میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 361
:: باردید دیروز : 2884
:: بازدید هفته : 20700
:: بازدید ماه : 24552
:: بازدید سال : 24552
:: بازدید کلی : 889986
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 17 ارديبهشت 1393

گروه های تکفیری در عراق که به «دولت اسلامی عراق و شام» (داعش) معروف هستند طی بیانیه ای نوشتند:

«مسلمانان بدانند که شیعیان منحرف و خارج از دین اسلام اند، مرکز ثقل شیعیان عراق نجف است و هسته ی نجف مرجعیت آن است. در حال حاضر مرجعیت شیعه در عراق، فردی به نام «علی سیستانی» است که باقی مانده از نسل صفویان است، ما به تمامی شیعیان هشدار می دهیم که «علی سیستانی» باید از عراق خارج شود، در غیر این صورت وی را خواهیم کشت.»

از این رو در اعتراض به این بیانیه ی گستاخانه و تهدید آمیز داعش، طلاب حوزه ی علمیه ی نجف، امروز سه شنبه، دروس خود را به مدت یک ساعت تعطیل اعلام کرده و تظاهرات اعتراض آمیزی خواهند داشت.

طی تماس تلفنی خبرنگار ادیان نیوز با یکی از مسئولین امنیتی نجف اشرف، مشخص شد که حسب دستور استانداری نجف، حفاظت از بیت «آیت الله سیدعلی سیستانی» بیشتر شده، این مسئول امنیتی افزود: همه مطمئن باشند که دست خبیث وهابیت به مرجع عالیقدر ما نمی رسد.

منبع: ادیان نیوز

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1305
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 17 ارديبهشت 1393

 امام جعفر صادق (علیه السلام ) مى فرمایند:

»من روى على مؤمن روایه یرید بها شینه و هدم مروءته لیسقط من اعین الناس اخرجه الله من ولایته الى ولایه الشیطان ، فلا یقبله الشیطان«.

اگر کسى سخنى را بر ضد مومنى نقل کند و قصدش از آن، زشت کردن چهره او و از بین بردن وجهه اجتماعى اش باشد و بخواهد او را از چشم مردم بیندازد، خداوند او را از ولایت خود خارج مى کند و تحت سرپرستى شیطان قرار مى دهد؛ (ولى) شیطان هم او را نمى پذیرد.

شرح:

تاکید دین مبین اسلام بر حفظ آبروی مسلمان و عدم تهمت زنی و بدگویی از مسلمان نکته ای است که بارها و بارها در احادیث مختلف آمده است و از اصلی ترین دلایل آن حفظ حرمت مومن، عدم عادی سازی گناه، نیک گویی و نیک اندیشی و آسایش روانی جامعه را می توان نام برد.

گاهی اوقات شخصی علیه مومنی مطلبی نقل می کند یا می نویسد که باعث تخریب وجهه وی و از بین بردن آبروی وی می شود که این نکته برخی اوقات در رسانه ها نیز نمود پیدا می کند که یکی از آفات کار رسانه ای است و البته در تعارض با الگوی رسانه اسلامی! لذا در این حدیث این کار این گونه نکوهش شده است که هر کسی که بخواهد وجهه مومنی را به هر نحوی تخریب کند و آبروی وی را بریزد آنقدر این عمل ناپسند است که شیطان نیز او را نمی پذیرد.

 

پی نوشت:

اصول کافى ، ص 358، ح 1.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1588
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 17 ارديبهشت 1393
مرحوم آیت‌الله «سید‌علی قاضی طباطبایی» حدیث قدسی به نقل از کتاب تذکرة‌المتقین صفحه 223 نقل کرده است.

در این حدیث خداوند به انسان‌ها هشدار داده که از فرصت دنیا برای برداشتن توشه، و نوکردن مرکب، هموار کردن مسیر و خلوص کردن رفتار و کردار برای پیمودن مسیر سعادت استفاده کنند.

در این حدیث قدسی خداوند خطاب به فرزندان آدم می‌فرماید:

»یابن آدم!» اى پسر آدم!

»اکثر مـــن الزاد فـــان الطریق بعید بعید». توشه‌ات را زیاد کن که راه دور است دور.

»و جدد السفینة فان البحر عمیق عمیق» و کشتى‌ات را تازه و نو گردان که دریا ژرف است ژرف.

»و خفف الحمل فان الصراط دقیق دقیق» و بارت را سبک ساز که جاده باریک است باریک.

»و اخلص العمل فــان الناقد بصیر بصیر» و کردارت را خالص گردان که سنجشگر بیناست بینا.

در ادامه این حدیث آمده است؛

»و اخّر نومک الى القبر و فخرک الى المیزان و شهوتک الى الجنّة و راحتک الآخرة و لذّتک الى الحور العین و کن لى اکن لک ، و تقرّب الىّ باستهانة الدنیا و تبعّد عن النار لبغض الفجار و حب الابرار؛ فان الله لا یضیع اجر المحسنین«.

و خوابت را براى وقت مرگت و فخر و بالیدنت را براى هنگام سنجش اعمال بگذار و خواهش نفسانیت را براى بهشت و آسایشت را براى آخرت و لذتت را براى زنان بهشتى واگذار، و تو براى من باش تا من براى تو باشم و با حقیر و پست شمردن دنیا به من نزدیک شو و به وسیله دشمنى با نابکاران و دوستى با نیکان از آتش دوزخ دور شو زیراکه خداوند پاداش ‍نیکوکاران را ضایع نمى‌کند.

 

منبع:فارس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1356
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 17 ارديبهشت 1393

بسم الله الرحمن الرحیم 
رُوِیَ عَنْ حَسَن بن عَلیٍّ العَسکری (علیهما السّلام) قال لِشیعَتِه:
«أَکْثِرُوا ذِکْرَ اللَّهِ وَ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَ تِلَاوَةَ الْقُرْآنِ وَ الصَّلَاةَ عَلَی النَّبِیِّ فَإِنَّ الصَّلَاةَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ عَشْرُ حَسَنَات».[1]
امام حسن عسکری (ع) خطاب به شیعیان خود فرمودند: زیاد به یاد خدا باشید و بسیار به یاد مرگ باشید و فراوان تلاوت قرآن کنید و بر پیامبر (ص) زیاد صلوات بفرستید. پس بی‏شک هر صلوات بر پیامبر (ص) ده حسنه محسوب می شود.
هم یاد خدا و هم یاد مرگ برای انسان نقش سازندگی دارد
در روایت مفصّلی، امام حسن عسکری(ع) خطاب به شیعیانشان فرمودند: «أَکْثِرُوا ذِکْرَ اللَّهِ وَ ذِکْرَ الْمَوْت»؛ زیاد ذکر خدا بگویید، زیاد به یاد خدا باشید و بسیار به یاد مرگ باشید. باید توجّه داشت که هم یاد خدا و هم یاد مرگ برای انسان نقش سازندگی دارد. انسان آن‏گاه که ـ ‏نعوذبالله ‏ـ دست‏خوش غَفَلات و مرتکب خطایا می شود،‌ جهتش این است که خدا را فراموش کرده است و مردن را! این‏طور نیست؟!
اگر انسان به یاد خدا باشد، ‌اگر انسان به یاد موت باشد، هیچ‏وقت این‏طور متهوّرانه گناه نمی کند. لذا امام عسکری(ع) در این روایت خطاب به شیعیانشان فرمودند زیاد به یاد خدا باشید و زیاد به یاد مرگ باشید؛ چراکه هر دوی اینها، هم انسان را از گناه باز می دارد و هم از آن طرف، انسان را به سوی اطاعت خدا می‏کشاند.
دو ذکری که گره گشاست
«وَ تِلَاوَةَ الْقُرْآنِ»؛ قرآن هم زیاد تلاوت کنید. قرآن کلام الله است و این کلام الهی اثرش این است که انسان را حفظ می کند. بعد حضرت می فرماید: «وَ الصَّلَاةَ عَلَی النَّبِیِّ»؛ و زیاد بر پیغمبر اکرم (ص) درود بفرستید. زیاد صلوات بفرستید. چرا؟ «فَإِنَّ الصَّلَاةَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ عَشْرُ حَسَنَات». یعنی به واسطه هر یک صلوات، دَه حسنه برای انسان نگاشته می شود.
این برای انسان، یک جنبه ذخیره ای است. آنهایی که دنبال این هستند که حسنات را ذخیره کنند، ‌از بهترین ذکرها برای این کار صلوات است. ما اذکار زیادی داریم؛ ولی در بین اذکار، ذکر صلوات غیر مسأله ذخیره حسنه بودنش – که در این روایت هم اشاره شد – خودش کاربرد دارد و گره‏گشا است. ما در بین اذکار دو ذکر داریم که اینها سرآمد اذکار هستند. و آن دو عبارت از «صلوات» و «استغفار» است. این دو ذکر کاربرد گره‏گشایی دارند.
دنبال این نباشیم که در صلوات رقم و عدد بیاوریم
حتی من این را می خواستم اشاره کنم که گاهی هم اگر سقفی برای صلوات می گذارند، خیال نکنید که رعایت آن سقف عددی‏اش، ‌مدخلیّت زیادی داشته باشد. نه!‌ این‏گونه نیست. من این را از بزرگان به یادگار دارم که دنبال این نباشیم که در صلوات رقم و عدد بیاوریم. 
بله رقم‏ها و سقف ‏هایی که گذاشته شده سر جای خودش درست است؛ امّا خود این ذکر صلوات فی‏ نفسه گره‏ گشایی دارد و سوای حسنه بودنش، از آن طرف ذکر صلوات از نظر گره گشایی‏اش در کارهای انسان اثر وضعی دارد. ذکر صلوات یک چنین کاربردی دارد.[2]

 

پی نوشت ها:
[1]. بحارالانوار، جلد 75، صفحه 372 - تحف العقول، صفحه 488
[2]. یکشنبه 22 اسفند 1389 – 8 ربیع الثانی 1432. مسجد جامع بازار تهران

منبع:افسران

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1504
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 17 ارديبهشت 1393

سوار بر موتور تریل به امامزاده عباس رفتم؛ عناصر لشکر 10 زرهی دشمن در روز اول عملیات بعد از تصرف مجدد امامزاده عباس تعدادی از بسیجی‌های ما را که اسیر گرفته و به روش سفاکانه‌ای به شهادت رسانده بودند.

در دوران جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران روحیات شهادت‌طلبانه نیروهای ایرانی بود که دشمن را از رخنه در مواضع رزمندگان خودی ناامید ‌کرد؛ چراکه آنها می‌دیدند با انسان‌هایی مواجه هستند که از مرگ نمی‌هراسند و بی‌محابا به قلب آتش می‌زنند؛ رشادت این نیروها وقتی بیشتر نمایان می‌شد که بعثی‌ها عقب‌نشینی می‌کردند.

سردار حسین همدانی یکی از صحنه‌های مجاهدت و مظلومیت رزمندگان را این گونه روایت می‌کند:

فروردین 1360 بود که سوار بر موتور تریل به امامزاده عباس رفتم؛ آنجا صحنه بسیار فجیعی مشاهده کردم؛ عناصر لشکر 10 زرهی دشمن، در روز اول عملیات بعد از تصرف مجدد امامزاده عباس تعدادی از بسیجی‌های ما را که اسیر گرفته و به روش سفاکانه‌ای به شهادت رسانده بودند.

بعثی‌ها دست‌های آن اسیران بی‌دفاع را از پشت بسته بوده و سرهای‌شان را در وضعیت سجده روی زمین قرار داده بودند؛ بعد هم تانک‌هایشان را آورده و سرهای بچه‌های اسیر ما را زیر شنی آن تانک‌ها له کرده بودند. باور کنید تا زنده هستم تصویر دلخراش سرهای له شده‌ی آن بچه‌ها که صورت‌شان هم‌سطح زمین پوشیده از خاک نرم بیابان شده بود، در نظرم مجسم است.

از نظر تعداد این شهدا حدود 10 ـ 15 نفری می‌شدند؛ بلافاصله اجسادشان را جمع‌آوری کردیم و دستور دادم سریع آنها را به عقب منتقل کنند.

 

منبع:فارس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1457
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 17 ارديبهشت 1393

گزیده ای از سخنرانی آیت الله رئیسی را بخوانید:

* جوانان عزیز، هیچ راهی برای وصول الی الله جز انجام واجبات و ترک محرمات نیست، اگر کسی به شما راهی را معرفی کرد که در آن راه نماز نبود، اگر به یک دختر خانمی راهی را معرفی کردند که در آن حجاب نبود، این سراب است. راه نیست، فکر می کنید راه است. مگر می شود جز از طریق انجام دادن نماز و جز از طریق روزه و جز از طریق انجام واجبات و ترک محرمات انسان ظرفیت پیدا کند. اصلا ظرفیت پیدا کردن در همین راستا است.

* خدا رحمت کند حضرت آیت الله بهاءالدینی را، می فرمودند: آیت الله بهجت یکی از سرمایه داران بزرگ کره زمین هستند، سرمایه ایشان چیست؟ ما هر وقت مال در دستمان است و سندش به ناممان فکر می کنیم این از آن ماست، امیر المومنین علیه السلام وقتی مالی را می دادند می رفت، می فرمودند: تازه این سندش به نام من خورد به عکس ما. ما فکر می کنیم هر چیزی که سندش به نام ماست، از آن ماست.

* یکی از راه های مهم ظرفیت سازی برای انسان توسل و زیارت است، زیارت جامعه کبیره به عنوان جامع ترین نسخه امام شناسی و معرفةالحجة است. امروز اگر ما سندی نداشتیم برای امام شناسی، غیر از این سخنان امام هادی علیه السلام در زیارت جامعه برای امام شناسی کافی بود.

* ما اگر دستمان را از دست ائمه اطهار رها کنیم، لازم نیست کسی ما را هول بدهد، اصلا زمین افتاده ایم. چرا اینقدر به ما تاکید کردند زیارت و چرا اینقدر دشمنان ما با زیارت مخالفند؟ برای این که انسان های سالک الی الله ظرفیت مقاومت و ایستادگی و عبودیت و دلدادگی به خدا و تکبیر و تسلیم پیدا نکنند. اصلا رمزش این است.

* زیارت برای یک انسان زائر، ظرفیت ساز است، شما 4 ساعت می روید در حرم حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة والثناء، به کربلا می روید خدمت وجود مقدس اباعبدالله علیه السلام، وقتی می آئید بیرون مثل گل شکفته می شوید.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1396
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 17 ارديبهشت 1393

استاد فاطمی نیا: 
خودتان را معطل نکنید، تا لطیف نشوید چیزی گیرتان نمی آید. من اهل قسم نیستم ولی مجبورم، دلم میسوزد، یک کلمه میگویم خانوم ها، آقایون بشنوید، به حضرت زهرا سلام الله علیها قسم اگر لطیف نباشید چیزی گیرتان نمی آید! 
خودتان را معطل نکنید، هی روزی چند تا اوقات تلخی در خانه راه می اندازد، عصبانی میشود، از اینطرف هم میخواهد بشود زبدة العارفین، عمدة المکاشفین، یک بار این قسم را با تمام وجودم خوردم، تا لطیف نشوید چیزی گیرتان نمی آید. 

آقای علامه طباطبائی سرتاسر لطافت بود، لطافت این مرد به جایی رسیده بود که به عمرش به کسی دعوا نکرده بود، زمانی که ما در قم بودیم این بچه های قم از هشت سالگی دوچرخه بیست و هشت سوار می شدند، از بقل رکاب میزدند، یک بچه ای آمد زد علامه طباطبائی را لت و پار کرد، افتاد رو زمین حالا ما باشیم چه میگوییم، خیلی دیگر آدم خوبی باشیم یک چیزی میگوییم دیگر، این آقا بلند شد، خیلی راحت، اول رفت سراغ بچه، گفت: طوریت نشد؟! گفت:نه، گفت: الحمد لله، خداحافظ. 
لطافت لازم است، تا لطافت حاصل نشده منتظر چیزی نباش ها!، ببینم تونستی در خانه معرکه نگیری، اگر تونستی آن موقع با هم صحبت میکنیم.



منبع:جهان

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1476
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 17 ارديبهشت 1393

«محمدحسن(رسول) خلیلی» به تاریخ 20 آذر ماه 1365 شمسی در تهران متولد شد و 27 سال بعد، در مورخه 27 آبان 1392 شمسی، در میدان نبرد با سرسپرده‌گانِ «اسلام آمریکایی» و مزدورانِ «سعودی» برای دفاع از حرمِ «بانوی مقاومت» «حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)» بال در بال ملائک گشود.
آن چه پیش رو دارید، تصویری از برگه‌ی نخستِ  دفترچه یادداشت یا سررسیدی که از «محمدحسن خلیلی» به یادگار مانده است. این شهید عزیز، مشخصات خود را در این صفحه، چنین مرقوم فرموده است:

محمدحسن خلیلی
آدرس: بادهای صبا
شغل: جنگ با باطل
گروه خون: هرچی که آقا خامنه ای بگه
تلفن: .....


و چه راست گفتی برادرم. گوارای وجود حیدری ات باد

 

روحمان با یادش شاد

 

شغل: جنگ با باطل

شغل: جنگ با باطل
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1878
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 17 ارديبهشت 1393
 حاج مهدی سلحشور قبل از شروع روضه خود در هیئت شریکه الحسین(ع) استان مرکزی سخنان جالبی درباره هیئت‌ها و وظایف هیئتی‌ها و... مطرح کرد و گفت:برای بعضی از ماها جوری جا انداخته اند که اگر گریه کردی برای امام حسین همین بس است، در مقامات بالای بهشت در کنار امام حسین خواهیم بود، نه این نیست بخدا. 
 
 متن سخنان حاج مهدی سلحشور را بخوانید؛ 
 
*باید در امتداد تاریخ لبیک گوی ندای امام حسین باشیم، اگرفکر کردیم عاشورا برای 1400سال پیش بود و تمام شد، اشتباه کرده ایم، کل یوم عاشورا و کل ارضا کربلا، اباعبدالله هنوز می گوید "هل من ناصر ینصرنی"، اما ما نمی شنویم، مرحوم قوچانی در سیاحت شرق می گوید: در کربلا بودم گوش دلم شنوا شد و چیز ی هایی می شنیدم که هیچ کسی نمی شنید، دیدم صدای زنگ حرم امام حسین بلند شد و صدا آمد هل من ناصرا ینصرنی...به لحظه نکشید صدای زنگ حرم حضرت ابوالفضل بلند شد و گفت: لبیک... 
 
*اگر فقط برای امام حسین علیه السلام گوشه نشین باشیم نمی خرند، وقتی حضرت زینب سلام الله علیها وارد بازار کوفه شد و شروع به خطبه خوانی کرد تمامی مستمعین به سر و صورت می زدند و اشک می ریختند حضرت زینب چه عکس العملی نشان داد؟ بی بی فرمود: حسین(ع) را کشتند شما نگاه کردید؟ حسین یاری میخواست حالا شما ایستاده اید گریه می کنید؟ تا قیامت انشالله چشمانتان گریان باشد. 
 
*برای بعضی از ماها جوری جا انداخته اند که اگر گریه کردی برای امام حسین همین بس است، در مقامات بالای بهشت در کنار امام حسین خواهیم بود، نه این نیست بخدا. 
 
*حضرت زهرا سلام الله علیها در محضر پدرش نشسته بود، پیامبر فرمود: فاطمه جان قیامت روی من حساب نکن! هرکسی عمل خودش را داراست، اینکه من سینه زن هستم و من گریه کن هستم و این حرف ها نیست ارباب از تو عمل میخواهد. 
 
*به روح سیدالشهدا که سی سال است دارم در خانه اش پارس میکنم، به والله العلی العظیم دارد با واسطه پول خرج می کند در هیئت ها انگلیس خبیث، که پدر نامشروع وهابیت ملعون است، به این منبر امام حسین قسم حتی خبرش را دارم که به چه واسطه هایی این پول از کازینو دارهای انگلیسی به دست اینها می رسد، به نفر آخر هم که میگویی دست به روی قرآن می گذارد که این حرف ها چیست؟ 
 
*میلیاردی خرج می کنند در هیات که من و تو روح حسینی نداشته باشیم، فقط گریه کنیم و سینه بزنیم، به تو چه ربطی دارد ظالم و مظلوم کسیت؟ حق چه کسی است؟ استکبار دیگر چیست؟ میخواهند این تفکر را جا بیاندازند. 
 
*کسی به ما می گفت چرا اینقدر از شهدا میخوانید؟ گفتم برای این نوجوان پای منبر میخواهم یک مصداق عینی نشان دهم، بعضی ها دم از امام حسین می زنند ولی در شبکه های ماهواره ای آنها یک کلام از سوریه نمی گویند، موضع گیری نمی کنند! شهدا حرف زدند و گفتند حسینی هستیم و عمل کردند، چیزی که دیدم را میگویم، کمتر از تعداد انگشتان دو دست بودند ولی از سرشب تا صبح مقابل یک گردان تکاور عراقی ایستادند، 9 نفر بودند همه 16یا 17 سال بودند غیر از فرمانده تیپ که 22ساله بود ما بقی همه کمتر از 20 سال داشتند. 
 
*یاد شهدا میکنیم که اگر نرفته بودند ما الان کنار ناموس مان نبودیم، الان این هیئت ها نبود که من و تو به سر و سینه بزنیم، اگر کشورهایی مثل مصر و.. شکسته شدند دلیلش این است که رهبر و بزرگ ندارند. 
 
*در کلاس درس مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی یک نفر حرف مفتی زده بود، ایشان فرمودند: دهانت را ببند اگر آقا روح الله نبود امروز من و تو نمی توانستیم این حرکت را راه بیندازیم.
 
منبع: تسنیم
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1192
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 17 ارديبهشت 1393

گروه تاریخ مشرق - گروهک فرقان، خاطره چندین ترور ناجوانمردانه را، از خود در تاریخ به جای گذاشت. با این همه انقلاب نوپای اسلامی که درگیر فتنه‌ها و تهدیدهای سیاسی و فکری گوناگونی شده بود بیش از هر چیز به یک متفکر والامرتبه، ژرف‌نگر و بلیغ احتیاج داشت تا بتواند پیامبرگونه او را از این کانون دشواری و جنجال به سلامت بیرون برد. این شخص کسی نبود جز آیت‌الله شیخ مرتضی مطهری که اما امت دل در گرو بیان رسا و شمع روشنگر جان این متفکر متاخر داشت اما دیری نپایید که تنها چند ماه گذشته از بهمن پیروزی، کام شیرین ملت مسلمان از داغی بزرگ تلخ و پرمرارت شد. ترور استاد مطهری در اردیبهشت 58 نشان داد که انقلاب اسلامی مسیر سختی را پیش رو خواهد داشت. چرایی و چگونگی شهادت استاد مطهری هدفی است که این متن به آن می‌پردازد:

* بصیرت مطهری
مخالفت عالمانه شهید مرتضی مطهری با جریان التقاطی فرقان تا اندازه‌ای منحصر به فرد بود. کمتر پیش آمد که کسی مانند این عالم بزرگ مبارزه با فرقانی‌ها را جدی بگیرد. هرچند اگر موضوع آن گونه كه برای مرحوم مطهری روشن بود، براي دیگران -به‌ویژه روحانیت انقلابی- هم روشن شده بود، قاعدتاً آنها هم همين كار را می‌كردند؛ خيلی از آنها مبارز و زندان رفته و اهل خطر كردن بودند. دیگر روحانیون مبارز و روشنگر انقلابی، هركدام برای خود مسيری را تعريف كرده بودند و در قالب همان مسير تعريف‌شده جلو می‌رفتند و لذا برای آنها، اين موضوع به اندازه‌ای که برای شهید مطهری حياتی و حساس شده بود، مطرح نبود.

فاجعه‌آمیزترین ترور تحجر / امام چند بار گفت: مطهری...

استاد مطهری به‌شدت نسبت به فرقانی‌گری
حساس بود و در این باره روشنگری می‌کرد


نمونه دیگر چنین تفاوتی، موضوع دکتر علی شریعتی است. آیت‌الله بهشتی مشی متفاوتی نسبت به شهید مطهری در مواجهه با شریعتی داشت. اينكه كداميک از آنها در اين ماجرا حق داشتند، مجال دیگری را برای غور و بررسی نیاز دارد. در شرایط آن موقع، شهيد بهشتی چندان به عرصه‌های تفکر و اندیشه ورود نداشت و پیگیر مصالحی بود كه به شكلی متفاوت برای  مرحوم مطهری مطرح بود. آیت‌الله مطهری هميشه علاقه جدی و سنگينی به فلسفه اسلامی و مبانی فکری گروه‌ها داشت و ذهن جوال ايشان در مباحث فلسفی،‌ به او كمك می‌کرد كه آينده‌خوانی كند. در حالی شهید بهشتی بیشتر سرگرم امور مملکتی و سیاسی بود و لذا شاید در این مباحث، عمق کمتری نسبت به استاد شهید داشت.

* آغاز تهدیدها
تهدیدهای فرقان به استاد مطهری از پیش از پيروزی انقلاب آغاز شده بودند. دعوای فکری آیت‌الله مطهری و مرحوم شریعتی از یک سو سبب شد که فرقانی‌های دلباخت دکتر علیه استاد پیام دهند و از همان موع کینه ایشان را در دل بپرورانند و از سوی دیگر هم مبارزه جدی استاد مطهری با التقاط و تحجر، نوک پیکانش را به سوی جریاناتی از این قبیل گرفته بود. فرقانی‌ها تهدید کردند که «اگر به مخالفتتان با ما ادامه بدهيد، با شما برخورد فيزيكي خواهيم كرد.» با این همه شهيد مطهری احساس می‌كرد وظيفه‌ای بر عهده اوست که بايد آن را انجام دهد. استاد بارها برای آنها پيغام فرستاد كه بيایيد صحبت كنيم، ولی آنها امتناع ‌كردند. مسلماً آنها با اين شيوه تفكر، دير يا زود به راه ترور می‌رفتند.

* نقش هم‌لباسی‌ها در تخریب استاد مطهری
دشمنی‌ها و عداوت‌هایی هم از سوی برخی هم‌لباس‌های شهيد مطهری در جامعه پراكنده می‌شد كه در تشديد تجری و گستاخی گروه‌هایی مانند فرقان بسیار نقش داشت. علی مطهری، فرزند استاد شهید در این باره می‌گوید:

فاجعه‌آمیزترین ترور تحجر / امام چند بار گفت: مطهری...

برخی هم‌لباسی‌های شهید مطهری در
ایجاد فضای ضد ایشان موثر بودند


«يكی از آنها «شيخ علی تهرانی» بود كه علناً اين كار را می‌كرد و شهيد مطهری هم در نامه‌ معروف خود به امام، تلويحاً به اين موضوع اشاره كرده‌اند. ديگری آقای «موسوی خوئينی‌ها» بود كه در مسجد جوستان عليه ايشان سخن می‌گفت و حتی آيه «يصدون عن سبيل‌الله» را از اين حيث كه آقای مطهری و آقای مفتح دارند در دانشگاه تدريس می‌كنند، بر آنها تطبيق می‌كرد! گودرزی هم به آنجا رفت و آمد داشته و سخت تحت تاثير اين سخنان بود. عده‌ای از روحانيون سنتی و قديمی هم به بهانه نقد كتاب‌هایی چون «حجاب» و «خدمات متقابل اسلام و ايران» با شهيد مطهری مخالفت می‌كردند.

* مطهری سرمایه‌دار است
نفی اشرافیت و تبلیغ زهدنمایی از اصول فرقان بود. به آنها القا شده بود كه روحانیون بايد به‌سختی زندگی كنند و زندگی معمولی و متعارف انسانی هم برای اينها اشرافی‌گری است! از قضا، يكی از پايه‌های تبليغات گودرزی درباره شهید مطهری هم، نسبت سرمايه‌داری به ايشان بود که استاد را بابت اين مساله خيلی اذيت كردند. در سطح گسترده‌ای تبليغ می‌كردند كه زندگی ايشان، يك زندگی اشرافی است.

با این همه ايشان نسبت به اين موضوع چندان توجهی نشان نمی‌داد و متاثر نمی‌شد. این «انحرافات فكری» بود که بیش از هر چیز آیت‌الله مطهری را نگران و متاثر می‌كرد. ايشان معتقد بود كه زن و فرزندانش بايد تا جایی كه امكان دارد، زندگی آسوده‌ای داشته باشند. استاد مطهری از سال 55 و به‌تدريج آغاز به ساخت خانه‌ای کرد که با توجه به شرايط آن موقع خانه بزرگ و خوبی بود اما اين منزل به دليل تعداد فرزندان استاد و همين‌طور جلسات و مراجعات متعددی كه ايشان داشت، ضروری بود. نكته مهم اين است كه در اين خانه بزرگ، زندگی تجملاتی وجود نداشت و فرش و وسايل منزل، كاملا معمولی بود. 

فاجعه‌آمیزترین ترور تحجر / امام چند بار گفت: مطهری...

یکی از دستاویزهای فرقان برای ترور
 استاد، تهمت سرمایه‌دار بودن با 
استناد به منزل و خودرو ایشان بود
.


آن روزها اگر كسی ماشين داشت، به نظر پولدار می‌آمد. ايشان در سال 50، ماشين‌دار شد، تا آن موقع با تاكسی در شهر تردد می‌كرد. علی مطهری می‌گوید:
«من يادم هست كه با تاكسی می‌رفتيم و يک وقت‌هایی خانمی بی‌حجاب سوار ماشين می‌شد و كنار ايشان می‌نشست كه اصلا درست نبود. پس از خريد ماشين، ايشان هيچ ابایی نداشت كه با همان، به ميان جمعی برود كه تحت تاثير تفكرات افراطی، اين چيزها را نشانه اشرافی‌گری می‌دانستند، چون ايشان به‌شدت از ريا و تظاهر بيزار بود و حتی گاهی مثل ملامتيه، در برابر رياكاران به گونه‌ای رفتار می‌كرد كه شايد ديگران تصور می‌كردند كه ايشان خيلی اهل ديانت نيست!»

چنین افكار متحجرانه‌ای در آن زمان در بين طبقات جوان به‌شدت گسترده شده بود و ايده طرفداري از طبقه كارگر و اين قسم تعابیر در جامعه ترویج می‌شد. كمونيست‌ها شلوارهای وصله‌دار می‌پوشيدند و اين نوع رفتارها در ميان بچه‌ مسلمان‌ها هم رسوخ كرده بود. شهيد مطهري تفكر عميقی داشت و تحت تاثير اين فضا قرار نمی‌گرفت؛ اما اين رفتارها در شكل‌گيری فكر فرقان تاثير داشت. اعضاي اين گروه، اينها را كنار هم مي‌گذاشتند و نتيجه مي‌گرفتند. وقتي به جوان‌ها می‌گفتند كه خانه استاد مطهری در قلهک است و ماشين بنز دارد، برايشان مهم بود.

فاجعه‌آمیزترین ترور تحجر / امام چند بار گفت: مطهری...


* از استاد محافظت نمی‌شد
سران «سازمان مجاهدين انقلاب» كه آن روزها تازه در حال شكل گرفتن بود و از اتحاد هفت گروه مسلح به پيشنهاد شهيد مطهري به وجود آمده بود، دو سه روز قبل از شهادت، به ايشان پيشنهاد حفاظت كرده بودند و استاد نيز پذيرفته بود. با این همه در حالی که مقدمات اين كار در شرف انجام بود ترور صورت گرفت. آیت‌الله مطهری چند روز پیش از شهادت خود به برخی از شاگردان خود در قم گفته بود كه بعد از قرنی نوبت من است؛ گروه فرقان با من كينه ديرينه دارد.

* جلسه متاع
متاع مخفف كلمات «مكتب تربيتی اجتماعی عملی» و هدف آن هم انجام برخی فعاليت‌های اجتماعی بود كه شكل سياسی نداشت، اما از رنگ و رویی مذهبی برخوردار بود.  فعاليت‌های آن غيرعلنی بود و اساسنامه آن هم هیچگاه مكتوب نشد. حتی اعضای متاع هم كه گردانندگان اين تشكل بودند، تقريباً مخفی و ناشناخته بودند. پس از انقلاب در پی مصاحبه‌های مختلفی كه انجام شد،‌ گروهی از اعضای سرشناس «متاع» شناخته شدند كه مهم‌ترين آنها مهندس بازرگان، آیت‌الله مطهری، حاج كاظم حاج طرخانی، مهندس سحابی و  مهندس تاج بودند. البته افراد ديگری هم بودند كه به‌تدريج شناخته شدند.

فاجعه‌آمیزترین ترور تحجر / امام چند بار گفت: مطهری...

شهید مطهری در شب شهادت، در حال 
بازگشت از جلسه موسسه متاع بود که
 به ضرب تیر فرقانی‌ها به شهادت رسید.


كار اين مؤسسه انجام يک سلسله فعاليت‌های اجتماعی، بدون سر و صدا و حتی بی‌نام بود و خيلی هم در اين راه موفق شد. مثلا شركت سهامی انتشار، شركت قلم، انجمن اسلامی مهندسين، انجمن اسلامی پزشكان و انجمن اسلامی معلمين، همه حاصل مؤسسه متاع بودند و خودشان هم نمی‌دانستند كه چه كسی بنيانگذار و مؤسس آنهاست. شبی که شهید مطهری برای همیشه دار فانی را وداع گفت و به ضرب گلوله متحجرین به شهادت رسید، در حال بازگشت از یکی از جلسات متاع بود.

* تیری که بر مغز متفکر انقلاب خورد!
موسسه متاع مرتباً از سال 37 جلساتش را تشكيل می‌داد. تا سال 56 و اوايل سال 57 كه فعاليت‌های سياسی شديد شده بود و واقعا فرصتی نبود، اين جلسات متوقف شدند. پس از انقلاب، نخستين جلسه متاع در 11 ارديبهشت در منزل مهندس سحابی تشكيل شد. دكتر سحابی و خانواده او در يک مجموعه آپارتمانی در نزديكی پارک امين‌‌الدوله سكونت داشتند. اتفاقاً آن شب استاد مطهری با حاضران در جلسه، از قول امام خمينی درددل کرد كه ايشان از طرف روحانيون سنت‌گرا شديداً‌ تحت فشار است و يكی از كارهای مهم امام همين بود كه در مقابل اين نوع فشارها مقاومت كرد.
 

جلسه‌ به طور عادی برگزار شد. حاضران شام خوردند و ساعت حدود 11 شب بود كه جلسه تمام شد. قرار بود آقای حاج‌طرخانی، استاد را با خودرو خودش به منزلشان برساند، چون ایشان آن شب با خودرو خود نيامده بود. در مسیر خانه تا خودرو طرخانی، شهید مطهری با فاصله از همراهان که داشتند مساله‌ای خصوصی را با هم در میان می‌گذاشتند راه می‌رفت. در همین هنگامه، جوانی از طرف جنوب با موتورسيكلت آمد و به استاد رسید. ايشان را به اسم صدا زد. همین که استاد جواب داد،‌ با گلوله به سرش شليک كرد. شهید مطهری فوراً‌ بر زمین افتاد و گویی در همان لحظه دار فانی را وداع گفت.

همراهان استاد بلافاصله با وحشت و هراس به طرف منزل آقای دكتر سحابی رفتند و آن‌ها را صدا کردند. همه آمدند و آیت‌الله مطهری را سوار خودرو كردند و به بيمارستان بردند. حدود 11 شب دكتر سحابي به منزل استاد خبر داد. گفته بود امشب آقای مطهری در منزل ما می‌مانند. همسر استاد اما بو برده بود: «راستش را بگوييد، ترور شده‌اند؟» دکتر سحابی گفته بود تير به كتفشان خورده و مجروح شده‌اند و ايشان را به بیمارستان برده‌اند. 

همسر و فرزندان استاد مطهری به‌سرعت به بيمارستان طرفه رفتند. هنوز گمان می‌كردند كه ايشان مجروح شده‌اند. پس از چند دقيقه خانواده آقاي سحابی آمدند و به آنها تسليت گفتند! معلوم شد استاد مرتضی مطهری به شهادت رسيده‌اند. گروه فرقان اعلامیه‌ای منتشر کرد كه روی يک برگه زرد رنگ با خط قرمز نوشته بود «فرقان» و در زير آن با خط سياه و تايپ شده نوشته بود: «خيانت شخص مرتضی مطهری در به انحراف كشاندن انقلاب توده‌های خلق بر همه روشن بود، لذا اعدام انقلابی نامبرده انجام پذيرفت».


فاجعه‌آمیزترین ترور تحجر / امام چند بار گفت: مطهری...

یکی ار دلایل محکومیت استاد برای ترور از سوی
فرقان، همکاری با رژم طاغوت عنوان شد


* دلایل ترور
فرقانی‌ها در اعلاميه‌ای كه پس از شهادت آيت‌الله مرتضی مطهری منتشر کردند، «دلايل محكوميت مطهری» را چنين اعلام كردند:

1. همكاری با رژيم طاغوتی قبلی؛
2. همكاری با رژيم ضدتوحيدی فعلی ... و طراحی سياست‌های ديكتاتوری آخونديسم؛
3. مفسد فی‌الارض؛
4. بدعت‌گذاری در دين و جعل اصطلاح دروغين «ماترياليسم منافق»؛
5. كوشش برای بازسازی ارتش ضدملی؛
6. سكوت در برابر كشتار وحشيانه خلق مسلمان كرد، تركمن صحرا و ... توسط ارتش.

البته از اين ادعانامه به‌خوبی روشن می‌شود كه نظام دموكراتيک غير ديكتاتوری که اين قوم اعتقاد داشتند چه مفهومی دارد. در اين آرمانشهر، مدعی و قاضی و مجری يک نفر بود كه با تشخيص خود حكم اعدام صادر می‌کرد و پس از اجرا توسط عناصر فريب‌خورده خود، اعلاميه نهایی و متن ادعانامه را هم خود می‌نويسد و منتشر می‌سازد!

فاجعه‌آمیزترین ترور تحجر / امام چند بار گفت: مطهری...

شهادت استاد مطهری، از مواردی بود
که حضرت روح‌الله (رحمة‌الله‌علیه) را

بسیار اندوهگین و متاسف کرد


* پاره تن روح خدا
مرحوم حاج سيد احمد خمينی، نقل می‌کنند: «امام در هيچ حادثه‌یي از حوادث انقلاب، اين مقدار ناراحت نشدند. آن شب در منزل دامادشان آقای اشراقی بودند. صبح، ما مانده بوديم كه اين خبر را چگونه به امام بدهيم چون از علاقه ايشان به استاد مطلع بوديم. با مقدمه‌چينی‌های زياد خبر را به امام داديم. امام منقلب شدند و دستشان را محكم به محاسنشان می‌كشيدند و می‌فرمودند: مطهری، مطهری، مطهری....» 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1529
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 16 ارديبهشت 1393

به گزارش انقلاب نیوز، استاندار قم هفته پیش گفته بود «برادر عزیزم سیدحسن نصرالله هفته گذشته هیئتی را فرستادند و من پذیرای ایشان بودم و از من خواستند که برخی از شبکه‌های ماهواره‌ای که از قم تغذیه می‌شوند، کنترل شوند» این شبکه‌ها چه شبکه‌هایی هستند؟

هفته پیش بود که حجت‌الاسلام محمدصادق صالحی‌منش استاندار قم در سخنان خود در آیین افتتاح استودیوهای پخش زنده مسجد مقدس جمکران از نگرانی سیدحسن نصرالله از اوضاع در قم سخن گفت.

 

او این نگرانی را چنین بیان داشت: برادر عزیزم سیدحسن نصرالله هفته گذشته هیئتی را فرستادند و من پذیرای ایشان بودم و از من خواستند که برخی از شبکه‌های ماهواره‌ای که از قم تغذیه می‌شوند، کنترل شوند و گله‌مند بودند که چرا چنین زمینه‌ای در قم فراهم شده است تا برای ایشان مشکل ایجاد شود.

تغذیه، پخش و ادامه فعالیت برخی شبکه‌های ماهواره‌ای از قم اگرچه مسئله جدیدی نیست اما اعلام رسمی این نکته از زبان بالاترین مقام دولتی در قم خود معنای دیگری دارد.

چه اینکه پیش از این شاهد بودیم که شبکه ماهواره‌ای «اهل‌بیت» توسط فردی به نام حسن اللهیاری در قم تاسیس شد اما توهین‌های او به اهل‌تسنن آنچنان گسترش یافت که وی را از ایران و قم اخراج کردند.

او نیز این روزها به واشنگتن و به دامان سردمداران سیاست «تفرقه‌انداز و حکومت‌کن» رفته است تا اختلاف‌اندازی‌های خود را در آمریکا ادامه دهد.

اما در قم شبکه‌های دیگری هم یا تاسیس و یا اداره و یا تغذیه فکری می‌شوند که برخی از آنها کم و بیش همان مشکل شبکه «اهل‌بیت» را دارند.

بنابر اطلاعات موجود بر روی ماهواره‌ها 11 شبکه شیعی مختلف به زبان فارسی در حال فعالیت است و در کنار آنها شبکه‌های مختلف عربی و انگلیسی نیز فعالیت می‌کنند که در این میان شبکه‌های عرب‌زبان آنها بیشتر از دیگر شبکه‌هاست.

در این میان برخی از این شبکه‌ها از قم تغذیه و تولید برنامه دارند که موجب نگرانی بسیاری از جمله سیدحسن نصرالله شده است که بر اساس اطلاعات به دست آمده از جمله آنها شبکه «امام حسین(ع)» به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی است که مرکزیت آن در کربلاست اما برنامه‌سازی‌هایی نیز در واشنگتن و قم دارد چه اینکه چندی پیش رئیس دفتر این شبکه در قم به دلیل ترویج قمه‌زنی برای مدتی بازداشت شد.

این شبکه یکی از مهمترین شبکه‌هایی است که توسط «موسسه فرهنگی رسول اکرم(ص)» وابسته به یکی از مراجع تقلید ساکن قم به روی آنتن می‌رود.

شبکه امام حسین(ع) در یکی از مهمترین اقدامات خود سال گذشته «هفته برائت» را به مناسبت عید خرافی موسوم به عیدالزهرا از نهم ربیع الاول لغایت 19 ربیع‌الاول تبلیغ کرد؛ دهه‌ای که تماما همزمان با «هفته وحدت» تاسیس شد تا لعن بزرگان و نمادهای اهل‌سنت را جایگزین تلاش برای وحدت زیر سایه نام مبارک حضرت محمد(ص) بکند.

 

 

سایت رسمی شبکه امام حسین(ع) با اعلامیه «هفته برائت»

 

شبکه دیگری که از قم تغذیه فکری می‌شود شبکه «سلام» است که دو شبکه مجزا به این نام وجود دارد و علیرغم آنکه این شبکه در کالیفرنیا به ثبت رسیده است در مشهد و اصفهان دارای دفاتر رسمی است.

دیگر شبکه از این زنجیره شبکه‌ها، شبکه «ابالفضل العباس» است که علیرغم اینکه مرکزیت آن معلوم نیست اما در سایت این شبکه به صراحت به داشتن دفاتری در مشهد، قم، اصفهان و تهران اشاره شده است و اکثر راه‌های ارتباطی این شبکه در فضاهای مجازی موبایلی اعم از واتس‌آپ، وایبر و ... با کد 0098 متعلق به ایران معرفی شده است.

 

 

سایت رسمی شبکه ابالفضل العباس و شماره تلفن دفاتر آن در ایران   

 

شبکه دیگر در این زمینه «شبکه مدرسه جهانی امام صادق(ع)» است که در سایت رسمی آن به صورت رسمی از قم به عنوان دفتر مرکزی یاد شده است و در اساسنامه آن این شبکه که در آن دروس حوزوی ارائه می‌شود زیر نظر و حمایت شبکه جهانی امام حسین(ع) که پیشتر درباره آن سخن گفته شد معرفی شده است چه اینکه در اساسنامه آن آمده است: این مدرسه در ربیع الثانی سال 1431 توسط شبکه جهانی امام حسین «علیه السلام» پیشنهاد شد ...

بنابر این گزارش این در حالی است که بنابر اطلاعات موجود شبکه‌های «بقیع» و «مرجعیت» به زبان فارسی و همچنین شبکه‌های الانوار 1 و 2 به زبان عربی دارای دفاتری در قم هستند که همه این شبکه‌ها که نام آنها برده شد توسط «موسسه فرهنگی رسول اکرم(ص)» وابسته به یکی از مراجع ساکن قم هدایت می‌شود.

حضور این شبکه‌ها در ایران و در قم که اکثر آنها در خارج از ایران و چه‌بسا در آمریکا و انگلستان ثبت شده‌اند در حالی است که چندی پیش مقام معظم رهبری از اقدامات موهن علیه اهل‌سنت ابراز ناخرسندی کرده و فرمودند: نباید کینه‌ورزی‌های مذهبی را زیاد کرد؛ این را چقدر باید تکرار کرد؟ بارها تکرار کرده‌ایم؛ بعضی حاضر نیستند [گوش کنند]. شما اگر بخواهید آن کسی را که موافق مذهب شما نیست و عقیده‌ی حقّ شما را قبول ندارد هدایت کنید، چه کار میکنید؟ اوّل شروع میکنید به مقدّسات او بدگویی کردن و دشنام دادن؟ اینکه بکلّی او را از شما دور خواهد کرد و امید هدایت او را به صفر خواهد رساند.(31/1/93)

ایشان پیش از این مهری پایانی بر تسامح با افراطیون شیعه زدند و فرمودند که « از آن طرف هم یک عدّه مزدور را به راه بیندازند که برای این آتش هیمه فراهم کنند، بنزین روی آتش بریزند؛ که می‌بینید، میشنوید، یا خبر دارید. وسائل ارتباط جمعی و رسانه در اختیار اینها میگذارند؛ در کجا؟ در آمریکا! در کجا؟ در لندن! آن تشیّعی که از لندن و از آمریکا بخواهد برای دنیا پخش بشود، آن تشیّع به درد شیعه نمیخورد.»(20/6/92)

حال با توجه به مجموع این نگرانی‌ها از سوی مقام معظم رهبری و سیدحسن نصرالله و با توجه به اینکه مسئولان جمهوری اسلامی هنگامی که متوجه اقدامات خلاف شرع اینگونه شبکه‌ها شده‌اند آنها را همچون شبکه «اهل‌بیت» تعطیل کرده و از کشور اخراج کرده‌اند و با توجه به اشاره استاندار قم مسلما در آینده خبر بسته شدن این شبکه‌ها در ایران را خواهیم شنید.

و نکته پایانی که باید به آن توجه کرد ضرورت همکاری ایران با برخی دیگر از کشورهای منطقه از جمله عراق، افغانستان و هند برای جلوگیری از ادامه کار برخی از شبکه‌های تندروی شیعی در این کشورهاست که می‌تواند از سوی سازمان صداوسیما و همچنین اتحادیه بین‌المللی رادیو تلویزیون‌های اسلامی دنبال شود.

منبع: فارس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1677
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 16 ارديبهشت 1393

امام باقر علیه‌السلام فرمودند: تواضع آن است که به کمتر از جایگاه شایسته خود در مجلس قانع باشی و هرگاه کسی را ملاقات کردی در سلام پیشی بگیری و جر و بحث را رها کنی هر چند حق با تو باشد.

متن حدیث:

قال الباقر علیه‌السلام: اَلتَّواضُعُ الرِّضا بِالمَجلِسِ دُونَ شَرَفِهِ وأن تُسَلِّمَ عَلى مَن لَقيتَ وأن تَترُكَ ‏المِراءَ وإن كُنتَ مُحِقّاً؛

 

«بحارالانوار، جلد 75، صفحه  176»

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1440
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 16 ارديبهشت 1393

عکس/نوازش عاشقانه

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1799
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 16 ارديبهشت 1393

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، «محرم علی‌پور»، متولد به سال 1354 در روستای «قراجه محمد» (از توابع «مرند») روز 7 اردیبهشت ماه 1393شمسی،  در نبرد با «پیروان اسلامِ آمریکایی» و «مزدوران وهابی سعودی»، برای دفاع از حرمِ «بانوی مقاومت» حضرت «زینب کبری(سلام الله علیها)» خلعت شهادت پوشید. آن چه خواهید خواند، متن وصیت نامه ی آن عزیز است:


بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و صلوات بر محمد و آل محمد(ص) و روح پرفتوح حضرت امام(ره) و با درود بر امام خامنه‌ای
خدمت همسر عزیز و شیرزن خودم سلام. می دانم که از روزی که با من پیوند ازدواج بستی، جز زحمت و تلاش بی وقفه برای شما هیچ نکرده‌ام. می دانم قصور زیادی دارم، آن طور که شما بودید، من نبودم. اگر همیشه با شجاعت و افتخار، آماده هرگونه ماموریت بوده ‌ام، تنها به همت شما و مسئولیت پذیری شما بوده است. اگر عمری باقی بود، از خداوند می خواهم توفیق جبران محبت های شما را به بنده عطا فرماید و اگر خدا خواست و شهادت نصیب بنده حقیر شد، طلب حلالیت دارم.
بعد از بنده، هرگز از خط ولایت خارج نشوید، بسیار مواظب باشید که فتنه گران گاه به نام ولایت در پی خواهند بود تا شما را در مقابل ولایت قرار دهند. هرگز فکر نکنید که نسبت به سایر مردم، حق بیشتری نسبت به انقلاب دارید، هر چه بوده وظیفه بوده است.
به فرزندانم بگو که عاشق سیدعلی بودم . بگو که اگر شادی روح بابا را می طلبند، سرباز ولایت سید‌علی باشید، صحبت های حضرت آقا را خوب بشنوید و به جان دل بگیرید که چراغ هدایت شما خواهد بود.

به فرزندانم بگو که عاشق سیدعلی بودم
میثم و یاسر علی‌پور در مراسم تشییع پدر

اما فرزندم میثم عزیز و یاسر جان! دعا می کنم که شهید راه ولایت باشید، در طلب علم کوشا باشید، تا می توانید به دنبال علم باشید. مواظب باشید که بدون بصیرت عملتان راه به جایی نخواهد برد. مواظب عملیات روانی دشمن باشید. شما هیچ حقی بر گردن ملت ندارید، مگر وظیفه خدمت به مردم. همیشه از خود سوال کنید که برای کشور و مردم چه کرده اید.
میثم جان بابا و یاسر عزیزبابا، یار و یاور هم باشید. هر کجا که باشید می توانید سرباز ولایت باشید. در هر شغلی که باشید و دوست داشته باشید. با ولایت بودن، با دوستی دنیا در یک جا نمی گنجد، پس اگر مال دنیا هم داشتید، نگذارید محبت مال دنیا  شما را از ولایت جدا کند . تا می توانید به مردم خدمت کنید. هرگز در مسایل اجتماعی خود بی تفاوت نباشید.
آخرین وصیت بنده به شما این است: احترام مادر خود را داشته باشید که حق بسیار بر گردن بنده و شما دارند. ایشان را روی تخم چشم خود جای دهید که هر چه کنید کم است.
از مادرم سکینه (خاله ام)، حاجی و پدرم حلالیت بخواهید و سلام مرا به آن ها برسانید.
از تمام برادران و خواهرانم و هر کس که با بنده ارتباط داشته، حلالیت بخواهید. اگر به کسی قرضی داشتم بپردازید و اگر از کسی طلبی داشتم، در طلب یا بخشش آن مختارید.
اگر مفقودالاثر شدم، هرگز به خاطر جسم گناهکار، خاطرِ آقا را پریشان نکنید که خاطر حضرت آقا، از همه برایم عزیز‌تر است.
در خاتمه از تمام دوستان حلالیت می طلبم.
 خداوند بر عمر با عزت امام خامنه ای بیفزاید.

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: برچسب‌ها: وصیت نامه آخرین شهید «مدافع حرم» ,
:: بازدید از این مطلب : 1902
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 16 ارديبهشت 1393

«محرم علی‌پور»، متولد روستای «قراجه محمد» (از توابع «مرند») روز 7 اردیبهشت ماه 1393 (هشت روز قبل) در نبرد با «پیروان اسلامِ آمریکایی» و «مزدوران وهابی سعودی»، برای دفاع از حرمِ «بانوی مقاومت» حضرت «زینب کبری(سلام الله علیها)» خلعت شهادت پوشید.

چند کلامی به محضرِ میهمانِ جدید بارگاه اهل بیت (صلوات الله علیهم):

جناب «محرم علی‌پور»! می دانم که در «ملکوت حسینی» آن قدر سرت شلوغ است که برای امثال ما، فرصتِ بذلِ حتی گوشه ی چشمی نداری. می دانم که از شرابِ کهنه ی کربلایی، چنان سرمستی که حواست به ما «قبرستان نشینان عادات سخیف» نیست. می دانم که تا ابد، از ما خاکیان، بی نیازی. گوارای وجودت باد برادرم. نوش جانت سرورم. مقامِ «عند ربهم یرزقون» مبارکت باد.
اما
ما برادرانت را ببخش.
ببخش که حواسمان به روزمره گی های خودمان بود،
ببخش که فشارهای زندگی و ناملایمات اقتصادی و سیاسی(همان ها که تو هم خوب می دانی چیستند)، حساسیت هایمان را کم کرده
ببخش که اولویت هایمان، بدون این که متوجه باشیم عوض شده
ببخش که کم آوردن هایمان را هزار گونه توجیه می کنیم
ببخش که در قد و قواره‌ی تو و یارانت نیستیم اما از شما دم می زنیم
ببخش و از خدا هم بخواه، به حرمت خون تو و همه شهدای کربلایی دیگر، 
ما را هم کربلایی کند


ما را ببخش ای «مدافع حرم»

ما را ببخش ای «مدافع حرم»
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1885
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 16 ارديبهشت 1393

جزئیاتی از بازدید رهبری از وزارت اطلاعات/ خاتمی در فتنه نقش هدایت و رهبری داشت/ فیروزآبادی برای فرود هواپیمای ریگی اقدام کرد

وزیر سابق اطلاعات گفت: خاتمی در فتنه نقش داشته و نقش او کاملاً حساب‌شده بوده است و در فتنه هدایت و رهبری داشته اما بالاخره نظام ملاحظاتی داشت که کاری را که در قبال بقیه انجام داد درباره او اجرا نکرد.

جزئیاتی از بازدید رهبری از وزارت اطلاعات/خاتمی در فتنه نقش هدایت و رهبری داشت/ فیروزآبادی برای فرود هواپیمای ریگی اقدام کردحجت‌الاسلام حیدر مصلحی وزیر سابق اطلاعات، درباره مهم‌ترین و خبرسازترین اقدام وزارت اطلاعات مبنی بر دستگیری ریگی اظهار داشت: اندیشه‌ و ایده‌های امام(ره) و ایده‌پردازی‌های رهبر معظم انقلاب که گمشده‌های بشری را پاسخ می‌دهند، دنیای استکبار را در وضعیتی قرار داده که نمی‌تواند به هیچ عنوان دست از دشمنی با انقلاب اسلامی بردارد و از این رو سرویس‌های اطلاعاتی تقسیم کار قابل توجهی دارند.

*نقش پررنگ MI6 در اخلاف‌افکنی مذهبی

مصلحی با اشاره به سرمایه‌گذاری کلان و عظیم دشمن بر روی اختلافات مذهبی به نقش پررنگ MI6 در ساماندهی وهابیت عربستان پرداخت و گفت: عربستان شاکله وهابی دارد و وهابیت نیز مشخص است که توسط چه سرویس اطلاعاتی به وجود آمده است لذا در این موقعیت مشخص است که باید در اختیار آنها قرار بگیرد.

وزیر سابق اطلاعات با اشاره به نقش سرویس CIA آمریکا در ربودن مرزبانان ایرانی تصریح کرد: در هر حرکتی که CIA و MI6 پشت آن هستند و در تقسیم کاری که آنها با همدیگر دارند باید توجه داشت که در منطقه برای این قبیل مباحث MI6 در تقسیم کارشان نقش دارد، مثلا آنها نقش هدایت، راهنمایی و کنترل را بر عهده دارند و نقش پشتیبانی را نیز CIA انجام می‌دهد و این به دلیل روحیه آمریکایی‌ و قلدری است که نمی‌تواند طراحی‌های نرم‌افزاری پیچیده را خیلی انجام دهد اما انگلیس تجربیات بزرگی دارد و در تمام کشورهای اسلامی در طراحی گروه‌های منحرف دینی نقش داشته است و هر جا بروید از جمله عربستان می‌بینید که این گروه‌ها را به وجود آورده‌اند.

*کلید دستگیری ریگی

وی با اشاره به نحوه طراحی دستگیری ریگی اظهار داشت: هماهنگی و انسجام بسیار خوبی بین دستگاه‌های اطلاعاتی وجود داشت؛ یعنی وزارت محوریت این انسجام شده بود و موفقیت‌ها از اینجا به دست می‌آمد لذا این انسجام نقش کلیدی در این موفقیت‌ها داشت که دستگیری ریگی یکی از این مقولات بود.

مصلحی ادامه داد: در سیستان و بلوچستان وقتی که پیگیری موضوعات را داشتم این چیزی که نتیجه و ثمره‌اش دستگیری ریگی شد در همین سفرها به دست آمد یعنی تعبیری که دوستان به کار می‌بردند می‌گفتند این حرکت نو و جدیدی است، من در این سفرها از نزدیک با افرادی که روی این پرونده کار می‌کردند و کارشناس این مسئله بودند جلسه می‌گذاشتم. آنجا نیز راحت به من دسترسی داشتند و موانع و مشکلات کار را با بنده مطرح می‌کردند و همین باعث شد که طراحی قضیه ریگی صورت بگیرد و طراحی آن به گونه‌ای بود که غیر از برادری که مسئول این کار بود و آن هم بعد از مدتی معاونتش در جریان این کار قرار گرفته بود کسی دیگر در جریان نبود و کار جلو رفت و کلید این کار در خود استان زده شد.

* طراحی ما درباره دستگیری ریگی غیر از اتفاقی بود که رخ داد

وزیر سابق اطلاعات با بیان اینکه طراحی ما در رابطه با دستگیری ریگی غیر از این اتفاقی بود که افتاد، تصریح کرد: ما بالاخره از طریق منبعی که ما در کنار او داشتیم متوجه شدیم که با آمریکایی‌ها در قرقیزستان قرار ملاقات دارد لذا قرار شد ریگی را ابتدا در دوبی دستگیر کنیم.

وی ادامه داد: دوستان گفتند ما باید کاری کنیم وقتی این فرد به دبی می‌آید در دبی کار را تمام کرده و او را دستگیر کنیم اما همان شب دوستان به من اطلاع دادند پس از نشستن پرواز ریگی در دبی او گفته که من به شهر نمی‌روم، به این ترتیب همه طراحی ما برای دستگیری او در دبی به هم ریخت چرا که ما فقط آنجا برنامه‌ریزی کرده بودیم.

*جزئیات تماس با جلیلی و فیروزآبادی برای دستگیری ریگی

مصلحی با بیان اینکه ما از دوران دفاع مقدس یادگرفته‌ایم در مشکلات به اهل بیت توسل کنیم، یادآور شد: بنده به دوستان گفتم زیارت عاشورا بخوانیم و توسل پیدا کنیم و قرار شد به خانه ما بیایند تا ببینیم چه کار کنیم چرا که نمی‌توانستیم از طریق تلفن صحبت کنیم.

وزیر سابق اطلاعات افزود: مطرح شد که این هواپیما از کشور خودمان می‌گذرد و می‌توانیم این هواپیما را به زمین بنشانیم؛ همان جا با آقای جلیلی و آقای فیروزآبادی تماس گرفته شد و آقای فیروزآبادی گفت که من با مسئولیت خودم می‌توانم این کار را انجام دهم.

*آمادگی نیروی هوایی در دستگیری ریگی مثال‌زدنی بود

وی با بیان اینکه وقتی این دستور داده شد و هواپیما پرواز کرد که هواپیمای حامل ریگی را بنشاند، تنها نیم ساعت فاصله بود، ادامه داد: باید بدانیم که نیروی مسلح ما این طور آماده است و این برای دشمنان انقلاب درس عبرت است.

مصلحی با یادآوری این نکته که ریگی اصلا باور نمی‌کرد که هواپیما در هرمزگان نشسته است، تصریح کرد: او بعد از دستگیری نیز گفته بود که من اصلا باور نمی‌کردم چنین اتفاقی بیفتد.

وزیر سابق اطلاعات در ادامه به بزرگ‌نمایی اختلافات مذهبی در ماجرای گروگان‌گیری مرزبانان اشاره کرد و گفت: باید توجه کرد درباره هر کسی در حد خودش صحبت کنیم چراکه حد برخی افراد امام جماعت یک مسجد است و باید در همان حد با او برخورد شود.

وی در ادامه با اشاره به بحث خانه‌نشینی احمدی‌نژاد و با تاکید بر اینکه به احمدی‌نژاد گفتم در وزرات اطلاعات فقط بر اساس حجت‌شرعی عمل می‌کنم، ادامه داد: زمانیکه قرار شد وزیر اطلاعات شوم یکی از حرف هایم این بود که این جایگاه به تأیید نظر مقام معظم رهبری نیاز دارد؛ بنده با برخی افرادی که احمدی‌نژاد در دوران سرپرستی خود به کار گرفته بود بعد از حدود دو سال و حتی پس از خانه‌نشینی او کار می‌کردم چرا که برای من حجت شرعی تمام نشده بود که او مشکل دارد حتی برخی به من می گفتند که او را فلانی گذاشته اما من می‌گفتم که بنده احساس می‌کنم او دارد کار می‌کند و من نیز بر اساس حجت شرعی عمل می‌کردم.

مصلحی با بیان اینکه در دوران وزارتم مشایی نه اتاقی در وزارت داشت و نه مستقیم با من صحبت‌ می‌کرد، افزود: آقای احمدی‌نژاد با من مستقیم صحبت می‌کرد چرا که ایشان روحیه و ارتباطات مرا می‌دانست.

*جزئیات عزل مصلحی از زبان وزیر سابق اطلاعات

وزیر سابق اطلاعات یادآور شد: روز یکشنبه که این اتفاق (عزل) افتاد نزدیک ظهر با من تماس گرفت و به من گفت بیا کاری دارم؛ من هم روز قبل از این مسئولی که دوستی و رفاقتی را با آقای مشایی داشت، جابجا کرده بودم، احمدی‌نژاد به من گفت اینطور نمی‌شود و ما هرچه گفتیم تو گوش نکردی و من تصمیم خود را گرفتم، من هم گفتم که «تصمیمی که گرفته‌‌اید عمل کنید»، او به من گفت «شما استعفا بده» که من به او پاسخ دادم «من استعفا نخواهم داد اگر شما به این نتیجه رسیده‌اید که من را عزل کنید مرا برکنار کنید. چون اگر من استعفا دهم یعنی خودم پذیرفته‌ام که اشتباه کرده‌ام.» این صحبت تمام شد و به دفتر اطلاع دادم که چنین قضیه‌ای بین ما اتفاق افتاده است.

وی ادامه داد: بعد از ظهر همان روز جلسه دولت بود که به آن جلسه رفتم، در جلسه دولت یکی از زرنگی‌های احمدی‌نژاد این بود که اگر می‌خواست کاری کند می‌گذاشت برای آخر جلسه که کسی کاری نکند لذا آخر جلسه اعلام کرد که بنده از این به بعد مشاور اطلاعاتی هستم، آخر جلسه و وقتی خواستم بروم دیدم یک نفر از بیت کنار در ریاست جمهوری ایستاده است و نامه‌ای را از طرف آقا آورده است.

مصلحی تاکید کرد: این بحث مطرح شده بود که به احمدی‌نژاد گفته بودند نباید این کار را انجام دهد و مرا عزل کند و بعد هم به من پیغام داده شد که به سر کار خود برگردید و کار را تعطیل نکنید و بعد آقا مرقومه‌ای را برای من فرستادند که باید در محل کار خود حضور داشته باشید.

وزیر سابق اطلاعات در پاسخ به اینکه آیا این نامه پیش از فضا سازی رسانه‌ای به دست دولت رسیده بود، گفت: بله همان شب آمد. البته آنها زرنگی کردند و این موضوع را در دولت مطرح کرده و این قضیه رسانه‌ای شد و آن را برای بعد از جلسه نگذاشتند. دقیقا جلسه دولت که تمام شد آن نامه از بیت رهبری آمد که این کار نباید انجام شود.

وی درباره شروط احمدی‌نژاد برای پایان خانه‌نشینی گفت: هر کس در ایام خانه‌نشینی با احمدی‌نژاد صحبت می‌کرد او مانند یک نوار توضیح می‌داد که چه اتفاقاتی افتاده است، شکی نیست که او نسبت به آقای جلیلی و بنده ان‌قلت داشت و درباره معاون اولی آن شخصی که نام بردید و برای اینکه دست آن فرد باز شود حساسیت نشان می‌داد.

مصلحی درباره کنار گذاشته شدنش از ترکیب شورای پول و اعتبار گفت: آقای احمدی‌نژاد می‌خواست به نوعی حرکت کند که تشکیلات اطلاعاتی را آرام آرام کنار بگذارد.

* بازدید رهبری از وزارت اطلاعات از افتخارات ما بود

مصلحی بازدید شش ساعته مقام معظم رهبری از وزارت اطلاعات را از افتخارات وزارت اطلاعات برشمرد و تصریح کرد: مقام معظم رهبری وقت سنگینی را اختصاص دادند و جالب این بود که از همه مجموعه‌های وزارت به صورت ریز و جزئی سوالاتی را مطرح می‌‌کردند و اطلاعات می‌گرفتند و نکته ظریف هم در این زمینه حساسیت رهبر معظم انقلاب بر روی کارهای اطلاعاتی بود.

وزیر سابق اطلاعات در ادامه این گفت‌وگو با تاکید بر اینکه هر شنودی با مجوز دستگاه قضایی صورت گرفته است، افزود: اگر جایی شنود صورت گرفته با مجوز دستگاه قضایی بوده و بدون اجازه دستگاه قضایی آن مجموعه‌ای که باید این کار را انجام دهد نمی‌تواند و در این مقولات نیز همینطور است. حتی این یکی از حساسیت‌هایی بود که مقام معظم رهبری چندین بار به من تذکر دادند که مراقب این مباحث باشید.

*پروسه امنیتی دولت دهم

وی در خصوص نقطه مشترک فتنه و انحراف و اهداف مشترک آنها اظهار داشت: زاویه همه مجموعه‌های مختلفی که با نظام دچار زاویه هستند، به بحث ولایت فقیه باز می‌گردد و دشمن با همه وجوه این را متوجه شده است.

مصلحی درباره اینکه آیا می‌توان گفت که در خصوص احمدی‌نژاد یک پروسه امنیتی طی شد تصریح کرد: من احساسم این بود که طراحی کردند.

*اصلاح‌طلبان به خاطر حیثیت خود فتنه را دعوای سیاسی می‌نامند

وزیر سابق اطلاعات در ادامه به فتنه 88 و نقش رهبری و هدایت خاتمی در آن فتنه اشاره کرد و گفت: در بحث فتنه یک عده به صورت سنگین به دنبال این هستند که بگویند هیچ اتفاقی در کشور نیفتاده است و سال 88 یک دعوای جریانی و سیاسی بوده است و آنها این کار را به این خاطر انجام می‌دهند که این موضوع به حیثیت آنها باز می‌گردد.

مصلحی خاطرنشان کرد: آقای خاتمی در فتنه نقش داشته و نقش او کاملا حساب‌شده بوده است و در فتنه هدایت و رهبری داشته اما بالاخره نظام ملاحظاتی داشت که کاری را که در قبال بقیه انجام داد درباره او اجرا نکرد.

وی با تاکید بر اینکه نمی‌توان گفت وزارت اطلاعات در فتنه 88 اقدام پیشگیرانه انجام نداد؛ تصریح کرد: من احساسم این نیست که آنها اقدام پیشگیرانه انجام نداده‌اند، البته ورود بنده به وزارت اطلاعات، دو سه ماه بعد از انتخابات 88 بود اما به هرحال برخی مسئولان وزارت از اطلاعات موجود برداشت «اتفاق بزرگ» را نداشتند.

وزیر سابق اطلاعات درباره اظهار نظر احمدی‌نژاد پیرامون خبرگزاری فارس مبنی بر اینکه پیامک یک خبرگزاری باعث آشوب در زمینه طلا و ارز شد و اینکه آیا چنین امری ممکن است، گفت: اصلا درست نیست.

وی  با بیان اینکه نمی‌شود با پیامک یک خبرگزاری اقتصاد یک کشور تحت تاثیر قرار بگیرد، در خصوص ادعای احمدی نژاد درباره کم کاری دستگاه‌های اطلاعاتی در این زمینه تصریح کرد: من جهت اطلاع باید بگویم که در رابطه با بحث سکه و ارز بحث‌های اینچنینی مطرح شد و ما به او گفتیم که در موقعیت‌های مختلف مکاتباتی درباره وضعیت سکه و ارز داشته ایم لذا وقتی احمدی نژاد گزارش‌های ما را دید خیلی یکه خورد که این موارد به او گزارش شده از این رو این بحث‌ها بیشتر فضاسازی بود.

وزیر دولت دهم در ادامه درباره کاندیداتوری پیرامون انتخابات خبرگان گفت: در این وادی فعلا اصلا بحث نمی‌کنم.

وی با بیان اینکه به دنبال کار تشکیلاتی و راه‌اندازی روزنامه و سایت نیست، در خصوص دیدار با احمدی‌نژاد در ولنجک اظهار داشت: ما بالاخره با احمدی‌نژاد رفیق بودیم و من قبل و بعد از عید به او سر زدم و صریح هم با او صحبت می‌کنم و به احمدی‌نژاد گفتم مرید و مریدبازی هم حدی دارد و اگر آقای مشایی خدا هم هست او را در پستو بگذارید اما او همان حرف همیشگی که مشایی یعنی من و من یعنی مشایی را تحویلم داد.

مصلحی درباره خبرسازی در زمان انتخابات مبنی بر حمایتش از جلیلی توضیح داد: این ذهنیتی بود که برخی دوستان برای خودشان درست کرده بودند که فلانی جلیلی را آورده اما هیچ کدام صحت نداشت.


 
منبع: فارس
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , دفــاع و امنیت , ,
:: بازدید از این مطلب : 2244
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 16 ارديبهشت 1393
به گزارش سرویس سیاسی انقلاب نیوز، انگلیس یکی از بزرگترین استعمار گرهای دنیا  که به روباه پیر معروف است و همواره سعی کرده کشورها را مستعمره خود قرار دهد تا جایی که از قدیم هر خیانت و خرابکاری رخ می داده این مثل معروف که کار کار انگلیس است بیان می شد.
 
بعد از نقش پر رنگ سفارت انگلیس در فتنه 88و آشوب های خیابانی و قطع روابط ایران و انگلیس شد، ششم آذر ماه 1390 بود که مجلس طرحی دو فوریتی را با 179 رأی به تصویب رساند که وزارت امور خارجه را موظف می‌کرد در چارچوب "حفظ منافع ملی و دفاع از حقوق ملت بزرگ ایران" ظرف دو هفته، روابط سیاسی را با دولت انگلیس به سطح کاردار تنزل داده و روابط اقتصادی و بازرگانی را نیز به حداقل ممکن برساند، طراحان این طرح علت تصویب این طرح را تحریم بانک مرکزی ایران توسط دولت انگلیس، نقش دستگاه امنیتی این کشور در ترور دانشمندان هسته ای ایران و «نقش مخرب» این کشور درحوادث پس از انتخابات سال 88 ذکر کردند.
 
 
بازخوانی سخنان رهبری در خصوص انگلیس
 
*رهبر انقلاب در خطبه‏‌هاى نماز جمعه ۱۴ بهمن ماه سال ۱۳۷۳ با اشاره به جنایات متعدد دولت های انگلیس و آمریکا در ایران و منابع نامشروعی که طی سالیان متمادی در داخل کسب کرده بودند، تصریح کردند: انقلاب اسلامى، منافع انگلیس و امریکا را در ایران قطع کرد. در واقع، این دو، عمده کشورهایى بودند که در مملکت ما منافع گسترده نامشروع و غیرعادلانه داشتند.

ایشان در ادامه افزودند: البته ما رابطه‏‌مان را با دنیا حفظ کردیم و هنوز هم با انگلیس رابطه سیاسى داریم. منتها به نظر من، این رابطه از آن رابطه ‏هاى متزلزل است؛ زیرا انگلیسیها نمى‏توانند از ابراز دشمنى خوددارى کنند و هر چندگاه یک بار، نیشى مى‏زنند. دولت انگلیس این گونه است. اما به نظر من، بهتر است دولت انگلیس در مقابل ایران، قدرى محتاطتر باشد؛ چون سابقه‏اش در ایران خیلى بد و سیاه است. حال که ملت و دولت ایران، رابطه سیاسى خود را با آن کشور حفظ کرده‏اند، آنها باید خیلى محتاطانه عمل کنند و حرفى نزنند که ملت ایران احساس کند همان اغراض پلید چند ده ساله را باز هم حفظ کرده‏اند.


 *رهبر معظم انقلاب در خطبه های تاریخی ۲۹ خرداد ۸۸ و روزهای آغازین فتنه ۸۸ هم در سخنانی عنوان کردند: دیپلماتهاى برجسته‌ى چند کشور غربى که تا حالا با تعارفات دیپلماتیک با ما حرف میزدند، نقاب از چهره برداشتند؛ چهره‌ى واقعى خودشان را دارند نشان میدهند؛ «قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفى صدورهم اکبر». دشمنى‌هاى خودشان با نظام اسلامى را دارند نشان میدهند؛ از همه هم خبیث‌تر دولت انگلیس.

*مقام معظم رهبری، ۲ مهر ۸۸: «دولت انگليس كه كارنامه دويست ساله حضور آن‏ها و ارتباط آن‏ها با كشور ما، كارنامه سرتاپا سياه است- واقعا يك نقطه و يكجا نداريم كه بشود نشان داد كه دولت انگليس به نفع ملت ايران يك قدم كوچكى برداشته باشد؛ هرچه بوده ضرر؛ هرچه بوده صدمه‏هاى بزرگ- اينها اعلان مىكنند كه ما طرفدار ملت ايرانيم! ...اگر ملت ايران، بغض و نفرت از دولت انگليس را از دل خود پاك نكرده باشد و پاك نكند، حق دارد و به نظر هر عاقلى هم، حق با ملت ايران است. كارى كه انگليسيها با مردم ايران كردند و بلايى كه بر سرِ اين ملت آوردند، هيچ‏وقت از يادها نخواهد رفت. اينان كه امروز در گوشه‏اى از دنيا نشسته‏اند و عليه ملت و دولت ايران حرفهاى مغرضانه و بى‏محتوا مى‏زنند، يادشان رفته است كه اين دولت ظالم با ملت ايران چه كرد!

"من عرض مى‏كنم: اگر ملت ايران، بغض و نفرت از دولت انگليس را از دل خود پاك نكرده باشد و پاك نكند، حق دارد و به نظر هر عاقلى هم، حق با ملت ايران است. كارى كه انگليسيها با مردم ايران كردند و بلايى كه بر سرِ اين ملت آوردند، هيچ‏وقت از يادها نخواهد رفت. اينان كه امروز در گوشه‏اى از دنيا نشسته‏اند و عليه ملت و دولت ايران حرفهاى مغرضانه و بى‏محتوا مى‏زنند، يادشان رفته است كه اين دولت ظالم با ملت ايران چه كرد."
 
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1617
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 16 ارديبهشت 1393

به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی پیش از ظهر دیروز (دوشنبه) در دیدار تعدادی از مسئولین جمعیت مامایی ایران همزمان با روز جهانی ماما، نقش این قشر در تأمین سلامت جامعه و همچنین در بقای نسل بشر را بسیار مهم و ارزشمند دانستند و با تأکید بر اهمیت فرهنگ‌سازی در اقبال عمومی به استفاده از خدمات مامایی بمنظور اجرایی‌شدن سیاست اساسی افزایش جمعیت کشور، خاطرنشان کردند: مسئله تکثیر نسل و جلوگیری از کاهش جمعیت جوان کشور، یک مسئله حیاتی است و باید بطور جدی دنبال شود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با قدردانی از خدمات و زحمات دلسوزانه جمعیت مامایی کشور که با صبر، دانش و تجربه، وظیفه‌شناسی و احساس مسئولیت حرفه‌ای، مهمترین نقش را در حفظ سلامت مادر و کودک ایفا می‌کنند، افزودند: بر همین اساس، تمام مردان و زنان مرهون منت ماماها هستند و این قشر نیز همواره از احترام و تکریم ویژه‌ای در میان مردم برخوردار بوده است.

ایشان فرهنگ‌سازی را مسئله مهم و اصلی در ترغیب جامعه‌ زنان به استفاده از خدمات مامایی و زایمان طبیعی برشمردند و گفتند: متخصصین باید زیان‌های ناشی از وضع حمل‌های غیر طبیعی و همچنین فواید و آثار مثبت زایمان طبیعی در حفظ سلامت مادر و کودک را مکرراً در مجامع عمومی و رسانه‌ها تبیین کنند.

رهبر انقلاب با اشاره به اهمیت فراوان تولید و افزایش نسل و نقش برجسته زایمان طبیعی و خدمات مامایی در این فرآیند، خاطرنشان کردند: کثرت جمعیت جوان یکی از امتیازات کشور است و در صورت استمرار سیاست‌ها و اقدامات نادرستی که منجر به تحدید نسل و کاهش شدید جمعیت جوان کشور در طول سال‌های آینده خواهد شد، دچار ضربه بسیار بزرگی به نام «سالمندی عمومی» خواهیم شد.

ایشان افزودند: کشورِ بدون جمعیت جوان، یعنی کشورِ بدون ابتکار و پیشرفت و هیجان و شور و شوق، بنابراین، برنامه حیاتی تکثیر نسل باید بطور جدی دنبال و پیگیری شود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین با تأکید بر ضرورت حل مشکلات جمعیت مامایی کشور، گفتند: مسئولان دستگاه‌های دولتی باید در صدد جبران کمبودها و نقائص در این بخش باشند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1345
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 16 ارديبهشت 1393

علی اکبر محزون مدیر کل فناوری، اطلاعات و آمار جمعیتی سازمان ثبت احوال کشور در نشست خبری روز دوشنبه به آمار ولادت در سال 92 اشاره کرد و گفت: در سال گذشته یک میلیون و 471 هزار و 834 واقعه ولادت به ثبت رسیده به طوری که نرخ خام حاصل از ثبت ولادت 19.1 در هزار به دست آمده است. همچنین استان های سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و هرمزگان به ترتیب با 35.9، 25.4 و23.6  در هزار دارای بیشترین نرخ ولادت به ثبت رسیده و استان های گیلان، مازندران و تهران نیز به ترتیب با 13، 14.4 و 14.9 در هزار دارای کمترین نرخ ولادت بوده اند.

وی در مورد آمار ازدواج در سال 92 نیز گفت: در این سال 774 هزار و 513 مورد ازدواج به ثبت رسیده که نرخ ثبت ازدواج 10.1 در هزار به دست آمده است و همچنین استان های اردبیل، کردستان و خراسان شمالی به ترتیب با 13.6، 13.2 و 13.2 در هزار بیشترین نرخ ثبت ازدواج و استان های تهران، البرز و کرمان با 7.5، 7.6 و 7.8 در هزار کمترین نرخ ثبت ازدواج را به خود اختصاص داده اند.

 

وی تاکید کرد: استان های خراسان رضوی، گیلان و کردستان بیشترین ثبت طلاق و استان های سیستان و بلوچستان، ایلام و یزد نیز کمترین نرخ ثبت طلاق را به خود اختصاص داده اند و همچنین گروه مردان و زنان 25 تا 29 سال بیشترین ثبت طلاق  را به خود اختصاص داده اند.

مدیر کل فناوری، اطلاعات و آمار جمعیتی سازمان ثبت احوال اظهار داشت: در سال 92 به طور متوسط در ازای هر 5 ازدواج یک طلاق به ثبت رسیده به طوری که در مقابل هر صد ازدواج 20.1 طلاق ثبت شده است این در حالی است که در مقابل هر صد ازدواج در سال قبل آن 18 طلاق ثبت شده بود.

محزون به شاخص ازدواج به طلاق نیز اشاره کرد و گفت: در کل کشور این شاخص متفاوت است به طوری که استان های البرز از هر 3 ازدواج یک طلاق، تهران از هر 3.2 ازدواج یک طلاق و گیلان نیز از هر 3.9 ازدواج نیز یک طلاق را داشته اند و در مقابل آن در استان های سیستان و بلوچستان از هر 13 ازدواج یک طلاق، ایلام از هر 11 ازدواج یک طلاق و خراسان جنوبی نیز از هر 9 ازدواج یک طلاق به ثبت رسیده است.

فراوانی نام های ثبت شده دختران و پسران

محزون به فراوانی نام های ثبت شده دختران و پسران در سال گذشته اشاره کرد و گفت: اسامی فاطمه، زهرا، نازنین زهرا، یسنا و زینب 5 اسم برتر دختران و همچنین امیرعلی، امیرحسین، ابوالفضل، محمد طاها و محمد علی 5 اسم برتر پسران را به خود اختصاص داده اند.



به گفته وی جوانانی که در سن ازدواج قرار دارند و ازدواج نکرده اند 11 میلیون و 200 هزار نفر هستند.


منبع:مهر
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2092
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
دو شنبه 15 ارديبهشت 1393

 

بر لب ساحلی که جا ماندم

شادم از اینکه که کشتی ام آمد

باید امشب به آسمان بروم

چون که ماه بهشتی ام آمد

 

باید این شهر را مناره کنیم

آسمان را پر از ستاره کنیم

یا من ارجو لکل خیر بیا

تا به سمت شما اشاره کنیم

 

خبر تازه اینکه کفر اینجا

توی این شهر می شود تقدیس

آن طرف عده ای فرشته نما

تازه دارند می شوند ابلیس

 

گرچه خون کرده اند بعضی ها

دل این ماه آسمانی را

ولی این ماه صاحبی دارد

که زمین می زند کسانی را

 

گرچه آغاز شعر امشب را

گله از دست ناکسان کردیم

بگذریم ماه، ماه علی است

به علی واگذارشان کردیم

 

روی بال فرشته های خدا

همصدا با دعای ماه رجب

بفرستید با ملائک عرش

صلواتی به وسعت امشب

 

شب میلادهایمان مثل

شب دلدادگی، شب وصل است

این بهاری که از خدا داریم

یک بهار چهارده فصل است  

 

آری امشب که جشن می گیریم

شب میلاد فصل پنجم ماست

گل بریزید روی خاک بقیع

که بقیعش بهشت مردم ماست

 

اسمتان مثل اسم پیغمبر

در میان نوشته های خداست

نامتان هم همیشه در همه جا

ذکر خیر فرشته های خداست

 

چارمین میوه ی دل حیدر

چارمین نور چشمی مادر

جابر آورده پیش محضرتان

اشتیاق سلام پیغمبر

 

از پدر هیبت حسینی را

در رگ و خون و جان و تن دارید

از طریق سیادت مادر

سیرت و صورت حسن دارید

 

آب یعنی که روشنایی علم

علم یعنی که نور پاک شما

پس عصا را شما زدی بر آب

تا گذر کرد حضرت موسی

 

حرف حرف کلامتان آقا

روی دلها طبیب می ریزد

قوم جابر به شوق می آید

از درختی که سیب می ریزد

 

نامتان را به زیر لب می برد

که به آتش پرید ابراهیم

گوشه ای از شکوه نور شماست

ملکوتی که دید ابراهیم

 

بی ولای علی و مهر شما

فایده ای نمی کند ایمان

دین چه چیزی است جز ولای شما

یا چه چیزی است جز محبتتان

 

وقتی از کوچه ها عبور کنید

کوچه از شوق می شود دریا

بسکه در وصفتان به هم گفتند

اشبه الناس به رسول خدا

 

با سرشک شما شروع شده

خط سرخ غروب های منا

چشمتان گریه می کند هر شب

پای گودال عصر عاشورا

 

کربلا کربلا سفر کردید

از دل شام هم گذر کردید

ای مسافر چگونه این همه راه

با سر روی نیزه سر کردید؟

 

پیش رأس بریده در آن شب

با رقیه پدر پدر کردید

آه از آن ساعتی که گذشت

به رقیه، به سر نظر کردید

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: برچسب‌ها: شعرآیینی , حاج رحمان نوازنی , رایه الهدی , بیت المهدی کرج , امام باقر(ع) ,
:: بازدید از این مطلب : 2344
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 14 ارديبهشت 1393

گروه تاریخ مشرق - گروهگ فرقان که در تاریخ معاصر ایران با عنوان ترور و حذف چهره‌های ناب انقلابی ثبت شده و در خاطرها مانده است دارای ریشه‌ها و مبانی فکری است که پیش از هر چیزی ضرورت دارد که این مبانی شناخت شود. تفکری که به یک جریان وحشتناک و کور ترور و حذف فیزیکی افراد آن هم با یک تفسیر و ارجاع دینی می‌انجامد و هرگونه سلم و مدارایی را مخالف روحیه انقلابی تعریف می‌کند بلاشک اهمیت فراوانی برای غور و بررسی تاریخی و علمی دارد. چنین اندیشه و نظری البته پیشینه ویژه‌ای در تاریخ سیاسی ما پس از اسلام دارد و حتی برای امروز و آینده، کلید تحلیل خوبی در اختیار ما قرار می‌دهد.

* ریشه تاریخی

فرقانی‌گری جريانی است كه شاید نمونه‌ها و الگوهای مبنایی‌اش از زمان حيات پيامبر اكرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) تحت عنوان‌ «قرآن منهای پيامبر» و يا «قرآن منهای سنت» مطرح شده بود. در قرآن نيز به اين پديده انحرافی تصريح شده است: «و اذا قيل لهم تعالوا الی ما انزل‌الله و الی الرسول رأيت‌ المنافقين يصدون عنك حدودا: و آنگاه كه به آنان گفته شود كه به سوی قرآن و پيامبر بيائيد، مي‌بينی كه منافقين از ارتباط تو با مردم جلوگيری مي‌كنند» (سوره نسا آيه 61). 

مبانی فرقان

اندیشه تفسیر به رای، همیشه در تاریخ اسلام
خوارج را آفریده است؛ ساده‌دینان مسلح.


در واقع فرقانی‌گری در قالب شعار انحرافی «حسبنا كتاب الله» و سپس «لا حكم‌ الا لله»، توسط خوارج نهروان، از زمان پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و دوران نخستين امامت حضرت علی (علیه‌السلام) از طرف منافقين و خوارج مطرح شد تا در واقع با عبور از پيامبر اكرم و سپس علی (علیهما السلام)، خود در مسند قدرت بنشينند. در صدر اسلام هم كه «خوارج» با امیرالمومنین جنگيدند، ظاهراً‌ مدعی بودند كه «چون حق علی ضايع شده است، ما قيام كرده‌ايم و او نمی‌بايست حكميت را مي‌پذيرفت» و به همين بهانه بر ضد امام خود،‌ قيام كردند. اين نوع تفكر را بايد تفكر «خوارجی» ناميد كه در عصر ما- و در ايران- در فرقه فرقان نمود پيدا كرد.


در لابه‌لای مطالب و تحلیل‌های پژوهشگران پیرامون گروه فرقان به چند زمینه و اصل اساسی که اندیشه قرقانی‌گری را شکل می‌دهد می‌توان دست یافت. از جمله موارد زیر از اهمیت فراوانی برخوردارند:

1. تأثیرپذیری شدید از اندیشه و ادبیات دکتر شریعتی:
رهبران گروه فرقان و شخص گودرزی، هم در اندیشه و فکر و هم در ادبیات و سبک نگارش و گفتار، از هواداران افراطی دکتر شریعتی به حساب می آیند. درباره تاثیرپذیری گروهک فرقان از شریعتی و تغذیه ایدئولوژیکی که از این منبع پرطرفدار آن عصر می‌کردند بحث فراوان است که به طور مستقل به آن خواهیم پرداخت. اما این نکته شایان ذکر است که هر چه باشد شواهد متقنی نشانگر تاثیرات جدی اندیشه و نظریات شریعتی بر افراد و اعضای گروهک فرقان است. 

مبانی فرقان

بدون شک یکی از منابع مورد رجوع فرقانی‌ها
آثار و نوشته‌های مرحوم شریعتی بود


فرقانی‌ها علاقه ویژ‌ه‌ای به شریعتی داشتند و در بیانات و پیام‌های خود از او نقل قول می‌کردند. با این همهرابطه مستقیمی میان فرقان و مرحوم شریعتی وجود نداشته است و آنچه مورد تاکید است تاثیرپذیری و استفاده فرقان‌ها از بخش‌هایی از نظرات او است. در حقیقت فرقانی‌ها با برداشت خاصی که از آثار و افکار شریعتی کردند، آن را به ایدئولوژی انحرافی و خشونت‌طلبانه خود الصاق نمودند.

2. اعتقاد به تز اسلام منهای روحانیت:
ویژگی دومی که در گروه فرقان از لحاظ فکری و رفتاری می‌شود دید، اعتقاد به تز اسلام منهای روحانیت و مرجعیت است. اين مقوله بدين نحو در اندیشه و بنیاد فکری این جریان جایگاه پیدا کرده بود که روحانیت در اسلام امری است بدعت‌آمیز و نیازی به نهاد روحانیت وجود ندارد و لازم نيست تفسیر و تبیین دین توسط روحانیت و مرجعیت صورت بگیرد. به تعبیر دیگر اندیشه‌های پروتستانتیستی شدیدی در افکار فرقانی‌ها ریشه دوانده بود که می‌خواستند در اسلام و شیعه آن را پیاده کنند. پر بیراه نیست اگر ریشه‌ها و مبانی این طرز تفکر را نیز در آثار و افکار مرحوم شریعتی دانست. هرچند ممکن است به‌سختی بتوان تز اسلام منهای روحانیت را به شریعتی نسبت داد ولی بخش‌هایی از آثار او به‌شدت زمینه‌های لازم برای چنین تفسیری را فراهم آورده است.

3. تأثیرپذیری شدید از مارکسیسم: 
فرقان، دنباله موج گرایش به مارکسیستی است که مدت‌ها پیش در کشور رواج یافته بود و به‌ویژه داشت به سمت گرایش‌های خشونت‌طلبانه و چریکی متمایل می‌شد. فرقانی‌ها هم مانند مجاهدین خلق(منافقین) و گروه‌های دیگر تحت تاثیر اندیشه‌های مارکسیستی، هم به دنبال عمل انقلابی بودند و لذا برخی اقدامات رهبران انقلاب اسلامی را بیش از اندازه مسالمت‌جویانه ارزیابی می‌کردند و هم در قالب ایدئولوژی و مباحث فکری، به تحلیل‌های مارکسیستی و به‌ویژه تفسیر مارکسیستی و سوبژکتیویته از قرآن می‌پرداختند. 

مبانی فرقان

دانشگاه و کوچه و بازار، مرکز تبلیغات گروه‌های مارکسیستی 
شده بود که بر بچه مسلمان‌ها تاثیر منفی گذاشت


حاکمیت جو مارکسیستی در آن روزها به‌گونه‌ای بود که به‌محض اينكه افراد وارد دانشگاه می‌شديد، چپی‌ها می‌آمدند و پس از نزدیک شدن به آن‌ها تحت عنوان کمک درسی و مشاوره به‌تدريج منظور اصلی‌شان را رو می‌كردند كه اگر می‌خواهی به تو كمك بشود، ما هستيم و كمكت می‌كنيم و راه را به تو نشان می‌دهيم. بعد هم كتاب‌های ابتدایی ماركسيسم را به او می‌دادند، از جمله: «چگونه انسان غول شد؟» كه ظاهر جذابی هم داشت. بعد هم كتاب‌های ديگری از اين سنخ را در اختيار فرد می‌گذاشتند. اين تنها به دانشگاه هم منحصر نمی شد، بلكه بخش عمده فعاليت‌های اجتماعی هم دست ماركسيست‌ها بود.

تازه از اوایل دهه 50 است كه بچه‌ مسلمان‌ها به‌تدريج هويت مستقل از جريان چپ پيدا می‌كنند. در این میان نقش شهيد مطهری، دكتر شريعتی و چهره‌های ديگری در حسينيه ارشاد، به عنوان پاتوق بچه مسلمان‌های انقلابی، قابل انكار نيست. آ‌ن‌ها به جوانان مسلمان اعتماد به نفس و هويت اجتماعی دادند. با اين همه سايه بختک‌وار انديشه‌های ماركسيستی، بر همين بچه مسلمان‌هایی هم كه آمده بودند تا هويت مستقلی را برای خود تعريف كنند و می‌گفتند ما چرا بايد زير بليت كمونيست‌ها باشيم، می‌افتاد و دست‌کم خیال می‌کردند که برای موثر بودن بايد ادای آن‌ها را در بياورند. بنابراین، به‌مرور افرادی پرورش یافتند که دين را آميخته با حشو و زوائدی می‌كنند كه شبيه به دين خرافه‌آلود گذشته است. قبلاً برخی از معارف و مظاهر دينی با خرافات و موهومات درآميخته و حالا با حشو و زوائد ماركسيستی مخلوط شده بود؛ همان چيزی كه بعدها از آن تعبير به تفكر التقاطی دينی شد.

مبانی فرقان

حسینیه ارشاد به پاتوق بچه مسلمان‌ها در
برابر موج وحشتناک مارکسیسم مبدل شد


4. تفسیرهای التقاطی و غیرمتدیک از دین: 
تفسیرهای به‌اصطلاح مذهبی فرقانی‌ها هم التقاطی بود و هم دلبخواهانه. سران و مفسران (!) فرقان، هم تحت تاثیر شدید مارکسیسم به دنبال «انقلابی کردن» دین بودند و هم اعتقادی به روشمند بودن تفسیر و لزوم کسب برخی مقدمات برای ورود به این عرصه خطرناک نداشتند. نمونه این امر را می‌توان در آثار تفسیری که به عنوان «پیام قرآن» منتشر کردند و یا کتاب «توحید» دید. نگرش آن‌ها درباره مسائل قرآنی و معنوی، يك نگرش مادی و ديالكتيكی است و همه چيز را به «انقلاب و ضد انقلاب»، «سرمايه‌داری» و «ضد سرمايه‌داری» و «زندگی در حال تحول و تكامل دائمی» نسبت می‌دهد. حتی «دجال»‌ در دوره آخر‌الزمان را هم «امپرياليسم» می‌نامد.

فرقانی‌ها كتاب توحيد و ابعاد گوناگون آن را از آن روی نوشتند كه معتقد بودند ضعف عمده تشكل‌ها و سازمان‌های انقلابی، از مشروطه تا زمان آن‌ها، عدم وجود نوعی «آگاهی» مكتبی بوده است. بحث‌های نخستين اين اثر در تعريف اسلام و توحيد است و بنا به توضيحی كه در آن آمده «خلاصه‌ترين تعريف توحيد نمود خارجی جنگ سراسری و دايمی موجودات برای حل تضادها و راه يافتن به تكامل برتر و بالاتر است. توحيد، انديشه‌ای است برای تعريف مسير حركت موجودات در دل اين تضادها به‌ سوی الله كه نقطه نهايی تكامل است». اين مباحث كه در قالب تحميل برخی از تفكرات تکاملی با آيات قرآنی طرح می‌شود، تا پايان كتاب ادامه دارد. در اين تعاريف قيامت به عنوان «روز تحقق استعدادها» تعبیر می‌شود.

آقای سیدهادی خسروشاهی درباره مشی تفسیری گودرزی، رهبر گروهک، معتقد است: « اشكال اساسی كار وی اين  است كه او در جای جای كتاب‌هایی كه به نام تفسير منتشر ساخت، به‌رغم ادعای استفاده از تفسير مجمع‌‌البيان، تفسير طبری و تفسير الميزان  و يا حتی ادعای تلمذ در محضر علامه طباطبائی! - من هرگز او را در جلسه درس استاد علامه نديدم -  می‌كوشيد تفاسير شيعه را منتسب به شخصی به نام «كعب بن ابی» ‌نمايد كه گويا يک «يهودی سرمايه‌دار منافق» بوده و به ظاهر اسلام را پذيرفته بود و اين را مانند يك ترجيع‌بند در آثار خود تكرار مي‌كرد.»

5. احساسات‌گرایی و خشونت در عمل:
كار تدوين ايدئولوژی فرقان در پايان سال 56 به اتمام رسيد. از آن پس گروه افزون بر تلاش برای پيگيری كارهای ايدئولوژيك، به تحليل‌های سياسی، درك شرايط سياسی جهان و طرح استراتژی جنگ مسلحانه عليه رژيم پرداخت. همزمان نشريه‌ای هم به نام فرقان منتشر كرد كه نخستين شماره‌اش در اسفند 56 چاپ شد. بعدها پس از پيروزی انقلاب نيز نشريه‌ای با نام «ذكر» تحت عنوان نشريه دانش‌آموزی از سوی فرقان انتشار می‌یافت. 

فرقانی‌ها به اندازه‌ای مشی مسلحانه و چریکی را به عنوان تنها راه رسیدن به اهداف خود می‌دانستند که آغاز چالش این گروه با امام و رهبری نهضت اسلامی مردم هم همین بود. آن‌ها به‌ویژه با مشی مسالمت‌جویانه امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) به مشکل برخوردند. معترض بودند که چرا مردم در لوله تفنگ ارتشی‌ها گل بگذارند در حالی که دست آن‌ها به خون ملت آلوده است. آن‌ها همان قدر که می‌خواستند با اندیشه التقاطی خود، دین را از التقاط و پاکیزه کنند (!)، در مشی سیاسی و عملی خود هم می‌خواستند که همه چیز را با سرنیزه و خونریزی پیش ببرند و در این راه از قتل هیچ‌کس ابایی نداشتند.

مبانی فرقان

فرقان، ساده‌زیستی را تا اندازه فلاکت‌طلبی مطرح می‌کرد؛
یکی از دلایل ترور شهید مطهری سرمایه‌دار بودن بود!!


6. اندیشه فلاکت طلبی

گودرزی بيشتر بر چوپان ‌زاده بودن خودش تاكيد می‌كرد و می‌خواست بگويد من آدمی هستم ساده‌زيست و بی‌توقع و در عين حال فطری. شيخ حبيب‌الله آشوری که از عوامل تاثیرگذار بر گودرزی به شمار می‌آید هم در این فکر با او مشترک بود. او هم پايه تبليغاتش را بر ساده‌زيستی گذاشته بود و به آقای مطهری بد و بيراه می‌گفت. اصلا یکی از دلایلی که برای ترور آیت‌الله مطهری برشمرده بودند توهم اشرافیت و سرمایه‌دار بودن استاد شهید بود.

این ریشه‌های فکری که عمیقا در ذهن و فکر فرقانی‌ها نفوذ کرده بود، گروهکی دست به اسلحه را ایجاد کرد که برای چکاندن ماشه اسلحه‌شان ترسی به دل راه نمی‌دادند. البته گروهی بر این باورند که فرقانی‌ها افراد مومن و بااخلاصی بودند که با قصد و نیت خیر پای در مسیر مبارزه گذاشته بودند ولی در دام ساده‌اندیشی و تهور فرو افتادند. در هر صورت تاریخ سیاسی ما نشان می‌دهد که هزینه این ساده‌اندیشی‌ها و بی‌باکی‌های بی‌مبنا آن اندازه زیاد بوده است که تلخی و سختی خاطره و پیامدهایش فراموش‌ناشدنی است. 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: گروهک فرقان ,
:: بازدید از این مطلب : 1902
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 14 ارديبهشت 1393

 احمدرضا برادر شهید محمودرضا بیضایی که در دفاع از حرم عقیله بنی هاشم (س) به شهادت رسید، متنی را منتشر کرد:

بسیجی زیاد است!


به بچه‌های بسیج خیلی اعتقاد داشت. یکبار در مورد عملکرد بچه‌های بسیج در فتنه 88 صحبت می‌کردیم، با هیجان تمام در مورد بسیجی‌های اسلامشهری و اینکه سخت پای کار اسلام و انقلابند گفت. خیلی این بچه‌ها را دوست داشت. 

خودش هم یک بسیجی تمام عیار بود؛ بسیجی وسط معرکه بود و مثل من نبود که فقط توی پستوی خانه بسیجی باشد. در ایام آشوب خیابانهای تهران، گاهی تنهایی می‌رفت توی شلوغی. چند بار بشدت خودش را به خطر انداخته بود برای همین آنروزها خیلی نگرانش می‌شدم.

 در یکی دو هفته اول بعد از اعلام نتایج انتخابات که آشوبگرها خیابان آزادی را شلوغ کرده بودند با او تماس گرفتم و گفتم کجایی؟ گفت: توی خیابان! گفتم: چه خبر است آنجا؟ گفت: امن و امان. گفتم: این کجایش امن و امان است؟ بعد به او گفتم که توی خبرگزاری‌ها دارم اخبار را می‌خوانم و اوضاع خوب نیست اصلا. گفت: نگران نباش. گفتم: چرا؟ گفت: بسیجی زیاد است!

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: برچسب‌ها: محمودرضابیضایی ,
:: بازدید از این مطلب : 1749
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 14 ارديبهشت 1393

 «امام ابوالحسن على النقى الهادى» - عليه السلام - پيشواى دهم شيعيان، در نيمه ذيحجه سال 212 هجرى در اطراف مدينه در محلى به نام «صريا» به دنيا آمد. پدرش پيشواى نهم، امام جواد - عليه السلام - و مادرش بانوى گرامى «سمانه» است كه كنيزى با فضيلت و تقوا بود. 
 
مشهورترين القاب امام دهم، «نقى» و «هادى» است، و به آن حضرت «ابوالحسن الثالث» نيز مى‏‌گويند. 
 
امام هادى - عليه السلام - در سال 220 هجرى پس از شهادت پدر گراميش بر مسند امامت نشست و در اين هنگام هشت ساله بود. مدت امامت آن بزرگوار 33 سال و عمر شريفش 41 سال و چند ماه بود و در سال 254 در شهر سامراء به شهادت رسيد. 
 
امام هادى در زمان خليفه اخير مسموم گرديد و به شهادت رسيد و در خانه خود به خاك سپرده شد. 




*اوضاع سياسى، اجتماعى عصر امام 
 
اين دوره از خلافت عباسى ويژگي‌هاى دارد كه آن را از ديگر دوره‏‌ها جدا مى‏‌سازد ذيلاً به برخى از اين ويژگي‌ها اشاره مى‏‌كنيم: 
 
1 - زوال هيبت و عظمت خلافت: خلافت، چه در دوره اموى و چه در دوره عباسى، براى خود هيبت و جلالى داشت، ولى در اين دوره بر اثر تسلط تركان و بردگان بر دستگاه خلافت، عظمت آن از بين رفت و خلافت همچون گويى به دست اين عناصر افتاد كه آن را به هر طرف مى‏‌خواستند پرتاب مى‏‌كردند، و خليفه عملاً يك مقام تشريفاتى بود، ولى در عين حال هر موقع خطرى از جانب مخالفان احساس مى‏‌شد خلفا و اطرافيان و عموم كارمندان دستگاه خلافت، در سركوبى آن خطر نظر واحدى داشتند. 
 
2 - خوش گذرانى و هوسرانى درباريان: خلفاى عباسى در اين دوره به خاطر خلاءى كه بر دستگاه خلافت حكومت مى‏‌كرد، به شب نشينى و خوش گذرانى و ميگسارى مى‏پرداختند و دربار خلافت غرق در فساد و گناه بود. صفحات تاريخ اخبار شب نشينيهاى افسانه‏اى آنان را ضبط نموده است. 
 
3 - گسترش ظلم و بيدادگرى و خودكامگى: ظلم و جور و نيز غارت بيت المال و صرف آن در عياشي‌ها و خوشگذراني‌ها جان مردم را به لب آورده بود. 
 
4 - گسترش نهضت‌هاى علوى: در اين مقطع از تاريخ، كوشش دولت عباسى بر اين بود كه با ايجاد نفرت در جلامعه نسبت به علويان، آنها را تارو مارو سازد. هر موقع كوچكترين شبحى از نهضت علويان مشاهده مى‏شود، برنامه سركوبى بى رحمانه آنان آغاز مى‏گشت، و علت شدت عمل نيز اين بود كه دستگاه خلافت با تمام اختناق و كنترلى كه برقرار ساخته بود، خود را متزلزل و ناپايدار مى‏ديد و از اين نوع نهضتها سخت بيمناك بود. 

حدیث زیبای امام هادی درباره عاق والدین/ بشارت ابن الرضا به مرد نصرانی/فعاليتهاى مخفى امام+دانلود صوت و کتاب//آقای داوودی 

شيوه علويان در اين مقطع زمانى اين بود كه از كسى نامى نبرند و مردم را به رهبرى «شخص برگزيده‏اى از آل محمد» دعوت كنند، زيرا سران نهضت مى‏ديدند كه امامان معصوم آنان، در قلب پادگان نظامى «سامراء» تحت مراقبت و مواظبت مى‏باشند و دعوت به شخص معين مايه قطع رشته حيات او مى‏گردد. اين نهضتها و انقلابها بازتاب گسترش ظلم و فشار بر جامعه اسلامى در آن عصر بود و نسبت مستقيمى با ميزان فشار و اختناق داشت، به عنوان نمونه در دوران حكومت «منتصر» كه تا حدى به خاندان نبوت و امامت علاقه‏‌مند بود و در زمان او كسى متعرض شيعيان و خاندان علوى نمى‏شد، قيامى صورت نگرفت. 
 
تواريخ، تنها در فاصله سال 219 تا 270 قمرى، تعداد 18 قيام ضبط كرده‏‌اند. اين قيام‌ها نوعاً با شكست روبرو شده و توسط حكومت عباسى سركوب مى‏گشتند. 


 

 


 

*روایات خواندنی از کرامات امام هادی(ع)


 واثق مُرد ابن زياد كشته شد
خيران اسباطي گويد: وقتي كه درمدينه خدمت حضرت هادي (ع) رسيدم فرمود: از واثق (پادشاه وقت) چه خبر داري؟ گفتم: قربانت به سلامت بوده وده روز پيش او را ملاقات نمودم . فرمود: اهل مدينه مي گويند: مرده است. وقتي كه فرمود: همه مي گويند، دانستم كه گفتار خود اوست. سپس فرمود: جعفر (متوكل ) چه مي‌كرد؟ گفتم: در زندان به بدترين حال بود. فرمود: او (بعد از واثق) صاحب اين امر (سلطنت) است. فرمود: ابن زيات (وزير و اثق) چه مي كرد؟ گفتم : قربانت ! مردم با او هستند و فرمان، فرمان اوست. حضرت فرمود : اين مقام براي او شوم است، سپس ساكت شد و فرمود : ناچار مقدرات خداوند واحكام الهي جاري مي شود.

اي خيران! واثق مرد، ومتوكل به جاي او نشست، و ابن زيات كشته شد. گفتم: كی قربانت؟! فرمود: شش روز پس از خروج تو . (از مدينه ) كشف الغُمة ، ج2 ، ص 378

 

هرگز با وي همنشين نمي شوي
يعقوب بن يسارروايت مي كند كه : متوكل مي گفت : واي بر شما ، كار ابن الرضا حضرت هادي (ع ) مرا عاجز كرده ،نه حاضر است با من شراب بخورد و نه در مجلس شراب من بنشيند ؛ ونه من در اين امور فرصتي مي يابم ( كه او را به اين كارها وارد كنم ) گفتند : اگر از او فرصتي نيابي در عوض اين برادرش موسي است كه شراب خوار ونوازنده است ، مي خورد ومي نوشد وعشقبازي مي كند ، بفرستيد او را بياورند و مطلب را بر مردم مشتبه كنيد ، بگوئيد اين ابن الرضا است . نامه اي نوشتند و او را با تعظيم واحترام وارد كردند ، وهمه بني هاشم وسران لشكر و مردم استقبالش كردند ، وغرض اين بود كه وقتي مي رسد املاكي به او واگذار كند و دختري به او بدهد وساقيان شراب وكنيزكان نوازنده نزد او بفرستد ، و با او مواصله و احسان كند ، ومنزل عالي برايش قرار دهد كه خود در آنجا به ديدنش رود . وقتي كه موسي وارد شد، حضرت هادي (ع) در پل ( وصيف ) - جايي است كه آنجا به استقال واردين مي روند - حضرت با او ملاقات كرده و به او سلام نمود و حقش را ادا كرد ، سپس فرمود : اين مرد تو را احضار كرده كه احترامت را هتك و پايمال كند ورتبه ات را پايين آورد ، مبادا هرگز به شراب خواري اقرار كني. موسي گفت : اگر مرا براي اينكار خواسته پس چكنم ؟ فرمود : رتبه خويش فرو مياور و چنين كاري نكن كه او هتك احترام تو را خواسته است . موسي نپذيرفت و حضرت تكرار كرد ، تا چون ديد اجابت نمي كند ، فرمود : ولي بدان كه مجلس مورد نظر او مجلسي است كه هرگز تو با او در آن جمع نمي شويد.

همان شد كه حضرت فرمود ، سه سال موسي آنجا اقامت كرد وهر روز صبح بر درب سراي او مي رفت يك روز مي گفتند : مست است فردا صبح بيا ، روز ديگر مي رفت ، مي گفتند : دوا خورده و روز ديگر مي گفتند : كار دارد ، وسه سال به همين منوال گذشت تا متوكل از دنيا رفت و در چنين مجلسي با هم جمع نشدند .(كافي ، ج1،ص502،ح8)

 
حدیث زیبای امام هادی درباره عاق والدین/ بشارت ابن الرضا به مرد نصرانی/فعاليتهاى مخفى امام+دانلود صوت و کتاب//آقای داوودی


بازگرد جز خير چيزي نمي بيني
كافور خادم گويد : در سامره در مجاورت حضرت هادي (ع) صنعت گراني بودند ، وآنجا مثل شهري شده بود . يونس نقاش بر آن جناب وارد مي شد وخدمت او مي كرد . روزي لرزان آمد وگفت :سرور من ! شما را وصيت مي كنم كه با اهل وعيالم نيكي كنيد . فرمود : چه خبر است ؟ گفت : خيال دارم فرار كنم . حضرت تبسم كنان فرمود :چرا ؟ گفت : براي اينكه ابن بغا (گويا از سران ترك بوده ) نگين بي ارزشي براي من فرستاد كه بر آن نقشي بزنم . موقع نقاشي دو قسمت شد ، وفردا وعده اوست كه [آن نگين را پس] بگيرد ( موسي بن بغا ) هم كه حالش معلوم است، يا هزار تازيانه مي زند يا مي كشد .

حضرت فرمود : برو به منزلت تا فردا فرج مي رسد و جز خبر خير  چيز ديگري نيست . باز فردا صبح زود لرزان آمد وگفت : فرستاده او آمده نگين را مي خواهد . فرمود : برو كه جز خير نمي بيني . گفت : چه جواب گويم ؟ خنديد و فرمود : برو ببين چه خبر آورده ، هرگز جز خير نيست . رفت وبعد از مدتي خندان بازگشت وعرض كرد : فرستاده گفت : كنيزكان بر سر اين نگين خصومت مي كنند ، اگر ممكن است آن را دو قسمت كن تا تو را بي نياز كنيم . حضرت فرمود : خداوندا! سپاس ، خاص تو است كه ما را از آنها قرار دادي كه حق شكر تو را بجاي آورند، به او چه گفتي ؟ عرض كرد: گفتم مرا مهلت دهيد تا درباره آن فكركنم چگونه اين كار را انجام دهم . فرمود : درست گفتي. ( اثبات الهداة ،ج6 ، ص228)

 

چنين گماني نكن
از حسن بن مصعب مدائني روايت شده كه : مسئله سجده بر شيشه را (به وسيله نامه اي كه نوشته بودم) از امام علي النقي (ع ) پرسش نمودم . چون نامه را فرستادم با خود گفتم : شيشه هم از چيزهايي است كه زمين آن را مي روياند و گفته اند كه آنچه را زمين مي روياند مي شود بر آن سجده كرد!

از طرف آن حضرت جواب آمد : بر شيشه سجده مكن ، اگر گمان مي كني كه آن هم از اشيايي است كه زمين آن را مي روياند ( درست است ) ولي استحاله شده . زيرا شيشه از ريگ ونمك است ، نمك هم از زمين شوره زار است ( وبه زمين شوره زار نمي شود سجده كرد ) اثبات الوصية ، ص 433

 

اين اول بيايد پدرم شهيد شد
هارون بن فضل گويد : در آن روزي كه امام جواد (ع) از دنيا رفت ، شنيدم كه امام علي النقي (ع) اين آيه را تلاوت مي فرمود : ( انّا لله وانّا اليه راجعون ) ، پدرم امام جواد (ع) از دنيا رحلت كرد. از آن حضرت پرسيدند : شما از كجا مي داني ؟ فرمود: ضعف وسستي دچار من شدكه سابقه آن را نداشتم. (اثبات الوصيه ، ص430)

 

جبه زن قمي را بازگردان
محمد بن احمدمنصوري ازعموي پدرش نقل مي كند كه :( روزي نزد متوكل رفتم در حالتي كه مشغول شرب خمر بود، مرا هم دعوت به خوردن كرد ، گفتم : من هرگز نخورده ام . گفت : تو با علي بن محمد (العياذ بالله ) مي خوري . گفتم: تو نمي داني كه در دستت چيست ؟ اين سخنان تنها به تو ضرر مي رساند وبراي او زياني ندارد. اين جسارت متوكل را خدمت حضرت عرض نكردم ، تا روزي فتح بن خاقان (وزير متوكل ) به من گفت : به متوكل گفته اند : مالي از قم (براي حضرت هادي (ع) ) مي آيد و دستور داده كه من در كمين آن باشم وخبرش را به او برسانم ، تو بگو بدانم كه از كدام راه مي آيد ؟ تا من در آن راه بروم . خدمت حضرت رفتم ( كه جريان را به عرض مبارك برسانم ) ديدم كسي آن جا است كه نمي توانستم حرفي بزنم . حضرت تبسم كرد و فرمود : اي ابو موسي ! خير است ، چرا آن پيغام اوّل را نياوردي ؟ (يعني آن حرفي كه اول متوكل راجع به حضرت گفت ) عرض كردم : سرور من ! به ملاحظه تعظيم و اجلال شما . حضرت فرمود : مال امشب وارد مي شود و ايشان به آن دست نمي يابند ، امشب را اينجا بمان .

ابو موسي گويد : شب را آنجا ماندم وچون امام براي نماز شب برخواست در ركوع سلام داد ونماز را قطع كرد و فرمود : آن مردي كه منتظرش بوديم با مال آمده وخادم از ورودش جلو گيري مي كند ، برو مال را تحويل بگير . رفتم ديدم انباني كه مال در آنجاست ، گرفتم و خدمت آن جناب بردم . ايشان فرمود : به او بگو : آن جُبه اي (لباس) را كه آن زن قمي داد و گفت : اين ذخيره جدّه من است ، بده . رفتم وگفتم واو گفت: آري آن را خواهرم پسنديد و با اين عوض كرد ، مي روم ومي آورم . فرمود : بگو خدا اموال ما را حفظ مي كند ، جبه را از شانه ات درآور. چون پيغام را رساندم وجبّه را از شانه اش بيرون آورد غش كرد . حضرت بيرون آمده و شرح حالش پرسيد . گفت : من (راجع به امامت شما) در شك بودم و اينك يقين كردم.( اثبات الهداة ، ج 6 ، ص225)


تو نه! فرزندت شيعه مي شود
از هبة الله بن ابي منصور موصلي نقل شده كه گفت : يك مرد نصراني در ديار ربيعه بود كه اصلاً از اهالي ( كَفَر توثا )(يكي از قريه هاي فلسطين ) بود . وي كاتب (نويسنده ) بود وبه نام : (يوسف بن يعقوب) خوانده مي شد ، بين او و پدرم رابطه دوستي بود . روزي اين كاتب نصراني ، نزد پدرم آمد ، گفتم : براي چه به اينجا آمده اي ؟ گفت :( به حضور متوكل (خليفه وقت ) دعوت شده ام ، ولي نمي دانم براي چه احضار شده ام و او از من چه مي خواهد؟ و من سلامتي خود را از خداوند به صد دينار خريده ام ، وآن صد دينار را برداشته ام تا به امام هادي عليه السلام بدهم) .

پدرم گفت : در اين مورد ، موفق شده اي. آن مرد نصراني نزد متوكل رفت وپس از اندك مدتي ، نزد ما آمد در حالي كه شاد و خوشحال بود ، پدرم به او گفت :

( ماجراي خود را به من بگو ) ، او گفت :( به شهر سامراء رفتم ، كه قبلاً هرگز به اين شهر نرفته بودم ، به خانه اي وارد شدم ، با خود گفتم بهتر اين است كه نخست قبل از آنكه كسي مرا بشناسد كه به سامراء آمده ام ، اين صد دينار را به امام هادي عليه السلام برسانم ، بعد نزد متوكل بروم ، در آنجا دانستم كه متوكل ، امام هادي عليه السلام را از سوار شدن او( به جائي رفتن) منع كرده ، و او خانه نشين است ، با خود گفتم : چه كنم ، من يك نفر نصراني هستم ، اگر خانه ابن الرضا (امام هادي عليه السلام ) را بپرسم ، ايمن نيستم كه اين خبر زودتر به گوش متوكل برسد ، و بر بيچارگي كه در آن هستم ، افزوده گردد.

ساعتي در اين باره فكر كردم ، به نظرم آمد كه سوار بر مركبم  شوم  و در شهر بروم ، واز مركب خود جلوگيري نكنم ، تا هر كجا كه خواست برود، شايد خانه آن حضرت را بشناسم ، بي آنكه از كسي بپرسم ، آن صد دينار را در كاغذي نهادم و در ميان آستينم گذاشتم ، وسوار بر مركبم  شدم ، آن مركب  از خيابان‌ها وبازارها ، خود به خود عبور مي كرد، تا اينكه به در خانه اي رسيد و در همانجا ايستاد ، هر چه كوشيدم تا از آنجا حركت كند ، حركت نكرد ، به غلام خود گفتم :( بپرس كه اين خانه كيست ؟)

او پرسيد ، جواب دادند ؛ خانه ابن الرضا (امام هادي عليه السلام ) است . گفتم : الله اكبر ، دليلي است كافي ، ناگاه خدمتكار سياه چهره اي از آن خانه بيرون آمد ، وگفت :( تو يوسف بن يعقوب هستي ؟)

گفتم : آري .

گفت : وارد خانه شو ، من وارد خانه شدم ، او مرا در دالان خانه نشاند ، وسپس به اندرون رفت ، با خود گفتم اين دليل ديگري بر مقصود است ، از كجا اين غلام مي دانست كه من يوسف بن يعقوب هستم ؛ با اينكه من هرگز به اين شهر نيامده ام ، وكسي مرا در اين شهر نمي شناسد ، بار ديگر خدمتكار آمد وگفت :( آن صد دينار را كه در كاغذ پيچيده اي و در آستين داري بده )، آن را دادم و با خود گفتم : اين دليل سوّم است بر مقصد .

سپس آن خدمتكار نزد من آمد وگفت : وارد خانه شو !

من به خانه ابن الرضا (ع) وارد شدم ، ديدم آن حضرت تنها در خانه خود نشسته است ، تا مرا ديد به من فرمود :( اي يوسف آيا وقت آن نرسده تا رستگار شوي ؟)

گفتم :( اي مولاي من ! دليل ها ونشانه هائي (به صدق شما واسلام ) براي من آشكار گرديد ، كه براي هدايت ورستگاري من كفايت مي‌كند).

فرمود :( هيهات ! تو اسلام را نمي پذيري ، ولي بزودي پسرت فلاني مسلمان مي شود ، واز شيعيان ما است ، اي يوسف ! گروهي گمان مي كنند كه دوستي ما سودي به حال امثال شما ندارد ، ولي آنها دروغ گفتند ، سوگند به خدا دوستي ما ، به حال امثال تو ( كه نصراني هستي ) نيز سود بخش است ، برو دنبال آن كاري كه براي آن آمده اي ، زيرا آنچه را دوست داري ، به زودي خواهي ديد ، وبزودي داراي پسر مبارك خواهي شد .

آن مرد نصراني مي گويد : نزد متوكل رفتم ، وبه تمام مقاصدم رسيدم ، وباز گشتم .

هبة الله مي گويد : من بعد از مرگ همين نصراني با پسرش ديدار كردم ، ديدم مسلمان است ودر مذهب تشيع ، استوار ومحكم مي باشد ، او به من خبر داد كه پدرش بر همان دين نصرانيت مُرد ، واو بعد از مرگ پدر ، مسلمان شده است ، وپيوسته مي گفت:

أنا بِشارةُ مولای:  من بشارت مولاي خود (امام هادي (ع) ) هستم.



** ای جان جهانت بـه فدا! حضرت هادی **


 ای نجل جواد، ابن رضا، حضرت هادی
بگرفته حسن بر تو عزا حضرت هادی

یک عمر ستم دیـده ز جور «متوکل»
در آینه صبح و مسا حضرت هـادی

دل سوخته از طعنه و از زخم زبان‌ها
خونین جگر از زهر جفا حضرت هادی

بردند همان شب که سوی بـزم شرابت
چون از تو نکردند حیا حضرت هادی

افسوس که کشتند تـو را از ره بیـداد
بی جرم و گنه، قوم دغا حضرت هادی

افسوس، به جور از حرم مادر و جدت
گشتی تو غریبانه جدا حضرت هادی

کس از غم ناگفته‌ات ای یوسف زهرا
آگاه نشد غیر خـدا حضرت هـادی

کشتند تو را در دل غربت، به چه جرمی؟
ای جان جهانت بـه فدا! حضرت هادی

بزم می و خون دل و حبسِ ستم و زهر
حق تو عجب گشت ادا حضرت هادی

در ماتـم تـو ای خلف پـاک پیمبـر
شد سامره چون کرب و بلا حضرت هادی

"میثم" به تو و غربت تو اشک فشاند
ای کشته بی‌جرم و خطا حضرت هادی 



*فعاليتهاى مخفى امام 
 
آنگونه كه جدول مدت حكومت خلفاى عباسى نشان مى‌‏دهد، از ميان آنان متوكل از همه بيشتر با امام هادى معاصر بوده است؛ از اين‌رو موضعگيرى او را در برابر امام ذيلاً توضيح مى‏‌دهيم: 
 
متوكل نسبت به بنى هاشم بد رفتارى و خشونت بسيار روا مى‏داشت. او به آنان بدگمان بود و همواره آنان را متهم مى‏نمود. وزير او «عبدالله بن يحيى بن خاقان» نيز پيوسته از بنى هاشم نزد متوكل سعايت مى‏‌نمود و او را تشويق به بد رفتارى با آنان مى‏‌كرد. متوكل در خشونت واجحاف به خاندان علوى گوى سبقت را از تمامى خلفاى بنى عباس ربوده بود. 

حدیث زیبای امام هادی درباره عاق والدین/ بشارت ابن الرضا به مرد نصرانی/فعاليتهاى مخفى امام+دانلود صوت و کتاب//آقای داوودی 

متوكل نسبت به على - عليه السلام - و خاندانش كينه و عداوت عجيبى داشت و اگر آگاه مى‏‌شد كه كسى به آن حضرت علاقه‏‌مند است، مال او را مصادره مى‏‌كرد و خود او را به هلاكت مى‏‌رساند. 
 
بر اساس همين ملاحظات بود كه حضرت هادى - عليه السلام -، بويژه در زمان متوكل، فعاليتهاى خود را به صورت سرّى انجام مى‏داد و در مناسبات خويش با شيعيان نهايت درجه پنهانكارى را رعايت مى‏كرد. مؤيد اين معنا حادثه‏اى است كه آن را مورخان چنين نقل كرده‏اند: 
 
«محمد بن شرف» مى‏‌گويد: همراه امام هادى - عليه السلام - در مدينه راه مى‏‌رفتم. امام فرمود: آيا تو پسر شرف نيستى؟ عرض كردم: آرى. آنگاه خواستم از حضرت پرسشى كنم، امام بر من پيشى گرفت و فرمود: «ما در حال گذر از شاهراهيم و اين محل، براى طرح سؤال مناسب نيست»!. 
 
اين حادثه شدت خفقان حاكم را نشان مى‏‌دهد و ميزان پنهانكارى اجبارى امام را بخوبى روشن مى‏‌سازد. 
 
امام هادى - عليه السلام - در بر قرارى ارتباط با شيعيان كه در شهرها و مناطق گوناگون و دور و نزديك سكونت داشتند، ناگزير همين روش را رعايت مى‏‌كرد و وجوه و هدايا و نذور ارسالى از طرف آنان را با نهايت پنهانكارى دريافت مى‏كرد. يك نمونه از اين قبيل برخورد، در كتب تاريخ و رجال چنين آمده است: 
 
«محمد بن داود قمى» و «محمد طلحى» نقل مى‏‌كنند: اموالى از «قم» و اطراف آن كه شامل «خمس» و نذور و هدايا و جواهرات بود، براى امام ابوالحسن هادى حمل مى‏كرديم. در راه، پيك اما در رسيد و به ما خبر داد كه باز گرديم، زيرا موقعيت براى تحويل اين اموال مناسب نيست. ما باز گشتيم و آنچه نزدمان بود، همچنان نگه داشتيم تا آنكه پس از مدتى امام دستور داد اموال را بر شترانى كه فرستاده بود بار كنيم و آنها را بدون ساربان به سوى او روانه كنيم. ما اموال را به همين كيفيت حمل كرديم و فرستاديم. بعد از مدتى كه به حضور امام رسيديم، فرمود: به اموالى كه فرستاده‌‏ايد، بنگريد! ديديم در خانه امام، اموال به همان حال محفوظ است . 
 
گرچه روشن نيست كه اين جريان در زمان اقامت امام در مدينه اتفاق افتاده يا در سامراء (چون در سامراء كنترل و مراقبت، شديدتر بود)، اما در هر حال نمونه بارزى از ارتباطهاى محرمانه و دور از ديد جاسوسان دربارخلافت به شمار مى‏‌رود. 



 

ردیف

امام علی النّقی (علیه السلام)

دانلود کتاب

مؤلف

1

چهل داستان و چهل حدیث زندگانی امام هادی(علیه السلام)

عبداللّه صالحى

2

سیره پیشوایان (داستان زندگی امام دهم)

مهدی پیشوایی



 

*احادیث زیبا از امان بزرگوار


 مَن أطاعَ اللّه َ يُطاعُ ؛ حديث
هر كس از خدا فرمان ببرد ، از او فرمان برند .


العُقوقُ يُعقِبُ القِلَّةَ و يُؤدِّي إلَى الذِّلَّةِ ؛ حديث
عاقّ [والدين]، نادارى در پى دارد و به خوارى مى‌كشاند.


الغَضَبُ عَلى مَن لاتَملِكُ عَجزٌ و عَلى مَن تَملِكُ لَومٌ ؛ حديث
خشم بر كسى كه اختيارش به دست تو نيست، نشانه ناتوانى و بر آن كه اختيارش به دست تو است ، مايه سرزنش است.


مَن يَزرَع خَيرا يَحصُد غِبطَةً و مَن يَزرَع شَرّا يَحصُد نَدامَةً ؛ حديث
هر كه بذر خوبى بكارد ، شادمانى بدرود و هر كه تخم بدى بيفشاند ، پشيمانى مى‌درود.

مَن رَضِيَ عَن نَفسِهِ كَثُرَ السّاخِطونَ عَلَيهِ ؛ حديث
آن كه از خودش راضى شود ، ناراضيان از او فراوان شوند.

إنَّمَا الأعيادُ أربَعَةٌ لِلشّيعَةِ : الفِطرُ و الأضحى و الغَديرُ و الجُمُعَةُ ؛ حديث
شيعيان فقط چهار عيد دارند : فطر ، قربان ، غدير و جمعه.


إذا أشكَلَ عَلَيكَ شَى ءٌ مِن أمرِ دينِكَ بِناحِيَتِكَ ، فَسَلْ عَن عَبدِ العَظيمِ بنِ عَبدِاللّه ِ الحَسَنِيِّ عليه السلام ؛ حديث
هرگاه در قلمرو خود در كار دين به مشكلى دچار شدى ، آن را با عبد العظيم حسنى در ميان بگذار.


أما إنَّكَ لَو زُرتَ قَبرَ عَبدِالعَظيم عِندَكمُ لَكُنتَ كَمَن زارَ الحُسَينَ عليه السلام ؛ حديث
به مردى از اهالى رى كه به زيارت امام حسين عليه السلام رفته بود فرمودند : اگر قبر عبد العظيم را در شهر خود زيارت كنى ، چنان است كه گويى امام حسين عليه السلام را زيارت كرده اى.


إنَّمَا اتَّخَذَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ إبراهِيمَ خَليلاً لِكَثرَةِ صَلاتِهِ عَلى مُحَمَّدٍ و أهلِ بَيتِهِ عليهم السلام؛ حديث
حضرت عبد العظيم عليه السلام از امام هادى عليه السلام چنين روايت مى كند :خداوند متعالي ، ابراهيم عليه السلام را دوست خود برگرفت ؛ زيرا او بر محمّد و اهل بيت او بسيار درود مى فرستاد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: برچسب‌ها: ویژه نامه , امام هادی(ع) , امام نقی(ع) , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2432
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
یک شنبه 14 ارديبهشت 1393

ربيع بن سعد، از عبد الرحمان بن سليط روايت كرده كه امام حسين عليه‌السلام فرمودند: دوازده مهدى از ما هستند اول آنها اميرالمؤمنين على بن ابيطالب"عليه السلام" و آخر آنها نهمين پسر من كه قيام بر حق خواهد نمود و زمين را پس از مرگ آن زنده خواهد كرد، اوست كه دين حق را بر ساير اديان غلبه خواهد داد اگر چه مشركان كراهت داشته باشند.

براى حضرت مهدى "عليه السلام" غيبتى است كه عده‌اى در آن مدت گرفتار شك و ترديد مى‌شوند ولى عده اى ديگر ثابت قدم و پابرجا خواهد ماند. 
و بعضى به اين گروه مقاوم مى‌گويند: پس كى وعده الهى محقق مى‌شود، اگر راست مى‌گوييد؟

آگاه باشيد كسى كه در غيبت آن حضرت بر اذيت و آزار و اتهام ديگران و مخالفين صبر كند، مانند كسى است كه در كنار رسول خدا صلی الله علیه و اله با شمشير جهاد كرده باشد.

متن حدیث:

منا اثنا عشر مهدياً اولهم اميرالمؤمنين على بن ابيطالب و آخر هم التاسع من ولدى و هو الامام القائم بالحق يحيى الله به الارض بعد موتها و يظهر به دين الحق على الدين كله ولو كره المشركون له غيبتة يرتد فيها اقوام و يثبت على الدين فيها آخرون فيؤذون و يقال لهم متى هذاالوعد ان كنتم صادقين أما ان الصابر فى غيبته على الاذى و التكذيب بمنزلة المجاهد بالسيف بين يدى رسول الله صلى الله عليه و آله



«بحار الانوار ج 36، ص 385- اكمال الدين، ص317 »
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1658
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 14 ارديبهشت 1393

در ایام متوکل عباسی زنی ادعا کرد که من حضرت زینب هستم و متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از آن زمان سالهای زیادی گذشته است.

آن زن گفت : رسول خدا در من تصرف کرد و من هر چهل سال به چهل سال جوان می شوم. متوکل، بزرگان و علما را جمع کرد و راه چاره خواست.

متوکل به آنان گفت: آیا غیر از گذشت سال، دلیل دیگری برای رد سخنان او دارید؟ گفتند: نه.

آنان به متوکل گفتند: هادی علیه السلام را بیاور شاید او بتواند باطل بودن این زن را روشن کند.

امام علیه السلام حاضر شد و فرمود: این دروغگو است و زینب سلام الله علیها در فلان سال وفات کرده است.

متوکل پرسید: آیا غیر از این، دلیلی برای دروغگو بودن هست؟

امام علیه السلام فرمود: بله و آن این است که گوشت فرزندان فاطمه(س) بر درندگان حرام است. تو این زن را به قفس درندگان بینداز تا معلوم شود که دروغ می گوید.

متوکل خواست او را در قفس بیندازد، او گفت: این آقا می خواهد مرا به کشتن بدهد، یک نفر دیگر را آزمایش کنید. برخی از دشمنان امام علیه السلام به متوکل پیشنهاد کردند که خود امام علیه السلام داخل قفس برود.

متوکل به امام عرض کرد: آیا می شود خود شما داخل قفس بروید؟! نردبانی آوردند و امام علیه السلام داخل قفس رفت و در داخل قفس شش شیر درنده بود.

وقتی امام علیه السلام داخل شد شیرها آمدند و در برابر امام علیه السلام خوابیدند و امام علیه السلام آنها را نوازش کرد و با دست اشاره می کرد و هر شیری به کناری می رفت.

وزیر متوکل به او گفت : زود او را از داخل قفس بیرون بیاور و گرنه آبروی ما می رود.

متوکل از امام هادی علیه السلام خواست که بیرون بیاید و امام علیه السلام بیرون آمد. امام فرمود : هر کس می گوید فرزند فاطمه(س) است داخل شود.

متوکل به آن زن گفت : داخل شو. آن زن گفت: من دروغ می گفتم و احتیاج، مرا به این کار وا داشت و مادر متوکل شفاعت کرد و آن زن از مرگ نجات یافت.



پی نوشت:

- بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۴۹ ح ۳۵ چاپ ایران.

- منتهی الامال ج ۲ ص ۶۵۴ چاپ هجرت.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1226
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 14 ارديبهشت 1393

 كسى كه تقوى الهى را رعايت نمايد و مطيع احكام و مقرّرات الهى باشد، ديگران مطيع او مى شوند. و هر شخصى كه اطاعت از خالق نمايد، باكى از دشمنى و عداوت انسان ها نخواهد داشت ؛ و چنانچه خداى متعال را با معصيت و نافرمانى خود به غضب درآورد، پس سزاوار است كه مورد خشم و دشمنى انسان ها قرار گيرد.

قالَ الا مامُ اءبو الحسن ، علىّ الهادى صلوات اللّه و سلامه عليه:

1 مَنِ اتَّقىَ اللّهَ يُتَّقى ، وَمَنْ اءطاعَ اللّهَ يُطاعُ، وَ مَنْ اءطاعَ الْخالِقَ لَمْ يُبالِ سَخَطَ الْمَخْلُوقينَ، وَمَنْ اءسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ اءنْ يَحِلَّ بِهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقينَ.(62)

ترجمه :
فرمود: كسى كه تقوى الهى را رعايت نمايد و مطيع احكام و مقرّرات الهى باشد، ديگران مطيع او مى شوند.
و هر شخصى كه اطاعت از خالق نمايد، باكى از دشمنى و عداوت انسان ها نخواهد داشت ؛ و چنانچه خداى متعال را با معصيت و نافرمانى خود به غضب درآورد، پس سزاوار است كه مورد خشم و دشمنى انسان ها قرار گيرد.

2 قالَ عليه السلام : مَنْ اءنِسَ بِاللّهِ اسْتَوحَشَ مِنَ النّاسِ، وَعَلامَةُ الاُْنْسِ بِاللّهِ الْوَحْشَةُ مِنَ النّاسِ.(63)

ترجمه :
فرمود: كسى كه با خداوند متعال مونس باشد و او را اءنيس خود بداند، از مردم احساس وحشت مى كند.
و علامت و نشانه اءنس با خداوند وحشت از مردم است يعنى از غير خدا نهراسيدن و از مردم احتياط و دورى كردن .


3 قالَ عليه السلام :السَّهَرَ اءُلَذُّ الْمَنامِ، وَالْجُوعُ يَزيدُ فى طيبِ الطَّعامِ.(64)

ترجمه :
فرمود: شب زنده دارى ، خواب بعد از آن را لذيذ مى گرداند؛ و گرسنگى در خوشمزگى طعام مى افزايد يعنى هر چه انسان كمتر بخوابد بيشتر از خواب لذت مى برد و هر چه كم خوراك باشد مزّه غذا گواراتر خواهد بود .


4 قالَ عليه السلام : لا تَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنْ كَدِرْتَ عَلَيْهِ، وَلاَ النُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّكَ إ لَيْهِ، فَإ نَّما قَلْبُ غَيْرِكَ كَقَلْبِكَ لَهُ.(65)

ترجمه :
فرمود: از كسى كه نسبت به او كدورت و كينه دارى ، صميّميت و محبّت مجوى .
همچنين از كسى كه نسبت به او بدگمان هستى ، نصيحت و موعظه طلب نكن ، چون كه ديدگاه و افكار ديگران نسبت به تو همانند قلب خودت نسبت به آن ها مى باشد.


5 قالَ عليه السلام : الْحَسَدُ ماحِقُ الْحَسَناتِ، وَالزَّهْوُ جالِبُ الْمَقْتِ، وَالْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ داعٍ إ لَى الْغَمْطِ وَالْجَهْلِ، وَالبُخْلُ اءذَمُّ الاْ خْلاقِ، وَالطَّمَعُ سَجيَّةٌ سَيِّئَةٌ.(66)

ترجمه :
فرمود: حسد موجب نابودى ارزش و ثواب حسنات مى گردد.
تكبّر و خودخواهى جذب كننده دشمنى و عداوت افراد مى باشد.
عُجب و خودبينى مانع تحصيل علم خواهد بود و در نتيجه شخص را در پَستى و نادانى نگه مى دارد.
بخيل بودن بدترين اخلاق است ؛ و نيز طَمَع داشتن خصلتى ناپسند و زشت مى باشد.


6 قالَ عليه السلام : الْهَزْلُ فكاهَةُ السُّفَهاءِ، وَ صَناعَةُ الْجُهّالِ.(67)

ترجمه :
فرمود: مسخره كردن و شوخى هاى - بى مورد - از بى خردى است و كار انسان هاى نادان مى باشد.


7 قالَ عليه السلام : الدُّنْيا سُوقٌ رَبِحَ فيها قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ.(68)

ترجمه :
فرمود: دنيا همانند بازارى است كه عدّه اى در آن براى آخرت سود مى برند و عدّه اى ديگر ضرر و خسارت متحمّل مى شوند.


8 قالَ عليه السلام : النّاسُ فِى الدُّنْيا بِالاْ مْوالِ وَ فِى الاَّْخِرَةِ بِالاْ عْمالِ.(69)

ترجمه :
فرمود: مردم در دنيا به وسيله ثروت و تجمّلات شهرت مى يابند ولى در آخرت به وسيله اعمال محاسبه و پاداش داده خواهند شد.


9 قالَ عليه السلام : مُخالَطَةُ الاْ شْرارِ تَدُلُّ عَلى شِرارِ مَنْ يُخالِطُهُمْ.(70)

ترجمه :
فرمود: همنشين شدن و معاشرت با افراد شرور نشانه پستى و شرارت تو خواهد بود.


10 قالَ عليه السلام : أ هْلُ قُمْ وَ أ هْلُ آبَةِ مَغْفُورٌلَهُمْ ، لِزيارَتِهِمْ لِجَدّى عَلىّ ابْنِ مُوسَى الرِّضا عَلَيْهِ السَّلامُ بِطُوس ، اءلا وَ مَنْ زارَهُ فَأ صابَهُ فى طَريقِهِ قَطْرَةٌ مِنَ السَّماءِ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَى النّارِ.(71)

ترجمه :
فرمود: اءهالى قم و اءهالى آبه يكى از روستاهاى حوالى ساوه آمرزيده هستند به جهت آن كه جدّم امام رضا عليه السلام را در شهر طوس زيارت مى كنند.
و سپس حضرت افزود: هر كه جدّم امام رضا عليه السلام را زيارت كند و در مسير راه صدمه و سختى تحمّل كند خداوند آتش را بر بدن او حرام مى گرداند.


11 عَنْ يَعْقُوبِ بْنِ السِّكيتْ، قالَ: سَاءلْتُ أ بَاالْحَسَنِ الْهادى عليه السلام : ما بالُ الْقُرْآنِ لا يَزْدادُ عَلَى النَّشْرِ وَالدَّرْسِ إ لاّ غَضاضَة ؟
قالَ عليه السلام : إ نَّ اللّهَ تَعالى لَمْ يَجْعَلْهُ لِزَمانٍ دُونَ زَمانٍ، وَلالِناسٍ دُونَ ناسٍ، فَهُوَ فى كُلِّ زَمانٍ جَديدٌ وَ عِنْدَ كُلِّ قَوْمٍ غَضُّ إ لى يَوْمِ الْقِيامَةِ.(72)

ترجمه :
يكى از اصحاب حضرت به نام ابن سِكيّت گويد: از امام هادى عليه السلام سؤ ال كردم : چرا قرآن با مرور زمان و زياد خواندن و تكرار، كهنه و مندرس نمى شود؛ بلكه هميشه حالتى تازه و جديد در آن وجود دارد؟
مام عليه السلام فرمود: چون كه خداوند متعال قرآن را براى زمان خاصّى و يا طايفه اى مخصوص قرار نداده است ؛ بلكه براى تمام دوران ها و تمامى اقشار مردم فرستاده است ، به همين جهت هميشه حالت جديد و تازه اى دارد و براى جوامع بشرى تا روز قيامت قابل عمل و اجراء مى باشد.


12 قالَ عليه السلام :الْغَضَبُ عَلى مَنْ لا تَمْلِكُ عَجْزٌ، وَ عَلى مَنْ تَمْلِكُ لُؤْمٌ.(73)

ترجمه :
فرمود: غضب و تندى در مقابل آن كسى كه توان مقابله با او را ندارى ، علامت عجز و ناتوانى است ، ولى در مقابل كسى كه توان مقابله و رو در روئى او را دارى علامت پستى و رذالت است.


13 قالَ عليه السلام : يَاْتى عَلماءُ شيعَتِنا الْقَوّامُونَ بِضُعَفاءِ مُحِبّينا وَ اءهْلِ وِلايَتِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ، وَالاْ نْوارُ تَسْطَعُ مِنْ تيجانِهِمْ.(74)

ترجمه :
فرمود: علماء و دانشمندانى كه به فرياد دوستان و پيروان ما برسند و از آن ها رفع مشكل نمايند، روز قيامت در حالى محشور مى شوند كه تاج درخشانى بر سر دارند و نور از آن ها مى درخشد.


14 قالَ عليه السلام : لِبَعْضِ قَهارِمَتِهِ: اسْتَكْثِرُوا لَنا مِنَ الْباذِنْجانِ، فَإ نَّهُ حارُّ فى وَقْتِ الْحَرارَةِ، بارِدٌ فى وَقْتِ الْبُرُودَةِ، مُعْتَدِلٌ فِى الاْ وقاتِ كُلِّها، جَيِّدٌ عَلى كلِّ حالٍ.(75)

ترجمه :
به بعضى از غلامان خود فرمود: بيشتر براى ما بادمجان پخت نمائيد كه در فصل گرما، گرم و در فصل سرما، سرد است .
و در تمام دوران سال معتدل مى باشد و در هر حال مفيد است .


15 قالَ عليه السلام : التَّسْريحُ بِمِشْطِ الْعاجِ يُنْبُتُ الشَّعْرَ فِى الرَّأ سِ، وَ يَطْرُدُ الدُّودَ مِنَ الدِّماغِ، وَ يُطْفِى ءُ الْمِرارَ، وَ يَتَّقِى اللِّثةَ وَ الْعَمُورَ.(76)

ترجمه :
فرمود: شانه كردن موها به وسيله شانه عاج ، سبب روئيدن و افزايش مو مى باشد، همچنين سبب نابودى كرم هاى درون سر و مُخ خواهد شد و موجب سلامتى فكّ و لثه ها مى گردد.


16 قالَ عليه السلام : اُذكُرْ مَصْرَعَكَ بَيْنَ يَدَىْ اءهْلِكَ لا طَبيبٌ يَمْنَعُكَ، وَ لا حَبيبٌ يَنْفَعُكَ.(77)

ترجمه :
فرمود: بياد آور و فراموش نكن آن حالت و موقعى را كه در ميان جمع اعضاء خانواده و آشنايان قرار مى گيرى و لحظات آخر عمرت سپرى مى شود و هيچ پزشكى و دوستى و ثروتى نمى تواند تو را از آن حالت نجات دهد.


17 قالَ عليه السلام : إ نَّ الْحَرامَ لايَنْمى ، وَإ نْ نَمى لا يُبارَكُ فيهِ، وَما اءَنْفَقَهُ لَمْ يُؤْجَرْ عَلَيْهِ، وَ ما خَلَّفَهُ كانَ زادَهُ إ لَى النّارِ.(78)

ترجمه :
فرمود: همانا اموال حرام ، رشد و نموّ ندارد و اگر هم احياناً رشد كند و زياد شود بركتى نخواهد داشت و با خوشى مصرف نمى گردد.
و آنچه را از اموال حرام انفاق و كمك كرده باشد اءجر و پاداشى برايش نيست و هر مقدارى كه براى بعد از خود به هر عنوان باقى گذارد معاقب مى گردد.


18 قالَ عليه السلام : اَلْحِكْمَةُ لا تَنْجَعُ فِى الطِّباعِ الْفاسِدَةِ.(79)

ترجمه :
فرمود: حكمت اثرى در دل ها و قلب هاى فاسد نمى گذارد.


19 قالَ عليه السلام : مَنْ رَضِىَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السّاخِطُونَ عَلَيْهِ.(80)

ترجمه :
فرمود: هر كه از خود راضى باشد بدگويان او زياد خواهند شد.


20 قالَ عليه السلام : اَلْمُصيبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ وَ لِلْجازِعِ اِثْنَتان .(81)

ترجمه :
فرمود: مصيبتى كه بر كسى وارد شود و صبر و تحمّل نمايد، تنها يك ناراحتى است ؛ ولى چنانچه فرياد بزند و جزع كند دو ناراحتى خواهد داشت .


21 قالَ عليه السلام : اِنّ لِلّهِ بِقاعاً يُحِبُّ اءنْ يُدْعى فيها فَيَسْتَجيبُ لِمَنْ دَعاهُ، وَالْحيرُ مِنْها.(82)

ترجمه :
فرمود: براى خداوند بقعه ها و مكان هائى است كه دوست دارد در آن ها خدا خوانده شود تا آن كه دعاها را مستجاب گرداند كه يكى از بُقْعه ها حائر و حرم امام حسين عليه السلام خواهد بود.


22 قالَ عليه السلام : اِنّ اللّهَ هُوَ الْمُثيبُ وَالْمُعاقِبُ وَالْمُجازى بِالاَْعْمالِ عاجِلاً وَآجِلاً.(83)

ترجمه :
فرمود: همانا تنها كسى كه ثواب مى دهد و عِقاب مى كند و كارها را در همان لحظه يا در آينده پاداش مى دهد، خداوند خواهد بود.


23 قالَ عليه السلام : مَنْ هانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلا تَاءمَنْ شَرَّهُ.(84)

ترجمه :
فرمود: هركس به خويشتن إهانت كند و كنترل نفس نداشته باشد خود را از شرّ او در اءمان ندان .


24 قالَ عليه السلام : اَلتَّواضُعُ اءنْ تُعْطَيَ النّاسَ ما تُحِبُّ اءنْ تُعْطاهُ.(85)

ترجمه :
فرمود: تواضع و فروتنى چنان است كه با مردم چنان كنى كه دوست دارى با تو آن كنند.


25 قالَ عليه السلام : اِنّ الْجِسْمَ مُحْدَثٌ وَاللّهُ مُحْدِثُهُ وَ مُجَسِّمُهُ.(86)

ترجمه :
فرمود: همانا اجسام ، جديد و پديده هستند و خداوند متعال به وجود آورنده و تجسّم بخش آن ها است .


26 قالَ عليه السلام : لَمْ يَزَلِ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَيْئىٌ مَعَهُ، ثُمَّ خَلَقَ الاَْشْياءَ بَديعاً، وَاخْتارَ لِنَفْسِهِ اءحْسَنَ الاْ سْماء.(87)

ترجمه :
فرمود: خداوند از اءزَل ، تنها بود و چيزى با او نبود، تمام موجودات را با قدرت خود آفريده ، و بهترين نام ها را براى خود برگزيد.


27 قالَ عليه السلام : اِذا قامَ الْقائِمُ يَقْضى بَيْنَ النّاسِ بِعِلْمِهِ كَقَضاءِ داوُد عليه السلام وَ لا يَسْئَلُ الْبَيِّنَةَ.(88)

ترجمه :
فرمود: زمانى كه حضرت حجّت (عجّ) قيام نمايد در بين مردم به علم خويش قضاوت مى نمايد؛ همانند حضرت داود عليه السلام كه از دليل و شاهد سؤ ال نمى فرمايد.


28 قالَ عليه السلام : مَنْ اَطاعَ الْخالِقَ لَمْ يُبالِ بِسَخَطِ الْمَخْلُوقينَ وَ مَنْ اءسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ اءنْ يَحِلَّ بِهِ الْمَخْلُوقينَ.(89)

ترجمه :
فرمود: هركس مطيع و پيرو خدا باشد از قهر و كارشكنى ديگران باكى نخواهد داشت .


29 قالَ عليه السلام : اَلْعِلْمُ وِراثَةٌ كَريمَةٌ وَالاْ دَبُ حُلَلٌ حِسانٌ، وَالْفِكْرَةُ مِرْآتٌ صافَيةٌ.(90)

ترجمه :
فرمود: علم و دانش بهترين يادبود براى انتقال به ديگران است ، ادب زيباترين نيكى ها است و فكر و انديشه آئينه صاف و تزيين كننده اعمال و برنامه ها است .


30 قالَ عليه السلام : الْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ، داعٍ إ لىَ الْغَمْطِ وَ الْجَهْلِ.(91)

ترجمه :
فرمود: خودبينى و غرور، انسان را از تحصيل علوم باز مى دارد و به سمت حقارت و نادانى مى كشاند.


31 قالَ عليه السلام : لا تُخَيِّبْ راجيكَ فَيَمْقُتَكَ اللّهُ وَ يُعاديكَ.(92)

ترجمه :
فرمود: كسى كه به تو اميد بسته است نااميدش مگردان ، وگرنه مورد غضب خداوند قرار خواهى گرفت .


32 قالَ عليه السلام : مَا اسْتَراحَ ذُو الْحِرْصِ.(93)

ترجمه :
فرمود: شخص طمّاع و حريص نسبت به اموال و تجمّلات دنيا هيچگاه آسايش و استراحت نخواهد داشت .


33 قالَ عليه السلام : الْعِتابُ مِفْتاحُ التَّقالى ، وَالعِتابُ خَيْرٌ مِنَ الْحِقْدِ.(94)

ترجمه :
فرمود: (مواظب باش كه ) عتاب و پرخاش گرى ، مقدّمه و كليد غضب است ، ولى در هر حال پرخاش گرى نسبت به كينه و دشمنى درونى بهتر است (چون كينه ، ضررهاى خظرناك ترى را در بردارد).


34 قالَ عليه السلام : الْغِنى قِلَّةُ تَمَنّيكَ، وَالرّضا بِما يَكْفيكَ، وَ الْفَقْرُ شَرَهُ النّفْسِ وَ شِدَّةُ القُنُوطِ، وَالدِّقَّةُ إ تّباعُ الْيَسيرِ وَالنَّظَرُ فِى الْحَقيرِ.(95)


ترجمه :
متر آرزو و توقّع باشد و به آنچه موجود و حاضر است راضى و قانع گردى ، وليكن فقر و تهى دستى در آن موقعى است كه آرزوهاى نفسانى اهميّت داده شود، امّا دقّت و توجّه به مسائل ، اهميّت دادن به امكانات موجود و مصرف و استفاده صحيح از آن ها است ، اگر چه ناچيز و كم باشد.


35 قالَ عليه السلام : الاِْمامُ بَعْدى الْحَسَنِ، وَ بَعْدَهُ ابْنُهُ الْقائِمُ الَّذى يَمْلاَُ الاَْرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً.(96)

ترجمه :
فرمود: امام و خليفه بعد از من (فرزندم ) حسن ؛ و بعد از او فرزندش مهدى موعود عليهما السلام مى باشد كه زمين را پر از عدل و داد مى نمايد، همان طورى كه پر از ظلم و ستم گشته باشد.


36 قالَ عليه السلام : إ ذا كانَ زَمانُ الْعَدْلِ فيهِ أ غْلَبُ مِنَ الْجَوْرِ فَحَرامٌ أ نْ يُظُنَّ بِأ حَدٍ سُوءاً حَتّى يُعْلَمَ ذلِكَ مِنْهُ.(97)

ترجمه :
فرمود: در آن زمانى كه عدالت اجتماعى ، حاكم و غالب بر تباهى باشد، نبايد به شخصى بدگمان بود مگر آن كه يقين و معلوم باشد.


37 قالَ عليه السلام : إ نَّ لِشيعَتِنا بِوِلايَتِنا لَعِصْمَةٌ، لَوْ سَلَكُوا بِها فى لُجَّةِ الْبِحارِ الْغامِرَةِ.(98)

ترجمه :
فرمود: همانا ولايت ما اهل بيت براى شيعيان و دوستانمان پناهگاه اءمنى مى باشد كه چنانچه در همه امور به آن تمسّك جويند، بر تمام مشكلات (مادّى و معنوى ) فايق آيند.


38 قالَ عليه السلام : يا داوُدُ لَوْ قُلْتَ: إ نَّ تارِكَ التَّقيَّةَ كَتارِكِ الصَّلاةِ لَكُنتَ صادِقاً.(99)

ترجمه :
فرمود: به يكى از اصحابش - به نام داود صرّمى - فرمود: اگر قائل شوى كه ترك تقيّه همانند ترك نماز است ، صادق خواهى بود.


39 قالَ: سَاءلْتُهُ عَنِ الْحِلْمِ؟ فَقالَ عليه السلام : هُوَ اءنْ تَمْلِكَ نَفْسَكَ وَ تَكْظِمَ غَيْظَكَ، وَ لا يَكُونَ ذلَكَ إ لاّ مَعَ الْقُدْرَةِ.(100)

ترجمه :
يكى از اصحاب از آن حضرت پيرامون معناى حِلم و بردبارى سؤ ال نمود؟
حضرت در پاسخ فرمود: اين كه در هر حال مالك نَفْس خود باشى و خشم خود را فرو برى و آن را خاموش نمائى و اين تحمّل و بردبارى در حالى باشد كه توان مقابله با شخصى را داشته باشى .


40 قالَ عليه السلام : اِنّ اللّهَ جَعَلَ الدّنيا دارَ بَلْوى وَالاْ خِرَةَ دارَ عُقْبى ، وَ جَعَلَ بَلْوى الدّنيا لِثوابِ الاْ خِرَةِ سَبَباً وَ ثَوابَ الاْ خِرَةِ مِنْ بَلْوَى الدّنيا عِوَضاً.(101)

ترجمه :
فرمود: همانا خداوند، دنيا را جايگاه بلاها و امتحانات و مشكلات قرار داد؛ و آخرت را جايگاه نتيجه گيرى زحمات ، پس بلاها و زحمات و سختى هاى دنيا را وسيله رسيدن به مقامات آخرت قرار داد و اجر و پاداش زحمات دنيا را در آخرت عطا مى فرمايد.

 

منبع:باشگاه خبرنگاران

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1892
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
یک شنبه 14 ارديبهشت 1393

یکی از همین شبها که متوکل قصد جان مبارک حضرت را کرده بود، ایشان را به کاخ ظلمانی خویش فراخواند و در برابر آن شخصیت بی همتای تاریخ هستی ایستاد و خواست حضرتش برای آن ملعون شعری بخوانند. امام هادی(ع) اما ندای حقانیت اسلام و خاندان مطهرشان را به ابیاتی زیبا شرح دادند؛ ابیاتی با این مضمون؛
چه بسیار مردان پرقدرتی
که دراین جهان ازپی راحتی
به کوه وکمرقصرها ساختند
همه قصرها را بیاراستند
دراطراف هرقصرازبیم جان
گروهی مسلح نگهبانشان
که تا این همه قدرت وسازوبرگ
کند دور آن مردم از دست مرگ
ولی مرگ ناگه رسید و گرفت
گریبان آن نابکاران زشت
چوگیرد گریبان گردن کشان
به ذلت برون راند ازقصرشان
به همراه اعمال خود عاقبت
برفتند در منزل آخرت
شده جسم آن ناز پروردگان
هم آغوش خاک از نظرها نهان
چه شد چهره هایی که آراستید
سرو صورتی را که پیراستید
اجل چشم بی شرمتان را ببست
به رخسارتان خاک ذلت نشست
امام هادی(ع) شعر را می خواندند و متوکل بر خود می لرزید، آنقدر که صدای به هم خوردن دندانهایش به گوش همه می رسید. ناچار شد امام را به خانه برگرداند و این روزشمار آخرین روزهای حیات حضرت بود. همزمان با فرا رسیدن سالروز شهادت دهمین پیشوای برحق شیعه حضرت امام علی النقی(ع) فرازهای سیره پربرکت زندگی ایشان را در گفت و گو با حجت الاسلام علی ثمری، استاد حوزه و دانشگاه و کارشناس معارف اسلامی مورد بررسی و واکاوی قرار داده ایم که در ادامه می خوانید.

جناب ثمری! در بررسی اوضاع سیاسی اجتماعی حاکم بر عصر حیات امام هادی(ع) چه مواردی قابل طرح است؟
- امام هادی(ع) در دوران امامت خویش معاصر با چند تن از خلفای عباسی معاصر بودند. خلفایی چون معتصم، برادر مأمون، واثق، پسر معتصم، متوکل، برادر واثق، منتصر، پسر متوکل (6 ماه)، مستعین، پسر عموی منتصرو معتزّ، پسر دیگر متوکل. اوضاع سیاسی اجتماعی این خلفای عباسی سرشار از اختناق، تبعید و تعقیب علویان و فشارهای سلطه جویانه بر پیکره امامت شیعه بود.
امام هادی(ع) در چنین شرایطی برای حفظ کانون تشیع و انسجام امت اسلامی مجاهدت های بسیاری از خود مبذول داشتند.

دهمین پیشوای شیعه در مواجهه با ستیزه جویی و افکارانحرافی عباسیان از چه راهبردی بهره بردند؟
- همانطور که می دانید دراین دوران، پدیده های بسیاری به چشم می خورد که پیش از آن در دوره زمامداری عباسیان دیده نشده بود و مدیریت ضعیف خلفای این دوره سبب شده بود برخی از استانداران که از نژادهای غیر عرب بودند، به گونه مستقل حکم برانند. 
این تفاوت در دوران معتصم با نفوذ ترکانی از ترکستان در دستگاه حاکمیت بیشتر شد. امام هادی(ع) در چنین شرایطی به سامرا تبعید شدند، اما تبعید ایشان در یک دژ بسته نظامی راه حضرت را بر هدایت امت نبست و امام هادی(ع) که نبرد مسلحانه و نظامی را مناسب آن اوضاع نمی دانستند، با به ‌کارگیری برنامه های ارشادی، فرهنگی و تربیتی، مبارزه غیرمستقیمی را با حاکمیت آغاز کردند و بدون اینکه هیچ حساسیتی از سوی عمال حکومتی متوجه آن حضرت باشد، به فعالیتهای روشنگرانه خویش ادامه دادند.پیشوای دهم به دلیل حصرها و نظارت شدید دشمن در امور سیاسی مداخله نمی کردند و مبارزه خود را با توسعه برنامه های فرهنگی و تبلیغ عقاید شیعی ضربات سنگینی را به دشمن وارد کردند. آن حضرت پیروان خود را برای کار در دستگاه حکومت تشویق می کردند تا بدین وسیله چهره واقعی عباسیان را بر همگان آشکار کنند.

اشاره کردید به فرقه های انحرافی عصر امامت امام هادی(ع)، مهمترین نحله های منحرف به چه مواردی اختصاص داشت؟
- دوران امامت امام علی النقی(ع) به دلیل گسترش فرهنگی در گرایش ‏های اعتقادی و بحث‏های علمی که از برخورد میان مکتب‏های کلامی و تحولات فرهنگی مختلف ناشی شده بود، از ویژگی خاصی برخوردار است. مباحثی چون جبر و تفویض، ممکن یا ناممکن بودن رؤیت خداوند، تجسیم و مباحثی از این قبیل، افکار عمومی جامعه را دستخوش تاخت و تازهای فکری کرده بود وسرچشمه این تحولات فکری، در رویکرد دولت عباسی به مسائل علمی و فرهنگی و نیز هجوم فلسفه و کلام دیگر ملل به سوی جامعه مسلمانان خلاصه می‏شود. 
ترجمه آثار منحط غربی از سوی بنی عباس نقش موثری در توسعه عقاید انحرافی ایفا می کرد. گذشته از این مطالب، پیدایش این همه آرا و نظرات گوناگون، سبب آشفتگی در اوضاع فرهنگی و اجتماعی شد که حاصل این آشفتگی، در پیدایش گروه‏ های گوناگونی چون: غلات، واقفیه، صوفیه، مجسّمه و... نمود یافت. حاکمیت نیز از این آشفتگی فرهنگی، برای دستیابی به اهداف خود بهره می‏جست. عباسیان می‏خواستند از این جریان‏ها به عنوان حربه‏ای برای تضعیف مبانی فکری و اعتقادی مسلمانان بهره برداری کنند.

امام هادی(ع) در برنامه های فرهنگی خود از چه راهبردهایی بهره بردند؟
- همانطور که بر همگان روشن است، خط امامت الهی است و امام هادی(ع) با تیز بینی در شناخت خط توطئه و استحاله فرهنگی، نقشه‏های دین ستیزانه آنان را آشکار می کردند. امام پیش از همه به مبارزه فرهنگی با گروه‏ های منحرف عقیدتی پرداختند. در این گروه ها افرادی تندرو، افراطی و بی‏منطق بودند که درباره امامت، مبالغه بیش از اندازه نموده و امام را تا سر حد الوهیت و پرستش بالا می‏بردند و با بهره‏گیری از عقاید انحرافی خویش، بسیاری از واجبات الهی را حرام و بسیاری از گناهان کبیره را بر خود حلال شمرده بودند وحتی گاهی خود را از سوی امام، که خدا قلمداد شده بود، پیامبر معرفی کرده و بسیاری از موجبات بدنامی شیعه را در عصر گسترش فرهنگ‏ ها فراهم می ‏آوردند. در چنین شرایطی امام با موضعی صریح و جدی، از آنان برائت و دوری جستند.

دهمین پیشوای شیعه بخشی از عمر پربرکت خویش را در حصر خلفای عباسی در سامرا گذراندند، برای تداوم مبارزات فرهنگی چه راهبرد دیگری ارائه کردند تا ارتباط امامت با امت اسلامی از بین نرود؟
- به نکته خوبی اشاره داشتید؛ چرا که حصر و نظارت شدید بر امام هادی(ع) همواره از سوی عباسیان دنبال می شد تا آنجا که ایشان را به سامرا تبعید کردند تا حلقه محاصره تنگ تر شود. با این حال امام هادی(ع) با تشکیل شبکه وکالت که از دوران سایر معصومین پیش از ایشان شکل گرفته بود، ارتباط خود را با امت اسلامی تداوم بخشیدند.هرچند تشکیلات سازمان وکلا در دوره‌های گذشته نیز وجود داشت، اما عصر امام دهم به عنوان یک نهاد رسمی و سازمان‌یافته به اوج و بالندگی بسیاری دست یافت.
این تشکیلات به رهبری امام هادی(ع) و تلاش وکلا، مهمترین نیازهای فکری، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مسلمانان را کفایت می‌کرد. آن حضرت وکلای خویش را در سراسر سرزمین‌های اسلامی تعیین کردند تا به صورت روزآمد و سریع به مسایل شیعیان رسیدگی شود.

یکی از یادگارهای ارزشمند و الهی امام هادی(ع) زیارت جامعه کبیره است، آن حضرت از چه جهت این زیارت را برای ما به یادگار گذاشتند؟
- همانطور که می دانید مضمون زیارت جامعه کبیره سرشار از عالی ترین مسایل در باب شناخت ائمه هدی(ع) است. چنانکه علامه مجلسی(ره) زیارت جامعه کبیره را از نظر سند و روایت جزو صحیح‌ترین و قوی‌ترین زیارات ائمه(ع) برشمرده که در حرم هر یک از ائمه معصومین(ع) آن زیارت را می‌خوانیم. و این تنها یادگار حضرت نیست بلکه زیارت غدیریه، دعای کوتاه در کنار قبر مبارک آن حضرت، نماز بالای سر در حرم حضرت رضا (ع) و تعقیبات نماز... نیز از ایشان به یادگار مانده است و به یقین می توان گفت که این زیارت نیز راهبرد دیگری از سوی حضرت بوده تا مسیر سترگ امامت پویا و مستحکم باقی بماند.

 

منبع:قدس

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1223
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 14 ارديبهشت 1393

در دستورات بهداشتی امام رضا (ع) آمادگی برای تناول غذا خود مرحله ای است که آثار و فواید متعددی را برای فرد به همراه دارد. از این رو در توصیه های بهداشتی آن حضرت شستن دستها پیش از غذا و بعد از غذا ، گفتن بسم الله در آغاز غذا، با دست راست غذا خوردن، با آرامش غذا خوردن، گفتن الحمد لله پس از غذا و خلال کردن ، احترام به نان و سفره از جمله اموری است که باید به آنها توجه نمود .
اولین توصیه امام رضا (ع) در این باره رعایت پاکیزگی و شست و شوی دست ها است. درباره این موضوع نقل شده است که امام رضا (ع) قبل از خوردن غذا، دست های خود را می شست، اما پس از شستن، دستش را با حوله خشک نمی کرد. آن حضرت بعد از صرف غذا، دست ها را می شست و با حوله خشک می کرد
همچنین وضو گرفتن و ذکر نام خدا – بسم الله الرحمن الرحیم – و شکر نعمت های الهی را به جا آوردن پیش از غذا توصیه شده است. امام رضا (ع) فرمود: قبل از غذا وضو بگیرید (ظاهر و باطن خود را شست و شو دهید) تا برکت نعمت بر شما باقی بماند.

با آرامش غذا بخورید
توصیه دیگر امام رضا (ع) شروع غذا با چیزهای سبک ، رعایت اعتدال و آرامش در زمان خوردن است. آن حضرت می فرماید: غذای خود را با سبک ترین غذایی که بدنت را به اندازه عادتت و بر حسب اقامتگاه و فعالیت ها و زمانه ات تغذیه می کند، آغاز کن.(1)
امام رضا (ع) همچنین می فرماید: هر کس غذای افزون از اندازه بخورد، این غذا او را سودی نمی رساند، و هر کس به اندازه بردارد، این غذا او را تغذیه می کند و سود می رساند .آب نیز چنین است. روش پسندیده برای تو آن است که از هر یک از انواع غذا در فصل ویژه آن بهره بگیری. در حالی که هنوز مقداری میل داری از غذا دست بکش ،چرا که این کار، به خواست خداوند برای بدن سلامت آورتر، برای عقل ذکاوت بخش تر و برای خود انسان مایه سبکی افزون تر است.(2)
توصیه دیگر امام رضا (ع) با آرامش و آهستگی غذا خوردن است. اهمیت این موضوع به حدی است که طبق فرمایش امام رضا (ع) مدت زمانی که سر سفره غذا می‌مانید جزو عمر محسوب نمی‌شود.

نمک و سبزی در سفره
در حدیثی آمده است که سفره‌هایتان را با سبزی‌ها سرسبز کنید، چرا که خوردن سبزی همراه با گفتن بسم الله، شیطان را دور می‌کند. امام رضا (ع) فرمود: من از سفره ای که در آن سبزی نباشد غذا نمی خورم.
احمد ابی هارون می گویدبه حضور علی بن موسی الرضا(علیه السلام)شرف یاب شدم. حضرت دستورغذا دادسفره گستردند و غذا آوردند ولی در سفره سبزی تازه نبود. حضرت غذا نخورد. به خادم خود فرمود: مگر نمی دانی، من از سفره ای که در آن سبزی نباشد غذا نمی خورم، برو سبزی بیاور. خادم رفت و سبزی آورد. حضرت غذا میل فرمود و من نیز غذا خوردم.(3)
یکی دیگر از ملزمات سفره از نگاه امام رضا (ع) وجود نمک بر سر سفره است. محمّد بن على همدانىنقل می کند: إنَّ رَجُلاً کانَ عِندَ الرِّضا علیه‏السلام بِخُراسانَ ، فَقُدِّمَت إلَیهِ مائِدَةٌ عَلَیها خَلٌّ ومِلحٌ ، فَافتَتَحَ علیه‏السلام بِالخَلِّ فَقالَ الرَّجُلُ : جُعِلتُ فِداکَ ! أمَرتَنا أن نَفتَتِحَ بِالمِلحِ؟ ؛ فَقالَ : هذا مِثلُ هذا - یَعنِیالخَلَّ - وإنَّ الخَلَّ یَشُدُّ الذِّهنَ ، ویَزیدُ فِی العَقلِ ؛ مردى در خراسان، نزد امام رضا علیه السلام بود. در این هنگام ، نزد ایشان سفره‏اى گستردند که در آن، سرکه و نمک بود. امام علیه السلام با سرکه آغاز کرد. آن مرد گفت: فدایت شوم! به ما فرموده‏اى که با نمک، آغاز کنیم. فرمود: «این ، همانند آن (یعنى نمک) است. سرکه، ذهن را استحکام مى‏بخشد و عقل را افزون مى‏کند(4).

نان برکت سفره
امام رضا (ع ) توصیه هایی درباره نحوه مصرف نان دارند. آن حضرت می فرماید: لقمه های نان را کوچک کنید که با هر لقمه ای برکتی است و نان را با دست پاره کنید نه با کارد و نیز فرمودند : هر که در خانه طعامی بخورد و از آن طعام جیزی بیفتد ، آن را بردارد و بخورد والا اگر در صحرا باشد برای پرندگان و حیوانات بگذارد . 
همچنین سفارشات اسلام درمورد تغذیه سالم و ورزش و نیز ارتباط دائم با خداوند ،‌ همگی در راستای بهره مندی از سلامتی جسمی و روحی است . نان ، غذای اصلی بیشتر مردم دنیاست . مسلمانان ، نان را برکت سفره می دانند و حرمت خاصی برای آن قائلند. فضل بن یونس می گوید: ابو الحسن(عنزد من صبحانه خورد. در این هنگام کاسه ای آوردند که زیر آن نان بود، فرمود: «اَکْرِمُوا الْخُبْزَ اَنْ یَکُونَ تَحْتَها وَقالَ لِی مُرِ الْغُلامَ اَنْ یُخْرِجَ الرَّغِیفَ مِنْ تَحْتِ الْقَصْعَةِ؛ نان را گرامی تر از آن دارید که زیر کاسه باشد و به من فرمود: به غلام بگو تکه نان را از زیر کاسه در آورد.»(5)

چند توصیه معنوی
یکی از توصیه های امام رضا(ع) شرکت دادن بقیه در سفره غذا است. آن حضرت در باره ویژگی افراد بخشنده فرمود: سخی و صاحب همت از طعام مردم می خورد تا مردم از طعام او بخورند و بخیل غذای مردم را نمی خورد تا از طعام او نخورند
معمر بن خلاد نقل می کند: کان اذا اکل اتی بصحفه فتوضع بقرب مائدته فیعمد الی اطیب الطعام مما یوتی به، فیاخذ من کل شیی شیئاً فیضع فی تلک الصحفه ثم یامر بها للمساکین؛ معمر بن خلاد می گوید: هنگامی که امام رضا (علیه السلام) غذا می خورد سینی می آوردند و نزدیک سفره می گذاشتند. ایشان به بهترین غذایی که برایش می آوردند می نگریست و از هر غذا مقداری را بر می داشت و در آن سینی می نهاد. سپس دستور می داد آن سینی غذا را برای بینوایان ببرند.(6)
یاسر، خادم امام (علیه السلام) هم نقل می کند: روزی که امام رضا (علیه السلام) مسموم شده بود، پس از این که نماز ظهر را گذارد، به من گفت: ای یاسر، مردم (اهل خانه و کارکنان و خدمتگزاران) چیزی خورده اند؟ گفتم: آقای من! چه کسی می تواند غذا بخورد در حالی که شما در چنین حالی هستید؟ در این هنگام امام راست نشست، سپس فرمود: سفره را بیاورید. سپس همگان را بر سر سفره خواند و کسی را فرو گذار نکرد و یکایک را مورد محبت و مهر خویش قرار داد. هنگامی که همه غذا خوردند، امام بیهوش افتاد.(7)


پی نوشت ها:
1. طب الرضا ،ص 15
2. طب الرضا ،ص 14
3. مکارم الأخلاق،ص90
4. الکافی ، ج 6 ، ص329 ، حدیث 4 
5. وسائل الشیعه، ج 24، ص 390
6. اصول کافی ج4 ص52 ؛ مسند الامام الرضا (علیه السلام) ج1 ص 39
7. عیون اخبارالرضا علیه السلام؛ ج2، ص241

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1414
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 14 ارديبهشت 1393
 حجت‌الاسلام والمسلمین احمد غلامعلی، با بیان این‌که «کسب روزی حلال در اسلام از مهم‌ترین دستورات دین است» اظهار کرد: روزی حلال آن چیزی است که انسان مطابق با قرارداد به دست می‌آورد مثلا اگر قرارداد بسته‌ایم که در یک اداره‌ای هشت ساعت کار کنیم حتی اگر دو دقیقه از آن کمتر کار کنیم مال خود را حرام کرده‌ایم.

وی افزود: در عرصه کسب و کار هم همین‌گونه است. انسان‌ها باید در قبال آن قراردادی که تنظیم می‌کنند تعهد داشته باشند. اگر امضا کرده‌ایم که در قبال این مقدار پول، باید کیفیتی برتر ارائه دهیم باید همان‌گونه باشد. اگر ذره‌ای از کیفیت را پایین بیاوریم مال خود را حرام کرده‌ایم پس پول حلال آن پولی است که دقیقا مطابق توافق کارفرما و کارگر، خریدار و فروشنده، رئیس اداره و کارمند آن باشد.

این فعال حوزه نهج‌البلاغه تصریح کرد: اسلام برای طلب روزی حلال بسیار سخت می‌گیرد و به قدری به آن اهمیت می‌دهد که بر اساس احادیث کسب روزی حلال به جهاد تشبیه شده است.

وی ادامه داد: بر اساس روایات عبادت 70 جزء دارد و برترین جزء آن کسب روی حلال است و یا در حدیث دیگری آمده اگر عبادت را به 10 جزء تقسیم کنیم 9 جزء آن کسب روزی حلال است پس روزی حلال در اسلام ارزش زیادی دارد.

غلامعلی گفت: روزی حرام در نسل انسان آشکار می‌شود. بدانیم اگر روزی حرام بر سر سفره خود ببریم دیگر فرزند صالحی از ما باقی نمی‌ماند.

این فعال حوزه نهج‌البلاغه افزود: مردم جامعه ما در روز عاشورا و ایام عزاداری گریه و مراسم برپا می‌کنند در حالیکه آنها اگر کمی دقت کنند می‌بینند چه کسانی در مقابل امام حسین (ع) ایستادند. آنهایی بودند که شکم‌های خود را از حرام پر کردند پس حرام‌خوری شمر، خولی و یزید به بار می‌آورد. حرام‌خوری تکفیری را از نسل انسان باقی می‌گذارد.

وی در ادامه گفت: انسان دائما باید با خودش تکرار کند و از خداوند روزی حلال طلب کند. پیامبر (ص) می‌فرمود جبرئیل هر بار که پیش من می‌آمد مرا به دو چیز فرمان می‌داد که اولین فرمان او این بود که می‌گفت ای پیامبر همواره بگو « خدایا به من روزی پاکیزه اعطا کن و مرا در کار شایسته قرار ده». وقتی جبرئیل این همه بر پیامبر تاکید می‌کرد که برای روزی حلال دعا کن برای ما که انسان‌های جزء هستیم باید این تکرار ثانیه‌ای باشد.

غلامعلی افزود: انسان باید بداند که روزی حلال پاداش دارد و طبق احادیث و روایات اسلامی، کسی که روزی حلال کسب می‌کند مانند مجاهد فی‌سبیل‌الله است و هر قدمی که برای کسب روزی حلال برمی‌داریم همانند این است که در راه خدا گام برداشته‌ایم.

این فعال حوزه نهج‌البلاغه گفت: انسان در زندگی‌اش حتی اگر ثروتمند است ریخت و پاش نابجا نکند، نه زندگی‌اش آنقدر فقیرانه باشد که در معاشش هم بماند و نه آنقدر تفاخورانه باشد که آن چیزی که به دست می‌آورد را از دست بدهد.

این استاد حوزه افزود: یکی دیگر از راه‌هایی که می‌توانیم برای کسب روزی حلال به آن دقت کنیم این است که انسان ارزش خودش را بشناسد و هیچگاه خودش را به کم نفروشد.

غلامعلی در پایان گفت: مولوی در اشعارش می‌گوید «علم و حکمت زاید از لقمه حلال/عشق و رقت زاید از لقمه حلال» یعنی اگر ما علم، حکمت، عشق و تمام چیزهای خوب را می‌خواهیم باید ابتدا لقمه خود را حلال کنیم. اگر انسان عشق به اهل بیت(ع) داشته باشد هرگز وارد لقمه حرام نمی‌شود. مرد خدا کسی است که همیشه حلال می‌خورد.

 

منبع:ایسنا

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1207
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 11 ارديبهشت 1393

همه شبها و روزهای ماه رجب پرخیر و برکت هستند اما زمانهایی هستند که ارزش معنوی بیشتری داشته، بهتر می توان از آنها بهره مند شد که اولین شب جمعه رجب المرجب اینگونه است که "لیلة الرغائب(شب آرزوها)" نامیده می شود و برای آن نماز مخصوصی وارد شده است .

 

یکی از نورانی‌ترین ماههای خداوند رجب است که پیامبر اكرم(ص) درباره آن فرمود: ماه رجب، ماه استغفار امت من است. پس در این ماه بسیار طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده و مهربان است. و در این میان اولین پنجشنبه این ماه، لیلةالرغائب، از جایگاه و ارزشی ویژه برخوردار است، به گونه ای پیامبر اسلام(ص) در این باره می‌فرمایند: از اولین شب جمعه ماه رجب غافل نشوید فرشتگان آنرا لیله الرغائب می‌نامند. چرا كه وقتی یك سوم از شب گذشت هیچ فرشته‌ای نیست مگر اینكه در كنار كعبه شریف آید آنگاه خداوند نظر مرحمت به آنان كند و فرماید: فرشتگانم هر چه خواهید از من بخواهید فرشتگان گویند: بارالها حاجت و خواسته ما آن است كه روزه داران ماه رجب را بیامرزی خداوند خداوند متعال فرماید: آمرزیدم.

از پیامبر خدا(ص) نقل است که رجب ماه بزرگ خدا است و ماهی در حرمت و فضیلت به آن نمی‏ رسد و جنگیدن با کافران در این ماه حرام است، رجب ماه خدا است و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است کسی که یک روز از ماه رجب را روزه دارد موجب خشنودی خدای بزرگ می‌شود، غضب الهی از او دور و دری از درهای جهنم بر روی او بسته می شود.

در کتاب مفاتیح الجنان تالیف شیخ عباس قمی (ره) از برای اولین پنجشنبه ماه رجب و شب جمعه آن اعمال ویژه ای ذکر شده است؛ وکيفيت آن چنان است که روز پنجشنبه اوّل آن ماه را روزه مي داري چون شب جمعه داخل شود مابين نماز مغرب و عشاء 12 رکعت نماز مي‌گذاري هر دو رکعت به يک سلام و در هر رکعت از آن يک مرتبه حمد و سه مرتبه اِنّا اَنْزَلْناهُ و 12 مرتبه قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ مي‌خواني و چون فارغ شدي از نماز 70 مرتبه مي‌گوئي «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ الاُْمِّيِّ وَعَلي آلِهِ» پس به سجده مي روي و 70 مرتبه مي‌گوئي: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ» پس سر ازسجده برمي‌داري و 70 مرتبه مي‌گوئي«رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ اِنَّکَ اَنْتَ الْعَلِيُّ الاَعْظَمُ» پس باز به سجده مي‌روي و 70 مرتبه مي‌گوئي: «سُبُّوحٌ قُدّوُسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ» پس حاجت خود را مي‌طلبي که ان شاءالله برآورده خواهد شد.

رسول خدا (ص) در مورد ثواب این نماز فرمودند: قسم به کسى که جانم در دست اوست، هیچ بنده یا کنیزى – از بندگان و کنیزان خدا – این نماز را بجا نمى ‏آورد، مگر اینکه خداوند گناهان او را مى‏ بخشد گرچه گناهان او مثل کف دریا و به عدد شن و به وزن کوهها و به عدد برگهاى درختان باشد و روز قیامت هفتصد نفر از خویشان خود را که همگى سزاوار آتش باشند شفاعت مى‏ کند. 

و در شب اول قبر خداوند ثواب آن را به بهترین صورت، با روى گشاده و خندان و زبان فصیح براى او مى‏ فرستد که مى ‏گوید: اى محبوب من مژده بده، از هر سختى نجات پیدا کردى. مى‏ پرسد: تو کیستى؟ رویى بهتر از روى تو ندیده و بویى به خوشبویى تو مشامم نرسیده. جواب مى ‏دهد: اى محبوب من، من ثواب آن نمازى هستم که در فلان شب، فلان منطقه، فلان ماه و فلان سال بجا آوردى، امشب آمده ‏ام تا حقت را ادا کرده، مونس تنهایى تو بوده و وحشتت را از بین ببرم، و زمانى که در شیپور دمیده شود، در عرصه قیامت بر سرت سایه افکنم. و تو هرگز هیچ خیرى را از جانب مولایت از دست نخواهى داد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: رایه الهدی , رایة الهدی , رایه , الهدی , رایة , الهدی , rayatelhoda , رایة الهدی , اعمال لیلة الرغائب رایة الهدی دات آی آر ,
:: بازدید از این مطلب : 2369
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه