آیتالله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات 26 تا 30 سوره مبارکه «قیامت» به اهمیت یاد مرگ اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«کَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِیَ * وَقِیلَ مَنْ ۜ رَاقٍ * وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ * وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ * إِلَىٰ رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ؛ چنین نیست تا موقعى که جان به گلوگاهش رسد. و گفته شود: «کسى هست که نجات دهد»؟! و به جدایى از دنیا یقین پیدا کند. و ساق پاها (از سختى جان دادن) به هم بپیچد! در آن روز مسیر همه به سوى پروردگارت خواهد بود». (قیامت/ 26 تا 30)
قرآن بارها روى مسأله مرگ و مخصوصاً لحظه جان دادن، تکیه مىکند، و به انسانها هشدار مىدهد: همگى چنین لحظهاى را در پیش دارند، گاه، از آن به سَکْرَةُ الْمَوْتِ: «مستى و گیجى حال مرگ» تعبیر کرده است.
گاه، تعبیر به «غَمَراتُ الْمَوْت» یعنى «شدائد مرگ».
گاه، تعبیر به «رسیدن روح به حلقوم».
و گاه، تعبیر به «رسیدن روح به تراقى»، یعنى استخوانهاى اطراف گلوگاه نموده است.
از مجموع اینها به خوبى استفاده مىشود: آن لحظه ـ بر خلاف آنچه بعضى از مادیین مىگویند ـ لحظه سخت و دردناکى است، چرا چنین نباشد در حالى که لحظه انتقال از این جهان، به جهان دیگر مىباشد، یعنى همانگونه که انتقال انسان از عالم جنین، به جهان دنیا توأم با درد و رنج فراوان است، انتقال به جهان دیگر نیز طبعاً چنین خواهد بود.
ولى از روایات اسلامى استفاده مىشود: این لحظه بر مؤمنان راستین آسان مىگذرد، در حالى که براى افراد بىایمان سخت دردناک است، این به خاطر آن است که: شوق لقاى پروردگار و رحمت و نعمتهاى بى پایان او، چنان گروه اول را از خود بىخود مىکند که دردهاى لحظه انتقال را احساس نمىکنند.
در حالى که گروه دوم، وحشت مجازات از یکسو، و مصیبت فراق از دنیایى که به آن دل بسته بودند از سوى دیگر، دردهاى لحظه انتقال از دنیا را براى آنها مضاعف مىکند.
در حدیثى از امام على بن الحسین(علیه السلام) مىخوانیم: هنگامى که درباره مرگ از آن حضرت سؤال شد، فرمود: «مرگ براى مؤمن مانند کندن یک لباس چرکین پرحشره، و گشودن غل و زنجیرهاى سنگین، و تبدیل آن به بهترین لباسها، خوشبوترین عطرها، و راهوارترین مرکبها، و مرفهترین منزلها است و نسبت به کافر مانند کندن یک لباس فاخر، و نقل مکان از منزلهاى مرفه، و تبدیل آن به کثیفترین و خشنترین لباسها، و وحشتناکترین منزلها و عظیمترین عذابها است».
در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مىخوانیم که: شخصى از حضرتش توصیف مرگ را خواست، امام فرمود: لِلْمُؤْمِنِ کَأَطْیَبِ رِیْح یَشُمُّهُ فَیَنْعَسُ لِطِیْبِهِ وَ یَنْقَطِعُ الَّتَعَبُ وَ الأَلَمُ کُلُّهُ عَنْهُ، وَ لِلْکافِرِ کَلَسْعِ الأَفاعِى وَ لَدْغِ الْعَقارِبِ أَوْ أَشَدِّ!:
«نسبت به مؤمن، همچون عطر بسیار خوشبویى است که آن را مىبوید و حالتى شبیه خواب به او دست مىدهد، و درد و رنج به کلى از او قطع مىشود! و نسبت به کافر، مانند گزیدن افعىها و عقربها و یا شدیدتر از آن است»!.
به طور خلاصه مرگ، دریچه عالم بقا است، چنان که در حدیثى از على(علیه السلام)آمده که: لِکُلِّ دار بابٌ وَ بابُ دارِ الآخِرَةِ المَوْتُ: «هر خانهاى درى دارد و در خانه آخرت، مرگ است».
آرى، توجه به آن اثر عمیقى در شکستن شهوات، و پایان دادن به آرزوهاى دور و دراز، و زدودن زنگار غفلت از آئینه دل دارد، لذا در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مىخوانیم: ذِکْرُ الْمَوْتِ یُمِیتُ الشَّهَواتِ فِی النَّفْسِ وَ یَقْلَعُ مَنابِتَ الْغَفْلَةِ، وَ یُقَوِّی الْقَلْبَ بِمَواعِدِ اللّهِ وَ یُرِقُّ الطَّبْعَ، وَ یَکْسِرُ أَعْلامَ الْهَوى، وَ یُطْفِئُ نارَ الْحِرْصِ، وَ یُحَقِّرُ الدُّنْیا، وَ هُوَ مَعْنى ما قالَ النَّبِیُّ(صلى الله علیه وآله) فِکْرُ ساعَة خَیْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَنَة:
«یاد مرگ شهوتهاى سرکش را در درون آدمى مىمیراند، ریشههاى غفلت را از دل بر مىکند، قلب را به وعدههاى الهى نیرو مىبخشد، به طبع آدمى نرمى و لطافت مىدهد، نشانههاى هوا پرستى را در هم مىشکند، آتش حرص را خاموش مىکند. و دنیا را در نظر انسان کوچک مىکند، و این است معنى سخنى که پیغمبر(صلى الله علیه وآله) فرموده: یک ساعت فکر کردن از یک سال عبادت بهتر است»!
البته منظور، بیان یکى از مصداقهاى روشن تفکر است نه این که موضوع تفکر منحصر به آن بوده باشد