میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 149
:: باردید دیروز : 2884
:: بازدید هفته : 20488
:: بازدید ماه : 24340
:: بازدید سال : 24340
:: بازدید کلی : 889774
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 21 شهريور 1392

مناجات با خدا

 

جاری‌ست چو باران عرق شرم به رویم

از عفـو تو یـا از گنـه خویش بگویم؟

تـرسم نگذارنـد بـه فــردای قیـامت

یک برگ گل از باغ وصال تو ببـویم

کوری به از آن کز کرمت چشم بپوشم

لالی بـه از آنـم کـه ثنـای تو نگویم

تو زود رضا می‌شوی از بنده ولی من

دیرآمده‌ام تـا که رضای تـو بجـویم

من رو به در غیـر تو بردم، تو ز رحمت

آغوش گشودی کـه بیـا باز به سویم

خواهم که حضور تو کنم سفرۀ دل، باز

ترسـم کـه گناهـان بفشارنـد گلویم

صد سالـم اگـر در شـرر نـار بسوزی

از دوستی‌ات کم نشود یک سرِ مویم

بر خاک درت ریخته‌ام اشک خجالت

این اشک نکوتـر بُود از آب وضـویم

پرونـدۀ تـاریک مــرا اشک نشویـد

بگذار که در چشمۀ عفو تـو بشویـم

صد بار خطا دیده‌ای از «میثم» و یک بار

نگذاشتـی از لطـف بیـارند بـه رویم

 

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2294
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 21 شهريور 1392

از امام رضـا علیه السلام دربـاره بهتـريـن بنـدگـان سـوال شـد.
فـرمـودند: آنان كه هر گاه نيكـى كنند خـوشحال شوند، و هرگاه بدى كنند آمرزش خـواهند، و هر گاه عطاشـوند شكر گزارند و هرگاه بلا بينند صبر كنند، وهر گاه خشمگین شوند ، عفو  کنند.


متن حدیث:

سئل عليه السلام عن خيـار العبـاد؟ فقــال(ع):
الذيـن اذا احسنوا استبشروا، و اذا اساووا استغفروا، و اذا اعطوا شكـروا، و اذا ابتلو صبروا، و اذا غضبوا عفوا.


«تحف العقول، صفحه 445»
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1847
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 21 شهريور 1392

 

گزیده ای از سخنان حجت الاسلام شهاب مرادی در مراسم شب شهادت امام صادق(ع)در هیئت آل یاسین تهران

 

خدمت یکی از علما بودم به یکی از نزدیکان خود فرمود: چرا ریشت را اینقدر کوتاه کردی؟آن فرد پاسخ داد که تنظیمات ماشین ریش تراش خراب شد، عالم با روی باز بدون ترش رویی جواب داد تنظیمات چیز دیگری بهم می خورد که این کار را انجام میدهیم.

*یکی از نیازهای اساسی معنوی آدمی؛ موعظه است. برای همه ی انسانها در هر سطحی از ایمان و معنویت؛ چنانچه امیرالمومنین علیه السلام فرزند خود وصیت فرمودند: قلبت را با موعظه احیا کن. (أحیِ قلبَکَ بِالموعظة) قلب انسان مریض می شود و می میرد اگر موعظه نباشد.

*موعظه با سرزنش متفاوت است. سرزنش، تعییر و سرکوفت زدن، اثر تربیتی ندارد، آزاردهنده است و مورد رضایت خدا نیست. اما موعظه نور است خصوصا مواعظ اهل بیت که تماما نور است؛ حیات می دهد، امید می دهد و کلید به دست انسان می دهد. 

* قلب ما برای اینکه ناامید نشود، مغرور نشود، مبتلای به قساوت نشود و برای اینکه دچار افراط و تفریط نشود، موعظه میخواهد. اما موعظه تنها عامل سعادت و عاقبت به خیری مومن نیست؛ تفکر و تامل، عبرت، عزم و اراده و محاسبه و مراقبه و ... نیز لازم است.


* قد جائتکم موعظةٌ من ربکم و شفاءٌ لما فی الصدور؛ قرآن خودش را موعظه معرفی می کند و شفاء. که برای احیاء و مرمت دل ما نازل شده نباید از آیات و روایات غافل شد.

اینها بخشی از مقدماتی بود تا حجت الاسلام شهاب مرادی مواعظی را از امام صادق علیه السلام نقل کند، از جمله:

*مَن أرادَعِزّاً بِلا سلطانٍ و کثرةً بِلا إخوان و هیبةً بَلا مالٍ هر کسی که عزت می خواهد بدون آنکه سلطان باشد و جمعیت و قدرت می خواهد بدون داشتن برادران و دوستان و عشیره و شکوه و هیبت می خواهد بدون ثروت؛ فَلیَنتَقِل مِن ذُلِّ معاصیِ الله الی عزِّ طاعته باید از خواری گناه به عزت اطاعت از خدا درآید. باید هرکسی منشاء انتخاب ها و تمایلاتش را رصد کند و رویکردش را به دنیا و آخرت مدام تنظیم و اصلاح کند تا مبادا معصیت را به اطاعت خدا ترجیح  دهد

* امام صادق آخرین عملش موعظه بود، در آخرین لحظات در بستر فرمود: به شفاعت ما اهل بیت نائل نمی شود کسی که نماز را سبک بشمارد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1868
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 20 شهريور 1392

 حجت الاسلام و المسلمین محمد کاظم راشد یزدی، استاد اخلاق حوزه علمیه مشهد، شامگاه سه شنبه در جمع هزاران نفر از زائران و مجاوران بارگاه ملک پاسبان حضرت علی بن موسی الرضا(ع) گفت: زندگی سالم اسلامی از بعضی از حرکت ها و اعمال مبرا است. یعنی اگر انسان این گونه حرکات را وارد زندگی کند، زندگی او از مدار اسلامی انسانی خارج می شود. یکی از این اعمال «بد زبانی» و «کژگویی» است.

وی ادامه داد: اگر تصور کنیم فردی در مکالمات، محاورات و برخورد با اعضای خانواده‌اش نزاکت را رعایت نکند، وضعیت خانه‌اش ـ که مرکز زندگی و کانون حیات انسانی است ـ به برخوردهای ناشایست تبدیل می شود.

وی با بیان این که حسینیه، مسجد و منزل از اماکن مقدس است و با طرح این پرسش که آیا می شود مسجد را نجس کرد، پاسخ داد: خیر؛ همه اجزای ساختمان مسجد باید پاک باشد و اگر پاک نباشد نمی توان در آن مسجد نماز خواند؛ بنابراین حکم خدا این است که نجس کردن مسجد حرام است. منزل نیز  از اماکن مقدس و این چنین است.

سخنران حرم مطهر رضوی ابراز داشت: بروز کلمات خارج از نزاکت از زبان اهل منزل، جو منزل را نجس می کند و دیگر امکان زندگی مطلوب و راحت در آن منزل وجود نخواهد داشت، چرا که رحمت الهی از این منزل قطع می شود و بلا بر منزل نازل می شود و منزل غیر قابل سکونت خواهد شد.

وی راحتی و پناهگاه بودن منزل را در گرو رعایت نزاکت دانست و تصریح کرد: افرادی که در محدوده مسکن، مسجد و مأوا زندگی می کنند باید از صدور سخنان نا پسند توسط زبان‌شان بپرهیزند؛ یکی از گناهان کبیره ای که از زبان انسان صادر می شود،حرف های رکیک و فحش است.

حجت الاسلام و المسلمین راشد یزدی در ادامه بیان کرد: در جامعه ما دو مسأله غیر اخلاقی پر واژه ترین کلامت را داراست، یکی «تملق و چاپلوسی» است ـ که نباید از مرد و زن مؤمن صادر شود ـ و دیگری کلامت رکیک، زشت، خارج از نزاکت، دشنام و شک است؛ متأسفانه انواع و اقسام آن در زندگی ما وارد شده است؛ البته بستر آن در کوچه و بازار فراهم است و فرزندان ما از این مراکز عمومی آنان را می آموزند.

وی با ذکر این که هنگامی حرف های رکیک از زبان انسان صادر می شود، ماهیت اصلی انسان نمایان خواهد شد، اظهار داشت: در هنگام عصبانیت حالت «سکر و مستی» به انسان دست می دهد ـ که نتیجه عدم کنترل انسان بر اعصابش است ـ لذا انسان هرچه به زبانش بیاید، آن را بیان می کند.

این استاد اخلاق حوزه علمیه مشهد با اشاره به این که مولای متقیان امام علی علیه السلام می فرمایند «فَاعِلُ الْخَيْرِ خَيْرٌ مِنْهُ وَ فَاعِلُ الشَّرِّ شَرٌّ مِنْهُ» افزود: کسی که نماز می خواند ذاتش از نماز روشن تر است و کسی که فحش می دهد باطنش وسیع تر از این است.

وی سپس به زائران توصیه کرد: زائران باید تصمیم بگیرند که زندگی مورد نظر امام رضا علیه السلام را برگزینند؛ فردی که نزد امام می آید باید تحت تأثیر خلقیات امام قرار گیرد. یکی از سوغات های زائران باید پاک زبانی و زدودن آلودگی آن باشد؛ مشهد شهر تزکیه و پاک کردن کجی و اعوجاج است.

حجت الاسلام و المسلمین راشد یزدی با بیان این که در اسلام سخن زشت و ناپسند مطلقا حرام است، اذعان داشت: فحش دادن انسان به «سنگ»، «سگ» و «صدام» حرام است، چرا که کلمات زشتی که انسان به صدام یا کافران و مشرکان دیگر می گوید، ذره ای بر گناه آن ها اضافه نمی کند؛ حتی فحاشی به وسیله نقلیه حرام است.

وی ادامه داد: گاهی گناه، گناه است و گاهی علاوه بر گناه بودن، دلیل بر پستی، لئامت، بی شخصیتی و سبکی انسان هم می شود.
وی گفت: افرادی که کلامت رکیک را به زبان می آورند، زبان‌شان «هرز و لق» است. گاهی غیبت و دورغ می گویند و گاهی فحش می دهند؛ فحاشی دلیلی بر پستی انسان است.

سخنران حرم مطهر رضوی با یادآوری این که اگر کسی به گوش انسان بزند، انسان می توانید او را عفو و یا قصاص کند، اما مسأله فحش این چنین نیست، فحش را به فحش نمی توان کیفر داد، تصریح کرد: باید توجه داشت که به فحشا نمی توان کیفر داد. آیا می توان به کسی که به ناموس دیگران تجاوز کرده است، تجاوز کرد؟ فردی نزد پیغمبر آمد و گفت «همسایه من، به من فحش می دهد» سپس پیغمبر اکرم فرمودند «دو نفرکه با هم فحاشی می کنند مثل دو شیطان مست هستند که بر روی هم شمشیر می کشند» فحش دادن حد دارد ولی نمی توان فحش را به فحش پاسخ داد.

وی سپس بیان کرد: گاهی اوقات زن و مرد به یکدیگر فحش می دهند؛ فحاشی سبب اتفاقات ناگوار در منزل می شود. اگر حرف های زشت و اهانت کنید تقدس منزل از بین می رود؛ اصلا انسان حق اهانت به یکدیگر ندارد. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در این خصوص می فرمایند«یکدیگر را گرامی بدارید».

گزارش: سید امیر حسین ارشادی نیا/مشهد
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2085
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 20 شهريور 1392

خصلت های نیکی همچون راز داری، نیکی  و خوش رفتاری با مردم و صبر و بردباری اموری هستند که انجام آن توسط فرد تحسین و اعتماد  فرد مقابل را به همراه دارد.

امام رضا(ع) به سه خصلت ضروری برای فرد مومن اشاره می کنند.

ایشان می فرمایند:

مومن ،مومن حقیقی نیست مگر اینکه سه خصلت در او وجود داشته باشد:

1 خصلتی از پروردگارش

2 خصلتی از پیامبرش

3 خصلتی از امامش

اما خصلتی که از پروردگارش باید داشته باشد ،راز خودش را نگه بداردکه خدای عزوجل فرمود "خدا عالم به غیب است و کسی را ازغیب خود آگاه نمی کند مگر رسولی را که بپسندد.

واما خصلتی را که از پیامبر باید داشته باشد ،خوش رفتاری با مردم است زیرا خدای عزوجل پیامبرش را به خوش رفتاری با مردم دستور داده و فرموده است"گذشت را پیش گیر و به نیکی دستور بده".

و اما خصلتی که از امام باید داشته باشد صبر در تنگدستی و پریشان حالی است.

 

منبع: قدس آنلاین

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1606
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 20 شهريور 1392

 

 

زهد به معناي اعراض است، از آن مقدار كه لازم نيست ما در زندگي مادي داشته باشيم از آن مقدار اعراض كنيم.

 

اما يك مقدارش واجب شرعي است. بايد دنبالش بدويم، اين واجب است. پول در بياوريم، نان در بياوريم، اجاره خانه بدهيم، ساير نيازها را تأمين كنيم. اين واجب است، نمي‌­شود از اين زهد ورزيد. اما اضافه‌­اش قابل اعراض است. چه كسي گفته شما اضافه بر هشت ساعت، هشت ساعت ديگر هم كار كني؟ شب تا صبح هم كار كني، با موبايل هم كار كني، با اينترنت هم كار كني،‌ دائماً كار كني كه نمي‌­شود. از اين بايد اعراض كني. اگر نكني عمر تلف شده و گرفتاري‌هاي زيادي پيش مي‌­آيد.

 

پرسش و پاسخ از سالک الی الله حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه

مدرسه علمیه حضرت صاحب الأمر عجل الله فرجه

1390/7/7

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: پـرســــــــمـان , ,
:: برچسب‌ها: زهدچیست ,
:: بازدید از این مطلب : 2934
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 20 شهريور 1392

جريمه­ اي بهتر، معتدل ­تر، مؤثرتر از اجراي فرمان خدا برای نفس وجود ندارد.

واجب را پياده كن حرام را هم ترك كن، اين بزرگترين رياضت و جريمه برای نفس است.

نمي­ خواهد شما نذر كني که پاي پياده مكه بروی. نه،  همين­که تصميم بگيری نماز بخوانی، روزه بگيری، واجبات را انجام بدهی اين بهترين رياضت است. انسان را تربيت مي­ كند. ايمان بالا مي ­رود، ايمان که بالا رفت همه­ ی داخل انسان اصلاح  مي­ شود.

كساني كه نذر سنگين و شاق مي­ كنند اما پاره­ اي از واجبات را انجام نمي­ دهند یا پاره­ اي از محرمات را مرتكب مي­ شوند تا آخر هم موفق نمي ­شوند. چون گناه كارش تخريب است. گناه را نبايد بغل عبادت بگذاري.

 

قسمتی از سخنرانی حضرت آیت الله خوشوقت تهرانی اعلی الله مقامه

در تاریخ 90/3/9

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله خوشوقت , رایة الهدی کرج ,
:: بازدید از این مطلب : 3363
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 20 شهريور 1392

خداوند كليد ورود به صراط مستقيم را تقوا و عمل به فرمان خودش قرار داد....

در ادامه چند تا حديث از امام صادق و امام باقر صلوات الله و سلامه عليهما مي­‌خواهيم بخوانيم كه حجت بر ما تمام شود تا نظر خدا، نظر پيغمبراكرم، نظر حضرات معصومين علیهم السلام درباره تقوا و اطاعت فرمان خدا را شنيده باشيم و ديگر هيچ عذري در ترك بندگي و اطاعت فرمان خدا نداشته باشيم و به اندازه‌اي كه آن‌ها براي تقوا و عبوديت در برابر پروردگار متعال ارزش قائلند ما هم همان مقدار ارزش قائل باشيم نه كمتر...

 

اختلاف نظر ما با خدا يعني ما خرابيم، معنايش اين است. خدا كه طوريش نيست. اگر ما نظرمان با خدا اختلاف پيدا كرد گناه گردن ماست نه خدای متعال.

 

بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين، يكي از ابوابي كه در كتاب كافي شريف مرحوم كليني باز كرده است «باب الطاعة و التقوي» است، یعنی اطاعت فرمان خدا و به كار بستن تقوا.

 

«عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: لَا تَذْهَبْ بِكُمُ الْمَذَاهِبُ‏ فَوَ اللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلَّا مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ» [1]

اين طرف و آن طرف نرويد، شيعيان ما كساني هستند كه مطيع فرمان خدا هستند. هر كسي گوش به حرف خدا بدهد شيعه ماست. آن كه گوش به حرف ندهد شيعه نيست. كمال تشيّع را ندارد. خُب ديديم كه حقّانيت راه و مذهب را منوط به اطاعت فرمان خدا كرده است.

 

دوباره از ابي‌جعفر امام باقر صلوات الله و سلامه عليه حديث نقل كرده ايشان فرمود:

«قَالَ قَالَ لِي‏ يَا جَابِرُ أَ يَكْتَفِي مَنِ انْتَحَلَ التَّشَيُّعَ‏ أَنْ يَقُولَ بِحُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ» [2] آيا كافي است كسي كه نسبت تشيع به خودش مي‌­دهد مي‌گويد من شيعه‌ام، مي‌گويد فقط اهل بيت را دوست دارم كافي است؟

فرمودند: «فَوَ اللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ وَ أَطَاعَهُ وَ مَا كَانُوا يُعْرَفُونَ»[2]

شيعه ما كساني هستند كه در برابر فرمان خدا تقوا را مراعات كنند و اطاعت كنند اين شيعه ماست...

 

«سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْوَرِعِ مِنَ النَّاسِ فَقَالَ الَّذِي يَتَوَرَّعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ »[3]

(سوال کردم از امام صادق) آدم باورع كيست؟ فرمودند: آن آدمي كه از كار حرام اجتناب مي كند و خودش را كنار نگه مي­‌دارد.

 

درس اخلاق عارف بالله حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه

در مدرسه علمیه حضرت صاحب الأمر عجل الله فرجه

1383/7/23

 

[1] - كافي ج‏2 ؛ ص73

 

[2] - كافي ج‏2ص74

 

[3] - كافي ج‏2 77

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2527
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 20 شهريور 1392

بسم الله الرحمن الرحیم

 

قال علي عليه السلام «أَلَا إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمْ خَلَّتَانِ‏ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ‏ الْأَمَلِ‏ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ‏ الْأَمَلِ‏ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ» (1).

 

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند كه دو چيز است كه خيلي من مي ترسم از اينكه شما دچار آن دو چيز بشويد؛

 

یكي به دنبال خواسته های نفس رفتن؛ يعني متابعت هوي.

آدم هر چه دلش  مي خواهد دنبالش برود. لباس خوب، غذاي خوب، خانه خوب، زن خوب، آن خوبهايي كه آدم دلش مي خواهد. خُب در اين خوبها گاهي هم حرام هست، اگر از حرام نتوانيم بگذريم آن وقت نگذشتن در انسان قوي تر مي شود. بعد ديگر عاجز مي شود و از دَم حرام و حلال را درو مي كند و جلو مي رود.

این مظنه ترس است، هم دنيا را خراب مي كند و هم آخرت را، و هم صفات بد در انسان توليد  مي كند و هم گرفتاري عقوبت در آخرت را.

خداي متعال بحث متابعت هوي را در قرآن آورده است «وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى، فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى»(2) اگر از هواي حرام خودداري كرديم بهشت جايگاه ما خواهد بود. اينقدر مسأله مهم است. غالباً افراد نمي توانند. عادت محكم شده است فشار زياد مي آید آدم نمي تواند و گرفتار مي شود روز به روز هم فشار سنگين تر مي شود ديگر آدم از كار مي افتد.

 

مسأله دوم هم «طول امل» است.

هر وقت آدم خلوت پيدا كرد در فكر مي رود که فلان جا خانه بخرم شصت سال ديگر قیمت آن آن گونه مي شود ، آن كار را بكنم پنجاه سال ديگر اين جوري مي شود. هيچ چيز از این فکرها در نمي آید و دچار خستگی مي شود، فردا مي افتد مي ميرد و عمرش هم تلف شده و زمينها به قيمت نرسيده است.

لذا خطرناك است، اگر انسان مي خواهد سالم زندگي كند بايد هم از هواي حرام اجتناب كند و هم از آرزوهاي طول و درازي كه در عمر ما نمي گنجد.

قسمتی از سخنرانی حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه

در تاریخ 22 / 2/1391  

 

1) عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ قَالَ: خَطَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله ثُمَّ قَالَ أَلَا إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمْ خَلَّتَانِ‏ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ‏ الْأَمَلِ‏ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ‏ الْأَمَلِ‏ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ ...الخبر - کتاب كافي ج‏8 ص 58.
2) وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى - سوره مبارکه نازعات آیات 40 و 41.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1662
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 20 شهريور 1392

همه چيز خدا نزديك متقين است، علمش، قدرتش؛

«وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ»[1]،

معيّت خدا، نصرت خدا، ياري خدا، تفضّلات خدا، احسان‌ های خدا، نزديك به متقين است يعني آدم ‌هایی كه گوش به حرف خدا مي‌دهند.

 

طبعاً این (تفضّلات) از آدم‌های ديگر دور خواهد بود و اگر ما گناه بكنيم و انتظار رحمت داشته باشيم بايد بنشينيم! معني­اش اين است.

 

رحمت خدا همه جا را پر كرده است، اما معاصي مانع مي‌شوند، اگر ما معصيت نكنيم رحمت خدا از همه چيز به ما نزديكتر است اما اگر گناه كرديم همچنان محروم خواهيم بود.

 

درس اخلاق عارف بالله حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه  1390/1/18

[1] - يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ سوره مبارکه توبه آیه 123

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2113
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
سه شنبه 19 شهريور 1392

 منبع:«کرامات امام رضا(ع)» به قلم حسین صبوری 

*ضامن ایران

(این داستان مربوط به هشت دهه پیش است که از زبان میرزا مهدی آشتیانی نقل می‌شود)

بدجوری دلم گرفته بود. مریضی از یک طرف، بدهکاری هم از طرفی دیگر و از همه بدتر جوشی که برای از بین رفتن دین در ایران می‌زدم، حوالی عصر بود و نسیم خنکی توی حیاط می‌وزید و آب‌های زلال داخل حوض را موج‌دار می‌کرد، قرآن را برداشتم و رو به قبله ایستادم، چند تا صلوات فرستادم و آیه «و عنده مفاتح الغیب» را خواندم و لای قرآن را باز کردم. «بسم الله الرحمن الرحیم» سوره «محمد(ص)» آمد، جواب استخاره، بسیار عالی بود.

با اینکه وضو داشتم به سمت حوض رفتم و دوباره وضو گرفتم، همه ماهی طلایی‌های داخل حوض جمع شده بودند آنجایی که آب وضو روی آب‌ها می‌ریخت! خانه خلوت بود و کسی در منزل نبود، جانماز حصیری‌ام را آوردم و روی گلیمی که گوشه حیاط انداختم، توی سایه پهن بود و قامت بستم، دو رکعت نماز حاجت خواندم و ثوابش را به روح پاک رسول‌الله(ص) اهدا کردم.

می‌خواستم بگویم «یا رسول‌الله(ص)»، ولی نمی‌توانستم. غلتیدن دو قطره اشک گرم بر روی گونه‌هایم را که به سوی انبوه ریش‌هایم در حرکت بود حس کردم. بعدش هم بغضم ترکید و های‌های زدم زیر گریه، پرده‌ای از اشک جلوی چشمانم را پوشانده بود و به خوبی، پیش رویم را نمی‌دیدم. ناگاه از لابه‌لای همان پرده، چشمم افتاد به آقای بلند بالایی که مقابلم ایستاده بود؛ «خدایا! چه می‌بینم؟ ‌نکند خیالاتی شده‌ام؟! بله، حتماً خیالاتی شده‌ام»!

با پشت دست‌هایم، چشمانم را مالیدم، اشک‌هایم را پس زدم و با دقت نگاه کردم. نه! خیالاتی نشده بودم. آقای بلند بالا در برابرم ایستاده بود که مثل خورشید می‌درخشید و بوی خوشی که از وجودش برمی‌خاست، فضا را پر کرده و هوش از سرم برده بود. بی‌اختیار از جا جستم و مؤدبانه در برابرش ایستادم و عرض کردم: «السلام علیک یا رسول‌الله(ص)» نمی‌دانم از کجا فهمیدم که رسول‌الله(ص) است! آقا با مهربانی جواب سلامم را داد و پرسید: تو را چه شده است میرزا مهدی؟ من هم که دل پُری داشتم، از خدا خواسته، سفره دلم را باز کردم: آقاجان! این روزها بدجوری دلم گرفته و گیج و منگ شده‌ام، بی‌پولی و بدهکاری از یک طرف و بیماری و ناخوشی هم از طرف دیگر، چنگ به گلویم انداخته‌اند و دارند خفه‌ام می‌کنند، حالا اینها به کنار، هر طوری شده تحمل می‌کنم. اما چیزی که برایم قابل تحمل نیست این است که شاهد از بین رفتن دین و ایمان در این مملکت باشم، این روزها، دینداری و خداپرستی دارد جایش را به بی‌دینی و ماده ‌پرستی می‌دهد. جوان‌های ما دارند کمونیست می‌شوند و این «تقی ارانی» هم که شده بلندگوی شیطان. می‌ترسم آخر این مرد، ایران را هم مثل روسیه، بی دین کند...

حرف‌هایم که به اینجا رسید، آقا لبخندی زد و فرمود: ما امور ایران را به فرزندمان «رضا» واگذار کرده‌ایم، تا خواستم چیزی بگویم دیدم از آقا خبری نست. اما آن بوی خوش، مدت‌ها در فضا منزل باقی ماند. بویی که هرگز همانندش را حس نکرده بودم و تاکنون نیز حس نکرده‌ام. مدتی به این طرف و آن طرف دویدم، به مطبخ و اتاق‌ها و حتی کوچه هم سر زدم ولی از آقا خبری نبود که نبود! این بود که بار سفر را بستم و راه مشهد‌الرضا(ع) را در پیش گرفتم...

پیش روی مبارک حضرت ایستاده بودم و در حالی که اشک می‌ریختم، با توجه کامل، زیارتنامه امام رضا(ع) را می‌خواندم: «اشهد انک تشهد مقامی وتسمع کلامی وترد سلامی وانت حی عند ربک مرزوق...»؛ شهادت می‌دهم که تو مرا می‌بینی و سخنم را می‌شنوی و جواب سلامم را می‌دهی ‌و زنده‌ای و نزد پروردگارت روزی می‌خوری ...

به اینجای زیارتنامه که رسیدم دیدم آقایی نورانی و ماه رخسار، بر روی تختی از نور، بر فراز ضریح نشسته است و از جمعیت زائران خبری نیست! آقا در جواب سلام من، فرمود: وعلیک السلام! ای میرزا مهدی! از ما چه می‌خواهی؟‌

من از سیر تا پیاز حرف‌هایی را که به رسول‌الله(ص) عرض کرده بودم، خدمت آقا امام رضا(ع) هم عرض کردم. آقا در جوابم فرمود: اما قرض‌هایت، ادا خواهد شد و این بیماری‌ات جزو قضا و قدر حتمی الهی است که در نهایت به نفع شما هست، ولی در عین حال عمری طولانی خواهی داشت و اما از بابت تقی ارانی نگران نباش، زیرا من ضامن کشور ایران هستم و این کشور زیر نظر من است.

با شنیدن این سخنان، آرامش و اطمینان، سرزمین وجودم را تسخیر کرد و گذشت زمان صحت این دو مکاشفه را به اثبات رسانید.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: بازدید از این مطلب : 2294
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
دو شنبه 18 شهريور 1392

به نقل از مهر، یک عروس و داماد انقلابی.«محبوبه» و «حسن» نامزد کرده بودند و قرار بود عروسی بگیرند و بروند زیر یک سقف. اما مبارزه، آنها را از هم جدا کرد و حدود ۳ سال بعدف دوباره عروس و داماد را به هم رساند. حتی این بار پیشوند اسم هردوتایشان هم، یک کلمه شده بود:«شهید.»

حالا انقلاب اسلامی ایران، نامشان را در تاریخ خود ثبت کرده است. یکی به عنوان اولین زن شهید قیام ۱۷ شهریور و یکی دیگر به عنوان یکی از شهدای انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر

«محبوبه دانش آشتیانی» متولد سال ۱۳۴۰ در تهران بود. خانواده محبوبه از جمله خانواده های مذهبی تهران بودند. پدرش روحانی بود و محبوبه هم یکی از فعالان مذهبی محله. شاید به همین خاطر بود که پدر، او را در یکی از مذهبی ترین و معروف ترین مدارس تهران یعنی مدرسه «رفاه» ثبت نام کرد تا دخترش، دوره ابتدایی و راهنمایی را در آنجا بگذراند. تحصیل محبوبه در مدرسه رفاه، همزمان با اوج گرفتن مبارزات مردم علیه رژیم پهلوی، او را تحت تاثیر فضای مدرسه و معلمانش، به یک مبارز انقلابی تبدیل کرد. نوجوان ۱۷ ساله خانواده دانش آشتیانی، ان قدر به کار و هدفش اعتقاد داشت که اداره یک کتابخانه مردمی در حوالی خیابان سیروس تهران را بر عهده گرفت و درکنار آن برای بچه های محروم جنوب شهر کتاب می برد. برای آنها یک برنامه مطالعاتی دقیق را قرار داده بود، برایشان داستان های اسلامی را تعریف می کرد تا کاملا بی سروصدا اما دقیق و عمیق، هدف ها و اندیشه های انقلاب اسلامی را درمیان کوچکترها هم رواج دهد.

در کنار این حرکت های فرهنگی، محبوبه یک مبارز انقلابی تمام عیار هم بود. در همه تجمع ها و راهپیمایی ها شرکت می کرد و اطرافیانش را هم به قیام برای براندازی حکومت پهلوی تشویق می کرد. سال دوم دبيرستان آخرين سال تحصيلي بود كه نام محبوبه، در بین دانش آموزان دبیرستان هشترودی تهران دیده می شد. او صبح جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ با حضور در جمع مردم تظاهركننده در ميدان ژاله (شهدا) شرکت کرد و نامش را به عنوان اولین زن شهید این فاجعه خونین ثبت کرد.

محبوبه اما قبل از شهادت، مراسم نامزدی برگزار کرده بود. با حسن. «حسن اجاره دار» قرار بود داماد خانواده دانش آشتیانی شود. اما ۱۷ شهریور ۵۷، عروس آسمانی شد و داماد ماند. تا کمتر از ۳ سال بعد، داماد هم مهمان عروس شود.
۷ تیر ۱۳۶۰، وقتی دفتر حزب جمهوری اسلامی با انفجار یک بمب، به قتلگاه شهید بهشتی و ۷۲ تن از یارانش منجر شد، نام دونفر در لیست شهدای این واقعه، برای خانواده دانش آشتیانی آشنا تر از بقیه بود. حجت الاسلام «غلامرشا دانش آشتیانی» و «حسن اجاره دار» در میان شهدای واقعه هفتم تیر بودند. پدر اولین زن شهید واقعه ۱۷ شهریور که به همراه دامادش در دفتر حزب جمهوری اسلامی حضور داشتند، در انفجار هفتم تیر به شادت رسیدند تا نام خانواده دانش آشتیانی و عروس و داماد جوان این خانواده برای همیشه در خاطره انقلاب اسلامی بماند.

خانواده ای که نامشان در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت شده است. 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: برچسب‌ها: عروس وداماد , انقلابی , رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2893
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
دو شنبه 18 شهريور 1392

به گزارش نوید شاهد استاد بزرگ اخلاق آقای میرزا اسماعیل دولابی پیش از وفات برای زندگی مومنانه 15 دستورالعمل را ذکر می‌کند که به ترتیب در ذیل آورده شده است:

1. هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.

2.زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

3.اگر غلام خانه‌زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.

4. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

5.موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.

6.اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.

7.تربت، دفع بلا می‌کند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت می‌شود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور می‌کند.

8.هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می شود.

9. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی وخدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و. کار محبت همین است.

10.با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.

11.خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.

12. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راستی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.


13.ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه‌ی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله

14.دل های مؤمنین که به هم وصل می‌شود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است...شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند."

15.هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در "الا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه "الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند.

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2239
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
دو شنبه 18 شهريور 1392

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: بازدید از این مطلب : 2029
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
دو شنبه 18 شهريور 1392

 

 حجت الاسلام و المسلمين پناهيان در هيات محبین امیرالمومنین(ع) به بيان نكاتي پيرامون نحوه نگرش انسان نسبت به نفس، خطر پيروي از نفس و راه هاي مبارزه با آن پرداخت كه در ادامه گزيده اي از آن را مي خوانيد:

* پيرو جلسات گذشته بايد دوباره متذكر شوم كه نگرش ما به نفس بايد منفي باشد. ما بايد نسبت به نفس تنفر داشته و آن را خطرناك و زشت بدانيم؛ اين اولين قدم است. بايد براي خودمان اين مطلب را جا بيندازيم كه نفس دشمن ماست.

* حيا يعني اينكه بر روي خواسته هاي نفساني خود دري قرار دهيم. مثالي از دوران دفاع نقدس مي زنم؛ در آن دوران اغلب رزمندگان مي گفتند كه شهيد و مجروح بشويم اما دست بعثي ها نيفتيم. دليلش هم اين بود كه آن ها انسان را بسيار آزار مي داند. حال روح ما همينطور است و نبايد اسير دشمن (نفس) شود.

** فالوده اي كه حضرت امير(ع) از آن ميل نكرد

* فالوده اي نزد حضرت امير(ع) آوردند و ايشان مقداري از آن فالوده را چشيد و فرمود خوشمزه است اما ببريد، من نمي خورم. براي اطرافيان سوال پيش آمد كه آيا اين فالوده مشكلي دارد يا حرام است كه شما ميل نمي فرماييد كه حضرت در پاسخ فرمود: خير؛ من نفسم را عادت نمي دهم به اين نوع غذاها. اگر نفسم را به اين نوع غذاها عادت دهم احتمال دارد در آينده از من چيزهاي بيشتري طلب كند. اين يعني حضرت امير(ع) از اينكه اسير نفس شود به شدت دوري مي كرد.

* از آقاي بهجت سوال كردند كه علاج سوء ظن چيست؟ كه ايشان در پاسخ گفت بايد به خودت سوء ظن داشته باشي. اگر انسان به خودش سوء ظن داشته باشد ديگر به دنبال عيوب ديگران نمي رود و مشغول خودش مي شود.

** ما شمر بالقوه هستيم

* ما بايد نفس خود را كنترل كرده و از اسير شدن به دستش دوري كنيم. آيت الله بهجت مي فرمود ما شمر بالقوه هستيم؛ يعني اصلا بعيد نيست كه نفس، ما را به جايي برساند كه پست ترين انسان ها شويم و براي دوري از اين حالات بايد با نفس در تقابل بود.

* بعد از اولين قدم كه داشتن حس تنفر نسبت به نفس است به دومين قدم يعني بناي مبارزه با نفس مي رسيم. داشتن بناي مبارزه با نفس بسيار مهم است. اگر كسي اين بنا را داشت و بعضا در ميانه راه زمين هم خورد، خداوند دستش را مي گيرد. ما در روايت داريم كه مومن بناي مبارزه با نفس را دارد و ممكن است در اين مسير زمين هم بخورد و مرتكب گناهاني هم بشود اما خداوند او را ياري داده و او مي تواند بر مبارزه خود با نفس ادامه دهد.

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1771
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
یک شنبه 17 شهريور 1392
  • امام على عليه‏السلام:
  • «ما خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ النّارُ و ما شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الجَنَّةُ وَ كُلُّ نَعيمٍ دونَ الْجَنَّةِ فَهُوَ مَحْقورٌ وَ كُلُّ بَلا ءٍ دونَ النّارِ عافيَةٌ»

  • خيرى كه به دنبال آن آتش باشد، خير نيست و شرى كه به دنبال آن بهشت باشد، شر نيست. هر نعمتى جز بهشت ناچيز است و هر بلايى جز آتش، سلامتى.

  • نهج البلاغه، حكمت 387
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1644
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
یک شنبه 17 شهريور 1392

 

امام زمان(عج)-مناجات

اهل ولا چو روی به سوی خدا كنند
اول به جان گمشدۀ خود دعا كنند
ای یوسف زمانه خدا را برون خرام
تا با نظاره درد دل خود دوا كنند
شد عالمی اسیر ولای تو، رخ نما
تا عاشقانه سیر جمال خدا كنند
روی تو را ندیده خریدار بوده اند
 "تا آن زمان كه پرده بر افتد چها كنند"؟
مپسند بی بهار رخت غنچه های باغ
نشكفته سر به جیب محن آشنا كنند
آهسته چون نسیم گذر كن درین چمن
تا غنچه ها به شوق تو آغوش وا كنند
با بوسه مهر كن لب شوریدگان ز مهر
ترسم كه راز عشق تو را برملا كنند
از ما جمال خویش مپوشان كه گفته اند
"اهل نظر معامله با آشنا كنند"
خوبان اگر در آینه بینند روی خویش
خود را چو ما برای ابد مبتلا كنند
«پروانه» سوخت زآتش هجران ولی نگفت
 "شاهان كم التفات به حال گدا كنند"
 
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1958
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
یک شنبه 17 شهريور 1392

 

مناجات با امام عصر(عج) 

جانانی و جان بر تو سپردیم و نمردیم
در هُرم نگاه تو فسردیم و نمردیم
نقش است به پیشانی چین‌خورده ز غیرت
ما جان به در از داغ تو بردیم و نمردیم
ابرو گره در هم زده چشمان شفق‌رنگ
دندان به لب خویش فشردیم و نمردیم
اقبال نگون‌بخت نگر كاین همه سر را
تا مرز قدم‌های تو بردیم و نمردیم
ظرف دل بی‌حوصله جوش آمد و سر رفت
خون دل جاری‌شده خوردیم و نمردیم
یك عمر نفس آمد و برگشت و به تسبیح
سنّ دل بی‌عار شمردیم و نمردیم
ما زنده به عشقیم كه با عشق بمیریم
صد مرتبه از داغ تو مردیم و نمردیم
 
 
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2468
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
یک شنبه 17 شهريور 1392

 

ولادت امام رضا علیه السلام

یک روز، صبح زود، ازل بود یا ابد
فرقی نمی کند، سر این راه نا بلد
پا کردم عقل را و بسی راه، دور شد
نزدیک بود گم کندم کفش بی خرد
یک روز، صبح زود رسیدم که : اَلسلام
یک روز، صبح، جای صنم گفتم : الصمد
عیسی که نیستی پدر تو امام بود
این بار چندم است که گهواره حرف زد؟
ای آب نونهال که یک قطره ی شما
کافیست در شکستن اندام پیر سد
تو آن ستاره ای که تمام منجمان
حتی نکرده اند شبی هم تو را رصد
نام تو چیست؟ کودک موسی؟ نه؟ گــُل ؟ نه ؟ سیب؟
جایت کجاست؟ باغچه ؟ گهواره ؟ یا سبد؟
دریا کنار مرقد تو موج می زند
ماهی و پادشاهی تو حکم جزر و مـَدّ
از یک شروع می شوی و هفت مرتبه
در جلوه می روی بشوی هشتمین عدد
هر کس که می دهد به تو از دور یک سلام
وقت جواب، مضربی از هشت می شود
اینجا فقط توئی و توئی این "توئی " چه خوب!
آنجا منم، منم، منم و این "منم " چه بد!
من قصد کرده ام بروم مشهد الرضا
من قصد کرده ام بروم یا علی مدد
 
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1924
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
یک شنبه 17 شهريور 1392

 

«آن یار کزو خانه‌ی ما جای پَری بود

سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود

انگار در اعماق نگاهش خبری بود

در شهر خودش بود و دلش در سفری بود

می‌رفت دلت كوی به كو، خانه به خانه

«جمعی به تو مشغول و تو فارغ ز میانه»

انگار کسی رو به خراسان به نماز است

با چادر سبزی که پر از عطر حجاز است

«اَلمِنَّتُ لِلَّـه که درِ میکده باز است»

مستی ـ به خدا ـ پیش دو چشم تو مجاز است

من مست‌ترین حوض تواَم حضرت مهتاب!

از این همه اشك است اگر شور شد این آب

در سفره‌ی مهمان تو جز نور خدا نیست

هر لقمه مگر با نمک نام رضا نیست

از شوق تو در صحن و خیابان تو جا نیست

کس نیست که در دامن مهر تو رها نیست

حق دارد اگر یوسف ما هم به تو نازد

یك مسجد و میخانه كنار تو بسازد

آنقدر قشنگی كه دل قافله‌ها را …

آنقدر كریمی كه همه فاصله‌ها را …

آنقدر عزیزی كه تمام گله‌ها را …

ـ از قافیه بگذرـ بگشا این گره‌ها را

نزدیك ترین سنگ صبور دل مایی

هم دامن زهرایی و هم دست رضایی

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1903
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
یک شنبه 17 شهريور 1392

ری زاده ایم و مزرعه سبز گندمیم
هر صبح با حسین شما در تكلمیم
ما شیعه ولایت مولا، نسب نسب
سلمان پابرهنه ای از نسل چندمیم
گاهی میان خنده خورشید گریه ایم
گاهی میان گریه زهرا تبسمیم
همسایه حریم تو همسایه خداست
پس صد هزار شكر كه همسایه قمیم
آن قدر عاشقان و بزرگان و عالمان
دلداده تواند كه ما بین آن گمیم
ای دست گیر صبح قیامت سرم فدات
هم خانواده هم پدر و مادرم فدات
بالاتر از پریدن پرهاست بام تو
ماها نمی رسیم به شان مقام تو
خم می شود تمامی دنیا برابرت
ای احترام آل عبا احترام تو
باید هزار بار نشست و بلند شد
وقتی كه می رسند بزرگان به نام تو
این شان توست حرمت توست احترام توست
گوید اگر "فداک ابوک" امام تو
آباد گشت قلب زمین زیر پای تو
آباد گشت مسجد دین با كلام تو
یعنی تمام هستی دین مال فاطمه است
یعنی تمام ملك زمین مال فاطمه است

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2011
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
یک شنبه 17 شهريور 1392
رُوِیَ عَن ابی الحَسن عَلِیٍّ بنِ مُوسَی الرِّضا(صَلَواتُ‌اللهُ‌عَلَیهما) قالَ «لا تَدعُوَا العَمَلَ الصّالِحَ وَ الاِجتِهادَ فِی العِبادَةِ اِتِّکالاً
 
عَلی حُبِّ آلِ مُحَمَّدِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ وَسَلَّم لا تَدعُوَا حُبَّ الِ مُحَمَّدِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ وَسَلَّم وَ التِّسلیمَ لِاَمرِهِمِ
 
اِتِّکالاً عَلَی العِبادَةِ فَاِنَّهُ لایُقبَلُ اَحَدُهُما دُونَ الاخَرِ» در روایتی از امام هشتم(علیه‌لسلام)، منقول است که حضرت
 
فرمودند: عمل شایسته و کوشش در عبادت را به بهانه دوستی اهل بیت رها نکنید! و از طرفی دوستی اهل بیت و
 
تسلیم در برابر دستورات آن‌ها را برای تکیه کردن به عبادت‌هایتان رها نکنید، «حُبِّ آلِ مُحَمَّدِ وَ التِّسلیمَ لِاَمرِهِمِ اِتِّکالاً
 
عَلَی العِبادَةِ». حضرت علّتش را هم بیان می‌کند و می‌فرماید: «فَاِنَّهُ لایُقبَلُ اَحَدُهُما دُونَ الاخَرِ»، این جمله، جملۀ تعلیلی
 
است و علّتش را می‌گوید. دو چیز را امام هشتم(علیه‌لسلام)، می‌فرماید: یک؛ مسئله‌ای درونی است، دوم؛ امری
 
بیرونی است. امر درونی عبارت از دل‌بستگی به اهل بیت است که این امر، درونی است. و از طرف دیگر این که فرمودند
 
اجتهاد در عبادت و عمل صالح را ترک نکنید، عمل شایسته، عملی بیرونی است و عبادت هم عملی بیرونی است؛ لذا
 
دو تا هستند. حضرت می‌فرماید: طوری نشود که این دو تا از یکدیگر جدا باشند؛ که اگر از یکدیگر جدا شوند، هیچ
 
کدامشان پذیرفته نیست، این خیلی مهم است! اگر امرِ درونی باشد امّا امر بیرونی نباشد؛ امرِ درونی کارساز نیست و
 
مقبولیت ندارد. از طرف دیگر هم اگر امر بیرونی باشد ولی امر درونی نباشد، باز هم کارسازی ندارد. می‌فرماید: «فَاِنَّهُ
 
لایُقبَلُ اَحَدُهُما دُونَ الاخَرِ»؛ این جور نیست که یکی از این‌ها پذیرفته شود امّا آن یکی نشود. این‌ دو با هم توأم هستند،
 
هر دوی این‌ها باید باشد و انسان، از نظر درونی هم باید حبّ اهل بیت را در دل داشته باشد و هم از نظر بیرونی
 
کوشش کند که عمل صالح انجام دهد، عبادت کند و طاعت خدا را انجام دهد و بدان که جداسازی کارسازی ندارد. امام
 
هشتم دارد این‌ها را می‌گوید. انسان نباید به صرف این که حبّ اهل بیت در دلش هست نعوذبالله.... امّا در اینجا
 
می‌خواهم نکته‌ای را بگویم. آن حبّی به درد آدم می خورد که سازنده باشد، نه آن حبّی که نقش تخریبی داشته باشد.
 
اتّکال تخریبی است. لذا حضرت تعبیر به «اِتِّکالاً» می‌کند؛ یعنی تکیه گاهت این است و وقتی تکیه گاهت شد، از یکی
 
دیگری منصرف می شوی؛ هر دوتا «اِتِّکالاً» دارد، هم راجع به حبّ، اتّکال دارد و هم راجع به عمل. هر دوتایش اتّکال دارد.
 
لذا این را بدان که اگر واقعاً تکیه گاهت فقط محبّت باشد، این محبّت، برای تو کارسازی ندارد و نقش سازندگی هم برایت
 
ندارد و اگر بخواهد تکیه گاهت اعمالت صالح و عباداتت باشد، این هم برایت کارسازی ندارد. این‌دو باید باهم باشند،
 
«فَاِنَّهُ لایُقبَلُ اَحَدُهُما دُونَ الاخَرِ»؛ «لایُقبَلُ» یعنی پذیرش و سازندگی. بنابراین انسان باید هم در دل حبّ اهل بیت را
 
داشته باشد و هم تسلیم به امر. لذا حضرت تعبیر می کند: «وَ التِّسلیمَ لِاَمرِهِمِ»؛ یعنی به هر آنچه که آن‌ها می‌فرمایند
 
و دستور داده‌اند، عمل کند. لذا حبّ آن‌ها و تسلیم امر آن‌ها شدن باید با هم باشد و خودسرانه نباید عمل کرد و باید
 
طبق هر آنچه که آن‌ها فرموده‌اند عمل کرد.
 
بحار جلد 78 باب 26 صفحه 346

شارح:مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1988
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
یک شنبه 17 شهريور 1392
  • امام صادق عليه السلام:
  • «اَلذُّنوبُ الَّتى تُغَيِّيرُ النِّعَمَ البَغىُ وَ الذُّنوبُ التَّى تورِثُ النَّدَمَ القَتلُ وَ الَّتى تُنزِلُ النِّقَمَ الظُّلمُ وَالَّتى تَهتِكُ السُّتورَ شُربُ الخَمرِ وَ الَّتى تَحبِسُ الرِّزقَ الزِّنا وَ الَّتى تُعَجِّلُ الفَناءَ قَطيعَةُ الرَّحِمِ وَالَّتى تَرُدُّ الدُّعاءَ وَ تُظلِمُ الهَواءَ عُقوقُ الوالِدَينِ»

  • گناهی كه نعمت ها را تغيير مى دهد، تجاوز به حقوق ديگران است. گناهى كه پشيمانى مى آورد، قتل است. گناهى كه گرفتارى ايجاد مى كند، ظلم است. گناهى كه آبرو مى بَرد، شرابخوارى است. گناهى كه جلوى روزى را مى گيرد، زناست. گناهى كه مرگ را شتاب مى بخشد، قطع رابطه با خويشان است. گناهى كه مانع استجابت دعا مى شود و زندگى را تيره و تار مى كند، نافرمانى از پدر مادر است.

  • علل الشرايع، ج 2، ص 584
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: آثاروضعی گناهان ,
:: بازدید از این مطلب : 1840
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 16 شهريور 1392

 در محضر بزرگان فرصتی است برای آموختن نکاتی که در هیچ کتابی یافت نمی‌شود و در حقیقت راه میان‌بری است به سوی خوبی‌ها و درستی‌ها که تقدیم به همه کاربران عزیز می‌گردد.

آقای قاضی(ره) برای تقویت حافظه، خواندن آیت الکرسی و معوذتین ( دو سوره مبارکه ناس و فلق ) را سفارش می فرمودند.

« آن مرحوم همچنین به همه توصیه می کردند که: اگر قبری از امام زادگان یا علما و بزرگان در اطرافتان یا شهرتان است حتماً بروید [و زیارت کنید].» 

منبع:باشگاه خبرنگاران

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1921
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
شنبه 16 شهريور 1392

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1601
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
شنبه 16 شهريور 1392

حضرت معصومه (س) از جمله بانوان گرانقدر و والا مقام جهان تشيع است و مقام علمي بلندي دارد. نقل شده که روزي جمعي از شيعيان، به قصد ديدار حضرت موسي بن جعفر (ع) و پرسيدن پرسش هايي از ايشان، به مدينه منوره مشرف شدند. چون امام کاظم (ع) در مسافرت بود، پرسش هاي خود را به حضرت معصومه (س) که در آن هنگام کودکي خردسال بيش نبود، تحويل دادند. فرداي آن روز براي بار ديگر به منزل امام رفتند، ولي هنوز ايشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار، پرسش هاي خود را باز خواستند تا در مسافرت بعدي به خدمت امام برسند، غافل از اين که حضرت معصومه (س) جواب پرسش ها را نگاشته است. وقتي پاسخ ها را ملاحظه کردند، بسيار خوشحال شدند و پس از سپاسگزاري فراوان، شهر مدينه را ترک گفتند. از قضاي روزگار در بين راه با امام موسي بن جعفر (ع) مواجه شده، ماجراي خويش را باز گفتند. وقتي امام پاسخ پرسش ها را مطالعه کردند، سه بار فرمود: پدرش فدايش.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: بازدید از این مطلب : 2174
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
جمعه 15 شهريور 1392

از میان فرزندان  بزرگوار حضرت امام موسى بن جعفر(ع) ، دو فرزند ایشان يعنى حضرت امام على بن موسى الرضا(ع) و حضرت فاطمه کبری (ع) ملقّب به معصومه، از ویژگیهای خاص برخوردار بوده اند تا  ادامه دهنده خطّ امامت بعد از پدر باشند.

پس از 25 سال که از تولد حضرت امام رضا (ع) گذشته بود ، حضرت فاطمه معصومه(ع) در اوّلين روز ماه ذى قعده سال 173 هـ ق، در شهر مدينه منوّره چشم به جهان گشود، آن حضرت به همراه امام رضا (ع) هر دو در دامان پاک يک مادر بزرگوار به نام حضرت نجمه خاتون(س) که از مهاجران مغرب بود، رشد و پرورش يافته اند. اين در حالى است که پدر بزرگوارشان پيوسته در زندان هارون الرشید بسر مى بردند و سرانجام در همان زندان ، هنگامى که حضرت معصومه(س) در سن ده سالگى بود، به شهادت رسيدند و از آن زمان به بعد حضرت معصومه (س) تحت مراقبت برادرش امام رضا(ع) قرار گرفت. با آغاز خلافت مأمون اين خليفه مکار عبّاسى، او نيز همانند اسلاف غدّارش براى مقابله بانفوذ روبه گسترش تعاليم امامان معصوم و اهل بيت(ع) عصمت و طهارت بر دل هاى مشتاقان و جلوگيرى از انسجام سياسي شيعيان حضرت علي(ع) به ترفندى ديگر متوسّل شده و امام رضا(ع) را به پايتخت خود «مرو» دعوت نمود. امام با اکراه اين دعوت را پذيرفتند و بدون اين که کسى از بستگان و اهل بيت(ع) خود را همراه ببرند به سوى «مرو» حرکت نمودند. حضرت فاطمه معصومه(ع) در سال 201 هـ ق، يک سال پس از ورود امام رضا(ع) به مرو، با چهار تن از برادران و گروهى از برادرزادگان  به سوى خراسان حرکت نمودند و چون اين کاروان کوچک به حوالي ساوه رسيد عدّه اى از دشمنان اهل بيت(ع) به دستور مأمون عبّاسى راه را بر آنان بستند و در يک درگيرى نابرابر همه برادران و تقريباً اکثر مردان همراه کاروان را که حدود 23 نفر بودند به شهادت رساندند. حضرت معصومه(س) از شدّت رنج و تأثّر روحي بيمار گرديد و بنا بر قولی حضرت را مسموم کردند . چون شب هنگام خبر به مردم  قم و  آل سعد رسيد، موسي بن خزرج به نمايندگى آنان، در همان هنگام از قم به قصد ساوه حرکت کرد تا ايشان را به قم دعوت کند. پس از ديدار حضرت و پذيرفتن دعوت وى، خود زمام مرکب ايشان را در دست گرفت و به سوى قم و به منزل و سراى خويش آورد.

در روايت ديگرى آمده است، هنگامى که حضرت فاطمه معصومه(ع) به شهر ساوه قدم نهاد، از همراهان خود پرسيد؛ مسافت اين جا تا قم چقدر است. پاسخ را گفتند. در اين هنگام به ياد خبرى  از پدرش افتاد. لذا فرمود: مرا به قم ببريد که از پدر بزرگوارم بارها می شنيدم که قم مرکز شيعيان ماست. بدين ترتيب باقيمانده افراد کاروان به جاى رفتن به «مرو» به جانب قم تغيير مسير داده و در 23 ربيع الاوّل سال 201 هـ ق وارد قم شدند. خبر ورود آن حضرت به قم براى همه مسرّت آفرين و هيجان انگيز بود. بزرگان و ساير مردم، به استقبال آن حضرت آمدند و پروانه وار و مشتاقانه ايشان را در ميان گرفتند. در پيشاپيش آنان شخصيت برجسته شهر، موسى بن خزرج اشعرى حرکت نمود و افسار شتر آن حضرت را به دست گرفته و افتخار می کرد تا آنکه  به درخواست او، حضرت در منزلش اقامت نمود.

بيمارى حضرت که از غم هجران برادر و شهادت و مظلوميت ديگر برادران و همراهان و يا سمّى که به ايشان داده شده است، هفده روز ادامه يافت و ايشان بهتر از هرکس به حال خود و کوتاهى عمرش آگاه بود، روزهاى آخر عمر را به عبادت و راز و نياز با معبود يگانه مشغول بود .

سرانجام در روز دهم ربيع الثانى و «بنا بر قولى دوازدهم ربیع الثانى» سال ٢٠١ هجرى پيش از آن كه ديدگان مباركش به ديدار برادر روشن شود، در ديار غربت و با اندوه فراوان در سن 28 سالگی ديده از جهان فروبست و شيعيان را در ماتم خود به سوگ نشاند .

 عبادتگاه روزهاى پايانى عمر ايشان، که هم اکنون به  نام «بيت النّور» معروف است ، زيارتگاه شيفتگان اهل بيت(ع) عصمت و طهارت است.

از آنجا که نخستين بار ميرابوالفضل عراقى، مسجدي در کنار بیت النور  بنا نمود، آن محله و محوّطه وسيع اطراف آن به «ميدان مير» مشهور گرديده است.

پس از وفات، پيکر مطهّر و شريف حضرت فاطمه معصومه (س)  را غسل داده و کفن کردند و باشکوه فراوان تشييع و در محلّى موسوم به «باغ بابلان» که اکنون روضه منوره حضرت است به خاک سپردند. در اين که چه کسى بدن مطهّر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد و ايشان را به خاک سپارد، همه متحير بودند. آل سعد بيش از همه در اين باره با هم گفتگو کردند که چه کسى را داخل سرداب نمايند تا جنازه خانم را دفن کند. پس از تبادل نظر، رأى ايشان بر اين قرار گرفت که مرد پرهيزکار و خادم بسيار پير ايشان به نام «قادر»، متصدّى دفن شود. چون دنبال آن پير مرد صالح فرستادند، ناگاه دو سواره نقابدار از سوى «رمله» (ريگزار) سمت قبله نمايان شدند و به سرعت نزديک گرديدند و پس از اقامه نماز بر پيکر آن بانوى مکرّمه، يکى از آن دو وارد قبر شد و ديگرى جسد پاک و مطهّر آن صدّيقه را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد. آن دو نفر پس از پايان مراسم بدون آن که با کسى سخن گويند بر اسب هاى خود سوار و از محلّ ناپديد شدند و کسى آن دو نفر را نشناخت. به نظر مى آيد که آن دو بزرگوار، دو امام و حجّت خداوند بوده اند.

حضرت معصومه (س) از پرهيزگارترين زنان شيعه و از زنان عالمه و محدّثه بوده  و روايات متعددى از طريق ايشان در کتب احاديث شيعه و اهل سنّت آمده است. ايشان در عبادت و زهد شهره بود و در فضل و کمال، به مدارج عالى نايل آمده است. القاب و صفات بسيارى که حضرت فاطمه معصومه(س) بدان معروف گرديد، نشانه سجاياى والاى اخلاقي ايشان است. در یکی از زيارت نامه های آن حضرت، القابى همچون «طاهره» پاکيزه، «حميده» ستوده خصال، «برّه» نيکو رفتار و تربيت شده، «نقيه» پاک خصلت، «مرضيه» مورد رضاي پروردگار، «رضيه» راضى از حق، «محدّثه» راوى حديث، «شفيعه» شفاعت کننده در روز جزا و «معصومه» به ايشان اطلاق شده است. اما مشهورترین لقب حضرت ، طبق فرموده امام رضا (ع) لقب معصومه است..

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: برچسب‌ها: زندگینامه حضرت معصومه (س) , حرم حضرت معصومه(س) ,
:: بازدید از این مطلب : 2418
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
جمعه 15 شهريور 1392

به نقل از مهر، نماز يكي از بزرگترين راه هاي رسيدن به پروردگار است. نماز وسيله تقرب به خداوند مي باشد و معيار اين ارتباط خضوع و خشوع در برابر پروردگار عالميان است، همان طوري كه انسان جسمش به غذاي سالم و مفيد نيازمند است براي رشد و پرورش روح و تكامل آن نيز به غذاي روح نيازمند است و بهترين و سالم ترين غذاي روحي انسان نماز و راز و نياز با پروردگار عالم است.

روح و حقيقت نماز چند چيز است؛
- اخلاص و نيت قرب كه شخص نماز را بدون ريا و در نظر گرفتن مسائل جنبي، خالص به نيت قربة الي الله به جا آورد.
- با حضور قلب انجام دهد طوري كه تمام توجه خود را به كار گيرد و با حالت خضوع و خشوع روبه قبله بايستد و چشم بر سجده گاه خود افكند.
- معناي آنچه را مي گويد بداند، البته ممكن است كسي معاني را نفهمد ولي حضور قلب داشته باشد.
- عظمت خدا را به ياد آورد و خوف و اضطراب از عظمت جلال الهي براي او حاصل شود.
- بين خوف و رجا باشد، يعني بنده بايد در حال نماز از گناهان خود ترسان و به پاداش و ثواب الهي اميدوار باشد.
- به سبب گناهاني كه مرتكب شده شرمنده باشد و خود را ضعيف و خوار شمارد و در اين حال با پروردگار سخن بگويد. روايتي است از پيامبر(ص) كه فرمود؛ نمازي است كه نصف آن پذيرفته مي شود و نمازي هست كه يك سوم يا يك چهارم يا يك پنجم تا يك دهم آن قبول مي شود و نمازي است كه چون جامه كهنه درهم پيچيده شدخ بر چهره به جاي آورنده اش زده مي شود. همانا از نماز براي تو نتيجه اي نيست جز آن مقدار كه در آن اقبال و حضور قلب داشته اي.

نماز حركاتي است برخاسته از آگاهي و شناخت خداوند كه به فرمان او و براي او و انس با او قيام مي كنيم. لذا قرآن ما را از گزاردن نماز در حال مستي و كسالت نهي كرده تا انسان آنچه را در نماز مي گويد با توجه و آگاهي باشد. نماز هنرنمايي الهي است كه خداوند تمام ارزش ها را در نماز جا داده است. ياد خدا ارزش و تنها وسيله آرام بخش دل هاست و نماز ياد خدا ست.

ياد قيامت ارزش و بازدارنده از گناه و فساد است و نماز يادآور مالك يوم الدين است. در خط انبيا و شهدا و صالحان بودن يك ارزش است كه ما در نماز از خدا مي خواهيم در صراط مستقيم قرار بگيريم و در آن انزجار و برائت خود را از ستم پيشگان و گمراهان ابراز مي داريم. حضرت امام صادق(ع) می فرماید؛ هر كس واقعا به ياد خدا باشد مطيع او خواهد بود و هر كس از خداوند غافل باشد مرتكب معصيت مي شود. اطاعت خدا علامت هدايت و ارتكاب معصيت نشانه گمراهي است.

در اين احاديث توجه قلبي و حضور باطني به عنوان مصداق "ذكر"معرفي شده است. ذكر مقامي بسيار بلند و داراي مراتب و درجاتي است كه اولين و پايين ترين مرتبه اش ذكر لفظي و زباني است كه تا مرتبه انقطاع كامل و شهود و فنا ادامه مي يابد. ذكر و ياد خدا بودن علايمي دارد كه بدان اشاره مي شود؛

- تقيد به اطاعت خدا؛ زماني كه شخص به مقامي رسيده باشد كه خداوند را ناظر بر اعمال خود بداند بدون شك از اوامر او اطاعت خواهد كرد.
- خضوع و فروتني؛ شخص مومن و ذاكر چون به قدرت و عظمت خداوند علم دارد قهرا در مقابل او سر بر خاك نهاده و خود را در برابر قدرت لايزال او ضعيف مي بيند.
- عشق به عبادت؛ يكي از علايم شخص ذاكر، لذت بردن از عبادت خداوند و در مقابل عظمت و جلال او سر تعظيم فرود آوردن است. مي گويند هيچ گاه بنده به خداوند نزديك تر از زماني كه سر بر سجده مي گذارد نيست. او لذت مناجات و انس و راز و نياز را بر هر لذت ديگري ترجيح مي دهد.

آيات و روايات زيادي در فضيلت توجه در حال نماز و مذمت اهل غفلت در حال نماز و مشغول به امور دنيا و جود دارد. خداوند مي فرمايد؛ آن مومنان كساني هستند كه در نماز خود خاشعند. در جاي ديگر مي فرمايد؛ واي بر نمازگزاران كه در نماز خود غفلت مي كنند.

براي تحصيل خضوع و خشوع و حضور قلب در نماز بايد اموري را عمل كرد؛

-بدست آوردن آن چنان معرفتي كه دنيا در نظرانسان كوچك و خداوند عظيم و بزرگ شود تا هيچ گونه كار دنيوي نتواند به هنگام راز و نياز با معبود نظر نمازگزار را به خود جلب و از پروردگار عالم منصرف سازد.

-توجه به كارهاي پراكنده و مختلف معمولا مانع تمركز حواس است هر قدر انسان توفيق پيدا كند كه افكار متفرق را از خود دور سازد حضور قلب بيشتري پيدا خواهد كرد.

-جاي خلوتي را براي نماز برگزيند، زيرا نماز خواندن در برابر اشيا و چيزهايي كه ذهن انسان را به خود مشغول مي نمايد مانند عكس و آيينه و درهاي باز،مكروه است.

- انجام دادن مستحبات نماز و آداب مخصوص به آن.

در نتيجه مي توان گفت نماز رمز ارتباط با خداست. مومناني كه رابطه هميشگي و دايمي با آفريننده خود پيدا مي كنند تنها در برابر او سر تعظيم فرود مي آورند و در مقابل جباران و ستمگران تسليم نخواهد شد.اين تعظيم و آن تسليم نشدن بزرگ ترين عامل تربيت اوست. پيامبر(ص) فرمود؛ هر كس دو ركعت نماز كند كه در آن دو ركعت چيزي از امور دنيا به خاطر خود نگذارد همه گناهان او آمرزيده مي شود.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 2488
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
جمعه 15 شهريور 1392

امام صادق - علیه السلام - در تفسير آية نوراني " وَ بِالوالدَينِ إحسانا " می‌فرمايد:
احسان به پدر و مادر اين است که با حالي خوش و شيرين و با صبر و حوصله با آنان نشست و برخاست کني؛ با کسالت و چهره درهم با آنان رو به رو نشوی؛ هر چه نياز دارند، اگر چه بي‌نياز باشند، بدون اين که از تو بخواهند، برايشان فراهم آوری؛ و هر وقت به ديدنشان می روی، با دست پُر بروی.

 

زکريا بن ابراهيم، ابتدا مسيحی بود و در فضای مسيحيت متعصب کوفه مسلمان شد. او پس از مسلماني به مکه آمد و به محضر امام صادق - علیه السلام - شرفياب شد و عرضه داشت: " خانواده‌ام همه مسيحي هستند و تنها مسلمان آن خانواده منم. پدر و مادرم جز من کسی را ندارند. مادرم نابينا شده و من به ناچار با آن‌ها زندگی می کنم. آن‌ها دوست دارند با آن‌ها هم غذا شوم و از ظرف آنان آب بخورم. چه کنم؟! " حضرت فرمودند: " آيا پدر و مادرت گوشت خوک مي‌خورند و يا با خوک تماسی دارند؟ " زکريا عرضه داشت: " نه "؛ حضرت فرمود: " از آن خانه بيرون مرو! از پدر و مادرت جدا مشو! به مادرت خدمت کن! کارهايش را انجام بده! او را به حمام و دستشويي ببر! لباس‌هايش را عوض کن! و لقمه به دهانش بگذار! "

زکريا می‌گويد: وقتی به کوفه بازگشتم، تمام دستورات امام صادق - علیه السلام- را نسبت به مادرم عمل کردم. روزی مادرم به من گفت: " زکريا، حقيقت را به من بگو! آيا مسلمان شده‌ای؟ " گفتم: " آری و اين همه محبت و خدمت به دستور امام و پيشوايم، فرزند پيامبر خدا، امام صادق - علیه السلام- است. " مادرم گفت: " به يقين او خود پيامبر است. "  گفتم: " نه، او زاده پيامبر و امام ششم است. " گفت: " نه، اين کارهايی که در حق من انجام می‌دهی، دستور پيامبران خداست. در هر صورت من در عين کوری می‌فهمم که دين تو از دين من بهتر است. اينک مرا به دين خودت راهنمايی کن! " آيين اسلام را به مادرم آموختم و او را به مسلمانی مشرّف ساختم. او نماز ظهرش را با من خواند. به هنگام مغرب به من گفت: " باز نماز بخوان تا با تو بخوانم؛ زيرا از نماز ظهر لذت بردم. " مادرم نماز مغرب را با من خواند و پس از نماز از دنيا رفت.

يادم آمد که امام صادق - علیه السلام- فرموده بود: «اگر مادرت از دنيا رفت، خودت دفنش کن!» از اين رو شيعيان کوفه را اول صبح خبر کردم، گفتند: " به کشيش مسيحی مراجعه کن! " گفتم: " مادرم مسلمان شده بود. " ... آن‌گاه با کمک شيعيان مراسم غسل و کفن و دفن مادرم را به انجام رساندم.

جابر جُعفی، از ياران وفادار امام صادق - علیه السلام - می‌گويد: در محضر امام صادق - علیه السلام - بودم که مردی عرضه داشت: " پدر و مادرم از اهل سنت هستند و بسيار متعصب؛ با آن‌ها چگونه رفتار کنم؟ " امام فرمود: " با شيعيان راستين ما چگونه برخورد می‌کنی؟ " عرض کرد: " از روی عشق و محبت و با اهتمام به حل مشکلات آنان. " حضرت فرمود: " با پدر و مادرت نيز به همين شيوه رفتار کن! "

منبع : خانواده و تربیت مهدوی | آقاتهرانی/حیدری کاشانی

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: دکترآقاتهرانی , بالوالدین احسانا ,
:: بازدید از این مطلب : 2285
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 14 شهريور 1392

 

 

 

... عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ... [بقره 216]

 ...چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است...

داستانك:

 

 حجة الاسلام قرائتي مي فرمايند:

من رفتم اول طلبگى روضه بخوانم اما منبر من نمى‏گرفت. يادم است كه شب عاشورا بود، در حسينيه بودم گفتم: ابالفضل، مردم خنديدند. گفتم: على اصغر، ديدم مردم مى‏خندند. همه‏ى حرف‏هايى كه آقاى كوثرى مى‏زد من هم مى‏زدم، ولى مردم مى‏خنديدند. حتى رفتند نامه نوشتند كه ما اين شيخ را نمى‏خواهيم. شب هفتم محرم مى‏خواستند من را بيرون كنند. بعد كه پاى تخته آمدم، فهميدم كه چه خوب شد كه منبر ما نگرفت. آدم نمى‏داند. گاهى وقت‏ها شكستى كه مى‏خورد برايش مفيد است.

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2013
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه