***صورت و شمایل امام
امام حسن علیه السلام به رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم از همه شبیه‌تر بود. زیبایی بی‌نظیری داشت.رنگش سفید بود و اندکی متمایل به سرخ، چشمانش درشت و سیاه، و محاسنش انبوه. جثه‌ای قوی، تنومند و چهارشانه داشت. مویش مجعد (فردار) و قامتش متوسط بود. سیرت و فضائل و مناقب امام : شمارش مناقب هیچ‌یک از اهل بیت عصمت علیهم السلام ممکن نیست. در زیارت جامعه خطاب به آنان می‌گوییم: « سروران من! ستایش شما را شماره نتوانم کرد و به آنچه در شأن شماست نتوانم رسید و به اندازه و قدرتان وصف نتوانم گفت.» امام حسن علیه السلام نه تنها از این خطاب مستثنی نیست بلکه به خصائصی از قبیل« سبط اکبر» بودن نیز برخوردار است.

حلم بی‌‌پایان، علم فراوان، جود و عبادت، زهد و بلاغت، تواضع و شجاعت آن حضرت، نه دوست بلکه دشمن را به اعتراف و اعجاب واداشته است؛ و فضیلت و افتخار، آن است که دشمن به آن گواهی دهد.

***برخى از كرامات امام حسن (ع)
از معجزات آن حضرت جز اندکی در تاریخ نقل نشده است( همانند اینکه پدر را پس از شهادتش به صورت زنده به گروهی نشان داد.) و نیز نمونه‌هایی از استجابت دعا و نفرین‌های آن حضرت (همانند رطب دادن نخلی خشکیده به دعای او.) ولی اکثر معجزات و کرامات حضرت در اخبار از غیب و پیشگویی‌ها تجلّی کرده است.

امام صادق فرمود: حسن بن على در يكى از سفرهاى عمره با مردى از فرزندان زبير همراه بود. در يكى از منزلها زير درخت خرماى خشك شده اى فرود آمدند. مرد زبيرى گفت اى كاش اين درخت خرماى تازه مى داشت از آن مى خورديم. حضرت فرمود خرما ميل دارى؟ مرد زبيرى جواب داد آرى. امام دست به سوى آسمان بلند كرد و چند كلمه اى دعا فرمود. به قدرت الهى درخت سبز شد و خرماى تازه آورد. ساربانى كه شتر از او كرايه كرده بودند گفت به خدا سوگند اين سحر و جادوست. امام فرمود واى بر تو اين جادو نيست بلكه دعاى مستجاب پسر پيغمبر است. از درخت بالا رفتند و به مقدار نيازشان خرماى تازه چيدند.

ابن عباس نقل مى كند كه: گاو ماده اى را براى كشتار مى بردند. حسن بن على (ع) فرمود: هذه حبلى بعجلة انثى لها غرة فى جهتها و رأس ذنبها ابيض، اين گاو، گوساله ماده اى در شكم دارد، كه پيشانى و سر دمش سفيد است.

ابن عباس مى گويد به همراه قصاب به راه افتاديم تا گاو را كشت. گوساله اى در شكمش به همان ترتيب كه امام حسن (ع) توصيف كرده بود، ديديم. به او عرض كرديم: مگر خداوند نمى فرمايد: «و يعلم ما فى الارحام، فقط خدا از انچه در رحم ها است آگاه است» پس چگونه آن را دانستى؟ فرمود: انا نعلم المخزون المكتوم الذى لم يطلع عليه ملك مقرب و لا نبى مرسل، غير محمد و ذريته، ما گنج هاى نهان را كه نه ملك مقرب از آن مطلع است و نه پيامبر مرسل، جز محمد و ذريه پاكيزه اش، مى دانيم. و نيز امام صادق (ع) فرمود: سالى حسن بن على پياده به مكه مى رفت. پاهاى مباركش ورم كرده بود، يكى از غلامانش عرض كرد اگر سوار شويد آماس پاهاى شما برطرف خواهد شد. حضرت فرمود در منزل بعدى مرد سياهى هست كه روغنى همراه دارد كه براى برطرف شدن ورم پا خوب است، قدرى از آن خريدارى كن. در منزل بعدى غلام نزد مرد سياه پوست رفت تا آن روغن را از او بگيرد. مرد سياه پوست گفت اى غلام اين روغن را براى چه كسى مى خواهى؟ گفت براى حسن بن على (ع). مرد گفت مرا نيز نزد ايشان ببر. غلام او را خدمت امام آورد. مرد اظهار ادب كرد و عرض كرد پدر و مادرم فداى شما، من نمى دانستم شما به اين روغن احتياج داريد، اجازه بدهيد بهايش را نگيرم، زيرا من غلام شما هستم، از خدا بخواهيد كه به من پسرى سالم كه دوست شما اهل بيت باشد عطا فرمايد. امام فرمود به منزلت برگرد كه خدا پسرى سالم به تو عطا فرموده است و از شيعيان ما خواهد بود.

امام حسن (ع) سه بار كليه دارايى خود را در راه خدا بخشيد. و نقل شده كه 25 بار پياده سفر حج به جا آورد. روزى امام مجتبى مى خواست بر اسبش سوار شد، يكى از شاعرانى كه مذمت امام را مى كرد سررسيدو گفت، يا حسن، اسب خوبى دارد. امام بى درنگ پاى از ركاب كشيد و فرمود آن را به تو بخشيدم. بخشش و كرم او چنان بود كه وقتى مردى نزد او حاجتى آورد، امام به او فرمود حاجتت را بنويس و به ما بده و چون نامه او را خواند دو برابر خواسته اش بدو بخشيد يكى از حاضران گفت اين نامه چقدر براى او پربركت بود، اى پسر رسول خدا، امام فرمود بركت آن براى ما بيشتر بود زيرا ما را از اهل نيكى ساخت. مگر نمى دانى كه نيكى آن است كه بى خواهش به كسى چيزى دهند و اما آنچه پس از خواهش مى دهند، بهاى ناچيزى است در برابر آبروى او. شايد آن كس شبى را با اضطراب و ميان بيم و اميد سپرى كرده و نمى دانسته كه آيا در برابر عرض نيازش، دست رد به سينه او خواهى زد يا شادى قبول به او خواهى بخشيد و اكنون با تن لرزان و دل پر تپش نزد تو آمده است. آنگاه اگر تو فقط به قدر خواسته اش به او ببخشى، در برابر آبرويى كه نزد تو ريخته بهاى اندكى به او داده اى.





دانلود حاج عبدالرضا هلالی
تو این دنیا تنها به عشقت می نازم
واست آخر آقا یه گنبد می سازم


***کتاب‌شناسی امام حسن(ع)

1. چهل داستان و حدیث زندگانی امام حسن (ع) «مولف: عبداللّه صالحى»

2. صلح امام حسن (ع) «مولف:سيد عبدالحسين شرف الدين» «مترجم : حضرت آيه الله سيد على خامنه اى»

3. صحیفه الحسن(ع) «مولف:‌جواد قيومى اصفهانى»

4. موسوعة کلمات الامام الحسن علیه السلام «عربی، پژوهشکده باقرالعلوم، کتابخانه پژوهشکده، اوّل، قم، دارالمعروف، 1423 ق، وزیری، 399.»

5. حیاة الامام الحسن بن علی علیه السلام « عربی، باقر شریف قرشی، سوم، قم، دارالکتب العلمیه، 1393 ق، وزیری، 536:2/584:1»

6. شخصیت حضرت مجتبی علیه السلام «فارسی، سید علی اکبر قرشی بنابی، کتابخانه دفتر تبلیغات، اوّل، ارومیّه، چاپخانه میهن، 1338 ق، وزیری، 385.»

7. زندگانی امام حسن بن علی علیه السلام«فارسی، حسین وجدانی، اوّل، مشهد، آستان قدس رضوی، 1353 ش، رقعی، 237.»

8. تحلیلی از زندگی سیاسی امام حسن علیه السلام «فارسی، مترجم: محمد سپهری، اوّل، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1369 ش، وزیری، 246

9. الحیاة السیاسیة للامام الحسن علیه السلام «عربی، جعفر مرتضی عاملی، کتابخانه دفتر تبلیغات، اوّل، بیروت، دارالسیره، 1414 ق، وزیری، 192.»

10. زندگانی حسن بن علی علیه السلام « فارسی، فخرالدین حجازی، کتابخانه دفتر تبلیغات، اوّل، تهران، انتشارات بعثت، رقعی، 621:2/406:1»

11.حسن کیست؟ «فارسی، فضل اللّه کمپانی، کتابخانه فیضیّه، اوّل، تهران، فراهانی، 1354 ش».

12. زندگانی امام حسن مجتبی علیه السلام  «فارسی، سیدهاشم رسولی محلاتی، کتابخانه تاریخ، پنجم، تهران، دفترنشر فرهنگ اسلامی، 1373 ش، رقعی، 484.»


زیر پایش خدا غزل می ریخت / غزلی را که از ازل می ریخت

آن امامی که تا سحر امشب / روی لب های من غزل می ریخت

شب شعر مرا چه شیرین کرد / بین هر واژه ای عسل می ریخت

آن که در جیب کودکان یتیم / قمر و زهره و زحل می ریخت

آن کریمی که در پیاله دست / هرچه می ریخت لم یزل می ریخت

از هر آن کوچه ای که رد می شد / حسن یوسف در آن محل می ریخت

تیغ خشمش ولی به وقت نبرد / رنگ از چهره اجل می ریخت

شتر سرخ را به خون غلتاند / لرزه بر لشگر جمل می ریخت

آن امامی که روز عاشورا / از لب قاسمش عسل می ریخت




اصحاب و یاران

1. ابراهیم بن مالک اشتر.

2. عبداللّه بن عباس.

3. ابو ثمامه صیداوى.

4. جابر بن عبدالله انصارى.

5. جاریة بن قدامه.

6. جبلة بن على شیبانى.

7. حبیب بن مظاهر اسدى.

8. حذیفة بن اسید غفارى.

9. رفاعة بن شداد.

10. سعید بن قیس همدانى.

11. قیس بن سعد انصارى.

12. سعید بن مسعود ثقفى.

13. سلیم بن قیس هلالى.

14. صعصعة بن صوحان عبدى.

15. عامر بن واثله کنانى.

16. عمر بن ابى سلمه.

17. کمیل بن زیاد نخعى.

18. ابو مخنف، لوط بن یحیى.

19. مسیّب بن نجبه فزارى.

20. میثم بن یحیى تمّار.

21. سعد بن مسعود ثقفى.

همسران و فرزندان امام حسن (ع )
دشمنان و تاريخ نويسان خود فروخته و مغرض در مورد تعداد همسران امام حسن (ع ) داستانها پرداخته و حتی دوستان ساده دل سخنانی بهم بافته اند. اما آنچه تاريخ های صحيح نگاشته اند همسران امام (ع ) عبارتند از: " ام الحق " دختر طلحه بن عبيد الله - " حفصه " دختر عبد الرحمن بن ابی بکر - " هند " دختر سهيل بن عمد و " جعده " دختر اشعث بن قيس . بياد نداريم که تعداد همسران حضرت در طول زندگيش از هشت يا ده به اختلاف دو روايت تجاوز کرده باشند. با اين توجه که " ام ولد" هايش هم داخل در همين عددند. " ام ولد " کنيزی است که از صاحب خود دارای فرزند مي شود و همين امر موجب آزادی  او پس از مرگ صاحبش مي باشد . فرزند آن حضرت از دختر و پسر 15نفر بوده اند بنامهاي : زيد، حسن ، عمرو، قاسم ، عبد الله ، عبد الرحمن ، حسن اثرم ، طلحه ، ام الحسن ، ام الحسين ، فاطمه ، ام سلمه ، رقيه ، ام عبد الله ، و فاطمه . و نسل او فقط از دو پسرش حسن و زيد باقی  ماند و از غير اين دو انتساب با آن حضرت درست نيست .

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: بازدید از این مطلب : 2701
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
جمعه 21 تير 1392

 رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای در بخشی از سخنان خود به فرصت های انسان در ماه رمضان اشاره می کند و از حسرتی «يوم الحسرة» سخن می گوید كه در مقابل آن، آتش جهنم كوچك بشمار می رود. در ادامه بخشی از این سخنان گوهربار را ملاحظه می کنید.

گر از اين ساعات استفاده نكرديم، از اين فرصت استفاده نكرديم، روزى براى ما مايه‌ى حسرت خواهد شد؛ «و انذرهم يوم الحسرة اذ قضى الأمر و هم فى غفلة و هم لا يؤمنون».( مریم: ۳۹) در ميانه‌ى غفلت و ناباورى، اين فرصتها از دست ميرود و در آن روزى كه هر ساعت ما، هر دقيقه‌ى ما، هر حركت ما، هر كلمه‌ى حرف ما حسابى دارد و محاسبه‌اى پاى آن هست، اين غفلت مايه‌ى حسرت خواهد شد. آنگاه وقت هم ديگر گذشته است؛ «اذ قضى الأمر». كار از كار گذشته است؛ آن روزى كه ما متوجه بشويم، ملتفت بشويم.

حسرتِ «يوم الحسرة» مثل حسرتهاى معمولى نيست. انسان در دنيا هم گاهى اگر يك كارى را بكند، دستاوردى خواهد داشت؛ نميكند، بعد دچار حسرت و ندامت ميشود. اما اين كجا و آن كجا؟ اين حسرت آنقدر سخت است، آنقدر دردآور است كه در مقابل آن، آتش جهنم كوچك است.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2648
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
جمعه 21 تير 1392

به نقل از تسنیم، آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی پنج‌شنبه شب در جلسه درس اخلاق خود در دفتر مقام معظم رهبری در قم با اشاره به تحمل مصائب از سوی برخی افراد اظهار کرد: شدیدترین مصائب را برخی افراد تحمل می‌کنند، در حالی که چشم بازی هم دارند و پیامبر اعظم در روایت می‌فرمایند که ای ابوذر اگر توانستنی کارهای خود را با یقین و در جهت رضایت الهی انجام دهی، بر همین رویه باش

آیت الله مصباح یزدی توکل و رضایت را بالاترین درجه یک برای یک انسان دانست و افزود: پس از  توکل و رضایت، صبر بالاترین درجه هست که در قرآن صد بار به صبر و کلمات مشتق شده از صبر اشاره شده است و تمام ارزش‌های اخلاقی با صبر مرتط است.

وی اضافه کرد: در قرآن و روایات صبر را در دارای کاربرد در مکان‌ها  و زمان‌های گوناگونی گفته اند، اما مردم بیشتر صبر را به معنی خویشتن داری در مقابل بلاها می‌دانند.

ااستاد برجسته حوزه علمیه قم با اشاره به معنای صبر در قرآن مجید گفت: در سخن قرآن کریم صبر تنها در زمان گرفتار شدن به یک مصیبت نیست و در این کتاب آسمانی حتی به رسول اکرم توصیه به صبر شده، البته  معنی صبر در قرآن  معنی فراتر از مفهومی است که انسان از صبر دریافته است.

وی اضافه کرد: جایگاه صبر در روایات ائمه معصومین بسیار جایگاه والایی است.

آیت الله مصباح یزدی مقاومت را نزدیک ترین مفهوم به صبر دانست و افزود: انگیزه‌های گناه گاهی درونی و گاهی بیرون است که اگر انسان در مقابل انگیزه‌های گناه کردن مقاومت کند، همان مقام صبر است.

وی اضافه کرد: واژه استقامت در قرآن به کار رفته شده است و در زبان فارسی کلمه خویشتنداری، معنی نزدیک تری به صبر دارد.

استاد برجسته حوزه علمیه قم با اشاره به مفهوم صبر در مقابل گناهان اظهار کرد: گاهی انسان برای انجام گناه انگیزه‌های بسیاری دارد یا در قبال محول شدن تکالیف سنگین بر عهده اش توان تحمل آنها را ندارد، لذا صبر در این موقعیت برای عمل کردن به واجبات و ترک کردن از جمله مفاهیم صبر است  که در قرآن و روایات آمده است.

وی ادامه داد: شروع تغییر بسیاری از شخصیت‌های برجسته از صبر کردن در مقابل انجام گناه بوده است و در دنیا بسیاری از بزرگان با صبر کردن به درجه‌های بالایی رسیده اند.

آیت الله مصباح یزدی تقوا را یکی از مفاهیم عمیق اسلامی دانست و افزود: برای رسیدن به جایگاه تقوا باید دوری از گناهان را داشت و تنها رسیدن به این جایگاه با عبادت کردن ممکن نیست، مفهوم صبر هم همچون مفهوم تقوا است و تقوا در عین در برگرفتن موارد گوناگونی، یک سری شرایط و بسترهایی را دارد.

وی اضافه کرد: در انسان همیشه انگیزه‌هایی مخالف با اوامر الهی وجود دارد که برای بازداشتن انسان از گناه کردن باید در مقابل این انگیزه‌ها صبر کرد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2711
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
جمعه 21 تير 1392
در مناجات‌هایی که از ائمه اطهار(ع) نقل شده است، دو مناجات را دیده‌ام که همه ائمه(ع) آن را می‌خواندند؛ یکی مناجات شعبانیه است که در مفاتیح هست، یکی هم مناجاتی است که با این جملات شروع می‌شود: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ...»؛ مرحوم مجلسی در بحارالأنوار نقل می‌کند که این مناجات از علی(ع) است و همه ائمه هم آن را می‌خواندند.
مرحوم آیت‌الله مجتبی تهرانی از اساتید برجسته اخلاق به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، سخنانی درباره اهمیت این ماه و منازل سیر و سلوک به سوی خدا بیان کرده اند که مشروح آن در پی می‌آید:


أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ... (بحارالأنوار جلد 91 صفحه 96)

در مناجات‌هایی که از ائمه اطهار(ع) نقل شده است، دو مناجات را دیده‌ام که همه ائمه(ع) آن را می‌خواندند؛ یکی مناجات شعبانیه است که در مفاتیح هست، یکی هم مناجاتی است که با این جملات شروع می‌شود: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ...»؛ مرحوم مجلسی در بحارالأنوار نقل می‌کند که این مناجات از علی(ع) است و همه ائمه هم آن را می‌خواندند.

برای اینکه این جملات دعا را کمی توضیح دهم، به طوری که مرتبط با ایام ماه مبارک رمضان هم باشد، یکی دو نکته را مقدمتاً عرض می‌کنم.

 
ماه رمضان، ماه تقرب به خدا

مطلب اول اینکه درباره ماه مبارک رمضان اهل معرفت این تعبیر را دارند که این ماه، دار ضیافت الهی و یکی از منازل سالکین إلی‌الله است. «سلوک إلی‌الله» یعنی سیر معنوی روح به سوی خدا و تقرّب به او که البته این سیر و این تقرّب، دارای درجات و مراتب است.

منازل سیر و سلوک به سوی خدا

گام اوّل، تجلیه

این سیر و سلوک چهار قدم دارد؛ اهل معرفت از قدم اوّل تعبیر می‌کنند به «تجلیه»، یعنی آراستن ظاهر به آداب شرع و عمل کردن به دستورات شارع مقدس در این ماه مبارک رمضان؛ یعنی همین روزه گرفتن و آداب ظاهریه. پس گام اول، قدم اول تجلیه است.

گام دوم، تخلیه

گام دوم و قدم دوم در این سیر «تخلیه» است. تخلیه پیراستن است نه آراستن؛ پیراستن باطن از رذائل اخلاقی و چه بسا پاک کردن و منزه کردن نفس از آثار آثام ـ‌یعنی سیئات و گناهان‌ـ است. چه بسا اولین دعایی که نسبت به اولین روز ماه مبارک رمضان وارد شده که شخص روزه‌دار می‌خواند، اشاره به همین مسأله تخلیه دارد. چون خود را تجلیه کرده، یعنی روزه گرفته و به آداب ظاهریه عمل کرده است و حالا از خدا می‌خواهد که او باطنش را از این آثار پیرایش کند.

لذا در روز اول ماه مبارک رمضان این دعا را می‌خوانیم: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ وَ قِیَامِی قِیَامَ الْقَائِمِینَ وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ وَ هَبْ لِی جُرْمِی یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ وَ اعْفُ عَنِّی یَا عَافِیاً عَنِ الْمُجْرمِینَ». این دعا به همین قدم دوم، یعنی تخلیه اشاره دارد.

گام سوم، تحلیه

گام سوم که از آن تعبیر به «تحلیه» می‌کنند، این است که انسان روح را به صفات ملکوتیه کمالیه آرایش دهد و خودش را متخلِّق به اخلاق الهیّه کند، که این هم دارای مراتبی است.

گام چهارم، فناء فی الله

گام چهارم مرحله‌ای است که اهل معرفت از آن به «فناء فی‌الله تعالی» تعبیر می‌کنند و مرادشان این است که روح سالک یعنی همان شخصی که سیر معنوی می‌کند، از إنّیّت در شهود حق فانی شود؛ چه در رابطه با فعلش، چه صفتش و چه ذاتش. این تعبیر را به کار می‌برند که فناء فی الله عبارت است از: «فانی شدن روح از إنّیّت در شهود حق». از نظر مسیر معنوی، این آخرین منزل سیر و سلوک است.

ماه رمضان، ماه نزول قرآن و صعود انسان

اما مطلب دوم؛ ماه مبارک رمضان اینطور است که هم ماه «نزول» است و هم ماه «صعود» است. اینکه ماه نزول است را شما خوب می‌توانید بفهمید؛ چون در قرآن و در دعاهای ماه مبارک رمضان مطرح است که کلام الهی-قرآن کریم- در این ماه، از مصدر وحی بر نبی مکرم اسلام6 نازل می‌شود که خداوند به وسیله¬ی همان کلمات، انسان‌ها را در جمیع ابعاد پرورش می‌دهد و می‌سازد. در سوره دخان می‌فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ»  و در سوره قدر می‌فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَةِ الْقَدْرِ». در سوره بقره هم می‌فرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقانِ».

«قوس نزول» در ماه مبارک

همین تعبیر در دعای روزانه ماه رمضان هم هست. در اکثر دعاهای ماه رمضان به این «قوس نزولی» اشاره شده است که ماه مبارک رمضان، ماه نزول کلام الهی است. به تعبیر دیگر، ماه رمضان ماه سخن گفتن ربّ است با عبدش؛ یعنی ماهی است که ربّ، برای ساختن عبدش و راهنمایی او به سوی قربِ خویش، با او سخن می‌گوید و سخن گفته است.

بنابر این قرآن در ماه مبارک رمضان نازل شد و به تعبیر اهلش به صورت «جُملةً واحده» -به طور کلی و یک‌پارچه- در شب قدر، بر قلب پیغمبر اکرم(ص) فرود آمد. این همان قوس نزولی این ماه است. تا اینجای مطلب شبهه‌ای نیست؛ این آیات قرآن است و این هم دعا‌هایی که شما در ماه رمضان می‌بینید و این مطلب در همه آن‌ها هست.

«قوس صعود» در این ماه

اما ماه مبارک رمضان همچنین ماه صعود است؛ یعنی چه؟ درست برعکس آن «قوس نزولی» که گفتیم، اینجا «قوس صعودی» مطرح است. یعنی این ماه، ماه کلام عبد با ربّ است. بله، در همه اوقات عبد می‌تواند با ربّ خودش سخن بگوید، ولی یک موقعیت خاصی هست که این سخن گفتن، از نظر سازندگی، بُرد بیشتری پیدا می‌کند.

دعا، الهام خداست

در اینجا یک بحث مطرح می‌شود و آن بحث این است که عبد در چه قالبی می‌تواند با ربّ خود سخن بگوید. این را بدانید که این هم در ارتباط با ربّ است. یعنی خودِ ربّ به اولیاء خود الهام می‌کند و اولیاء الهی آن الهامات را در قالب خاصی می‌ریزند و نحوه سخن گفتن با ربّ را به عبد می‌آموزند که «چگونه با ربّ خودت حرف بزن!» همانطور که او با تو حرف زده است، تو هم با او حرف بزن؛ اما اینگونه که به تو می‌آموزیم با او حرف بزن.

قرآن خطاب به توست؛ نمی‌خواهی پاسخ دهی!؟

خدا در ماه مبارک رمضان با تو صحبت کرده و کلامش را بر پیغمبر فرو فرستاده و پیغمبر هم قرآن را به شما تحویل داده و گفته است که این‌ها حرف‌هایی است که خدا با شما زده است. خدا در این خطاب‌هایی که در قرآن هست، مثل «یا أَیُّهَا النَّاس‏» و «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا»، دارد حرف می‌زند و به من و تو خطاب می‌کند. قرآن را نگاه کن؛ از اول تا آخر او دارد با تو حرف می‌زند. خوب، تو نمی‌خواهی جوابش را بدهی؟ او در ماه مبارک رمضان با تو سخن گفته است، تو هم باید در همین ماه با او سخن بگویی؛ هم قوس نزول است و هم قوس صعود. ماه رمضان ماه کلام ربّ و عبد است. لذا شما اگر به روایاتی که در باب ماه مبارک رمضان وارد شده است، مراجعه کنید، همین مطلب را می‌بینید.

سفارش به «زیاد دعا کردن» در این ماه

من حالا یکی دو تا روایت می‌‌خوانم که اصل این روایات در فروع کافی است ولی من از وسائل‌الشیعه نقل می‌کنم. روایت از امام صادق(ع) است که «قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) عَلَیْکُمْ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ بِکَثْرَةِ الِاسْتِغْفَارِ وَ الدُّعَاء»؛ یعنی علی(ع) فرمود: «بر شما باد در ماه رمضان، به کثرت دعا و استغفار».

در روایت دیگر آمده است: «کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ(ع) إِذَا کَانَ شَهْرُ رَمَضَانَ لَمْ یَتَکَلَّمْ إِلَّا بِالدُّعَاءِ»؛ یعنی حضرت امام سجاد(ع) در ماه مبارک رمضان اصلاً صحبت نمی‌کرد، مگر اینکه تمام جملاتی که از ایشان صادر می‌شد مضامین دعایی داشت. ما در این زمینه روایات بسیاری داریم. بنابر این آنچه که در ماه مبارک رمضان وظیفه عبد است، سخن گفتن با ربّ خود است.

«تجلیه، تخلیه و تحلیه» زمینه‌ساز سخن گفتن بنده با خدا

در باب ماه مبارک رمضان روایات زیادی داریم که ناظر به آن مطلب اول، یعنی بحث مراحل سیر و سلوک است. از نظر ظاهری که خودت را آراسته کرده‌ای به همین آداب ظاهری و دهانمان را از خوردن و آشامیدن بسته‌ایم. این همان قدم اوّل یعنی تجلیه است؛ اما آنچه مهم است گام‌های دوم و سوم، یعنی تخلیه و تحلیه است. این‌ها است که زمینه را فراهم می‌کند برای اینکه بتوانی با خدای خودت حرف بزنی. از الطاف الهیه این بوده که آنچه که مایحتاج عبد است تا بتواند با خدای خودش حرف بزند، آنها را پیشاپیش خودش عنایت کرده است.

سر ریز شدن رحمت الهی در این ماه

حالا یکی دو تا روایت می‌خوانم؛ در یک روایت دارد: «إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کُلِّ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ عِنْدَ الْإِفْطَارِ سَبْعِینَ أَلْفَ أَلْفِ عَتِیقٍ مِنَ النَّارِ کُلٌّ قَدِ اسْتَوْجَبَ النَّارَ فَإِذَا کَانَ آخِرُ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَعْتَقَ فِیهَا مِثْلَ مَا أَعْتَقَ فِی جَمِیعِهِ».  یعنی خداوند در ماه رمضان هنگام افطار هفتاد هزار هزار نفر از افرادی را که مستحق آتش هستند نجات می‌دهد و در شب آخر از این ماه به اندازه تمام کسانی که در طول این یک ماه نجات داده است، از آتش جهنم نجات می‌دهد. همه این‌ها نشانه سرریز شدن فضل و رحمت الهی در این موقعیت زمانی است.

در روایت دیگری دارد: «إذَا کَانَ أوَّلَ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ غَفَرَ اللهُ لِمَنْ شَاءَ مِنَ الْخَلْقِ فَإذَا کَانَتْ اللَّیْلَةَ الَّتِی تَلِیهَا ضَاعَفَهُمْ فَإذَا کَانَتْ اللَّیْلَةَ الَّتِی تَلِیهَا ضَاعَفَ کُلَّمَا أعْتَقَ حَتَّى آخَرَ لَیْلَةٍ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ تَضَاعَفَ مِثْلَ مَا أعْتَقَ فِی کُلِّ لَیْلَةٍ».  یعنی همین‌طور هر شب با ضریب بالاتر نسبت به شب قبل، تعداد بیشتری از بندگانش را تطهیر می‌کند، تا این حجاب‌های ظلمانیه آن‌ها برطرف شود. اینها همه مقدمه این است که این عبد بتواند با او حرف بزند.

ماهِ مخصوصِ ارتباطِ دو طرفه خدا و بنده‌اش

لذا اهل معرفت گفته‌اند که یک «قرآن نازل» داریم و یک «قرآن صاعد» داریم؛ آن هم کلام است، این هم کلام است؛ آن کلام ربّ است با عبد، این کلام عبد است با ربّ؛ هر دو هم قرآن است. بنابر این اصلاً این ماه اختصاص به این ردّ و بدل شدن سخنان بین «ربّ و عبد» و «عبد و ربّ» دارد. از آن طرف، قرآن نازل شده است و از این طرف هم قرآن صاعد -بالا رونده- را داریم که عبارت است از آن راز و نیازهایی که بندگان صالح خداوند و اولیاء خاصّ حق -به اذن ربّ- با او داشته‌اند و سخن گفته‌اند.

آداب ظاهری ماه رمضان، زمینه ساز ارتباط با خدا

ما از آن سخن گفتن‌ها، به «ادعیه ماثوره» ائمه اطهار: تعبیر می‌کنیم. اصلاً ماه رمضان ماه «قرآن» و «دعا» است و این آداب ظاهری که در این ماه داریم، همه برای فراهم کردن زمینه همین رابطه «ربّ و عبد» و «عبد و ربّ» است تا اینها با هم حرف بزنند؛ که از پایین به بالا، یعنی از طرف عبد به سوی ربّ، تقاضا و طلب و سؤال و درخواست است که ما از آن تعبیر می کنیم به «دعا». پس دعا سخنی بین عبد و ربّ است. یعنی بنده با پروردگارش صحبت می‌کند و از او درخواست می‌کند.

ندا، دعا، نجوا

به این تعبیراتی که علی(ع) در این مناجات به کار برده است نگاه کنید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ». اول صلوات می‌فرستد و بعد شروع می‌کند به گفتن آن جملات تا به اینجا می‌رسد که «وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ». اینجا دیگر بحث «مناجات» است. «ندا» یعنی اینکه انسان کسی را با صدای بلند فرا بخواند. «دعا» هم با صدا است، اما صدای بلند نیست. «مناجات و نجوا» بی‌صدا است.

لذا اینجا تعبیر می‌کند «وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ»، دیگر نمی‌گوید «وَ اسْمَعْ»؛ چون مناجات جنبه صوتی ندارد و صدا و آهنگ ندارد؛ بلکه یک امر درونی و قلبی است. این از تعبیرات زیبا و لطیف علی(ع) است. البته هم دعا و هم ندا و هم نجوا، نوعی رابطه «بین اثنینی» و دو طرفه هستند، ولی این تفاوت‌ها را با یکدیگر دارند.

عدم اجابت دعا، به خاطر وجود حجاب‌ها

بحث دیگری که در اینجا مطرح می‌شود، بحث حُجُب و موانع دعا است. ممکن است من با شما صحبت کنم، شما هم با من صحبت کنید، اما به تعبیر ساده ممکن است مانعی در کار باشد که موجب شود شما سخنان من را نشنوید یا به آن اعتنا نکنید ـ‌که این اعتنا نکردن هم، مثل نشنیدن است‌ـ و برعکس ممکن است شما بگویید و من نشنوم. اگر اینطور باشد، این سخن گفتن‌ها و این ردّ و بدل کردن‌ها، بی‌فایده است. آیا این‌طور نیست؟ چه زمانی این گفت‌وگوها فایده دارد؟ آن زمانی که شما حرف من را بشنوید و به خواسته‌های من اعتنا کنید و همچنین برعکس.

لذا من عرض کردم که ندا، دعا و مناجات، همه اینها «بین اثنینی» است و ممکن است گاهی اوقات چیزی مانع از این رابطه دو طرفه شود.

گناه، حجاب دعا

یک وقت هست که یک سنخ از اعمال، حجاب می‌شوند برای اجابت دعا؛ مثل گناه. یعنی معصیت‌هایی که از ناحیه اعضا و جوارح من و شما صادر می‌شود، مانع اجابت دعا است. لذا گفتیم که «اطاعت» با «اجابت» رابطه دارد؛ اگر مطیع خدا شدی، آنجا است که خداوند هم درخواست تو را اعتنا می‌کند و می‌پذیرد. از آن طرف، معصیت مانع اجابت دعا می‌شود. این مربوط به اعضا و جوارح من و شما است. اگر دروغ بگویی، غیبت کنی، مال مردم را بخوری و امثال این محرمات را انجام دهی، این‌ها مانع اجابت دعا است. می‌بینی چرا وقتی می‌گویم: «خدا! خدا! خدا!» خدا اصلاً به من اعتنا نمی‌کند؛ چون این گناهان مانع اجابت دعاهای من است.

حجاب‌های باطنی دعا

یک وقت هم هست که یک سنخ ملکات و امور درونی هستند که مانع اجابت دعا می‌شوند. این موانع مربوط به ملکات سیّئه درونی عبد است که موجب می‌شود که این گوش دل راز الهی را نشنود. چون گفتیم که ماه مبارک رمضان ماه «راز و نیاز» است؛ امّا گاهی راز از ربّ است و اظهار نیاز از عبد است. خوب، اگر راز از ربّ است، در اینجا این بحث مطرح می‌شود که باید حُجُبی که در ارتباط با باطن است هم برطرف شود. اما حجابی از ناحیه ربّ نیست. حجاب از ناحیه عبد است و باید این حجاب را برطرف کند. اما این حجاب‌ها و موانع با چه مقامی از مقام‌های معنویه بر طرف می‌شود؟

باز شدن درهای آسمان و رفع تمام موانع ارتباط ربّ و عبد

روایت از پیغمبر اکرم(ص) است؛ «إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِی أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَا تُغْلَقُ إِلَى آخِرِ لَیْلَةٍ مِنْهُ».  حضرت فرمود درهای آسمان در اولین شب از شبهای ماه مبارک رمضان باز می‌شود و تا آخرین شب از شب‌های این ماه هم بسته نمی‌شود. این یعنی چه؟ منظور از «سماء» در اینجا آسمان نیست! اشتباه نکنید. «سماء» اشاره به آن جهت عِلوی از عوالم وجودی و آن نشئه برتر عالم وجود است. ما در این «دنیا» در عالم ناسوت هستیم. این عالم دنیا پست‌ترینِ عوالم وجود است.

اینکه در روایت فرمود که خدا شب اوّل ماه مبارک رمضان درهای آسمان را باز می‌کند، یعنی چه؟ یعنی می‌خواهد بگوید از ناحیه آن عوالم برتر وجودی هیچ مانع و حاجبی در کار نیست. پس هر چه حجاب و مانع هست، از طرف من است. او دارد راز می‌گوید، اما گوش من نمی‌شنود. حالا من چه کار کنم تا این حجاب‌ها را بتوانم رفع کنم؟ در مقامات معنویه مقامی هست که آن را باید به دست بیاوریم؛ لذا می‌رویم سراغ روایت دوم تا ببینیم چه کار باید بکنیم.

«مقام رضا»، ثمره نهایی روزه

در حدیث معراج داریم که پیغمبر اکرم(ص) وقتی به معراج رفت، در آنجا خطاب شد «یَا أحْمَدُ هَلْ تَعْلَمُ مَا مِیرَاثُ الصَّومِ»؛ ای احمد، می‌دانی روزه چه اثری در پی دارد و چه چیزی به ارث می‌گذارد؟ «قَالَ: لَا. ثُمَّ قَالَ: مِیرَاثُ الصَّومِ قِلَّةُ الْأکْلِ وَ قِلَّةُ الْکَلَامِ وَ مِیرَاثُ الصَّمْتِ أنَّهَا تُورِثُ الْحِکْمَةَ وَ هِیَ تُورِثُ الْمَعْرِفَةَ وَ تُورِثُ الْمَعْرِفَةُ الیَقِینَ فَإذَا اسْتَیْقَنَ الْعَبْدُ لَا یُبَالِی کَیْفَ أصْبَحَ بِعُسْرٍ أمْ بِیُسْرٍ فَهَذَا مَقَامُ الرَّاضِینَ»؛ روزه دو اثر دارد؛ یکی اثر ظاهری است که همان کم خوردن است و دومی که بالاتر است، کم صحبت کردن و سکوت است که ما به آن «صومِ صمت» می‌گوییم. اگر جلوی زبانت را بگیری و مراعات زبانی داشته باشی، این موجب می‌شود که حکمت پیدا کنی. آن وقت میراث حکمت، معرفت است و معرفت هم یقین را از خود به ارث می‌گذارد و ثمره یقین هم «مقام رضا» است و این همان مقامی است که با آن می‌توانی حجاب‌ها را برطرف کنی.

روزه‌ای برای همه؛ حتی ناتوان‌ها و پیرها

من به آن کسانی که از نظر شرعی معذورند و نمی‌توانند روزه بگیرند و غصه می‌خورند که من محروم شدم از برکات صوم و ماه مبارک رمضان، می‌خواهم بگویم که این دیدگاه و نگرش تو یک نگرش مادی است. شما خیال کرده‌اید که روزه نخوردن و نیاشامیدن است؟ برای تو هم روزه وجود دارد. آنچه بالاتر از «قلّت اکل» و کم خوردن است؛ آن چیست؟ جلوی زبانت را بگیر؛  یک ماه رمضان، از اول تا آخر غیبت نکن، دروغ نگو، تهمت نزن، ایذاء مومن نکن، برو جلوی آفات زبانت را بگیر؛ روزه اینجا هم هست. میراث الصوم این است. بله، اگر صحت مزاج داری و عذر شرعی نداری، قلّت اکل هم در کنارش هست تا درد و اِلم گرسنگی و تشنگی را بچشی که آن هم آثاری دارد.

«روزه شکمی» و «روزه معنوی»

در روایات داریم که فردی خدمت پیغمبر اکرم(ص) آمد و گفت: «من روزه هستم.» حضرت به او فرمود: «استفراغ کن!» دید همین‌طور دارد تکه‌تکه گوشت از حلقش بیرون می‌آید. پرسید: «این چیست؟» حضرت فرمود: «غیبت کرده‌ای! این روزه نیست.» روایت می‌خواهد همین را بگوید که من اشاره کردم. این اصلاً روزه نیست. روزه شکمی هست، ولی روزه معنوی نیست.

«صمت» اصلاً حرف نزدن نیست!

پیغمبر اکرم(ص) فرمود «وَ مِیرَاثُ الصَّمْتِ أنَّهَا تُورِثُ الْحِکْمَةَ»؛ یعنی میراث سکوت، حکمت است. پس معلوم می‌شود منظور از این «صوم صمت» که در روایات هست، «حرف نزدنِ» مطلق نیست، بلکه مراد همان «قلّت کلام» و پرهیز از بیهوده‌گویی است. اتفاقاً بعضی جاها باید حرف بزنی؛ با خدا باید حرف بزنی؛ باید دعا بخوانی. نه اینکه هر چیزی که از دهانت بیرون بیاید را بگویی. آن چیزی که برای تو حُجُب را برطرف می‌کند و تو را به «مقام رضا» می‌رساند، آن را مراقبت کن!
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2666
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
جمعه 21 تير 1392

حجت‌الاسلام سعیدی  صله‌رحم و سرکشی به اقوام را از بهترین عبادت در ماه رمضان شمرد و به مردم یادآور شد: از وظایف افراد نسبت به خانواده و اقوام به‌جا آوردن صله‌رحم و کمک کردن است و مردم در حد توان این اعمال را انجام دهند و اگر توان انجام کاری برای دیگران را ندارند حداقل برای آن‌ها دعا کنند و ممکن است دعای مسلمانی در گوشه‌ای مشکل ‌و گره کار افراد را بگشاید.

 حجت‌الاسلام سید مهدی سعیدی، استاد اخلاق حوزه‌های علمیه با اشاره به ظرفیت‌های اخلاقی و معنوی ماه مبارک رمضان در گفت‌وگو با رسا گفت: ماه رمضان، ماه توشه‌گرفتن برای تمام سال است، در این ماه درهای رحمت الهی باز است و هر قدر به خدا نزدیک‌تر باشیم می‌توانیم بهره بیشتری از ظرفیت‌های معنوی این‌ ماه ببریم.

وی کنترل زبان و صادر نشدن گناه از آن را سبب سعادت و رسیدن فرد به درجات عالی معنویت دانست و خاطرنشان کرد: نباید در ماه رمضان تنها از خوردن و آشامیدن خودداری کنیم بلکه باید تمام اعضای بدن روزه باشند و از آن‌ها مراقبت کنیم.

این استاد اخلاق حوزه افزود: به ضرورت سخن بگوییم و علاوه بر زبان که خروجی قلب است مراقب گوش که ورودی قلب است نیز باشم و از شنیدن غیبت و تهمت دوری کنیم.

وی ماه رمضان را  بهترین زمان برای محاسبه و بررسی اعمال افراد عنوان کرد و ابراز داشت: در ماه رمضان افراد افزون‌بر عبادت، به تفکر، تشخیص وظیفه و محاسبه اعمال بپردازند و در صورت ارتکاب به گناه به دنبال ریشه‌یابی و دلیل آن باشند.

حجت‌الاسلام سعیدی قرآن‌کریم و معصومین(ع) را بهترین واسطه فیض بین خدا و بندگان شمرد و توجه به آن‌ها را سبب بهره‌گیری افراد از نعمت‌های الهی دانست و خاطرنشان کرد: پیشوایان دینی حجت‌های خدا برای انسان‌ها هستند و نعمت‌هایی که خدا به ما می‌دهد به واسطه ائمه(ع) و وجود نازنین ولی‌ حاضر، امام زمان(عج) است و باید در ماه رمضان ایشان را در دعاهای خود در نظر داشته باشیم و توجه ما به ایشان سبب افاضه و رحمت الهی به ما می‌شود.

وی‌ ادامه داد: افراد در ماه رمضان به قرآن توجه ویژه داشته باشند، افزون‌بر قرائت و روخوانی به هر اندازه که می‌توانند در آیات آن تامل و دقت کنند و در زندگی خود از آیات آن استفاده کنند.

این استاد سطح عالی حوزه بیان داشت: در روایت آمده بعد از ماه رمضان اصحاب به دور پیامبر جمع شدند و پیامبر(ص) از هر کدام میزان تلاوت قرآن را پرسید هر کس مقدارش را گفت تا اینکه از سلمان پرسید که تو چقدر خوانده‌ای گفت فقط بیست آیه و پیامبر(ص) پرسید که چرا این قدر کم خواند‌ه‌ای سلمان جواب داد در آن تفکر کردم و در بیست آیه آن محو شدم.

وی خواستار توجه قلبی مردم به مفاهیم دعاها شد و ابراز داشت: انجام دادن برخی از اعمال مستحبی سبب زیاد شدن توفیقات الهی می‌شود و مردم می‌توانند با خواندن دعا‌ها صادر شده از ائمه (ع) و توجه به مفاهیم آن، از گنجینه‌های معنوی آن‌ها استفاده کنند.

استاد اخلاق حوزه علمیه قم رمز موفقیت مبلغان در ماه رمضان را عامل بودن آن‌ها دانست و تاکید کرد: بهترین کاری که مبلغان می‌توانند در ماه رمضان انجام دهند این است که خود اهل عمل باشند و عبادات خود را تنها برای رضای خدا انجام دهند نه برای توجه کردن مردم و اگر رضای خدا را در نظر بگیرند خود به خود کارهایشان در مردم اثر می‌گذارد.

وی همچنین خواستار تکبر نورزیدن از سوی مبلغان شد، افزود: مبلغان برای مردم روایت بخوانند و خودشان نیز در آن تفکر کنند و خود را از افرادی بداند که در محضر امام صادق (ع) نشسته است و تکبر و غرور نداشته باشد و بدانند تنها هدایتگر خدا است.

حجت‌الاسلام سعیدی در پایان صله‌رحم و سرکشی به اقوام را از بهترین عبادت در ماه رمضان شمرد و به مردم یادآور شد: از وظایف افراد نسبت به خانواده و اقوام به‌جا آوردن صله‌رحم و کمک کردن است و مردم در حد توان این اعمال را انجام دهند و اگر توان انجام کاری برای دیگران را ندارند حداقل برای آن‌ها دعا کنند و ممکن است دعای مسلمانی در گوشه‌ای مشکل ‌و گره کار افراد را بگشاید.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2747
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
جمعه 21 تير 1392
اگر از اين ساعات استفاده نكرديم، از اين فرصت استفاده نكرديم، روزى براى ما مايه‌ى حسرت خواهد شد؛ «و انذرهم يوم الحسرة اذ قضى الأمر و هم فى غفلة و هم لا يؤمنون».

به گزارش مشرق، رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای در بخشی از سخنان خود به فرصت های انسان در ماه رمضان اشاره می کند و از غفلتی می گوید که موجب حسرت انسان می شود. در ادامه بخشی از این سخنان پرمعنا را ملاحظه می کنید.

 آنچه كه من در آغاز عرايضم عرض ميكنم، تحريض و تحريض بر اغتنام فرصت اين روزها و شبهاست. ما احتياج داريم به اين كه از اين ساعات، از اين روزها و شبهاى پربركت حداكثر بهره را ببريم؛ با تقويت رابطه‌ى قلبى خودمان با عالم معنا، با عالم غيب، با ابتهال و تضرع و خشوع در مقابل رب‌الارباب، و با استحكام پيوند ولايت خودمان با اهل بيت (عليهم‌السّلام) و اين خاندان مكرم. اين اساس همه‌ى كارهاى نيكى است كه ميتواند از يك انسان مؤمن و كوشنده‌ى در راه حق سر بزند.

اگر از اين ساعات استفاده نكرديم، از اين فرصت استفاده نكرديم، روزى براى ما مايه‌ى حسرت خواهد شد؛ «و انذرهم يوم الحسرة اذ قضى الأمر و هم فى غفلة و هم لا يؤمنون».( مریم: ۳۹) در ميانه‌ى غفلت و ناباورى، اين فرصتها از دست ميرود و در آن روزى كه هر ساعت ما، هر دقيقه‌ى ما، هر حركت ما، هر كلمه‌ى حرف ما حسابى دارد و محاسبه‌اى پاى آن هست، اين غفلت مايه‌ى حسرت خواهد شد. آنگاه وقت هم ديگر گذشته است؛ «اذ قضى الأمر». كار از كار گذشته است؛ آن روزى كه ما متوجه بشويم، ملتفت بشويم.

مرحوم آقاى ميرزا جواد آقاى ملكى (رضوان اللّه‌ عليه) در كتاب شريف «مراقبات»شان يك جمله‌اى به مناسبت ساعت ليلةالقدر دارند، كه من يادداشت كردم. البته اين مربوط به هميشه است، اما ايشان به اين مناسبت فرموده‌اند. «فاعلم يقينا انّك ان غفلت عن مثل هذه الكرامة و ضيّعتها باهمالك»،؛ اگر غفلت كنيم، اين فرصتها را تضييع كنيم، از دست بدهيم، بعد: «و رأيت يوم القيامة ما نال منها المجتهدون». وقتى روز قيامت ميشود و اعمال انسانها را حاضر ميكنند و صورت ملكوتى اعمال ما در آنجا حضور مى‌يابد، شما نگاه ميكنيد، مى‌بينيد همين عملى كه ميتوانستيد انجام بدهيد و نداديد، اين كلمه‌ى حرفى كه ميشد بزنيد كه در آن خير مردمى بود و نزديد، اين قدمى كه ميشد برداريد كه كسان مستحقى از آن منتفع ميشدند و برنداشتيد، اين كار كوچك، به وسيله‌ى كسانى انجام شده است؛ عده‌اى تلاش كردند، جد و جهد كردند و چه ثواب عظيمى خداى متعال آن روز به آنها ميدهد. ما در آن روز از آن ثواب محروميم. وقتى انسان مشاهده ميكند ديگرى كه اين عمل را انجام داد، اين كار خير را انجام داد، اين قدم را برداشت، اين عمل عبادى را انجام داد، به چه دستاورد عظيمى در آن روزى كه همه محتاجند، دست پيدا كرده است، ايشان ميفرمايند: «ابتليت بحسرة يوم الحسرة»؛ اينجاست كه انسان دچار حسرت ميشود؛ چه حسرتى! كه اى كاش اين كار را من انجام داده بودم، اين قدم را برميداشتم، اين حرف را زده بودم، اين كار را يا اين حرف را ترك ميكردم. بعد ايشان ميفرمايند كه حسرتِ «يوم الحسرة» مثل حسرتهاى معمولى نيست. انسان در دنيا هم گاهى اگر يك كارى را بكند، دستاوردى خواهد داشت؛ نميكند، بعد دچار حسرت و ندامت ميشود. اما اين كجا و آن كجا؟ ايشان ميفرمايند: «الّتى تصغر عندها نار الجحيم و العذاب الأليم»؛ اين حسرت آنقدر سخت است، آنقدر دردآور است كه در مقابل آن، آتش جهنم كوچك است. به تعبيرى، حسرت مثل سرب گداخته در درون انسان سرازير ميشود. «فتنادى فى ذلك اليوم مع الخاسرين النّادمين يا حسرتى على ما فرّطت فى جنب اللّه‌»، بعد «و لا ينفعك النّدم»؛ آن روز ديگر پشيمانى هم فايده‌اى ندارد.

(بیانات در دیدار كارگزاران نظام  چهارم رمضان المبارك ۱۴۳۳)
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2646
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
جمعه 21 تير 1392

به نقل از مهر، "خدایا در این روز مرا هوش و بیداری نصیب فرما و از سفاهت و جهالت و کار باطل دور گردان و از هر خیری که در این روز نازل می‌فرمایی مرا نصیب بخش به حق جود و کرمت ای جود و بخشش دارترین عالم."

شرح مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی بر دعا

«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِیهَ وَ بَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ» یعنی خدایا در این ماه رمضان روزی کن که من هوشیار بشوم و حافظه پیدا کنم و از خواب غفلت بیدار بشوم ! انسان اگر بیدار بشود خیلی لذت می‌برد، نوع انسان‌ها در غفلت هستند لذا در ماه رمضان از خدا درخواست کنید که از خواب غفلت بیدار شویم.

در ادامه دعای روز سوم از خدا طلب بیداری از خواب غفلت می‌کنیم. "وَ بَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ"؛ خدایا در این روز مرا از کارهای باطل و سفیهانه دور گردان؛ غیبت نکنم، دروغ نگویم و .. سفاهت به معنای ؛ کار بی خردانه و بچگانه است.

"وَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فِیهِ"؛ خدایا هر کار خیری که در ماه رمضان نازل کرده‌ای نصیبی از آن کار خیر به من برسان. "وَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فِیهِ بِجُودِکَ یَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِین"؛ خدایا هر خیری که در ماه رمضان نازل می‌کنی برای من نصیبی از آن خیر قرار بده به جود و بخشش خودت ای کسی که جود و بخششت از همه بخشندگان بیشتر است.

 

شیطان چگونه از ما دور می‌شود

رسول خدا فرمود: آیا شما را خبر ندهم به اموری که اگر به آن امور عمل کنید شیطان از شما دور می‌شود؛ مثل دور بودن مشرق از مغرب؟! اصحاب گفتند: بله یا رسول الله. حضرت فرمودند: روزه بگیرید چرا که روزه صورت شیطان را سیاه می‌کند.

نماز شب چهارم رمضان

نمازهای مخصوصی برای هر شب ماه مبارک رمضان از حضرت علی (ع) روایت شده و ثوابهای زیادی برای هر شبی ذکر فرموده اند. این نمازهای مستحبی تماما دو رکعت دو رکعت خوانده می شود و خواندن آن در حالت نشسته هم جایز است، لکن ایستاده افضل است.

در چگونگی خواندن نماز شب چهارم رمضان چنین آمده است که هشت رکعت (چهار تا دو رکعتی)، در هر رکعت بعد از حمد 20 مرتبه سوره قدر. و حضرت علی (ع) در مورد ثواب این نماز فرمود: کسی که این نماز را بخواند، بلند می گردد عمل او در این شب به عمل 7 پیغمبر از کسانی که رسانیده اند رسالات پروردگار متعال را.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2859
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
جمعه 21 تير 1392

 به نقل از باشگاه خبرنگاران، بر خلاف تصور برخی از مردم، گناهان کبیره تنها مربوط به اعمال ظاهری نیستند؛بلکه گناهان قلبی از گناهان ظاهری به مراتب شدید تر و خطرناکتر هستند. همچنان که در طاعت و عبادت فضیلت و ثواب اعمال قلبی از اعمال ظاهری جوارح بیشتر است، تاثیر گناه و مصیت قلبی از گناه جوارح شدیدتر و خطرناک تر است و همین گناهان هستند که دیده نمی شوند ولی روزه ی روزه داران را باطل می کنند .

کینه و حسادت:

قرآن کریم داستان دو پسر آدم، هابیل و قابیل را برای ما نقل می کند، می بینیم پدیده پلید حسادت، قابیل را وادار کرد هابیل پاک و درست کار را بکشد.

بخل و حرص:

یکی از گناهان کبیره قلبی که جزء مهلکات است و احادیث شریف مسلمانان را از آن بر حذر داشته است بخل و حرص بر مال دنیا و صرف نکردن آن در راه خداست و می فرماید: سه خصلت هستند که انسان را به هلاکت می رسانند:۱- حرص و بخل شدیدی که صاحبش را به اطاعت از خود وادار می کند. ۲- هوی و هوس است که شخص از آن پیروی می کند. ۳- مغرور شدن به دارایی ها و فضایل نفسی خود.

هوا و هوس:

یکی از گناهان کبیره که حدیث فوق الذکر به آن اشاره کرده هوا و هوسی است که از آن پیروی می شود و قرآن کریم نیز در چندین مورد انسان را از آن بر حذر داشته است و می فرماید: از هوا نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف می سازد.

غرور نفسی و خود بزرگ بینی:

سومین گناه کبیره که در حدیث مذکور به عنوان هلاک کننده از آن نام برده شده است عجب و خود بزرگ بینی است. به حقیقت افراد مغرور و خود بزرگ بین، عیب خود را هر چند هم بزرگ باشد نمی بینند ولی محاسن و فضایل خود را با میکروسکوب نگریسته، آن را بزرگ می نمایند و از شأن و عظمت آنها مست و مبهوت می شوند.حضرت علی :گناهی که تو را آزرده کند بهتر از نیکی و احسانی است که تو را به اعجاب و غرور وا می دارد.

ریا:

یکی از گناهان کبیره قلبی که عمل انسان را تباه و بی ارزش می سازد و مانع قبول عمل در پیشگاه خداوند می شود ریای مذمومی است که موجب خشم خداست، هر چند آن عمل در ظاهر زیبا و فریبنده هم باشد.

حب دنیا و اخلاص به آن :

یکی از گناهان کبیره قلبی، حب دنیا و اخلاص نسبت به آن و ترجیح آن بر آخرت است. به حقیقت حب دنیا اساس و زیر بنای هر گناه و خطایی است.

البته در اینجا منظور از حب دنیا داشتن ثروت و مال دنیا نیست، بلکه آنچه که خطرناک است عشق و محبت به دنیا و حرص بر دنیا و نعمت ها و زینت های فریبنده آن است. خطر در این است که دنیا بر آخرت ترجیح داده شود. و همین حرص و اخلاص و علاقه شدید به دنیاست که موجب هلاکت و نابودی در دنیا و آخرت می شود

حب مال و جاه:

محبت و علاقه به دنیا، در عشق به مال، ثروت،جاه، مقام و احترام، جلوه گر می شود به نحوی که شخص برای رسیدن به آنها چنان آزمند است که بخاطر دسترسی به آنها از اصول و مبادی و ارزش های واقعی خود چشم می پوشد و در چنین حالتی به دین و ایمانش لطمه وارد می شود. البته در این رابطه پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم می فرمایند: هیچ گاه دو گرگ گرسنه که در میان یک گله گوسفند رها شده باشند، فساد و زیانشان برای آن گله بیشتر از فساد و زیان برای دین کسی نیست که بر مال و ثروت و مقام دنیوی حریص باشد.

یکی دیگر از گناهان کبیره قلبی یاس و نا امیدی از رحمت خداست و خداوند متعال بر زبان پیامبرش، یعقوب، می فرماید:و از رحمت خدا نومید نباشید، زیرا جز گروه کافران کسی از رحمت خدا نومید نمی شود. (یوسف/۸۷)

یکی دیگر از گناهان قلبی علاقه به اشاعه فحشاء در جامعه مسلمانان است. خداوند متعال در این باره می فرماید : کسانی که دوست دارند فحشاء و زشتکاری در میان مسلمانان شیوع پیدا کند برای آنان در این دنیا و آخرت عذابی پر درد خواهد بود. (نور:۱۹)

اینها بعضی از گناهان کبیره هلاک کننده و مخصوص به قلب بودند که اکثر مردم از آنا غافل هستند و بیشتر اهتمام خود را متوجه اعمال ظاهری می کنند، همین گناهان قلبی هستند که امام غزالی آنها را مهلک نامیده است و یک چهارم از کتاب دایره المعارف خود ( احیاء علوم الدین ) را به بیان آنها اختصاص داده است. همین گناهان هستند که روزه را باطل می کنند ولی دیده نمی شوندو جز خدا و خود مرتکب شونده کسی بر آنها آگاه نیست .

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2714
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
جمعه 21 تير 1392
آیت‌الله قرهی می‌گوید: اولیای خدا تنها در یک مورد آرزوی طول عمر می‌کردند آن هم برای درک رمضان است. او معتقد است ماه رمضان ماه آشتی‌کنان با خداست. خدا با هیچ احدی قهر نمی‌کند. قهر از ناحیه انسان است.
 به نقل از تسنیم، آیت‌الله قرهی رئیس حوزه علمیه امام مهدی(عج) در روزهای ماه مبارک رمضان به تفسیر خطبه شعبانیه می‌پردازد. روز گذشته در اولین روز از ماه مبارک رمضان جلسه اول درس ایشان آغاز شد که گزیده آن به‌شرح زیر است:

نکاتی جهت درک ماه مبارک رمضان؛ شهرالله الاکبر

ماه خدا، ماه عشق‌بازی، ماه اولیای خدا، ماه خصّیصین، ماه مهمانی پروردگار عالم، ماه نزول قرآن، ماه درک معارف، ماه همه خوبی‌ها، ماه انبیاء، ماه حضرات معصومین(علیهم صلوات المصلّین)، ماه غفران، ماه برکت، ماه رحمت، ماه جود، ماه رسیدن به قلّه انسانیّت، ماه اتّصال به پروردگار عالم، ماه فانی فی الله شدن، ماه رمضان المبارک آمد.
‌این‌قدر این ماه، ماه مهمّی است که بیان شده: رمضان نگویید و حداقل ماه رمضان بگویید. اولیاء خدا وقتی می‌خواستند بیان کنند، یا به عنوان شهرالله الاکبر بیان می‌کردند، یا به عنوان رمضان‌المبارک.

ماه مبارک؛ ماورای روزه خاصّ!

نکات عظیمی در مورد این ماه وجود دارد که آن‌ها را تنها کسانی که خود را از قبل برای ورود به این ماه آماده کردند، درک می‌کنند. از جمله این که پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: اگر می‌دانستید که ماه مبارک رمضان چیست (معلوم می‌شود که ما درک نمی‌کنیم)، از پروردگار عالم می‌خواستید همه سال، ماه مبارک رمضان باشد. لذا ماه مبارک رمضان، یک چیزی ماورای آن صیام ظاهری و دهان بستن از طعام و شراب است. حتّی یک چیزی ماورای آن روزه خاصّ است که اولیاء خدا در مورد آن می‌گویند: چشم، گوش، دست و همه اعضاء و جوارح انسان در حال صیام است.

سنجش وارد شدن به ماه مبارک

آیت‌الله مولوی قندهاری به نقل از آیت‌الله سیّد ابوالحسن اصفهانی(اعلی الله مقامهما الشّریف) می‌فرمودند: اگر می‌خواهید بفهمید ورودیّه اوّلیّه به ماه مبارک رمضان دارید یا خیر؛ ببینید آیا استشمام بوی ماه مبارک، برای شما محقّق می‌شود یا خیر؟ یعنی باید حال شما، حال دیگری باشد که حتّی اولیاء خدا طور دیگری در ماه مبارک نفس می‌کشند، بوی ماه مبارک را استشمام می‌کنند و به‌به می‌گویند.

اولیاء خدا هیچ موقع برای طول عمرشان دعا نمی‌کردند، إلّا به این که وقتی رجب‌المرجّب می‌شد، عرضه می‌داشتند: پروردگارا! حالا که محبّت کردی، بزرگواری کردی، لطف کردی، عنایت کردی و ما را تا این‌جا زنده نگاه داشتی، یک لطفی کن، مرحمت کن و این محبّت و بزرگواری‌ات را ادامه بده تا ماه مبارک رمضان را درک کنیم.

خطبه شعبانیّه

در یک روایتی که به عنوان سلسلة‌الذهبیّه است و وجود مقدّس حضرت ثامن‌الحجج(علیه آلاف التّحیة و الثّناء) از آباء مکرّمشان تبیین فرموده‌اند، بیان شده است: «عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَنَا ذَاتَ یَوْمٍ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ‏ إِلَیْكُمْ‏ شَهْرُ اللَّهِ‏ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ ...» .

پیغمبر اکرم، خاتم رسل، محمّد مصطفی(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در خطبه جمعه آخر ماه شعبان‌المعظّم که این خطبه، معروف به خطبه شعبانیّه شد، بیان فرمودند: مردم! ماه خدا به سوی شما آمده است، «قَدْ أَقْبَلَ‏ إِلَیْكُمْ‏».

آغوش باز کردن ماه مبارک

چرا «قَدْ أَقْبَلَ‏ إِلَیْكُمْ‏» فرمودند؟ در این مطلب، سه نکته وجود دارد: 1. یک معنی «اقبال»، گشودن است؛ یعنی ماه مبارک رمضان دست‌هایش را می‌گشاید برای بندگان خاصّ خدا. لذا اولیاء خدا می‌دانند این ماه، یک ماه عجیبی است.

2. معنی دیگر آن، این است: قبولتان کرد. یعنی شما را به واسطه آن حالاتی که در رجب‌المرجّب و شعبان المعظّم داشتید(آن شستشوی گناهان در رجبی که نهر الهی است و پوشیدن فاخرترین لباس‌ها (لباس تقوا) در شعبان المعظّم)، قبول کرد.

فاخرترین لباس برای ورود به ضیافت‌الله

معمولاً وقتی انسان می‌خواهد به یک مهمانی برود که میزبان آن، حدّ اعلایی دارد و مجلس باشکوهی است؛ در حدّ وسع خودش، بهترین لباسی را که دارد، می‌پوشد. لذا آن‌هایی که می‌خواهند در آن مهمانی، خودنمایی کنند؛ فاخرترین لباس‌ها را می‌پوشند.

مهمانی پروردگار عالم نیز، همان است که در ادامه می‌فرمایند: «دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَةِ اللَّهِ» شما به مهمانی خدا دعوت شدید. یک ماه تمام (ماه شعبان‌المعظّم) یک لباس سفارشی آماده می‌کنید. مانند کسی که می‌داند چند ماه دیگر عروسی زید، عمرو و ... است، برای همین جلوتر می‌رود برای خودش، لباس چنین و چنان می‌دوزد.

فاخرترین لباس برای ورود به ضیافت‌الله، تقواست. این لباس، چنان او را قشنگ و زیبا می‌کند که وقتی ملائکه‌الله او را با چنین جبروت و جلال و کمالی می‌بینند، می‌گویند: به‌به! عجب لباسی بر تن کرده است!

اولیاء خدا در شعبان‌المعظّم و بعد از آن، چهره‌هایشان، نورانی‌تر و حالاتشان، معنوی‌تر می‌شود، اصلاً نوع نگاهشان، نگاه عرفانی است. چون در یک مطالب دیگری هستند. گرچه آغاز ضیافت‌الله، ماه مبارک رمضان است و آن که این لباس تقوا را پوشید، دیگر از تن بیرون نمی‌کند.

مثل کسی که لباس شیک و آن چنانی دارد و اهل فخر هم هست، لذا آن لباس را همیشه بر تن می‌کند. امّا مگر متّقین هم اهل فخر هستند؟! بله! امّا نه آن فخری که ما فکر می‌کنیم. لباس تقوا، ذلالت عندالله می‌آورد امّا فخر عندالملائکه.

بوسه ملائکه بر دستان متّقین عالم

یک مرتبه کسی به یکی از اولیاء خدا بیان کرد: چرا مردم این‌قدر می‌دوند تا بروند دست امثال امام، آیت‌الله العظمی ادیب یا آیت‌الله حقّ‌شناس(اعلی اللّه مقامهم اجمعین) و ... را ببوسند؟! ایشان فرموده بود: چرا دست این‌ها را نبوسند که ملائکه‌الله به واسطه لباس تقوایی که این اولیاء خدا به تن دارند و در مقام ابّهت و فخر هستند؛ دست و پای این‌ها را می‌بوسند! بعد فرمودند: آیا این دستی که ملائکه می‌بوسند، بوسیدن ندارد؟

لذا اولیاء خدا لباس تقوا را پوشیدند و به همین جهت به شهرالله ورود پیدا می‌کنند. لذا به آن‌ها گفته می‌شود: قبول شدید، چون خودتان را از گناهان شستشو کردید و این قلب، حرم‌الله و این اعضاء و جوارح، پاک شد. لباسی هم پوشیدید که اصلاً شیطان، جرأت نزدیک شدن را ندارد و آن لباس هم، لباس تقواست.

در این مهمانی، طاهرها را راه می‌دهند. ابوالعرفا در تعبیری زیبا می‌فرمودند: در این مهمانی، خوشگل‌ها را راه می‌دهند که منظورشان، خوشگل روحی بود. این مهمانی، مهمانی خوبان عالم است.

معلوم است وقتی می‌خواهی بهترین لباس را بپوشی، باید بدن شستشو شده باشد و بوی تعفّن گناه ندهد. پس وقتی می‌بینند این موارد را طی کردی و ارزنده این مهمانی هستی، تو را قبول می‌کنند.

لحظه‌شماری ماه مبارک

3. «قَدْ أَقْبَلَ‏ إِلَیْكُمْ‏» یعنی او به سمت شما می‌آید. این عبارت عندالاولیاء تبیین به «قبّل» هم شده است؛ یعنی می‌بوسد تو را. یعنی به قدری خود ماه خدا به وجد می‌آید که برای رسیدن به ما، لحظه‌شماری می‌کند. البته ما هم باید برای ماه مبارک رمضان، لحظه‌شماری کنیم، امّا یک موقعی ماه به سمت ما می‌آید، آن هم وقتی است که بنده، بنده شد و عبدالله شد؛ لذا آن موقع است که این ماه به سراغ ما می‌آید. پس فرمودند: «قَدْ أَقْبَلَ‏ إِلَیْكُمْ‏ شَهْرُ اللَّهِ» شهر خدا، خودش آمده است.

بساط آشتی‌کنان خدا در شهرالله

نکته دیگر این روایت، این است که شهر الله بیان فرموده‌اند، «قَدْ أَقْبَلَ‏ إِلَیْكُمْ‏ شَهْرُ اللَّهِ»؟ همه ماه‌ها، ماه خداست، خود خدا در قرآن فرموده است: «إنَّ عدّة الشهور عندالله اثنی عشر شهرا فی کتاب الله یوم خلق السموات و الارض»، امّا چرا فقط این ماه را شهرالله می‌گویند؟ اولیاء خدا در این زمینه، چند نکته را بیان فرمودند.

این که پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ماه رجب، ماه امّت است. ماه شعبان، ماه من است. ماه رمضان المبارک، ماه خداست. در رجب‌المرجّب، بنا بود امّت، خودشان را شستشو کنند. لذا پروردگار عالم از رجب‌المرجّب برنامه را چید تا انسان‌ها به سمت خودش بیایند.

اوّلاً خدا با هیچ احدی قهر نمی‌کند. قهر از ناحیه انسان است. پروردگار عالم خودش فرمود: هر کس مرا مسئلت کند، من نزدیکم، «إذا سألک عبادی عنّی، فإنّی قریب، أجیب دعوة الدّاع إذا دعان فلیستجیبوا لی و لیؤمنوا بی»، ما از رگ گردن به شما نزدیک‌تریم، «و نحن أقرب إلیه من حبل الورید».

لذا خداوند مواقعی را قرار می‌دهد که انسان‌ها بیایند و جالب این است که خودش هم بساط آشتی‌کنان را می‌چیند. هر کس قهر کرد، باید واسطه‌ای بفرستد و آشتی کند، امّا این‌جا برعکس است. به جای آن که انسان، آشتی کند، پروردگار عالم بساط آستی را راه می‌اندازد.

لذا می‌بینید از غروب شب جمعه تا غروب روز جمعه، ملائکه ما بین زمین و آسمان می‌آیند و ندا می‌دهند: بندگان فراری! بیایید. کیست که بخواهد در این شب توبه کند؟! و ... . خدا می‌خواهد آشتی‌کنان راه بیاندازد و همه درب‌ها را باز کرده است. می‌گوید: من اصلاً چیزی ندیدم، شتر دیدی، ندیدی!

باز مناسبت‌هایی چون اعیاد و ... می‌شود. اصلاً خود جمعه به عنوان عید است و خدا می‌گوید: من می‌خواهم عیدی بدهم و گناهانتان را ببخشم. عیدی خدا با عیدی ما فرق می‌کند. ما وقتی عیدی می‌دهیم مادیّات می‌دهیم امّا پروردگار عالم لطف و بزرگواری می‌کند و گناهانمان را می‌بخشد.

ذکری برای بخشش گناهان کبیره

پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هر کسی، یک صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستد، پروردگار عالم گناهان کبیره او را هم می‌بخشد؛ یعنی بهانه قرار می‌دهد. لذا این‌قدر این ذکر، ذکر مهمّی است که خدا گناهان کبیره را هم می‌بخشد، إلّا حقّ النّاس که یک بحث جدایی دارد. چقدر این ذکر، ذکر عالی است و مفت و مجانی در اختیار ماست که ما نمی‌دانیم چه خبر است.

اگر یک لحظه قبرستان برویم و با آن‌ها حرف بزنیم، یعنی آن‌ها لب به سخن بگشایند و گوش ما هم شنوا شود، نکاتی به ما می‌گویند، از جمله این که نمی‌دانید چه خبر است. یکی از اولیاء خدا می‌فرمود: یکی از این اموات به من گفت: گوهر گرانبهایی در دست شماست که مفت دارید از دست می‌دهید و این‌جا مسیحی، کلیمی و ...، می‌گویند: یک دانه از آن را به ما بدهید و آن هم ذکر صلوات بر محمّد و آل محمّد است. آن‌ها در آن‌جا التماس می‌کنند و ما در این‌جا مفت از دست می‌دهیم! چه خبر است؟! چه غوغایی است؟! چه چیزی در این ذکر است که پیامبر فرمود به واسطه آن، گناهان کبیره را هم می‌آمرزند؟

مگر نفرمودند: « أَنْفَاسُكُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ»، خوب چه اشکال دارد که انسان، این ذکر را هم بگوید؟

یک نکته هم بگویم و آن این که هر ذکری را که در این ماه بیان کنید، ختم ابجد کبیره آن را برایتان می‌نویسند. کما این که وقتی یک آیه قرآن بخوانید، برابر یک ختم قرآن است.

لذا پروردگار عالم وقتی می‌بیند که بندگانش نمی‌آیند، ایّامی را قرار می‌دهد تا بیایند. حال، علّت این که چرا شهر الله می‌گویند را به فضل الهی در جلسات بعد عرض خواهم کرد.

توصیه‌هایی جهت درک ماه مبارک رمضان

1. دعای روز اوّل ماه مبارک رمضان («اللهم اجعل صیامی فیه صیام الصائمین و ...») را هر روز و دائم در قنوت و ... بخوانید.

2. مداومت بر استغفار داشته باشید.

3. در رأس تمام نکات، هر چقدر می‌توانید صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستید.

4. صدقه در این ماه زیاد بدهید. اولیاء خدا یک بار قبل از افطار صدقه کنار می‌گذاشتند و یک مرتبه هم همین که سحری می‌خوردند و اذان صبح را می‌گفتند. لذا این دو صدقه را انجام دهید که خیرات و برکاتی دارد.

5. تا می‌توانید در این ماه یتیم‌نوازی کنید. یک نکته آن، این است که هر کس، یتیم‌نوازی کند، یتیم نمی‌شود؛ یعنی دست نوازش آقا جانمان، حضرت حجّةبن الحسن المهدی (روحی له الفداء) بر سر ما خواهد بود و ما یتیم نخواهیم شد.

6. تا می‌توانید در این ماه، در هر لحظه، در فکر، ذهن، بیان و ...، یاد آقا جان، امام زمان (روحی له الفداء) باشید. دعای سلامتی، دعای فرج و سایر ادعیّه وارده را بخوانید. آقا جان را هم قسم بدهید که آقا جان! ما هیچ چیزی نداریم و دستمان خالی است، بوی تعفّن می‌دهیم و خود را شست‌وشو ندادیم، امّا امور دست شماست و یدالله، حجّت است؛ لذا آقا جان! دست ما را بگیر، وضعمان، خراب است.

7. برای قبولی طاعات و نماز و روزه خود، ضمن این که بعد از نمازها، دعاهای وارده، از جمله «یا علی و یا عظیم»، «اللهم ادخل علی اهل القبور السرور» و ... را می‌خوانید، حتماً فاتحه برای مادر آقاجانمان، حضرت عالمه، حکیمه، حضرت نرجس خاتون(علیها الصلوة و السلام) هم بخوانید.

8. شب‌های این ماه را نخوابیم. این همه خوابیدیم، چه به دست آوردیم؟ چقدر ما برای این و آن دویدیم، نمی‌خواهیم برای آخرتمان بدویم؟ آمده که پیامبر اکرم، دهه آخر، بستر را جمع می‌کردند. ابوالعرفا می‌فرمودند: وقتی ایشان که پیغمبر خدا و حبیب‌الله است، دهه آخر، بستر را جمع می‌کرد، آیا جا ندارد که ما از شب اوّل اصلاً نخوابیم؟ شب‌ها را بیدار باشیم، منتها نه به بطالت، بلکه به دعا و مناجات دسته‌جمعی، «یدالله مع الجماعة». خدا و همچینن آقا جان، جماعت را دوست دارند. نمی‌دانید وقتی یک عدّه دور هم جمع می‌شوند و الهی العفو می‌گویند و ...، ایران چه بیمه‌ای می‌شود.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2622
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
جمعه 21 تير 1392

شهیدان محمد علی،  قاسم و حجت الله عبوری سه برادر بودند که در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند.

به گزارش رجانیوز، آنچه که در پی می‌آید ماجرای عجیب شهادت این سه برادر اهل ساری است که در فاصله چهل و به ترتیب سن، خون مبارک‌شان در راه حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی جاری می‌شود.

روایت شهادت آنها، توسط جانباز سرفراز "علی‏رضا علی‏پور" از هم‌رزمان این شهیدان بیان و توسط نویسنده دفاع مقدس برادر جانباز  "غلامعلی نسائی" قلمی شده است که متن کامل آن در ادامه می‌آید.

این همه شهید یکجا همه شهر را بهم می‌ریزد

عملیات «والفجرهشت» را پشت سرگذاشته، پس از استراحتی کوتاه، دوباره به منطقه بازگشته‌ایم، جاده فاو - بصره، حوالی کارخانه نمک، در عملیات «والفجر هشت» تا جاده شنی پیشروی کرده، اکنون اینجا برای دشمن بسیار ارزشمند و حیاتی است. نفوذ دشمن از این منطقه، می‌تواند کار فاو را یکسره کند.

این محور استراتژیک را به نیروهای «گردان مسلم بن عقیل(ع)» جمعی لشکر 25کربلا سپرده اند.

خط پدافند، بصورت مثلثی شکل، مقابل آن راه باریکی است، سمت مثلثی دیگر که ارتش بعث عراق، در آن محور پدافند هجومی‌دارد. این راه کوتاه و استراتژیک، معروف به «جاده شنی» است. به فاصله حدود یک کیلومتر، دشمن دو سوی این جاده شنی را آب بسته است. عرض جاده باریک، تنها یک خودرو جیب می‌تواند از آن عبور کند، جاده از کشته پشته است، دشمن بارها از این جاده بصورت گله‌ای هجوم آورده، به خاطر مقاومت سنگین بچه‌ها، زمین گیر شده، هرچه تلفات داشته، همه کشته‌ها را جاگذاشته و فرار می‌کند.

ابتدای جاده در حدود سیصد متر چند نقطه کمین کاشته‌ایم، ادامه جاده در دست دشمن است و هر چند متر، روی جاده یک کمین زده‌اند.

فاصله کمین ما با کمین‌های روی جاده شنی دشمن، حدود 150 متر است.

علی محسن پور معاون گردان مسلم ابن عقیل(ع) تصمیم می‌گیرد به همراه تعدادی از بچه‌ها خط را تثبیت کند، به نوعی یک عملیات استشهادی است، تا کار را به پایان برساند.

محسن پور به همراه حسن سعد نزد فرمانده وقت گردان مسلم ابن عقیل(ع) علی اکبرنژاد می‌رود، تا برای عملیاتی سنگین و استشهادی اجازه بگیرند.

علی اکبر نژاد موافقت نمی‌کند. محسن‌پور می‌گوید: خط باید تثبیت شود، جاده شنی باید صاف شود، خطرساز است این وضع سردرگم، فاو را بطور جدی به خطر می‌اندازد. این خط علی آقا، لنگ در هواست، ما هم که بزودی باید این خط را تحویل بدهیم، برگردیم عقب. بگذارید کاری کرده باشیم در این محور حساس «کارستان»! اگر خدای نکرده دشمن این خط ثبیت نشده را، به نفع خودشان تثبیت کنند، می‌دانی که فاو را از دست می‌دهیم.

اکبرنژاد بهانه آورد و می‌گوید: همه نیروها از ساری هستن؟! این همه شهید یکجا همه شهر را بهم می‌ریزد، نخیر، من نمی‌توانم اجازه بدهم.

محسن‌پور با دلایلی که می‌آورد، این که شما بارها رفته، دیگران رفته‌اند، نیروهای زیادی شهید شدن، ما هم تجربیات زیادی بدست آورده ایم، پس توکل بخدا که انشالله خدا یاری کند می‌زنیم به دل دشمن سیاه شب و کارشان را یک سره می‌کنیم. تازه از کجا علم غیب که ندارید، همه بچه‌ها شهید بشوند. انشالله شهادت قسمت هرکدام از ما باشد، سعادتی است.   

با اصرار زیاد از سوی حسن سعد و محسن پور و این صلابت درگفتارش، علی آقا اکبرنژاد نهایت موافقت می‌کند و لیکن یک شرط می‌گذارد، بچه‌هایی که بناست وارد معرکه بشوند، نباید از یک محله و شهر باشند.

محسن پور قبول می‌کند، از طرفی هم، فرمانده گردان علی اکبرنژاد با هماهنگی «لشکر عاشورا» بله را گفت، دعا کرد که بچه‌ها دست خالی برنگردند.

حسن سعد به همراه محسن پور نیروها را دست چین می‌کنند. محمد علی عبوری آمد سراغ من و گفت: رضاجان تو هم با ما می‌آیی؟

یعنی من می‌خوام که با هم باشیم.

بسم الله را گفتم و پیشانی محمد علی را بوسیدم. می‌دانستم که عملیات سخت و استشهادی، پیچیده و نامعلوم است. برنامه ریزی‌ها انجام شده بود، نیروها به خط، رسته‌ها مشخص، محمدعلی عبوری فرمانده دسته، من آرپیچی زن هستم و ته دسته قرار می‌گیرم. سر ستون، علی محسن پور معاون گردان مسلم ابن عقیل(ع)، حسن سعد، مهران جواهریان، سه برادر ساروی پشت سر هم به ترتیب سن، «محمد علی عبوری متولد: 1341 و قاسم عبوری متولد: 1343 و حجت الله عبوری متولد: 1344» بعدش، روحانی گردان، سیدمحمدرضوی جمالی، بهروز مستشرق! آی! این بهروز، بدجوری عاشق شهادت بود؟ از آن عاشق‌های دربدر! یک نوار روضه با خودش داشت، درمقام شهید از استاد انصاریان، همیشه بهروز به این نوار گوش می‌کرد، اشک می‌ریخت، ناله‌های فراوان، بیش از صدبار به این نوار گوش داده بود. چنان حسرتی می‌خورد در وادی شهادت، وقتی کسی شهید می‌شد این آدم زار زار گریه می‌کرد، به خدا التماس می‌کرد و مدام از روحانی گردان می‌پرسید که قیامت چگونه است، مقام شهید نزد خدا به چه شکلی است؟ برزخ چگونه است؟ عالم پس از مرگ، با عالم پس از شهادت چه فرقی دارد؟ غصه می‌خورد و گریه می‌کرد و برای شهادت به خدا التماس می‌کرد! دنیای غریبی داشت. بعد از بهروز که پشت سر من بود. ناصر سواد کوهی، ناصر معروف بود به «پسر شجاع» وقتی می‌خندید داندان‌های جلوئی اش، شبیه «شخصیت پسرشجاع» سریال کارتونی بود. شجاع و دلیر، هرجایی کار می‌پیچید، از عالم غیب می‌رسید، بچه‌ها می‌گفتند: «پسر شجاع آمد»  

در ادامه ستون، حسن زاهدیان، اصغر فیضی و...

از راست شهید بهروز مستشرق و شهید مهرداد بابائی- نشسته علیرضا علیپور

هر کسی بسته به حالش، حمایلش را بست. نیمه‌های شب حدود ساعت دوازده با ذکر دعا و تمنای قلبی خدا راه افتادیم. زدیم به جاده، قرار شد کمین‌های دشمن را که گرفتیم بچه‌های لشکر عاشورا در نبض نقطه تلاقی عملیات با ما دست بدهند، از عقبه هم نیروهای گردان مسلم وارد عملیات بشوند.

 

به یاری حق راه افتادیم، محسن پور و حسن سعد و مهران جواهریان جلوتر، پسر شجاع و حجت و قاسم عبوری و بقیه بچه‌ها، محمد علی عبوری.... عرض جاده حدود کمتر از 3 متر، تنها یک خودرو جیب می‌توانست از آن عبورکند. طول جاده تا خط راَس دشمن حدود یک کیلومتر، دویست متری که وارد جاده شنی شدیم، رسیدیم به کمین‌های دشمن، هر چند متری روی جاده، کمین زده‌اند.

 

دو سوی جاده شنی را دشمن آب بسته‌اند، هوا سرد و تاریک و ظلمانی، به اولین کمین می‌رسیم، دو عراقی قلچماق نگهبانی می‌دهند، آروم آروم نزدیک می‌شویم.

چسبیدیم به زمین و شروع کردیم به خواندن آیه مشهور وجعلنا: بسم الله الرحمن الرحیم، وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ، (دربرابرشان ديواری کشيديم و در پشت سرشان ديواری و بر چشمانشان، نيزپرده ای افکنديم تا نتوانند ديد.) اعتقاد قلبی ما این بود که دشمن دیگر«کر، کور، لال» خواهد شد.

 

نوبت اول برای دور زدن کمین دشمن رسید به حسن سعد و مهران جواهریان، آروم و بی صدا بلند شدن و خمیده خمیده رفتن نزدیک کمین، ما چسبیدیم به زمین، آماده به درگیری، وضعیت به طوری بود که تحت هیچ شرایطی تا رسیدن به خط مثلثی انتهای جاده شنی نباید درگیر بشویم.

صدای گلوله در بیاد، عراق آتش سنگینی روی سرمان خواهد ریخت، دل تو دل ما نبود. هوا سرد، بادگیر هم پوشیدیم، تجهیزات وکلاه آهنی، باکوچکترین حرکت در تاریکی شب می‌خوردیم به هم، باصدای بهم خوردن تفنگ، خوردن کلاه آهنی بچه‌ها به هم، سکوت شب می‌شکست، دشمن بیخیال خودش، دارد در سنگرکمین حال می‌کند.

مهران جواهریان و حسن سعد حالا کمین را دور زده اند، دو عراقی قلچماق گردن کلفت نشسته‌اند. مهران از پشت وارد کمین می‌شود. پشت سر نگهبان با نوک انگشت سبابه می‌زند به گردنش، نگهبان عراقی نگاهی به رفیق خودش کرد، جز رفیقش کسی دیگر نیست، سری تکان داد و پشت گردنش را خاراند، مهران دوباره زد، نگهبان برگشت، چشمش افتاد به مهران، کپ کرد و لرزید.‌ هاج واج ماند! قیافه مهران او را به وحشت انداخت.

شب قبل مهران خواسته بود سرو صورتش را اصلاح کند، یک لنج داخل گل فرو رفته بود. شده بود متروکه و من هم چون پدرم آرایشگر بود، وردست‌اش شده بودم، یک نیمچه آرایشگر، خیلی مهارت نداشتم، یک قیچی و شانه، چفیه شده بود پیش بند و کله بچه‌ها را ناکار می‌کردم. گاهی هم خوشگل از آب و گل در می‌آمدند.

مهران و محمد علی، حجت و قاسم و حسن سعد را شب قبل، اصلاح‌شان کرده بودم، مهران خیلی شوخی می‌کرد، می‌خواستم پشت سر و دور گردنش را بگیرم که کج در می‌آمد، می‌خواستم صاف کنم، همین طور می‌رفت بالاتر آخرش دور سرش تا بالای بنا گوش صاف شده و صورتش را هم صاف کرده بودم که ماسک شیمیائی بزند. مهران می‌خندید و می‌گفت: مگه می‌خواهی جاده شنی صاف کنی پسر علیپور، یک جوری خاص و ترسناک شده بود.

 

نگهبان قیافه عجیب و غریب مهران را که دید، نفهمید، این بعثی است، آمریکائی است، سرباز آلمانی است، بیچاره فکر کرد از بازرس‌های خاص حزب بعث است. دلش ریخت و داشت از ترس سکته را می‌زد.

مهران انگشت اشاره به بسوی عراقی کشید، با غیظ و غلیظ گفت: لاتحرک!

بعد یک صدایی عجیب از گلویش خارج کرد، دست اش را شبیه کارد، زیر گلوی خودش کشید، بهش فهماند تکان بخوری«پخ پخ» خیلی ترسناک، باز دوباره تکرار کرد «لاتحرک» بعد محکم یقه هر دو را گرفت و از جا بلندشان کرد، حسن هم پشت سرش «اربع سلاحک!» هردو بدون کوچکترین مقاومت اسلحه را انداختند.

به قول ما ساروی‌ها «کَتاقُوزهِ بی دَله» با آن هیکل غولش تو دست مهران شروع به لرزیدن کرد.

 مثل دو گربه بیجان، حسن و مهران این دو هیولا را کت بسته کشان کشان آوردن، تحویل دو تا دیگر از بچه‌ها دادن که به عقبه ببرند. کمین‌ها همه بدون  هیچ درگیری فتح، اسرا به عقبه منتقل شدند.

حدود ساعت سه و نیم نیمه شب به سه راهی می‌رسیم، شب است و تاریکی، هوای سرد، منتظر بچه‌های لشکر عاشوراییم که به ما الحاق، دست بدهیم و حمله را آغاز کنیم.

نفس‌ها در سینه حبس و لحظه شماری می‌کنیم، دقیقه‌ها سنگین و بی رمق می‌گذرند. خسته از انتظار، سرمان را روی زمین می‌گذاریم، لحظه‌ای چرت می‌زنیم. یک دقیقه خواب، یک دقیقه بیدار، از نیروهای کمکی هیچ خبری نیست. از گردان مسلم خبری نمی‌شود. لشکر عاشورا نیامد و صبح شد. نماز صبح را وسط سه راهی می‌خوانیم، هر یک از بچه‌ها آخرین لحظه‌های عمرشان را سپری می‌کنند، دیگر هوا رو به روشنایی رفت، منتظر درگیری سنگین هستیم. هوا روشن شد، بسم الله الرحمان الرحیم، نگهبان شیفت روز تلوتلوخوران و خواب آلوده می‌آید، کلاشینکف روی شانه‌اش می‌آید که با نگهبان‌های شیفت شب، که همه مهمان ما هستند تعویض بشوند. کمین دشمن پشت سرم، نگهبان می‌رسد و درگیر می‌شویم.

عراقی‌ها مثل مور ملخ می‌ریزند، آتش بازی شروع شد، ما چند نفر،آنها یک تیپ، میان آتش سنگین دشمن گم می‌شویم. درگیری سنگین می‌شود. من جلوی ستون، آرپیچی می‌زنم، گلوله پشت گلوله می‌آید، بچه‌ها آرام عقب نشینی تاکتیکی را آغاز می‌کنند.

محسن پور صدا می‌زنه که برگرد، محمدعلی عبوری پشت سرم، سه نگهبان که ابتدا آمده بودند، بیست متری من، جان پناه گرفته‌اند، به شدت تیراندازی می‌کنند. یا علی می‌گویم و یامهدی ادرکنی، آخرین آرپیچی را به سمت آنها شلیک می‌کنم، می‌نشینم روی زمین، هر سه در دم به درک واصل می‌شوند.

نفس نفس می‌زد و خون بالا می‌آورد

هنوز صدای شلیک از گوش ام خارج نشده، یکی از پشت سر با صدایی غریبانه که به سختی حروف را ادا می‌کنه، میگه: «هه‌ها، هه‌ها» احساس می‌کنم کسی از پشت سرم می‌خواد صدا بزنه«رضا» ولی نمی‌تواند، حروف را درست تلفظ کنه، برمی‌گردم! باتعجب محمد علی عبوری است، تیرخورده به پشت گردنش، از حنجره‌اش بیرون آمده، دو زانو افتاده، سرش پایین، نفس نفس می‌زند! خون بالا می‌آورد.

آرپیچی را انداختم. برای لحظه‌ای عاجز می‌مانم، خدایا چه کنم؟ تا دوردست روی جاده شنی هیچ کسی نیست!؟ حجت و قاسم و محسن پور و مهران کجا هستن، هیچکدام از بچه‌های شب نیستند.

محمد علی شروع می‌کند به سرفه زدن! حال غریبانه ای دارد.

آفتاب زده، هوای منطقه شب‌ها سرد، روزها گرم و سوزان! بادگیر توی تنم، خستگی شب، تشنگی اول صبح، شب را نخوابیدم، نگاه کردم به قد و قواره محمدعلی، هم وزن من است. زیر خم‌اش را گرفته، یک یا علی گفتم و انداختم روی کولم، بلند شدم راه افتادم. گلوله مثل باران می‌آید، دویدم، فاصله تا عقبه نزدیک یک کیلومتر است. دعا می‌کنم که خدایا به من توان بده، محمد علی را روی زمین نگذارم.

دشمن دارد با قناسه و تیربار و خمپاره شصت، هر چه دم دست دارد، می‌زند.

تیر از کنارم «فیس فیس، ویز ویز» رد می‌شود. از لابلای پاهام، محمدعلی روی شانه‌هام، خدا خدا می‌کنم که از عقب تیر نخورم، جاده شنی است و تیر می‌خوره به زمین، سنگی منفجر می‌شود.

روزگاری است برای خودش این لحظه‌های عقب نشینی؟!

با یک رفیق زخمی‌روی شانه‌ات! یک مرتبه دیدم محمد علی با مشت می‌کوبد به پهلوهام! مثل بچه ای که روی شانه مادرش بیتاب شده.

آروم گذاشتمش پایین، روی سرش خمیده شدم، سرش را پایین گرفتم. پقی زد و خونی که داخل ریه‌هاش رفته بود را خالی کرد. سبک شد، بلندش کردم روی شانه، یاعلی و حرکت، دو سه قدم نرفته‌ام که وای من، سوختم! گلوله خورد به باسن‌ام، برای لحظه‌ای کرخ شدم، ایستادم، داغ داغ، بعد آروم درد سنگینی پیچیبد توی تنم، نرم نرم خون داخل پوتین‌هام نشست، نیافتادم، سخت غمیگن شدم که نتوانم این بار امانت را به منزل برسانم. حرکت کردم، چند قدم که رفتم، انگار یکی از پشت سر هلم داده باشد، محمد علی بخودش پیچید، تیرخورد به کتفش، با پشت دست زد به پهلوم، یعنی دارم خفه می‌شوم، تیر خوردم، من را بیار پایین.

بین دو پا، سرش را پایین گرفتم، خون حلق اش را که داخل ریه‌هاش پر شده بود، دوباره خالی کرد، گلویش تیر خورده بود و خون از داخل حنجره اش وارد ریه‌هاش می‌شد. سبک که شد، بلندش کردم، سرتاپا همه خونی شده‌ایم، درد تیر، سختی کول کشی محمدعلی، حال خرابش، بی خوابی و تشنگی، کلافه شده‌ام.

به هر سختی محمدعلی را می‌کشم تا زنده برسانم عقب و تحویل دو برادرش بدهم.

هر چند متر یک بار می‌گذاشتم روی زمین، سرفه می‌کرد، حال که می‌آمد، دوباره حرکت می‌کردیم. دیگر انتهای راه بودیم. محمدعلی خیلی بی رمق تر از همیشه، زد به پهلوم‌هام، گذاشتم اش پایین، حالش لحظه به لحظه بدتر می‌شد، نشستم روی زمین، درد گلوله در تمام وجودم پیچید.

خیلی آروم نشستم، انگار نه این که وسط معرکه جنگ و زیر باران خمپاره و گلوله ام، محمدعلی را به آغوش گرفتم. دستی به صورتش کشیدم، بدنش می‌لرزد، اشاره کرد که رضا دیگه من را بزار روی زمین و برو از معرکه بیرون، محمدعلی آموخته بود که لحظه آخر چگونه این جهان خاکی را ترک کند، شاید می‌خواست تنها و غریبانه تر مانند مولایش امام شهیدان، حسین (ع) تشنه و غریب زیر باران گلوله‌ها شهید بشود.

خمپاره شصت «گُپ گُپ گُپ» اطراف ما می‌خورد زمین، گلوله پشت هم می‌آمد، در لحظه  معرکه عاشورا برای من تجسم شد. محمدعلی همین طورکه توی بغلم بود یک تیردیگری خورد به پهلوش، قلب ام آتش گرفت و گریه افتادم. ازعمق وجودم فریاد کشیدم، نامرد مردمان صبر کنید، صبر کنید، یزیدیان، مهلت بدهید آخرکه این رفیق ام دارد شهید میشود، صورتش را بوسیدم. گفتم: تنهات نمی‌گذارم رفیق، تا آخرش باهات هستم. محمدعلی جان ما با هم رفیقیم، رفیق که نامردی نمی‌کنه، بیاد وسط معرکه رفیق اش را رها کنه، من هستم رفیق، تا آخر دنیا... محمدعلی به پایان زندگی نزدیک شده بود، توی بغلم محکم فشردمش، پیشانی اش را بوسیدم، دستی به موهاش کشیدم و بوییدمش، آروم چشماش بازکرد، خم شدم و بوسیدمش، نگاهش کردم، نرم و ملایم خندید.

گفتم: محمدعلی جان قیامت من و یادت نره، فراموشم نکنی پسر، بدون من بهشت نری، یادت نره محمد علی، دستم را گذاشتم تو دست اش، شروع کردم به خواندن شهادتین: «أشْهَدُ أنْ لا الهَ الّا اللَّه و أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه.. محمدعلی آروم ادا می‌کرد. برای بار آخر بوسیدم و گفتم: محمد علی قول بده قیامت فراموشم نکنی.

محمد علی عبوری دیگر آروم شده بود، نه دردی، نه سرفه ایی، آروم تو بغلم، مثل کسی بود که هزار سال خوابش برده باشد. گذاشتم اش روی زمین و دستی به صورتش کشیدم، وسط آن معرکه گلوله باران، دلم ازش کنده نمی‌شد. بلند شدم، خدا حافظی کردم. دویدم سمت خاکریز، وارد خط شدم.

 

 

محسن پور، قاسم عبوری، برادر محمدعلی و علی اکبر نژاد با هم جلوی سنگر نشسته اند، سرتا پا خونی و داغونم، قاسم عبوری گفت: رضا چی شده؟

گفتم: محمدعلی شهید شده! چند متر آن طرف خاکریز آوردم، برو آنجاست. برید بیاریدش که عراقی‌ها پاتک کنند، محمدعلی آنجا گم  می‌شود. زود بیارید تا شب نشده.

قاسم گفت: محمد علی زنده است؟

شهید محمدعلی عبوری

 انگار حرفای من را متوجه نشده باشه، گفتم: نه تمام کرده، من تا این پشت خاکریز، بیست سی متری آوردم، اینجا شهید شد. اول فکرکرد من گفتم: زخمی‌شده است.

من هم نباید همان اول می‌گفتم، هول شده بودم از خستگی و سختی بریده بودم.

قاسم مکثی کرد و نگاهی به سرتاپای خونی من انداخت، شاید دنبال خون برادرش روی شانه‌های من می‌گشت. یا آستانه تحملش را بالا می‌برد. نمی‌دانم. داغ برادرش، داغ محمدعلی برادر بزرگترش را داشت تجسم می‌داد به خودش که خبر شهادت محمدعلی را به حجت الله یا به مادر و پدرش چگونه ابلاغ کند؟!

خبری که قلب مادرش را می‌شکست و کمر پدرکارگرش را خمیده تر می‌کرد.

قاسم گفت: رضاجان تو برو، بسپارش به من، رفتم، من نیز از فرط خستگی و خون ریزی چشم‌هام سیاهی رفت و افتادم، بچه‌ها تا شب نشده من را بردند بیمارستان امام سجاد، در همان نزدیکی‌های خط فاو، بچه‌های بهداری فوری انداختند روی تخت و شروع به مداوا کردند.

تیر از یک سمت باسن ام خورده بود، از سمت دیگر خارج شده بود، شستشو دادند و پانسمان کردند، آمپول ضد درد و کزاز، یک وراندازی به من کردند و گفتند: فوری باید به بیمارستان شهید بقایی اهواز اعزام بشوم.

آمبولانس آماده بود، سوت زدند که این رزمنده زخمی‌را هم ببرید، زخمی‌های دیگر هم عقب و جلو آمبولانس ولو شده اند.

گفتم: حاشا و کلا، من که چیزیم نیست، برای چی باید دردسر درست کنم؟! بیخیال، آخ گفتم و از تخت پایین پریدم. پوتین‌هام بوی خون خشکیده می‌داد، پوشیدم، کمی‌سرگیجه داشتم، به آن اعتناء نکردم.

ترکش به چشم و سرش خورد

رفتم خط مقدم، جایی که بهش تعلق داشتم. غروب شده بود که رسیدم مقر گردان مسلم، بچه‌ها گفتند: رضا! خبر قاسم را داری؟

گفتم: نه، خوب حالا چه خبره؟ گفتند: بعد از فرستادن جنازه محمد علی به معراج، هر چه بچه‌ها اصرار که باید با جنازه برادرش برگرده! برنگشت، محمد علی را که بردند، جلوی سنگر نشسته بود، یک خمپاره آمد، ترکش خورد به چشم و سرش، قاسم و فرستادن بیمارستان اهواز، خبر زخمی‌شدن قاسم حالم را بهم ریخت، رفتم داخل سنگر افتادم. صبح روز بعد از حجت ماجرا را پرسیدم؟

 گفت: بله زخمی‌شده.

گفتم: چرا حالا تو عقب بر نمی‌گردی؟

برادر سوم هستی خانواده به شما نیاز داره،

گفت: اگه بنا باشه هر کدام از ما برای خانواده‌اش اتفاقی بیفته و جبهه را خالی کنه، دیگر کسی باقی نمی‌مونه، برای خانواده همین که خدا هست، امام هست، مادر پدرهای شهدا همه هستند.

گفتم: ما که حریف‌تان نمی‌شویم. این گذشت دو روز بعد خبر آوردند که قاسم در بیمارستان تبریز شهید شد.

پیکر مطهر شهید ابوالقاسم عبوری

گفت: تلاش کن که دو برادر را با هم تشییع کنند

حجت الله آمد به من گفت: رضا تو که پدرت تو بنیاد شهید ساری است، برویم اهواز زنگ بزنیم، محمد علی را تشیع نکنند که جنازه قاسم برسه، اگه بنا باشه خانواده یک بار محمد علی را تشیع کنند، باز دوباره یک هفته بعد قاسم را تشیبع کنند چند هفته بعد هم نوبت به من برسه! واویلا می‌شود برای مادرم! سکته می‌کند، پدرم از پا در می‌آید. مادرم را داغ برادرها خواهد شکست. خواهد کشت. باید در شرایط سخت و سخت‌تر یکی را انتخاب کرد. نام مادرمحترمه شهیدان «صدر» خانم مومن و جلیله و با ایمان و به تمام معنا زنی است از تبار عاشورائیان، پدرشان، حسن آقا، در بازار روز ساری مرغ فروشی داشت. بسیار با ایمان و باتقوا، اهل فولاد محله ساری هستند.

گفتم: باشه، پریدم داخل سنگر و کوله ام را برداشتم، مهران جواهریان هم آمد با عجله رفتیم.

خستگی و درد گلوله، شلوارم از پشت همینطور هنوز خیس خون بود. روحیات حجت الله داغون، مهران بهم ریخته، رسیدیم به ایست بازرسی دارخوئین، ما بی حوصله، این بچه‌های ایست بازرسی هم ما را شروع کردند به بازرسی بدنی، عصبانی شدم روی سرشان داد و فریاد کردم!

گفتم: چی شده برادر من؟ تو این گرفتاری، شما هم منافق گیرآوردین، یکی دست را از کوله پشتی من بیرون آورد و سه چهار تا گلوله گرینف نشان مسئول شان داد، داد زد، بیا این هم سند، این هم مدرک!

گفت: شما منافقید، بگیر و ببند، درگیر شدیم. ما را دستبند زدند، کوتاه آمدیم و افتادیم به خواهش و تمنا، هرچه گفتیم: چه بر ما گذشته اصلا باور نکردند. ای وای برما، ما را دست بسته انداختند عقب تویتا، گفتم: پسرجان، این دوست ما برادراش شهید شدن، ما می‌خوایم بریم زنگ بزنیم که تشیع نکنند، تا برادر بعدی جنازه اش برسه، من پدرم بنیاد شهیدی است. ما بچه‌های گردان مسلم هستیم. لشکر 25 کربلا. مازندرانی. ساروی. شمالی، ما تیربار که ندزدیدیم، شب قبل ترعملیاتی بود، گلوله تو کوله ام جا مانده، بخدا ما رزمنده پاک و آدم حسابی هستیم. خدایا عجب سرنوشتی، این دیگر چه گرفتاری است، من و حجت الله عبوری و مهران جواهریان، بی خود و بی جهت روانه زندان اهواز شدیم.

نه قاضی نه محکمه‌ای، جدی جدی ما را منافق حساب کردند؛ بدون تفهیم اتهام انداختن گوشه بازداشتگاه و درب آهنی‌اش را قفل زدند.

حالا نمی‌دانیم کجا هستیم، با چه کسی روبروییم که حرف مان را بزنیم.

ثانیه به ثانیه درد روحی و جانی ما بیشتر می‌شد، هر دقیقه بازداشتگاه یک قرن می‌شد.

داشتیم خفه می‌شدیم. حجت کلافه و درمانده، مهران مشت می‌زد به دیوار سلول، ظهر شده و مانند سه تا شیر زخمی‌گرفتار قفس آهنی.

بدون مهر و آب وضو، نماز ظهر را خواندیم.

لحظه‌ها سخت و سنگین، گیج و پریشان می‌گذشت.

غروب شده بود از گرسنگی نای نداشتیم، یک مسئولی آنجا بود، آمد، به نظر انسان شریفی بود، درد دل ما را که شنید، سریع یک تلفن برای ما آماده کرد، زنگ زدیم قرارگاه ،حاج کمیل از شانس ما پشت خط آمد و ماجرا را که شنید، یک ساعت طول نکشید آزاد شدیم.

گفت: جلوی زندان باشید، خیلی زود ماشین آمد سراغ ما و رفتیم و تماس گرفتیم، برنامه ریزی شد و برگشتیم خط. کنار مرداب جایی که یک لنج فرو رفته، کنارش زمین خشکیده بود. داخل لنج یک آرایشگاه بود. غروب وقتی رفتم داخل لنج، لحظه غم‌انگیزی برای من تداعی شد، موهای محمد علی و قاسم را دیدم که قبل عملیات اصلاح کرده بودم، روحم را گداخت. خیلی غم انگیز بود.

دو سه روزی گذشت و گردان محمد باقر آمد و ما برگشتیم شمال، تشیع جنازه محمد علی و قاسم به آن صورت که زنگ زده بودیم نشد، هر کدام جدا به فاصله دو سه هفته از هم تشیع می‌شوند.

محمد علی را با همان لباس رزم تشیع می‌کنند، با همان لباس دفن می‌کنند. هنوز چهل روزی از این ماجرا شهادت دو برادر نگذشته که خبر می‌دهند! بناست دو اتوبوس حامل رزمنده‌ها از نکاء به سمت جبهه‌ها بروند، سپاه برنامه ریزی می‌کند که مردم در میدان خزر ساری آنها را بدرقه کنند.

تیر به پیشانی‌اش زدند

از طرفی منافقین برنامه ترور رزمنده‌ها را در دستور کارشان  می‌گذارد.

حجت الله عبوری برادر دو شهید محمدعلی و قاسم از بچه‌های اطلاعات عملیات سپاه ساری، به همراه چند نفر به میدان خزر می‌آیند که جلوی ترور را بگیرند، برنامه منافقین انفجار ماشین‌های حامل رزمندگان است، می‌خواهند با انفجار کاری کنند که بچه‌ها به جبهه نرسند.

حجت در میدان خزر یک موتورسواری را می‌بیند، بهش مشکوک می‌شود. حجت که جلو می‌رود! منافقین همراه که در گوشه و کنار کمین زده‌اند، با حجت الله درگیر می‌شوند. حین درگیری یکی از منافقین یک گلوله به پیشانی حجت شلیک می‌کند.

حجت الله برادر سوم خانواده عبوری‌ها هم به دو برادر شهیدش ملحق می‌شود.

ردیف نشسته برادران شهید عبوری 

در کمتر از چهل روز سه برادر از بزرگ به کوچک شهید می‌شوند، برادر اول، محمد علی، دوم قاسم، سوم حجت الله، تا همین چند وقته برادر چهارم خانواده عبوری‌ها شهردار حزب‌اللهی ساری بوده، شهرداری که بچه‌های بسیجی شاید کمتر ببینند. با همان اخلاص برادرهای شهیدش، شهردار ساری بود.  

بعد از این ماجرا، ماه رمضان هم از راه می‌رسد، «سید محمد رضوی جمالی» روحانی گردان مسلم ابن عقیل(ع) هنگام خواندن دعای جوشن کبیر شهید می‌شود. حسن سعد و بهروز مستشرق، ناصر سوادکوهی معروف به پسر شجاع نیز درعملیات‌های بعدی، همه شهید می‌شوند..

روحانی شهید سید محمد رضوی جمالی

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: بازدید از این مطلب : 2918
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
جمعه 21 تير 1392
 

 

کمیل ایمانی عضو شورای فرماندهی لشکر 25 کربلا سردار شهیدی است که با سن 22 سالگی، 2 هزار و 502 روز سابقه جبهه و جنگ دارد.

به گزارش فارس،  تولد سردار کمیل ایمانی در 20 تیر سال 45 و شهادتش در 19 تیر 1367 است و این سردار سوادکوهی 2 هزار و 502 روز سابقه جبهه و جنگ دارد و این در حالی است که تنها 22 سال سن داشت و طول دفاع مقدس هم 2 هزار و 900 روز بوده است.
 
شهر زیراب سوادکوه با یادمانی از این سردار متین و مودب و مهربان آذین شده است و عطر خوشبوی او در میانه تیر هر سال که سالروز تولد و شهادتش است یادآور جوانانی از این سرزمین است که جان‌شان را در طبق اخلاص گذاشتند و زندگی خود را در دفاع مقدس معنا کردند تا مسیر عزت و سرافرازی برای ما روشن و هموار شود.
 
«ممشی» سوادکوه؛ محل تولد یک سردار
 
سردار پرویز (کمیل) ایمانی در 20 تیر 1345 در روستای "ممشی" سوادکوه متولد شد.
 
با نگاهی به نمرات مقاطع تحصیلی هیچ تجدیدی را نمی‌بینیم و گاهی هم از شاگردان ممتاز با معدل بالاتر از 17 بود.
 
با پایان سال تحصیلی چهارم دبستان به شهر زیراب کوچ کردند و در جوار امامزاده عبدالحق و سپس امامزاده ابوطالب زیراب سکنی گزیدند.
 
در مدارس شهداد، مدرسه راهنمایی سعدی، امیر معزی، آیت الله کاشانی زیراب سوادکوه درس خواند.
 
سال‌های دبیرستان وی همزمان با آغاز انقلاب و جنگ تحمیلی همراه بود.
 
نخستین اعزام به مریوان
 
در آذر سال 61 برای آموزش نظامی به پادگان منجیل رفت و پس از 34 روز در نخستین اعزام با لباس بسیجی به جبهه غرب کشور در مریوان اعزام شد.
 
در اردیبهشت سال 62 به مدت بیش از 3 ماه به جبهه‌های حق علیه باطل در کامیاران رفت و در مهر 62 با اصابت گلوله مستقیم توسط گروهک‌ها از ناحیه پا زخمی شد و در 26 آذر 62 با تشکیل پرونده در سپاه ساری به عنوان نیروی رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد.
 
دامادی که بسته حنایش را باز نکرد
 
با آموزش تخصصی تخریب در سپاه یکم ثار الله تهران به عنوان مربی در گردان تخریب لشکر 25 کربلا انتخاب شد و در 9 آذر 62 هم زمان با میلاد رسول اکرم (ص) با لباس سبز پاسداری در مراسمی ساده در سن 19 سالگی ازدواج کرد و بنا بر گفته مادرش به احترام همرزمان شهیدش بسته حنای حنابندان خود را برای جلوگیری از شادی مضاعف باز نکرد.
 
در ماه‌های پایانی سال 65 به خانه سازمانی پادگان شهید بهشتی اهواز کوچ کرد و در زمستان سال 65 و قبل از عملیات کربلای چهار معاون عملیاتی و آموزشی گردان تخریب لشکر 25 کربلا شد.
 
فعالیت در بخش آمار سپاه ناحیه مازندران، اعزام به جبهه‌های جنوب در مقر لشکر 25 کربلا در هفت تپه، سقوط اتومبیل در گردنه‌های صعب‌العبور بانه و مجروح شدن شدید وی، شیمیایی شدن در عملیات والفجر 10 در منطقه حلبچه و فرماندهی گردان تخریب را در سنین 20 و 21 سالگی تجربه کرد.
 
مین ضد تانکی که قایق‌ها را منفجر کرد
 
درایت و خلاقیت و تعامل فکری و اقدامات موثر عملی کمیل ایمانی را که از ماه‌های پایانی سال 62 نام خود را از پرویز به کمیل تغییر داده بود، به عنوان عضو شورای فرماندهی لشکر 25 کربلا یکی از یزرگ‌ترین و عمل کننده‌ترین لشکر ویژه پیاده جنگ شد.
 
ابتکار عمل وی در استفاده از مین ضد تانک که فقط در خشکی عمل می‌کرد در دریا که موجب نابودی قایق‌های دشمن را فراهم آورد، از خلاقیت‌های وی محسوب می‌شود.
 
حضور در عملیات‌های؛ والفجر چهار، شش، هشت، 10 و قدس یک، دو، کربلای یک، دو، چهار، پنج و 10، بیت‌المقدس هفت و عملیات‌های تخریب و تک‌های ضربتی، پاتک‌ها و چندین عملیات بزرگ و کوچک در کارنامه شهید سردار کمیل ایمانی خودنمایی می‌کند.
 
دائم الوضو بودن فرمانده تخریب
 
مقالات مذهبی و سیاسی کمیل ایمانی و کتا‌ب‌های موجود در کتابخانه او از بزرگانی مانند؛ مطهری، شریعتی، قرائتی، دستغیب، رفسنجانی بیانگر مطالعات و اندیشه‌ها و باورهای این شهید است.
 
روبه‌رو شدن همیشگی با شهادت در گردان تخریب باعث شد تا دائم الوضو بودن و بیان ذکر خدا را دائما انجام دهد و آن را به گردان تخریب سفارش کند.
 
2502 روز سابقه جبهه
 
77 ماه با لباس پاسداری و شش ماه و 12 روز با لباس بسیجی در مناطق جنگی غرب و جنوب حضور موثر داشت و چهار بار مجروح شد که آخرین آن در عملیات بیت‌المقدس هفت پس از آنکه همه نیروها از پل گذشتند به همراه دو همرزم خود با انفجار پل که دشمن را پشت کانال‌های پر از آب و عمیق منطقه شلمچه زمین گیر کرد و در حال نوشیدن آب دور هم بودند که بر اثر اصابت خمپاره، علی‌اکبر بخشیان و محمود بکایی شهید شدند و برخورد خمپاره به ستون فقرات در ناحیه پشت و کمی بالاتر از کمر کمیل ایمانی موجب قطع نخاع شدنش شد و پس از 23 روز در 19 تیر 67 و 24 ساعت مانده به پذیرش قطعنامه 598 در سن 22 سالگی به شهادت رسید.
 
در هنگام شهادت دو دختر به نام‌های مطهره یک ساله و معظمه که در شکم مادرش بود، داشت.
 
پیکر شهید کمیل ایمانی با تشییع باشکوه مردم سوادکوه در گلزار شهدای امامزاده عبدالحق زیراب بنا بر وصیتش به خاک سپرده شد.
 
شهیدی که تنها یکبار با خودکار قرمز نوشت
 
‌مادر شهید می‌گوید که کمیل همواره با خودکار آبی یا مشکی نامه می‌نوشت و می‌گفت آخرین نامه خودم را با خودکار قرمز می‌نویسم.
 
به شوخی می‌گفت که تا حالا با قرمز ننوشته و این شانس را نداریم که آخرین یادداشت داشته باشیم.
 
آخرین سفرش را تنها به جنوب و مناطق عملیاتی رفت و همسرش پس از چند روز به اهواز رفت و روی طاقچه خانه‌اش یادداشتی با خودکار قرمز دید که در آن با نام بردن از امامزاده عبدالحق زیراب از همسرش خواست سلامش را به همه برساند.
 
سردار کمیل ایمانی اهل افراط و تفریط نبود
 
یار علی ایمانی که شش ماه را در کنار برادر فرمانده‌اش در جبهه بود در سوادکوه که در حاشیه بزرگداشت سالروز شهادت سردار شهید کمیل ایمانی در گلزار شهدای امامزاده عبدالحق زیراب که با تلاش کتابخانه عمومی سردار کمیل ایمانی زیراب برگزار شده بود، با اشاره به اینکه کمیل ایمانی را با نماز شب و عباداتش می‌شناسند، افزود: سردار کمیل ایمانی فرقی بین من و دیگران باقی نمی‌گذاشت و اهل افراط و تفریط نبود.
 
برادر سردار شهید کمیل ایمانی با تاکید بر ابتکار و خلاقیت این شهید، یادآوری کرد: سردار کمیل ایمانی یک تئوریسین بود و در طراحی مین "والمر" به من گفت که دوست دارم در بخش میانی بدنه مین عکس من در داخل آن طراحی شود.
 
خانواده شهید کمیل ایمانی تابع ولی فقیه است
 
وی با تاکید بر اینکه خانواده شهید کمیل ایمانی به هیچ حزب و جریان سیاسی متصل نیست، خاطرنشان کرد: ما خانواده شهید کمیل ایمانی تابع ولی فقیه هستیم و به هیچ گروه سیاسی وابستگی نداریم و در مسیر آرمان‌های نظام اسلامی گام بر می‌داریم.
 
یار علی ایمانی به بیان خاطره‌ای از شهید سردار کمیل ایمانی اشاره و یادآوری کرد: برای آشنایی با میدان مین به همراه سردار کمیل به منطقه کارخانه نمک رفته بودیم که با صدای خمپاره 60 که تا نزدیک شدن به زمین بی‌صدا است به سوی زمین‌خیز رفتیم که در حال بلند شدن دردی را در پهلویم احساس کردم و دست شهید کمیل را به صورت پنجه گربه‌ای در زیر شکمم مشاهده کردم و بعد از پرسیدن دلیل این کار مین گوجه‌ای را در زیر شکمم مشاهده کردم که اگر سردار کمیل در حال خیز برداشتن متوجه مین گوجه‌ای که به سختی قابل مشاهده بود، نمی‌شد چیزی از من باقی نمی‌ماند.
 
شهیدی که مرخصی 30 روزه ماه رمضانش 3 روزه به اتمام رسید
 
منوچهر ایمانی برادر دیگر سردار شهید کمیل ایمانی با بیان خاطره‌ای از ماه رمضان شهید سردار کمیل ایمانی به مرخصی وی برای روزه گرفتن در کنار خانواده اشاره کرد و گفت: سردار کمیل برای روزه گرفتن در کنار خانواده، تصمیم گرفت تا یک ماه در کنار خانواده بماند ولی سه روز بعد از ماه رمضان از هفت تپه به سپاه سوادکوه زنگ زدند و ما به آزادمهر که مقر سپاه سوادکوه بود رفتیم و سردار مرتضی قربانی از کمیل خواست تا فردا به هفت تپه برود.
 
برادر شهید گفت: کمیل به فکر اینکه عملیاتی در پیش هست سه روز بعد از ماه رمضانی که دلش می‌خواست 30 روز بماند به مناطق عملیاتی بازگشت.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: بازدید از این مطلب : 2763
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
جمعه 21 تير 1392

دومین شب مراسم مناجات خوانی ماه مبارک رمضان در مسجد ارک تهران با نوای حاج منصور ارضی برگزار شد. 

گزیده ای از سخنان حاج منصور ارضی در شب دوم ماه رمضان:
 
*کسانی که بخواهند به رحمت واقعی که شاید رحمت خاص هم باشد برسند باید از یک کانال بیشتر رد نشوند و آن هم رضایت خداست. در دعاهای ماه مبارک رمضان این موضوع هست، بحث رضایت خدای متعال! اطاعت اوامر امام مفترض الطاعه ما را به رضایت خدا می رساند. 
 
*طرف 1000 تا علی علی میگوید ریشش هم از من تو بلند تر است ولی اصلا کاری با علی ندارد. اطاعت نیست. ولایتمدار نیست. اما تو یک علی میگویی و دنبال این آقا هستی! 
 
*حالا یک عبادتی را انجام دادی ولی اطاعت نکردی. عبادت کردن که ملاک نیست همه عبادت می کنند حتی حیوانات. یسبح لله ... اما اگر عبادتت رنگ اطاعت باشد افضل موجوداتی! وقتی نگاه می کنیم در دعای جامعه کبیره به ما آدرس می دهند! می گوید یک سری چراغ ها مهم است! خودتان را گول نزنید! حتی اگر می خواهید سینه هم بزنید باید برای رضایت خدا باشد. 
 
*در این شب ها باید تمرین کنید. اگر حالا احياناً دست كسى به تو خورد تو زودتر عذر خواهى كن. جای تو را گرفت؟ اشکالی ندارد. در این رابطه هر چه ما نگاه کنیم که خرسندی و خوشنودی خدا در چه هست بهتر است. بدانید رضی الله عنه و رضوا عنه اولئک حزب الله.. چه کسانی حزب الله هستند؟ كسانى كه بدنبال رضايت خدا باشند. بعدش هم می گوید الا ان حزب الله هم المفلحون. این نکنه بسیار مهم است.
 
*یكى از مصاديق رضايت خدا اين است كه ببينى امام زمانت از تو چه ميخواهد؟ امام زمان فكر تو بوده از سال ٢٥٦ - ٢٥٥ كه تشريف بردند، نيرو چيدند كه هيچ كسى منحرف نشود! بعد آقایی آمده ميگوید چرا ما بايد از علما و مراجع تقليد كنيم؟ خدا به او اجازه نداد ما که عددی نیستیم. این ها می خواهند امام زمانی را به ما معرفی کنند که دربه در بیابان هاست. این تفکر دوزار هم نمی ارزد.
 
*ما امام زمانى را قبول داریم که گفته حلال و حرام را از علما و مراجع یاد بگیرید. روزه دار و نماز خوانی که مقلد یک مرجع نباشد دوزار نمی ارزد! 
 
*چندبار گفتم دومین رضایت، رضایت پدر مادرت است! باید رضایتشان را داشته باشی! والا بی فایده است! کسی که این همه زحمت بکشد 17-18 ساعت روزه بگیره نماز اول وقت بخواند قرآن بخواندان وقت هیچی به هیچی! نه امام زمانش از او راضی باشد و نه پدر و مادرش! پس اگر ميخواهی به رحمت خدا برسى و از ماه رمضان سرحال بيرون بيایى؛ يكي از راه هایش اين است كه رضايت امام زمان را داشته باشی.
 
 
شعر مناجات
 
خراب آمده‌ام تا کنی تو آبادم
 
هزار شکر نگفتم، ز چشمت افتادم
 
خراب باده‌ی عفوم ببخش رسوا را
 
مُقرّ و معترفم از هزار بیدادم
 
مدد نمی‌شوم آقا به غیر دستانت
 
بگیر دست مرا با تمام ایرادم
 
به نور وجه تو سوگند سخت محتاجم
 
که هر چه آبرویم داده‌ای ز کف دادم
 
من از عقاب تو سوی خودت گریزانم
 
گناه می‌کنم و باز می‌کنی یادم
 
همیشه بنده‌ی در بند خود صدایم کن
 
خدا نکرده نکن از اطاعت آزادم
 
اگر چه سوی تو آلوده دامن آمده‌ام
 
ولی به اسم تو سوگند پاک بنیادم
 
میان این همه مهمان بعید می‌دانم
 
که مفتضحم بکنی در میان افرادم
 
نشاندی‌ام به کنار خداییان اما
 
 هزار مزه ندارد سکوت و فریادم
 
به زیر بار خود افتاده بودم اما زود
 
رسید دست عطای کسی به فریادم
 
سحر گشود به رویم تمام درها را
 
دمی که ناله‌ی رب‌الحسین سر دادم
 
چه سود می‌بری از کیفر محب حسین
 
من آن بدم که دلم را به کربلا دادم
 
 
 
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , مــــــداحــــــى , ,
:: بازدید از این مطلب : 2864
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
جمعه 21 تير 1392

 

*رضایت خدا در رضایت اهل بیت علیهم السلام است چون مسیر الله مسیر اینها است و اینها از این مسیر هیچگاه خارج نمی شوند. حالا متوجه می شویم که چرا خداوند می فرماید رضایت من در رضایت حضرت زهرا(س) است. می توانست بگوید که رضایت من در رضایت امیرالمؤمنین است ولی شاخصه و محور را معین کرده است. این در ولایت مداری است. این در ولی الله الاعظم شناسی است. در دعای امام زمان آمده است که عرفتنی بنفسک، برای شناخت خدا اول باید خود را شناخت.
 
*ما چگونه می توانیم رضایت امام زمان و اهل بیت را به دست بیاوریم؟ باید رضایت خدا را کسب کنیم و اگر این رضایت را به دست آوریم به رحمت خدا می رسیم. این دعایی است که باید بخوانیم و حاجت بخواهیم. اگر کسی بخواهد رضایت امام زمان ارواحنا فداه را کسب کند با نماز در جمکران کسب نمی شود. ما باید طلب مغفرت و آمرزش کنیم.
 
*دروغ گفتن و غیبت هایی که کردیم، این ها مورد رضایت خداوند نیست. باید برای اینکه آدم شویم از خدا بخواهیم. سحر ها اگر زودتر بیدار شویم خوب است که به نماز شب هم برسیم هرچند که در این ماه خواب هم عبادت است!
 
*ان شاءالله بتوانیم خودمان را به خدا نزدیک کنیم. و هر چه به خدا نزدیک تر شویم احساس می کنیم که چقدر دوری از معاصی و جلب رضایت پدر و مادر و همان طور رضایت امام زمان را باعث می شود.
 
*امام زمان می فرماید رضایت من در نماز مستحبی نیست. اگر نماز واجب را هم که می خوانیم باید از یک مرجع تقلیدی که مشخص شده تقلید کنیم.سخت ترین عمل را هم اگر انجام دهیم باید همان طوری باشد که علمایی که درس فقه خوانده اند گفته اند نه من و تو.
 
*اگر مرجع تقلید نداشته باشی امام حسین علیه السلام هم قبولت ندارد. مرجع تقلید نداشته باشی پاک نیستی هر چقدر هم گریه کنی و سینه بزنی.   
منبع: عقیق
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2081
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 20 تير 1392

به نقل از ایسنا، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخشی از بیاناتی که در مراسم افطاری بیست‌و‌سوم ماه رمضان سال 1376 در دیدار تعدادی از دانشجویان تشکّل‌های اسلامی داشتند یادآور شدند: این حالاتی که شما در کسانی مثل امام رضوان‌اللَّه‌علیه در سنین بین هشتاد و نود سالگی می‌بینید، ادامه‌ حالات جوانی ایشان است. چون امام، تقریباً 79 ساله بودند که به ایران آمدند و جمهوری اسلامی شروع شد؛ یعنی امام از نزدیک هشتاد سالگی این مسوولیت‌های سنگین را شروع کرده‌اند! وقتی که همه‌ انسان‌ها در این سنین، بازنشسته می‌شوند و اهل افتادن در یک گوشه و در بستر و بی‌رغبتی و بی‌نشاطی نسبت به همه‌ کارها؛ امام در آن سن، بزرگترین کارهای عالم را شروع کردند. اداره‌ یک کشور، بلکه ایجاد یک نظام و قدم به قدم پیش بردن این نظام! این از جهت مشاغل و مسوولیت‌های مهم.

ایشان ادامه دادند: امام رضوان‌اللَّه‌علیه، از جهت معنوی هم همین‌طور بودند. بنده این را مکّرر گفته‌ام. معمولاً امام در ماه رمضان، دیدار نداشتند. البته ما گاهی بین ماه رمضان می‌رفتیم و با ایشان ملاقات می‌کردیم - افطاری، یا به دلیل دیگری پهلوی ایشان بودیم؛ یک بار یا دو بار - اما غالباً مردم ایشان را نمی‌دیدند؛ ما هم کمتر از معمول می‌دیدم. بعد از ماه رمضان که انسان ایشان را می‌دید، در یک دیدار و ملاقاتی که با مردم حرف می‌زدند، آدم به طور محسوس می‌فهمید که ایشان در این یک ماه، نورانیتر شده‌اند آدم، این را حس می‌کرد. پیرمرد هشتاد و چند ساله - نزدیک نود ساله - این یک ماهه حرکت می‌کرد و پیش می‌رفت! همیشه در حال حرکت بودند؛ امّا ماه رمضان، بیشتر و جدّیتر! چون میدان، میدان مناسبتری است.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2488
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 20 تير 1392

اغلب مردم کسی را که کمتر صحبت می کند و یا کمتر می خندد و سرش در گریبان خود است و... و مثلا دائما روزه است و عبادات فردی اش و احوال فردی خودش را مهم تر می داند، متدین تر و او را به نجات نزدیک تر می دانند. در حالی که . . .

 

حجت الاسلام  شهاب مرادی ، نشانه های اهل بهشت را این چنین بیان میکند:

 برخی صفات کریمه از عبادات مستحبی موثرتر و نجات بخش ترند هرچند این طور به نظر نیاید.

در شرایط گوناگون این چنین است؛ مثلا اگر دست انسان از عبادت ها و ریاضاتِ شرعیِ خاص و نوافل، کوتاه باشد، این صفات و خُلقیات در ترقی معنوی انسان و سعادت دنیا و آخرت او تاثیری بیش از تصور رایج ما دارد.

اغلب مردم کسی را که کمتر صحبت می کند و یا کمتر می خندد و سرش در گریبان خود است و... و مثلا دائما روزه است و عبادات فردی اش و احوال فردی خودش را مهم تر می داند، متدین تر و او را به نجات نزدیک تر می دانند. در حالی که انبیاء عمده وقت شان را در اجتماع و سر و کله زدن با مردم؛ آن هم بیشتر "مردم هدایت نشده" می گذراندند و "سخن گفتن" را از "سکوت" لازم تر و ارجح می دانستند و اساسا انبیاء عظام از جانب خدای متعال، مکلّف به "سخن گفتن" و ارتباط و تعامل بودند، نه سکوت و انزوا! اما بشر همیشه احساس کرده دوری از جامعه به دینداری نزدیک تر است شاید زمانی هم این طور بوده اما با ظهور دین کامل؛ اسلام ناب؛ دینی که زندگی اجتماعی در آن بسیار مهم است و تعامل صحیح و سازنده با مردم اهمیت فراوان دارد، جامعه گریزی فقط یک انحراف است و یک فرار.

این رشته سر داراز دارد به همین مختصر اکتفا می کنم و یک روایت برای نجات و سلامت بیشتر در تعامل با جامعه تقدیم می کنم:

این فرمایش نورانی امام زین العابدین؛ علی بن الحسین علیه السلام است:

 أرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فیهِ كَمُلَ إسْلامُهُ، وَ مَحَصَتْ ذُنُوبُهُ، وَ لَقِیَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَنْهُ راض:

[۱] وِقاءٌ لِلّهِ بِما یَجْعَلُ عَلى نَفْسِهِ لِلنّاس،

[۲] وَ صِدْقُ لِسانِه مَعَ النّاسِ،

[۳] وَ الاْسْتحْیاء مِنْ كُلِّ قَبِیح عِنْدَ اللّهِ وَ عِنْدَ النّاسِ،

[۴] وَ حُسْنُ خُلْقِهِ مَعَ أهْلِهِ.

 هركس داراى چهار خصلت باشد، ایمانش كامل، گناهانش بخشوده خواهد بود، و خداوند را در حالی که از او راضی و خشنود است ملاقات خوهد کرد:

۱.  تقواى الهى به طورى كه بتواند بدون توقّع و چشم داشتى، نسبت به مردم خدمت نماید.

۲.  راست گویى و صداقت نسبت به مردم در تمام موارد زندگى.

۳. رعایت حیا نسبت به تمام زشتى هاى شرعى و عرفى.

۴.  خوش اخلاقى و خوش برخوردى با اهل و عیال خود.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2515
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 20 تير 1392

نوجوان مي تواند شير گرم يا سرد را همراه با خرما مصرف کند بعضي از نوجوانان علاقه دارند با يک استکان آب جوش افطار کنند. آن ها مي توانند بعد از مدتي کمي شير ميل کنند و در کنار آن نان، پنير و گردو بخورند. نوشيدن چاي شيرين و يک ليوان آب ميوه نيز مفيد است.

باشگاه خبرنگاران: بسياري از نوجوانان امسال براي اولين بار روزه داري ماه مبارک رمضان را تجربه مي کنند. امساک از خوردن و آشاميدن در روزهاي طولاني و گرم تابستان ممکن است دشوار به نظر برسد اما شوق برخورداري از لطف بي منتهاي الهي در اين ماه سراسر برکت انگيزه همه افراد از جمله نوجوانان را براي روزه داري صد چندان مي کند.

چه خوب است والدين با يادآوري وظايف فرد روزه دار، ورود نوجوانشان را به سن روزه داري جشن بگيرند تا خاطره اي خوش براي او باقي بماند.

رعايت نکات تغذيه اي و بهداشتي نيز از مواردي است که بايد والدين بيش از گذشته به آن توجه کنند؛ زيرا نوجوانان در سن رشد به مواد مغذي نياز دارند. خراسان با خديجه رحماني کارشناس ارشد تغذيه و عضو انستيتو تحقيقات تغذيه کشور درباره رژيم غذايي در ماه مبارک رمضان گفت وگويي انجام داده است که در ادامه مي آيد.

افطاري

وي با بيان اين که نوجوانان در سن رشد هستند و بايد تغذيه مناسبي داشته باشند؛ افزود: در تغذيه نوجوانان بايد شرايط جسمي آن ها را مدنظر قرار داد. برخي نوجوانان دچار اضافه وزن هستند که افطاري اين نوجوانان بايد موادغذايي مفيد و زود هضم مانند صبحانه مقوي باشد از موادغذايي مفيد مي توان به شير يا فرآورده هاي لبني ديگر اشاره کرد.

 نوجوان مي تواند شير گرم يا سرد را همراه با خرما مصرف کند بعضي از نوجوانان علاقه دارند با يک استکان آب جوش افطار کنند. آن ها مي توانند بعد از مدتي کمي شير ميل کنند و در کنار آن نان، پنير و گردو بخورند. نوشيدن چاي شيرين و يک ليوان آب ميوه نيز مفيد است.

اين مواد ضمن تامين مايعات، انرژي و پروتئين کافي بدن را تامين مي کند نوجوان مي تواند بعد از خواندن نماز و با گذشت مدت زماني يک ساندويچ را به عنوان شام ميل کند. بهتر است نان اين ساندويچ سبوس دار باشد. مي توان از تخم مرغ، املت سبزيجات، کوکو و حتي گوشت مرغ و... در تهيه ساندويچ استفاده کرد. بهتر است ساندويچ را براساس ميل و ذائقه نوجوان تهيه کنيم.

مصرف دوغ کم نمک نيز مفيد است. تا آخر شب مي توان از يک يا دو نوع ميوه استفاده کرد. براي وعده سحر نيز بهتر است نوجوان را زودتر از خواب بيدار کرد؛ چون وعده اصلي سحري است و بعد از آن بايد تا افطار از خوردن و آشاميدن اجتناب کرد.

از اين رو بهتر است غذايي مصرف شود که کمي دير هضم باشد. غذا بايد حاوي پروتئين و غلات باشد.وي مي افزايد:در اين زمينه مي توان از برنج مخلوط با انواع سبزيجات و مواد غيرگوشتي استفاده کرد. بهتر است اين برنج مخلوط با کره يا روغن زيتون تهيه شود. همراه آن کمي سالاد نيز مصرف شود تا از شدت تشنگي در طول روز بکاهد.

غذاي کم حجم اما مقوي

به نوجواناني که کم وزن و ضعيف هستند نيز توصيه مي شود که ميزان مواد مغذي را در حجم کم بالا ببرند يعني نوجوان با مصرف حجم کم غذا مواد مغذي بيشتري دريافت کند. از جمله موادي که مي توانند استفاده کنند پودر شير خشک است. اين افراد مي توانند در يک ليوان شير، ۲-۱ پيمانه پودر شير خشک بدون چربي را اضافه کنند.

اين شير غني شده را مي توان با خرما ميل کرد. مصرف تخم مرغ يا پنير خامه اي نيز مفيد است زيرا کالري بيشتري را به بدن فرد روزه دار مي رساند. رژيم نوجواناني که از نظر جسمي ضعيف هستند، بايد پرکالري و پر پروتئين باشد.

 استفاده از کره بادام زميني نيز مفيد است زيرا داراي پروتئين است. به جاي مربا نيز مي توان از مارمالاد استفاده کرد که در حجم کم موادغذايي بيشتري را تامين مي کند. مي توان به مارمالاد ورقه هاي ژلاتين اضافه کرد تا درصد پروتئين دريافتي زياد شود.

به طور کلي بايد از مصرف شيريني مانند زولبيا و باميه تا حد امکان خودداري کرد و تنها مواد شيريني که مي توان آن را مصرف کرد، خرما، مربا و عسل است. نوجواناني که دچار ضعف جسمي هستند، بهتر است براي افطار از پودر مغزها همراه با کمي شکر استفاده کنند .مصرف آب ميوه طبيعي و آب نيز قبل از خواب فراموش نشود.

سحري

اين دسته از نوجوانان براي وعده سحري مي توانند از پلوهاي مخلوط استفاده کنند. مي توان به برنج کالري يا پروتئين اضافه کرد يا در کنار غذا از فرني و سيب زميني پوره شده استفاده کرد.

بهتر است پوره سيب زميني با شير تهيه شود. مصرف مغز يا خلال مغزها سودمند است حتي مي توان به ماکاروني تخم مرغ يا پنير پيتزا اضافه کرد تا پروتئين غذا افزايش يابد. اگر در وعده سحر نوجوان نمي تواند سالا مصرف کند حتماً بايد از يک منبع غذايي مانند ليموي تازه براي تامين ويتامين C استفاده کند. از مصرف ميوه و سبزيجات نبايد غافل شد، مي توان به عنوان چاشني از روغن زيتون، ليموي تازه و گوجه فرنگي استفاده کرد.

هم چنين مي توان سالاد را با موادي مانند پنير رنده شده، ماست چکيده، خلال مغزها، حبوبات پخته شده، سس انار، گوجه فرنگي و کشمش طعم دار کرد تا نوجوان تمايل بيشتري به مصرف آن داشته باشد. مصرف چاشني هاي تند ممکن است باعث مشکلات گوارشي شود بنابراين بايد از مصرف آن پرهيز شود.

از طرفي مصرف غذاهاي سرخ شده توصيه نمي  شود اگر نوجوان به اين نوع غذا علاقه دارد چون غذاي سرخ کرده دير هضم است، مي توان آن را در وعده سحري همراه با سبزي و سالاد مصرف کرد. البته چنان چه گفته شد غذاهاي آب پز وبخارپز و برنج مخلوط جزو بهترين غذاهاست.

خورش ها نيز به دليل داشتن پروتئين، حبوبات و سبزيجات مفيد است و مي توان از آن ها نيز استفاده کرد. به ياد داشته باشيد، مصرف گوشت زياد به شکل چلوکباب، چلوگوشت و چلو مرغ باعث تشنگي مي شود.

بنابراين پروتئين بايد از مخلوط حبوبات و مقدار مناسب گوشت تامين شود.مصرف ترشي و شوري نيز باعث تشنگي مي شود و بهتر است به جاي آن از ليموي تازه، زيتون، غوره و... استفاده کرد. مصرف ماست هم تشنگي را کمي افزايش مي دهد اما مصرف آن تا حد يک فنجان مشکلي ندارد و مي توان به عنوان چاشني از آن استفاده کرد. بهتر است در طول روز نوجوانان انجام فعاليت هايي را که باعث تعريق مي شود، محدود کنند و آن را به بعد از افطار موکول کنند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2042
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 20 تير 1392

 

از بین اعیاد، یکی روز عید فطر است. ما در روایات داریم که آن هم زمان مؤثر بر روی اجابت دعا است.
افکارنیوز: گفته شد ماه مبارک رمضان، ماه بازگو کردن کلام ربّ، یعنی قرآن است و ماه سخن گفتن عبد با ربّ است که از آن تعبیر به دعا می‏کنند؛ دعا را هم تقسیم‏بندی کردیم به مأثور و غیرمأثور و گفتیم که دارای آداب و شرایطی است. بالأخره بحث ما به اینجا رسید که عوامل تأثیرگذار روی اجابت دعا را بررسی می‏کردیم. یک عامل را عرض کردم «عامل زمانی» است. زمان مؤثر بر اجابت دعا در شبانه‏روز، روز خاص و شب خاص در هفته را بحث کردیم؛ همچنین ماه خاص در بین ماه‏ها را که ماه مبارک رمضان بود و در مرتبه متأخّره آن، ماه رجب را مطرح کردم. بعد هم گفتیم که ایام و لیالی خاصی در بین همین ماه‏ها هست که در ماه شعبان، نیمه شعبان بود و در ماه مبارک رمضان، لیالی قدر بود. غیر این زمان‏ها، زمان‏هایی را هم می‏بینیم که در روایات مطرح می‏کنند. البته من نمی‏خواهم به‏طور کامل این‏ها را شمارش کنم. فقط آن‏هایی را که نسبتاً مطرح هستند عرض می‏کنم.

تأثیرعید فطر بر اجابت دعا

از بین اعیاد، یکی روز عید فطر است. ما در روایات داریم که آن هم زمان مؤثر بر روی اجابت دعا است. به ذهنم این است که در گذشته من این را به مناسبت شب عید فطر مطرح کردم که علی(علیه‏السلام) روز عید فطر در خطبه‏ای این جملات را فرمودند: «أَلَا وَ إِنَّ هَذَا الْیَوْمَ یَوْمٌ جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عِیداً وَ جَعَلَكُمْ لَهُ أَهْلًا فَاذْكُرُوا اللَّهَ یَذْكُرْكُمْ وَ كَبِّرُوهُ وَ عَظِّمُوهُ وَ سَبِّحُوهُ وَ مَجِّدُوهُ وَ ادْعُوهُ یَسْتَجِبْ لَكُمْ».۲ حضرت راجع به روز عید فطر می‏فرماید درخواست کنید از خدا و دعا کنید و بدانید که این دعاها را خداوند به اجابت می‏رساند و می‏پذیرد. معلوم می‏شود این زمان خاص روی اجابت دعا اثر دارد.

تأثیرعید قربان بر اجابت دعا

عید قربان هم که به آن «عید أضحی» می‏گویند، همین‏طور است. آنجا هم از علی(علیه‏السلام) روایتی است که حضرت فرمود: «سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ یَخْطُبُ یَوْمَ النَّحْرِ»؛ یعنی شنیدم که پیغمبر اکرم(صلّی ‏الله‏ علیه‏ و آله‏ و سلّم) در روز عید قربان داشت خطبه می‏خواند؛ «وَ هُوَ یَقُولُ هَذَا یَوْمُ الثَّجِّ وَ الْعَجِّ»؛ بعد خود پیغمبر «ثجّ» و «عجّ» را معنا می‏کنند؛ به «عجّ» که می‏رسند، می‏فرمایند: «وَ الْعَجُّ الدُّعَاءُ فَعِجُّوا إِلَى اللَّهِ»؛ یعنی «عجّ» همان دعا است؛ از خدا درخواست کنید. بعد پیغمبر این جملات را فرمود: «فَوَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لَا یَنْصَرِفُ مِنْ هَذَا الْمَوْضِعِ أَحَدٌ إِلَّا مَغْفُوراً لَهُ».۳ قسم به آن موجودی که جان من در دست او است، کسی از اینجا نمی‏رود مگر اینکه مورد مغفرت خداوند قرار می‏گیرد. معلوم می‏شود دعا در آن روز مؤثر بود.

البته در روایت مربوط به عید فطر، علی (علیه‏السلام) در خطبه‏شان به خود زمان تکیه می‏کند و می‏فرمایند: «أَلَا وَ إِنَّ هَذَا الْیَوْمَ یَوْمٌ جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عِیداً»؛ و بعد هم می‏فرمایند:«وَ ادْعُوهُ یَسْتَجِبْ لَكُمْ». پس معلوم می‏شود این زمان بر دعا مؤثر است. ولی در اینجا دارد خطبه را در آن روز پیغمبر خواند و بعد فرمود که این روز چنین‏ وچنان است. این روایت با آن روایت در همین جهت عامل «زمان» مشترک است؛ یعنی خود این روزها بر روی دعا مؤثر است. البته در روایت عید قربان، یک موضع و مکان مشخص هم مطرح است. چون حضرت فرمود: «لَا یَنْصَرِفُ مِنْ هَذَا الْمَوْضِعِ أَحَدٌ إِلَّا مَغْفُوراً لَهُ»؛ امّا در روایت عید فطر موضع و مکان مطرح نیست؛ فقط زمان روز عید مطرح شده است.
راجع به مکان ـ‏یعنی عرفات‏ـ ما روایتی داریم که در باب خصوص ماه مبارک رمضان از امام صادق(صلوات‏الله‏علیه) است که حضرت فرمود: «مَنْ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ مَا یُغْفَرُ لَهُ إِلَى قَابِلٍ إِلَّا أَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ». این روایت را گفته‏اند ظهورش در این است که ـ‏نعوذبالله‏، خدا نکند، خدا برای ما نیاورد‏ـ اگر کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت الهی قرار نگرفت، او دیگر در آینده بعید است که مورد مغفرت خدا قرار بگیرد

سرّ نزدیکی دعا به اجابت در عید فطر و قربان

من حالا نکته‏ای را می‏خواستم نسبت به هر دو روایت عرض کنم و آن این است که هر دو روایت مربوط به عید فطر و عید أضحی است که در این دو روز «نماز عید و خطبه» تشریع شده است. چه بسا مسأله این است که در آن روز و آن زمان، توجه به خدا بیشتر است و لذا دعا هم به اجابت نزدیک‏تر است. چون هر دو روایت بخشی از خطبه نماز عید بود؛ هم برای علی (علیه‏السلام)، هم برای پیغمبر اکرم(صلّی ‏الله‏ علیه‏ و آله‏ و سلّم)، هر دو خطبه است. لذا این نکته که در بحث دعا مطرح است که هسته مرکزی دعا از نظر پذیرش که عبارت از توجه داعی به خداوند است را تقویت می‏کند. یعنی هرچه توجه بیشتر باشد، تأثیر دعا هم بیشتر می‏شود. هر دو روایت مربوط به روز عید و خطبه و هنگام نماز عید است. یعنی در دو موقعیتی است که انسان‏ها متوجه خدا هستند؛ چون وقت نماز عید است و اصلاً برای عبادت و نماز و توجه به خدا آنجا جمع شده‏اند. لذا آنچه که در دعا مطرح است و نسبت به اجابت، هسته مرکزی دعا است که همان توجه إلی‏الله‏تعالی است، در هر دو موقعیت فراهم بوده است. می‏خواستم این نکته را بگویم که روز، روز عید بوده و روزی است که نماز عید می‏خواندند و بعد هم خطبه می‏خواندند؛ اصلاً برای نماز و خطبه آنجا جمع شده بودند. لذا در روایتی که برای پیغمبر است، حضرت می‏فرماید: «لَا یَنْصَرِفُ مِنْ هَذَا الْمَوْضِعِ أَحَدٌ إِلَّا مَغْفُوراً لَهُ»؛ کسی از اینجا نمی‏رود و متفرّق نمی‏شود مگر آنکه آمرزیده شده است. یعنی این خصوصیّت «موضع» را هم در این روایت مطرح کرده‏اند.

تأثیر عید مبعث بر اجابت دعا

یکی دیگر از اعیادی که در اسلام بزرگ است، روز مبعث است. یک روایت از امام صادق (صلوات‏ الله‏علیه) است که حضرت فرمودند: «یَوْمُ سَبْعَةٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ رَجَبٍ نُبِّئَ فِیهِ رَسُولُ اللَّهِ مَنْ صَلَّى فِیهِ أَیَّ وَقْتٍ شَاءَ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ رَكْعَةً»؛ در روز بیست و هفتم ماه رجب که روز مبعث پیغمبر اکرم(صلّی ‏الله‏ علیه‏ و آله‏ و سلّم) است، هرکس در هر وقت آن روز دوازده رکعت نماز بخواند؛ «ثُمَّ یَقُولُ اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی لَا أُشْرِكُ بِهِ شَیْئاً أَرْبَعَ مَرَّاتٍ»؛ بعد هم چهار مرتبه این جمله را بگوید؛ «ثُمَّ یَدْعُو فَلَا یَدْعُو بِشَیْ‏ءٍ إِلَّا اسْتُجِیبَ لَهُ فِی كُلِّ حَاجَةٍ».۴ بعد دعا کند، این‏طور نیست که دعایی کند مگر اینکه به اجابت می‏رسد؛ نسبت به هر حاجت مشروعی که داشته باشد.

در اینجا دوباره زمان را مطرح کرده است؛ فرمود: «أَیَّ وَقْتٍ»؛ یعنی هر وقت از این روز که بخواهد؛ چه صبح باشد، چه بعد از ظهر باشد. بعد هم دقت کنید که اینجا هم نماز مطرح است. اوّل می‏فرماید دوازده رکعت نماز بخواند، بعد دعا کند. در آن دو مورد قبلی چون عید أضحی و عید فطر خودش نماز داشت، دیگر نماز جداگانه‏ای مطرح نبود. آنجا خطبه هم داشت؛ ولی اینجا نه، روز مبعث نماز ندارد. لذا می‏گوید دوازده رکعت نماز بخواند و بعد دعا کند. دوباره این همان نکته‏ای است که من در بحث دعا گفتم و آن این است که مسأله بر محور همان توجه عبد به ربّ است. اوّل بهترین عملی که کُرنش و پرستش نسبت به معبود است را انجام بده، و بعد از او درخواست کن.

تأثیر روز عرفه بر اجابت دعا

ما روایات بسیار زیادی داریم که در آن، زمان‏ها را مطرح کرده‏اند و این زمان‏هایی که ما تا حالا گفتیم را ردیف کرده‏اند که یک مجموعه است. در بین زمان‏هایی که مطرح شده، غیر از این سه عیدی که من عرض کردم ـ‏یعنی عید فطر و عید أضحی و عید مبعث‏ـ روز خاص دیگری هم هست که «روز عرفه» است و درباره آن خیلی روایت داریم که این زمان هم بر روی دعا مؤثر است. روایات متعددی داریم که من فقط به یکی دو مورد اشاره می‏کنم. روایتی از پیغمبر اکرم(صلّی ‏الله‏ علیه‏ و آله‏ و سلّم) است که حضرت فرمودند: «أفْضَلُ الدُّعَاءِ دُعَاءُ یَومِ الْعَرَفَةِ».۵ روایت خیلی کوتاه و گویا است. بافضیلت‏ترین دعاها، دعای روز عرفه است.

هم زمان، هم مکان

در اینجا من مسأله‏ای را مطرح کنم؛ یک بحث تأثیر زمان روی اجابت دعا است، یک بحث تأثیر مکان بر روی دعا از نظر اجابت است. البته من حالا نمی‏رسم وارد این بحث شوم؛ امّا این یک مورد را اشاره می‏کنم. خود روز «عرفه»، یعنی این زمان در اجابت دعا مؤثر است؛ امّا نسبت به اجابت دعا در «عرفات» هم روایاتی داریم که این مکان را مطرح کرده است. پس ما یک زمان داریم که می‏گوییم «عرفه» و یک مکان داریم که عبارت است از «عرفات»، به اعتبار اینکه حجّاج به آن زمین می‏روند. هم زمان مؤثر است و هم مکان مؤثر است. مثل این می‏ماند که بگویی لیله قدر مؤثر است؛ مسجد هم مؤثر است. ما در روایات نسبت به مکان‏ها داریم که مسجد، مکان مؤثر در اجابت است. روایاتی داریم که اگر کسی حاجتی داشته باشد، وضو بگیرد و برود در مسجد دو رکعت نماز بخواند. می‏خواستم این را عرض کنم که یک‏وقت این‏ها با هم خَلط نشود. هم زمان مؤثر است، هم مکان مؤثر است که مکان خودش بحث دیگری دارد که بعداً عرض می‏کنم.
حضرت علی (علیه السلام) راجع به روز عید فطر می‏فرماید: درخواست کنید از خدا و دعا کنید و بدانید که این دعاها را خداوند به اجابت می‏رساند و می‏پذیرد. معلوم می‏شود این زمان خاص روی اجابت دعا اثر دارد

هم عرفه، هم عرفات!

در خصوص «عرفه»، چون مسأله مکان در ذهن‏ها بوده، چه بسا بعضی‏ها یکباره به ذهنشان می‏آمده که این عرفه‏ای که در روایت وارد شده، نکند همان مسأله دعا در عرفات باشد؛ لذا من روایتی را می‏خوانم که می‏گوید نه، مسأله این نیست؛ اینجا تکیه روی «زمان» است و «مکان» را نمی‏خواهد مطرح کند. بحث مکان، بحث جداگانه‏ای است. من می‏خواستم این را تفکیک کنم. در یک روایتی است از علی(علیه‏السلام) که حضرت فرمود: «لَا عَرَفَةَ إِلَّا بِمَكَّةَ وَ لَا بَأْسَ بِأَنْ یَجْتَمِعُوا فِی الْأَمْصَارِ یَوْمَ عَرَفَةَ یَدْعُونَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ».۶ آن‏هایی که طلبه هستند خوب حرف‏های من را گوش کنند تا اینها را بتوانند تفکیک کنند. ببینید حضرت چقدر زیبا جداسازی کردند؛ می‏فرماید اشکالی ندارد که در شهرهای دیگر هم که هستید، روز عرفه جمع شوید و دعا بخوانید. «لَا عَرَفَةَ إِلَّا بِمَكَّةَ»؛ ما در دنیا چند جا عرفات نداریم؛ یک‏جا داریم آن هم پشت مکّه است. آنجا زمین عرفات است. امّا «لَا بَأْسَ بِأَنْ یَجْتَمِعُوا فِی الْأَمْصَارِ یَوْمَ عَرَفَةَ یَدْعُونَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ». یعنی درست است که «عرفات» فقط یک‏جا است؛ ولی شما «روز عرفه» در جاهای دیگر جمع شوید و دعا کنید. چقدر زیبا این‏ها را از هم جداسازی می‏کنند که زمان خودش مؤثر است و تأثیرش غیر تأثیر مکان است.

هرکس در ماه رمضان مورد مغفرت واقع نشود...

راجع به مکان ـ‏یعنی عرفات‏ـ ما روایتی داریم که در باب خصوص ماه مبارک رمضان از امام صادق(صلوات‏الله‏علیه) است که حضرت فرمود: «مَنْ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ مَا یُغْفَرُ لَهُ إِلَى قَابِلٍ إِلَّا أَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ».۷ این روایت را گفته‏اند ظهورش در این است که ـ‏نعوذبالله‏، خدا نکند، خدا برای ما نیاورد‏ـ اگر کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت الهی قرار نگرفت، او دیگر در آینده بعید است که مورد مغفرت خدا قرار بگیرد. چون بهترین زمان‏ها این زمان بود. یعنی ماه رمضان برای اینکه انسان مشمول مغفرت الهی قرار بگیرد، بهترین زمان بود. حالا اگر کسی در این زمان مورد مغفرت واقع نشد، او دیگر در آینده مورد مغفرت قرار نخواهد گرفت، مگر اینکه عرفه را درک کند؛ «إِلَّا أَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ».

اینجا از نظر طلبگی دو احتمال وجود دارد؛ احتمال اوّل این است که «إِلَّا أَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ» یعنی «روز عرفه»؛ چون قبلش زمان مطرح است و بحث بر سر ماه مبارک رمضان است که خودش زمان است. احتمال دوم این است که منظور از «إِلَّا أَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ» این باشد که مگر اینکه این موفق شود به «عرفات» برود؛ یعنی احتمال مکان را مطرح کرده‏اند. البته اگر عرفات هم مراد باشد، این‏طور نیست که هر روزی که خواست به عرفات برود؛ بلکه آن هم مربوط به «روز عرفه» است. غرضم این بود که یکی از زمان‏هایی که اثرگذار است روی اجابت دعا و روایات بسیار هم راجع به آن داریم، روز عرفه است.

پنج شب مخصوص دعا

روایاتی هم که بین این‏ها را جمع کرده زیاد داریم؛ یک روایت از پیغمبر اکرم(صلّی ‏الله‏ علیه‏ و آله‏ و سلّم) است که فرمودند: «خَمْسُ لَیَالٍ لَا تُرَدُّ فِیهِنَّ الدَّعْوَ?ُ أوَّلُ لَیْلَ?ٍ مِنْ رَجَبٍ وَ لَیْلَةُ نِصفٍ مِنْ شَعْبَانَ وَ لَیْلَ?ُ الْجُمُعَ?ِ وَ لَیْلَ?ُ الْفِطْرِ وَ لَیْلَ?ُ النَّحْرِ». (پنج شب است که دعا در آنها رد نمی شود: شب اول رجب، شب نیمه شعبان، شب جمعه، شب عید فطر و شب عید قربان)

یعنی همین‏هایی که ما همه را قبلاً گفتیم. ما روایات زیادی داریم که این زمان‏ها را یک‏جا جمع کرده‏اند. البته در یکی چهار مورد دارد، یکی پنج مورد دارد. این روایت پنج مورد در آن مطرح شده بود که ما اینها را یکی‏یکی بررسی کردیم. این مربوط به زمان‏ها بود. آن وقت مکان‏ها را هم ما داریم و روایاتی که مسأله مکان‏ها را مطرح کرده است. حالا اگر شد من یک جلسه مکان‏ها را هم مختصراً بررسی می‏کنم. چون من به اصل بحثم که می‏خواستم بروم سراغ دعاهای مأثور نرسیدم. آنچه تا اینجا گفته‏ایم به طور کلّی نسبت به دعاهای غیرمأثور بود. دعاهای غیرمأثور یعنی آن دعاهایی که خودمان از خدا می‏خواهیم حاجت‏هایمان را طلب کنیم. این بحث ما تا اینجا این بود. تا بعد إن‏شاءالله برویم سراغ مکان‏ها و من یک مقداری راجع به آن‏ها هم صحبت کنم و بعد هم اگر موفق شوم، می‏روم سراغ مسأله دعاهای مأثور که در آنجا یک بحث لطیفی هست که إن‏شاءالله وارد آن بحث می‏شوم.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2193
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 20 تير 1392

روزهای بلند تابستان، تیرماه امسال را تبدیل به یکی از سخت‌ترین ماه رمضان‌های ایران کرده است. روزهایی که از حوالی 4 صبح تا 9شب به روزه‌داری می گذرد و گرمای هوا مزید بر علت شده تا 17ساعت روزه‌داری دشوار را در پیش داشته باشیم.

مجله مهر: با این حال اگر فکر می‌کنید ماه رمضان سختی را شروع کرده‌اید، باید بدانید مسلمانان بعضی از کشورها روزهای به مراتب دشوارتری را می‌گذرانند. روزهایی با 22 ساعت روزه‌داری و تنها 2ساعت زمان برای تجدید قوا!
 
در ایسلند مسلمانان باید قبل از ساعت 1:57 نیمه شب سحری بخورند و ساعت 0:03 بامداد افطار کنند. یعنی فاصله افطار تا سحر ساکنان پایتخت این کشور، تنها حدود 2ساعت است! در سوئد اذان صبح ساعت 2نیمه شب به گوش می‌رسد و اذان مغرب 20 ساعت و نیم بعد، در ساعت 22:30 گفته می‌شود. مسلمانان آلمان هم فاصله افطار تا سحرشان کمتر از 5ساعت است و این زمان در نروژ به 3ساعت و نیم می‌رسد. به این ترتیب به نظر می‌رسد ساکنان اروپا از تمام نیمکره شمالی‌ها روزه‌داری طولانی‌تری داشته باشند.
 
در روسیه هم مسلمانان مسکو باید از حدود 3 صبح تا نزدیک به 11 شب روزه‌دار باشند. در فنلاند اذان صبح حدود 2:23 گفته می‌شود و اذان مغرب 23:13 است. یعنی فاصله افطار تا سحر مسلمانان این کشور حدود 3ساعت خواهد بود!
 
اوضاع اما برای مسلمانان نیم‌کره جنوبی به مراتب راحت‌تر است. این نیمکره فصل پاییز خود را می‌گذراند و به جز خنکی هوا، فاصله اذان صبح تا اذان مغرب برای ساکنان این نیمکره کمتر از شمال‌نشین‌های کره زمین است.
 
آرژانتینی ها به عنوان جنوبی‌ترین کشور این نیمکره، از 6:22 صبح تا 18:19 بعد از ظهر روزه‌دارند و ساکنان اروگوئه از 6:22 تا 18:8. یعنی حدود 12 ساعت. این زمان در برزیل حدود 12ساعت و نیم است با این تفاوت که ساکنان ریودوژانیرو در ساعت 17:40 غروب آفتاب را می بینند. بنابراین اگر به دنبال مقصدی برای کم کردن ساعات روزه‌داری ماه مبارک رمضان می‌گردید، آرژانتین، برزیل، استرالیا و اروگوئه گزینه‌هایی هستند که روی میز دارید. هرچند در بین نیمکره شمالی‌ها، آنهایی که ساعات طولانی روزه‌داری‌شان شکل نامتعارفی پیدا کرده می‌توانند از احکام ثانویه مربوط به روزه‌داری پیروی کنند و ساعات کمتری را روزه‌دار باشند.
 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2171
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 20 تير 1392

حجت‌الاسلام خسروپناه رییس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان درباره حکمت روزه‌داری به خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری گفت: شناخت حکمت احکام الهی کار ساده‌ای نیست، می‌توان از طریق آموزه‌های دینی و قرآن کریم به تمام حکمت‌های آن پی برد.

وی با اشاره به اینکه قرآن کریم، حکمت ماه مبارک رمضان را به تقوای الهی می‌داند، یادآور شد: بر اساس روایتی از امیرالمؤمنین (ع) در نهج‌البلاغه، ماه رمضان سپری در برابر عقاب الهی است و مهمترین کارکردی که می‌تواند روزه ماه مبارک داشته باشد، این است که انسان از رذایل پاک می‌شود و طهارت پیدا می‌کند.

خسروپناه با تاکید بر اینکه منظور از طهارت پیدا کردن در این ماه، همان سلوک معنوی، تقرب و مهمانی خدا را پیدا کردن است، افزود: بر این اساس اهل عرفان ماه رمضان را ماه سلوک الهی می‌دانند. بنابراین این ماه در عرفان اسلامی موقعیتی ویژه دارد، چرا که ماه مهمانی خداوند است و به تعبیر قرآن کریم «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن» است.

وی، هدف از روزه‌داری برای عارف را مهار نفس در راستای رسیدن به مقصود دانست و گفت: آن مقصود نیز تمام آفرینش و به تعبیری عشق به پادشاه عالمیان است.

این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به فضای معنوی که در این ماه در جوامع حاکم می‌شود، توضیح داد: فرایض الهی در این موقعیت می‌تواند تحولی عظیم در نهاد انسان ایجاد کند.

خسروپناه تاکید کرد: از جمله نکاتی که در اهمیت این ماه مورد توجه است کاهش جرائم و افزایش انفاق و کمک مردم به انسان‌های نیازمند است که این نکته مهمی است که تقریبا همه مسلمانان شاملش می‌شوند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2147
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 19 تير 1392

بار خدایا تو به ما دستور دادی که از کسانی که به ما ظلمی روا داشتند درگذریم، ما بخود ظلم کردیم، پس از ما درگذر، که تو نسبت به آن سزاوارتری.

به نقل از مهر، ماه مبارک رمضان ماه ضیافت رحمان از بندگان خود می باشد و خوان رحمت الهی گسترده است. بجاست که با نگاهی گذار به سیره معصومان (ع) در این ماه رفتارهای فردی و اجتماعی آنان را سرمشق زندگی خود قرار دهیم.

به طور کلی می توان سیره آن بزرگواران را در دو بخش مورد مطالعه و بررسی قرار داد.

الف) رابطه خود و خدا (بعد فردی)

1- تغییر حالت

سید ابن طاووس نقل می‌‌کند وقتی ماه مبارک رمضان فرا می رسید رنگ چهره پیامبر اکرم(ص) عوض می شد و زیاد به نماز و دعا می پرداخت، تغییر حالت آن حضرت در دهه آخر ماه مبارک رنگ مضاعفی به خود می گرفت، به گونه ای که تمام شبها را به شب زنده داری و عبادت سپری می کرد. درباره حضرت امام زین العابدین(ع) نقل شده است که ایشان در این ماه کاملا غرق در دعا و تسبیح و استغفار و ذکر تکبیر می گشت.

2- نمازهای مستحبی

گرچه به جا آوردن نمازهای مستحبی و نوافل یکی از مسائل عادی و روزمره آن بزرگواران بوده است. ولی در ماه رمضان حالت مضاعف به خود می گرفت تا آنجا که نمازهای مخصوصی توسط آنان در ماه مبارک رمضان و شبهای قدر خوانده می شد، که ذکر تفصیل آن مجال دیگری می طلبد.

3- تلاوت قرآن

ماه مبارک رمضان بهار قرآن است و پیامبر اکرم (ص) و عترت طاهرینش که خود قرآن ناطقند و هیچ‌گاه ایشان از قرآن و قرآن از ایشان جدا نبوده و تلاوت آیات دلنشین آن جزء برنامه روزمره ایشان بوده است، عنایت خاصی نسبت به تلاوت قرآن در ماه مبارک رمضان مبذول می داشتند و توجه اصحاب و یاران خود را نسبت به آن جلب می نمودند تا آنجا که در مورد حضرت امام سجاد(ع) نقل شده است که چهل بار قرآن را در ماه مبارک ختم می نمود.

4- نیایش

چگونه خواستن و از چه کسی خواستن و به چه انگیزه ای خواهش کردن از مهمترین مطالبی است که در هر درخواستی، نهفته است اینجا سخن از درخواست از یگانه معبود قادر و تواناست که معصومین(ع) بر بشریت منت نهاده و نحوه درخواست را در قالب «دعا» به عالی ترین وجه ممکن نشان داده اند و علاوه بر لذت سخن گفتن با خداوند عالی‌ترین مضامین معارف تابناک الهی را در آن جای داده و از خود یادگارهایی بس ارزشمند به ودیعت نهاده اند.

در ماه مبارک رمضان دعاهای مخصوصی از آن بزرگواران رسیده است که تنها به ذکر عناوین آن ها در این مقاله اکتفا می شود:

الف- دعا در وقت دیدن هلال ماه مبارک.

ب- دعای پیامبر اکرم(ص) در وقت وارد شدن به ماه مبارک رمضان،

ج- دعای پیغمبر اکرم(ص) در شب اول،

د- دعای ابوحمزه ثمالی در هر شب،

ح- دعای سحر،

و- دعای اول صحیفه سجادیه،

ز- دعای وقت افطار،

ط- دعای امام زین‌العابدین(ع) در شبهای نوزدهم و بیست و یکم،

ظ- دعای پیامبر اکرم(ص) و امام باقر (ع) و امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) در ماه مبارک رمضان.

ی- دعای پیامبر اکرم(ص) و امام زین العابدین(ع) در شب بیست و هفتم،

ل- دعای پیامبر اکرم (ص) در شب آخر هر ماه،

ن- دعا به هنگام وداع با ماه رمضان،

5- احیای شب قدر

معصومین(ع) در شبهای قدر شب زنده دار بودند و نه تنها خود به احیاء آن می پرداختند بلکه خانواده و کودکان و فرزندان خویش را به انجام آن وامی داشتند، روایت شده است که رسول خدا(ص) در شب بیست و سوم ماه، خفتگان از خانواده خود را از خواب بیدار می کرد و آب به صورت آنها می پاشید.

حضرت فاطمه زهرا(س) نیز نمی گذاشت کسی از فرزندانش در آن شب به خواب رود، و آنان را با کمی غذا و ایجاد آمادگی از روز و با انجام استراحت در روز، آماده می ساخت، و می فرمود محروم کسی است که از خیر این شب محروم ماند و یک سال حضرت امام صادق(ع) به بیماری سختی گرفتار شده بود، آن حضرت دستور داد که در شب بیست و سوم ایشان را برداشته و به مسجد پیامبر (ص) بردند، و آن شب را در آن مکان شریف به احیاء گذارند.

6- آداب افطار

چگونه افطار کردن، و با چه افطار کردن از جمله مسائل قابل توجه سیره است. از پیامبر (ص) و ائمه هدی(ع) ادعیه خاصی در وقت افطار نقل شده است. امام صادق(ع) می فرماید که پیامبر اکرم(ص) در وقت افطار این دعا را می فرمود: «اللهم لک صمنا و علی رزقک افطرنا فتقبله منا، ذهب الظلما و ابتلت العروق و بقی الاجر» بار خدایا برای تو روزه گرفتیم و بر روزی تو افطار نمودیم، پس آن را از ما بپذیر. حضرت امیرالمؤمنین(ع) در وقت افطار می فرمود: «اللهم لک صمنا و علی رزقک افطرنا فتقبله منا انک انت و السیمع العلیم» خدایا برای تو روزه داشتیم، و بر روزی تو افطار کردیم.پس آن را از ما قبول نما، همانا که تو شنوا و دانایی.

اما اینکه با چه چیزی افطار می نمودند، مواردی نقل شده است، از امام باقر(ع) نقل شده است که پیامبر اکرم(ص) با آب و خرما و یا آب و رطب افطار می نمودند (رطب غیر از خرما است) و اگر آن حضرت شیرینی و حلوا نمی یافت با آن افطار و گاهی با شکر که از نی گرفته می شد، افطار می کرد و امام صادق(ع) می فرماید: پیامبر، اکرم(ص) با شیرینی و حلوا افطار می نمود، و اگر آن را نمی یافت با آب ولرم افطار می کرد، و می فرمود: آن باعث پاکیزگی کبد و معده است و دهان را خوشبو می سازد و ریشه دندان و دید چشم را تقویت می نماید. بنابر این از مجموعه روایات استفاده می شود که آن حضرت ـ در صورت امکان ـ با یک ماده شیرینی مثل حلوا، خرما و در صورت نبود آنها با آب نیمه گرم و ولرم فطار می نمود. ابن طاووس از امام باقر(ع) نقل می کند که حضرت علی(ع) دوست داشت که با شیر افطار کند.

7- غسل

پیامبر اکرم (ص) در دهه آخر ماه مبارک رمضان هر شب غسل می کرد. حضرت امام باقر(ع) شب‌های نوزدهم، بیست و یکم، بیست و سوم و بیست و پنجم را غسل می کرد و امام صادق(ع) در شب بیست و سوم دو بار غسل می نمود، یک بار در اول شب، بار دوم در آخر شب.

8- اعتکاف

یکی از مستحبات بسیار مهم و سازنده اعتکاف است که تفصیل و شرائط آن در کتب فقهی آمده است و از عهده این نوشته خارج می باشد، امام صادق(ع) فرمود: یکبار رسول خدا (ص) در دهه اول ماه رمضان به اعتکاف نشست و در رمضان دیگر در دهه دوم، و در رمضان پس از آن در دهه سوم اعتکاف نمود و بعد از آن همیشه در دهه آخر رمضان به اعتکاف می نشست.

9- وداع با ماه رمضان

برخاستن از سفره ضیافت الله برای عارفان دلداده حق سخت و ناگوار است، لذا همانطور که جدایی عاشق از معشوق، به سختی هر چه تمام تر صورت می گیرد، پیامبر اکرم(ص) چگونگی وداع با ماه رمضان را چنین بیان می کند: جابر بن عبد الله انصاری نقل می کند که در جمعه ماه رمضان، بر رسول خدا وارد شدم. هنگامی که چشم او بر من افتاد فرمود: ای جابر این جمعه آخر ماه رمضان است، پس با او وداع کن و بگو:«اللهم لا تجعله آخر العهد من صیامنا ایاه، فان جعلته فاجعلنی مرحوما و لا تجعلنی محروما» یعنی خدایا! این رمضان را آخرین روزه ما قرار مده و چنانچه قرار دادی پس ما را مورد رحمت خود قرار بده و ما را محروم ساز و هر کس این را بگوید به یکی از دو امر نیکو (احدی الحسنیین) نائل می شود یا آنکه عمر پیدا می کند و ماه رمضان بعدی را درک می نماید، و یا آنکه مورد بخشش و رحمت خدا قرار می گیرد.

10- شب عید فطر

از مجموعه روایات استنباط می شود که این شب از جایگاه بس والایی برخوردار است و معصومین (ع) آنرا به احیاء و شب زنده داری می گذراندند. حضرت علی بن الحسین امام زین العابدین(ع) شب عید فطر را در مسجد به نماز می گذارند تا آنگاه که صبح شود.

11- نماز عید فطر

رسول خدا (ص) روز عید بعد از طلوع آفتاب خارج می شد و هنگامه خروج به اطراف آسمان می نگریست و می فرمود که در آن روز بر جا نماز و حصیر نماز مخوان، یعنی روی خاک بنشین و بر آن نماز بخوان. فقهاء عظام مستحباتی را برای این روز ذکر نموده اند که از جمله آنها، نماز را در صحرا بپا داشتن، خارج شدن امام با پای برهنه و پیاده، و توام با وقار و ذکر خدا، و سجده بر زمین و ....

روز عید فطر روز اجر و گرفتن نتیجه امتحان است. قهرا در هر امتحانی نتایج یکسان نیست. شیخ صدوق نقل می نماید: امام حسن مجتبی (ع) گروهی از مردم را در روز عید فطر دید که به بازی و خنده مشغولند، حضرت رو به یاران خود کرد و فرمود: «خدای عز و جل ماه رمضان را محل مسابقه بندگان خود قرار داده است که به واسطه اطاعت خویش بسوی رضوان الهی پیشی می گیرند، پس گروهی سبقت گرفتند و پیروز و رستگار گشتند، و گروهی عقب ماندند و محروم شدند، پس عجب دارم از کسی که خندان است و به لهو و بازی مشغول است در روزی که نیکوکاران به اجر و ثواب رسیده و کوتاهی ورزان از آن بی فیض و محرومند، به خدا سوگند اگر پرده برداشته شود هر آینه نیکوکار به عمل نیک خویش و بدکار به عمل بد خود مشغول خواهد شد.»


ب) رابطه خود و مردم ( بعد اجتماعی)

1- ایجاد آمادگی برای ماه رمضان

در آستانه ماه مبارک، معصومان(ع) اهمیت و عظمت ماه مبارک رمضان را به مردم گوشزد نموده و آنان را به استفاده از این ضیافت الهی فرا می خواندند که در این زمینه خطبه های بسیار جالب از پیامبر اکرم (ص) و امیر المؤمنین(ع) و روایات تکان دهنده ای صادر شده است، که برای نمونه به ذکر دو روایت بسنده می کنیم:

امام صادق(ع) در آستانه ماه مبارک رمضان اینگونه به فرزندان خویش سفارش می فرمود:«نهایت کوشش خودتان را بنمایید که در این ماه روزی ها تقسیم می شوند، و سرآمد عمرها و اجلها نوشته می شود و در آن شبی است که عمل در آن ماه از عمل هزار ماه برتر و افضل است.»

اباصلت می گوید: بر حضرت امام رضا(ع) در جمعه آخر شعبان وارد شدم. حضرت به من فرمود: «ای اباصلت، بیشتر روزهای ماه شعبان گذشت و این جمعه آخر ماه است. پس در این باقیمانده آن کوتاهی مورز و سابق خود را جبران کن،... و بیشتر به دعا و استفغار و تلاوت قرآن بپرداز، و از گناهانت توبه کن، تا با خلوص در ماه خدا وارد گردی.»

2- سفارش به تلاوت قرآن

اهل بیت عصمت و طهارت(ع) علاوه بر آنکه خود موفق به تلاوت قرآن بودند دیگران را به تلاوت آن سفارش می نمودند و گاه نسبت به تلاوت بعضی سوره ها در بعضی از شبها عنایت خاصی از خود نشان داده اند، توجه عزیزان را به چند روایت که دو نکته ذکر شده را در بر دارد جلب می نمائیم.

وهب از امام صادق (ع) می پرسد خوب است در ماه رمضان در چند روز قرآن خوانده شود؟ حضرت فرمود: در سه روز به بالا. امام باقر (ع) فرمود:«لکل شی ء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان» هر چیزی بهاری دارد و بهار قرآن ماه رمضان است. از بین سوره های قرآن به تلاوت این سوره ها سفارش شده است: سوره عنکبوت و روم. تلاوت این دو سوره در شب بیست و سوم ماه رمضان توصیه شده است.

امام صادق (ع) فرمود: «من قرا سورة العنکبوت و الروم فی لیلة ثلاث و عشرین فهو و الله یا ابا محمد من اهل الجنة» سوگند به خدا کسی که سوره عنکبوت و روم را در شب بیست و سوم رمضان بخواند از اهل بهشت است. البته این به معنای اقتضاء است که با وجود شرائطش چنین نتیجه ای را به دنبال خواهد داشت.

3- سوره قدر در وقت سحر و افطار:

از امام زین العابدین(ع) روایت شده است: کسی که سوره قدر را در هنگام افطار و سحر بخواند مانند کسی است که در این فاصله در راه خدا بخون خود غلتیده باشد و همین مضمون نیز از حضرت امام صادق (ع) روایت شده است و نیز از امام صادق(ع) نقل شده است که هر کسی که در هر شب ماه رمضان هزار بار سوره قدر را بخواند در شب بیست و سوم عجایبی را درک خواهد کرد و در روایتی دیگر از آن حضرت اثر آن را در رسیدن انسان به سرحد نهایت یقین در امور اختصاصی اهل بیت (ع) قرار داده است که به واسطه دیدن بعضی از حقایق در عالم رؤیا به آن می رسد.

4- سوره دخان:

شیخ صدوق روایت کرده است که مردی خدمت امام باقر(ع) رسید و پرسید چگونه من شب قدر را در هر سال شناسایی کنم؟ حضرت فرمود: «وقتی که ماه رمضان آمد هر شب یکبار سوره دخان را بخوان، وقتی که شب بیست و سوم فرا رسید به آنچه که می خواهی خواهی رسید.»

3- کمک به مستمندان

یکی از علل و حکمت‌های روزه این است که با ایجاد حالت گرسنگی و تشنگی انسان به یاد ضعیفان و مستمندان و تنگدستان بیفتد، و هر کسی به فراخور حال و وسع خود نسبت به آنان کمک نماید. ابن عباس می گوید: وقی که ماه رمضان فرا می رسید هر صاحب حاجتی که به نزد رسول خدا مراجعه می کرد حاجتش برآورده می شد. راجع به حضرت زین‌العابدین(ع) نقل است که هر روز ماه رمضان را صدقه می داد.

4- افطاری دادن

این عمل در سیره معصومین (ع) بنحو کاملی مشاهده می شود و از امام صادق (ع) روایت است که هنگامی که حضرت امام زین العابدین (ع) روزه می گرفت دستور می داد گوسفندی را سر می بریدند، و آن را تکه تکه ساخته و در دیگ می ریختند، آن حضرت در وقت غروب به دیگها سر می زد و در حالی روزه داشت بوی آبگوشت را استشمام می نمود، آنگاه می فرمود: کاسه ها را بیاورید این کاسه را برای فلان کس و دیگری را برای فلان بکشید، و همینطور کاسه ها را پر می کردند تا آبگوشت به اتمام می رسید، آنگاه خود با نان و خرما افطار می کرد.

5- توجه بیشتر به زیردستان و گذشت از خطای آنان

از امام صادق(ع) روایت است که امام زین العابدین(ع) در ماه مبارک رمضان توجه خاصی به زیردستان و خدمتکاران خود داشت و هرگاه یکی از آنها مرتکب خطایی می شد او را مورد عقوبت قرار نمی داد و تنها گناه او را یادداشت می نمود تا آنکه که شب آخر ماه رمضان فرا می رسید، همه آنان را گرد خود جمع می نمود و کاغذهای خطایای آنان را بیرون می آورد و بر تک تک آنان می خواند و آنان به گناه خود اعتراف و اقرار می نمودند، پس از آن در میان ایشان برمی خاست و می فرمود:«با صدای بلند بگویید: ای علی بن الحسین، همان خدایت نیز خطاهایت را شمارش کرده است همانگونه که تو گناهانمان را شمردی و در کتاب، تمام اعمال کوچک و بزرگ ثبت است و همه اعمال در نزد او حاضر است همانگونه که اعمال ما در نزد تو حاضر بود (و تو بر آن ناظر بودی)، پس از ما درگذر همانگونه که تو امید عفو و گذشت داری، از ما درگذر تا که خدایت را بخشنده و رحیم یابی...ای علی بن الحسین، کوچکی مقام خود را در برابر خدای داور دادگری که به هیچ کس ظلم روا نمی دارد یادآور و از گناه ما درگذر،...» و حضرت در حالی که گریه و زاری می کرد مرتب این کلمات را می فرمود و آنان هم با وی هم آواز می شدند و می فرمود: بار خدایا تو به ما دستور دادی که از کسانی که به ما ظلمی روا داشتند درگذریم، ما بخود ظلم کردیم، پس از ما درگذر، که تو نسبت به آن سزاوارتری. تو به ما فرمودی که هیچ درخواست کننده ای را از در خانه هایمان رد نکنیم. ما به درگاه تو دست نیاز و درخواست بلند کرده ایم و از تو طلب می نماییم. پس بر ما منت نه و ما را محروم مساز...آنگاه رو به آنان می نمود و می فرمود: من از خطایای شما گذشتم، آیا شما نیز از من می گذرید؟

و  آنان در پاسخ می گفتند: از تو گذشتیم ای آقای ما و تو به ما هیچ بدی روا نداشتی، پس آن حضرت می فرمود بگوئید: بار خدایا: از علی بن الحسین درگذر، همانگونه که او از ما گذشت و او را از آتش آزاد آن همانطوری که او ما را از بندگی رهانید، و آنان آمین گفتند، و حضرت فرمود: بروید که از شما گذشتم، و همگی شما را آزاد کردم، و همگی آنان را آزاد می فرمود.

6- حفظ حریم دین و حرمت زمان

حفظ عفت عمومی جامعه از جمله مهمترین وظایف نظام اسلامی است به عنوان نمونه حد شرابخوار 80 تازیانه است، ولی اگر در ماه رمضان شراب خورده شود حالت دیگری دارد، نجاشی شاعر در روز ماه رمضان شراب خورد، او را به نزد امیرالمؤمنین(ع) آوردند، حضرت پس از یک شب زندان کردن او و اجرای حد شرعی شرابخواری (80 ضربه)، 20 ضربه شلاق اضافی، بخاطر شکستن حرمت ماه رمضان بر او زد و در برخی روایات او پذیرای 39 ضربه اضافی بدان جهت شد.


7- آزادی اسیران

بنابر نقل برخی از روایات حضرت رسول اکرم(صدر ماه رمضان تمامی اسیران را آزاد می ساخت، البته این مربوط به حفظ مصالح عمومی اسلام و مسلمین است و تشخیص آن به دست حاکم شرعی و ولی امر مسلمین است.*

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2211
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 19 تير 1392

 به نقل از فارس، حامد پور آرام گفت: برای حفظ تعادل بدن، جلوگیری از تشنگی و گرسنگی زودرس و تامین نیازهای اولیه توصیه‌هایی کرد.

وی گفت: در ماه مبارک رمضان چون زمان‌بندی دریافت مواد غذایی تغییر می‌کند یک هفته تا ۱۰ روز طول می‌کشد تا بدن با شرایط جدید خود را تطبیق دهد.

این متخصص تغذیه با اشاره به اینکه بسته به میزان فعالیت فرد و چاق و لاغر بودن او نیاز به دریافت مواد غذایی متغیر است، افزود: معمولا برای روز اول ماه مبارک توصیه می‌کنیم تا افراد یک ساعت زودتر از همیشه برای وعده سحری بیدار شوند و با آرامش بیشتری غذا بخورند.

وی ادامه داد: برخی برای اینکه ساعت بیشتری را بخوابند، در ساعات پایانی شب شام می‌خورند و بدون سحری روزه می‌گیرند در صورتیکه بسیار کار غلطی است. از طرف دیگر دسته دیگر از ترس گرسنگی در طی روز در وعده سحری پر خوری می‌کنند که عوارض زیادی مانند نفخ یا سوء هاضمه در پی دارد.

به توصیه این متخصص تغذیه مصرف سالاد و سبزی به دلیل داشتن مقادیر زیادی آب در وعده سحری مناسب بوده و جلوی تشنگی زودرس را طی روز می‌گیرد.

غذای شور،‌ قهوه و چای روزه داران را تشنه‌تر می‌کند

وی در پاسخ به اینکه با توجه به فصل گرما چگونه می‌توان جلوی تشنگی زودرس را در طی روز گرفت، گفت: مصرف نوشیدنی تخم شربتی به دلیل نگه‌داشتن آب در دانه‌های این گیاه در ساعات پایانی شب تا سحر توصیه می‌شود. همچنین روزه‌داران باید از خوردن غذاهای شور و تنقلات حاوی نمک در این ایام اجتناب کنند چون هم حجم معده را می‌گیرد و هم بدن برای دفع نمک مجبور است آب زیادی دفع کند.

پور آرام به آنهایی که علاقه زیادی به خوردن چای پررنگ و قهوه بین زمان افطار تا سحر را دارند خواست از این کار امتناع کنند چرا که این دو نوشیدنی بسیار ادرار آور بوده و آب زیادی را از بدن دفع می‌کند.

روزه را با آب ولرم و خرما باز کنید

وی بهترین ماده غذایی برای باز کردن روزه را در ایام ماه مبارک خرما و آب ولرم عنوان کرد و افزود: خرما به دلیل داشتن قند و پتاسیم هم فشار خون را تنظیم می‌کند. هنگام افطار نباید به یکباره آب سرد نوشید چون به معده شوک وارد می‌شود.

کارشناس ارشد دفتر امور تغذیه وزارت بهداشت در مورد مصرف آش و حلیم در وعده افطار، گفت: باید سعی کنیم تا وعده افطار را سبک و وعده سحری را کامل‌‌تر در نظر بگیریم و از خوردن غذاهای دیر هضم در وعده افطاری بپرهیزیم.

خوردن آش رشته و آش جو در وعده افطار توصیه نمی‌شود ولی سوپ رقیق و شیر برنج بهترین غذا در وعده افطاری است.

روزه اولی‌ها هله هوله نخرند

کارشناس ارشد دفتر امور تغذیه وزارت بهداشت به خانواده‌هایی که امسال فرزند آنها برای نخستین بار روزه می‌گیرد هم توصیه‌هایی کرد.

پورآرام گفت: روزه اولی‌ها از مصرف هله هوله و چیپس و پفک بپرهیزند چون فقط حجم معده را اشغال میکند و اجازه نمی دهد مواد مغذی کافی دریافت شود. حتی در برخی موارد مصرف مکمل‌های ویتامینی و املاح زیر نظر متخصصان تغذیه اشکالی ندارد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2011
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 19 تير 1392
اَللّهُمَّ اجْعَلْ صِيامى فيهِ صِيامَ الصّاَّئِمينَ وَقِيامى فيهِ قيامَ الْقاَّئِمينَ وَنَبِّهْنى فيهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغافِلينَ وَهَبْ لى جُرْمى فيهِ يا اِلهَ الْعالَمينَ وَاعْفُ عَنّى يا عافِياً عَنِ الْمُجْرِمينَ
 
پروردگارا! در این ایام ماه مبارک رمضان روزه‌داری مرا همچون روزه‌داری روزه‌داران واقعی قرار ده! و نمازم را همانند نمازِ نمازگزاران حقیقی گردان، و مرا از خواب غفلت بیدار کن! ای پروردگار جهانیان! در این ما جرم و خطاهایم را ببخشای! گناهانم را عفو کرده و از جهالت‌های من درگذر! ای درگذرنده از گناه گناه‌کاران! آمین...


رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2485
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 19 تير 1392

 

به نقل از فارس، همایش ملی مردمی شعر ولایت عصر روز گذشته در تالار ایوان شمس برگزار شد.

 

 

این برنامه که شاعران مطرح کشورمان چون حمید سبزواری، عباس کی‌منش (مشفق کاشانی)، علیرضا قزوه، مصطفی محدثی‌خراسانی، علی محمد مودب، یوسفعلی میرشکاک، امید مهدی‌نژاد، راضیه رجایی، مهدی مظاهری، حسین اسرافیلی و دیگر شاعران مطرح کشورمان حضور داشتند تا اذان مغرب ادامه یافت و شاعران به شعر خوانی درباره ولایت و رهبر انقلاب پرداختند.

 

* میرشکاک: سابقه شعر ولایت به صدر اسلام برمی‌گردد

در ابتدای این مراسم یوسفعلی میرشکاک دبیر علمی همایش گفت:مردم ما مردمی ولایت محور هستند و مدار اندیشه انقلاب ما پایداری است در برابر جهان استکباری که بر تمام محرومان جهان ستم می‌دارد.

وی افزود: این کنگره که اولین کنگره ملی و مردمی درباره شعر ولایت است و هیچ کنگره و نهاد و ارگانی در آن دخالت نداشته‌اند و صرفا کانون ادبی زمستان و شخص مهدی مظاهری از آن حمایت کرده است، اولین قدم صوری در گرامیداشت این گونه شعر به حساب می‌آید.

میرشکاک گفت: سابقه شعر ولایت به صدر اسلام و زمانی برمی‌گردد که حسان بن ثابت انصاری در واقعه غدیر خم شعری درباره ولایت علی بن ابی طالب گفت و تاکنون این گونه شعری در فارسی و عربی و هر زبانی که مسلمانی به آن تکلم می‌کند ادامه یافته و از این پس نیز استمرار خواهد داشت.

این شاعر سپس چند بخش از شعر بلندش را خواند که این گونه آغاز می‌شود:

هر که بیرون ماند از این امت بلایی دیگر است

هر که تنها رفت، گو رو، بینوایی دیگر است

داند آن کو در خرابات مغان فرد آمده ست

بر سر ما سایه روح خدایی دیگر است...

پس از شعرخوانی میرشکاک نماهنگی از استقبال مردم از رهبر انقلاب در سفر به استان های مختلف نشان داده شد که این نماهنگ با صدای محمد نوری تنظیم شده بود سپس حسین اسرافیلی برای شعرخوانی به جایگاه آمد و غزلی با این مطلع خواند:

چه کسی بال مرا بست که پرواز بس است

سرب در حنجره‌ام ریخت که آواز بس است...

راضیه رجایی دیگر شاعری بود که در جایگاه حضور یافت او که به یوسفعلی میرشکاک کمک کرده بود تا اشعار کتاب حدیث سرو گردآوری شود، شعری با چنین مطلعی خواند:

دشتی پر از شقایق پرپر هنوز هست

فرق دو نیم گشته حیدر هنوز هست

علیرضا قزوه نیز پس از رجایی برای شعر خوانی حاضر شد او در ابتدا گفت که برگزاری چنین جلسه معنوی جای سپاس دارد. مطلع شعر قزوه چنین بود:

چشم ما به در مانده بی خبر، وعده اجابت به ما بده

مسند بزرگی از آن تو ، ذرّه‌ای کرامت به ما بده

عشق اگر ولایت به ما دهد، پیر ما و سلطان ماست او

خرقه‌ی خلافت  که داده‌ای، خرقه لیاقت به ما بده

 

**محدثی خراسانی: مردم، انقلاب اسلامی را با سیره امام و رهبری می‌شناسند

سپس مهدی جهاندار برای شعرخوانی حاضر شد و پس از او امید مهدی نژاد بر روی سن رفت و دو قطعه شعر خواند. شعر اول مهدی نژاد چنین آغاز می‌شد:

جنگ است فرزندان آرش تیر بردارید

جنگ است، تیر از قبضۀ تکبیر بردارید

مصطفی محدثی خراسانی نیز وقتی در جایگاه حاضر شد، ابتدا گفت: مردم این قرن انقلاب اسلامی را با سیره و سخن و روش و منش حضرت امام و امین ولایتشان آیت الله خامنه‌ای می‌شناسند و من نیز چهارپاره‌ای تقدیم به امام و رهبری می‌خوانم. شعر محدثی این گونه آغاز می‌شد:

رسید از قله خورشید مردی، که در قامت شکوه حیدری داشت

به جان خدمت گذار امتش بود، بزرگی که مقام رهبری داشت

محدثی پس از این شعر یک غزل کوتاه دیگر نیز خواند.

سپس اجرای این برنامه با خوانندگی شهرام صدیق ادامه پیدا کرد که اولی شعری با موضوع ولایت را اجرا کرد. سپس کلیپ آرمیتا فرزند شهید رضایی منش پخش شد. در این کلیپ ارتباط آرمیتا با رهبری نمایش داده شده بود و گونه برخورد رهبر انقلاب با این فرزند شهید.

پس از نمایش کلیپ مهدی مظاهری دو غزل و فاضل نظری یک شعر خواند. سپس با حضور علیرضا قزوه و یوسفعلی میرشکاک از 3 شاعر پیشکسوت ولایی سرا یعنی حمید سبزواری، مشفق کاشانی و عباس براتی‌پور با هدایایی تقدیر شد.

آخرین شاعرانی که برای شعرخوانی در جایگاه حاضر شدند فاطمه موسوی، علی محمد مودب، فاطمه طارمی، حمید هنرجو، جواد محمدزمانی، امیر توانا املشی و جواد شیخ الاسلامی بودند که هر یک  شعری را در وصف مقام ولایت خواندند. محمد زمانی نیز بخشی از شعرش را که بعد از خطبه‌های نماز جمعه سال 88 رهبر انقلاب سروده بود، برای حاضران خواند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2102
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 19 تير 1392

مراقب باشیم که فریب حالات خوشی را که احیانا در هنگام برخورد با آیات الهی به دست می آوریم نخوریم. بدون طهارت روحانی این حالات تداوم نخواهد داشت...

تبیان نوشت:
 
ز سرّ غیب کس آگاه نیست قصه مخوان
کدام محرم دل ره درین حرم دارد

هر ساله، با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان جامعه اسلامی ما توجه ویژه ای به قرآن مبذول می دارد. «لکل شیء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان»[۱] از تلاوت آیات وحی تا شرکت در جلسات ختم قرآن. رسانه های عمومی هم تلاش می کنند با پخش برنامه های قرآنی در این اقبال فراگیر سهیم شده و با پخش جلسات و محافل قرآنی شور و نشاط بیشتری را در بین مردم ایجاد نمایند. تمام این برنامه های مذکور خوب و مفید است و امید است که تلاش همه کسانی که به هر نحوی در مسیر قرآن گام بر می دارند، و در خدمت کتاب آسمانی هستند، در درگاه حضرت احدیت مأجور و سبب تقرب باشد.
 
با این حال همواره جای تامل در کارها وجود دارد و چه بسا ما بتوانیم با آسیب شناسی صحیح از اوقاتی که در محضر قرآن به سر می بریم استفاده بیشتری بنماییم. چه ماه رمضان هایی که گذشت و ما در عین اینکه قرآن خواندیم و احیانا موفق به چند بار ختم کردن کتاب الهی هم شدیم، اما بهره لازم را نبردیم؛ دلمان به نور قرآن روشن نشد و از هدایتش طرفی نبستیم. شیاطین دوباره پس از ماه رمضان به سراغ ما آمدند و غفلت ها و کدورت های باطنی ادامه یافت. چرا؟ آیا تا کنون از خود پرسیدیم که واقعا چرا چنین می شود؟
 
مشکل اساسی ما اینست که قرآن می خوانیم اما آداب تلاوت را رعایت نمی کنیم. مقصودم آداب تجوید و صوت و لحن نیست که آن نیز در جای خود ارزشمند است، بلکه منظورم آدابی است که رعایت آنها باعث نتیجه بخش شدن تلاوت قرآن می شود. مسلما در این یادداشت کوتاه
مراقب باشیم که فریب حالات خوشی را که احیانا در هنگام برخورد با آیات الهی به دست می آوریم نخوریم. بدون طهارت روحانی این حالات تداوم نخواهد داشت. این بحث نیازمند توضیحات بیشتری است که در این مختصر نمی گنجد
مجالی برای مطرح ساختن بحث به صورت تفصیلی نیست و لذا به ذکر دو ادب اکتفا می نماییم. یکی بحث تدبّر در قرآن است و دیگری بحث طهارت.
 
قرآن کریم صریحا می فرماید: «كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْكَ مُبَارَكٌ لِّیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ » [۲]؛ [این‏] کتابى مبارک است که آن را به سوى تو نازل کرده‏ایم تا در [باره‏] آیات آن بیندیشند، و خردمندان پند گیرند. و نیز می فرماید: « أَفَلَا یَتدبّرونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا » [۳] یعنی: آیا به آیات قرآن نمى‏اندیشند؟ یا [مگر] بر دلهایشان قفلهایى نهاده شده است؟
 
از امام امیرالمۆمنین علیه السلام روایت داریم که می فرمایند: «الا لا خیر فی قرائة لیس فیها تدبّر، الا لا خیر فی عبادة لیس فیها تفقه»[۴] ؛ آگاه باشید که هیچ خیری در تلاوتی که در آن تدبّر نباشد نیست؛ آگاه باشید که هیچ خیری در عبادتی که در آن معرفت اندوزی نباشد نیست.
 
این یک اصل است که در عبادات باید مورد توجه قرار گیرد. خود حضرت درباره روزه و شب زنده داری غافلانه، فرمایش جالبی دارند که تطبیقی بر اصل مذکور است و با این ایام هم مناسبت دارد. می فرمایند: « کم من صائم لیس له من صیامه الا الجوع و الظمآء و کم من قائم لیس له من قیامه الا السهر و العناء، حبذا نوم الاکیاس و افطارهم! » [۵] یعنی: «بسا روزه داری که بهره ای جز گرسنگی و تشنگی از روزه‌داری خود ندارد و بسا شب زنده داری که از شب زنده‌داری چیزی جز رنج و بی خوابی به دست نیاورد! خوشا خواب زیرکان و افطارشان!
 
مسلما مراد امام این نیست که زیرکان شب زنده داری نمی کنند و تمام شب را می خوابند و یا اینکه اصلا روزه نمی گیرند، مقصود حضرت مقایسه میان گروهی است که از روی غفلت عبادت می کنند و گروهی که اعمال خود را با توجه و معرفت انجام می دهند. چه بسا زیرکی به قصد قربت الهی استراحت کند و غذا بخورد مثلا به این نیت که توانایی انجام وظایف اسلامی و خدمت به خلق خدا را پیدا کند. اینجاست که استراحت او و غذا خوردن او ارزشمند می شود و بر اساس این روایت شریف از روزه و شب بیداری غافلان برتر می باشد.
 
بسیاری از ما متاسفانه فقط برای ثواب قرآن را می خوانیم و توجه نداریم که هدف از نزول قرآن چیست. از خود نمی پرسیم که اساسا چرا اینقدر ثواب برای تلاوت قرآن وجود دارد؟ چرا اینقدر پیامبر اسلام و اهل بیت ایشان روی تلاوت قرآن تاکید کرده اند؟ از مطالبی که نقل کردیم معلوم می شود که تدبّر در قرآن یکی از آداب مهم برای بهره بردن از نورانیت این
از امام امیرالمۆمنین علیه السلام روایت داریم که می فرمایند:« الا لا خیر فی قرائة لیس فیها تدبّر، الا لا خیر فی عبادة لیس فیها تفقه» ؛ آگاه باشید که هیچ خیری در تلاوتی که در آن تدبّر نباشد نیست؛ آگاه باشید که هیچ خیری در عبادتی که در آن معرفت اندوزی نباشد نیست
گنجینه الهی است.
اما تدبّر چیست. تدبّر عبارتست از اینکه ما دنبال یک چیز را بگیریم. [۶]
 
پیگیر آن باشیم. پیامدها و نتایجش را در نظر بگیریم. تدبّر در قرآن این است که هنگامی که آیات الهی را تلاوت می کنیم ببینیم پیام آنها چیست. ما را به کجا می خواهد برساند. تدبّر قرآن این است که جای خودمان را در بحث قرآن پیدا کنیم و مسیر خود را دنبال کنیم. آیا از ابراریم یا از فجار. آیا از متقین هستیم یا فاسقین.
 
قرآن به گروهی نوید می دهد و به دسته ای بیم. دسته ای را رحمت می کند و قومی را لعنت. نکند که ما در زمره افرادی باشیم که قرآن می خوانند اما از آن بهره نمی برند. روایت است که چه بسا کسی که قرآن می خواند اما قرآن او را لعنت می کند! «رب تال القرآن و القرآن یلعنه»[۷] تدبّر این است که فقط به چهره و ظاهر نگاه نکنیم بلکه به پشت و باطن توجه کنیم.
 
ادب دوم در تلاوت قرآن، مسأله طهارت است. مقصودم داشتن وضو و غسل نیست که البته آنها لازم هستند. بلکه مقصودم تحصیل طهارت باطن است.«إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِیمٌ* فِی كِتَابٍ مَّكْنُونٍ* لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» ؛ [۸]» یعنی: که این [پیام‏] قطعاً قرآنى است ارجمند، در کتابی کتابی نهفته. که جز پاک شدگان بر آن دست نزنند. طهارت باطنی مراتب و مراحلی دارد که مسلما گام اول برای تحصیل آن ترک گناهان است.« إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ [۹]» یعنی: خدا فقط از تقوا پیشگان مى‏پذیرد.
 
بدون رعایت تقوای الهی، ادعای داشتن طهارت سخنی نا مقبول است و گزاف. مراقب باشیم که فریب حالات خوشی را که احیانا در هنگام برخورد با آیات الهی به دست می آوریم نخوریم. بدون طهارت روحانی این حالات تداوم نخواهد داشت. این بحث نیازمند توضیحات بیشتری است که در این مختصر نمی گنجد.
 
خدا به همه ما توفیق استفاده از قرآن را مرحمت فرماید. و ما را با قرآن محشور فرماید.
 
تحصیل عشق و رندی، آسان نمود اول
آخر بسوخت جانم، در کسب این فضائل
گفتم که کی ببخشی، بر جان ناتوانم
گفت آن زمان که نبود جان در میانه حائل
 
و الحمد لله رب العالمین-

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2089
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 19 تير 1392

به نقل از تریبون مستضعفین، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در ۱۳۷۰/۱۲/۱۳ در در دیدار اعضاى گروه ویژه و گروه معارف اسلامى صداى جمهورى اسلامى ایران‌ به نکات جالبی درباره موسیقی مذهبی و اذان و مناجات‌های صدا و سیما اشاره کردند و نکاتی گفتند که متاسفانه اکنون بعد از گذشت ۲۰ سال هنوز به آنها توجه جدی نشده است.
 
ایشان در این سخنان «ربنا»ی شجریان را اثری هنری می‌خواند که فاقد حس و حال مناسب برای اذان ماه مبارک رمضان است و بهتر است با نمونه‌های مسجدی جایگزین شود: «آن «ربّنا»هایى که شجریان خوانده و در ماه رمضان قبل از اذان مغرب مى‌گذارند، یک کار هنرى است؛ یک کار حالى نیست؛ مناسب نیست که بعد از اذان، کسى بخواهد آن‌طور چیزى را بگذارد؛ نه، بعد از اذان، به نظرم مى‌رسد که همین صداى معمولىِ مسجدىِ ما بهتر و مناسب‌تر باشد.»
 
آیت الله خامنه‌ای در بخش دیگری از سخنان خود درباره لحن دعاخوانی و قرآن‌خوانی فرمودند: «اگر این دعاها را با سبک قرآن‌خوانىِ فارسى بخوانند – همین سبکى که در مسجدها مى‌خوانند – مطلوبتر است؛ آن آهنگ‌هاى کشیده خیلى مناسب نیست. البته همین دیروز یا پریروز بود که دیدیم بعد از اذان دعایى با لحن عربى خوانده شد که خوب و دلنشین بود؛ اما اگر بخواهند آن را بِکِشند، چیز مطلوبى نخواهد شد. البته استثناهایى هم وجود دارد.»
 
ایشان در بخش دیگری از نظرات خود به اشکالاتی درباره اذان‌های پخش شده از صدا و سیما پرداختند و اذان گلدسته‌ای را به عنوان جایگزین اذان استودیویی طرح کردند: «یک نکته را هم در خصوص اذان‌هایى که از صدا و سیما پخش مى‌شود، متذکر مى‌شوم. شما به اذان غلوش اشاره کردید؛ اما عیب اذان غلوش این است که آهسته گفته شده است؛ اذان استودیویى است؛ مثل این‌که براى خودش حدیث نفس کرده است. اذان ابوزید هم همین‌طور است؛ او هم براى خودش گفته است؛ اینها براى دیگران اذان نگفته‌اند. ما در این‌جا به آقایان قرّاء مصرى گفتیم که اذان باید از دل کنده بشود؛ یعنى اذان گلدسته‌یى بگویند؛ اذان استودیویى به درد ما نمى‌خورد! اذان گلدسته‌یى، مثل همان اذانى است که شما گفته‌اید؛ یا اذان آقاى شریف که انصافاً از آن اذان‌هاى بسیار خوب و درجه‌ى یک است. البته این اذان آقاى شریف، نسخه‌ى بدل است؛ اصلش را یک عرب گفته است و من سالها پیش این اذان را شنیده‌ام. مرحوم عطاءاللَّه زاهد مى‌گفت که موسیقى متن فیلم محمّد رسول‌اللَّه را از اللَّه‌اکبر آن اذان گرفته‌اند. اذان طوخى و اذان مؤذن‌زاده هم خوب است؛ اذان پُرحرارت و پُرمغزى است. بناى ما بر این نبوده که در رادیو و تلویزیون، از اول تا آخر، همین چهار تا اذان را بگذاریم؛ نه، بنا بر این بوده است که اذان گفتن را نظمى بدهند؛ منتها براى این‌که خیلى شلوغ نشود، گفته شد که مرزى بگذارند. البته ممکن است گاهى بعضى از اذانها را هم بگذارند؛ اما توجه داشته باشید که اذان رسمى و دایمى رادیوى ایران که ما مى‌خواهیم در دنیا پخش بشود، باید – به قول شماها – یک اذان استاندارد باشد؛ یعنى بتوانیم آن را عرضه کنیم و بگوییم ما این‌طورى اذان مى‌گوییم.»

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: فـــــــــرهنـگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2883
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
سه شنبه 18 تير 1392

بیاییم در لحظات آخر ماه شعبان این دعا را زمزمه کنیم: «اللهم ان لم تکن غفرت لنا فیما مضى من شعبان فاغفر لنا فیما بقى منه»؛ خدایا! اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته ما را نیامرزیده‌اى، در آن قسمت که از این ماه مانده بیامرز ما را.

به نقل از فارس، لحظات به سرعت در حال سپری شدن است و مردم خداجوی بعد از دو ماه خودسازی و تهذیب نفس، برای رسیدن ماه بهار قرآن لحظه شماری می‌کنند، هر چند که دل کندن از ماه شعبان، ماه نبی خدا بسیار سخت است، اما شوق به ماه مهمانی خدا این وداع را آسان می‌کند.

*راهکار امام رضا(ع) برای درک بهتر روز پایانی ماه شعبان

امام رضا(ع) در ذیل روایتی برای درک بهتر ماه شعبان و آمده شدن برای ورود بهتر به ماه رمضان می‌فرمایند: هر که سه روز از آخر ماه شعبان روزه بدارد و به ماه مبارک رمضان وصل کند، حق تعالى ثواب روزه دو ماه متوالى براى او بنویسید.

همچنین ابوالصلت هروى روایت کرده است که در جمعه آخر ماه شعبان به خدمت ثامن الحجج(ع) رفتم، حضرت(ع) فرمود: اى ابوالصلت! اکثر ماه شعبان رفت و این جمعه آخر آن است پس تدارک و تلافى کن در آن چه از این ماه مانده است، تقصیرهایى را که در ایام گذشته این ماه کرده‌اى و بر تو باد که رو آورى بر آنچه برای تو نافع است و دعا و استغفار بسیار کن و تلاوت قرآن مجید بسیار کن و به سوى خدا از گناهان خود توبه کن تا آنکه چون ماه مبارک درآید، خود را براى خدا خالص گردانیده باشى و در گردن خود امانت مگذار و حق کسى را مگر آنکه ادا کنى و در دل خود کینه کسى را مگذار، مگر آنکه بیرون کنى و مگذار گناهى را که انجام می‌دادی، مگر آنکه ترک کنى و از خدا بترس و بر خدا در پنهان و آشکار امور خود توکّل کن و هر که بر خدا توکّل کند خدا او را بس است و در بقیه این ماه این دعا را بسیار بخوان:

«اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ»؛ خدایا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته ما را نیامرزیده‌اى در آن قسمت که از این ماه مانده بیامرزمان، به درستى که حق تعالى در این ماه بندهاى بسیار از آتش جهنم براى حرمت ماه مبارک رمضان آزاد مى‌کند.

*دعاى شب آخر شعبان و شب اول رمضان

شیخ طوسی از حارث بن مُغَیْرَه نَضْرى روایت کرده که امام صادق(ع) در شب آخر شعبان و شب اوّل ماه رمضان مى‌خواند:

«اَللّهُمَّ اِنَّ هذَا الشَّهْرَ الْمُبارَکَ الَّذى اُنْزِلَ فیهِ الْقُرآنُ وَجُعِلَ هُدىً لِلنّاسِ وَبَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ قَدْ حَضَرَ فَسَلِّمْنا فیهِ وَسَلِّمْهُ لَنا وَتَسَلَّمْهُ مِنّا فى یُسْرٍ مِنْکَ وَعافِیَةٍ یا مَنْ اَخَذَ الْقَلیلَ وَشَکَرَ الْکَثیرَ اِقْبَلْ مِنِّى الْیَسیرَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ اَنْ تَجْعَلَ لى اِلى کُلِّ خَیْرٍ سَبیلاً وَمِنْ کُلِّ ما لا تُحِبُّ مانِعاً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

یا مَنْ عَفا عَنّى وَعَمّا خَلَوْتُ بِهِ مِنَ السَّیِّئاتِ یا مَنْ لَمْ یُؤاخِذْنى بِارْتِکابِ الْمَعاصى عَفْوَکَ عَفْوَکَ عَفْوَکَ یاکَریمُ اِلهى وَعَظْتَنى فَلَمْ اَتَّعِظْ وَزَجَرْتَنى عَنْ مَحارِمِکَ فلَمْ اَنْزَجِرْ فَما عُذْرى فَاعْفُ عَنّى یا کَریمُ عَفْوَکَ عَفْوَکَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ الرّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَالْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسابِ عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبدِکَ فَلْیَحْسُنِ التَّجاوُزُ مِنْ عِنْدِکَ یااَهْلَ التَّقْوى وَیا اَهْلَ الْمَغْفِرَةِ عَفْوَکَ عَفْوَکَ اَللّهُمَّ اِنّى عَبْدُکَ بْنُ عَبْدِکَ بْنُ اَمَتِکَ ضَعیْفٌ فَقیرٌ اِلى رَحْمَتِکَ وَاَنْتَ مُنْزِلُ الْغِنى والْبَرَکَةِ عَلَى الْعِبادِ قاهِرٌ مُقْتَدِرٌ اَحْصَیْتَ

خدایا! این ماه مبارکى که قرآن در آن نازل گشته، آن قرآنى که راهنماى مردم شده و نشانه‌هاى روشنى از راهبرى و جدا کردن میان حق و باطل است فرا رسیده پس ما را در این ماه سالم بدار و آن را در حال آسانى و تندرستى از ما بگیر، اى که اندک را بگیرد و بسیار قدردانى کند، این طاعت اندک را از من بپذیر خدایا از تو خواهم که براى من به سوى هر کار خیرى راهى و از هر چه دوست ندارى سر را هم مانعى قرار دهى اى مهربانترین مهربانان!

اى که گذشتى از من و از آن کارهاى زشتى که در پنهانى کردم، اى که مرا به سبب دست زدن

به گناهان نگیرى گذشت، گذشت ، گذشت تو را خواهانم اى بزرگوار! خدایا مرا پند دادى ولى من پند نگرفتم و از کارهاى حرام خود بازم داشتى ولى من بازنایستادم پس چه عذرى به درگاهت دارم، اى کریم! از من گذشت کن که عفوت و گذشتت را خواهانم، خدایا از تو آسودگى هنگام مرگ درخواست دارم و گذشت در وقت حساب را، گناه از بنده‌ات بزرگ است پس باید گذشت از جانب تو نیز نیکو باشد، اى شایسته پرهیزگارى و اى شایسته آمرزش عفوت و گذشتت را خواهانم، خدایا! من بنده و فرزند بنده و فرزند کنیز توام ناتوان و نیازمند مهر تو هستم و تویى که دارایى و برکت بر بندگانت فرو فرستى و تو چیره و توانایى کارهاى بندگانت را

اَعمالَهُمْ وَقَسَمْتَ اَرْزاقَهُمْ وَجَعَلْتَهُمْ مُخْتَلِفَةً اَلْسِنَتُهُمْ وَاَلْوانُهُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ وَلا یَعْلَمُ الْعِبادُ عِلْمَکَ وَلا یَقْدِرُ الْعِبادُ قَدْرَکَ وَکُلُّنا فَقیرٌ اِلى رَحْمَتِکَ فَلا تَصْرِفْ عَنّى وَجْهَکَ وَاجْعَلْنى مِنْ صالِحى خَلْقِکَ فِى الْعَمَلِ وَالاْمَلِ وَالْقَضاَّءِ وَالْقَدَرِ اَللّهُمَّ اَبْقِنى خَیْرَ الْبَقاَّءِ وَ اَفْنِنى خَیْرَ الْفَناَّءِ عَلى مُوالاةِ اَوْلِیاَّئِکَ وَمُعاداةِ اَعْداَّئِکَ وَ الرَّغْبَةِ اِلَیْکَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْکَ وَالْخُشُوعِ وَالْوَفاءِ وَالتَّسْلیمِ لَکَ وَالتَّصْدیقِ بِکِتابِکَ وَاتِّباعِ سُنَّةِ رَسُولِکَ

اَللّهُمَّ ما کانَ فى قَلْبى مِنْ شَکٍّ اَوْ رَیْبَةٍ اَوْ جُحُودٍ اَوْ قُنُوطٍ اَوْ فَرَحٍ اَوْ بَذَخٍ اَوْ بَطَرٍ اَوْ خُیَلاَّءَ اَوْ رِیاَّءٍ اَوْ سُمْعَةٍ اَوْ شِقاقٍ اَوْ نِفاقٍ اَوْ کُفْرٍ اَوْ فُسُوقٍ اَوْ عِصْیانٍ اَوْ عَظَمَةٍ اَوْ شَىءٍ لا تُحِبُّ فَاَسْئَلُکَ یا رَبِّ اَنْ تُبَدِّلَنى مَکانَهُ ایماناً بِوَعْدِکَ وَوَفآءً بِعَهْدِکَ وَرِضاً بِقَضاَّئِکَ وَزُهْداً فِى الدُّنْیا وَرَغْبَةً فیما عِنْدَکَ وَاَثَرَةً وَطُمَاْنینَةً وَتَوْبَةً نَصُوحاً اَسْئَلُکَ ذلِکَ یا رَبَّ الْعالَمینَ اِلهى اَنْتَ مِنْ حِلْمِکَ تُعْصى وَمِنْ کَرَمِکَ وَجُودِکَ تُطاعُ فَکَانَّکَ لَمْ تُعْصَ وَاَنَا وَمَنْ لَمْ یَعْصِکَ سُکّانُ اَرْضِکَ فَکُنْ عَلَیْنا بِالْفَضْلِ جَواداً وَبِالْخَیْرِ عَوّاداً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ وَصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ صَلوةً داَّئِمَةً لا تُحْصى وَلا تُعَدُّ وَلا یَقْدِرُ قَدْرَها غَیْرُکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ»

شماره دارى و روزیشان را قسمت کرده و زبان‌ها و رنگهاشان را متفاوت کردى؛ آفرینشى پس از آفرینش دیگر و بندگانت دانش تو را ندارند و قدر تو را ندانند و همه ما نیازمند رحمتت هستیم، پس اى خدا! رو از من مگردان و مرا در کردار و آرزو و امور مربوط به قضا و قدر از شایستگان خلق خویش قرارم ده خدایا زنده ام بدار به بهترین وضع زندگى و بمیرانم به بهترین مردن (یعنى) با دوستى دوستانت و دشمنى با دشمنانت و رغبت به درگاهت و ترس و خشوع از تو و وفادارى و تسلیم بودن در برابرت و تصدیق کردن کتاب تو (قرآن ) و پیروى از روش پیغمبرت،

خدایا آنچه در دل دارم از شک و تردید یا انکار یا ناامیدى یا خوشى یا گردن فرازى یا اسراف در خوشگذرانى یا خودبینى یا خودنمایى یا شهرت جویى یا ایجاد دو دستگى یا دورویى یا کفر یا فسق یا گناه یا بزرگ طلبى یا چیزهاى دیگرى که تو دوست ندارى پس اى پروردگارا! از تو خواهم که آن را تبدیل کنى به ایمان به وعده‌ات و وفادارى به پیمانت و خوشنودى به قضا و قَدرت و پارسایى در دنیا و اشتیاق به آنچه نزد تو است و فضیلتى و آرامشى و توبه خالص، این را از تو خواهم اى پروردگار جهانیان! خدایا تو را به خاطر بردباریت نافرمانى کنند و به طمع جود و کرمت اطاعت کنند، پس گویا نافرمانیت نکرده‌اند و من با کسانى که نافرمانیت نکردند همه ساکنان زمین تو هستیم، تو بر ما به فضل خویش بخشنده باش و به نیکویى بازگردنده، اى مهربانترین مهربانان! و درود خدا بر محمد و آل او درودى همیشگى که به شماره و عدد درنیاید و اندازه‌اش نتواند جز تو اى مهربانترین مهربانان!

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2023
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه