نَاحِلَةَ الْجِسْمِ یعنی...
نحیف و دلشکسته میری
جوونی اما مادر پیری
بهونه ی سفر می گیری
...بَاكِیَةَ الْعَیْنِ یعنی...
بارون غصه ها میباره
چشای مادرِ ما تاره
دیگه علی(ع) شده بیچاره
...مُنهَّدَةَالرُّكنِ یعنی...
توان برات نمونده بانو
کی قلبتُ سوزونده بانو
کی بالِتُ شکونده بانو
...مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ یعنی....
بستی سری رو که پُر درده
رنگِ رخِ تو مادر زرده
تو کوچه کی جسارت کرده؟
جوری لگد خوردی که...
نمیتونی بلندشی از جات
جای غلافِ رو بازوهات
داری میری کنارِ بابات
هیچکسی ای وایِ من
نگفت تو کوچه به اون کافر
نزن زنُ جلوی شوهر
بمیره زینبت ای مادر...
وای مادرم...
وای مادرم...
وای مادرم...