حجت الاسلام پناهیان:در سال آخر "اسلام ناب" ورد زبان امام بود

میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 110
:: باردید دیروز : 2
:: بازدید هفته : 1039
:: بازدید ماه : 9019
:: بازدید سال : 46794
:: بازدید کلی : 650278
نویسنده : گمنام
دو شنبه 14 خرداد 1391

امام با یکی دو مفهوم بسیار کلیدی و روشن به تبیین مواضع انقلابی خودشان پرداختند. این تفاوت آنقدر در سال آخر عمر امام آشکار و روشن است که به هیچ وجه نه تنها نمی شود آن را بی حکمت تلقی کرد بلکه حتي نمی شود آن را پرحکمت ندانست.

در ابتدا يك بحث آماری از فرمایشات امام را عرض می کنم. یکی از اصطلاحاتی که امام در ادبیات انقلاب اسلامی تولید کردند کلمه اسلام ناب محمدی(ص) است. این کلمه اسلام ناب در تعابیر امام یک کلمه متعارضی هم داشت یعنی ضد اسلام ناب كه اسلام امریکایی بود. امام به تفصیل هر دو اصطلاح را در مقابل همدیگر قرار داده و توضیح می دادند چنان كه انگار بخواهند کار آموزشی انجام بدهند. شما حتما این کلمات را در ادبیات امام شنیدید و مطالعه کردید اما من آماری از فراوانی این کلمات در سال آخر عمر شریفشان برایتان عرض کنم تا معنادار بودن آن در مواضع خاص سیاسی و انقلابی و معنوی امام در سال آخر عمرشان مشخص بشود.

اسلام ناب، عبارتي كه ورد زبان امام در سال آخر بود

کلمه اسلام ناب در صحیفه امام که بیست و یک جلد است مجموعا سی وچهار مرتبه تکرار شده است. یک بار در جلد بیست و 33 بار در جلد بیست و یک. چقدر معنا دارد این آمار؟ به عبارت دیگر دو بار قبل از قطعنامه امام از کلمه اسلام ناب استفاده کردند و 32 بار بعد از قبول قطعنامه.

اين در صورتي است كه اگر بعد از قبول قطعنامه سخنان امام را ببییند بسیار حجم کمی دارد، دیگر امام کمتر سخنرانی کردند و شاید اصلا سخنرانی نکردند. یکی دو تا بیانه و اطلاعیه و یکی دوتا جریان عزل ونصب بود اما ظاهرا سخنرانی نبود. از سی و سه مورد اسلام نابی که در جلد بیست ویک گفتند، بیست و هشت مورد مربوط به نه ماه پایان عمر شریف امام است. حتی ما سال آخر را هم نمی گوئیم تا فشردگی این کلمات در چند ماهی که امام دیگر آهنگ وداع را نواخته اند معلوم شود. اين از عبارت اسلام ناب.

اما کلمه اسلام امریکایي در بیانات امام اینگونه است: یک بار در جلد هفده که کاملا معلوم است این یک بار امام زیاد اصرار نداشتند به این اصطلاح بپردازند. ولی برای اولین بار در سال شصت و دو در جلد هفده این را فرمودند. دو بار در جلد بیست. که سال شصت و شش را شامل می شود و پانزده مرتبه در جلد بیست و یک. یعنی کاملا معنادار در سال آخر اکثراً از این اصطلاح استفاده کردند.

امام ليبرالها را كنار منافقين مي‌آورد

در کنار این ادبیات و اصطلاحاتی که به صورتی ویژه و فشرده می بینید در کلمات حضرت امام است از مفهوم لیبرالها امام یازده بار استفاده کرده است. این یازده بار ده مرتبه اش در جلد بیست و یک است. یک مرتبه اش قبل از انقلاب است که کسی این اصطلاح را بکار برده و درباره اش دارد از امام مصاحبه می گیرد. یعنی اگر خبرنگار از آن استفاده نمی کرد شاید امام هم استفاده نمی کرد. امام حتی به نقد مارکسیسم هم نپرداخت، برایش ارزشی قائل نمی شد. زمان سخن امام پرحکمت بود یعنی در چه زمانی به چه مفهومی بپردازد حتی در مقام نقد.

کلمه لیبرالها را در تمام آن ده بار همراه با کلمه منافقین استفاده کردند. این فراوانی به ما نشان می‌دهد که امام پس از دفاع مقدس و درآستانه وداع با این مردم نگران چند مسئله هستند. یکي اينكه اسلام ناب که همان اسلام حقیقی انقلاب و اسلام پابرهنگان و اسلام شیعه به معنی واقعی کمله است شناخته نشود و خوب از آن حراست نشود و با اسلام غیر ناب تمییز داده نشود. چون اسلام در زمان امام رونق گرفته بود و دیگر بحث رونق اسلام نبود. ما از مسئله و مرحله رونق و جا افتادن اسلام گذشته بودیم.

 

حضرت امام همیشه رو به جلو سخنرانی می کردند. افقها یا فضای زمانی که امام در نظر می گرفتند برای سخنرانی کمی به گذشته و حتی به زمان خودشان تعلق داشت. بیشتر به زمان خودشان و آینده و بیشتر به آینده تعلق داشت. معلوم است کسی که لحظات آخر عمر شریف و بابرکت خودش را دارد پشت سر می گذارد نگرانی هایش نسبت به آینده بیشتر از وقت های دیگر است و از اين رو همیشه رو به جلو سخنرانی می کردند. ايشان معمولا به مفاهیمی می پرداختند که نه تنها آن زمان به آن نیاز بود بلکه بعد از آن زمان هم به آن ها نیاز بود.

به همین دلیل در اوایل انقلاب زیاد به مارکسیستها نپرداختند و حال آنکه نیاز بالفعل بود. منتها اهمیت نمی داند، می فرمود اینها که رفتنی اند. آینده اش را می دید و الان را به آن نمی پرداخت. پس امام با یک آینده نگری این مفاهیم را در مواضع انقلابی خودشان به کار گرفتند.

عبارت اسلام آمريكايي تكان دهنده بود

این مفاهیم نشان دهنده کدام نگرانی ها از جانب امام است؟ اول اينكه اسلام ناب خوب شناخته نشود و در رونق بازار اسلام این اسلام حقیقی گم بشود.

دوم اينكه خداي نكرده جای این اسلام ناب اسلام تقلبی -اسلام امریکایی- جایگزین شود. شما الان شاید اصطلاح اسلام امریکایی برایتان اصطلاح جا افاده ای باشد ولی آن زمان که آمریکا دشمن اسلام بود حضرت امام کلمه امریکا و اسلام را کنا هم می گذاشت. آن زمان اسلام خیلی عزیز بود و رونق گرفتنش دل همه را شاد می کرد اما امام اسلام عزیر را برمیدارد و کنار کلمه منحوس آمريكا می گذارد که حتی شاید اگر می شنیدید تکان می خوردید.

اسلام آمريكايي آن زمان اصطلاح عجیبی بود و یک نوع برانگیختی در مردم ایجاد می کرد. به نوعی پارادوکسیکال است. اسلام و آمریکا چگونه می توانند کنار هم باشند؟ مي فرمايند اسلام آمریکايي و نه حتی اسلام ضعیف و اسلام سست در مبارزه با آمریکا و یا اسلام موافق با نظام سلطه، بلكه امام آخرش را می گویند: اسلام آمریکایی!

وقتی می روید در تفسیر امام می بییند که مبالغه نمی کند و دردمندانه می‌خواهد حرفی را بزند و هشیاری بدهد. نه تنها باید مواظب باشید که اسلام ناب را شناسیایی و محافظت بکنید بلکه باید مواظب باشید در دام خطر اسلام امریکای نیفتید. بی انصافی است در حق امام و قدرناشناسی است نسبت به مقام امام که ما بررسی اسلام امریکایی و اسلام ناب را کنار بگذاریم. آیا اين امر مسئله زمان ما نیست؟

امام مي‌خواست از ليبرالها متنفر باشيم و نه فقط مخالف

نکته جالب این است که امام با این تعبیر یا با این شیوه برخورد نمی کردند که قرائت های مختلفی وجود دارد، دیدگاه های مختلفی وجود دارد، بلكه امام کاملا انقلابی موضع گیری می کردند. سعی امام در منفور جلوه دادن اسلام امریکایی یا در منفور نشان داد لیبرالهایی که این بلا را سر اسلام می آورند و آن را تبدیل به اسلام امریکایی مي‌كنند، سعی وافری بود.

حالا یکی از کلمات امام را نقل به مضمون می کنم که مال اواخر عمر ایشان است. می فرماید لیبرالها و منافقین که -گفتم همیشه با هم بکار می رود – همان منافقینی که سر پدر خانواده را مقابل چشم فرزندانش در سر سفره افطار گوش تا گوش می برّند. امام چه صحنه ای را به ما نشان می دهد؟ چقدر اصرار دارد که ما متنفر باشیم از منافقین پست فطرت که سر پدر را سر سفر کنار بچه ها می برند؟ این یعنی چه؟ چرا امام می خواهد این صحنه را به ما نشان بدهد و کلمه منافقین را با اين کلمه در ذهن ما تثبیت کند و کلمه لیبرالها را که خیلی اتوکشید و صلح طلب اند و ظاهرا معقول به نظر می رسند، اینها را کنار هم می گذارد تا متنفر شوید و حالتان بهم بخورد؟

امام فقط مواضع اسلام امریکایی را تبیین نمی کردند. وقتی که اسلام امریکایی را تحلیل و توصیف می‌کردند از تعابیری مانند اسلام قدرتمندان خون آشام، سرمایه داران زالو صفت و... استفاده می کردند که تو درجا متنفر بشوی از اسلام امریکایی و بلند شوید اسلحه برداريد و عیله آنها قیام کنید! امام بر اين اصرار داشت. جلد بیست و یک صحیفه نور رامطالعه کنید. امام اصرار داشت ما از اسلام امریکایی لیبرالها و منافقین تنفر داشته باشیم؛ و امام اصرار داشت به اسلام ناب عشق بورزیم، جدای از اینکه آنها را بشناسیم.

تعابیر امام را هرجا بکار ببرید به شما تندرو خواهند گفت

این آن ویژگی امام است كه فقط آموزش ندیده بلكه تربیت هم شده، تزکیه هم شده: یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه. امام نقش پیامبران را ایفا می فرمودند، خودشان می فرمودند «العلماء ورثه الانبیا» و در کتاب ولایت فقیه روی این تاکید می کردند. آنچنان تنفرآمیز از اسلام امریکایي و لیبرالها صحبت می کرد که همه از آن تنفر شوند. اگر دیدید اسلام امریکایي زبان باز کرده در جامعه بدانید امام و خط امام غریب شده است. شما به سهم خودتان نگذارید امام غریب شود. اگر چه به شما بگویند تندرو. تعابیر امام را هرجا بکار ببرید به شما تندرو خواهند گفت. اینهایی که به کسانی که مثل امام نفرت دارند از منافقین و لیبرالها و اسلام امریکایی اتهام تندرو بودن مي‌زنند اگر به امام برسند درباره امام چه قضاوتی خواهند داشت؟

 

اما چرا امام بعد ازدفاع مقدس نگران اسلام تقلبی شدند؟ به دلیل اینکه خیالشان راحت بود اسلام قدرت پیدا کرده. حالا که اسلام قدرت پیدا کرده بازار سیاه پیدا می کند. کالای قلابی اسلام را به بازار می آوردند. این یک قاعده است.
مثلا اخلاق اگر جا افتاد شما منتظر اخلاق قلابی باشد. معنویت اگر جا اتفاد منتظر معنویت قلابی باشید. دفاع مقدس اگر در جامعه سکه بازار شد و رواج پیدا کرد شما منتظر تفسیر قلابی از دفاع باشید. شهدا وقتی که در جامعه حرمت پیدا کردند شما منتظر دفاع قلابی از شهدا باشید. اگر پای یک فیلم نشستید و چهار تا رزمنده را نشان داد زود خوشحال نشوید. صبر کنید و زود قضاوت نکنید. الان دور بازار رزمنده هاست. رزمندها دیگر غریب نیستند. دور شهداست. ضد انقلاب هم می آید مرگ بر اصلی ترین ارزشهای این انقلاب بگوید در کنارش شهدا را با احترام یاد می کند. لذا ما دیگر خوشحال نمی شویم فیلم دفاع مقدسی ساخت شود صبر می کنیم ببینم چی ساخته شده. باید ببینم کدام رزمنده و شهید را می گويد.

ما ذوق زده نمی شویم اگر کسی کار معنوی انجام بدهد. چون بازار معنویت رونق پیدا کرده شما باید منتظر نفاق باشید. این یک قاعده است. اخلاق رونق پیدا کرده است، الان هر فتنه گری از اخلاق صحبت می کند. به حدی این مسئله شیوع پیدا می کند که بدون سوء ظن نمی شود اسلام خواهی کسی را پذیرفت. برای اینکه ما در دوراني هستیم که امام ترسیم کرده: دوران تثبیت جایگاه اسلام.

کلمه منافقین می شود بخش مسلحانه کلمه لیبرالها، مثل فتنه 88!

جالب است امام ده سال بین اسلام ناب و اسلام آمریکایی تفکیک نکرد اما ناگهان در سال آخر عمرشان به صورت معناداري پرداختند به این موضوع. ده سال با لیبرالها هم کاری نداشتند بعد در سال آخر توجهات را به سمت آنها جلب كردند و حتی شما می‌دانید که در نامه عزل آقای منتظری امام مرقوم فرمودند كه اگر کار به دست شما باشد مملکت را به دست لیبرالها و منافقین خواهید سپرد. اينها یک دوقولوی به هم چسبیده ای هستند که باید این مفهوم را جداگانه مورد شناسایی قرار دهید. کلمه منافقین می شود بخش مسلحانه کلمه لیبرالها!

بعد از بیست سال شما می بینید که منافقین نقش گروه مسلح همان لیبرالها را در فتنه 88 بازی می کنند كه اين خیلی طبیعی است، دقیقا بعد از بیست سال. وسط خیابان. این را امام آن زمان گفتند. این مسله اول.

مسئله دوم این است که ما همچنان در زمان خودمان باید اسلام ناب را بشناسیم. دوستان من! روز به روز سخن گفتن درباره این اسلام ناب ضرورتش بیشتر می شود. چون هرچه به آخر الزمان نزدیک تر می شویم این اسلام ما ناب تر می شود و اصلا غربال آخر الزمان فلسفه اش هرچه ناب تر شدن این اسلام مسلمانان است، و غربال آخرالزمان فلسفه اش هرچه بیشتر دور ریختن کسانی است که حتی گاهی خودشان هم خبر ندارند که زیاد مسلمان نیستد.

تمايل غريزي به طاغوت است كه...

در سوره نساء از دو گروه صحبت می کند: از منافقین كه «اذا قیل لهم تعالوا الی ما انزل الله و الی الرسول رایت المنافقین یصدون عنک صدودا» وقتی می گوید به سوی خدا و پیامبرخدا بیایيد منافقین مانع ایجاد می کنند سر اطاعت از تو. این تکلیف منافقین است و روشن است.

قبل از آن درباره مومینی که فکر می کنند مومن اند صحبت می کند. به آنها منافق نمی گوید.: «الم الی الذین یزعمون انهم امنوا بما انزل الیک و ما انزل من قبلک یریدون ان یتحاکموا الی الطاغوت» آیا نمی بینی کسانی را که می پندارند ایمان دارند. پس ما یک گروه داریم که می پندارند ایمان دارند. اینها به طاغوت تمایل دارند كه یک تمایل غریزی است. همین تمایل غریزی است كه سبب می شود لیبرال مسلک شوند. موجب می شود اندیشه های لیبرالی را منطقی و عقلانی ببییند. همین تمایل غریزی، قدرت نقد آنها را از اندیشه های غربی سلب می کند. همین تمایل غریزی است که موجب می شود اینها دشمن را زیاد دشمن نبینند. می گویند آنها هم آدمهایی اند مثل ما باید با آنها وارد مذاکرده شویم، حسن ظن به دشمن پیدا می کنند. برای مومنان این حالت پیش می آید نه برای منافقان.

نبايد به يك كم از اسلام قانع شويم

اسلام ناب را باید بشناسیم. در همه زمینه ها باید شناخت. یک زمانی هر کس یا حسین می گفت واقعا قدمش روی چشم ما بود. اما الان دیگر هر کس یاحسین بگوید باید صبر کنیم ببينيم تا آخرش می گوید یا یک مقداری. یک روز عاشورا در جمع عزادان اباعبداله (ع) این جوری روضه خواندم. روز عاشورا یک نورانیتی بود كه هم می شد روی آن فکر کرد هم می شد دردمندانه فریاد زد. اما الان نور عاشورا نیست لذا انتظار دارم عمیقا روی آن فکر کنید، تا ساعتها، اگر سالها هم بخواهید در این باره فکر کنید فرصت هست. هر چه بیشتر فکر کنید بیشتر می توانید به عمق عاشورا پی ببريد، به بنده هم درسهایی که می گیرید را نقل کنند.

 

در آنجا به دوستان گفتم چرا گریه می کنید؟ برای تشنگی امام گریه می کنید. اگر امام حسین را آب می دادند و سر از بدن جدا می‌كردند مشکل حل بود؟ می گویيد عریان حسین؛ ا گر لباس او را نمی ربودند و بی احترامی به بدن امام نمی کردند داستان تمام بود؟ آنها با گریه هاشان اعتراض خودشان را بعرض بنده اعلام می کردند. اگر بچه های حسین(ع) را نمي‌کشتند و سخن حضرت عباس را قبول می کردند و دیگر با خود حسین(ع) نمی جنگیدند شما راضی شده بودید، دیگر اعتراض نمی کردید؟ گفتم اگر فقط امام حسین(ع) را به کوفه راه نمی دادند می گفتند عذرخواهی می کنیم شما برگردید، شما دیگرگریه نمی کردید؟ می گفتید آنها خوب کاری کردند و الحمد لله به خیر گذشت؟ معلوم بود که آن دوستان چنین جوابی به من نمی دادند.

گفتم و گفتم تا به آنجا که «لیظهره علی الدین کله» تحقق پیدا نکند اینها این جا استاده اند و گریه می کنند. یعنی امام حسین(ع) باید سرور همه عالم باشد و همه منافقان را نابود کند و «تذل به النفاق و اهله»، آن وقت ما دیگر گریه نمی کردیم. اسلام ناب به کمی از سلام قانع نیست. بعضی ها انسان متعادل به کسی می گویند که به کمی از اسلام قانع شود. باید مواظب باشیم با کمی از اسلام و ارزش های انقلاب و با کمی از ارزشهای امام، با كمي از ارزشهای دفاع مقدس و شهدا سر ما را نبرند.

امام ما را تماميت خواه تربيت كرد!

حضرت امام ما را تبدیل کرده به موجوداتی که با تفسیراسلام ناب تمامیت خواه باشیم. ما همه اسلام را می خواهیم، ما اگر کسی بر بخشی از اسلام تاکید کند، هوشمندانه گوش می کنیم و می گویم این دارد بر بخشی تاکید می کند تا کدام بخش را بزند. صبر می کنیم و می بینیم. این سادگی را نداشته باشیم. در زمانه ما این مسائل کاملا طبیعی است که پیش بیاید و ما جبهه های جدیدی برای مبارزه داشته باشيم.

دردوران اصلاحات صریحا حرفهای لیبرالی در این جامعه زده می شد. در انتخابات بعدی حرفهای لیبرالی کمتر می زنند، کسانی که بخواهند تمایلی به اسلام امریکایی نشان دهند با ادبیات کاملا دینی تمایلشان را نشان خواهند داد. ممکن است دوران لیبرالها به سر رسیده باشد و دیگر کسی از جامعه مدنی و دموکراسی مزخرفی که موجب این همه جنایت در جهان شده دفاع نکند، اما اسلام امریکایی هنوز نفس می کشد. پیچ رسانه های امریکای را كه باز کنید مي‌بينيد یک روحانی نشسته آنجا و تمام ادبیات دینی را استخدام می کند و لیبرالی هم حرف نمی زند تقریبا و با ادبیات دینی چه بلایی بر سر اسلام نمی آورد.

در رقابت های انتخاباتی می توانید بوی اسلام امریکایی را استشمام کنید. ولی طبیعی است و باید این اتفاق بیفتد. نمی شود همه ناب ناب ناب باشند. لابد باید بعضی ها گرایش هایی به اسلام امریکایی در مقابل اسلام ناب داشته باشند. نمی خواهیم کسی را متهم کنیم اما تحذیر می دهیم. هوشیاری مردم را ببیند و بدی خودش را در خودش پنهان کند. هشیاری ما که خیلی امر مقدسی است باید تحقق پیدا کند.

آنچه اما در سال آخر عمرشان هشدار دادند بيداري اسلامي را تهديد مي كند

نکته دیگری که قبل از بیان کلمات امام باید بگویم این است آیا بزرگترین خطری که بیداری اسلامی که امروز در جهان اسلام رخ داده را تهدید می کند همین خطراتی نیست که امام در سال آخر عمرشان صریحا برآن تاکید کردند؟ همين لیبرالها و منافقین و اسلام امریکایی؟ آیا وظیفه ما نیست که بازشناسی کنیم حضرت امام را و مواضع انقلاب سال آخر عمر امام را و همین مواضع انقلابی را به مردم مسلمان منطقه اعلام کنيم و بشناسانیم تا تصویر نکنند امام ما را رهبری کرد برای آغاز انقلاب یا برای استقرار این نظام و بس؟

امام ما را برای ادامه و آینده انقلاب هم رهبری کرد. و حتی برای جهانی شدن این انقلاب هم تمام تدابیر خود را بکار بستند. منطقه شاید دیروز و روزهای قبل آماده شنیدن سخنان سال آخر عمر امام نبود. اما امروز که اسلام گرایی غوغا می کند و قبل از اینکه مردم منطقه فریب اسلام آمریکایی را در هر سطح و مدلی بخورند و قبل از آنکه فریب لیبرالها و منافقان را بخورند باید با مواضع امام دقیقا آشنا شوند. چه کسی باید این خدمت را به مردم مسلمان و انقلابی منطقه انجام بدهد؟ غیر از شما کسی دیگری هست؟ کدام نهاد، کدام شخص، چه کسی؟

امام و عقد اخوتي كه نبسته بود

نمونه های فراوانی از سخنان امام وجود دارد که برخی از آنها را می گویم:

«امروز غرب و شرق به خوبی می دانند که تنها نیرویی که می تواند آنان را از صحنه خارج کند اسلام است. آنها در این ده سال انقلاب اسلامی ایران ضربات سختی از اسلام خورده اند و تصمیم گرفته اند که به هر وسيله ممکن آن را در ایران که مرکز اسلام ناب محمدی(ص) است نابود کنند.»

تحلیلها و مواضع امام را ببینید. خیلی روشن است، زنده است، حرفهایی از جنس آینده: «اگر بتواننند با نیروی نظامی و اگر نشد با نشر مبتذل خود و بیگانه کردن ملت از اسلام و فرهنگ ملی خویش. و اگر هیچ کدام از اینها نشد ایادی خودفروخته خود از منافقین و لیبرالها و بی دین ها را که کشتن روحانیون و افراد بی گناه برایشان چون آب خوردن است در منازل و مراکز ادارات نفوذ می‌دهند که شاید به مقاصد شوم خود برسند و نفوذی ها باراها اعلام کرده اند که حرف خود را از دهان ساده اندیشان موجه می زنند»

امام خودش با ساده اندیشان زیادی آشنا شده است. آدرس آنها را بگیرید. نمی‌خواهم الان به اصطلاح ساده اندیشی که یکی از اصطلاحتی است که امام بنیانگذری کردند بپردازم. امام به منتظری گفتند شما ساده اید و اصلا سادگی مذموم است در منظر امام. باید روی این کار کنیم. امیدواروم موضوع تحقیق مجزایی قرار بگیرید برای شما.

«من بارها اعلام کرده ام که با هیچ کس در هر مرتبه ای که باشد عقد اخوت نبسته ام. چارچوب دوستی من در درستی راه هر فرد نهفته است.» دوستان شما امروز بر این پیام وفادار هستید؟ اگر کسی حزب الهی و حتی ولایت مدار بود و شما با او دوستی کردید دوستی شما با او اینجا و آنجا سابقه ای برای شما به جا گذاشته و الان راه خودش را کج کرد و کار غیرولایی انجام داد باید این آمادگی داشته باشید که پیوند خودتان را ببرید. تا روز آخر قرار نیست از او دفاع کنیم. اگر کسی بچه مذهبی بود فیلمهای قبلی اش خوب بود و فیلم الان ش بوی اسلام امریکای می دهد با او عقد اخوت داریم؟ باید این را جاری کرد. ژست انقلابی بودن را نمی خواهیم. حقیقتش را می خواهیم.

امام از اين افراد نمي گذشت

«دفاع از اسلام و و حزب اله اصل خدشه ناپذیر سیاست جمهوری اسلامی است. ما باید مدافع افرادی باشیم که منافقین سرهاشان را در مقابل زنان و فرزندانشان در سر سفره افطار گوش تا گوش بریدند»

 

امام چگونه صحبت می کند؟

«ما باید دشمن سرسخت کسانی باشیم که پرونده همکاری آنان با امریکا از لانه جاسوسی بیرون آمد. ما باید تمام عشقمان به خدا باشد. نه تاریخ.» تربیت انقلابی امام را ببیند! خودمان را باید به امام بسپاریم.

«کسانی که از منافقین و لیبرالها دفاع می‌کنند پیش ملت عزیز و شهید داده ما راهی ندارند. اگر ایادی بیگانه و ناآگاهان گول خورده که بدون توجه بلندگوی دیگران شده اند از این حرکات دست بر ندارند مردم ما آنها را بدون هیچ گونه گذشتی طرد خواهند کرد. مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست.»

رسالتي بزرگ و خيانتي سهمگين در برابرش

بحثی که من مطرح کردم اينطور نیست که اول بحثی را طراحی کرده باشم و بعد ببینیم که امام چه گفته تا متناسب با بحث باشد. اگر توانسته باشم توضیح مختصری گفته باشم این سخنان امام است.

«انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت اروحنا فداه است که خدا بر همه مسلمان و جهانیان منت نهد و ظهورش را در عصر حاضر قرار دهد. مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظه ای مسئولین را از وظیفه ای که بر عهده دارند منصرف کند خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهوری اسلامی تمام سعی خود را در اداره هرچه بهتر زندگی مردم بنماید اما این به آن معنی نیست که آنان را از اهداف عظیم بزرگ انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است منصرف کند. مردم عزیز ایران که حقا چهره منور تاریخ بزرگ اسلام در زمان معاصرند باید سعی کند سختی ها و فشارها را برای خدا پذیرا گردند تا مسئولان بالای کشور به وظیفه اساسی شان که نشر اسلام در جهان است برسند.»

امام چرا منتظري را عزل كرد؟

بعضی تاکید می کنند که تاکید بر کلمه بیداری اسلامی نکنید. تاکید می کنند که تاکید نکنید! اما امام در نامه عزل آقای منتظری می فرمایند: «از آنجا که روشن شده است شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین می سپارید صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده اید.»

آیا امام در این نامه نوشتند شما چون روحیات خاصی دارید من صلاح نمی دانم شما رهبر شوید؟! آیا شما چنین کلمه ای شندید؟ حالا شايد فرزند شهید بزرگواری این سخن حضرت امام را تحریف کرد و گفت امام او را کنار گذاشتند به خاطر روحیاتی بود که در ایشان سراغ داشتند. اما آيا این روحیات است؟! ما مجبور نیستیم حرف غلط بزنیم!

«شما در اکثر نامه ها و صحبت ها و موضع گیریهایتان نشان داده اید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشورحکومت کنند. به قدری مطالبی که می گفتيد دیکته شده منافقین بود که من فایده ای برای جواب آنها نمی دیدم. گر شما نظر من را شرعا مقدم بر نظر خود می دانید که مسلما منافقین صلاح نمی دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می شوید که آخرتتان را خراب می کند، با دلی شکسته و سینه ای گداخته از آتش بی مهری ها با اتکاء به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصحیت می کنم دیگر خود دانید.»

امام چند نصحیت می کند و در آخر نامه چنين سفارش می فرماید: «برای این که در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید شاید خدا کمکتان کند.»

امام می‌داند قعر جنهم کجاست؛ از سر یک عصبانیت سطحی که شخصیت امام کسی را به این سادگی قعر جهنم نمی فرستد.

«والله قسم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم. ولی در آن وقت شما را ساده لوح می دانستم. که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیلکرده»

ادامه اش را حتما مرور کنید. من جلد بیست و یک را به شما هدیه می کنم.

آخر نامه را می خوانم: «من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته ام که واقعیات را در موقع مناسبش در میان بگذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام»

این دوران پایان نیافته و ما انتظار خیانت داریم. چه اشکالی دارد هوشیار باشیم اگر کسی خیانت کرد مچش را بگیریم؟ با او حرف بزنیم تا سعی کنند تحت تاثیر دروغ های دیکته ای شده ای که این روزها رادیوهای بیگانه آنها را با شور و شوق و شعف پخش می کنند قرار نگيرند.

«از خدا می خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او رابخشیده از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد.»

اینها آخرین کلمات حضرت امام است. دو ماه و ده روز بعد امام رحلت کرد. این اسلام انقلابی است که امام برای ما به ارث گذشتند. ما بايد به متن فرمایشات امام مراجعه کنیم و امام را فقط امام در مقطع حیات مبارکش نبینیم. امام شناسنامه انقلاب ماست. کسی که قرنها منتظر او بوده است تا قرنها ثمرش باقی خواهد ماند.
 



:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1615
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
مطالب مرتبط با این پست
15 متخصص صهيونيست شخصيت نصرالله را تحليل مي‌کنند
جلسه در دفتر وزیر اطلاعات درباره مشایی
رایة الهدی
آقاي بهجت گفتند:ولایت آقا روح‌الله این‌ها را می‌کشاند-رایة الهدی
39 کتاب؛ پيشنهاد ما براي تقویت دين و انديشه شما
تازه‌ترين گستاخي مفتي اعظم سعودي عليه مسلمانان
واکنش حاج سعیدحدادیان به شکایت مشایی
حجت الاسلام پناهیان :ما وارد دوران مسابقه برای رعایت تقوا شده‌ایم
علامه مصباح يزدي:علت حمایت بنده از جبهه‌پایداری قرارگرفتن افراد صالح‌تر دررأس کاربود
پناهیان:هنوز بسیاری از افراد مذهبی به قداست سیاست پی نبرده‌اند

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه