میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 3158
:: باردید دیروز : 5128
:: بازدید هفته : 14098
:: بازدید ماه : 45147
:: بازدید سال : 45147
:: بازدید کلی : 910581
نویسنده : گمنام
دو شنبه 4 آذر 1392

امام علی(ع) به سه اثر  پرخوری اشاره می فرمایند:

هرکه (از غذا شکم ) خود را سیر کند فورا گرفتار سه عقوبت می شود.

پرده غفلت بر روی دلش افکنده می شود.

خواب بر چشم او غلبه یابد.

و کسالت بر بدن وی مسلط شود.

 

پی نوشت:

(شرح نهج البلاغه ج20 ص 320)

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1503
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 4 آذر 1392
در احادیث و روایات معصومین(ع) برآورده شدن خواسته‌ها، برطرف شدن گرفتاری و ناراحتی، ورود به بهشت و دوری از جهنم، در امان بودن از بلاهای آسمانی، خشنودی خداوند، استجابت دعا و بالا رفتن اعمال، دوری شیطان و تلقین شهادتین از جمله آثار و فواید و برکات خواندن نماز اول وقت شمرده شده است.

به عنوان مثال پیامبر اکرم(ص) فرمودند: "بنده‌ای نیست که به وقت‌های نماز و جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این که من سه چیز را برای او ضمانت می‌کنم: برطرف شدن گرفتاری‌ها و ناراحتی‌ها، آسایش و خوشی به هنگام مردن و نجات از آتش." 1

همچنین در حدیث داریم به هنگام ظهر درهای آسمان گشوده می‌شود و درهای بهشت باز می‌گردد و دعا مستجاب می‌شود؛ پس خوشا به حال کسی که در آن هنگام برای او عمل صالحی بالا رود." 2

در حدیثی دیگر از حضرت صادق(ع) آمده است که فرمودند:"... بهترین ساعت‌های شب و روز، وقت‌های نماز است." سپس فرمودند: "چون ظهر می‌شود درهای آسمان گشوده شده و بادها می‌وزند و خداوند به خلق خود نگاه می‌کند. هر آینه من بسیار دوست دارم که در آن هنگام، عمل صالحی برای من بالا رود."

آنگاه فرمودند:" برشما باد به دعا کردن بعد از نمازها، چرا که آن مستجاب می‌شود". 3

امام صادق(ع) همچنین فرمودند: "شیعیان ما را در سه چیز بیازمایید: در اوقات نمازشان، که چگونه بر آنها مواظبت می‏‌کنند؛ در اسرارشان، که چگونه آنها را از دشمنان ما حفظ می‏‌کنند و در اموالشان، که چگونه با آن به برادران خود کمک می‏‌کنند". 4

پیامبر خدا(ص) نیز می‌فرمایند: "در دینداری مرد همین بس، که بر گزاردن نمازها بسیار مواظبت کند". 5

 

پی نوشت:

1- سفینه البحار، ج 2، ص 42.

2- همان، ص44

3- اصول وافی، ج2، ص87.

4- الخصال: 103 / 62 منتخب میزان الحکمة: 506

5- تنبیه الخواطر: 2 / 122 منتخب میزان الحکمة: 328

منبع:شبستان
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1626
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 4 آذر 1392

6 اثر منفی سبک شمردن نماز در دنیا عبارتند از «بی برکتی عمر»، «بی برکتی رزق و روزی»، «عدم مقبولیت اعمال صالح»، «گرفتن نور صالحین از چهره آنان توسط خدا»، «عدم استجابت دعا» و «عدم استجابت دعای دیگران در حق او».

 

 حجت الاسلام و المسلمین سید حسین مؤمنی، استاد حوزه علمیه قم،درحرم مطهر امام رضا علیه السلام گفت: امام حسین علیه السلام در کربلا دو هدف را دنبال می کردند، نخست وفای به عهد و بندگی و دیگری روشن کردن راه هدایت.
وی با بیان این که انسانی که می خواهد در مسیر سید الهشدا علیه السلام قدم بردارد باید به چند مسأله توجه کند، تصریح کرد: نخستین مسأله «علل و عوامل پیدایش کربلا» است. شناخت این علل به سلوک حقیقی در راه امام حسین علیه السلام کمک می کند.
وی اضافه کرد: مطلب دیگری که فوق العاده حائز اهمیت است «بیان اتفاقات روز عاشورا» است. تببین این اتفاقات امری ضروری است! رهبر معظم انقلاب در این خصوص می فرمایند «نباید به اسم روشنفکری از خواندن مقتل خودداری کرد».
استاد حوزه علمیه قم «اصل خواندن»، «مستند بودن» و «معقول بودن» را از شروط اصلی مقتل خوانی برشمرد و ابراز داشت: مقتل خوانی به بالا بردن بصیرت جامعه کمک می کند. از دیگر فواید مقتل خوانی آن است که اگر انسان می خواهد به پاکی و طهارت برسد باید در دلش حرارتی ایجاد شود و این حرارت از رهگذر ذکر مصیبت حاصل می شود.
وی با ذکر این که مقتل خوانی منجر به حذف روضه های جعلی می شود، خاطرنشان کرد: پاکیزگی جامعه پیامدی است که از رهگذر واقعه کربلا پدید می آید و تا زمانی که بیرق امام حسین علیه السلام بلند است آن جامعه مبتلا به آسیب نمی شود.
حجت الاسلام و المسلمین مؤمنی یکی دیگر از پیامدها واقعه عاشورا را «تطهیر قلوب» برشمرد و اظهار داشت: مهم ترین پیامد واقعه عاشورا، احیای عقول تعطیل شده است. امام حسین علیه السلام در کربلا با افرادی مواجه بودند که عقلشان تعطیل شده بود. با بیدار شدن عقل، جامعه به سوی ولایت الهی سوق می یابد.
وی در ادامه با طرح این پرسش که چرا به امام حسین «اباعبدالله» می گویند، پاسخ داد: نخستین دلیل این است که حسین علیه السلام پدر بندگی خدا است. دلیل دوم آن است که هر فردی که خود را بنده خدا می نامند، امام حسین حق پدری بر گردن او دارد. سومین دلیل آن است که امام حسین علیه السلام زیباترین مصداق بندگی برای خدا را به بروز و ظهور رساند.
این سخنران با اشاره  به این که امام حسین علیه السلام می فرمایند «روزحسین چشم ها ما را زخم کرده و اشک ما را پیوسته جاری کرده است» گفت: طریق سیدالهشدا، طریق بندگی است؛ بندگی خدا یعنی انسان تمام سرمایه ها را فقط برای خدا بگذارد.
وی ادامه داد: اگر می خواهید حقیقا در مسیر سیدالشهدا سلوک کنید، در مسیر بندگی باید حرکت کنید.
وی نیز با بیان این که عبور از موالات و برائت از اعداء، راه پیدا کردن سلوک سیدالشهدا علیه السلام است، اشاره کرد: امام صادق علیه السلام در این زمینه شیعیان را به رعایت حقوق الهی توصیه می کنند و رأس آن فرائض است و رأس فرائض نماز است. امام حسین علیه السلام در شب عاشورا از دشمن وقت گرفت تا نماز بخواند، قرآن بخواند و دعا کند.
حجت الاسلام و المسلمین مؤمنی سپس در خصوص آثار سبک شمردن نماز بیان کرد: 15 اثر منفی در سبک شمردن نماز در دنیا، قبر، مرگ و قیامت وجود دارد. 6 اثر از این تعدا مربوط به دنیا می شود که عبارتند از «بی برکتی عمر»، «بی برکتی رزق و روزی»، «عدم مقبولیت اعمال صالح»، «گرفتن نور صالحین از چهره آنان توسط خدا»، «عدم استجابت دعا» و «عدم استجابت دعای دیگران در حق او».
 
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1435
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 4 آذر 1392

گناه یعنی خداحافظ حسین

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1576
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 28 آبان 1392

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2117
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
سه شنبه 28 آبان 1392

عقیق: محمد حسن خلیلی معروف به رسول؛ از بچه هیاتی های فعال و خوش نام و از مدافعان حرم حضرت زینب و حضرت رقیه (علیهما السلام) عصر دوشنبه در نزدیکی حرم حضرت رقیه به دست وهابیون تکفیری به آرزوی دیرینه خود رسید و شهد شیرین شهادت را از دست مادر سادات(س) نوشید.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: برچسب‌ها: مدافعان حرم , محمدحسن خلیلی ,
:: بازدید از این مطلب : 2199
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
دو شنبه 27 آبان 1392

 

حسین بود و تو بودی، تو خواهری کردی
حسین فاطمه را گرم، یاوری کردی

غریب تا که نمانَد حسین بی‌عباس
به جای خواهری آن جا، برادری کردی

گذشتی از همه چیزت به پای عشق حسین
چه خواهری تو برادر، که مادری کردی

تو خواهریّ و برادر، تو مادریّ و پدر
تو راه بودی و رهرو، تو رهبری کردی

پس از حسین، چه بر تو گذشت وارث درد!
به خون نشستی و در خون، شناوری کردی

پس از حسین، تو بودی که شرح عصمت را
که روز واقعه، را یاد آوری کردی

به روی نیزه، سر آفتاب را دیدی
ولی شکست نخوردیّ و سروری کردی

چه زخم‌ها که نزَد خطبه‌ات به خفّاشان
زبان گشودی و روشن، سخنوری کردی

زبان نبود، خودِ ذوالفقارِ مولا بود
سخن درست بگویم، تو حیدری کردی

حسینِ دیگری آن جا پس از حسین شکُفت
تو با حسین پس از او، برابری کردی

تویی مفسّر آن رستخیز ناگاهان
یگانه قاصد امّت پیمبری کردی

بَدَل به آینه شد، خاک کربلا با تو
تو کیمیاگری و کیمیاگری کردی

حسین بود و تو بودی، تو خواهری کردی
حسینِ فاطمه را گرم، یاوری کردی

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2307
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
دو شنبه 27 آبان 1392

 

خطبه حضرت زینب(س) در بازار کوفه از نگاه آیت الله خامنه ای

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2460
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
دو شنبه 27 آبان 1392
 
 بکارگیری مضامین و موضوعات مرتبط با وقایع جاری کشور و جهان اسلام، از مواردی بود که امسال نیز در بین اشعار، مراثی و نوحه خوانی سید الشهداء علیه السلام، جایگاه ویژه‌ای پیدا کرد به نحوی که برخی از نوحه‌های اجرا شده در ایام دهه محرم، به صورت ویژه به موضوع حضور نیروهای تکفیری در سوریه و تهدید این کشور به عنوان یکی از استوانه‌های محور مقاومت در منطقه اختصاص یافت.
برجسته کردن جایگاه سوریه در محور مقاومت، شیعی و سنی نبودن ماهیت نبرد در سوریه و نقش امریکا و اسرائیل در فتنه شام از جمله مواردی بود که شاعران جوان و انقلابی را واداشت تا اشعاری با این مضامین را برای شب‌های محرم آماده کنند.
از میان نوحه‌های اجرا شده در ایام محرم، دو نوحه به زبان عربی را می‌توان برجسته‌ترین اجرا‌‌ها در زمینه فتنه شام و مقابله با تکفیری‌ها در این منطقه دانست.
نوحه "کلنا عباسک یازینب سلام الله علیهما" که شب تاسوعا توسط میثم مطیعی در هیات میثاق با شهدای دانشگاه امام صادق علیه السلام به اجرا در آمد، با شعر پر مضمون که توسط محسن رضوانی به زبان عربی سروده شده بود، به همین موضوع پرداخت و از اعلام آمادگی برای دفاع از حرم زینب کبری علیها سلام، تا ماهیت صهیونیستی اقدامات تکفیری‌ها در این منطقه را با سبکی حماسی به مخاطب ارائه کرد.
نوحه دیگری که با مضمونی عربی و البته به صورت واحد توسط حاج میثم مطیعی در هیات میثاق با شهدا به اجرا در آمد، نوحه "من الشام ناتي و من قلب بحرين" بود که ضمن توسل حزن انگيز به حضرت سيدالشهدا، با سروده عربی مرتضي حيدري آل كثير، باز هم به تلاش برای وحدت مسلمانان و مقابله با فتنه تکفیری‌ها در منطقه و خصوصا شامات پرداخت. در اين شعر مجددا برقيام مردم مظلوم بحرين كه اين روزها در فراموشي رسانه ها مورد غفلت واقع شده است تاكيد شده است.
 
در ادامه متن کامل این اشعار و نوای اجرا شده توسط میثم مطیعی را می‌شنوید:
 
واحد عربی: كلّنا عبّاسُكِ يا زَينب | شب تاسوعا محرم 92 | برادر میثم مطیعی
 
مداحي عربي حاج ميثم مطيعي در شب تاسوعا محرم 92
(خطاب به جنايات كاران سلفي و تكفيري در سوريه)
(كلّنا عبّاسُكِ يا زَينب)
نخیزد آهی از عمق نهادی
که در آخر نگردد گردبادی
نریزد اشک مظلومی به دامن
مگر ویران کند کاخ فسادی
نوای نای مظلومان عالم
بلرزاند تن آل زیادی
سرانجام تبه کاران، تباهیست
نه اخدودی به جا مانده، نه عادی
الا ای خیل خون آشام! در شام
نمانَد از شما حتی نمادی
نبردید از خرد، در شامه بویی
ندارید از خدا در یاد، یادی
شما را نیست جز شیطان ، مریدی
به غیر از ابن ملجم ها، مرادی
لکم یا زُمرةَ الإرهابِ تبّاً
أساسَ البَغيْ، رَمزاً للعِنادِ
ای جماعت تروریست! ننگ و نفرین بر شما
که پایه ی طغیان و نماد دشمنی هستید
دماءَ الناسِ أنتم تَستَبيحُون
و لاتخَشون من يومِ المَعادِ
خون مردمان را مباح اعلام می کنید
و از روز قیامت نمی ترسید
تِجاهَ الناسِ وجَّهْتم سِلاحاً
و اسرائيلُ تَسْكُنْ في البلاد
دربرابر مردم اسلحه کشیده اید
درحالیکه اسرائیل در سرزمینها(ی اسلامی) جا خوش کرده است
و لستُم مِن بنِي السّنه ولكن
بنوصَهيون و في لُجِّ الفساد
وشما نه فرزندان اهل سنت كه فرزندان صهيونيد و در گرداب فساد غوطه وريد
و إن آباؤُكم هَدْمُوا البقيعَ
فنَقطَعْ منكُم الآنَ الأيادي
اگر پدران شما بقیع را نابود کردند،
ما امروز دست شما را قطع می کنیم
و إن لاتَعرِفُونا نحنُ نارٌ
و أنتم تَنفَخُونَ في الرَّماد
اگر ما را نمی شناسید (بدانید که ) ما آتشیم
و شما در خاکستر می دمید( اصطلاحی در ادبیات عرب کنایه از کاربیهوده و خودزنی)
و لنْ تُسبى رقية مرّتين
و لا زينب و لا زينُ العباد
نه رقیه دوبار اسیر می شود
و نه زینب و زین العابدین علیهم السلام
ابد و الله لانَنسى حُسينا
هو القائد على رُغم الأعادي
به خدا سوگند تا ابد حسین را فراموش نمی کنیم
به کوری چشم دشمنان، اوست که پیشوا و مقتداست
مِن العابس تَعَلّمْنا جُنوناً
مِن العبّاس حُبّاً للجِهاد
ما از عابس(یکی از شهدای کربلا که فرمود عشق حسین دیوانه ام کرده) دیوانگی را آموخته ایم
و از عباس ، عشق به جهاد را یاد گرفته ایم
دخيلك يا ابوفاضل! أَغِثْنا
فإنّ الشّامَ إيّاكَ تُنادي
یا ابوالفضل! قسمت می دهیم که به فریادمان برس
چرا که سرزمین شام تنها تو را می خواند
شاعر: محسن رضواني
 
 
واحد عربي: من الشّام نأتي و من قلب بحرين | شب عاشورا محرم 92 | برادر ميثم مطيعي
 
 
مداحي عربي حاج ميثم مطيعي در شب عاشورا محرم 92
(در غم سيد الشهدا و همچنين خطاب به گروههاي سلفي و تكفيري در سوريه)
طَغي الحزنُ سَيلاً بِقلبي/ كأنّي بِوادِ البلاءِ
اندوه و غم در قلب من همچون سیلی طغیان کرد، چونان که گویی در وادی بلا هستم
بِجَنبِ الفراتِ فأبكِي/ عَليكَ لِحدِّ العَماءِ
پس برتو در کنار فرات تا سرحدّ کوریو نابينايي می‌گریم
هو الدّينُ دينُ الرّسولِ / وَ أحيَيتَه بالدِّماءِ
این همان دین پیامبر (ص) است و توهستی که آن را با خون دوباره زنده نموده ای
هو الماءُ مَهرُ البتول/ و أنتَ قتيلُ الظِّماء
این آب است که مهریه زهرای بتول (س) است، حال اینکه تو شهید تشنه لب هستی
فأنتَ الحُسين/ و سبط الرّسول
تو حسین هستی، تو نواده پیامبر خدایی
أبوكَ عليٌّ و إبنُ البتُولِ
پدرت علی است و فرزند زهراي بتولي
(ياحسين يابن الزهراء)
حَثَثتُ اليكَ خُطائي/ علي سِكّةِ النائباتِ
گامهای خود را بر روی جاده مصیبتها با شتاب به سوی تو حرکت دادم
تَحدَّيتُ كلَّ البلايا/ علي حبِّكَ يا نَجَاتي
در مقابل تمامی بلاها و آزمایشهای الهی مبارزه طلبی کردم، به پشتوانه دوستی و محبت تو که مایه نجات من هستی اي حسين جان
علي رَغمِ أنفِ الطُّغاةِ/ أنا لا أهابُ المَماتِ
بر خلاف خواست مستبدان و مستکبران، من از مردن هراسی ندارم
و حُبّي اليكَ مَسارٌ/به قد تَسيرُ حياتي
محبت من نسبت به تو همان راهی است که به واسطه زندگی ام در جریان است
لجأتُ اليكَ /بِكَربِ البَلاء
به سوی تو پناه آوردم، به کربلا، سرزمین بلا
رَميتُ وُجودي/ بتُربِ الولاءِ
تمام کیان و هستی ام را در خاک و سرزمین ولایت و دوستی اهل بیت پرتاب نمودم
(ياحسين يابن الزهراء)
علي بابِ أُختِ الحُسين / أري كَفَّ عبّاسِ حامي
دستان حمایتگر عباس(ع) را بر در حرم خواهر حسین (ع) يعني (زينب كبري)  می‌بینم
فمازالَ آلُ يزيدٍ / يَهابُونَ تلكَ الخِيامِ
هنوز هم خاندان یزید از آن خیمه‌ها هراس دارند
و هذا خِطابِي إليكُم/ ببُركانِ عَزمٍ تَفَجَّر
این پیام من به شما تكفيري هاست؛ با آتشفشانی در حال انفجار از عزم و اراده
جميعاً غََدَونا جُنُوداً/ ضحايا لأولادِ حَيدر
همه ما سرباز گشته ایم، ما فداییان فرزندان حیدر (ع) هستيم
فنحنُ المُواليِن/ لخيرِ الوصييّن
ما دوستداران برترین اوصیاء يعني (امام علی (ع) ) هستیم
مِن الشامِ نأتي/ و مِن قَلبِ بَحرين
از سرزمین شام می‌آییم/ و از قلب بحرین
(ياحسين يابن الزهراء)
شاعر: مرتضي حيدري آل كثير
 
 
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــــــداحــــــى , ,
:: بازدید از این مطلب : 2872
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
یک شنبه 26 آبان 1392

شهید علی شبیب محمود یکی از برجسته‌ترین رهبران مدافع حرم حضرت زینب(س) بود که هنگام حمله خمپاره‌ای تروریست‌های سوریه به حرم حضرت زینب(س) پرچم یا زینب (س) را بر فراز گنبد عقیله قمر بنی هاشم حضرت زینب کبری(س) به اهتزار درآورد.

 

به نقل از ابنا، حزب الله و مقاومت اسلامی لبنان امروز پیکر شهید «علی شبیب محمود» با کنیه "ابوتراب" را که طی یک عملیات جهادی در منطقه حجیره سیده زینب(س) و در نبرد با تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید تشییع کردند.

مراسم تشییع پیکر این شهید مجاهد با حضور خیل عظیم مردم منطقه، سران حزبی و کشوری و حزب الله و مقاومت اسلامی در حرم مطهر حضرت زینب(س) برگزار شد.

پس از انتقال پیکر این شهید به لبنان و اقامه نماز، پیکر این فرمانده مدافعان حرم در گلزار شهدای منطقه "جنانه" لبنان به خاک سپرده شد.

اهتزار پرچم  یا زینب (س) بر فراز گنبد حرم حضرت زینب توسط علی شبیب محمود

 

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: برچسب‌ها: مدافعان حرم ,
:: بازدید از این مطلب : 2248
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392

امر به معروف نشانه عشق به دین است، کسی که منکری را ببیند و می گوید به من چه، یعنی اگر دین بود، بود، نبود، نبود!

در سوره نمل آمده، حضرت سلیمان و لشگرش از کنار صفی از مورچه ها حرکت می کرد، یکی از مورچه ها فریاد زد آی مورچه ها، بروید به لانه هایتان، اینان سلیمان و لشکریانش هستند شما را زیر پا له می کنند در حالی که متوجه نیستند. این نشان می دهد انسانی که خلافی ببیند و فریاد نزد از مورچه هم ضعیف تر است.

متاسفانه امروز نیکوکار در جامعه تشویق نمی شود.

طبق آیه قرآن در امر به معروف سن مطرح نیست. حضرت ابراهیم به عمویش گفت این مجسمه ها چیست که می سازید!؟ پس سن مطرح نیست.

یک بچه ابتدایی نامه ای نوشت به امام گفت ای امام می خواستم در نامه ام به شما پندی بدهم، ولی دیدم شما از پدر بزرگم هم بزرگترید، خجالت کشیدم و ننوشتم. دفتر امام نامه را خواندند و خندیدند و می دهند به امام. امام نامه را خواندند و فرمودند شاید این بچه دبستانی در نیشابور عیب مرا فهمیده و شما که اطراف من هستید نفهمیده باشید. امام در پاسخ نوشتند: پسرم همه ما احتیاج به نصیحت داریم ای کاش در نامه ات پندت را می نوشتی.

ضرب المثل غلط ایرانی «نمک خوردی، نمکدان نشکن» نتیجه اش می شود جمهوری رودربایستی اسلامی! بهترین الگوی ما در این زمینه همسر فرعون است.

در یک جایی به من گفتن حاج آقا پارسال تو برنامه ما یک حرفی زدی به خیلی ها برخورد، امسال اگر می خواهید از این حرف ها بگویید لطفا نیایید! من هم گفتم بسمه تعالی؛ به درک!

بالاترین منکر اتلاف عمر است. به جای تماشای ورزش، پاشید ورزش کنید.

شعر «دید موسی یک شبانی را به راه … ما برون را ننگریم و قال را، ما درون را بنگریم و حال را » را همه شنیده اید. مثنوی کمالات بسیاری دارد ولی این شعر صد در صد ضد قرآن است. قرآن در سوره مریم آیه ۹۰و ۹۱ می فرماید «تكاد السموات يتفطرن منه و تنشق الارض و تخر الجبال هدا/نزدیک است  كه  آسمانها از هول آن متلاشى گردد و زمين بشكافد و كوهها در هم شكسته، فرو افتد» و در جایی دیگر می فرماید «ان دعوا للرحمن ولدا»   حضرت موسی طبق وظیفه اش عمل کرد و تذکر داد. «ما برون را ننگریم و قال را، ما درون را بنگریم و حال را» یعنی اینکه اصلا چرا برویم مکه، برای چه اصلا نماز را عربی بخوانیم، هر که هر جور دوست دارد نماز را بخواند.

گرده گچ منکر است، دوده هم منکر است ولی هر منکر را باید یکجور رفع کرد. گرد گچ را با ضربات دست و دوده را با فوت.

نمی شود در مقابل گناه بی خیال بود که بر طبق حدیث اگر بودید دعایتان مستجاب نمی شود و اشرار و طاغوت بر شما مسلط خواهند شد.

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2343
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392

حضرت زینب(س)-شام غریبان-بصیرت سیاسی

 

بگذار تا این باده آتشگون بماند

همرنگ با افسانه و افسون بماند

بگذار تا در جبر ذهن كج‌مداران

این كارها بر گردن گردون بماند

رفتند یاران پرخروش و برنگشتند

این داغ تا كی بر دل كارون بماند؟

شهرت ندارد عاشقی بی نام معشوق

لیلی تجلی كرد تا مجنون بماند

آری توان یك عمر از زلفش سخن گفت

اما كجا بی لطف او مضمون بماند؟

یا رب ظهور یار را نزدیك‌تر كن

در پرده تا كی حسن روزافزون بماند؟

وقتی كه خون پیروز بر شمشیر باشد

كی نام عاشق بی نثار خون بماند؟

همراه موسی بودن این‌جا افتخار است

اما برای آن‌كه با هارون بماند

گفتی كه در زقّوم خود صهیون بمیرد

گرم از طراوت شاخه‌ی زیتون بماند

ما در تب غزّه خروشی تازه دیدیم

از انقلاب سرخ تو آوازه دیدیم

غزّه، زمینش، آسمانش، كوچه‌راهش

مردان، زنان و كودكان بی‌پناهش

هیهات مناالذله می‌گویند آری

راه شرف را در تو می‌جویند آری

آن‌جا كه دیدی با سپاهش آمده حر

می‌ریخت از لب‌های تو اندرز چون در

شكر خدا گفتی و مردم را شكایت

خواندی در آن‌جا از پیمبر این روایت:

دیدید اگر مصداق ظلم بی‌حد آمد

دیدید اگر كه جائری بر مسند آمد

فرقی نمی‌داند حلالی از حرامی

اسلام را دیگر نمانده غیر نامی

آن‌جا اگر گرم سكوت خویش بودید

تنها به فكر كسب قوت خویش بودید

حق است حق را كه شما را كور سازد

همراه آن بیداد گر محشور سازد

ای خون تو احیاگر همگامی ما

سرچشمه‌ی بیداری اسلامی ما

ای عطر تو جاری به لبخند بسیجی

نامت همیشه نقش سربند بسیجی

با من بگو داغ تو با دل‌ها چه‌ها كرد؟

هجران تو با زینب كبری چه‌ها كرد؟

شوق تو عاشق را به صحرا می‌كشاند

زینب جدایی از تو را كی می‌تواند؟

با آن‌كه آتش خیمه در خیمه به پا بود

زینب سراسیمه میان خیمه‌ها بود

تا در پس آتش عزیزی جا نماند

در خیمه زین‌العابدین تنها نماند

هر خیمه بر تن داشت چون پیراهن آتش

هر كودكی را بود دامن دامن آتش

اموال زهرا را به غارت برد دشمن

آن بهترین‌ها را اسارت برد دشمن

زیور اگر در دست مادر بود بردند

خلخال اگر در پای دختر بود بردند

دشمن به زعم خود سرود فتح می‌خواند

بر پیكر پاك شهیدان اسب می‌راند

هر هق‌هقی هر ناله‌ای فریاد گشته

مژده رباب آب فرات آزاد گشته

اما كجا یاد گل پرپر نباشی؟

یاد لب خشك علی‌اصغر نباشی

اما كجا از دل غم دیرین رود باز

آب خوشی از این گلو پایین رود باز

خواهر به دنبال برادر بود آن‌جا

در جست‌وجوی جسم بی‌سر بود آن‌جا

ناگاه شیری دید در زنجیر پنهان

جسمی به زیر نیزه و شمشیر پنهان

از نیزه و شمشیرها وقتی گذر كرد

صد بار از جان خودش صرف نظر كرد

سبط نبی را غرقه در خون دید آن‌جا

زخم از ستاره بر تن افزون دید آن‌جا

می‌گفت شرح ماجراها را گزیده

لب‌های زینب روی رگ‌های بریده

وقت وداع آمد، وداع جان چه سخت است

بر خواهر تو صبر در هجران چه سخت است

باید تو را با كشته‌ها تنها گذارد

جسم تو را بر خاك صحرا وا گذارد

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2230
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392

شام غریبان

 

بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست

به تن این همه سردار سری نیست که نیست

بنویسید که خورشید به گودال افتاد

و پس از شام غریبان سحری نیست که نیست

آتش از بال و پر سوخته جان می گیرد

زیر خاکستر ما بال و پری نیست که نیست

یک نفر سمت مدینه خبرش را ببرد

پس از این ام بنین را پسری نیست که نیست

یا به آن مادر سرگشته بگویید: نگرد

چون ز گهواره ی اصغر اثری نیست که نیست

تازیانه به تسلای یتیمی آمد

تازه فهمید که دیگر پدری نیست که نیست

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2119
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392

عصر عاشورا

 

اینان که طبل خاتمه جنگ می زنند

دیگر چرا به خیمۀ ما سنگ می زنند؟

باران تیر و حمله غارت شروع شد

نقشی دگر ز ننگ در این جنگ می زنند

با تیشۀ جهالت و ظلم و عنادشان

بر ریشۀ عدالت و فرهنگ می زنند

تا نام حق دگر پس از این نشنود کسی

آتش به بال مرغ شب آهنگ می زنند

غفلت نگر که نعرۀ مستی و بی غمی

پیش امام خسته و دلتنگ می زنند

غارتگران درون خیامند و کودکان

از ترسشان به دامن من چنگ می زنند

بر چهره های خسته و مات و پریده رنگ

با سیلیِ خشونت شان رنگ می زنند

قلب (حسان) به یاد اسیران کربلاست

در هر کجا که قافله ها زنگ می زنند

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2256
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392

شب عاشورا

 

حجـاج کربلا کـه ز کعبـه سـلامشان

صحرای سرخ خون شده بیت‌الحرامشان

پــرواز می‌کننــد بــه دور امـامشان

لبریـز گشته کاسـۀ صبــر تمـامشان

در انتظار صبح گرفتند سـر بـه کف

از شوق مرگ بر لبشان خندۀ شعف

جون و زهیر و عابس و ضرغامه و حبیب

آمـاده تـا شونـد سراپـا به خون خضیب

بر خود زدند تـا دل دریـای خون نهیب

از دست داده در پی ایثـار جان، شکیب

خالی ز خویش و پر ز عطش بود جامشان

در عیـن سجـده حـال و هـوای قیامشان

ناگـه امام، غنچـۀ معجزنمـا گشود

با بهتـرین خطابـه خداوند را ستود

آنگاه رو به جـانب انصـار خود نمود

کای بر وفا و غیرت و ایثارتان درود!

ای عمـر جاودانـۀ دنیـا حقیرتــان

چشمی ندیده در همه عالم نظیرتان

اینجا حسین و مکتب خون و شهادت است

میـدان جان‌نثـاری و عشق و ارادت است

در بحر خون شنای شهادت عبادت است

بـر رهـروان عشق، شهـادت ولادت است

اینجا عروج ما همه در خون تپیدن است

جـان دادن و جمـال خداونـد دیدن است

اینجـا بغـل گشـوده شهادت برایتـان

اینجـا بــود کنــار خداونـد جایتــان

خون خداست در یم خون، خونبهایتان

لبخنـد می‌زنـد بـه خـدا زخم‌هایتان

یا سینه را به تیغ شهادت سپر کنید

یا اینکه مخفیانه از اینجـا حذر کنید

اینجا سخن ز نوک سنان و سر من است

اینجا برهنه روی زمین پیکر من است

اینجـا هـزار‌پـاره تـن اکبــر من است

اینجا قرارگـاه علـی اصغــر من است

این راه مکه، این ره شامات، این عراق

مـا تشنـۀ وصـال خداییـم، الفـراق!

آن عاشقان جان به کفِ سخت، سخت‌کوش

آمد ز فرق تا به قدم خونشان به جوش

برخواست از حقیقت‌تان بر فلک خروش

گفتند: ای به راه غمت نیشِ نیزه، نوش!

شمشیر مرگ بـا تـو حیـات مکرر است

عمری که بی‌تو باشد، از مرگ بدتر است

مـا لـذت زمانـه نخـواهیم بی‌حسین

در عرش، آشیانه نخـواهیم بی‌حسین

در چشم نور، خانه نخواهیم بی‌حسین

ما عمر جاودانـه نخـواهیم بی‌حسین

عباس گفت: یوسف زهرا! چرا رویم؟

ای کعبۀ امید! از این در کجا رویم؟

ریحـانه‌هــای دامــن گلخانــۀ عقیــل

گفتند: ای بـه دامن تـو قدسیـان دخیل

عزت اگـر نه خـار تـو گـردد، شود ذلیل

ما زندگی کنیم و تو در موج خون، قتیل؟

ما را به سینه زخم تو خوش‌تر ز مرهم است

حتـی بهشت بی‌گــل رویـت جهنـم است

یک‌سو حبیب جست ز جا گفت سیدی!

بـا پاره‌هـای آتـش دل آتشــم زدی

مـا خـار راه تـو، تـو عزیـز محمّـدی

ماییم جان‌نثـار تـو، تو جان احمدی

هفتـاد بـار اگـر که بمیـرم برای تو

برخیزم و دوباره کنم جان فدای تو

فریاد زد زهیر که ای عرش را مدار

سوزم اگر که بعـد شهادت هزار بار

خاکسترم به باد رود سوی کوهسار

گردم دوباره زنده به اعجاز کردگار

سرافکنم دوباره به پای تو یا حسین!

جانـم هـزار بـار فـدای تو یا حسین!

ای حامیان آل علی! جـان فدایتان

آغوش گرم حضرت معبود، جایتان

در گوش جـان مردم عالم ندایتان

اینک زنـد حسین، دوباره صدایتان

خیزیـد بـاز در ره او جـان فـدا کنید

خود را دوباره هدیه به خون خدا کنید

خیل ستمگران که دم از جنگ می‌زنند

بـر پیکـر امـام شمــا سنـگ می‌زنند

از خون سر به ماه رخش رنگ می‌زنند

گرگان کوفه بـر بدنش چنگ می‌زنند

ای خفتگان وادی خون کو قیام‌تان؟

بـر نیـزه رفـت رأس منیـر امام‌تان

ای خـون سیدالشهـدا خون‌بهایتان

ای بـر فــراز قلـۀ تــاریخ، پایتـان

خورشیدِ قرن‌ها سرِ از تن جدایتان

بایـد حسیـن آیـد و گوید ثنایتان

تا حشر، قـامت شهدا بـر شما خم است

سرسبز با ثنای شما نخل «میثم» است

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2355
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392

شب عاشورا

 

شبِ آخر بگذار این پَر من باز شود

بیشتر رویِ تو چشم تر من باز شود

حرفِ هجران مزن این قدر مراعاتم كن

دست بردار، دلِ مضطر من باز شود

جان زینب برو از كرب و بلا زود برو

مگذاری گره ی معجر من باز شود

آه! راضی نشو بنشینم و گیسو بكشم

آه! راضی نشو موی سر من باز شود

پای دشمن به روی پیكر تو باز شود

روی دشمن به روی معجر من باز شود

جانِ من حرز بینداز به گردن مگذار

جای این بوسه ی پیغمبر من باز شود

جان زینب برو مگذار غروب فردا

سمت گودال رهِ مادر من باز شود

حیف ازین زیر گلو نیست خرابش بكنند؟!

پس اجازه بده تا حنجر من باز شود

لااقل قول بده زود خودت جان بدهی

بلكه راهِ نفس آخر من باز شود

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2282
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392

حضرت عباس(ع)-شهادت

 

به نام آب، به نام فرات نام شما

 من آفریده شدم كه كنم سلام شما

 نوشته‌اند به روی جبین ما دو نفر

 شما غلام حسین و منم غلام شما

 خوشا به حال پر و بال این كبوترها

 گهی به بام حسین و گهی به بام شما

 تو آن همیشه امامی و ما همان مأموم

 به قامتی كه گرفتیم با قیام شما

 تو ماه بودی و نزدیك آب ها كه شدی

 تمام علقمه پا شد به احترام شما

 هزار باده، هزاران پیاله می روئید

 همینكه تیر رسید و شكست جام شما

 همینكه ناله‌ی ادرك اخایتان پیچید

 شكست قامت طوبائی امام شما

 مسیر علقمه را بوی انكسار گرفت

 چه حس بی رمقی بود در كلام شما

 به حال و روز بلندای تو چه آوردند

 تمام علقمه پر گشته از تمامِ شما 

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2148
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392

شهادت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام

 

یک مشک ، یک غیرت که از آن روبرو آمد

طفلی صدا زد بچه ها گویا عمو آمد

 

باید به استقبال آب و آبرویش رفت

وقتی عمو از جنگ آب و آبرو آمد

 

ای بچه ها اول عمو تشنه است، پس باید

اول بنوشد آب، وقتی که سبو آمد

 

شش ماهه را دور سرش باید بگردانیم

وقتی که بر رخسار اصغر رنگ و رو آمد

 

دیگر عمو را بعد ازاین سقا نمی خوانیم

دیدید خواندیم و چه اشکی از عمو آمد

 

نذر عمو این گوشوارها ، النگوها

باید به دستش داد ، وقتی دست او آمد

***

حالا زمین کربلا چشمان تر دارد

حالا پس از این خیمه های دربه در دارد

 

دستان او را از سر زینب بُریدند

حالا بگو که خیمه آیا بال و پر دارد؟

 

عباس را از علقمه آقا نیاورده

آوردنش تا خیمه گویا دردسر دارد

 

حتی زجسم  إرباً إربای علی اکبر

جسمی زهم پاشیده و آشفته تر دارد

 

در پیش چشمان حسین ای قوم نگذارید

هر نیزه ای یک تکه از عباس بردارد

 

دارد لباسش را به غارت می برد این قوم

حالا دگر ام البنین حالی دگر دارد...

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2267
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392

در برخی از این مباحثی که خدمت شما عرض می‌کنیم.گاهی ممکن است به ظاهر تلخی‌هایی دیده شود. این‌ها ناشی از حکایت واقعیت‌هاست. در دنیا واقعیاتی وجود دارد. خیلی‌ها بنا ندارند این تلخی‌ها را به صراحت به زبان بیاورند. من دأبم این نیست که از واقعیاتی که ما را احاطه کرده است حرفی نزنم که مبادا کسی  از دین زده شوند. دین هیچ تلخی‌ای ندارد. این خلقت خداوند است که تلخی‌هایی دارد. که خداوند در قرآن کریم صراحتا می‌فرماید:

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ کَبَدٍ(البلد آیه ۴)

امتحان هم چیزی از این قبیل است. مقدرات الهی از این قبیل است. تلخی‌ها و شیرینی‌هایی دارد.

اگر در قرآن کریم دقت کنید اتفاقا اصل هم با تلخی‌هاست:

سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً (طلاق آیه ۷)

فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً(الشرح آیه ۵)

اصل بر سختی است. کنارش آسودگی هم هست.

عبارت‌های قرآن کریم در این باره بسیار روشن اند.

نمونه‌هایی از روایات را هم شب‌های گذشته برایتان ذکر کردم. مثلا نامه سی و یک نهج  البلاغه. که حضرت امیرالمومنین علیه السلام دارد به جوان خود می‌گوید:

إِلَى الْوَلَدِ الْمُؤَمِّلِ مَا لَا یُدْرِکُ السَّالِکِ سَبِیلَ مَنْ قَدْ هَلَکَ غَرَضِ الْأَسْقَامِ وَ رَهِینَةِ الْأَیَّامِ وَ رَمِیَّةِ الْمَصَائِبِ وَ عَبْدِ الدُّنْیَا وَ تَاجِرِ الْغُرُورِ وَ غَرِیمِ الْمَنَایَا وَ أَسِیرِ الْمَوْتِ وَ حَلِیفِ الْهُمُومِ وَ قَرِینِ الْأَحْزَانِ وَ رَصِیدِ الْآفَاتِ وَ صَرِیعِ الشَّهَوَاتِ وَ خَلِیفَةِ الْأَمْوَات.

تا چهارده خصلت برای جوان ذکر می‌کند که غالبشان منفی هستند. اولینش این است به جوانی نامه می‌نویسم که به آرزوهایش نخواهد رسید. اسیر ایام است زمین خورده شهوات است. سیبل تیرها و بالاهاست. امیرالمومنین علیه السلام نمی‌آیند برای جذب جوان دروغ بگویند. دنیا این گونه است. دنیا جای رسیدن به آرزوها نیست دنیا جای پس دادن امتحان‌هاست.

برخی از دوستان ممکن است که گله بکنند یا سوال بکنند که چرا در گفتن حقایق دینی یک زبان تلخی را انتخاب کرده‌ای؟ این‌ها حقایق دنیاست نه دین! دین می‌گوید دستت را به من بده تا تو را از تخلی‌ها خلاص کنم تخلی‌هایت را مثمر ثمر کنم. البته برخی خیال می‌کنند اگر دین داری بکنند و نماز بخوانند. دیگر از تلخی‌ها و رنج‌ها کلا خلاص می‌شوند. نه، حالا که نماز خوان شدی مشکلات را تحمل می‌کنی و نور می‌گیری اگر نماز خوان نبودی مشکلات را که تحمل می‌کردی و هیچی هم گیرت نمی‌آمد چه بسا جهنم هم می‌رفتی!

تا می‌آییم از تلخی‌های حیات صحبت می‌کنیم؛ می‌گوید: از رحمت خدا هم صحبت کن! این تلخی ها اتفاقا از رحمت خداست. بگو از آسودگی‌ها هم صحبت کن.

کمی تلخ زبانی مرا تحمل کنید. برای آن‌هایی که این تلخ زبانی مرا تحمل نمی کنند. خوششان نمی‌آید.یک روایت تقدیم می‌کنم، ان شاء الله جوان‌های ما مرد راه‌اند و از سختی نمی‌هراسند. اصلا انسان ارزشش به رنج‌های مفید و سازنده‌است نه رنج های بی خود و بی فایده.

نامه سی و یکم نهج البلاغه سند آموزش و تربیت است. اگر کسی روایت دیگری را در این زمینه آورد که مغایر این نامه شریف بود. به احتمال زیاد باید آن روایت را کنار گذاشت. در موعظه اخلاقی و آموزش تربیت فرزند اولین سند اسلام است. همین نامه است. تدبیر و حکمت امیرالمومنین علیه السلام در این نامه آمده است. ولی در کنارش این روایت را هم تقدیم بکنم:

در تحف العقول ص ۵۹ پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید:

سیکون بعدی أقوام لا یستقیم لهم الملک إلا بالقتل و التجبر و لا یستقیم لهم الغنى إلا بالبخل و لا تستقیم لهم المحبة فی الناس إلا باتباع الهوى و التیسیر فی الدین ألا فمن أدرک.

بعد از من قومی می‌آیند که ملکشان قوام پیدا نمی‌کند مگر به قتل و ظلم، غنی نمی‌شوند مگر به بخل

اگر دنیا را نگاه بکنید دنیا سرشار از این اقوام است که پیامبر اعلام کردند. حکومت‌های غربی را می‌بینید.دائم زورگویی می‌کنند. می‌گویند این انرژی را که ما داریم شما نباید داشته باشید اگر داشته باشید شما را می‌کشیم. این تکفیری‌ها را می‌فرستند آنجا که سر ببرند تا منافع این ها تامین شود. دموکراسی غرب با تکیه بر خون‌های ریخته شده مظلومان دنیا صد سال است که سرپاست. در ادامه روایت می‌فرماید: شما خواهید دید این‌ها وقتی می‌خواهند بین مردم محبت پیدا کنند از هوای نفس مردم تبعیت می‌کنند. یک مسئولی که بیاید برای کسب محبوبیت تبعیت کند از اهوای مردم، می‌آید از قلیان کشیدن صحبت می‌کند.این‌ها را پیش بینی می‌فرمایند

راه دیگر کسب محبوبیت برای آن‌ها، از راه تیسیر در دین است. دین را آسان جلوه می‌دهند تا محبوب شوند.

شما هم می‌خواهید من اینگونه باشم!

 سخن تلخ نگویم، از حقایق دینی، از آیاتی که ممکن است برای مردم سخت باشد و تلخ باشد. صحبت نکنم تا بین مردم محبوبیت پیدا بکنم!؟ البته معلوم است که نباید اخلاقمان هم طوری بد باشد که مردم از ما در بروند.

یک مروری کنیم که توجه به امتحان چه فوایدی دارد، تا امشب یک معنای دیگری از امتحان را هم ارائه بدهم.

یکی از فواید این بود که توجه به امتحان برای روحیه آدم خیلی خوب است. دچار ترس‌های بیجا ، اضطراب‌های بیجا، کینه های بیجا نمی‌شوی. فوق العاده آرامش می‌دهد. هر کس از امتحان می‌ترسد. به  سفارش حضرت امیرالمومنین علیه السلام عمل کند.می‌فرماید: از هر چیزی می ترسی با کله برو داخلش!عیبی ندارد وارد این نگرانی بشو به آرامشی می‌رسی.

دیگر فواید توجه به امتحان این است که، ارتباط با خدا را درست می‌کند تکبر را از بین می‌برد انسان یک مقدار ترسان به درگاه خدا می‌شود. بعد از این ترس محبت پیدا می‌کند. وابستگی و اتکای به خدا پیدا می‌کند.

آثار فکریش چیست؟

الکی فضای تربیت دینی را ضعیف قلمداد نمی کند فضای سیاسی را ضعیف تلقی نمی کند. الکی فضای تبلیغ دین را ضعیف تلقی نمی‌کند.دوستان من آن طور که غربی‌ها با تبلغات می‌توانند انسان‌ها را مسخ کنند و جذب کنند. در دستگاه اسلام اگر خیلی هم تبلیغاتشان خوب باشد و هنر هم داشته باشند. نمی‌توانند مردم را به نفع خدا مسخ کنند. چون اصلا مسخ کردن در اسلام قبول نیست.

وَ إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیْکَ إِعْراضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِیَ نَفَقاً فِی الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِی السَّماءِ فَتَأْتِیَهُمْ بِآیَةٍ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدى‏ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْجاهِلینَ (الانعام آیه ۳۵)

گر چه اعراض آنان بر تو خیلى گران مى‏آید، و لیکن تو چه مى‏توانى کرد؟ آیا مى‏توانى زمین را سوراخ کرده و یا نردبانى بر آسمان گذاشته از آسمان و یا از شکم زمین آیه‏اى برایشان بیاورى؟ (حاشا) خدا است که اگر بخواهد همه آنان را بر هدایت مجتمع مى‏سازد، پس زنهار که از جاهلان نباش.

خطاب آخر آیه خیلی سهمگین است. می‌شود حقیقت را خداوند طوری نشان بدهد که همه مات و مبهوت بمانند. اما این کار را نمی‌کند.

فدای پیامبر(ص) بشوم در یکی از مسیر‌های جنگ شترشان را گم کرده بودند. می‌فرمودند شتر من کجاست؟ منافقین گفتند: آدرس شترش را بلد نیست. آن وقت آدرس دنیا و آخرت را به ما می‌دهد. همین کارها را  می‌کردند که برخی پرو می‌شدند. ما تبلیغات دینی که شما را تسخیر بکند قبول نداریم. منتظر همچین چیزی نباشید. البته بماند که الان یک تبلیغات دینی که حقایقی را هم برساند نداریم!!!

در تبلیغ شوق و خوف توامان باید باشد.

آقا مردم را بترسانیم که دورمان خلوت می‌شود!!

مبلغی که فقط دارد جذب می‌کند غش در معامله می‌کند.امام علیه السلام می فرماید که فقیه کسی است که به همان اندازه که شوق ایجاد می کند خوف هم ایجاد کند

اگر تو در امتحان غرق شوی و بفهمی دیگر نمی‌گویی تبلیغات دینی ضعیف است. خداوند می‌خواهد که جای دبه کردن را باز بگذارد.

من به تریبت دینی که امروز هست اعتراض دارم. چرا در این تریبت وجه رحمانی دین دارد  گفته می‌شود ولی وجه خوف پنهان می‌شود. نظام تربیتی درست آنی نیست که تمام محصولاتش درست بیایند بیرون خط تولید ماشین که نیست فرق می‌کند یک دانه ماشین خارج از استاندارد باشد می‌گوید. خط تولیدتان خراب است اما دستگاه تربیت درست دستگاهی است که هم مالک اشتر درست کند هم شمر ذی الجوشن. کسانی که خود را روشنفکر می‌دانند و مدعی هستند که وحی به پیامبر نازل نشده است و پیامبر از جانب خویش گفته. از کسانی هستند که از مذهبی‌ترین مدارس تهران درآمدند. به این راحتی نمی‌توان گفت که سیستم آن مدرسه مشکل داشته است.

نگاه امتحانی در تحلیل تبلیغات دینی ماثر است. در تحلیل نظام تربیتی درست این بحث ماثر است. دیگر کسی نمی تواند عوامانه تحلیل کند. صرف وجود جاذبه نشانه تبلیغ خوب نیست.

آقا کسی خیلی مردم را جذب کرده شاید خیلی از هوای نفس مردم تبعیت کرده باشد.

آقا کسی خیلی مردم را دفع کرده شاید زبانش بد بوده شاید هم درست گفته.

نگاه امتحانی در عرصه سیاست هم همین طور دیگر به این سادگی‌ها به تو اجازه نمی‌دهد تحلیل بکنی.

شما حق نداری به این راحتی برگردی برای گذشته‌ات حسرت بخوری اگر رنج داری می‌کشی شاید کارت را درست انجام داده  باشی که داری رنج می کشی. شاید اگر کارت را غلط انجام داده بودی رنج هم نمی‌کشیدی.

پس اثر فکری توجه به امتحان این باشد که کمی از قضاوت‌های سطحی خودداری کنیم و به خود اجازه ندهیم که عوامانه صحبت کنیم.

کسی می‌آید.می‌گوید نتیجه آن کشتار هایی که امیرالمونین انجام داد در کربلا خودش را نشان داد! چرا تحلیل عوامانه می‌کنی. قلم دست عوام بیافتد همین می‌شود دیگر.

در قانون گذاری و جلوگیری و ایجاد نظم و در تربیت فززند و درسیاست گذاری برای اینکه دچار تحلیل عوامانه و سطحی نشویم به نگاه به امتحان الهی نیازمندیم.

دستگاه امتحان حاکم  بر مقدرات بشر است حتی اعمال اختیاری شما هم اگر بخواهد اثرش بر شما مترتب شود. باید از دستگاه امتحان بگذرد

خداوند می‌فرماید به برخی از افراد زیرک که اتفاقا تدبیر درست مالی هم دارد. چیزی نمی‌دهیم و در مقابل چشمان او به یک فرد احمق که تدبیری هم ندارد. مال فراوان می‌دهیم تا بداند که همه چیز دست ماست.

دیروز گفتیم که هدف امتحان این است که شرایطی را ایجاد بکند که ما انتخاب بکنیم. انسان انسان شده است که بتواند معصیت کند بتواند ثواب کند تا بتواند انتخاب بکند امتحان صحنه‌ای را می سازد که بتوانی انتخابی بکنی

شما اگر بخواهی انتخاب ارزشمند بکنی یقینا با رنج همراه خواهد بود. چون باید روی یک علاقه پا بگذاری.

ولی فایده امتحان فقط این نیست. وجه دیگری هم دارد:

خدا با امتحان صحنه‌ای را برای شما پیش می‌آورد تا خوبی‌ها و ما فی الضمیرت بیرون بریزد!

آقا این را بگویم زیاد هم با استخاره از امتحان در نروید! استخاره فوق العاده است من اعتقاد راسخ به استخاره دارم اما  استخاره صحنه امتحان را به هم نمی‌زند استخاره می کند برای ازدواج، خوب می‌آید ازدواج می‌کند و زن آنقدر بد اخلاق است که پدرش می‌آید. اخر استخاره خوب درآمد. بله خوب برای تو به نفع تو بودن است؛ نفع تو در این امتحان بوده است.با استخاره از انتخاب خوب در نرو استخاره امتحان را حذف نمی‌کند چه بسا تسهیل بکند.

کسی که خوب است که معلوم است اگر سر دو راهی قرار بگیرید کدام راه را انتخاب می‌کند. خوب دیگر چرا امتحان؟ خدا این را می‌داند اما میدان را ایجاد می‌کند که این خوبی‌ها بروز کند. تجلی کند. این یک منظور از امتحان.

یک منظور دیگر امتحان یک بعد دیگر امتحان این است که آدم‎‌های بد هم آن چه دارند بروز دهند. خداوند به کافران فرصت می‌دهند که آنچه که در ضمیرشان دارند بیرون بریزند. هرچه دارند بیرون بریزند.خداوند در قران کریم درباره کافرانی که ایمان نمی‌آورند. همین مطلب را می‌فرماید.

دفاع مقدس کاری کرد که نوری که در وجود خیلی‌ها بود تجلی کرد در سختی هاست که تجلی‌های خوب از آدم‌های خوب ظاهر شود. خوب چه لزومی دارد که ظاهر شود؟ چون اگر ظاهر شود رشد پیدا می‌کند و تقویت می‌شود. اگر نیت‌های خوبی داشته باشی خدا امتحانت می‌کند تا این نیت‌ها بروز پیدا کند. معمولا این امتحان‌ها با سختی هم همراه است. با فدا کاری هم همراه است. خدایا من تو را دوست دارم خوب پس میدان را برایت فراهم می‌کنم که قربانی بدهی.

خداوند به سِر بنده خود نگاه می‌کند. سر با باطن فرق می‌کند. سِر قسمتی از دورن ماست که خودمان هم خبر نداریم. باطن جایی است که خودمان می‌بینیم. خداوند می‌فرماید من به سر بنده مومنم نگاه می‌کنم هر چه باشد لباس می‌کنم و تنش می‌کنم.ان خیر فخیر و ان شر فشر…

امتحان محل بیرون ریختن ما فی الضمیر است و چه می‌دانی که چه پنهان کرده‌ای.

آیت الله بهجت سخنی گفته‌اند که من وحشت می‌کنم که جدی بگیرمش. ان شاءالله برای موعظه ما گفته‌اند.

ایشان می‌فرمایند: «ما همه مان شمر بالقوه‌ایم». چه دلیلی دارد که سر درون من چنین پستی‌ای را نداشته باشد!؟ موقع امتحان بیرون می‌آید. آقا اصلا امتحان برای انتخاب تو نیست تو انتخابت را کرده‌ای امتحان می کنم تا رو بیائی. بیرون بریزی. اگر خوبی رو بیائی رشد کنی، اگر بدی رو بیائی مایه عبرت دیگران بشوی.

می‌دانید که دارم چه می‌کنم پشت صحنه کار را بگویم من اعتمادت را به همه اتفاقاتی که بیرون خودت بود از بین بردم. آقا این موفقیت مال من بود؟ نه آقا برنامه ریزی بکنم به نتیجه می رسم؟ معلوم نیست و … با این سخن آخر اعتماد شما به خودتان را هم از بین بردم.

آقا اعتماد ما را به خودمان هم از بین می‌بری چه کنیم؟ برو در خانه خدا بگو «الهی من لی غیرک». خدایا من هیچی ندارم، به هیچ چیز نمی توانم اعتماد کنم و تکیه کنم الا به تو

یک سال آخر ماه رمضان در دانشگاه امام صادق علیه السلام مدتی جلسه داشتیم؛ شب‌های‌ آخر حال خوشی داشتند همه آویزان در خانه خدا. خدایا امشب شب آخر اگر نبخشی  چی؟ چرا سه شب پیش این حال را نداشتید؟ من جوابش را می دهم کاریکاتورش را هم می کشم. آخر او سه شب پیش مشرک بود می‌گفت سه شب پیش رو دارم و خدا هم دارم. اما شب اخر فقط می‌گوید فقط خدا دارم. این بیچاره نمی‌دانست که سه شب پیش هم فقط خدا را داشت. در دعای امام سجاد علیه السلام می روی می‌بینی او شب اول ماه مبارک رمضان دارد برای تمام شدن ماه رمضان گریه می‌کند. اما شما نه! می‌گویی من فرصت دارم امکانات دارم عقل دارم برنامه‌ریزی می‌کنم آن وقت اگر نشد یک یا خدا هم می‌گویم. به چی می‌خواهی اعتماد کنی؟ آقا امیدت را به همه جا بریدم که به خدا برسی. آن آقا که در خانه کعبه به دنیا آمده پیامبر به می‌گوید علی جان تو قسیم نار و الجنه هستی تو میزانی. او به هیچ چیز اعتماد ندارد. ما به چه می خواهیم اعتماد کنیم.

امتحان بعضی وقت‌ها به ما می‌گوید می‌خواهم انتخاب کنی. بعضی وقت‌ها هم می‌گوید انتخابت را کرده‌ای می‌خواهم رو کنم. بروز بدهم. بگویم تو کی هستی؟ آنها که انتخابشان را کردند که امتحانشان تمام نمی‌شود

خدا می داند که ابراهیم علیه السلام قربانی را انتخاب می‌کند اما خدا می فرماید که می خواهم نشانت بدهم به اهل عالم عزیز من. خدا می داند که حسین علیه السلام سر دو راهی نمی‌ماند.خدا می فرماید می خواهم نشانت دهم به اهل عالم بیشتر از آن که ابراهیم را نشان دادم.

نمی‌دانم چرا خدا بنا دارد که بنده‌های بدش هم خودشان را نشان بدهند.

اجمالا همیشه استغفار کنید خیلی استغفار کنید

خدایا در سر ما در نهان ما هرچه خوبی هست تجلی بده طاقت امتحاناتش هم به ما بده

در سر ما اگر بدی هست بیا بگذر

 خدایا ما طاقت امتحانت را نداریم، خدایا ما طاقت جلوی امیرالمومنین ایستادن را نداریم

خدایا ما را جزء آن شمرهای بالقوه نگذار.

خدایا من کلا غلط کردم.  تو ببخش

خدایا نخواهی یک وقت بدی ام ار اثبات بکنی خودم اعتراف می‌کنم

چرا می گویند نصف شب ها بروید استغفار کنید. خدا از انتخاب‌های بد بنده‌اش در ضمیرش با خبر است از آن ها بدش می‌آید می‌خواهد لباسش کند. شب می‌آید استغفار کند خدا می‌گذرد.

بگذارید داستانی برایتان بگویم تا مزه اعتماد به خدا را ببینی!

حکم حرمت شراب آمده بود ولی جوانی بالای سرش خمره شراب گرفته بود می‌آمد.

به پیامبر برخورد کرد حضرت فرمود:  به به چه جوانی داری برای کار می روی آفرین

گفت خدایا آبرویم را نبری‌ها

رسول خدا فرمود چه داری؟ گفت: عسل

پیامبر گفت ببینم عسلت را

آقا این دیگر مرد گفت هیچی نداشت جز خدا خدا دوست ندارم پیش پیامبر ضایع بشم!

پیامبر در خمره را باز کرد پر از عسل بود.

افتاد زمین می گفت خدایا ممنون خدایا شکرت

خدایا خمره شراب روی سر ما را به عسل تبدیل کن خدایا .ما جلوی حسین ضایع نشیم!

خدا در کربلا خواست حسینش را به عالم نشان بدهد…

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2227
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392

 مرحوم آیت الله گلپایگانی هر وقت مشکل بزرگی پیدا می کردند، یک روضه خوان را به خانه می آوردند تا برایش روضه حضرت علی اصغر بخواند.

آیت الله حق شناس برای یکی از حاجت های شرعیه خود چهل روز زیارت عاشورا را با صد سلام و لعن خوانند و روز چهلم به حضور حضرت امام زمان مشرف شدند. حضرت به ایشان می گوید: حق شناس! چرا اینقدر زیارت عاشورا خواندی؟ گفت: آقا جان برای حل فلان مشکل. حضرت به آیت الله حق شناس گفت: برای گرفتن حاجتت لازم نبود این همه زیارت عاشورا بخوانی، یک بار روضه عموی ما حضرت علی اصغر کافی بود.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1998
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392

بخش اول - حاج منصور ارضی

 

دریافت

بخش دوم - حاج منصور ارضی

 

دریافت

بخش سوم - حاج منصور ارضی

 

دریافت

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــــــداحــــــى , ,
:: بازدید از این مطلب : 2597
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392

برخی از آدما برای کسب رزق بیشتر از آن که تلاش و پشتکار به خرج دهند روز و شب در حال حرص خوردن و کسب مال هستند.

گاهی اوقات انسان مال بیشتری به دست می آورد اما از طریقی که متوجه نمی شود آن مال را از دست می دهد بعضی ادمها هم حرص مال نداشته را می خوردند و اینکه چرا فلان ماشین را ندارند ویا فلان خانه را ندارند و ....

امام حسین(ع) در روایتی به چند نکته کلیدی اشاره می فرمایند:

به درستی که صبر وشکیبایی، نشانه دینداری و بزرگواری است و همانا حرص داشتن، رزق و روزی را پیش نمی آورد و بی تابی(و ناله و زاری) کردن مرگ را به تاخیر نمی اندازد.


پی نوشت:
(بحار ج22 ص
413)
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1867
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392
در روایات اسلامی گاه بیماری نه تنها حاصل گناه و نافرمانی خدا که کفاره گناه شناخته شده است. در روایتی از پیامبر اکرم(ص) گرفتاری های انسان ناشی از گناهان او دانسته شده است. آن حضرت فرمود: «السقم یمحو الذنوب - بیماری گناهان را نابود می کند. در حدیث دیگری از حضرت نقل شده: «لحظه ها و ساعت هایی که انسان گرفتار همّ و غم ها است، ساعات کفارة گناهان است». (1)

و نیز امام صادق (ع) فرموده است: هر کس شبى بیمار شود و آن را نیکو بپذیرد و خدا را شکر و سپاس گوید، کفّاره شصت سال(عمر سراسر لغزش) او خواهد بود. راوى مى‏ گوید: گفتم: معناى نیکو پذیرفتن آن چیست؟ فرمود: بر رنج و ناراحتى آن صبر کند. (2)
اما در برخی روایات بیماریهای آدمی نتیجه گناهان او معرفی شده است. پیامبر اعظم(ص) می فرمایند: هر گناهی که فردی مرتکب می شود، نقطه سیاهی(سوداء) بر روی قلبش ایجاد می کند تا این که سیاهی ها زیاد می شود و کل قلب را می گیرد.
اما حدیث جالبی از امام رضا(ع) وجود دارد که بلاها و بیماریهای جدید را به گناهان جدید انسان مربوط می داند. یکی از یاران امام رضا(ع) نقل می کند: سَـمِـعت الرضا علیه السلام یقول : کـُـلما اَحدث العبادُ من الذنوب ما لم یکونوا یعملون، احدث الله لهم من البلاءِ ما لم یکونوا یعرفون، از عباس بن هلال شامی است که، شنیدم امام رضا(ع) می فرمود: هرگاه که بندگان، گناهان تازه ای پدید آورند که قبلا مرتکب نمی شدند، خداوند بلای تازه ای برایشان پیش می آورد که قبلا نمی شناختند. (3)


پی نوشت ها:
1_(بحارالأنوار ج : 64 ص : 244)

2_(ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 193)
3_(وسائل الشیعه جلد یازدهم صفحه 240)
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2130
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت

 

هی تو را گم میکنم

در شلوغی ها تو را من بارها گم میکنم

بر زمین می افتی و...

آسمانم را به زیر دست و پا گم میکنم

بزم برپا کرده اند

پیکرت را بین تیر و نیزه ها گم میکنم

با دهانِ غرق خون

تو تبسم میکنی من دست و پا گم میکنم

برگ های لاله را

در میان خارهای کربلا گم میکنم

چیدمت روی عبا

باز اعضای تو را بین عبا گم میکنم

ای عصای پیری ام

بین چوب و کعب نی آخر تو را گم میکنم

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2160
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392

شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام

 

...ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان

مثل تیری که رها می شود از دست کمان

خسته از ماندن و آماده رفتن شده بود

بعد یک عمر رها از قفس تن شده بود

مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود

مست می آمد و رخساره برافروخته بود

روح او از همه دل کنده ، به او دل بسته

بر تنش دست یدالله حمایل بسته

بی خود از خود ، به خدا با دل و جان می آمد

زیر شمشیر غمش رقص کنان می آمد

یاعلی گفت که بر پا بکند محشر را

آمده باز هم از جا بکند خیبر را

آمد ، آمد به تماشا بکشد دیدن را

معنی جمله در پوست نگنجیدن را

بی امان دور خدا مرد جوان می چرخید

زیرپایش همه کون و مکان می چرخید

بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد

رفت از میسره از میمنه بیرون آمد

آن طرف محو تماشای علی حضرت ماه

گفت:لاحول ولاقوه الابالله

مست از کام پدر، زاده لیلا ، مجنون

به تماشای جنونش همه دنیا مجنون

آه در مثنوی ام آینه حیرت زده است

بیت در بیت خدا واژه به وجد آمده است

رفتی از خویش ، که از خویش به وحدت برسی

پسرم! چند قدم مانده به بعثت برسی

نفس نیزه و شمشیر و سپر بند آمد

به تماشای نبرد تو خداوند آمد

با همان حکم که قرآن خدا جان من است

آیه در آیه رجزهای تو قرآن من است

ناگهان گرد و غبار خطر آرام نشست

دیدمت خرم و خندان قدح باده به دست

آه آیینه در آیینه عجب تصویری

داری از دست خودت جام بلا می گیری

زخم ها با تو چه کردند ؟جوان تر شده ای

به خدا بیش تر از پیش پیمبر شده ای

پدرت آمده در سینه تلاطم دارد

از لبت خواهش یک جرعه تبسم دارد

غرق خون هستی و برخواسته آه از بابا

آه ، لب واکن و انگور بخواه از بابا*

گوش کن خواهرم از سمت حرم می آید

با فغان پسرم وا پسرم می آید

باز هم عطر گل یاس به گیسو داری

ولی اینبارچرا دست به پهلو داری؟!

کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است

یاس در یاس مگر مادر من برگشته است؟!

مثل آیینهء در خاک مکدر شده ای

چشم من تار شده ؟یا تو مکرر شده ای؟!

من تو را در همه کرب و بلا می بینم

هر کجا می نگرم جسم تو را می بینم

ارباْ اربا شده چون برگ خزان می ریزی

کاش می شد که تو با معجزه ای برخیزی

مانده ام خیره به جسمت که چه راهی دارم

باید انگار تو را بین عبا بگذارم

باید انگار تو را بین عبایم ببرم

تا که شش گوشه شود با تو ضریحم پسرم...

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2138
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392

دانلود روضه حضرت علی اکبر(ع)، مقام معظم رهبری

يك منظره ديگر، منظره ميدان رفتن على اكبر عليه‌السّلام است كه يكى از آن مناظر بسيار پُرماجرا و عجيب است. واقعاً عجيب است؛ از همه طرف عجيب است. از جهت خود امام حسين، عجيب است؛ از جهت اين جوان - على اكبر - عجيب است؛ از جهت زنان و بخصوص جناب زينب كبرى، عجيب است. راوى مى‌گويد اين جوان پيش پدر آمد. اوّلاً على اكبر را هجده ساله تا بيست و پنجساله نوشته‌اند؛ يعنى حداقل هجده سال و حداكثر بيست و پنج سال. مى‌گويد: «خرج على بن‌الحسين»؛ على بن‌الحسين براى جنگيدن، از خيمه‌گاه امام حسين خارج شد. باز در اين‌جا راوى مى‌گويد: «و كان من اشبه النّاس خلقاً»؛ اين جوان، جزو زيباترين جوانان عالم بود؛ زيبا، رشيد، شجاع. «فاستأذن اباه فى القتال»؛ از پدر اجازه گرفت كه برود بجنگد. «فأذن له»؛ حضرت بدون ملاحظه اذن داد. در مورد «قاسم‌بن الحسن»، حضرت اوّل اذن نمى‌داد، و بعد مقدارى التماس كرد، تا حضرت اذن داد؛ اما «على‌بن‌الحسين» كه آمد، چون فرزند خودش است، تا اذن خواست، حضرت فرمود كه برو. «ثمّ نظر اليه نظر يائس منه»؛ نگاه نوميدانه‌اى به اين جوان كرد كه به ميدان مى‌رود و ديگر برنخواهد گشت. «وارخى عليه‌السّلام عينه و بكى»؛ چشمش را رها كرد و بنا كرد به اشك ريختن.

يكى از خصوصيّات عاطفى دنياى اسلام همين است؛ اشك‌ريختن در حوادث و پديده‌هاى عاطفى. شما در قضايا زياد مى‌بينيد كه حضرت گريه كرد. اين گريه، گريه جزع نيست؛ اين همان شدّت عاطفه است؛ چون اسلام اين عاطفه را در فرد رشد مى‌دهد. حضرت بنا كرد به گريه‌كردن. بعد اين جمله را فرمود كه همه شنيده‌ايد: «اللّهم اشهد»؛ خدايا خودت گواه باش. «فقد برز اليهم غلام»؛ جوانى به سمت اينها براى جنگ رفته است كه » اشبه النّاس خُلقاً و خَلقاً و منطقاً برسولك».
 
يك نكته در اين‌جا هست كه من به شما عرض كنم. ببينيد؛ امام حسين در دوران كودكى، محبوب پيامبر بود؛ خود او هم پيامبر را بى‌نهايت دوست مى‌داشت. حضرت شش، هفت ساله بود كه پيامبر از دنيا رفت. چهره پيامبر، به صورت خاطره بى‌زوالى در ذهن امام حسين مانده است و عشق به پيامبر در دل او هست. بعد خداى متعال، على‌اكبر را به امام حسين مى‌دهد. وقتى اين جوان كمى بزرگ مى‌شود، يا به حدّ بلوغ مى‌رسد، حضرت مى‌بيند كه چهره، درست چهره پيامبر است؛ همان قيافه‌اى كه اين قدر به او علاقه داشت و اين قدر عاشق او بود، حالا اين به جدّ خودش شبيه شده است. حرف مى‌زند، صدا شبيه صداى پيامبر است. حرف زدن، شبيه حرف زدن پيامبر است. اخلاق، شبيه اخلاق پيامبر است؛ همان بزرگوارى، همان كرم و همان شرف.

بعد اين‌گونه مى‌فرمايد: «كنّا اذا اشتقنا الى نبيّك نظرنا اليه»؛ هر وقت كه دلمان براى پيامبر تنگ مى‌شد، به اين جوان نگاه مى‌كرديم؛ اما اين جوان هم به ميدان رفت. «فصاح و قال يابن سعد قطع اللَّه رحمك كما قطعت رحمى». بعد نقل مى‌كند كه حضرت به ميدان رفت و جنگ بسيار شجاعانه‌اى كرد و عدّه زيادى از افراد دشمن را تارومار نمود؛ بعد برگشت و گفت تشنه‌ام. دوباره به طرف ميدان رفت. وقتى كه اظهار عطش كرد، حضرت به او فرمودند: عزيزم! يك مقدار ديگر بجنگ؛ طولى نخواهد كشيد كه از دست جدّت پيامبر سيراب خواهى شد. وقتى امام حسين اين جمله را به على‌اكبر فرمود، على‌اكبر در آن لحظه آخر، صدايش بلند شد و عرض كرد: «يا ابتا عليك السّلام»؛ پدرم! خداحافظ. «هذا جدّى رسول‌اللَّه يقرئك السّلام»؛ اين جدم پيامبر است كه به تو سلام مى‌فرستد. «و يقول عجل القدوم علينا»؛ مى‌گويد بيا به سمت ما.

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2283
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392

یکى از عواملى که در کارهاى بزرگ جلوِ انسان را سد مى‌کند، عذرهاى شرعى است. انسان، کار واجب و تکلیفى را باید انجام دهد؛ ولى وقتى انجام این کار مستلزم اشکال بزرگى است، فرض بفرمایید عدّه زیادى کشته خواهند شد، احساس مى‌کند که دیگر تکلیف ندارد. شما ببینید در مقابل امام حسین علیه‌السّلام از این گونه عذرهاى شرعى که مى‌توانست هر انسان ظاهر بینى را از ادامه راه منصرف کند، چقدر بود! یکى پس از دیگرى، رخ مى‌نمود. اوّل اعراض مردم کوفه و کشته شدن مسلم پیش آمد. فرضاً این‌جا بایستى امام حسین علیه‌السّلام مى‌فرمود: «دیگر عذر شرعى است و تکلیف ساقط شد. مى‌خواستیم با یزید بیعت نکنیم؛ ولى ظاهراً در این اوضاع و احوال، امکان‌پذیر نیست. مردم هم تحمّل نمى‌کنند. پس، تکلیف ساقط است. لذا از روى اجبار و ناچارى بیعت مى‌کنیم.»

ولی در مرحله بعد حادثه کربلا و وقوع عاشوراست. این‌جا امام حسین علیه‌السّلام مى‌توانست در مواجهه با یک مسأله، به مثابه انسانى که حوادث بزرگ را با این منطق‌ها مى‌خواهد حل کند، بگوید: «زن و بچه در این صحراى سوزان، طاقت ندارند. پس، تکلیف برداشته شد.» یعنى تسلیم شود و چیزى را که تا آن وقت قبول نکرده بود، بپذیرد. یا بعد از آن‌که در روز عاشورا حمله دشمن آغاز گردید و عدّه زیادى از اصحاب امام حسین علیه‌السّلام به شهادت رسیدند _یعنى مشکلات، بیشتر خود را نشان داد_ آن بزرگوار مى‌توانست بگوید: «اکنون دیگر معلوم شد که نمى‌شود مبارزه کرد و نمى‌توان پیش برد.» آن‌گاه خود را عقب بکشد. یا آن هنگام که معلوم شد امام حسین علیه‌السّلام شهید خواهد شد و بعد از شهادت او، آل اللَّه _حرم امیرالمؤمنین و حرم پیغمبر علیهماالسّلام _ در بیابان و در دست مردان نامحرم، تنها خواهند ماند، به عنوان یک انسان غیرتمند، مى‌توانست بفرماید: «دیگر تکلیف برداشته شده است. تکلیف زنان چه مى‌شود؟ اگر این راه را ادامه دهیم و کشته شویم، زنان خاندان پیغمبر و دختران امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاة والسّلام و پاکیزه‌ترین و طیّب و طاهر‌ترین زنان عالم اسلام، به دست دشمنان _مردان بى سرو پایى که هیچ چیز از شرف و ناموس نمى‌فهمند _ خواهند افتاد. پس، تکلیف برداشته شد.»

توجّه کنید برادران و خواهران! مطلب مهمّى است که در واقعه کربلا از این دیدگاه دقّت شود که اگر امام حسین علیه‌السّلام مى‌خواست در مقابل حوادثِ بسیار تلخ و دشوارى مثل شهادت على اصغر، اسارت زنان، تشنگى کودکان، کشته شدن همه جوانان و حوادثِ فراوانِ دیگرى که در کربلا قابل احصاست، با دیدِ یک متشرّعِ معمولى نگاه کند و عظمتِ رسالتِ خود را به فراموشى بسپارد، قدم به قدم مى‌توانست عقب نشینى کند و بگوید: «دیگر تکلیف نداریم. حال با یزید بیعت مى‌کنیم. چاره چیست!؟ الضرورات تبیح المحذورات.» اما امام حسین علیه‌السّلام چنین نکرد. این، نشانگر استقامت آن حضرت است. استقامت یعنى این! استقامت، همه جا به معناى تحمّل مشکلات نیست. تحمّل مشکلات براى انسان بزرگ، آسان‌تر است تا تحمّل مسائلى که بر حسب موازین - موازین شرعى، موازین عرفى، موازین عقلى ساده - ممکن است خلاف مصلحت به نظر آید. تحمّل این‌ها، مشکل‌تر از سایر مشکلات است.»

بيانات در اجتماع زائران مرقد امام خمينى(ره)، 14/3/1375

 

دانلودصوت مقام معظم رهبری

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2207
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392

 

دانلود صوت

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــــــداحــــــى , ,
:: بازدید از این مطلب : 2435
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392

نوكر با نوكر رقابت نمي‌كند

از کارهای ناروایی که بعضاً وهن مذهب شیعه را در پی دارد و پرهیز از آن ضروری و لازم است، رقابت های ناسالمی است که گاهی میان هیئت ها و دستجات عزاداری بروز می کند و ریشه آن را باید در حب نفس و خودنمایی و خودبینی و غرور و منیت و شهرت طلبی و دنیا دوستی جستجو کرد و بسیار موجب تأسف و تأثر است که بعضاً برای پیشی گرفتن از یکدیگر، حتی در پیشی گرفتن نسبت به دسته عزاداری دیگر، به کارهای ناروایی روآورده و هزینه‌ها کرده و برای رونق و برتری بیشتر مجالس خود نسبت به مجلس رقیب، به تحریف حماسه عاشورا پرداخته و در ساختن و بافتن مطالب نادرست نیز بر یکدیگر سبقت و پیشی می گیرند و به جای آن که با هئیت مقابل خود به دیده تکریم و احترام و برادری رفتار کرده و با آن رفیق باشند، به دیده حریف می نگرند و از کسادی و بی رونقی و زمین خوردن آن در دل شاد می‌گردند.

این گونه نیات و رفتارها که سرستیز با فرمان الهی دارد، سهم مهلکی است که سرمایه های معنوی و اخروی این‌گونه هیئات را تهدید کرده و اهداف عزاداری و آثار فرهنگی و تربیتی و سیاسی و حماسی مجالس مذهبی را با خطر جدی روبرو می کند و به راستی چه خسارتی از این آشکارتر که یک عمر بکوشیم و بسازیم و بر سر کجا ایستادن و کجا نشستن و رقابت های موهوم، ساخته‌ها را سوخته و به ویرانه تبدیل نماییم.

(رساله شور و شعور توسط حجت الاسلام جعفر صالحان تدوين شده است)

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1806
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392

اگر حسین (ع) مالِ ما بود

ماربين آلماني (خاورشناس): حسين(ع) با قرباني كردن عزيزترين افراد خود و با اثبات مظلوميت و حقانيّت خود، به دنيا درس فداكاري و جانبازي آموخت و نام اسلام و اسلاميان را در تاريخ ثبت و در عالم بلندآوازه ساخت. اين سرباز رشيد عالم اسلام به مردم دنيا نشان داد كه ظلم و بيداد و ستمگري پايدار نيست و بناي ستم هر چه ظاهراً عظيم و استوار باشد، در برابر حقّ و حقيقت چون پركاهي بر باد خواهد رفت.

آنطون بارا (مسيحي): اگر حسين از آن ما بود، در هر سرزميني براي او بيرقي برمي افراشتيم و در هر روستايي براي او منبري بر پا مي نموديم و مردم را با نام حسين(ع) به مسيحيّت فرا مي خوانديم.

 

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1788
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه