میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 597
:: باردید دیروز : 1702
:: بازدید هفته : 597
:: بازدید ماه : 47512
:: بازدید سال : 47512
:: بازدید کلی : 912946
نویسنده : گمنام
دو شنبه 23 تير 1393

رهبر معظم انقلاب فرمودند: مرحوم آقا شیخ محمد بهاری(ره) شخصیت خیلی برجسته ای است. ایشان هم فقیه بزرگی هستند و هم عارفند. ایشان منشأ برکات زیادی بوده است. تذکرة المتقین کتاب خوبی بود. اگر عرفان های صحیح و ناب همچون عرفان شیخ بهاری به خوبی تبیین و معرفی شود، دیگر جوانان دنبال عرفان های دروغین نخواهند بود.

به گزارش رسا، کتاب «میل معشوقان» به قلم حجت الاسلام سید علی اکبر صداقت از سوی انتشارات ایده برتر تهران و بکاء قم درباره ناگفته هایی از احوالات و شرح شیدایی و شیوه سلوک آیت الله شیخ محمد بهاری منتشر شد.
 
از بخش های مهم این کتاب می توان به زندگی نامه، خاطراتی از این عارف، دیدگاه علمای بزرگ درباره این شخصیت، شاگردان بهاری، ادعیه و اوراد بهاری، نمونه ای از احادیث مورد نظر بهاری، متن نامه(طالب قرب الهی) اشاره کرد.
 
در بخشی از این کتاب آمده: حضرت آیت الله حاج شیخ محمد بهاری پس از کسب علم و فیض و معرفت و ادب از محضر علامه ذوفنون، حضرت ملاحسینقلی همدانی از قریب سیصد شاگرد استاد، گوی سبقت ربود و معروف به حکیم اصحاب شد. او در بی تکلفی در دنیا و بی نامی در بین خلق، زیست و با رضایت، ندای «ارجعی الی ربک» سر داد و مزار شریفش زیارتگه عشاق شد.
 
در وصف این شخصیت برجسته و عارف سالک و حکیم اصحاب بسیاری از قدما و فضلا و عرفا سخن ها گفتند، اما کمتر کسی او را شناخت و حقش ادا کرد و به خدمتش ارادت ورزید و از این گوهر یک دانه بهره جست.
 
عارف بالله شیخ محمد بهاری فرزند حاج میرزا محمد که مردی وارسته بود در سال 1265 هجری قمری در شهر بهار چشم به جهان گشود و تاریخ وفات شان را نهم رمضان سال 1325 نوشته اند، پیکر این عالم ربانی در شهر بهار استان همدان آرام گرفته است.
 
ارتباط آیات ملکی تبریزی و بهاری
 
از شاگردان برجسته آخوند ملاحسینقلی، مرحوم بهار و ملکی تبریزی بودند و از نظر روابط انس و همنشینی به هم نزدیک بودند. مرحوم بهاری در سفری که به تبریز داشت مدتی نزد ملکی تبریزی بوده که این مطلب دلالت می کند به این که ارتباط آن ها با یکدیگر صمیمی بوده است.
 
بهاری از دیدگاه بزرگان/ بعد از قبر سلمان فارسی قبری را به نورانیت قبر شیخ محمد بهاری ندیدم
 
رهبر معظم انقلاب درباره این عارف گرانقدر فرمودند «مرحوم آقا شیخ محمد بهاری(ره) شخصیت خیلی برجسته ای است. ایشان هم فقیه بزرگی هستند و هم عارفند. ایشان منشأ برکات زیادی بوده است. تذکرة المتقین کتاب خوبی بود. اگر عرفان های صحیح و ناب همچون عرفان شیخ بهاری به خوبی تبیین و معرفی شود، دیگر جوانان دنبال عرفان های دروغین نخواهند بود.»
 
 استاد ملاحسینقلی همدانی: شیخ محمد بهاری حکیم اصحاب من است.
 
مرحوم آیة الله شیخ جواد انصاری همیشه برای زیارت قبر مرحوم بهاری راه 19 کیلومتری را پیاده طی می کرد و می فرمود «بعد از قبر سلمان فارسی قبری را به نورانیت قبر شیخ محمد بهاری ندیدم»
 
 مرحوم شیخ آقابزرگ تهرانی در کتابش می نویسد: شیخ محمد بهاری بزرگوارتر و بزرگ ترین شاگرد آخوند ملا حسینقلی همدانی بود. تلمیذ اجل و وصی آخوند ملا حسینقلی همدانی، عالم سالک، شیخ محمد بهاری همدانی نجفی، متوفی 9 رمضان 1325 در بهار بود.
 
عالم ربانی شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی فرمود: این حقیر فقیر کثیر التقصیر به مرحوم آقا شیخ محمد بهاری مودت و ارادتی خاص داشتم. چنان که چند روز در نجف اشرف در خدمت شان بودم و ایشان نسبت به حقیر مرحمت و لطف ویژه ای عنایت فرمودند. پس از چند روز که حقیر عازم اصفهان شدم، تعلیقه ای به حقیر مرقوم فرمودند که در آن نوشته بود «اگر تو را وصیت کنم، زیره به کرمان بردن است و اگر وصیت از تو بخواهم فالوده پیش هالو نهادن است»؛ پس از اندکی فوت نمودند.
 
 شاگردان شیخ بهاری
 
از شاگردان آیت الله بهاری، شیخ اسماعیل تائب، سید جمال الدین گلپایگانی، شیخ لطیف بهاری، شیخ مرتضی آشتیانی، شیخ علی گنبدی و میرزا مهدی اصفهانی را می توان نام برد.
 
گفتنی است، کتاب «میل معشوقان» در احوال آیت الله بهاری با شمارگان 2000 نسخه و از دو انتشارت «ایده برتر» تهران و «بکاء» قم در 87 صفحه با قیمت2500 تومان منتشر شده است./
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1705
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 23 تير 1393

فارس- در شب ولادت امام حسن مجتبی(ع)، جمعی از اهالی فرهنگ، اساتید شعر و ادب فارسی، شاعران جوان و پیشکسوت کشور، و تعدادی از شاعران پارسی‌گو از کشورهای تاجیکستان، هندوستان، افغانستان و پاکستان با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.

این پا و آن پا می‌کردم، تا کارت‌های دیدار را نگرفته بودم نگرانی‌ام ادامه داشت که نکند از این قافله شاعران جا بمانم، شده بود سال‌هایی که به قول برخی دوستان دقیقه 90 ناممان حذف شده بود و این دیدار را از دست داده بودیم، اما کارت ویژه مهمان را که دریافت کردیم آرام آرام دلگرم شدیم که مهمان حضرت یار خواهیم شد.

ساعت حدود 18 بود، اما شاعران جوان به جهت ذوق زودتر آمده بودند و با شاعرانی چون سعید بیابانکی و علی داوودی خوش و بشی داشته و در گوشه و کنار صحبت می‌کردند؛ کاملا مشخص بود که همه به نوعی مشعوفند.

شاعران میانسال و یا سالخورده کم کم می‌آمدند، حسین اسرافیلی، عباس براتی‌پور، علی موسوی گرمارودی هم ملحق شدند و ساعت حرکت 18:30 اعلام شد، ولی به واقع زمان که به واسطه ساعت در دستمان بود نمی‌گذشت، حتی گذشت زمان را ثانیه به ثانیه می‌شمردیم اما بازهم همان بود که بود...

برای اولین بار تدارکی دیده شده بود تا خبرنگارانی حضور داشته باشند چرا که این دیدارها اغلب شیرینی و حلاوت توصیف ناپذیری دارد و هر خبرنگاری دوست دارد باشد و بداند که چه می‌گذرد و اینبار نصیب ما هم شد...

تا به ساعت مقرر نزدیک شویم شاعران که اجازه شعرخوانی یافته بودند شعرهای ‌خود را زمزمه می‌کردند، حتی شاعران جوانی به واسطه دوستی با برخی شاعران برجسته در تلاش برای رایزنی جهت شعرخوانی بودند که کم و بیش امید داده می‌شد که در صورت وجود زمان مهلت به شما هم می‌رسد.

ما که شوق دیدار داشتیم کم کم با شاعرانی هم صحبت شدیم، برخی‌ها سال اولی بودند و برخی حتی پنجمین سال حضور را تجربه می‌کردند، شاعران تنها ایرانی نبودند و از روسیه و تاجیکستان و هند هم مدعوینی آمده بودند، آنها هم از شوق شاعران ایرانی متعجب بودند، هم کلام که شدم فهمیدم آنها رهبر انقلاب را می‌شناسند، «خانم آنابرزینا» که در حیاط حوزه هنری ایستاده بود می‌گفت: اولین بار است با آیت‌الله خامنه‌ای دیدار می‌کنم، تنها می‌توانم بگویم هیجان زده‌ام اما ایشان را می‌شناسم.

این شاعر روس که در دانشگاه هم روابط بین‌الملل تدریس‌ می‌کند در ادامه می‌گفت: می‌دانم رهبر ایران هنر دوست و مهربان است و شعر را می‌شناسد، زمینه‌های مختلف هنر را دوست دارد و...

متعجب شده بودم از این اطلاعات یک بانوی روس، به خوبی از رهبر انقلاب اطلاعات داشت و همواره در تلاش بود آن هیجان خود را به زبان آورد، گرچه شور شاعران جوان کم از او نداشت که هیچ مضاعف هم بود.

محمد افسر رهبین رایزن فرهنگی افغانستان هم در کنجی ایستاده و نظاره‌گر ساعت برای حرکت بود، او نیز در گفت‌وگویی گفت که خوشحال است برای نخستین بار به این دیدار دعوت شده است و می‌تواند رهبری را از نزدیک ملاقات کند، هرچند از برنامه شعرخوانی شاعران افغان اطلاعی نداشت.

کم کم به ساعت 18:15 رسیدیم و تنها زمانی کمی مانده بود حرکت آغاز شود، پیرمردی با کلاه نمدی روی صندلی طبقه سوم حوزه هنری نشسته است، آثار گذشت زمان در مو و چهره‌اش عیان بود، نامش محمد تقی علایی است، می‌گوید ساکن پیشواست، اولین سال است می‌آید اما 4 کتاب شعر چاپ شده دارد، به این نیت آمده بود که دو کتاب به نام‌های «دیوان علایی» و « حماسه عشق» را تقدیم رهبر معظم انقلاب اسلامی کند، با حرارت حرف می‌زد و حتی اشک در چشمانش حلقه داشت، می‌گفت عاشق سید علی است، می‌گفت او را ببینم خواهم گفت من امشب قلب اسلام را زیارت کرده‌ام، می‌گویم آقا: قلب مذهبم را زیارت کرده‌ام، و امشب آرزوی 60 ساله‌ام برآورده شد.

شعری برای رهبرش سروده بود و تاکید داشت در محضر ایشان قرائت کند، اما گفته بودند اجازه دهید فرصت به شاعران جوان برسد، برایم چند بیتش را خواند حقیقتا با ذوق می‌خواند:

چهره خامنه‌ای چهره مهتاب بود

دل او صاف و کلام و سخنش ناب بود

می‌کند با نگهش جام دلم را سیراب

لب او شربت قند و نگهش آب بود

شعر ادامه داشت و وصف رهبری از زبان این پیرمرد عاشق تمام نشدنی..

اینها تنها گوشه‌ و شمایی است از حال و هوای حوزه هنری. سیده تکتم حسینی از شاعرانی است که به او وعده شعرخوانی داده بودند، او از افغانستان است، می‌گوید ساکن قم هستم و برای رهبری بهترین شعرم را خواهم خواند، می‌گفت هیجان زده‌ام، اولین بار است می‌آیم و دوست دارم زمان دیدار زود برسد.

انسیه سادات هاشمی شاعر جوان دیگری بود که می‌گفت سال گذشته از تبار شاعران برای دیار با معظم له جا ماندم،‌ با بغض می‌گفت بارها اسمم در لیست بود اما زمان نهایی شدن همه چیز منتفی می‌شد، ظاهرا امسال رویایم محقق می‌شود، دعوت شدم و آمدم کارت را که گرفتم خیالم راحت شد، خبر حضورم را آقای قزوه داد؛ غیرمنتظره بود، اما بسیار بسیار خوشحالم.

شاعران دیگری هم بودند مثل حسن شعبانی هم شعری در دست داشت، می‌گفت فرصت را به شاعران جوان می‌دهیم؛ اما اینگونه نجوا کرد که:

امام راحل‌مان بارها ستود شما را

همان‌چنان که علی را ستود جد گرامت

اشعار این گونه ناب و زیبا تمامی که ندارد هیچ، بلکه در وصف رهبری سرودن غرور انگیز است و این غرور در هنگام قرائت شاعران به من مخاطب منتقل می‌شد.

موسوی گرمارودی با ماشین شخصی راهی شد، حجت‌الاسلام اخلاقی و انصاری‌نژاد هم همراهی‌اش کردند، اما سیمین‌دخت وحیدی و شهرام شکیبا و رضا رفیع و دیگران همچنان می‌آمدند، سیار بود و میلاد عرفان‌پور، عبدالرحیم سعیدی راد هم در کنار دیگر شاعران بود، همه بودند هر آنکس که شعر را می‌شناخت با دل و جان آمده بود، ناصر فیض هم در کنار سایر مدیران حوزه در تدارک عزم گروه بود.

ساعت را که دیدم فهمیدم باید سوار اتوبوس‌های در نظر گرفته شویم، قرار شده بود همه، شب پس از مراسم با همین اتوبوس‌ها به حوزه بازگردند، تا رفت و آمد سخت نباشد، کم کم حرکت کردیم.

شاعران جوانند دیگر، شیطنت‌های خاص خود را داشتند، شعر می‌خواندند و گاهی برای سلامتی رهبری صلواتی بلند می فرستادند، مدام می‌گفتند ترافیک است و بزودی خواهیم رسید و سرانجام رسیدیم...

کارت‌های شناسایی و دعوت‌ها چک شد به خوبی پذیرایی از درب ورودی آغاز شده بود و همه آماده ضیافت شدند، وارد حیاطی شدیم که صفوف نمازگزاران مرتب می‌شد،‌ باید ابتدا طبق برنامه نماز می‌خواندیم و سپس افطار و بعد هم مهمانی شاعران.

 

سرک می‌کشیدیم تا نظاره‌گر طلوع ورود رهبری باشیم، دیگر هرآنچه داشتیم به ذوق تبدیل شده بود، این موضوع در چهره تک تک حاضران مشهود بود، خواهر احمد عزیزی شاعر آئینی کشورمان گویی دیگر تاب نداشت، شاعرانی نیز از شهرستان آمده بودند آنها هم بیشتر از دیگران، ما هم در جمع چنان مشعوف بودیم که مدام سرک کشی می‌کردیم.

لحظه موعود رسید رهبری با عظمت وصف ناشدنی و لبخندی که خوش‌آمدگویی را به همراه داشت همه را به وجد آورد و صلوات بود که فضا را در هم می‌شکست، عقب بودیم و صحنه‌های صفوف اول را کمتر می‌دیدیم اما آنچه مشخص بود دیدار برخی چهره‌ها و شاعرانی بود که با حضور رهبر انقلاب برای سلام و احوال‌پرسی خدمت ایشان می‌رسیدند. در لحظه آخر ورود رهبر انقلاب غلامعلی حداد عادل هم آمد. او اکثرا در این نشست‌ها و دیدارها حضور می‌یابد دوستدار شعر است و خود شاعری در خور.

کم کم گرد رهبر انقلاب مملو از شاعران مرد شده بود، کتاب و مجموعه‌هاشان را می‌دادند و چفیه هدیه می‌گرفتند، کتاب مشفق کاشانی، مجموعه شعری امیری فیروزکوهی و مجموعه کتاب‌های موسوی گرمارودی و امثالهم تقدیم رهبر انقلاب شد، از نخستین افراد موسوی گرمارودی بود که با معظم له به صحبت پرداخت.

صلای اذان و موذن همه را به صفوف بازگرداند گرچه سخت بود دست کشیدن از زیارت یار. نماز با اقامه رهبر انقلاب طعمی دارد که باید چشیده باشی آنهم در ماه مبارک به ما که چسبید و به قول بچه‌ها روزی‌مان مقدر شده بود نماز را به ایشان اقتدا کنیم.

نماز که تمام شد به سمت فضایی که برای افطار در نظر گرفته شده بود رفتیم، اما همچنان از هر منفذی آقا را دنبال می کردیم تا ببینیمشان و با چشمانمان ثبت لحظات کنیم هرچند زود تمام می‌شود اما باید در دلمان ثبت می‌کردیم.

 

پس از افطار به سمت محل شعر خوانی راهنمایی می شدیم که به این دلیل که در مرتبه نخست فرصت احوالپرسی و گفت‌وشنود با رهبری برای آقایان فراهم شده بود ، ایشان با دقت نظر به سمت بانوان حاضر در محفل که 23 نفر بودند آمدند و آنها را مورد تفقد قراردادند، برخی‌ها اشک شوق می‌ریختند و برخی همانند زینب عزیزی خواهر احمد عزیزی شعر می خواند و برای رهبر انقلاب و عظمت کشور دعا می‌کرد. بارها از جملاتی آهنگین استفاده کرد، واژه‌های مسجع که وزنش همسان بود، این سخنان باعث شد رهبر انقلاب به ایشان عرض کنند، شما به مانند آقای عزیزی هستید و ماشاء‌الله چیزی از ایشان کم ندارید.

در این حین گویی من که منتظر فرصتی بودم، کتاب «عصرانه های ادبی خبرگزاری فارس» را که بزودی منتشر می‌شود و ما آماده کرده بودیم خدمت رهبر انقلاب تقدیم کنیم، خدمت ایشان دادم و توضیح درباره شرح ماوقع هم داده شد. معظم له نیز با تورق در این کتاب فرمودند: در جریان هستم و حتما کتاب‌هایی از این قبیل و آثاری را که شاعران به بنده هدیه می‌دهم مطالعه کرده و بر آن مطلبی می‌نویسم.

برخی چفیه می‌خواستند برخی اشعارشان را می‌دادند و ایشان با سعه صدر همه را دریافت کرده و به دقت با شاعران جوان صحبت می‌کرد.

همه چیز آماده برپایی نشست شعر خوانی در نیمه ماه رمضان بود، نشستی که هرساله برپا می‌شود و ابتدا شاعران شعر می‌خوانند و سپس رهبر انقلاب مواردی را مطرح می‌فرمایند.

اما همه که در جایگاه خود نشستند و در راس آنها رهبر انقلاب به همراه علیرضا قزوه و حجت الاسلام محمدی گلپایگانی قرار گرفتند،‌ قرار شد قرآن قرائت شود. امیری اسفندقه دقایقی در کنار رهبر انقلاب حاضر شد و شروع به صحبتی کرد و با پایان صحبت‌هایش قرآن تلاوت شد.

 

سکوت محض بود همه تلاوت زیبا را می‌شنیدند، ساعت حدودا به 21:50 دقیقه رسید، اجرای برنامه و معرفی شاعران برعهده علیرضا قزوه مدیر مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری بود، او ابتدا توضیحی داد که در این مراسم شاعرانی از ایران و برخی کشورهای فارسی زبان همسایه حضور دارند و قرار است شعر بخوانند.

با این توضیحات و معرفی اندک و یادکردی از شاعران درگذشته مراسم از ساعت 22 آغاز شد. قزوه مراعات زمان را می‌کرد متذکر می‌شد که شاعران یک غزل و یا یک سروده بخوانند، تا فرصت به سایرین برسد.

به رسم ادب از شاعران و بزرگان محفل چون گرمارودی، سبزواری، براتی‌پورکه همانند هرسال فرصت را به شاعران جوان می‌دهند تشکر کرد.

شاعران جوان لبخندی زدند و گویی از اینکه زمان بیشتری به آنها داده می‌شود و می‌توانند در حضور رهبری شعر بخوانند خوشحال بودند.

«ظهیر احمد صدیقی» نخستین شاعر از پاکستان بود که به رسم مهمان نوازی از سوی قزوه برای شعر خوانی دعوت شد، اینگونه معرفی شد که حافظ کل قرآن است، شاعری پیشکسوت از پاکستان که البته هدیه‌ای منقش به شعری که خوشنویسی شده بود تقدیم رهبر انقلاب کرد.

او اینگونه خواند: " ای شما ایرانیان "

ای فروغ فکر و فن از نور افکار شما

رونق گلزار ما از رنگ رخسار شما

ثابت و قایم مثال کوه کردار شما

همچو برگ گل لطیف و نرم گفتار شما

ای عزیزان عجم ای صاحبان دین و دل

دیدن خضر و مسیحا هست، دیدار شما

من ز پاکستان بیاوردم درود پرخلوص

صد دعای دوستان پاک نثار شما

پس از قرائت اشعار این شاعر، رهبر انقلاب خطاب به ایشان فرمودند، خیلی خوب بود، هم خوش مضمون،‌خوش لفظ و خوش جهت بود، این مورد از همه مهمتر است، برخی اشعار خوش مضمون و خوش لفظ نیست که این موضوع مهم است.

شاعر هندوستانی با نام «بالرام شکلا» نفر دوم بود، او در دانشگاه دهلی مدرس است، و به تازگی ترجمانی از ترکیب‌بند محتشم را مکتوب کرده است. در این مراسم شعری برای مولا علی‌(ع) خواند. مطلع آن شعر اینگونه است:

به من رساند نسیم سحر سلام علی / برهمنم که شدم چون عجم غلام علی(ع)

من ضعیف چگونه به شعر پردازم / کنار معجزه کامل کلام علی(ع)

چو کودکی که ز مادر آموزد / خوشم که نکته می آموزم از مرام علی(ع)

 

در پایان شعر این شاعر که حاضران بارها قافیه‌ها را همراهی می‌کردند رهبر انقلاب ضمن تنقد فرمودند: خیلی خوب بود، انشاءلله مشمول کمک و توجه آن بزرگوار قرار گیرید.

در ادامه مراسم شاعری پاکستانی شعر خواند‌،قزوه پیش از دعوت او برای شعرخوانی به رهبر انقلاب و حضار گفت: وی فردی است که در دهه 80 میلادی، هنگام سفرش در هیات کمیته صلح شوروی به یکی از کشورهای خلیج فارس در پاسخ به درخواست یکی از امرای عرب برای قرائت شعر آنی، شعری سرود که ردیف آن خلیج فارس بود و در آن مجلس قرائت کرد.

این جسارت شاعر فارسی گوی شوروی سابق، خاطر امرای عرب را تلخ کرد و تا آخر مجلس در سکوت رفتند. پس از این توضیحات مومن قنات اینگونه آغاز به خواندن کرد که؛

از خلیج فارس می‌آید نسیم فارسی

ابر در شیراز می‌بارد چو سیم فارسی

تا شعر به این بیت می‌رسد که : شیخ را سرمست دیدم یک شبی از بوی نفت/ رفت با عطر کفن عطر و شمیم فارسی

پس از این بیت رهبر انقلاب به مزاح فرمودند: مثل امشب! اما خیلی خوب بود، به یاد آقای قزوه هم آوردید که بگوید خلیج فارس.

 

تدارک و چینش به نحوی بود که سه بانوی شاعر از سه کشور ادامه مراسم را به خود اختصاص دادند.

«آنا برزینا» از روسیه یکی از این شاعران بود، پیش از این در سریال شهید بابایی هم نقش آفرینی کرده بود و اکنون در روسیه فارسی تدریس می‌کند، او اینگونه خواند: این خاک گهربار که ایران شده نامش/ شیری است که که در بین دو دریاست کنامش و...

 

رهبر انقلاب بارها در میان شعرخوانی این بانوی روس از واژه آفرین برای تحسین استفاده کردند.

«فرزانه خجندی» از دیگر شاعرانی بود که از فعالان نشر تاجیکستان است، این شاعر سروده اش اینگونه بود، درود ای قاصد فردا شبت خوش باد و روزت خوش ...

رهبر انقلاب با تکرار این مصرع فرمودند موفق باشید.

«سیده تکتم حسینی» از مهاجران افغانستان در ایران شاعر دیگر بود که دعوت به شعرخوانی شد،

نشسته برف پیری روی مویت/ دلم می خواست تا باران بگیرد

تنت از خستگی خرد و خمیر است/ بیا تا خانه بوی نان بگیرد

تا رسید به این بیت که ...

خدا را شکــــر اگر امروز غـــــم هست

حرم هست و حرم هست و حرم هست

خودت گفتی به من امکان ندارد

دل سادات در ایــران بگیرد

رهبر انقلاب تحسین این بخش شعر را تکرار کردند و فرمودند: آفرین خیلی خوب بود.

غزاله شریفیان شعری را در وصف سفر خواند که اینگونه بود، بدون مقصد پایانه‌ها شبیه هم‌اند، همین که دور شوی خانه‌ها شبیه هم اند.

آقا در پایان این شعرخوانی فرمودند: خیلی خوب بود دست شما درد نکند.

پیش از شعرخوانی انسیه سادات هاشمی، قزوه به سیمین دخت وحیدی اشاره کرد که شعری بخواند که ایشان بدون کلام زمان را به جوان تذکر داده و مجری برنامه از این حسن نظر تشکر کرد و فرصت شعرخوانی به هاشمی رسید، او آغاز کرد و خواند:

مزه ی عشق به این خوف و رجا هاست رفیق

عشق سرگرمی اش آزار و تسلاست رفیق !

قیمت یک سحر آغوش چشیدن ، صد شب

گریه و بغض و تب و آه و تمناست رفیق !

اما شعر به این حدود رسید که رهبر انقلاب فرمودند از ابتدا مجدد بخوانید، که هاشمی این بار با آرامش بیشتری قرائت کرد و معظم له در پایان فرمودند: آفرین.

حسین عباس‌پور شاعر جوان بود که پیرامون امام حسن مجتبی(ع) شعری خواند، شعری قوی که بیتی از آن در پی می‌آید:

بارها از سفره‌اش با اینکه نان برداشتند/ روز تشییع تنش تیرو کمان برداشتند

رهبر انقلاب هم به تحسین این شاعر کلامی فرمودند و گفتند خیلی خوب بود.

 

«رضا شیبانی» از شاعران آذری زبان شعری خواند فارسی اما در مصرعی از آن نام قالی تبریز آمده بود که رهبر انقلاب در پایان به زبان ترکی فرمودند: شما تبریزی هستید؟ ترویج قالی تبریز می‌کنید مشخص است تبریزی هستید، که شیبانی سخن ایشان را تایید کرد و گفت بله تبریزی هستم.

آقا در ادامه فرمودند: شهریار هم در سن شما بود همین جوری شعر می گفت.

قزوه در ادامه وارد بحث شد و گفت: یعنی ضعیف!

آقا در این حین فرمودند: نه ضعیف نیست، رو به آبادانی دارد، خیال نباید کرد اینجا منزل آخر است، بلکه منزل اول است، فردی که شعر خوبی نمی‌گوید، وارد راه نمی‌شود، اما شما وارد منزل شده‌اید، پیش روید از شهریار هم بالاتر می‌زنید.

همچنان شاعران جوان گوی سبقت را از یکدیگر می‌ربودند، من نیز در کنجی نظاره گر این ماراتن شعرخوانی بودم، اما برایم جالب بود رهبر کشور با این همه مشغله این همه دقیق و ظریف به شعر احاطه دارد و بارها مواردی را با باریک بینی تذکر می‌دهد. نوبت به علی فردوسی رسید، غزلی خواند اینگونه: یک اتفاق ساده مرا بیقرار کرد/ باید نشست و یک غزل تازه کار کرد...

که رهبر انقلاب به این شاعر فرمودند: خیلی خوب بود، آفرین، مضمون و لفظ و جهت و همه چیز خوب بود، اما یکی از کارکردهای سنگ را نگفتید، آنهم اینکه هر سنگ که بر سینه زدم نقش تو بگرفت.

علیرضا قنبری از مشهد و پنجره فولاد خواند:

هر چند که درشهر تو بازار زیاد است

باید برسم زود... خریدار زیاد است

من در به درِپنجره فولادم و دیریست

بین من و آن پنجره دیوار زیاد است

آنقدر کریمی که بدهکار تو کم نیست

آنقدر کریمی که طلبکار زیاد است!

پاییز رسیدم به حرم با همه گفتم:

اینجا چقدر چادر گلدار زیاد است!

با بار گناه آمده ام مثل همیشه

با بار گناه آمدم این بار زیاد است!

رهبر انقلاب در میانه شعرخوانی به مزاح فرمودند: زیارت از همه چیز بهتر است. که حاضران همه خندیدند.

حضرت آیت الله خامنه ای در پایان شعر این شاعر جوان گفتند: آفرین، آفرین، خیلی خوب بود با حال و با مضمون.

«احمد بابایی» از دیگران شاعرانی بود که شعرش انصافا بار داشت و قافیه، مضمون داشت و موضوع، هر چه بخواهم توصیف کنم کم است او شعری خواند که بارها همگان را به تحسین وا داشت.

خبر، آمیخته با بغض گلوگیر شده‌ست

سیل دلشوره و آشوب، سرازیر شده‌ست

سرِ دین، طعمه‌ی سرنیزه‌ی تکفیر شده‌ست

 

هر که در مدح علی(ع) شعر جدید آورده‌ست

گویی از معرکه‌ها نعش شهید آورده‌ست

 

روضه‌ی مشک رسیده‌‌ست به بی‌آبی‌ها

خون حق می‌چکد از ابروی محرابی‌ها

باز هم حرمله... سرجوخه‌ی وهابی‌ها

 

کوچه پس‌کوچه‌ی آینده، به خون تر شده است

باز بوزینه‌ی کابوس، به منبر شده‌ است

 

خط و ربط عرب ای کاش که کاشی گردند

تا حرم، همسفر «قافله‌باشی» گردند

لاشه‌خواران سقیفه، متلاشی گردند...

آقا پس از اتمام ابیات فرمودند: آفرین خیلی خوب بود، عالی، زنده باشید، جوان‌ها امشب غوغا کرده‌اند.

«علی سلیمانی» شاعر دیگر بود نامش آشناست بارها در جشنواره‌ها رتبه کسب کرده او نیز 22 ساله است و شعری خواند اینگونه:

نشسته‌ام مثل بچه شیری ، که دل به چشم غزال دارد

بهار گیسوی و چشم سبزی ، که با زمستان جدال دارد

مرام چشمش مرام جادو ، هزار جنگل ، هزار آهو

خزر به گونه ، خزان به گیسو ، به جای ابرو هلال دارد

کشیده نقشی به روی شالش ، چه نقشه هایی ، خوشا به حالش

نشان خون خواهی از جنوب و نشان مهر از شمال دارد

پرنده ام رو به آسمانش ، همیشه دل بسته ام به خوانش

که آروزی من است و این من ، چه آرزویی محال دارد

چه چشم های ترانه سوزی ، چه وزن نابی ، عجب عروضی

شکوه شعر دری ست نامش ، غزل کنارش خیال دارد

در این هنگام رهبر انقلاب خطاب به این شاعر فرمودند: شما پیر هستید؟ حتما از زبان ما گفته‌اید. اگر به جای «پیرم» واژه «طفلم» قرار دهید بهتر است. در این لحظه همه حاضران خندیدند. ایشان فرمودند: جدا از شوخی ، با غم‌های 70 ساله توجیه می‌کنم، یعنی از لحاظ سنی طفلم اما غم 70 ساله‌ها را دارم.

 

«ملکیان» شعری از دفاع مقدس خواند، فرزند جانبازی که حضرت آقا پس از شعرخوانی‌اش پرسیدند: پدر شما جانباز است؟ که این شاعر گفت: بله، معظم له در ادامه تاکید کردند: سلام ما را به پدرتان برسانید.

«میثم داوودی» 18 ساله غزلی تقدیم به امام هادی(ع) کرد. که رهبر انقلاب پس از استماع فرمودند: آفرین خوب بود، انصافا جوان‌ها خیلی خوب شعر می‌گویند.

«مهدی نظارتی» شعری برای کودکان غزه خواند، او پیش از آغاز گفت: شعر سپیدی می‌خوانم برای غزه‌ای که بیش از کودکان در آن کودکی کشته می‌شود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای صادقانه پس از گوش فرا دادن به این ابیات فرمودند: خیلی خوب بود، طیب‌الله. ما مانوس با شعر سپید نیستیم، اما شعر شما را فهمیدیم. این جمله رهبر انقلاب حاضران را را به وجد آورد.

در این مراسم «موسی عصمتی» شعری با این مطلع که آیا شما نشانه‌ای از من ندیده‌اید، قرائت کرد که رهبر فرهیخته انقلاب به ایشان فرمودند: آفرین خیلی خوب بود، تخیل و لفظ و خیلی چیزها داشت. زنده باشید.

اما تنها شاعری که شعر طنز خواند، «سعید طلاییش» بود، او یادی از ابوالفضل زرویی نصرآباد کرد و از ولی امر مسلیمن تقاضای دعا جهت بهبودی این شاعر را نمود و اینطور قرائت کرد:

فکرم همه‌جا هست، ولی پیش خدا نیست

سجادۀ زردوز که محراب دعا نیست

گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟

اندیشه سیال من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟!

از شدت اخلاص من عالم شده حیران

تعریف نباشد، ابداً قصد ریا نیست!

از کمیتِ کار که هر روز سه وعده

از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست

این ابیات و امور بیان شده در این شعر باعث شد رهبر انقلاب خطاب به شاعر بگویند: در گینس باید ثبت شود. خیلی خوب بود، خدا انشاءلله این نماز را از شما قبول کند.

در این مراسم بلال کمالی شعر ترکی تقدیم به ساحت امام رضا (ع) کرد و در ادامه و پس از او شریف صادقی شاعر پیشکسوت قم پیش از خواندن غزلی در مدح امام زمان خطاب به رهبری گفت: سه سال و نیم قبل زمین خوردم، 5 میلیون تومان خرج کردم، دو سال و نیم در بستر بودم. با هیچ عایدی، نه بیمه‌ای نه چیزی و.. زندگی می‌کردم. اینها را فقط خدمت شما می ‌گویم.

آقا خطاب به این شاعر فرمودند: الحمدالله خدا هست بگرداند. خدا نبود چه می‌کردیم.

نکته حائز اهمیت در این مراسم شعرخوانی این بود که شاعرانی دعوت به شعرخواندن شدند که برای اولین بار در این دیدارها شعر می‌خواندند و این نکته از سوی قزوه بارها تکرار شد و همه شعر اولی بودند.

حجت‌الاسلام سید عبدالله حسینی شاعری بود که پس از 15 سال شعر می‌خواند، او گفته بود تنها 8 بند می خوانم اما اصل سروده ام 50 بیت است، در ادامه گفت: از این میان من تنها خمس ابیات را می خوانم، که رهبر انقلاب به مزاح فرمودند: سهم سادات را خودتان بردارید.

 

اما پس از شعرخوانی این شاعر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که تماما به دقت گوش فرا می‌دادند و من بارها ایشان را نظاره‌گر بودم، فرمودند: این شعر اطلاعات فقهی، اصولی و نحوی و صرفی خوبی داشت، بالاخره شما طعنی به اصحاب عبا زده‌اید، اشکال وارد دارید که چرا به استکبار توجه نمی‌کنید، اما اینها بیش از همه با اسکتبار برخورد می کنند، شما خوب بود نیمه پر لیوان را می‌دیدید که در این دوره نیمه پر بیشتر هم شده است.

حجت‌الاسلام محمد حسین انصاری نژاد شعری قوی و اخلاقی خواند که رهبر انقلاب فرمودند: شعر خیلی خوبی بود آفرین.

 

زمان گذشت، عقربه‌ها دور را تندتر نشان می‌داد، یک ساعت و ربع از نشست گذشته بود بی انکه فردی خسته شود ، مزاح‌ها و شیطنت‌های گاه و بیگاه جوانان فضا را تغییر داده بود و همه با اشتیاق اشعار را دنیال می‌کردند.

حجت الاسلام ذکریا اخلاقی در ادامه به دستور رهبر انقلاب شعری خواند. آقا برای دعوت از این شاعر فرمودند این وقت اضافه است برای شعرخوانی.

علیرضا قزوه زمان را به رهبر انقلاب داد تا ایشان انتخاب کنند که شاعران شعر بخوانند یا خودشان به سخنانی بپردازند که ایشان خطاب به آقای غلامعلی حداد عادل و حجت‌الاسلام گلپایگانی فرمودند: شعر نمی‌خوانید؟ الحمدالله جوان‌ها خیلی خوب بودند، خدا حفظ شان کند، و برکات و جلوه‌های جوانی را در بچه‌های خوب افزایش دهد.

پس از این سخنان حداد عادل ابیاتی را قرائت کرد:

آسمان ابری است ماه پیدا می‌شود/ ماه پنهان است اما گاه پیدا می‌شود

ماه بازی می‌کند با خاکیان از پشت ابر/ گاه پنهان می‌شود ناگاه پیدا می‌شود و....

حجت‌الاسلام محمدی گلپایگانی هم ابیاتی خواند، اما پیش از آن خطاب به رهبری فرمود: چند سالی است که اینجا شعر نمی‌خوانم، اما شعری می‌خوانم که شاید آقا راضی نباشند. از این رو عذر می‌خواهم؛ مطلع این شعر اینگونه بود:

بیا که طالع صبح امید ما اینجاست/ بیا سرای حسین پور مصطفی اینجاست

و...

آقا سپس خطاب به مرتضی امیری اسفدقه فرمودند شما شعر ندارید؟ چیزی بخوانید. که اسفندقه اجابت کرد و خواند: با تو اگر دوباره قراری نداشتیم/ هرگز به کار آئینه کاری نداشتیم و...

 

این شاعر ادامه داد: دو سال پیش خدمت شما قصیده ای خواندم، فرمودید همه اینها را می‌شود در غزلی سرود، در هنگام مراجعه به خانه ناراحت شدم که چرا باعث تکدر خاطر شما شده‌ام، از این رو 4 غزل سرودم.

به محفلی که سخن از لطایف غزل است/ قصیده هر که بخواند خروس بی محل است و...

 

رهبر انقلاب پس از این ابیات و سخنان فرمودند: هرچه می‌توانید از طبعتان استفاده کنید. آن را تقویت کنید. ما دعا می‌کنیم. این چیزها هم دعایی است هم دوایی، آفت انسان‌ها در هر رشته‌ای آن است که فکر می‌کنند هرجایند آنجا منزل آخر است، اما از همانجا سقوط آغاز می‌شود.

ایشان تاکید فرمودند: شاعران خود را با فردوسی، خاقانی و نظامی مقایسه کنند، شاعرانی که تا آخر پیش می رفتند،  شعری پیری و جوانی شان را قیاس کنند، در مواردی هم بهتر بوده است.

بانوان شاعر در ادامه به شعرخوانی زیاد آقایان اعتراض کردند که معظم له خطاب به آنها فرمودند: شما هم شعر کم نخوانده اید. مردها اسمشان به بدی در رفته است، مظلوم تر از خانمها هستند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1911
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 23 تير 1393

انسان دایماً در خسران است چون عمرش را که تنها سرمایه‌اش است، هر لحظه از کف می‌دهد. اما انسانی که با چهار ویژگی شناخته می‌شود خسران ندارد.


بخش ای از بیانات امام موسی صدر در تفسیر سوره «والعصر»
غایت اصلی از سوگند به موجوداتِ هستی جلب نظر انسان به قداست این اشیاست و مقصود از قداست تربیتِ دینیِ توحیدی است، تا ما آدمیان بدانیم که در مسیر توحید تنها نیستیم، بلکه ما همراهِ کاروان هستی راهِ خود می‌پیماییم و در همایش جهانی که همه موجودات در آن شرکت دارند، در محراب خدا به سر می‌بریم.
 
به سخن دیگر، تنها من و مؤمنان نیستیم که خدا را سجده می‌کنیم و برایش نماز می‌گزاریم، بلکه آسمان و زمین و درختان و کوه‌ها و رعد و امواج دریا و برگ درختان و هر چیزی در این هستی به صورتی این کار را انجام می‌دهد.
 
همه هستی محراب خداوند است و انسان جزئی از این مجموعه است. از این پس به دیده حقارت به موجودات هستی نگاه نکن و گمان مبر که این امور عقل ندارند و جامدند، آنها حرکت می‌کنند ولی تو متوجه آن نیستی. بله، اشیا جامدند، اما حرکت آنها سجده به خداست.
«والعَصرِ إنَّ الإنسانَ لَفی خُسر» انسان در خسران است. علت کاملاً روشن است. زیرا با پایان هر روز یک روز از زندگی آدمی کاسته می‌شود. با سپری شدن هر روزی، صفحه‌ای از حیات آدمی ورق می‌خورد. پس انسان دایماً در خسران است. به سخن دیگر، آدمی عمرش را که تنها سرمایه‌اش است، هر لحظه از کف می‌دهد. هر لحظه و هر روز و هر ماه و هر هفته و هر سال چیزی از دست می‌دهد. این حرف دلیل و برهان دیگری نمی‌خواهد. اما طبعاً مؤمنان چنین نیستند.
 
«إلاّ الَّذینَ آمَنُوا وَعَمِلواالصّالِحاتِ وَتَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبرِ.» انسانی که با چهار ویژگی شناخته می‌شود خسران ندارد. این ویژگی‌ها عبارت‌اند از: ایمان و عمل صالح و سفارش به حق و سفارش به صبر. تواصی به حق یعنی توصیة متقابل؛ هرکس دیگری را به حق سفارش کند.
 
تواصی به صبر هم یعنی هر کس دیگری را به صبر سفارش کند. اما چرا هر کس این ویژگی‌ها را داشته باشد، در خسران نیست؟ این مسئله را به اختصار توضیح می‌دهم. روشن است کسی که به خدا ایمان دارد و عمل صالح انجام می‌دهد، روزی از عمرش سپری می‌شود. این حرف کاملاً درست است. اما این روز را در راه چیزی گران‌قدرتر صرف کرده است. انسانی که در خسران است و انسانی که هر لحظه از عمرش می‌کاهد، اگر این لحظه‌اش را در راه خیر و عمل صالح صرف کند، خسران ندیده است. بنابراین، ساعتی از عمر را می‌دهد، اما در عوض جاودانگی را می‌گیرد.
«وَتَواصَوا بِالحَقِّ وَتَواصَوا بِالصَّبرِ» گفتیم که آدمی جزئی از مجموعه آدمیان است و اگر با مجموعه هماهنگ باشد و یکدیگر را نصیحت و سفارش کنند، قدرتمند می‌شود و می‌ماند. اما اگر آدمی در میدان تنها بماند، بیم آن وجود دارد که از میان برود. از همین روست که مصلحان می‌کوشند جامعه را اصلاح کنند و اگر در این راه ناکام ماندند، جامعه‌ای کوچک یا دوستانی چند یا حزبی یا گروهی یا جمعیتی یا انجمنی تشکیل می‌دهند، تا در آن زندگی کنند و یکدیگر را نصیحت کنند.
 
در غیر این صورت، آدمی از بین می‌رود و در خسران خواهد بود. در اینجا باز هم به معنای سوم «إنَّ الإنسانَ لَفی خُسرٍ» می‌رسیم.
اگر آدمی تنها باشد، این تنهایی خطری بزرگ و عمیق برای او خواهد بود. اندک‌اند کسانی که می‌توانند از خطرِ تنهایی و فردگرایی بگریزند، زیرا آدمی وقتی تک و تنها باشد، از بین خواهد رفت. انسانِ تنهایی که از او اطاعت می‌شود، در معرض خطر غرور قرار دارد.
 
از همین رو، حاکمی که مشورت نمی‌کند، پند دیگران را نمی‌پذیرد و به حرف دیگران گوش نمی‌دهد، منحرف و مغرور می‌شود. پس سفارش به حق اولاً مانع از بین رفتن است، ثانیاً مانع غرور است و چنان‌که گفتیم غرور انحراف است، زیرا انسان مغرور، احساس بی‌نیازی از دیگران می‌کند و از دیگران پند و کمکی نمی‌گیرد و میان خود و دیگران دیواری می‌کشد.
 
انسانِ مغرور همچون خاک ساختمان ساخته شده، سودی ندارد. انسان مغرور فاسد است و منحرف می‌شود. پس به یکدیگر سفارش کردن به معنای همکاری و زندگی در یک مجموعه است و این عمل یکی از واجبات مؤمن است.
 
 
منبع:شبستان
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1777
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 23 تير 1393

مراسم شب میلاد امام حسن مجتبی (ع) با حضور جمع زیادی از مردم مومن و عاشق اهل بیت(علیهم السلام) با سخنرانی حجت الاسلام ربانی و مولودی خوانی حاج سید مهدی میرداماد و کربلایی قاسم وهاب در هیئت عشاق الحسن(ع) کاشان برگزار شد.

نکاتی از سخنان حجت الاسلام ربانی؛

_ پنج قدم طلایی و اصلی برای گذشتن درست از دوران جوانی لازم می باشد که اولین قدم معنویت است و نگذارید که گناه باعث ناامیدی شود. قدم طلایی دوم زندگی پاک است. سومین قدم رفیق مؤمن است.آن جایی که شک کردی به اندیشه های او رجوع کن. قدم چهارم انتخاب مکتب فکری اصیل است. مکتب های نو ظهور و حرف هایی که از غرب می آید نمی تواند دل تو  بچه شیعه را سیراب کند. 

_امام صادق(ع) می فرماید که به شرق عالم بروید و غرب عالم بروید سررشته تمام علوم را باید از ما اهل بیت بگیرید. یعنی آنهایی که حتی درس هایی دانشگاهی هم خواندید نیم نگاهی به احادیث و روایات بکنید، می بینید که ریشه تمام علوم در روایات اهل بیت هستند. مکتب فکری اصیل انتخاب کنید تا همیشه پشتتان قرص باشد.

_ به قدمی رسیدیم که عیار طلایش از همه بالاتر است. همه قدم ها طلایی هستند ولی این قدم خیلی لذیذتر است. این قدم ها برای این است که بتوانیم از بیست سالگی جوانی که روان شناسان می گویند از بیست سالگی تا چهل سالگی می باشد، به خوبی بگذریم و از آن خوب استفاده کنیم تا فردای قیامت شرمنده نباشیم. 

_  مرحله جوانی بیست سال است که خدا اجازه داده که از زندگی لذت ببرید و کیف کنید. خدا نمی خواهد که بنده اش در این دنیا سختی بکشد. نمی خواهد گرسنه سر سفره رنگارنگ دنیوی بنشیند و نتواند از آن استفاده کند. ولی خدا می فرماید که لذت هایت را مدیریت کن و معتدل کن. منظور افراط و تفریط نداشته باش.

_دیکی از نیازهای جوان رسیدن به آرامش است. خدا برای ما فکر این مسئله را کرده است. خدا می فرماید که من برایت همسر از جنس خودت آفریدم. که بتواند درکت کند و نیازهای تو را پوشش دهد. اگر انتخاب صحیحی داشته باشی با این همسر به آرامش می رسی.

_ قدم طلایی پنجم ازدواج صحیح و عاقلانه است.شعار قرآن این است که ازدواج عاقلانه و زندگی عاشقانه که این با فکر و عقل انجام می پذیرد. که به این معنا است که هر قدمی که برداری باعث می شود قدم های دیگر را راحت تر برداری. خدا به جوان های پاک همسران پاک می دهد. اگر زندگیت را بر اساس گناه چیدی کم کم ازدواجت هم در همان مسیر قرار می گیرد. و اگر زندگی بر اساس تقوا بود خدا از آنجایی که حسابش نمی کنی بهترین همسر را رزق و روزی تو قرار می دهد. همسری که اگر نگاهش کنی مانند همان نگاهی می شود که حضرت علی به خانم فاطمه زهرا می کرد. زندگی آرامش دارد که مسیرش در مسیر اطاعت خدا باشد.

_ ازدواج می کنید که آرامش به دست آورید نه آرامشتان را از دست بدهید. با ازدواج نیمی از دینتان کامل می شود. باید تقوای خدا را در نیمه دیگر داشته باشید. به خدا مطمئن باش ولی به خودت مطمئن نباش.هیچ کس گارانتی و تضمین ندارد.

_ به فتوای همه مراجع جوانی که نتواند جلوی گناه جوانی خودش را بگیرد ازدواج برایش واجب شرعی است. هر چه واجب شد مقدماتش هم واجب می شود. پدر و مادرهای عزیز اینقدر سنگ جلوی پای جوان ها نگذارید.پدرهایی که دختر دارید اهل بیت دو ملاک دادند برای انتخاب همسر برای دخترهایتان که یک این که آیا پسر ایمان دارد یا خیر، باور دارد یا خیر. و دومین ملاک این که ببینید اخلاق چطور است.

_ پیامبر فرمودند که اگر برای ازدواج جوان هایتان سخت گیری کنید جامعه تان به گناهانی مبتلا می شود که نمی توانید جلوی آن را بگیرید. تناسب که بهم بخورد زندگی آدم خنده دار می شود.نباید طوری باشیم که محبت امام حسین را و اهل بیت را داشته باشیم ولی سبک زندگی مان برخلاف این محبت باشد.

_ دین وقتی جوابگوی زندگی ما است که تمام آن را رعایت کنیم. قطعه ها و ابعاد وجودی انسان مانند ابعاد پازل است که حساب شده است و باید دقیقاً درست کنار هم قرار بگیرد تا زندگی آرام و ساکن و با آرامش داشته باشیم. که این ها اثرات زندگی پاک است

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1635
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 23 تير 1393
به نقل از پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری در شب ولادت کریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام، جمعی از اهالی فرهنگ، اساتید شعر و ادب فارسی، شاعران جوان و پیشکسوت کشور، و تعدادی از شاعران پارسی‌گو از کشورهای تاجیکستان، هندوستان، افغانستان و پاکستان با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای در این دیدار با تبریک ولادت امام حسن مجتبی(ع) و توصیه به بهره‌گیری از نسیم معنوی و قدسی شب‌های قدر، کارکرد اولیه و طبیعی شعر را پاسخگویی به افکار، احساسات و دلتنگی های شاعر خواندند و افزودند: البته کارکرد اصلی شعر، عبارت است از: حضور و اثرگذاری بر خلوت ذهن و دل انسانها و تغذیه فکری مخاطبان.

ایشان با اشاره به تلاش شیاطین برای ورود به این خلوت فکری با هدف تزریق ارزشهای شیطانی، خاطرنشان کردند: شاعر وظیفه دارد همانند شعرای بزرگ تاریخ فارسی، با ورود هنرمندانه به این محدوده، خلوت مخاطبان خود را با معنویات و با دمیدن روحیه امید، نشاط و تحرک و پیشرفت غنی سازد و این عناصر را که سازنده هویت حقیقی ملت هستند، تقویت کند.

رهبر انقلاب اسلامی، اصلاح «ناهنجاری‌های اجتماعی» را در گروی اصلاح درونی انسان‌ها و انگیزه‌مندی و امیدواری و نشاط آنها خواندند و درخصوص کارکرد اجتماعی شعر افزودند: «مشخصه های فرهنگی» و «مزیت‌های فرهنگی»، هویت فرهنگی یک ملت را تشکیل می دهند و شعر نیز باید پاسدار همین هویت ملی باشد و آن را غنی و پاکیزه کند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای در بیان اهمیت «هویت فرهنگی»، خاطرنشان کردند: هویت فرهنگی همان «عقلانیت معنوی» و «خرد جمعی» است که اصل و منشأ حیات و امتیازات یک ملت است و انقلاب اسلامی و امام بزرگوار ما نیز ساخته و پرداخته همین هویت فرهنگیِ برخاسته از حکمت و اندیشه های والا هستند.

ایشان، وجود انگیزه‌ مهم «پاسداری از هویت فرهنگی» را زمینه ساز احساس وظیفه برای مقابله با تهاجم آشکار دشمن به هویت ملی خواندند و گفتند: اشکال برخی این است که اصل تهاجم گسترده‌ی جبهه سوگند خورده علیه هویت اسلامی و هویت فرهنگی را با وجود نشانه های آشکار آن نمی بینند، اما شاعر با روح هنری و نگاه تیزبین و دغدغه مند خود، به دفاع از این هویت برمی خیزد.

رهبر انقلاب در ادامه با یادآوری واقعیت های تلخ دنیای امروز نظیر دست اندازی قدرت‌ها به «استقلال، ثروت، دین، معنویت، ناموس و اخلاق ملتها» و دگرگون کردن حقایق با سلطه تبلیغاتی، به حوادث دردناک غزه اشاره و خاطرنشان کردند: گاهی برای کشته شدن یک حیوان در گوشه ای از دنیا، چنان جنجال تبلیغاتی براه می اندازند، اما تهاجم اخیر به غزه و کشته شدن بیش از 100 تن که اغلب آنان نیز کودکان معصوم و مظلوم هستند، نه تنها برایشان اهمیتی ندارد بلکه امریکا و انگلیس رسماً از این حملات حمایت می کنند.

حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: واقعیت امروز دنیا، حمایت بی واهمه سلطه گران از هر بدی و پلشتی و فساد و نجاستی است که در خدمت منافعشان باشد و در مقابل، با هر پاکی و قداستی است که با منافعشان سازگاری نداشته باشد، بطور وحشیانه برخورد و معارضه می‌کنند.

ایشان پس از تشریح این واقعیات تلخ، این سؤال را مطرح کردند: شاعرِ برخوردار از «شعور و درک و فهم و قدرت بیان»، چه تکلیفی در قبال این واقعیات و شرایط دارد؟

رهبر انقلاب اسلامی در پاسخ به این سؤال گفتند: شاعر باید با برخورداری از این امتیازات که در واقع نعمت و حجت الهی است، به یاریِ جبهه مظلوم برآید و حق و حقیقت را با شعر خود نشان دهد.

رهبر انقلاب در پایان با اظهار خرسندی از پیشرفتهای کاروان شعر کشور بخصوص شعر شاعران جوان و شعر انقلاب اسلامی، افزودند: شرط اصلی ماندگاری و اثرگذاری شعر، علاوه بر مفهوم و مضمون خوب، برخورداری از ترکیب و شاکله هنری قوی است.

پیش از سخنان رهبر معظم انقلاب، تعدادی از شاعران جوان و پیشکسوت به ارائه اشعار خود پرداختند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1578
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 23 تير 1393

مراسم جشن با شکوه شب میلاد سبط النبی حضرت امام حسن مجتبی(ع) در هیئت رزمندگان غرب تهران برگزار شد. 

 در این مراسم آیت الله احدی سخنرانی کرد.

جشن میلاد امام حسن المجتبی
نکاتی از سخنان آیت الله احدی را بخوانید؛

 

*فردی از شیعیان خدمتی به امام حسن مجتبی کرد، حضرت به ایشان فرمود: دوست داری من به تو چهارصد دینار بدهم یا اینکه علم و نکته ای به تو یاد بدهم که وقتی برگشتی به شهرت و با آن ناصبی مناظره کردی بر او پیروز شوی؟ فرد گفت: یقینا نکته بگویید یا ابن رسول الله، حضرت نکته ای به او گفت فرد برگشت به شهرش و در مناظره ناصبی را شکست داد، ناصبی گفت: تو در مدینه نزد امام مجتبی رفتی؟ فرد شیعه گفت: آری، ناصبی گفت معلوم است این دفعه هنر مناظره ات فوق العاده است.

*امام حسن مجتبی فرمود: چهار عامل جوان را موفق می کند، یکی از این چهار تا را برداری نقص ایجاد می شود، اول آگاهی، دوم هدف، شناخت بدون هدف اثری ندارد، سوم قدرت، چهارم مسولیت. اگر کسی آگاهی و هدف و قدرت را داشته باشد اما مسولیت را اعمال نکند نمی تواند به موفقیت کامل برسد.

*در سوره ی مبارکه قصص می فرماید: قطعا خداوند هیچ وقت خلف وعده نمی کند، خدا خلف وعید می کند اما خلف وعده خیر، خداوند فرمود: اگر گناه نکنید خودم جام طهور را در دهانتان می گذارم، اگر کسی بالای قله باشد و بخواهد به کسی که پایین قلعه است بگویید بیا بالا در عربی می گویند: تعال، اما اگر هر دو پایین قله باشند و بخواهد بگوید برو بالا می گویند اتلع، خداوند تبارک تعالی به ما نگفت: اتلع، به ما گفت تعال، یعنی نترسید من در افق مبین هستم، کلمه الله هی العلیا.

*امام حسن مجتبی فرمود: هیچ چیزی بهتر از شناخت پر برکت نیست، پرسیدند: شناخت پر برکت چیست؟ فرمودند شناخت آن است که در خانواده ما قرار بگیرید، پرسیدند: چطور در خانواده شما قرار بگیریم؟ فرمودند: فرزندان معنوی ما شوید، وقتی صحبت از معصیت و گناه شد، گناه نکنید اینطور فرزندان معنوی ما می شوید.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1726
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 22 تير 1393

امشب دوباره قصد استغفـار کـردم

یعنی  به کوچک بودنم اقـرار کردم

میخواهم از حالا فقط مـال تـو باشم

شرمنده ام آقا که بـد رفتـار کردم

میدیدم اینکه خار چشمت هستم اما

بیهوده بر این کـارها اصـرار کردم

امشب به جـای گفتـن العفـو العفـو

هفتاد دفعـه یاحسـن تکرار کردم

هرشب کنار سفره در فکـر حسینـم

امشب به یاد مجتبی افطـار کردم

من نذر کردم که غلامت باشم آقا

تا آخـر عمـرم بنـامت باشم آقا

ای اولین فرزند زهرا یا حسن جـان

ای دلبر و دلبنـد زهرا یا حسن جان

تو آمدی زهرا و حیدر شـاد هستند

ای معنی لبخنـد زهرا یا حسن جان

مادر تو را هر لحظه در آغوش دارد

یعنی شدی در بند زهرا یا حسن جان

یارب به حق مجتبی همسایه ها را...

نامت شده سوگند زهرا یا حسن جان

تو آمدی تـا آبروی شهــر باشی

دروازه ی رحمت به سوی شهر باشی

مهر شمـا در سینـه از روز ازل بود

با صلح جنگیـدن نبردی بی بدل بود

ای مـرجع تقلیـد عظمـای مدینه

رفتارتـان حی علی خیـر العمـل بود

ای بهترین  شاگرد دست آموز حیدر

دشمن اسیر ضرب شصتت در جمل بود

با بانگ تکبیرت زمین میلـرزد آقا

انگـار پـای دشمنت روی گسـل بـود

خون تو در رگهای قاسم موج می زد

چون مرگ شیرینتر برایش از عسل بود

تـو روی نـام مـادرت حساس هستی

استاد رزم حضرت حضرت عباس هستی

من خوب میدانم که این آقا کریم است

جای کبوتر بین صحنش یا کریم است

اینجا کسـی با دست خالـی برنگشتـه

آقا شبیـه مـادرش زهـرا کریم است

هر کس به دریا رفت مروارید برداشت

اینها به این معناست که دریا کریم است

باران ببـارد خـوب و بـد فرقـی ندارد

باران بـرای کـل آدمهـا کریـم است

آقا بیا کــه پشت در سائل رسیده

طوفان زده اتگار بر ساحـل رسیده

آقا برایت یک حـرم بایـد بسازیـم

یک پنجره فولاد هم بایـد بسازیـم

پایین پایت میشـود یک باب قاسـم

بالا سرت باب الکـرم بایـد بسازیـم

یک باب صادق ، باب باقر ، باب سجاد

یعنی سه صحن دیگرم باید بسازیـم

بایـد فراخـوان داد بیـن شاعـرانت

ترکیب بنـد محتشـم بایـد بسازیـم

در بین اشعارم شبی آقا به من گفت

صحنی بـرای مـادرم بایـد بسازیـم

ای ناخـدای کشتـی اولاد زهرا

کی میرود از خاطر تو یـاد زهرا

هرگز نشد روزی به فکـر در نیفتی

هر شب به یاد چـادر مادر نیفتـی

اینجا ملائک بال خود را پهن کردند

از روی سجاده شبی با سر نیفتـی

هر روز میفتـی زمین در راه خانـه

مـا آرزو داریـم تـا دیگـر نیفتـی

مـا آرزو داریـم مثـل مـادر خـود

آتش نگیری بیـن خاکستـر نیفتی

این اشک ها یعنی که ما طاقت نداریم

مـا هیچ جایی جز همین هیئت نداریم

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2226
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 22 تير 1393

گزیده ای از سخنان حاج منصور ارضی  در شب چهاردهم ماه مبارک رمضان را بخوانید؛

-در ادامه دعای چهل و چهار صحیفه، حضرت می‌فرمایند: "وَالْاِغْفالَ لِحُرْمَتِکَ،وَالْاِنْخِداعَ لِعَدُوِّکَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ " به راستی اگر انسان حرمت خدا را رعایت نکند ودر غفلت باشد خیلی بد است. حضرت می‌فرمایند خدایا کاری کن من از این سهل انگاری دور باشم . اگر اغفال و غفلت رادارای یک ریشه ببینیم درست می‌شود مثلا سهل انگاری و فریب خوردن .

چه عللی باعث می‌شود ما حرمت خدا را حفظ نکنیم؟ یک وقت ما حرمتمان را بیشتر از خدا می‌دانیم و اگر کسی به ما توهین کند زود ناراحت می‌شویم و به دیگران می‌گوییم به ما بی حرمتی شده است! ولی وقتی به خدا بی حرمتی می‌شود اصلاً توجهی نداریم حداقل منزجر نمی‌شویم یعنی یک حالت انزجار از خود نشان نمی‌دهیم که نشان دهدما از این رفتار بدمان آمده!

درماه مبارک رمضان باید آمادگی به دست بیاوریم برای جنگیدن با شیطان

چه کسی این اغفال را انجام می‌دهد؟ همان دشمنی که از اول با خدا جنگید پس ازچندهزارسال ذکر و عبادت به جنگ با خداوندپرداخت یعنی اول بی ادبی را به خدا او انجام داد.گفت:"لاغوینهم اجمعین" همه را از رحمت تو دور ومنحرف می‌کنم! و تو به رحمت خود آنها را به بهشت بکشان " الْاِنْخِداعَ لِعَدُوِّکَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ " همه سعی مابایدبراین باشدکه آماده فهم جنگ با شیطان بشویم یعنی این چند ماه رجب ، شعبان و علی الخصوص ماه مبارک رمضان آمادگی به دست بیاوریم برای جنگیدن با شیطان و نفس اماره در طول زندگی مثلاً بعضی‌ها دو تا حرف که از پدرومادر می‌شنوند ناراحت می‌شوند می‌گذارند می‌روندچند روز هم حرف نمی‌زنندحالا این کمترین اتفاق است درصورتی که باید با نفس و شیطان بجنگی وبدان نفس، قوی‌تر از شیطان است. امیرالمومنین علیه السلام می‌فرماید " اَعدی عَدُوِّکَ نَفسُکَ الَّتِی بِین جَنبیک " ( بحار الانوار جلد 70 باب45) دشمن‌ترین دشمنان نفس توست که درکنار توست .

حضرت هر شب از این ماه با عظمت را برای عفو و بخشش مناسب می‌داند

جالب این جاست حضرت تمام دعا را فصل به فصل کرده و برای جداکردن هر فصل صلواتی آورده است " إِذَا کَانَ لَکَ فِی کُلِّ لَیْلَةٍ مِنْ لَیَالِی شَهْرِنَا هَذَا رِقَابٌ یُعْتِقُهَا عَفْوُکَ ..." یعنی؛"هرگاه در هر شب از شبهاى این ماه براى تو بندگانى باشد که عفو و بخشیدنت آنها را آزاد مى‏نماید، یا گذشتت ایشان را مىیبخشد پس ما بندگان را از آن بندگان قرار بده"،حالا یک عده فقط شب احیا می‌آیند و می‌گویند ما را از آتش جهنم آزاد کن ولی حضرت هر شب از این ماه با عظمت را برای عفو و بخشش مناسب می‌داند . البته در روایات هست که خداوند در دهه آخرماه مبارک بیشتر از شبهای دیگر می‌بخشد وآمرزش الهی در شب عید فطر بیشتر از همه شبهای دیگر است.در شب عید فطر که شب آخر و شب وداع با ماه رمضان است واقعا مرد می‌خواهد برای خود جهدی داشته باشد و حسابش را با خدا صاف کند.

یک لحظه فکر کنیم درطول روز چه کردیم ؟

چرا حضرت هر شب از این ماه با عظمت را طلب عفو و بخشش از خدا می‌کند؟ فقط چنددقیقه در فکر فرو برویم که در طول روز چه کارهایی برای خدا انجام دادیم؛ برای خدا دعا خواندیم؟ قرآن خواندیم ؟ خدمت به پدر ومادر کردیم؟ انگار نعوذبالله خدا کارهای طول روزمان را ندیده! امام زمان علیه السلام ندیده! آیاپیغمبر ندیده؟ یک لحظه به فکر فرو برویم حالا روایت می‌گوید " تفکر ساعهً " ولی من می‌گویم این را رقیق‌تر کنیم و یک لحظه الان فکر کنیم درطول روز چه کردیم ؟

بعضی هاعوض اینکه دراین ماه با زن و بچه و خانواده خود رفتارشان بهتر باشد بدتر بر خورد می‌کنند برای همین هم است ماه رمضان تمام می‌شود ولی خیلی‌ها بخشیده نمی‌شوند.

" اَوْیَهَبُها صَفْحُکَ فَاجْعَلْ رِقابَنا مِنْ تِلْکَ‏الرِّقابِ " یعنی یک عده هستند که گذشته آنها را بخشیدی. حضرت هم درخواست دارند که ایشان هم جز آن دسته باشند. ببین چطور دعا می‌کنند! واقعا بترسیم که حضرت برای نجات ما چه در خواستهایی دارند! ،عجیب نیست که صراط مستقیم از روی جهنم عبور می‌کند و همه می‌بینند حالا سرعت داشته باشیم یا آهسته عبور کنیم یا به پایین بیفتیم !

ماه رمضان هم، برای خود یار و طرفدار دارد یعنی عاشق دارد

" وَاجْعَلْنا لِشَهْرِنا مِنْ خَیْرِ اَهْلٍ وَ اَصْحابٍ " و ما را برای ماه رمضان از بهترین اصحاب و یاران قرار بده. معلوم می‌شود خود ماه رمضان هم یاروطرفدار دارد یعنی عاشق دارد. درشبهای آخر ماه رمضان که یک عده نمی‌آیند مناجات و خسته می‌شوند یک عده هم می‌نشینند و زار زار گریه می‌کنند خدایا هر چه امام زین العابدین علیه السلام می‌خواهد به ما هم عطا نما! حضرت آنقدر آقاست که اول برای ما خواسته بعد برای خودشان مثل مادرشان که امام حسن علیه السلام سوال کرد از سر شب تا به حال همه همسایه‌ها را دعا کردی پس ما چی ؟ اگرحضرت زهراسلام الله علیها آن همسایه‌ها را دعا کرد که یکی شان هم خوب نشدند اگر ما همسایه هستیم که ان شا الله خوب شویم.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1659
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 22 تير 1393

مراسم هفتگی هیئت الرضا در حسینیه موسی ابن جعفر(ع) با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین محمودی برگزار شد.


نکاتی از سخنان حجت الاسلام محمودی را بخوانید؛

_ طبق آیات قرآن پیامبر بزرگوار اسلام درباره اجابت دعا و حضور و چگونگی اجابت سؤال کرد. خداوند با تعابیر بسیار لطیف و محبت آمیز پاسخ دادند که من نزدیکم. دعای شخص داعی و دعا کننده را وقتی من را بخواند اجابت می کنم.

_ خداوند متعال روزه را واجب کرد که بعد از حکم وجوب روزه این آیه را بیان فرموده است که دعای روزه داران مستجاب است. به ویژه در ماه مبارک رمضان و شب های قدری که لحظه لحظه آن و دقیقه دقیقه آن و ساعت ساعت آن محل استجابت دعاست. یعنی دعای روزه دار خیلی به اجابت نزدیک است. ممکن بود کبریایی و بزرگی و عظمت خداوند باعث این توهم در بندگان خداوند بشود که نمی شود بدون واسطه درخانه پروردگار دعا کرد و بدون واسطه هم اجابت شود. لذا این توهم از ذهن بندگان پاک شود خداوند فرمود من نزدیکم.

_ ماه رمضان هم ماه روزه و هم ماه تلاوت قرآن است و طبق این آیه قرآن ماه دعا کردن است و ماه اجابت پروردگار است. وقتی کلمات علما را می بینیم و تفسیر را در ذیل این آیه می بینیم متوجه می شویم که دعای خالص تر به اجابت پروردگار نزدیک تر است. شخص دعا کننده ای که در دعای خودش اخلاص دارد و برای دریافت فیض در ماه مبارک رمضان به ویژه شب های قدر آماده تر است. درباره شرایط استجابت دعا نکاتی باید رعایت شود. وعده پروردگار که شما بخوانید و من اجابت می کنم یک وعده تخلف ناپذیر الهی است و بلاشک و تردید است و با این وعده هر دعایی که در درگاه پروردگار بشود مستجاب است. فکر به غیر از این منافات با آیه صریح قرآن دارد.احراز تمام شرایط و نبودن موانع استجابت دعا کار ساده ای نیست.

-در آیه شریفه 186 سوره مبارکه بقره دو شرط برای اجابت پروردگار بیان می کند که اگر این دو شرط رعایت شد و شخص دعا کننده همراه با دعای خودش این دو شرط را رعایت کرد وعده استجابت پرورردگار بدون هیچ شک و تردیدی محقق می شود. شرط اول این است که دعا باید حقیقی باشد. حقیقت دعا وقتی محقق می شود که انسان دعا کننده مصلحت خودش را طلب کند. دعایی که در آن مایه هلاکت خود را بخواهد این دعا ظاهری است و حقیقی نیست. انسان ها گاهی بدی ها را طلب می کنند آنگونه که نیکی را طلب می کند و در اثر عجله ای که نسبت به استجابت دعا دارد فکر می کند خیر است.

_ دومین شرط استجابت دعا این است که در آیه قرآن می فرماید که وقتی که از من خدا خواستند به اجابت می رسانم یعنی دعا باید خالص باشد. فقط خدا را خواندن دعا را به استجابت نزدیک می کند.اگر مخلوط با دعا و خواستن از پروردگار امید به جای دیگری باشد این دعا به استجابت نمی رسد.

_ نکته مهم این است که دعا و وعده ای که خداوند در قرآن داده است، با توسل به اهل بیت و در خواست حل مشکل از آنها هیچ منافاتی ندارد. فقط باید خدا را مستقل ببینیم. توسل به اهل بیت درخواست غیر از خدا نیست . دعا به درگاه پروردگار بکنید با زاری و تضرع و خشوع و این که در نهان بدون سرو صدا و حاشیه یعنی پنهانی خدا را بخوانید.

_ یکی از موانع اجابت دعا ناراضی بودن پدر و مادر و عاق والدین است. خوردن مال مردم و حرام در مال، دعا را به اجابت نمی رساند.کسانی که یک نقطه شرکی در دلشان هست هرگز پروردگار دعایشان را اجابت نمی کند. 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1349
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 22 تير 1393
مراسم مناجات شب سیزدهم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین میرباقری و مناجات حاج منصور ارضی و حاج محمود کریمی و با حضور پرشور مردم مومن و شب زنده دار در مسجد ارک تهران برگزار گردید.


نکاتی از سخنان حاج منصور ارضی؛ 

" وَ الشّکّ فِیدِینِکَ وَ الْعَمَى عَنْ سَبِیلِکَ " حالا من به زبان ساده می‌گویم خدایا من را در این ماه رمضان دور نگه دار از شک در دین خدا ، این شک بعد از ورود به دین است چون قبل از انتخاب دین شک خیلی هم بد نیست اما بعد از انتخاب دین نشانه تزلزل در افکار و اعتقادات است ولی نکته بعد که مهم هم است " الْعَمَى " در راه خداست یعنی نابینایی در راه خدا :

 میان مردمی گم کرده ره اندر میان راه

که خود نوعی ز گمراهیست

بعضی وقتها  دست به یکی کردن شیطان ، نفس و مشکلات دنیوی باعث به وجود آمدن نابینایی راه در انسان می‌شود البته اهل بیت(ع) مواظب دوستدران و شیعیان خود هستند وقتی همچنین اتفاقی برای ما می‌افتد با بیماری و یا ابتلایی مواجه می‌شویم و ان شاء الله هوشیار می‌شویم اما کوری در راه بعضی را به هلاکت می‌اندازد یعنی شاید آمریکا زانو بزند در مقابل نظام اسلامی ایران ولی اصحاب فتنه این کار را نمی‌کنند این هلاکت کوری راه است خوارج هم همین بودند در زمان امیرالمومنین(ع) و الان هم همین طور هستند وقتی مصاحبه ای با این‌ها ترتیب داده می‌شود خیلی واضح می‌گویند راه ما درست است !

 حمد خدا نیاز به شناخت خدا و شناخت خدا نیاز به حمد الهی دارد این یک رابطه دو طرفه است

در دعای صبح به نقل از رسول الله (صلی الله علیه و اله) که می‌فرمایند اگر کسی این را نخواند نعمات زیادی را از دست داده از جمله این چهار نعمت " اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى عَرَّفنى نَفْسَهُ وَ لَمْ یَتْرُکْنى عَمْیانَ الْقَلْبِ " (ادعیه صباح و مساء) حمد خدایی را که خودش خود را به من شناساند واقعاً هم اگر می‌گویی " بِکَ عَرَفْتُکَ وَأَنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیْکَ " ( ابوحمزه ) همین است ولی یقیناً او باید به وسیله امیرالمومنین(ع) خود را به ما نشان دهد " وَ لَمْ یَتْرُکْنى عَمْیانَ الْقَلْبِ " حمد خدایی که قرار نداده کوری دل را برای من و... چند حمد دیگر که ما با این قسمت که مؤید شناخت خداوند برای دوری از نابینایی در راه دین خدا بودند کار داشتیم

هر کس " الْعَمَى عَنْ سَبِیلِکَ " شود به هلاکت می‌افتد شما نگاه کنید کسی که در دفاع مقدس ما به درجه جانبازی نائل آمده و چشمش را از دست داده نابیناست ولی عاشق مانده ، عشق را به او چشاندند و هر روز هم به فضل الهی بیشتر جلو می‌رود در سیر خود و اطاعت خدا و حب اهل بیت(ع) ولی آن عده ای " الْعَمَى عَنْ سَبِیلِکَ " هستند " وَ الْاِغْفالَ لِحُرْمَتِکَ " می‌شوند یکی از گرفتاری ما سینه زن‌ها و شب زنده داران و متقین و موحدین ( اشاره به بیانات اخیر مقام معظم رهبری ) و همه طوایفی که آخرش می‌رسند به امیرالمومنین (علیه السلام) به کمک امام حسین (علیه السلام) بدترین امر غفلت از حریم اهل بیت (علیهم السلام) و سهل انگاری است و لذا در کمیل این سهل انگاری را "  وَ مِطَالِی‏ یَا سَیِّدِی " (دعای کمیل ) می‌خوانی، شب زنده دار و اهل مناجات را نباید غفلت از حرمت خدا و تجلیات دیگر خداوند مثل لیله القدر و اهل بیت عارض شود من نمی‌دونم چطور  هم وارد اهل بکاء و شب زنده داری شدم ؟ولی دیگر آمدم باید از غفلت  دوری کنم، صحبت با رفقا همه وقت من را گرفته  است،شب سیزدهم رسید من چه کردم؟

 راهکار دوری از قصاوت دل در ماه رمضان

عجیب اینجاست که اگر شب اول غفلت کنی و توبه نکنی همین طور غفلتت در ماه رمضان بیشتر می‌شود طوری می‌شود که شاید شب بیست و سوم بگویی چقدر بریم دعا و مناجات بخونیم! قصاوت دل نسبت به مناجات آن هم در ماه رمضان!

لذا امام(ع) می‌فرمایند " فاغفرلنا تقصیرنا فی " (ادعیه دهه آخرماه) یک سری گناهان و قصور داشتم آنها را بپوشان در دهه آخر ماه رمضان می‌خونی و گریه میکنی.

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1392
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 22 تير 1393

ما با همه مجالس حاج آقا صفا کردیم ولی به علت حال و هوایی که شهدا داشتند تا سال 65 آن زمان حاج آقا اشعاری با مطلع حسینا می‌خواندند...

عقیق: گفتگو با حاج جواد حیدری که خودش هم اهل شعر است و علاوه بر آن خیلی از کارهای موسسه قدیم الاحسان را بر عهده دارد، درباره برنامه های ماه رمضان در مسجد ارک و نحوه اداره مراسم با او به گفتگو نشستیم؛ 


-آقای حیدری،درابتدا برایمان از نحوه آشنایی خود با حاج منصور ومجالس ایشان بفرمائید؟

- ما درسنین نوجوانی در هیئتهای فامیلی و در مدرسه می‌خواندیم .یکی از اقوام که او هم نوحه خوانی می‌کرد و از بچه‌های جبهه بود وقتی شوق و ذوق ما را دید سال شصت وپنج بود آدرس مسجد جامع بازار را به ما داد من اولین باری که حاج آقا را دیدم ومجلسشان هم رفتم محرم سال 65 بود بعد از آن از سال 66 از محلمان شهرک ولیعصردر منطقه هیجده بعضی وقتها هم بادوچرخه به حسینیه صنف لباس فروش‌ها می‌رفتیم. همین روال ادامه پیدا کرد تا سال 71-70 که بنده چند شعر سروده بودم با واسطه ای به حاج آقا دادم بعد از آن هم که سربازیم تمام شد رابطه ام با حاج آقا بیشتر و مستحکم‌تر شد تا به اینجا رسید که درخدمتشان هستیم

 

-  اولین باری که حاج آقا شعرتان را خواندند کی بود ؟

- آن زمان حدود نوزده بیست سال سن داشتم اگر اشتباه نکنم قبل از فاطمیه سال هفتاد و یک بودکه شعرم را به دست حاج آقا رسانده بودم و روز اول برنامه دیدم که شعر بنده را می‌خواند . یادم هست شعر با این مطلع بود :« عداوتهای پنهانی عیان شد »

اولین باری هم که مستقیم شعر به ایشان دادم قسمت دوم همین شعر بود در همان فاطمیه که بعد از پرس وجو  درباره خودم و شعر، به همراه بعضی توضیحات و نکات من را تشویق کردند و بعد از آن در جلسات حاج آقا همراه با حاج محمود آقای ژولیده، حاج سید محمدآقای میر هاشمی، حجه الاسلام شیخ رضا جعفری ودیگردوستان شرکت می‌کردم .

 

- شاعرانی که با حاج منصور ارضی کار می‌کردند نام می‌برید؟

- درقدیم که بزرگوارانی مانند مرحوم حاج آقاآرام،شهیدغلامعلی رجبی و.. بودند پس از آن عزیزان ، همان طورکه عرض شد، دوستان دیگرهمچون: حجه الاسلام شیخ رضا جعفری ،شاعران جانباز به نامهای حاج عباس تمرتاش(با تخلص شاهد) ، حاج محمود آقای ژولیده، حاج سید محمدآقای میر هاشمی و....

 

- به یاد ماندنی‌ترین مجلس  حاج آقا برای شما کدام مجلس بوده است؟

- ما با همه مجالس حاج آقا صفا کردیم ولی به علت حال و  هوایی که شهدا داشتند تا سال 65 آن زمان حاج آقا اشعاری با مطلع حسینا می‌خواندند مثل "حسینا جان شیرین را نخواهم * مگر روزی شود جانا فدایت " البته بیشتر، سال 63-62 اینگونه اشعار را می‌خواندند ولی در تاسوعای سال 65 نیز خواندند آن هم در حال و هوای مسجد جامع، یادم هست در سال اولی که بنده به آنجا می‌رفتم "شهید سید محمد موسوی زاده" (یکی از بچه‌های پایگاه بسیج مسجدمان که مداح هم بود) آنجا بود وقتی حاج آقا یک "حسینا" می‌گفتند انگار این بچه‌ها پر می‌کشیدند می‌رفتند آسمان دوباره بر می‌گشتند. واقعا این یک دستی در گریه و سینه زنی بود که کربلای پنج را در شلمچه آفرید و بیشترین شهید مسجد جامع آن سال بود.

- زیبا‌ترین و دل نشین‌ترین شعری که ازحاج آقا ارضی شنیدید کدام شعر بود ؟

 - خوب باز هم بر می‌گردد به دوران شهدا و دفاع مقدس ،یک شعری از حاج آقا آرام بود که 

در وادی الهی خدا خودش می‌دونه/  محبت تومولا زد از دلم جوونه

چی کار کنم حسین جان دلم گرفته بونه/ هرچی می‌گم حسین حسین دلم که سیرنمی شه

این مطلب از اولین نوارهایی بود که ما از حاجی شنیدیم و از موثرترین شعر هایی هم بود که در جبهه بود دوستان می‌گفتند این شعر صبحگاه گروهان تخریب بود .

 

- تاثیرگذارترین شعری که حاج آقا از شما خوانده کدام شعر بوده است؟

 -  به نظرم همان است که سال هفتاد ودو  در مکه و مدینه به سبک زمزمه و مناجات خواندند یعنی: « مدینه منزل قرآن » که معروف شد به مدینه شهر پیغمبر! البته به اصطلاح گوشواره این شعر"مدینه شهر پیغمبر" را آقای سید محمد میر هاشمی سروده بودند بنده هم زمزمه را گفته بودم.حاج اقا، یکی دوتا شعردیگررا از بنده همان سال در مکه خواندند و پخش شد. هنوز هم یک وقتهایی پخش می‌شود مثل:" ای نگار نازنین فاطمه" درضمن ازجمله بیتهایی که خیلی جا افتاده مثل:" تموم زندگیم مال حسینه" است.

 

- سئوالاتی هم درباره مجالس مناجات خوانی حاج آقا بویژه مسجدارگ ازخدمت شریفتان داریم؛ ازجمله اینکه برنامه‌های مناجاتی حاج منصور از چه زمانی آغاز شد ؟

- درگذشته حاج آقا به احترام یکی از اساتیدشان(سید علی آقا میرهادی(ره)) برنامه مستقل مناجاتی برپا نمی‌کردند. از زمانی که برنامه‌های مناجاتی سید علی آقا درمسجدامین الدوله درسال شصت و هفت تعطیل شد،برنامه‌های مناجاتی حاج آقا درمسجد محبان فاطمه الزهرای پاچنار شروع شدو در حدود دو یا سه سال ادامه داشت بعد از آن مسجد ارک آمدندکه الحمدلله تاکنون ادامه داشته است.

 

- روش اداره مجلس ازشروع تابه حال چگونه بوده است؟

- قبل  ازآنکه حاج اقابه طورمستقیم مدیریت مجالس مناجات مسجد ارگ رابه دست گیرند سی شب "پیش منبری" ثابت داشتیم.که ازآقایانی همچون؛حاج آقا اعتمادسعید ، حاج سعید حدادیان ،حاج آقای چینی و... استفاده می‌شد.منبری‌ها هم سی شبه بودند بعد که حاج آقا اداره مجلس رابه عهده گرفتند منبری‌ها دهه گی شدند بیشتر هم از سخنران هایی استفاده می‌شدکه در هیئتهای خود حاج آقا سخنرانی می‌کردند مثل آقای عدالتی یا آشیخ علی متبحری و... بعداز آن که کارها کمی شکل پیدا کرد قاری‌ها و پیش منبری‌ها را حاج محمودآقای ژولیده هماهنگ می‌کرد.یکی دوسال برای پیش منبری،مداحانی بودند که با حاج آقا مانوس بودند. یکی دو سال هم شاگردهای حاج آقا که در کلاسهای ذاکرین حسین جان شرکت می‌کردند. درزمینه فعالیت‌های رسانه ای ابتدا ضبط صدا و نوارها را دوستانی انجام می‌دادند. بعد از آن تیم موسسه بیت الزهرا آمدند درنهایت موسسه قدیم الاحسان کارها را در دست گرفت.  

 

- برای هماهنگی و اداره مجالس مسجدارگ با چه ارگان‌ها و گروههایی همکاری دارید؟

 - برای هماهنگی برای تردد و راحتی مستمعین همکاری با شهرداری منطقه،اورژانس و آتش نشانی و راهنمایی و رانندگی  داریم که در حدود یک ماه قبل از مراسم یک تیم قوی از هیئت رزمندگان حزب الله(خاستگاه آن اززمان دفاع مقدس بوده است) که حاج آقا ژولیده و آقای خانیان و دیگر بزرگواران هستند با این ارگانها همکاری و هماهنگی دارند و در این شبها دوستان در حدود پانصد تا هفتصد نفر فقط برای انتظامات همکاری دارند حتی ما با مخابرات هم هماهنگی داشتیم با پایگاههای بسیج مرتبط همکاری داریم و بسیجی‌ها بطور منظم نیروهایشان را می‌فرستند البته هیئات دیگر هم که نزدیک مان بودند بحث پارکینگ و حجم رفت و آمد را خود مردم یاری و تعامل دارند و اگر هماهنگی هست هماهنگی خود مردم است.

 

- از شاخصه مجالس حاج آقا به ویژه مراسم مناجات ماه رمضان مسجد ارک درسال‌های اخیربفرمائید؟

- بنده همیشه به دوستان گفته ام درعصرحاضر یکی ازموجز‌ترین مجالس،مجالس حاج منصوراست .یعنی در کوتاه‌ترین وقت ممکن همه چیز دارد. ، مثلابرای یک مجلس زیارت عاشورا در چهل و پنچ دقیقه تا یک ساعت تقریبا دوازده کار انجام می‌شود از جمله: صلوات ، استغفار ،قرائت زیارت عاشورا ، روضه، سینه زنی، حرف روز ونصایح اخلاقی، تذکردرباره تلاوت هفتگی قرآن، جمع آوری خیرات و... همه اینها در این زمان کوتاه و به قول امروزی‌ها "ام پی تری"هم می‌خوانند و هم اشک می‌گیرند.

درباه شاخصه سال‌های اخیردرمجالس مناجات مسجدارگ بایدعرض کنم: از ماه رمضان سال 90 که موسسه قدیم الاحسان در بحث رسانه وارد شد.سعی نمود پوشش تصویری کاملی درسرتاسرمجلس مناجات مسجد ارک ایجادنماید.مثلا پرده نمایشی در حیاط و بیرون مسجد نصب شده تا همزمان مستمعین برنامه را روی آن مشاهده نمایندکه این کاردرنظم وآرامش مجلس خیلی موثربوده است. امسال هم قبل از ماه رمضان به همت تیم رسانه ای موسسه قدیم الاحسان،فعالیت هایی ازجمله تغییراتی در فضا سازسی مسجد انجام گرفت یعنی سعی شد حال وهوای مسجد متناسب با حال و هوای مناجات شودچون بنا به نظرکارشناسان یکی از ویژه گی هایی که برخی از ادیان دیگر دارند و ما با وجودداشتن چنین ظرفیتی کمتر به آن توجه داریم این است که محل عبادتشان را بر مبنای مقاصدی که دارند هماهنگ کردندکه وقتی وارد آن محل می‌شوی ناخودآگاه آن دین برایت بزرگ جلوه می‌کند.

 

یکی از بردهایی که ما در زمان دفاع مقدس در جبهه‌ها داشتیم این بود که فضا معنوی بود این طرف را نگاه می‌کردی پرچم آن طرف را نگاه می‌کردی نوشته و سخنی از امام راحل،یکی سربند بسته بودو....

 درایام محرم هم که شهر تغییرمی کند یک علتش این است فضا عوض می‌شود. فضا سازی شهر از این حالتی که هست تغییرپیدامی کند. هر جا نگاه می‌کنی؛خیمه و و تکیه علم است.همینطوردرمسجدارگ چندسالی است که سعی شده یک مقدار فضا مناسب‌تر شودمثلاً ستونهای بزرگی که داخل مسجد ارک بود هر کدام را به اسماء الحسنی مزین کردیم یاآن دکور ی که پشت سر منبر بود مناسب‌تر شد.

 

- حاج آقاقبل از شروع مناجات کمی صحبت می‌کنند. در این باره علتش راتوضیح می‌دهید؟

یکی ازعلل آن به خاطر سبقه مجالس مناجات ایشان است. جلساتی که استادحاج آقا، آسیدعلی آقا میر هادی در مسجدامین الدوله(شب زنده داران) داشتند سخنران نداشته و کلا جلسه مناجات بوده،خودایشان بعضاموعظه ونصیحتی می‌فرمودند. مناجات و دعاخوانده می‌شده و درآخر هم کمی روضه وذکرتوسل داشتند.درضمن آن مجلس کمی حالت خصوصی داشته چون حدود چهل پنجاه نفر از خوبهای تهران آنجا جمع می‌شدند مثل حاج ماشا الله عابدی ، حاج آقا آرام ، حاج اشرف ، حاج حسن ارضی و خلاصه کسانی که هر کدام برای خود استوانه وستونی بودند آنجا می‌رفتند همچنین علما هم حضورداشتند .

علت دیگراین است که حاج آقا بر روی جوانان و مستمعینشان بسیارتاثیر گذار هستند آنهم به خاطر انس با ایشان بوده است. حاج آقا این را اصرار دارد و می‌شود از بیانات مقام معظم رهبری فهم کرد که خواننده یک مبلغ است .در بحث تبلیغ نیاز است که بعضی از مطالب با گویش سخنرانی گفته شود. حاج آقا می‌گویند که مداح مکمل عالم مجلس است تقریباً صحبتهای حاج آقا تکمله ای بر سخنان سخنران مجلس است. 

- محتوای بیانات حاج آقاازقدیم تابه حال چگونه بوده است؟

   -درباره محتوای سخنرانی حاج آقابایدعرض کنم؛ در سالهای قبل حاج آقا بین مناجات صحبت می‌کردند یعنی قسمتی از دعا را می‌خواندند بعد شروع می‌کردند صحبتها و احادیث را می‌گفتند بعد ادامه دعا را می‌خواندند  مثلاً یک سال نصایح پیامبراکرم(ص) به اباذر بود. در سالهای اخیر بیانات را قبل از مناجات شروع می‌کنند و موضوعات آن هم  مشخص ومنسجم‌تر شده است مثل بحث صله ارحام،بحث غفلت،استغفارو...

 

- در این مدتی که ازمجالس حاج آقا بهره می‌بریدچه مقدارازتوصیه‌ها و راهنمایی ایشان درزندگی تان استفاده نموده اید؟

- حاج آقا به کوچکترین زوایای نوکری اهل بیت علیهم السلام هم توجه دارند. روش وتوصیه‌های ایشان در آداب معاشرت، بر خوردهای خانوادگی، بر خورد با والدین و... بسیارپر اهمیت و تاثیرگذاربوده است. یکی از مهمترین چیزهایی که از حاج آقا استفاده می‌کنیم شیوه هیئت داری ایشان است. روش برخورد ایشان با ارکان هیئت یعنی: خادم ،سخنران و...همه اینها را داریم اجرا می‌کنیم و جواب هم گرفتیم یعنی در جای جای هیئت اگر سوالی برایمان پیش می‌آید جوابش را از حاج آقا گرفتیم.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1463
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 20 تير 1393
على بن محمد نوفلى می‌گوید: شنیدم از او (امام صادق علیه‌السلام) که فرمود: گاه مى‌شود که بنده‌اى براى نماز شب برمی‌خیزد در حالی که خواب بر او غلبه مى‌کند و به سمت راست و چپ مایل می‌شود (و از خستگى و شدت خواب) چانه او به روى سینه‌اش مى‌چسبد، در این حال خداوند متعال به درهای آسمان و زمین فرمان مى‌دهد و آنها برای او گشوده می‌گردند.

سپس به فرشتگان فرماید: به این بنده من نظر کنید که براى نزدیک شدن به من، چه سختى هایى را بر خود روا مى‌دارد در حالى که من این عمل را بر او واجب نکرده‌ام.

و او امیدوار به سه چیز از جانب من می‌باشد: اول آنکه گناهانش را بیامرزم، دوم آنکه توفیق توبه را به او ارزانى دارم، سوم آنکه روزى او را فراوان کنم؛ اى فرشتگان! شاهد باشید که خواسته‌های او را برآورده کردم.

متن حدیث:

عن علی بن محمد النوفلی قال سمعته یقول إن العبد لیقوم فی اللیل فیمیل به النعاس یمینا و شمالا و قد وقع ذقنه على صدره فیأمر الله تبارک و تعالى أبواب السماء فتفتح ثم یقول للملائکة انظروا إلى عبدی ما یصیبه فی التقرب إلی بما لم أفترض علیه راجیا منی لثلاث خصال ذنبا أغفره له أو توبة أجددها له أو رزقا أزیده فیه فأشهدکم ملائکتی أنی قد جمعتهن له.
 
منبع: تسنیم
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1318
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 20 تير 1393

پس از بسته شدن تمامی راه های ورود و خروج به نوار غزه توسط رژیم صهیونیستی و دولت مصر اوضاع داخلی مردم غزه به وضعیت بحرانی رسیده است و مردم در زمینه های مختلف با مشکل مواجه شده اند.

نوار غزه منطقه ای واقع در شمال غربی کشور فلسطین اشغالی است. مساحت این منطقه 360 کیلومتر مربع است یعنی یک شانزدهم استان البرز که کوچکترین استان ایران است.

امروزه مردم این منطقه کوچک در مضیقه قرار گرفته اند. آنان با مشکلات متعددی مواجه شده اند. آنها در از بین بردن زباله، تامین آب آشامیدنی، تامین غذا و نیازهای ضروری دیگر زندگی با مشکل مواجه شده اند.

این مشکل پیش زمینه ای تاریخی دارد. پس از پیروزی حماس در انتخابات در سال 2007 رژیم صهیونیستی راه های ارتباطی این منطقه را با سایر ملل جهان قطع کرد. رژیم صهیونیستی حتی رابطه این منطقه را با سازمانهای بین المللی امداد و خبرنگاران نیز قطع کرده است. به این ترتیب رابطه یک میلیون و پانصد هزار نفر مردم ساکن غزه با جهان بیرون کاملا قطع شد.

رژیم غاصب صهیونیستی ابتدا راه های زمینی ای که در اختیار داشت را بر روی مردم غزه بست. یعنی آن را از سمت شرق شمال محاصره کرد. سپس راه دریایی ای که به سواحل غزه ختم می شد را نیز بست و اجازه نزدیک شدن هیچ شناوری را به سواحل غزه نمی دهد. تنها راه ارتباطی ساکنین نوار غزه با جهان بیرون از راه مصر و گذرگاه رفح بوده است. در زمان دولت حسنی مبارک، به خاطر رابطه نزدیک مبارک با صهیونیست ها گذرگاه رفح بسته بود و اجازه عبور و مرور به مردم غزه داده نمی شد. پس از سقوط مبارک نیز برای مدتی در زمان محمد مرسی این مسئله مطرح شد که گذرگاه رفح گشوده شود اما این امر انجام نشد. در این مدت هرچند مردم غزه از راه زمینی و دریایی نمی توانستند با جهان بیرون در ارتباط باشند؛ اما از طریق حفر تونل های زیر زمینی با مصر در ارتباط بودند و وسایل مورد نیاز خود را از این راه تامین می کردند. اما پس از کودتا علیه حکومت محمد مرسی اوضاع تغییر کرد. حاکمان مصر در خواست اسرائیل را اجابت کردند و تونل های زیر زمینی ای که مردم غزه از طریق آن با مصر در ارتباط بودند را از بین بردند. به این ترتیب محاصره نوار غزه کامل شد و دیگر ارتباط آنها با جهان بیرون به صورت کامل قطع شد. این امر باعث شد تا حتی مردم مظلوم غزه در برآورده کردن نیازهای بسیار ضروری خود با مشکل مواجه شوند. نیاز های اساسی مردم زندگی در آنجا را مختل کرده است.

آلودگی شدید

در این روزها از نظر سلامت نوار غزه با مشکل اساسی روبرو شده است. سواحل این قطعه مظلوم زمین بسیار آلوده شده اند و درون شهر ها نیز زباله ها روی هم جمع شده اند و وضعیت بسیار اسفناکی به وجود آمده است.

مسئول محیط زیست غزه می گوید روزانه 100000 متر مکعب فاضلاب تصفیه نشده به سواحل این منطقه وارد می شود. علت آن این است که از زمانی که تونل های زیر زمینی که برای فراهم کردن نیازهایمان بود را خراب کرده اند دیگر سوخت به راحتی به دست ما نمی رسد پس به علت نبود سوخت قادر به روشن کردن دستگاه های تصفیه فاضلاب نیستیم.

این مسئله باعث شده است تا کنار سواحل غزه بوی تند زباله مردم را اذیت کند. آب دریا در سواحل غزه تغییر رنگ داده است و موجهایی که به ساحل می رسند زرد و قهوه ای هستند. به علت آلودگی شدید هوا در سواحل غزه علائم شنا کردن ممنوع نصب شده است اما برخی از مردم خصوصا کودکان که از گرما رنج می برند به این علائم توجه نمی کنند و وارد آب می شوند و این سبب می شود که سلامتی آنها به صورت ویژه در خطر باشد.

از طرف دیگر شهروندان غزه می گویند درون شهرها نیز زباله ها بر روی همدیگر جمع شده اند. 75% ماشین های شهرداری که باید زباله ها را جمع آوری کنند به علت نبود سوخت قابل استفاده نیستند. در نتیجه سلامتی مردم در غزه به شدت در خطر است. آنها می گویند اینکه مصر 1200 تونل ارتباطی را بسته است سبب می شود تا دیگر سوخت با قیمت مناسب به دست ما نرسد در نتیجه این مشکلات به وجود می آید.

آنها می گویند این کار رژیم صهیونیست که ما را در چنین محاصره سختی قرار داده است به معنی کشتن ما در حال صلح است.

مشکل آب آشامیدنی

تا پیش از سال 1998 جمعیت مردم ساکن در نوار غزه 80000 نفر بود. اما به علت فشار های رژیم صهیونیستی به مردم مظلوم فلسطین، مردم سایر نقاط فلسطین مجبور به ترک سرزمین خود و مهاجرت به نواز غزه شدند به این ترتیب در مدت زمان کوتاهی جمعیت این منطقه به بیش از 3 برابر گذشته خود افزایش یافت. طبق آمارهای کنونی بیش از سه، چهارم از جمعیت یک میلیون و پانصد هزار نفری نوار غزه مهاجر هستند. این به معنی این است که این منطقه در مدت زمان کمی جمعیتش چند برابر شده است ولی امکانات با این سرعت رشد نکرده است. همچنین می توان گفت به علت محاصره شدید امکانات این منطقه پس رفت هم داشته است. به این ترتیب اولین مشکلی که دراین منطقه به وجود می آید مشکل تأمین آب آشامیدنی و غذای این جمعیت است.

نواز غزه سالانه به 65 میلیون متر مکعب آب آشامیدنی نیاز دارند. پس از آنکه رژیم صهیونیستی این منطقه را محاصره کرد مردم منطقه در تامین آب آشامیدنی خود نیز با مشکل مواجه شدند. به این ترتیب تنها راه مردم برای تامین آب استفاده از سفره های آب زیرزمینی بود. مردم این منطقه به بهره برداری از آب های زیر زمینی روی آوردند. پس از مدتی در سفره های آب زیر زمینی این منطقه مشکلی به وجود آمد که اگر با برنامه ریزی استفاده آب از سفره های زیر زمینی انجام نمی شد این سفره ها از سال 2000 به بعد دیگر قابل استفاده نبودند. اما با تجدید نظر و برنامه ریزی که می شود منابع آب را نجات می دهند و عمر آنها تا 20 سال تمدید شد. اما همچنان این مشکل در منابع آب موجود در نوار غزه وجود دارد.

از طرف دیگر به علت محاصره شدید این منطقه مردم باید غذای خود را نیز از طریق کشاورزی در همان منطقه انجام دهند. پس مقداری از آب این منطقه صرف موارد کشاورزی می شود. اما همچنان کشاورزی نیز در این منطقه به علت وجود این محدودیت ها چندان مجال رونق یافتن پیدا نمی کند. در نتیجه مردم این منطقه با مشکلات غذایی هم روبر هستند.

اگر این اوضاع همچنان ادامه پیدا کند اکثر مردم غزه به علت گرسنگی و یا تشنگی و یا بیماری های ناشی از آلودگی محیط جان خود را از دست خواهند داد.

آنچه گفته شد شرایط عمومی مردم غزه است. اما بحران زمانی چند برابر می شود که هر از چندگاهی این مردم به بهانه های واهی زیر بمباران رژیم صهیونیستی قرار میگیرند. یعنی علی رغم تحمل این سختی ها در معیشت روزمره خود، باید در جنگ فیزیکی همیشگی با اسرائیل نیز شرکت کنند. آخرین این بهانه ها که در همین روزهای اخیر درگیر آن هستند، حمله هوایی و زمینی به غزه به بهانه کشته شدن سه شهرک نشین اسرائیلی است. بهانه ای که تا به حال بیش از 100 شهید و بیش از 1000 مجروح را برای مردم غزه به ارمغان آوره است.

نتیجه گیری

رژیم نامشروع صهیونیستی پس از آنکه در مقابل مقاومت مردم مسلمان و مظلوم غزه عاجز ماند و توان مقابله با مردم غیور این منطقه را ندید اقدام به محاصره کامل این منطقه زد. به نظر دیدبان صهیونیست ها از این کار خود دو هدف دارند. یا اینکه با فشار خود بتوانند حماس را در اداره حکومت تشکلیلاتی ناکارآمد جلوه و به این ترتیب بتوانند گزینه ای وابسته به خود را مانند محمود عباس در این منطقه به سرکار بیاورند. و یا اینکه به همین ترتیب به تدریج مردم این منطقه به مرور زمان در اثر کمبود امکانات جان خود را از دست بدهند و یا آنقدر ضعیف شوند که با یک حمله کوچک به راحتی بتواند این منطقه را تسخیر کند.

 

منبع: دیدبان

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1880
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 20 تير 1393
شهید مجید محمودی (فرزند عباس متولد 1338 . تاريخ شهادت 22/1/62  .محل شهادت : فكه) در بخشی از وصیت نامه خود چنین نوشته است:

مادر پیری دارم... یک زن... سه بچه... قدو نیم قد!

از دار دنیا هیچ چیز ندارم جز یک پیام...

قیامت یقه تان را می گیرم اگر ولی فقیه را تنها بگذارید!

عکس/
 
 
 
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1297
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 20 تير 1393

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، «محمود معزپور» به تاریخ چهارشنبه،  13 شهریور 1347 شمسی (10 جمادی الثانی 1388 قمری) در تهران متولد شد. حضرت روح الله که پای بر باند فرودگاه «مهرآباد» گذاشت، او فقط ده سال داشت. اما آن قدر همت و غیرت از پدرش «حاج علی اصغر» به ارث برده بود که تا هفت سال بعد، خودش را به مقام «بسیجیِ خمینی» برساند و در بزرگ ترین شاه‌کارِ نظامی فرزندانِ «اسلام ناب محمدی(صلوات الله علیه)» در شبهه جزیره «فاو» حاضر شود. پنج عملیات دیگر لازم بود تا «محمود»، مدرک قبولی خود را از مولایش، «اباعبدالله الحسین(صلوات الله علیه)» دریافت کند و به تاریخ چهارشنبه، 19 فروردین 1366 شمسی (8 شعبان المعظم 1407 قمری) ، پای بر بساطِ «عند ربهم یرزقون» بگذارد. گوارای وجوش باد
سنگِ مزار شهید «محمود معزپور» در بهشت زهرای تهران، به شکلی هنرمندانه و دلنشین، مراتب صعود او به «اعلی علیین» و دریافت مدرک قبولی اش را مجسم کرده است: 

روحمان با یادش شاد
نثار روح بلندش صلوات
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1834
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
جمعه 20 تير 1393

مراسم دوازدهمین شب ماه مبارک رمضان با حضور جمعی از مردم و مومن و روزه دار در مهدیه تهران برگزار شد. به گزارش عقیق در این مراسم حجت الاسلام سید حسین مومنی به سخنرانی پرداخت و در ادامه حاج مهدی سماواتی مناجات خوانی کرد.

شب دوازدهم ماه مبارک رمضان در مهدیه تهران

نکاتی از سخنان حجت الاسلام مومنی را بخوانید؛

_ متاسفانه خیلی از حریم ها از بین رفته است. وقتی که انسان مقید به دعا شد و اهل دعا شد، معنای دعا را متوجه شد، از رهگذر دعا مکارم اخلاقی برای او به وجود می آید.چون می داند دعا یک سری آدابی دارد. وقتی با خدا صحبت می کنی و ادب در دعا را رعایت کنی دعا مستجاب می شود. برای رسیدن به مکارم اخلاقی دعا انسان را به سمت تحصیل مکارم اخلاقی سوق می دهد.

_  چهارمین نکته دوری از معاصی و رذائل است. ما نیاز داریم برای دور شدن از این صفات یک محافظی را برای خود درست کنیم. نیاز به یک ورد و چیزی داریم که شیطان را از ما دور کند. هیچ چیز هم مانند دعا شیطان را از انسان دور نمی کند. در رهگذر دعا انسان از شر شیطان دور می ماند. وقتی ما به خدا نزدیک و مقرب شویم شیطان از ما فاصله می گیرد. در رهگذر دعا کردن از معاصی و رذائل دور می شویم چرا که شیطان بر انسانی که اهل دعا و مناجات و نیایش است، یقیناً نمی تواند مسلط شود.

_ یک سری زنگاری قلب انسان را می گیرد که ممکن است معاصی نباشد و از رهگذر برخی امور کراهتی بر قلب انسان عارض شده باشد.در شخصی که اهل دعا باشد این کدروت های درونی از بین می رود و دلش صاف می شود. کینه از کسی به دل نمی گیرد و کاری هم نمی کند که کسی از او کینه به دل بگیرد.

_ گاهی فرد گناه نمی کند اما درگیر وسوسه های شیطانی  است. بعضی امور همراه افراد است.ابزار گناه را با دست خودمان به منازلمان نبریم. فکر گناه و یا وسوسه های شیطان ممکن است که گناه نداشته باشد ولی زیبایی های دل را از بین می برد. طرف دیگر حال نماز شب و دعا ندارد. از رهگذر دعا وسوسه های شیطان از انسان دور می شود.

_  از رهگذر دعا تعقل و تفکر انسان قوی می شود. قدرت اراده او بالا می رود. سطح فکر فرد کوتاه است و اگر با دعا مأنوس باشد شعور و معرفت او افزایش پیدا می کند. دعا نباید فقط لقلقه زبان باشد. باید دعا را بفهمد و به آن عمل کند.

_ ما یک سری نیاز داریم باید این نیازها ما را به سمت دعا کردن سوق می دهد و نه اینکه با دعا کردن فاصله بیندازد.  در دنیایی که ناراحتی های روحی و عصبی زیاد است، در دنیایی که اضطراب روحی افراد زیاد است، در دنیایی که ضعف اراده آنها را گرفته،در دنیایی که کمبود های معیشتی زندگی، مشکلات محیط پیرامون است به جای اینکه افراد به سمت اموری بروند که مقطعی است و عوارض زیادی دارد به سمت اموری بروند که دائمی است و ریشه ای دردهای انسان را درمان می کند.ریشه ای آفات را در وجود انسان می کشد و درمان می کند. اهل دعا باشید. برای دعا کم نگذارید.

_ ریشه لغت دعا این است که انسان چیزی یا کسی را به سمت خودش با صدا یا کلام متمایل و متوجه کند.طبیعتاً باید در مقابل آن خضوع و خشوع کند که این خضوع و خشوع باید به سمت بی نیاز باشد. علامه طباطبایی می فرماید دعا توجه دادن مدعو به سوی داعی است. که مدعو خداست که دست انسان به سوی او بلند می شود و داعی خود ما می باشیم. ایشان می فرماید درخواست از مدعو هدف دعا است و نه خود دعا. در دعا کردن زاری و اخلاص و اضطرار لازم است. جان دعا این است که آدم کاری کند که او به سمت ما متوجه شود البته خدا نگاه می کند اما نگاه خاص و ویژه کند. اگر موانعی سر راهمان نباشد با یک نیم خط دعا هم دعایمان مستجاب میشود. ولی ابتدا خدا را طوری متوجه خود بکنیم.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1480
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 20 تير 1393

مراسم سخنرانی، مناجات و ذکر توسل در شب دوازدهم ماه رمضان در حسینیه قنات آباد برگزار شد.

در این مراسم حجت الاسلام والمسلمین محمود ریاضت سخنرانی کرد.

نکاتی از سخنان حجت الاسلام ریاضت را بخوانید؛

_ اگر کسی که خصوصیت منتظر را داشته باشد و در این حالت از دنیا برود مانند این است که در خیمه امام زمان جهاد کرده و به شهادت رسیده است. ویژگی منتظر از نظر امام باقر(ع) این است که ایشان می فرمایند خوشابه حال کسانی که منتظر پسرم مهدی فاطمه هستند، کسانی هستند که متمسک هستند به اوامر ما و به ائمه قبل از حضرت مهدی و خود حضرت مهدی(عج) اقتدا کننده هستند.

_ من از کجا بدانم که متمسک به ائمه هستم یا خیر؟ ما متوسل به ائمه هستیم. ما باید از خدا بخواهیم که ما را از متمسکین قرار دهد. از نظر لغت عرب تمسک، گوشت به استخوان چسبیده را می گویند. وقتی ما می گوییم که ما متمسک به امیرالمؤمنین هستیم باید همه کارهایمان چسبیده به امیرالمؤمنین باشد.

_ امام زمان منتظر هستند و ما هم منتظریم. چقدر انتظار من و انتظار امام زمان با هم سنخیت دارد.اگر سنخیت داشته باشیم متمسک می شویم. برای این که متمسک شویم ابتدا باید در اعمال و کردار و گرفتارش ورع موجود بزند. ورع به تقوای غلیظ شده می گویند. طبق روایت پیامبر(ص) می فرمایند افضل ترین اعمال در ماه مبارک رمضان ورع می باشد.

_ بیداری در شب های ماه مبارک رمضان باید سر سفره خدا باشد. در این سفره باید به گذشته خود فکر کنیم. آیا ورع داشتیم. اولین وظیفه منتظر این است که ورع داشته باشد. یک منتظر امام زمان(عج) می تواند با انصاف باشد. ورع یعنی مراقب باشیم که شبانه روز گول شیطان را نخوریم. منتظر امام زمان کسی است که تا قبل از اینکه سنگ لحد به سرش بخورد آدم می شود.

_ در دو زمان در انجام گناه نمی توانیم شیطان را مقصر بدانیم یکی در ماه رمضان است که در این ماه دست و پای شیطان غل و زنجیر است و کسی که گناه می کند مستقلاً خودش گناه می کند. و دومین زمان بعد از ظهور است که هر کسی که گناه کند شیطان مقصر نیست و خودش گناه می کند. ورع به ما کمک می کند که بعد از ظهور ما گناه نکنیم. ورع به ما کمک می کند که در بهشت گول شیطان را نخوریم.

_ ماه رمضان فرصتی سی روزه ای است که ما تمرین کنیم که پیش خود خدا برویم. طبق آیات قرآن خداوند می فرماید که عده ای به بهشت می روند که حورالعین از آنها پذیرایی می کنند و عده ای هم پیش خدا می روند که خود خدا از آنها پذیرایی می کنند.

_ شاخصه های دینداری ما همان شاخصه هایی است که امام زمان می فرمایند.طبق روایتی از امام علی(ع) می فرمایند که نشانه مسلمانی هفت چیز است.شیعه باید ورع در دین داشته باشد.امام حسن عسکری فرمودند یکی از علائم ظهور فرزندم مهدی  این است که انتصاب و ادعای انتصاب به فرزندم مهدی زیاد می شود. یعنی متدینین،متشرعین ورع در انتصاب به امام زمان ندارند. یعنی راحت در مورد این که فلانی با امام زمان رابطه دارند دروغ می گویند.

_ امام زمان می فرمایند که در زمان غیبت اگر می خواهی با من رابطه داشته باشی تنها راه ارتباط با من فقها و مراجع هستند. امروزه این راهی که امام زمان فرمودند گذاشتند کنار و از راه خودشان می خواهند به امام زمان برسند. مانند این که صراط مستقیم فقط یک راه است و لا غیر و آن هم صراط ائمه است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1408
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 20 تير 1393

 


گزیده ای از سخنان حاج منصور ارضی در شب دوازدهم ماه مبارک رمضان در مسجد ارک را بخوانید؛

از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود : "نگذار چشم بهره کاملی از خواب ببرد زیرا کمترین شکر گذاری را او دارد."

از وجود مقدس پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده فرمودند:" وقتی بنده خدا از خوابگاهش برخیزد تا بانمازش خداوند را خشنود سازد در حالتی که خواب چشمانش را فرا گرقته در این حال ذات اقدس الهی به ملائکه اش مباهات کرده می‌فرماید : آیا این بنده مرا می‌بینید که از خوابگاهش بر خاسته تا نمازیبگذارد که آن را بر او واجب نکرده ام پس شاهد باشید که او را می‌بخشم ."

این مناجات مخصوصاً در ماه مبارک رمضان بر ما واجب است

نکته بعد در دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه امام زین العابدین " مَا أَوْجَبْتَ لِأَهْلِ الْمُبَالَغَةِ فِی طَاعَتِکَ، وَ اجْعَلْنَا فِی نَظْمِ مَنِ اسْتَحَقَّ الرَّفِیعَ الْأَعْلَى بِرَحْمَتِکَ " آنچه که بر کوشش کنندگان در طاعتت لازم و واجب گرداندی بر ما لازم کن. یعنی بفهمیم این مناجات مخصوصاً در ماه مبارک رمضان بر ما واجب است ، درادامه می‌فرماید: خدایا به شکلی رحمت ومهربانیت را بر من قرار بده که در صف کسانی باشم که سزاوار‌ترین مرحله و مرتبه بهشت قرار دادیشان. این بیان کننده آن است که ما باید کاری بکنیم که به این مرتبه برسیم.

الحاد یعنی کنار خدا نیت کس دیگری هم داشته باشیم

درادامه دعا بعد از صلوات می‌فرماید: " وَ جَنِّبْنَا الْاِلْحادَ فى تَوْحیدِکَ " کسی که اصلاً وارد توحید نشده و دنبال  شرک خودش هست بحثی دیگر است ولی آن کسی که " الَّذِینَ آمَنُواْ ثُمَّ کَفَرُواْ ثُمَّ آمَنُواْ ثُمَّ کَفَرُواْ ثُمَّ ازْدَادُواْ کُفْرًا " (137نسا ) شده بحث سر این است. ایمان  را آورده، خداشناس بوده ولی بعد افتاده در بازی فرقه و نحله‌های دیگر ، ریاضتهای بی مورد می‌کشد می‌گوید راه درست این است! مثلاً می‌گویند ناخن یا موی سرت را بلند کن، سیبیل بلند کن، لباست باید اینگونه باشد!درامور باطنی هم می‌گویند نماز را اینگونه بخوان یا به جای نماز ذکر بگو یا بعد می‌گویند اصلاً لازم نیست با استعانت از شهیدان ، صلحا ، امامان و انبیا با خدا حرف بزنید یاخودتان مستقیم با خدا حرف بزنید! الحاد می‌تواند به مرحله ارتداد برسد چون "  الْاِلْحادَ فى تَوْحیدِکَ " یعنی کنار خدا نیت کس دیگری هم داشته باشیم اول از همه ملحدین هم شیطان است. گفت من همه کار کردم که به تقرب تو برسم و من را انتخاب کنی اما تو کسی دیگر را انتخاب کردی به خاطر این خانواده من هم با تو و این خاندان دشمنی می‌کنم و اول از همه با تو دشمنی کنم اگر نور امیرالمومنین(ع) نبود روی پیامبرانش هم کار می‌کرد.

وقت روضه خواندن و روضه گوش دادن "کمال الانقطاع الیک" است

شیطان روی اعتقادات ما را می‌پیچاند. دو شب با خدا حرف می‌زنی،با گریه و حال مناجات یک چیزهایی از درونت القا می‌شود چون الان(ماه رمضان) که شیاطین در زنجیر و بند هستند از درون،هوای نفس می‌گوید من که این را نفهمیدم لذاهر جا از مناجات را نفهمیدی برو در دستگاه امام حسین علیه السلام با امام حسین(ع) عشقبازی و گریه کن. یعنی بعد از گریه از ترس خدا گریه بر امام حسین علیه السلام و اهل بیت(ع) است ، در شبهای قدر افضل اعمال سلام بر امام حسین علیه السلام است. اصلاً وقت روضه خواندن و روضه گوش دادن کمال انقطاع الیک است تازه روضه تمام می‌شود یادت می‌افتد کاش حاجتم را گفته بودم دیگر زن و بچه یادت می‌ماند؟ هنگام روضه ، قشنگ کنار خدا و با نور نشستی، این کمال انقطاع است.

الحاد در توحیدبرای ما این است؛ همانطورکه از مجلس امام حسین علیه السلام و ذکر خدا فیض و لذت می‌بریم از محافل دیگر مثل: قهوه خانه،تخمه شکستن وبسیاری کارهای لغو و مجالس بیهوده لذت ببریم. وقتی پای دیدن یک مسابقه ورزشی ازمجلس دعاومناجات غفلت می‌کنیم خیلی ضررمی کنیم.عده ای به ظاهر بزرگ شده اندولی به بلوغ فکری نرسیده اند چون انتخاب درست ندارند.

تبعات دوری ازمجالس علما

در توحید و توکل به خدا علما را ببینید چگونه عمل می‌کردند. حیف خیلی‌ها را از علما دور کردند و امروز هم دشمنان دارند کار می‌کنند وطراحی می‌کنند شما دین داشته باشید و از پای منبر یک مداحی فیض ببرید ولی نتوانید پای منبر یک عالم بنشینید!پای حلال و حرام خدا ننشینید ؟ مگردردعای ابوحمزه ثمالی نخواندید:"  اَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنى مِنْ مَجالِسِ الْعُلَمآءِ فَخَذَلْتَنى " شایدمرادرمجالس علمانیافتی به همین علت خواروذلیلم ساختی من را ردم کردی چون مجالس علما را مسخره کردم. نقل می‌کنند؛آیت الله العظمی مرعشی نجفی رحمه الله علیه برای مجلس روضه ای جای دوری رفته بود در برگشت به یک آدم مست برخوردنمود.گفت کجا بودی آخوند؟ گفت رفته بودم روضه . گفت برای من هم چیزی می‌خوانی ؟ گفت چه بخوانم؟ گفت روضه ! گفت روضه،جا و منبر می خواهد. گفت من خم می‌شوم بنشین پشت من و روضه بخوان. نشست و آقای مرعشی روضه خواند. عرق خوره گریه کرد بعد هم گفت من با این حال بدم می‌آیم و می‌رسانمت کسی اذیتت نکند ، بعدها هم توبه کردودرست شد، حالا من بگویم چرا این عرق خوره، چرا این بی حجابه آمده درخانه خدا؟ این نوعی کفراست چرا که سفره جودوکرم خدا که انتها ندارد. ماه مبارک رمضان بازاریست برای خریداگر نخریدنت تو نیامدی و الا خدا خریدار است  " إِنَّ اللّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ " ولی من رویم را برگرداندم ،خدا دنبال بهانه است برای بخشش، شاید این چشمها برای حسین (ع)نمناک بشود و "  وَجَبَتْ له الْجَنَّة " (کتاب خیرو برکت حدیث 656)شود.

 شک در دین برای جوان درد بزرگی است

"  وَ التَّقْصیرَ فى تَمْجیدِکَ " من را نگهدار از قصوروکوتاهی در بزرگداشتت "  وَ الشَّکَّ فى دینِکَ "  این شک برای جوان، درد بزرگی است لذا باید سوال کند و از اهلش هم سوال کند یک وقت یک نفر می‌آید یک سوالهایی از من می‌کند می‌گویم یک عالم نشسته می‌آیی از من سوال می‌کنی ؟

شکی خوب است که باعث تحقیق بین انتخاب و برگزیدن راه صحیح می‌شود ولی شک مزموم آن است که بعد از قبول اسلام ایجادشود یعنی در داخل دین شدی و باز داری به اصول ، فقه و اعتقادات دین شک می‌کنی!"  لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ " (256بقره) یعنی در انتخاب دین‌های مختلف اکراه نیست ولی با وارد شدن بر دین حق ودین خدا اجازه گزینشی بر خورد کردن با آن را نداریم .

ای خدا از کجا آمده ام تا به کجا می‌بری ام

بی پرو بالم و با دست دعا می‌بری ام

هر شب از لطف تو هم سفره ابرارم من

 این چه لطفیست که بادل همه جا می‌بری ام

چه مبارک سحری هست وچه فرخنده شبی

 که تو با توبه ای از دل به سما می‌بری ام

باوجودی که ندارم هنری می‌دانم

عاقبت هم تو شبیه شهدا می‌بری ام

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1322
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 20 تير 1393
مراسم هفتگی هیئت الزهرا با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین یوسف ربیعی و مداحی حاج محسن عرب خالقی و حاج احد قدمی برگزار شد.


نکاتی از سخنان حجت الاسلام ربیعی را بخوانید؛
 

*اگر فرزند ما کلاس زبان بدی برود و بیاید پیش ما شکایت که این کلاس معلمش خوب نبود ما او را از زبان خواندن منع نمی کنیم بلکه او را می بریم و یک آموزشگاه دیگر ثبت نام می کنیم، ولی اگر فرزند ما یک روز به مسجدی برود و از روحانی مسجد بدی ببیند، می گوید حالا که اینطور است پس دیگر من هم مسجد نمی روم!

*برای علم و سواد فرزندمان تا می توانیم تلاش می کنیم ولی برای دین آنها اصلا به فکر نیستیم، اگر فرزندمان را مدرسه غیرانتفاعی ثبت نام کنیم و در آن مدرسه هزار تا فسق و فجور انجام شود به هیچ کسی بر نمی خورد با خودمان می گوییم این ها علم دانش آموزان را بالا می برند.

* وقتی تزکیه نباشد علم نزد افراد مثل این می ماند که چاقو را دست زنگی مست داده باشیم.

*امیرالمومنین می فرماید: من به چهار جهت علم خودمان را به کس دیگری انتقال نخواهم داد و بعد من با من دفن خواهد شد، یکی از دلایلی که امیرالمومنین می فرماید این است که آدم باهوش و زرنگ پیدا می کنم اما می ترسم علمم را به او انتقال بدهم چون اگر به او بدهم این را وسیله دنیا مداری می کند.

*مهم ترین نکته و اصل، ولایت است، نماز و روزه به اندازه ی ولایت اهمیت ندارد، این کسی که می گوید من علی ابن ابیطالب را دوست دارم این  محبت است نه ولایت، دعوای ما سر ولایت است و نه محبت، ولایت یعنی اینکه بعد از پیامبر علی و اولاد علی هستند و الان هم حق ولایت با امام زمان است، اما الان ولایت را غصب کرده اند، الان چه کسی دارد در جهان حکومت می کند؟ او غاضب است! منظورمان حکومت بر کل دنیاست، امریکا الان دارد حکومت می کند و غاصب است، الحمدالله شمه ای از ولایت امیرالمومنین در ایران هست، یکی از نکات کلیدی که رهبری بر آن تاکیید دارد عدم حکومت آمریکا بر کشورها است، مطمئن باشید این یکی از اصولی است که امام زمان هم بر آن تاکیید خواهد کرد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1500
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 20 تير 1393
گفتگو با حاج محمود ژولیده

زبان شعر مناجاتی باید به زبان ادعیه نزدیک باشد/ سایتها و مراکز خبری منتظر موضع گیری حاج منصور هستند/ توصیه رهبر انقلاب به حاج سعید حدادیان

از ویژگی‌ها و بر جستگیهای مجالس حاج آقا سینه زنی است که به قول ایشان نمک مناجات و شب زنده داری شبهای ارک همین روضه و سینه زنی هایش است.
عقیق: گفتگو با حاج محمود ژولیده، که سالهاست برای اهل بیت شعر می گوید و با حاج منصور ارضی انس دیرینه دارد.

 سئوال: از چه زمان باحاج منصور آقای ارضی و مجالسشان آشنا شدید؟

پاسخ:از سال 61 درمسجدجامع بازار تا به الان خدا این لطف را به ما داشته که در ملازمت حاج آقا بودیم البته بعد از دوران جانبازی یعنی سال 68 از نزدیک همراه حاج آقا بوده ایم. ماه مبارک رمضان سال 70 بود که به مسجد ارک آمدیم البته قبل از مسجد ارک در مسجد محله پا چنار در هیئت محبان الزهرا در آن جا مجلس برپا بود و قبل از آن زمانی که آسیدعلی میرهادی رحمة الله علیه زنده بودند در مسجد شب زنده داران یعنی مسجد آیة الله حق شناس رحمة الله علیه بودیم آن زمان قبل از جانبازی اگر تهران بودیم می‌رفتیم یک گوشه کناری استفاده می‌کردیم.

 

- جاذبه‌های مجالس مناجات حاج آقا چیست؟

 - بنده از جوانی در مجالس و محافل مذهبی بزرگ شدم و مداح‌ها و خواننده‌های مذهبی زیادی را دیدم ولی هیچ کدام را مثل حاج منصور ندیدم . سوز و صفایی که داشت بادیگران فرق می‌کرد. طبعاً بنده هم بین مداحانی که دیدم اگر جذب مناجات حاج منصور شدم به خاطر همین است که عرض کردم چرا که بین ده‌ها مداح و مناجات خوان که بنده دیدم ایشان یک برجستگی هایی دارد که امام حسین علیه السلام داده البته ایشان هم ادعایی ندارد ولی ما هم به همین خاطر جذب ایشان شدیم یعنی در واقع ممتاز بودن مناجات است که مستمعین را بیشتر جذب میکند .

حال و هوای مجلس مناجات حاج آقا ، حتی محاوره‌های ایشان در مناجات ، تفسیر و شرح و ترجمه تحت اللفظی فرازهای دعا واقعاً جاذبه والایی دارد . محبوبیت حاج آقا و صادقانه حرف زدن ایشان با خدا بسیار دل نشین است یعنی همان طور که ائمه علیهم السلام دستور دادند حاج آقا اجرا می‌کند یعنی بدون تکلفات و ظاهرسازی . حاج منصورخودش می‌سوزد و مناجات می‌کند و مردم هم با دل سوخته به دنبال او می‌روند. همان طور که امام معصوم با خدا مناجات داشته بعد هم که با روضه و امام حسین و ائمه اطهار  آمیخته می‌شود جلوه آن صدچندان می‌شود.

از علمای طراز اول تا آدم‌های کوچه بازاری و معمولی می‌آیند می‌نشیند وازاین مجلس فیض می‌برند.دردیداری که چندین سال پیش همراه حاج آقاوتعدادی ازدوستان بابرخی ازعلما ومراجع داشتیم یادم هست آیت الله بهجت به حاج آقا فرمود:" شما منصور ارضی نه! منصور عرشی هستید." 

 

 

- شعرهایی که حاج آقا این ایام استفاده می‌کنند باقدیم چه تفاوتهایی پیدا کرده است؟

 - طبعاً زبان در زمانهای مختلف تفاوت پیدا می‌کند . زبان روز شعر با زبان شعری که ما بیست و هفت هشت سال قبل که شروع کردیم؛ زمان مرحوم آرام دل ، مرحوم خرازی ، حاج احمد صالح و دیگر شعرا همین طور که به سالهای اخیر می‌رسیم می‌بینیم زبان شعر بسیار متفاوت شده و اقبال مستمع و منبری‌های جوان حاج آقا هم زبان روز را می‌پسندند. نسل دوم و سوم به بعد زبان روز خود را می‌پسندند و ماهم سعی می‌کنیم به سلیقه و پسند مردم توجه داشته باشیم ولی هر کس برای اهل بیت شعر می‌گویداجرش را می‌برد به قول مرحوم آرام می‌گفت : "هر کسی را اهل بیت سر یک معدن گذاشته اند" ، در کار شعر اینطوری است که زبان شاعر بین دیگر شاعران مشخص است. کسی که اهلش باشد  می فهمد این زبان کدام شاعر است یا این زبان برای فلان شاعر گذشته است بنابراین ما را هم اهل بیت بر سر یک معدنی گذاشتند و ما هم عطایی از اهل بیت داریم واز خودمان چیزی نداریم همان طور که طبع شعر را می‌دهند زبان شعر را هم می‌دهند و البته یک سری کار‌های اکتسابی و جانبی دارد که جای خودش بایدبه آنهاپرداخته شود.

ولی ویژگی شعر حاج آقا به خاطر مناجاتی بودن مجلس،زبان صحبت کردن و مناجات با خداست هر چند زبان مناجات در ادعیه زبان خاصی است و عده ای با آن به سادگی بر خورد می‌کنند ولی زبان شعر مناجاتی باید نزدیک به زبان مناجات ادعیه و زیارات باشد والا ممکن است در شعر، زبانها و سلایق مختلفی وجود داشته باشد که به درد این مجالس نمی‌خورند .

 

- نظرتان در مورد سینه زنی‌های مجلس مناجات چیست؟

 - امام خمینی رحمةالله علیه جمله ای دارند که ما از زمان جبهه تا به حالا با این جمله زندگی کردیم و برای ما خیلی مهم بوده, معظم له فرمودند:" هر مکتبی تاپایش سینه زن نباشدتاپایش گریه کن نباشد تاپایش سروسینه زن نباشد حفظ نمی‌شود."می بینید حضرت امام این سینه زنی را در جملات و اشکال مختلف اشاره می‌کنند و جوانهای زمان جبهه و  جوانان انقلابی ما این را خوب درک می‌کنند و بعد از امام در زمان حضرت آقا هم همین طور است مجالسی که آقا بر پا می‌کنند و بزرگان بر پا می‌کنندهمینطوراست تا می‌آییم برسیم به مجلس حاج آقا که حالا به حمدالله سر آمد مجالسی است که ما در تهران می‌بینیم و از ویژگی‌ها و بر جستگیهای مجالس حاج آقا سینه زنی مجلس است که به قول حاج آقا نمک مناجات و شب زنده داری شبهای ارک همین روضه و سینه زنی هایش است .

 

- نظرتان در مورد صحبتهای پیش از مناجات حاج منصور چیست؟

- چندین سال قبل دریکی از مانورهای بسیج که مقام معظم رهبری  هم حضور داشتند بعدازآنکه حاج سعید حدادیان زیارت عاشورا خواندن، درآن مجلس حضرت آقا با حاج سعید صحبتی داشتند که طی این صحبتها چند نکته به ایشان گوشزد کرده بودند؛ یکی از آن موارد این بود که چرا شما برای این جمعیت که این جا نشسته بودند صحبت نکردید؟ نزدیک به پنجاه هزار بسیجی این جا نشستند؟ منتظرند شما یک نکته و موضوعی را بیان کنید.

 از امتیازات حاج منصور و استثنائات ایشان در مداح‌ها و مخصوصاً مناجات خوان‌ها این است که قبل از مناجات فضای مناجات را فراهم می‌کند . اگر دقت کنید می‌بینید برای شروع مناجات ایشان سعی می‌کنند در فرازهای مناجات و ادعیه مرتبط با آیات قرآن یک غور داشته باشندتا مستمع خود را آماده مناجات کنند بعد ببرند به سوی مناجات  ، این یک کار معرفتی است ولی در این کار بشکل کاملاً مهارتی و حرفه ای حاج آقا استادند و هنگام مناجات می‌بینیم که خود مستمع آمادگی دارد و صاحب حالی می‌شود در واقع بخشی از آمادگی مناجات مستمع برای همین صحبتهای حاج آقا است ، و شما می‌بینید در این خلال صحبتها چقدر زوایا و نکاتی پیرامون مسائل مختلف زندگی اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و حتی اقتصادی جامعه بیان می‌شود که نه تنها در جلسه و افرادی که اینجا هستند موثر است بلکه وقتی شما توجه داشته باشید می‌بینید صحبتهای حاج آقا در سراسر کشور تبدیل به جریانی شده است که در هر مناسبت سیاسی و فرهنگی و اجتماعی حتی موضوعات جهانی خیلی از سایتها و مراکز خبری منتظر یک موضع گیری حاج اقا هستند معلوم است که  این مطلب در جامعه  جا افتاده است.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1498
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 20 تير 1393

در جامعه اسلامی حتی اگر کسی به دلیلی شرعی از روزه داری نیز معاف باشد، به حرمت این ماه و برای رعایت احوال روزه داران، از روزه‌خواری عیان حذر می‌کند و در ظاهر با روزه داران همراه می‌شود.

ماه مبارک رمضان فرصت تأمل در سنتهای زیبای آن برای احیای سبک زندگی اسلامی است.

در ماه مبارک رمضان، سنتهای زیبایی در میان خانواده های مسلمان ظهور و بروز می یابد که می توان در خلال آن نشانه های روشنی از صفای دینی و صمیمیت انسانی و حقیقت آموزه های زیبا و هستی بخش اسلامی را به مشاهده نشست.

نشانه های روشن رستگاری

این ماه، ماه دوستی و محبت، مهر و وفا، یاری و امداد، توجه به فقرا و دستگیری از مستمندان، انفاق و سخاوتمندی و... و هزار و یک سنت زیبای اسلامی است که در بزم میهمانی خدا، به نقاشی لطیف و تابنده ای منتهی می گردد که رمضانش می خوانند:

سنتهای اسلامی در ماه مبارک رمضان سنت‌هایی زیبایی هستند که از دل آموزه های ایمانی برمی خیزند و انسان را به ملکوت اعلی می برند.

باشد که در این روزها و شبهای زیبای رمضانی با استعانت از آیات ربانی و آموزه های عرفانی، به سنت های اصیل و ناب انسانی و اسلامی مان دلبندیم و در مسیر احیای این کمالات و زیبایی ها و خوبیهای تام و تمام، از جان و دل و با یقین کامل بکوشیم!

از روزه داری تا روزه خواری

ماه رمضان فرا می‌رسد، چهره آدمهای جامعه و به تبع آن چهره شهر و جامعه اسلامی عوض می شود.

چیزی شبیه نسیم بهشتی امن و رضا، در کالبد جامعه تزریق می گردد و نوعی امنیت خاطر و آرامش ظاهر و صلابت باطن، جامة جان روزه داران مسلمان را در برمی گیرد.

عن الصادق علیه السلام فی قول الله عزوجل «واستعینوا بالصبر و الصلوة » قال: الصبر الصوم.

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عزو جل که فرموده است: از صبر و نماز کمک بگیرید، صبر، روزه است. (وسائل الشیعه، ج 7 ص 298، ح 3)

و این صبر در سیمای روزه دار، نوری الهی برمی افشاند و از جسم و جامه اش عطری بهشتی برمی تراود.

اما نکته اینجاست که حتی اگر کسی به دلیلی شرعی از روزه داری نیز معاف باشد، به حرمت این ماه و برای رعایت احوال روزه داران، از روزه خواری عیان و هویدا حذر می کند و در ظاهر با روزه داران همراه می شود.

این همان نکته معرفتی و ارزش اجتماعی است که ماه رمضان و زیبایی یکرنگی و همراهی مومنان در آن و سیمای یگانه شهر در عبادت حضرت حق، انسان را به خود فرامی خواند و او را بدین سو رهنمون می سازد.

حال اگر در این آوردگاه حیا و حرمت، کسی به روزه خواری روی آورد و حریم حرمت این ماه خدا را بشکند، چه بد کرده است در حق خود و خدای خود و جامعه خود.

قال الصادق (علیه السلام)

من افطر یوما من شهر رمضان خرج روح الایمان منه

امام صادق (علیه السلام)فرمود:

هر کس یک روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد - روح ایمان از او جدا می شود

(وسائل الشیعه، ج 7 ص 181، ح 4 و 5

آری؛ ماه رمضان که فرامی رسد چهره آدمهای جامعه و به تبع آن چهره شهر و جامعه اسلامی عوض می شود.

چیزی شبیه نسیم بهشتی امن و رضا، در کالبد جامعه تزریق می گردد و نوعی امنیت خاطر و آرامش ظاهر و صلابت باطن، جامة جان روزه داران مسلمان را در برمی گیرد.

و این حکایت زیبا و مومنانه و صبورانه ماست از روزه داری تا روزه خواری و شرح همان مسیری که از بهشت صبر و رضا و وصل به دوزخ عصیان و فریب و فصل امتداد می یابد.

باشد که همه ما در یک‌رنگی و یکپارچگی، چهره شهرمان در تدارک نقاشی زیبای صبر و صوم و رضا، دست در دست هم، گرد آییم و خدایی شویم.

 

منبع:حوزه
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1367
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 20 تير 1393

مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه گفت: گاهی طلاب برای مشورت می‌آیند که مثلاً عروسی کذایی هست و این کار حرام یا وضع خانم‌ها نامناسب است؛ وقتی که شرکت نمی‌کنیم، مورد شماتت و ملامت خانواده قرار می‌گیریم، چه کار باید انجام دهیم؟!

 

 

به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان و آغاز ماه مهمانی خدا بر آن شدیم که پای درس اخلاق آیت‌الله محمدمهدی شب‌زنده‌دار بنشینیم که بخش هشتم آن با موضوع «ضرورت شناخت و درمان امراض نفسانی» در ادامه می‌آید:

*«غفلت» علت اصلی فساد باطن

در این بحث، نکات آخر را درباره موعظه‌ قرآنی که در آیه 77 از سوره مبارکه قصص و روایت ذیل آن ذکر شده است، مطرح می‌کنیم. «وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ»

منشأ فساد، چه فسادهای درونی انسانی و رذایل اخلاقی و چه فسادهای بیرونی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و هر طور فسادی که تصور می‌شود، غفلت از خداوند و فراموشی نعمت‌‌های الهی است، در حدیث شریفی در ذیل این آیه بیان شده است که منشأ فسادی که از انسان‌ها سر می‌زند، فساد باطن است و فساد باطن از عللی نشأت می‌گیرد که جامع آن علل، غفلت از خدای تبارک و تعالی است. «و کل ذلک یجتمع بحسب الغفلة عن الله»

این بیماری، یک بیماری گسترده است و همگان با شدت و ضعف مراتب، مبتلای به آن هستند، این غفلت‌ها معمولاً در همه افراد هست. بحث‌های ما هم ولو اینکه در  طریق الی‌الله و در طریق ترویج و تبیین شریعت است،‌ اما اگر انسان این کارها را با توجه انجام ندهد، خود این‌ها موجب غفلت از خداوند می‌شود. این غور در مباحث و مطالب علمی، گفتن، نوشتن، فکر کردن، اگر رنگ و لعاب الهی پیدا نکند، این مشکل را دارد و آن را تعمیق می‌کند. خب،‌ باید چه کرد؟

امام صادق(ع) به حسب این روایت، علاج‌هایی برای برطرف کردن آن بیان فرموده‌اند. حضرت(ع) 9 راهکار بیان می‌فرمایند که بعد از انجام و توجه به این 9 راهکار، نتایج بسیار باشکوهی به انسان ارزانی می‌شود. بخشی از این راهکارها را در جلسات قبل عرض کردیم که حضرت (ع) فرمودند: «وَ عِلَاجُ ذَلِکَ الْفِرَارُ مِنَ النَّاسِ وَ رَفْضُ الدُّنْیَا وَ طَلَاقُ الرَّاحَةِ وَ الِانْقِطَاعُ عَنِ الْعَادَاتِ وَ قَطْعُ عُرُوقِ مَنَابِتِ الشَّهَوَاتِ»

*ملازم طاعت خداباش

حضرت(ع) در ادامه فرمودند: «وَلُزومِ الطّاعَةِ لَهُ»، همیشه سعی کنید که در هر کاری - کوچک و بزرگ، شخصی و اجتماعی - ملازم طاعت و فرمانبرداری خداوند باشید. ببینید خدا چه می‌خواهد و امر و نهی خدا در اینجا چیست؟ هر جوری شده، خودت را وادار کن که ملازم طاعت خدا باشی که این ملازمت باعث می‌شود در هر حادثه و واقعه‌ای و در هر نشست و برخاستی و در هر موضع‌گیری و موقفی، قهراً از خداوند غافل نباشی.

اگر انسان خودش را وادار کند که ملازم با اطاعت خدا باشد، لازمه قهری آن این است که غفلت از خداوند تبارک و تعالی پیدا نمی‌کند و وقتی غفلت از خداوند پیدا نکرد، قهراً به خداوند و نعمت‌های الهی توجه می‌‌کند.

*تحمل جفای خلق

بعد فرمودند: «وَاحْتِمالِ جَفاءِ الْخَلْقِ»، برای سالک الی الله و کسی که درصدد تهذیب نفس است، رعایت این نکته بسیار مهم است که تحمل جفای خلق را داشته باشد و در مقابل آن صبور باشد. آدم متدین در معاشرت‌هایش - چه با اقربا و چه با دیگران- گاهی توقعاتی از او هست و این شخص چون می‌خواهد در راه خدا گام بردارد، نمی‌تواند آن همراهی‌ها را داشته باشد که این موجب جفا و نامهربانی به او یا گاهی متارکه و توبیخ او می‌شود و گاهی او را به القاب و خصوصیات خاصی ملقب می‌کنند.

حضرت(ع) می‌فرمایند که انسان باید این ظرفیت را در خودش ایجاد کند که تحمل کند؛ نه سروصدا، نه داد و فریاد، نه جنگ و ستیز. تحمل اگر از روی معرفت و از روی انجام دستورالعمل مربی واقعی امام صادق(ع) باشد هیچ اثر منفی نخواهد داشت، این لاطائلات که برخی از روان‌شناس‌ها می‌گویند که اگر بخواهی مثلاً تحمل کنی، روانی و عقده‌ای می‌شوی، برای این است که معرفت ندارند تحمل برای آن‌ها یک امر تحمیلی است، اما اگر از روی معرفت و خواست خداوند باشد، این تحمل‌ها به ظرفیت‌های انسان اضافه می‌کند.

*جواب عالمانه به پزشک

والد ما دام‌ظله مدتی ناراحتی عصبی داشتند و برای درمان پیش یک پزشک در تهران رفتیم. می‌گفت آقا! شما که این حالت را پیدا کردید، در اثر این است که حرف‌ها را فرو می‌بردید و تحمل شما زیاد است. ایشان در جواب پزشک گفتند که علتش این نیست، چون من به خدا و قیامت ایمان دارم، این‌ها منشأ آن نیست.این‌ها که شما می‌گویید، برای کسی است که خدا را نمی‌شناسد و به قیامت ایمان ندارد من اگر تحمل کردم، إطاعة الله کرده‌ام؛ چون خدا خواسته و خدا دستور داده، روی این جهت بوده و این باعث آن جهاتی که شما می‌گویید، نمی‌شود.

*راهکاری برای در امان ماندن از جفای خلق

حضرت(ع) در ادامه می‌فرمایند: «وَمَلامَةِ الْقُرْبى وَشَماتَةِ الْعَدُوِّ مِنَ الاَْهْلِ وَالْوَلَدِ وَالْقَرابَةِ»، البته در بحار الانوار این گونه نقل شده، انسان باید ملامت نزدیکان و خویشان و اقوام را تحمل کند. گاهی طلاب محترمی برای مشورت و سؤال می‌آیند که مثلاً عروسی کذایی هست و این کار حرام و صدای حرام در آن هست و یا وضع خانم‌ها نامناسب است؛ وقتی که شرکت نمی‌کنیم، مورد شماتت و ملامت خانواده قرار می‌گیریم. البته گاهی بدسلیقگی‌هایی هم باعث می‌شود که انسان جوری عمل می‌کند که درست نیست. انسان تا آنجایی که می‌تواند، باید راه صحیح از انتخاب کند و با برنامه‌ریزی درست، جلوی این مشکلات را بگیرد. باید راه صحیح را انتخاب کند و با برنامه‌ریزی درست، جلوی این مشکلات را بگیرد. مثلاً انسان می‌تواند مسافرتی از قبل ترتیب بدهد که لازمه آن شرکت نکردن محترمانه در آن جلسات است.

اگر راه منحصر شد در اینکه آدم‌ مرتکب حرام شود، اینجاست که حضرت(ع) می‌فرمایند: اگر از فساد می‌خواهی دور باشی، باید این ملامت‌ها را تحمل کنی، بعد فرمودند: «وَشَماتَةِ الْعَدُوِّ مِنَ الاَْهْلِ وَالْوَلَدِ وَالْقَرابَةِ» گاهی این عدو از اهل و عیال و أقربا است. ما خدا را شکر می‌کنیم که گرفتار این طور چیزها نیستیم، ولی بعضی‌ها گرفتارند؛ چرا که گاهی نزدیکان انسان با انسان دشمن‌اند و از روحانی بدشان می‌آید. این آقا رفته طلبه شده و حالا لباسی پوشیده، اما اصلاً چشم اینکه این طلبه را ببیند، ندارند. کسی که می‌خواهد در راه صحیح باشد، باید این شماتت‌ها را از اهل قرابت تحمل کند.

*نتایج درخشان علاج‌های نهگانه

حالا اگر انسان این علاج‌های نهگانه را به کار گرفت، حضرت(ع) نتایج درخشانی برای آن بیان فرموده‌اند، «فَاِذا فَعَلْتَ ذلِکَ فَقَدْ فَتَحْتَ عَلَیْکَ بابَ عَطْفِ اللّهِ وَحُسْنِ نَظَرِهِ اِلَیْکَ بِالْمَغْفِرَةِ وَالرَّحْمَةِ»، اگر این کار را کردی، باب توجه الهی را به سوی خودت گشوده‌ای، چه چیزهای برای صلاح ما بالاتر از رحمت خدای متعال و حسن نظر اوست.

«وَخَرَجْتَ مَنْ جُمْلَةِ الْغافِلینَ وَفَکَکْتَ قَلْبَکَ مِنْ اَسْرِ الشَّیْطانِ»، اگر کسی باشی که این امور 9 گانه را مراعات می‌کند، از زمره‌ غافلین و از غفلتی که منشأ همه این فسادها بود، خارج می‌شوی و فساد از تو رخت بر می‌بندد و دیگر قلبت در اسارت شیطان نخواهد بود.

«وَقَدِمْتَ بابَ اللّهِ فى مَعْشَرِ الْوارِدینَ اِلَیْهِ وَسَلَکْتَ مَسْلَکًا رَجَوْتَ الاِْذْنَ بِالدُّخولِ عَلَى الْمَلِکِ الْکَریمِ الْجَوادِ الرَّحیمِ»، در باب الهی در زمره کسانی که بر حضرت حق وارد می‌شوند، گام می‌گذاری. راهی را پیموده‌ای امید است به تو اذن بدهند که به بارگاه حضرت حق وارد شوی.

«وَاسْتیطاءِ بِساطِهِ عَلى شَرْطِ الاِْذْنِ وَمَنْ وَطِى‏ءَ بِساطَ الْمَلِکِ عَلى شَرْطِ الاِْذْنِ لایُحْرَمُ سَلامَتَهُ وَکَرامَتَهُ»، مسلکی را پیموده‌ای که امید است که گام بگذاری بر بساطی که در بارگاه حضرت حق پهن شده است. علتش چیست؟ «لاَِنَّهُ الْمَلِکُ الْکَریمُ وَالْجَوادُ الرَّحیمُ»، زیرا او کریم و جواد و مهربان است.

کسی که به سوی خداوند گام برمی‌دارد، معلوم است که او از افاضه فیض و رحمت‌های بی‌کران دریغ نمی‌ورزد. این راهکارهایی بود که حضرت(ع)‌ برای اصلاح نفس و اینکه انسان مبتلا به فساد نشود، بیان فرمودند.

*سخنان حکیمانه‌ امام سجاد(ع) به عبدالملک

روایتی در کتاب بحارالانوار در احوالات امام زین العابدین(ع) هست که مناسب با همین مضامینی است که روایات مورد بحث به آن توجه می‌داد. امام سجاد(ع)‌ که از احوالات و از القاب مبارک‌شان روشن است. در عبادت و به خصوص در سجده، در عالم من الأولین و الاخرین از امتیاز خاص و ویژه‌ای برخوردارند. ایشان به حسب این نقل با عبدالملک ملاقاتی دارند. وقتی که ایشان مشرف کردند عبدالملک نامشرف و ناشریف را به حضور خودشان، این آثار سجده که در پیشانی مبارکشان بود، خیلی پیش عبدالملک بزرگ آمد، عبدالملک گفت: آثار اجتهاد و جد و کوشش در اطاعت خدا و سجده در برابر خدای متعال خیلی بر شما آشکار شده است و هر کسی که به شما نگاه می‌کند، می‌فهمد که در چه تاب و تعبی هستید، در حالی که شما فرزند رسول خدا(ص) هستید و یک ارتباط خیلی نزدیکی با آن بزرگوار دارید.

از همه معاصران خودت و از همه آل رسول(ص) با فضیلت‌تر هستید، با تمام این وسایل اطمینان که از عقوبت الهی و از نار جحیم برای شما حاصل است، این همه خود را در تب و تاب عبادت قرار دادن، برای چیست؟ هیچ کس این فضایلی که شما دارید، ندارد و قبل از شما هم نداشته‌اند. همین‌ طور تعاریف زیادی خدمت حضرت(ع) عرض می‌کرد، که این تعاریف درست و بجا و صحیح بود و چه خوب که از لسان اعداء شنیده شود. این‌ها مقر به فضایل این بزرگواران بودند. خب، همه این حرف‌ها را که زد، حالا ببینید جواب امام سجاد(ع) چیست؟ همه این حرف‌ها را که زدی، من نمی‌گویم نیست، ولی همه این‌ها، از فضل خداوند سبحان و تأییدات و توفیقات اوست، پس من نباید شکر این‌ها را می‌کردم؟ بعد حضرت (ع) فرمودند: رسول خدا(ص) به نماز می‌ایستاد تا پاهای مبارکش ورم می‌کرد و در موقع روزه‌داری آن‌چنان تشنه می‌شدند که آب‌دهان مبارکش خشک می‌شد.

شبیه همین اشکالی که عبدالملک به حضرت(ع) کرد، دیگران هم به پیامبر(ص) می‌کردند که این همه نماز و این جور روزه گرفتن در این هوای گرم با اینکه می‌دانی که خداوند متعال فرموده که شما را بخشیده است، برای چیست؟

حضرت(ع) فرمودند: «أفلا أکون عبدا شکورا. الحمد لله علی ما أولی، و أبلی، و له الحمد فی الآخرة و الأولی»، سپس حضرت سجاد(ع)‌ به حسب این نقل می‌فرمایند: «و الله لو تقطعت أعضائی، وسالت مقلتای علی صدری»، به خدا سوگند که اگر بند از بندم جدا کنند و اشک از دیدگان به سینه‌‏ام جاری شود،«لن أقوم لله جل جلاله بشکر عشر العشیر من نعمة واحدة من جمیع نعمه التی لا یحصیها العادون، و لا یبلغ أحد نعمة منها، علی جمیع حمد الحامدین»، اگر من عبادت کنم که این آثار عجیب در بدنم ظاهر شود، شکر یک دهم از یکی از نعمت‌های الهی را هم نمی‌توانم به جای بیاورم.

خب، این چه معرفتی است؟ آیا ما دنبال این معرفت‌ها هستیم؟ سعی کنیم این معرفت‌ها را در کنار معرفت‌های فقیه و اصولی و رجالی و علوم دیگر در خودمان ایجاد کنیم. این‌ها فکر و تأمل و تدبر و وقت‌ گذاشتن می‌خواهد که ما این معرفت‌ها را هم بفهمیم و هم برای خودمان ایجاد کنیم.

بعد فرمودند: «لا والله أویرانی الله لا یشغلنی شی‏ء عن شکره و ذکره فی لیل و لا نهار، و لا سر و لا علانیة»، حضرت(ع) قسم یاد کردند به خدا که من ترک نمی‌کنم این نحو عبادت و اجتهاد حتی «یرانی الله»، که هیچ‌کاری من را از شکرگزاری او مشغول نمی‌کند،‌ هیچ چیزی مانع این نمی‌شود که من شکر خداوند را فراموش و از او غفلت کنم. سپس حضرت(ع) فرمودند: «لولا أن لأهلی علی حقا، و لسائر الناس من خاصهم و عامهم علی حقوقا» تازه اینکه از من می‌بینی، برای این است که من در یک تزاحم هستم اگر این تزاحم نبود، آن وقت عمل من غیر از این بود که می‌بینی. اهل خودم بر من حقوقی دارند؛ مردم، عوام و خواص بر من حقوقی دارند.

«لا یسعنی الا القیام بها حسب الوسع و الطاقة حتی أؤدیها الیهم»، وظیفه‌ام این است که حقوق ‌آن‌ها را به آن‌ها ادا کنم من در تزاحم هستم و اگر این تزاحم و این جهت نبود، «رمیت بطرفی الی السماء، و بقلبی الی الله»، دلم را فقط به طرف خدا می‌کردم و مشغول هیچ چیز دیگری نمی‌کردم. الان ادای حقوقی برعهده‌ام هست و در قبال دیگران وظایفی دارم اگر این نبود، آن وقت این عبادت و خشوع و سجده‌ی من غیر از این چیزی بود که تو می‌بینی.

«ثم لم أردهما حتی یقضی الله علی نفسی و هو خیر الحاکمین»، چشمانم و قلبم را برنمی‌گذاردم، دائم الحضور بودم، بعد در حدیث هست که: «و بکی و بکی عبدالملک»، حضرت گریه کردند و او هم تحت تأثیر قرار گرفت و گفت: چقدر فرق است بین کسی که آخرت را طلب کرده است و برای آن کوشش می‌کند و می‌خواهد آنجا را آباد کند (که علی بن الحسین(ع)‌ مصداق آن است) و بین کسی که طالب دنیاست (که عبدالملک مصداق آن است).

خب! این سیره امامان عظیم‌الشأن و معصوم و عزیز ماست که الگوهای واقعی راه صلاح و سداد و الگوهای واقعی برای سالکان الی الله تعالی هستند. خدای متعال همه ما را از شیعیان و موالیان و رهروان واقعی این انوار طیبه قرار دهد و همه ما را جزو شاکران نعمت‌های خودش محسوب فرماید و ما را از برخورداری از این معرفت‌ها محروم نفرماید و در کنار توفیق در علوم رسمی که این‌ها هم واجب‌اند و ترویج شریعت هم وابسته به آن‌ها است، ما را به این علوم الهی که آخرت و عاقبت‌ ما وابسته به آن‌هاست، موفق بفرماید.

 

منبع:فارس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2428
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله فرمودند: آيا شما را از چيزى خبر ندهم كه اگر به آن عمل كنيد،شيطان از شما دور شود، چندان كه مشرق از مغرب دور است؟ عرض كردند: آری. فرمودند: روزه روى شيطان را سياه مى‌‏كند، صدقه پشت او را مى‏‌شكند، دوست داشتن براى خدا و هميارى در كار نيك، ريشه او را مى‏‌كند و استغفار شاهرگش را مى‏‌زند.

متن حدیث:

اَلا اُخْبِرُكُمْ بِشَىْ‏ءٍ اِنْ اَنـْتُمْ فَعَلْتُموهُ تَباعَدَ الشَّيْطانُ مِنْـكُمْ كَما تَباعَدَ الْمَشْرِقُ مِنَ الْمَغْرِبِ؟ قالوا: بَلى، قالَ: اَلصَّوْمُ يُسَوِّدُ وَجْهَهُ وَ الصَّدَقَةُ تَـكْسِرُ ظَهْرَهُ وَ الْحُبُّ فِى اللّه‏ِ وَ الْمُوازَرَةُ عَلَى الْعَمَلِ الصّالِحِ يَقْطَعانِ دابِرَهُ وَ الاْسْتِغْفارُ يَقْطَعُ وَ تينَهُ؛

 

پی نوشت:

«ميراث حديث شيعه، جلد 2، صفحه 20، حدیث 18»

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1413
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

نامهای زیادی به علل گوناگون و مختلف برای قیامت ذکر کرده اند و علت نام گذاری هر یک هم متفاوت است.

 یکی از نامهای روز قیامت یوم الفزع است. چرا قیامت را فزع اکبر نامیده اند.

فزع یعنی روزی که هر کس در آسمان‏ها و زمین است به هراس می ‏افتد: «و یوم یُنفَخُ فی الصّور فَفزِع من فی السَّموات و مَن فی الأرض إلّا من شاء الله و کلٌّ أتوه داخِرین»[1] [و روزی که در صور دمیده شود، پس هر که در آسمان‏ها و زمین است به هراس افتد مگر کسی که خدا بخواهد و جملگی با زبونی رو به سوی او آورند].

 اما بهترین دلیل برای نام گذاری قیامت به این اسم (فزع اکبر) که همان وحشت بزرگ در روز قیامت است، آیات سوره تکویر می باشد که در احوالات و وقایع روز قیامت آمده. البته آیاتی که در مورد روز قیامت بیان شده بسیار است که فقط به فرمایشات خداوند تبارک و تعالی در سوره تکویر بسنده می کنیم:

در آن هنگام که خورشید در هم پیچیده شود، (1)

و در آن هنگام که ستارگان بی‏فروغ شوند، (2)

و در آن هنگام که کوه‏ها به حرکت درآیند، (3)

و در آن هنگام که با ارزش‏ترین اموال به دست فراموشی سپرده شود، (4)

و در آن هنگام که وحوش جمع شوند، (5)

و در آن هنگام که دریاها برافروخته شوند، (6)

و در آن هنگام که هر کس با همسان خود قرین گردد، (7)

و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤال شود: (8)

به کدامین گناه کشته شدند؟! (9)

و در آن هنگام که نامه ‏های اعمال گشوده شود، (10)

و در آن هنگام که پرده از روی آسمان برگرفته شود، (11)

و در آن هنگام که دوزخ شعله‏ ور گردد، (12)

این وقایع و اتفاقاتی که در روز قیامت رخ می دهد همه باعث وحشت و فزع انسانها می گردد و این وحشت و فزع است که باعث شده روز قیامت را به فزع اکبر نام گذاری کنند.

در این میان انسان‏های کامل، هراس و اندوهی ندارند: «لا یحزنهم الفزع الأکبر»[2] [دلهرة بزرگ، آنان را غمگین نمی‏کند].

پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «إنّ علیّاً و شیعته یوم القیامة علی کثبان المسک الأوفر، یفزع النّاس و لا یفزعون و یحزن النّاس و لا یحزنون و هو قول الله عزّوجلّ: «لا یحزنهم الفزع الأکبر» [3] [به حقیقت، علی و پیروانش در روز قیامت بر تپه ‏ای از مشک که بوی خوشش فضا را عطرآگین می‏کند قرار دارند. مردم فزع می‏کنند و آن‏ها هراسی ندارند. مردم اندوهگین ‏اند و آنان اندوهی ندارند و این معنای قول پروردگار عزّوجلّ است که فرمود: «لا یحزنهم»[4].

 

پی نوشت ها:

[1] . نمل/ 87.

[2] . انبیاء/ 103.

[3] . تفسیر برهان 3/ 74.

[4] . برگرفته از سایت پاسخگو وابسته به نهاد مقام معظم رهبری.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1497
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

اگر چه روزه ماه مبارک رمضان واجب است اما مراجع عظام تقلید شیعه حکم افرادی که به دلیل ضعف جسمانی قادر به ادامه روزه‌داری نیستند را بیان کرده‌اند تا این واجب، باعث ارتکاب فعل حرام یعنی به ضرر افتادن سلامتی کسی نشود.

 اگر چه روزه ماه مبارک رمضان واجب است اما مراجع عظام تقلید شیعه حکم افرادی که به دلیل ضعف جسمانی قادر به ادامه روزه‌داری نیستند را بیان کرده‌اند تا این واجب، باعث ارتکاب فعل حرام یعنی به ضرر افتادن سلامتی کسی نشود.
 
مراجع عظام تقلید شیعه حکم افرادی که به دلیل ضعف جسمانی قادر به ادامه روزه‌داری نیستند را بیان کرده‌اند.
 
آیا به جهت ضعف می‌توان از روزه گرفتن خودداری کرد؟
 
حضرات آیات امام خمینی، خوئی، تبریزی، فاضل، سیستانی، نوری: انسان نمی‌تواند برای ضعف روزه را بخورد؛ ولی اگر ضعف به قدری است که معمولاً‌ نمی‌شود آن را تحمل کرد، خوردن روزه اشکال ندارد.
 
حضرت آیت‌الله مکارم: اگر ضعف به قدری است که تحمل آن بسیار مشکل است، می‌تواند روزه را بخورد و همچنین اگر خوف بیماری داشته باشد (می‌تواند روزه را بخورد).
 
حضرت آیت‌الله وحید: اگر ضعف به قدری است که برای روزه‌دار عرفاً‌قابل تحمل نباشد خودرن روزه اشکال ندارد.
 
آیا کارگران، کشاورزان به جهت گرمای زیاد می‌توانند روزه نگیرند؟
 
امام خمینی(ره): نمی‌توانند روزه بخورند و باید روزه بگیرند؛ ولی در بین روزه، اگر به حرج افتادند، افطار نمایند.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: اگر روزه را تا حدی ادامه دهد که تشنگی و گرسنگی برای او حرجی شود، افطار کند، فقط قضا دارد.
 
آیا افراد تازه بالغ به جهت ضعف شدید می‌توانند روزه نگیرند؟
 
حضرت امام خمینی(ره): دختر تازه‌بالغی که توان روزه گرفتن را ندارد و تا رمضان سال بعد نیز نمی‌تواند قضا کند، هروقت توانست روزه بگیرد و برای تأخیر هر روز، تا رمضان سال بعد یک مد طعام به فقیر بدهد؛ مگر آنکه در تأخیر معذور باشد که چیزی بر او نیست.( خمینی، استفتائات، پیشین، ج1، ص333، س88)
 
حضرت آیت‌الله صافی: در صورتی که روزه موجب حرج یا بیماری گردد، گرفتن آن جایز نیست و قضا دارد.
 
حضرت آیت‌الله گلپایگانی(ره): در صورتی که روزه برای دختر 9ساله حرجی (است) و مشقت دارد، افطار کند و در صورت تمکن (از گرفتن روزه)، به احتیاط لازم (آن را) قضا کند.
 
حضرت آیت‌الله بهجت: بر پسر و دختر تازه‌بالغ که قدرت بر روزه گرفتن ندارد، روزه واجب نیست و کفاره هم ندارد؛ ولی قضا دارد.
 
حضرت آیت‌الله فاضل(ره): اگر روزه گرفتن برای دختر تازه بالغ، موجب ضعف غیرقابل تحمل و مشقت و حرج باشد، روزه نگیرد و بعداً در صورت قدت قضا کند.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: مجرد ضعف و عدم قدرت افراد تازه‌بالغ بر روزه گرفتن، موجب سقوط قضای روزه نمی‌شود؛ بلکه قضای روزها‌ی ماه رمضان که از او فوت شده، بر وی واجب است و اگر روزه گرفتن برای ایشان ضرر داشته باشد یا تحمل آن برای آنان همراه با مشقت زیاد باشد، افطار جایز است.
 
حضرت آیت‌الله مکارم: دختری که به سن بلوغ رسیده و به جهت ضعف جسمی توان روزه گرفتن را ندارد و بعد از رمضان هم تا سال بعد نمی‌تواند روزه بگیرد، باید برای هر روز، 750 گرم گندم و مانند آن به فقیر بدهد و قضای این روزه‌ها بر او واجب نیست.
 
 
منبع:حوزه
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1240
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

فرزند آیت الله مرعشی نجفی گفت: آقای بهجت می گفت فردی از امام زمان(عج) درباره آیت‌الله مرعشی نجفی می پرسند و آقا در پاسخ می فرمایند مرعشی نجفی از خود ماست.

حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمود مرعشی، فرزند آیت الله مرعشی نجفی در برنامه ضیافت شبکه قرآن و معارف سیما بیان داشت: مرحوم والد بزرگوارم دقیقا در روز اربعین حسینی در نجف اشرف به دنیا آمد مادرشان زنی مؤمن بودند که در طول 9 ماه بارداری تلاش داشتند هرگز غیبتی نکنند تا اثر بد بر روی فرزند و تربیت او نداشته باشد از طرفی بیان شده که ایشان در تمام مدت با وضو به فرزند تازه به دنیا آمده‌اش شیر می‌داده است.
 
آیت الله مرعشی نجفی در جوانی به درجه اجتهاد رسیدند
 
وی گفت: وقتی والد بنده به دنیا می‌آیند پدرشان ابتدا این نوزاد را به حرم امام علی(ع) می‌برد و با چسباندن به ضریح مطهر وی را متبرک می‌کنند و بعد سوره حمد را خوانده و در صورت ایشان می‌دمند برای نامگذاری نیز به نزد مراجع آن زمان رفته بودند.
 
حجت الاسلام مرعشی اظهار داشت: پدر خواندن قرآن را از مادربرزگشان می‌آموزند و بعد درس جدید خوانده و پس از چند سال وارد حوزه شده و ملبس می‌شوند، ایشان از معدود مراجعینی بودند که در زمان جوانی و در سن 23 سالگی به درجه اجتهاد رسیدند.
 
وی ادامه داد: بعد از اینکه ایشان به ایران می‌آیند و به قم نیز می‌روند در قم مرحوم شیخ عبدالکریم حائری از پدر می‌خواهند که قم بمانند و در حوزه علمیه مشغول به تدریس شوند ابتدا پدر قبول نمی‌کند اما شیخ حائری به ایشان تکلیف می‌کنند و می‌گویند رضاخان بسیار در تلاش است تا حوزه را تضعیف کند و بنابراین شما باید کمک کنید تا این اتفاق نیفتد و این چنین می‌شود که پدر در قم می‌مانند و شروع به تدریس می‌کنند.
 
آیت الله مرعشی نجفی در ائمه فانی بودند
 
حجت الاسلام مرعشی تأکید کرد: پدر در قم از همان روز اول نزدیک به 12 ساعت تدریس داشته‌اند و هر روز نیز با همین مشغله‌ای که داشتند روزی سه بار به پابوس حضرت معصومه(س) می‌رفتند.
 
وی گفت: ایشان در ائمه فانی بودند یک روز مرحوم فلسفی فرزند شیخ تنکابنی بالای منبر رفته بودند اما در پایان روضه نخوانده بودند پدر به من گفتند که با آقای فلسفی تماس بگیر من تماس گرفتم و ایشان با مرحوم فلسفی صحبت کردند و با عصبانیت گفتند شما مگر نمی دانید ما هرچه داریم از ائمه داریم پس چرا روضه نخواندید؟ این‌ها نقشه دارند که این روضه‌ها را از ما بگیرند.
 
وی تصریح کرد: پدربه شدت به عزاداری ائمه حساس بودند، ایشان در روز عاشورا از صبح تا دم ظهر دم در می‌نشستند و گونه‌هایشان غرق اشک بود، شب‌های عاشورا نیز لباس و شلوار سیاه می‌پوشیدند و تمام سر و لباس خود را گل می‌مالیدند و پابرهنه بدون اینکه کسی ایشان را بشناسد به تکایا و حسینیه‌ها می رفتند و سینه زنی کرده و عزاداری می‌کردند.
 
فرازهایی از وصیت نامه آیت الله مرعشی نجفی
 
فرزند آیت الله مرعشی نجفی اظهار داشت: به دلیل ارادت به اباعبدالله الحسین(ع) بود که در وصیت نامه خود سفارش کرده بودند که جنازه مرا رو به روی مرقد مطهر بی بی فاطمه معصومه (سلام الله علیها) قرار داده و در این حال یک سر عمامه ام را ضریح و سر دیگر را به تابوت بسته به عنوان دخیل و در این هنگام مصیبت و داع مولای من حسین مظلوم(ع) و اهل بیت طاهرینش را بخوانند.
 
وی گفت: در ادامه وصیت نامه‌شان نیز آمده است که، سفارش می کنم که جنازه مرا در حسینیه ای که برای عزای جدم تاسیس کرده ام قرار داده و همین عمل بستن عمامه را تکرار کنند. بدین ترتیب که یک سرآن را به منبر سیدالشهدا(علیه السلام) و سر دیگر با به تابوت بسته و همان گونه مصیبت وداع را بخوانند.
 
محمود مرعشی بیان داشت: پدر در وصیت نامه خود خواستند تا دستمالی را که با آن اشک‌هایشان برای اباعبدالله الحسین(ع) را پاک کرده بودند و سجاده‌شان که بر روی آن 70 سال نماز شب می‌خواندند و پیراهن سیاهشان برای عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) را همراه ایشان دفن کنند.
 
پدر هرگز محافظ قبول نمی کردند
 
وی تصریح کرد: تهجد ایشان در نیمه شب به قدری سوزناک بود که حس می‌کردید همین الان بر سر پل صراط قرار دارید و دارند ایشان را محاکمه می‌کنند آن چنان گریه‌ای می کردند که انسان حس می‌کرد در و دیوار نیز از گریه ایشان اشک می ریزند.
 
وی ادامه داد: مردم همیشه به نزد پدر می‌آمدند و با ایشان درد دل می‌کردند یک خصوصیت ایشان این بود که هرگز محافظ قبول نمی‌کردند و از صبح سحر نیز درب خانه را باز می‌گذاشتند و می گفتند توکلم به خداست، خودشان درباره مشکلات مردم می‌گفتند سینه من صندوقچه اسرار مردم است.
 
گل بخر و به نزد همسرت برو
 
محمود مرعشی گفت: به یاد دارم روزی سرهنگی به نزد پدر آمد و خواست تا با ایشان تنها صحبت کند، پدر از من خواستند که بیرون بروم، بعد مدتی دیدم که آن سرهنگ با چشمانی پر از اشک از اتاق بیرون آمد و رفت. پدر از دیدار آن روز هیچ چیز نگفتند، بعد از فوت ایشان در مراسم مردی جلو آمد و به من گفت مرا می‌شناسی گفتم نه.گفت من همان سرهنگی هستم که فلان روز به دیدار پدرت آمدم.
 
وی ادامه داد: وی از من پرسید که پدرت جریان مرا به شما گفتند؟ گفتم نه! و بعد خودش برایم جریان آن روز را تعریف کرد و گفت من به همسرم و همکارم شک داشتم برای همین یک شب قصد کردم تا فرزندانم و همسرم را بکشم و بعد هم به سراغ همکارم بروم و او را بکشم. آن شب پشیمان شدم اما تصمیم داشتم که این کار را انجام دهم اما گفتم قبل از آن به نزد آیت‌الله مرعشی نجفی بیایم و موضوع را با ایشان درمیان بگذارم، به نزد ایشان آمدم و موضوع را به آقا گفتم، آقا گفتند دچار وسوسه شده‌اید و این از وسوسه‌های شیطان است، گل و شیرینی بگیرید و به نزد همسر خود بروید.
 
وی بیان داشت: آن سرهنگ می گفت بعد از صحبتهای آقا من همان کار را کردم و با گل و شیرینی به خانه رفتم و در خانه نیز با استقبال روبه رو شدم و بعد من و همسرم هر دو شروع کردیم به گریه کردن و من متوجه شدم که دچار وسوسه شده بودم و حالا نیز زندگی‌ام را مدیون آیت‌الله مرعشی نجفی هستم.
 
هرگز نگذار کسی دستت را ببوسد
 
محمود مرعشی گفت: یکی از خصوصیات دیگر پدر که به من هم بسیار تأکید می‌کردند این بود که هرگز نگذار کسی دستت را ببوسد، یک بار تاجری به نزد آقا آمد و به دست و پای ایشان افتاد و با التماس از پدر خواست که فقط یک بار هم شده به خانه او برود. پدر با ناراحتی ایشان را از بوسیدن دست منع کردند و به دلیل اصرار ایشان پذیرفتند به خانه او بروند.
 
وی افزود: آقا همان شب خواب می‌بینند که به منزل این تاجر رفته اند اما او نشسته و سر مردم را می‌برد و شکمشان را پاره می کند، قلبشان را از سینه خارج می کند و خونشان را در ظرفی می ریزد و می نوشد، با دیدن این خواب صبح فردا از ما خواستند که تحقیق کنیم این تاجر کیست. تحقیق کردیم و فهمیدیم او فردی رباخوار است که از مردم ربا می‌گیرد و می‌خواسته که با رفتن آقا به خانه‌اش اعتباری کسب کند.
 
مرد مستی که با روضه اباعبدلله(ع) توبه می کند
 
وی بیان داشت: یک بار پدر برای خواندن خطبه عقدی به مراسمی رفته بودند که مراسم کمی خارج از شهر بوده و کمی نیز طول می‌کشد موقع بازگشت به پدر می‌گویند اجازه بدهید شما را برسانیم پدر قبول نمی کنند و به تنهایی بازمی‌گردند که در کوچه ای متوجه می‌شوند که یک فرد مست به سمت ایشان می‌آید.
 
وی اضافه کرد: پدر آرام جلو می رود و آن فرد مست جلوی پدر را می‌گیرد و به پدر می‌گوید که سید باید برایم روضه بخوانی آقا می‌گوید اینجا که نمی توان روضه خواند فرد خم می شود و می گوید بیا پشت من بنشین و روضه بخوان و گرنه با تیغم تو را می کشم. پدر بر روی مرد می نشیند و شروع می کند به خواندن روضه امام حسین(ع).
 
محمود مرعشی گفت: همان طور که او روضه می خواند آن مرد مست نیز گریه می کند به طوری که پشتشش از شدت گریه می لرزد بعد که روضه تمام می شود با اصرار پدر را تا دم خانه می رساند. بعد از دو هفته یک روز پدر در محراب بوده اند که آن فرد به نزد آقا می‌آید و می گوید آقا من توبه کرده ام از من درگذر. آقا به او می گویند باید توبه ات حقیقی باشد چون حق الناس نیست خداوند نیز از تو می گذرد.
 
وی تأکید کرد: بعد از آن این مرد همیشه در صف اول نماز جماعت بود و وقتی هم که فوت کرد آن چنان اعتباری داشت که جمعیت کثیری برای عزداری در مراسم تدفینش حاضر شدند.
 
امام زمان(عج) آیت الله مرعشی نجفی را  از خود می دانستند
 
 حجت الاسلام مرعشی نجفی اظهار داشت: یک بار آقای بهجت به من فرمودند که یک فردی در پشت پرده به نزد امام زمان(عج) می رسند و به ایشان متوسل می شوند تا نظرشان را درباره چند نفر از جمله آقای مرعشی نجفی بدانند این فرد تنها صدای آقا را می شنیده و وقتی درباره آقای مرعشی نجفی از امام زمان(عج) می پرسند آقا می فرمایند ایشان از خود ما هستند، بار دیگر آن فرد از آقا می پرسد و امام زمان بار دیگر جواب می دهند ایشان از خود ما هستند.
 
فرزند آیت الله مرعشی نجفی در پایان سخنانش خاطرنشان کرد: پس از بیان این ماجرا آقای بهجت به من گفتند خوش به حال شما که چنین پدری داشتید، بعدها فهمیدیم آن فردی که آقای بهجت می فرمودند که نزد امام زمان(عج) رسیده است خود ایشان بوده اند.


منبع:مهر

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1174
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

مجموعه احکام روزه، برگرفته از استفتائات آیت‌الله خامنه‌ای؛

 
فرو رفتن غذاى باقى مانده بین دندانها
 
سوال: در یکى از روزهاى ماه رمضان روزه گرفتم ولى دندان هایم را مسواک نزدم، و بدون اینکه باقى مانده غذاهاى لابلاى دندانها را عمداً ببلعم، خود به خود بلعیده شده است. آیا قضاى روزه آن روز بر من واجب است؟
 
جواب: اگر علم به وجود باقى مانده غذا در بین دندانهایتان و یا علم به رسیدن آن به حلق نداشته اید و فرو رفتن آن هم عمدى و با التفات نبوده، قضاى روزه بر شما واجب نیست.
 
خلال کردن دندان
 
سوال: خلال کردن دندان بعد از خوردن غذا براى کسى که فردایش قصد گرفتن روزه را دارد، چه حکمى دارد؟
 
جواب: خلال کردن بعد از غذا براى کسى که قصد روزه دارد واجب نیست حتى اگر احتمال دهد که خلال نکردن موجب داخل شدن غذاى لابلاى دندانها به حلق مى شود؛ و اگر بعد از آن سهواً هم غذا داخل حلق شد، روزه اش باطل نمى شود؛ بله اگر یقین داشته باشد که ترک آن باعث داخل شدن غذا به حلق مى شود واجب است خلال کند و اگر نکرد، با فرض داخل شدن غذا به حلق بلکه مطلقاً (بنا بر احتیاط واجب) روزه اش باطل مى شود.
 
مسواک با خمیر دندان
 
سوال: آیا مسواک کردن با خمیر دندان، در حال روزه اشکال دارد؟
 
جواب: اشکال ندارد؛ ولى باید از فرو رفتن آب دهان که آغشته با خمیر دندان و آب است جلوگیرى شود.
 
استفاده از نخ دندان
سوال: حکم استفاده از نخ دندان که فلوراید و طعم نعنا دارد در حال روزه چیست؟
جواب: اگر آب دهان را فرو نبرد، اشکال ندارد.
 
جویدن آدامس و مکیدن کندر
سوال: جویدن آدامس و مکیدن کندر براى روزه دار چه حکمى دارد؟
 
جواب: اگر چیزى وارد حلق نمى شود مانعى ندارد، ولى مکیدن کُندر روزه را باطل می کند.
 
ضرورت نوشیدن آب براى خلبان و مهماندار روزه دار
سوال: اگر هواپیما در ارتفاع بالا و مسیر طولانى در حال پرواز باشد و پرواز حدود دو ساعت و نیم تا سه ساعت طول بکشد، مهماندار و خلبان هواپیما براى حفظ تعادل خود هر بیست دقیقه احتیاج به نوشیدن آب دارند، در این صورت آیا در ماه مبارک رمضان، کفّاره و قضاى روزه بر آنها واجب مى شود؟
 
جواب: اگر روزه براى آنها ضرر داشته باشد، جایز است که با نوشیدن آب افطار نمایند و قضاى آن را به جا آورند و در این حالت کفّاره بر آنها واجب نیست.
 
مضمضه و غرغره آب در حال روزه
سوال: اگر روزه دار آب را به قصد رفع عطش در دهان گردانده و بیرون بریزد به طورى که هیچ مقدارى از آب پایین نرود چه حکمى دارد؟
 
جواب: در فرض سؤال اشکال ندارد.
سوال: آیا بعد از مضمضه کردن ـ چه براى وضو و چه غیرآن ـ در حال روزه ماه رمضان واجب است روزه دار سه مرتبه آب دهانش را بیرون بریزد؟
 
جواب: چنین کارى واجب نیست. آنچه واجب است خارج کردن آب از دهان است و اگر یقین پیدا کرده که آب خارج شده چیز دیگرى بر او واجب نیست.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: احـــــــــــکـــام , ,
:: بازدید از این مطلب : 2244
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

در این باره آمده است: روزی شخصی به عبدالله بن عباس عرض کرد: می خواهم امر به معروف و نهی از منکر نمایم.
ابن عباس پرسید: شروع کرده ای؟
آن مرد گفت: تصمیم دارم که شروع نمایم و از این رو مرا توصیه ای بنما.
پس ابن عباس بیان داشت: اشکالی ندارد؛ اما مواظب باش که سه آیه تو را رسوا نسازد!
آن شخص پرسید: کدام سه آیه؟

ابن عباس گفت: یکی آن که می گوید:أَتَامَرُونَ النّاسَ بِالبِرِّ وَ تَنسَونَ أَنفُسَکُم؛ آیا مردم را به نیکی دعوت می کنید، اما خودتان را فراموش می کنید؟ (بقره: 44) و دیگر آن که: لِمَ تَقُولُونَ ما لاتَفعَلُونَ کَبُرَ مَقتاً عَندَاللهِ أَن تَقُولُوا ما لاتَفعُلُون؛ (ای کسانی که ایمان آورده اید) چرا سخنی می گوید که به آن عمل نمی کنید؟همانا مورد خشم خداوند واقع می شود کسی که سخنی بگوید ولی خود به آن عمل نمی کند. (صف: آیات 2- 3)؛ و دیگر آن که: وَ ما أُریدَ أَن أُخالِفَکُم إلی ما أَنهاکُم عَنهُ: من هرگز چیزی را که شما را از آن بازمی دارم، خود مرتکب نمی گردم.

پس ابن عباس بیان داشت: آیا این سه آیه در مورد تو صدق می نماید؟
آن مرد پاسخ داد: خیر! و ابن عباس عرض کرد: پس اول از خودت شروع کن و آنگاه به نصیحت کردن دیگران بپردازد.

 

پی نوشت ها:
1- راغب اصفهانی. محاضرات الادبآء، ج 1: 132.
2- محمدی. هزار و یک حکایت اخلاقی: 44.

منبع:قدس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1376
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393
: مراسم مناجات و توسل در شب دوزادهم رمضان در مهدیه امام حسن مجتبی(ع) برگزار شد.



این مراسم با سخنرانی آیت الله احدی آغاز شد و با مناجات خوانی و مداحی حاج سعید حدادیان و حاج رضا پور احمد ادامه یافت.


نکاتی از سخنان آیت الله احدی را بخوانید؛

*دو نوع تناسخ داریم، اول تناسخ ملکی، دوم تناسخ ملکوتی، بعضی از چهره های علمی جهان قائل به تناسخ روحی و ملکی بودند، تناسخ ملکی این است که وقتی انسان بمیرد روح او منتقل به کودک دیگری منتقل می شود، مثلا اگر آدم بدی است روحش منتقل می شود به سگ، اگر آدم خوبی است به کودک یا گوسفند منتقل می شود، این را تناسخ ملکی می گویند، وقتی بدن از روح فاصله گرفت می شود تناسخ.

*شعار تناسخ ملکی حتی در مسیحیت فراوان است، آنها برای بدن بعد از مرگ هم احترام ویژه ای قائل هستند لذا گورستان زیبا و تابوت های زینتی دارند، در حالی که این عقیده از نظرما مردود است، دلیل اول این است که اگر من مردم روح بنده به حیوانی منتقل شد پس چرا بعدا من را خواب می بینند، ما الان مردگان را می توانیم خواب ببینیم اگر روحش جای دیگری می رود پس چرا خواب آنها را می بینیم.

* آنها چون تفکر مادی دارند نمی توانند بدن برزخی را هضم کنند.

*دلیل دوم این است که اگر مثلا روح علامه طباطبایی به بدن یک آدم دیگر وارد شود او باید فیلسوف شود در حالی که این طور نیست.

*ما قائل به تناسخ ملکوتی هستیم، یعنی انسان آنطوری که در دنیا با نفس و روح خود برخورد می کند به همان سبک محشور می شود، منسوخ بودن ملکوتی این است که انسان ارزش های باطنی را از دست بدهد، کسی که شعور باطنی ندارد قطعا این شخص در همین دنیا مبتلا به تناسخ ملکوتی می شود.

*شیخ محمد تقی آملی در تناسخ ملکوتی، چهار مرحله وارد می شود و با یک مثال بسیار عالی اتخاذ می کند، من یک وقتی در برابر آیینه قرار می گیرم و می بینم تصویر مرا نشان نمی دهد، علت آن این است که پشت این آیینه جیوه ندارد، بسیاری از کسانی که نمی توانند برزخ و صراط و...بفهمند دلیلش این است که آیینه دل و قلب آنها جیوه ندارد، جیوه ی آیینه دل ایمان است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1377
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

 

رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله، چون روزه‏اش را مي گشود، می فرمود:
خدايا براى تو روزه داشتيم، و با رزق تو افطار كرديم، پس آن را از ما بپذير.
تشنگى از ما بر طرف شد، و رگها رطوبت يافت، و اجر و ثواب به جاى ماند.

و ابو بصير از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود:
در هر شب از شب هاى ماه رمضان تا آخر آن به هنگام افطار مي گوئى:  
«خدائى را ستايش و سپاس كه ما را يارى كرد، تا روزه داشتيم، و روزى عطا كرد تا افطار كرديم.
خدايا از ما بپذير، و ما را بر ادامه آن يارى فرماى، و در اين ماه از كليه آفاتمان به سلامت دار، و عباداتمان را به سهولت و عافيتى از جانب خود پذيرا باش.
خدائى را ستايش و سپاس كه ما را به انجام روزه روزى از روزهاى ماه رمضان موفّق داشت.»

و آن امام عليه السّلام فرمود: دعاى روزه دار به هنگام افطار مستجاب مى ‏شود.

  

 

پی نوشت:

 

من لا يحضره الفقيه / ترجمه غفارى، على اكبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر، ج‏۲، ص435

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1332
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه