پنج داستان ارزشمندوآموزنده ازامام رضا(ع)

میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 156
:: باردید دیروز : 258
:: بازدید هفته : 2354
:: بازدید ماه : 7686
:: بازدید سال : 45461
:: بازدید کلی : 648945
نویسنده : گمنام
جمعه 13 دی 1392

1-ابوسعيد خراسانى حكايت كند:

روزى دو نفر مسافر از راه دور به محضر امام رضا(ع) وارد شدند و پيرامون حكم نماز و روزه از آن حضرت سؤال كردند.
امام(ع) به يكى از آن دو نفر فرمود: نماز تو شكسته و روزه ات باطل است و به ديگرى فرمود: نماز تو تمام و روزه ات صحيح مى باشد.
وقتى علّت آن را جويا شدند؟
حضرت فرمود: شخص اوّل چون به قصد زيارت و ملاقات با من آمده است، سفرش مباح مى باشد؛ ولى ديگرى چون به عنوان زيارت و ديدار سلطان حركت نموده، سفرش معصيت است. 

-2در بين مسافرتى كه امام رضا(ع) از شهر مدينه به سوى خراسان داشت، هرگاه، كه سفره غذا پهن مى كردند و غذا چيده و آماده خوردن مى شد، حضرت دستور مى داد تا تمامى پيش خدمتان سياه پوست و... بر سر سفره طعام حاضر شوند؛ و سپس حضرت كنار آن ها مى نشست و غذاى خود را ميل مى نمود.
اطرافيان به آن حضرت اعتراض كردند كه چرا براى غلامان سفره اى جدا نمى اندازى؟!
امام عليه السلام فرمود: آرام باشيد اين چه حرفى است؟!
خداى ما يكى است، پدر و مادر ما يكى است و هركس مسئول اعمال و كردار خود مى باشد. 

-3محمّد بن سنان گويد:
چند روزى پس از آن كه امام موسى كاظم(ع) رحلت نمود و امام رضا(ع) جاى پدر، در منصب امامت قرار گرفت و مردم در مسائل مختلف به ايشان مراجعه مى كردند.
به حضرت عرض كردم: ياابن رسول اللّه! ممكن است از طرف هارون به شما آسيبى برسد و بهتر است محتاط باشيد.
امام(ع) اظهار داشت: همان طور كه جدّم، رسول اللّه(ص) فرمود: چنانچه ابوجهل، مویى از سر من جدا كند، من پيغمبر نيستم، من نيز مى گويم: اگر هارون مویى از سر من جدا كند من امام و جانشين پدرم نخواه بود. 

-4 يكى از اصحاب امام رضا(ع) به نام معمّر بن خلاد حكايت نمايد:
هر موقع سفره غذا براى آن حضرت پهن مى گرديد، كنار آن سفره نيز يك سينى آورده مى شد.
پس امام(ع) از هر نوع غذا، مقدارى بر مى داشت و داخل آن سينى قرار مى داد و به يكى از غلامان خود مى فرمود كه تحويل فقراء و تهى دستان داده شود.
سپس به دنباله آن، اين آيه شريفه قرآن: فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ(4) را تلاوت مى نمود؛ و مى فرمود: خداوند جلّ و على مى داند كه هر انسانى براى كسب مقامات عاليه بهشت، توان آزاد كردن غلام و بنده را ندارد.
به همين جهت، اطعام دادن و سير گرداندن افراد را وسيله اى براى ورود به بهشت قرار داده است.

 -5سليمان بن جعفر - كه يكى از اصحاب حضرت علىّ بن موسى الرّضا(ع) است - حكايت كند:
يكى از نوادگان امام سجّاد(ع) - به نام علىّ بن عبيداللّه - مشتاق ديدار و زيارت امام رضا(ع) بود، به او گفتم: چه چيزى مانع از رفتن به محضر شريف آن حضرت مى باشد؟
پاسخ داد: هيبت و جلالت آن بزرگوار مانع من گرديده است.
اين موضوع سپرى گشت، تا آن كه روزى مختصركسالتى بر وجود مبارك امام(ع) عارض شد و مردم به عيادت و ملاقات آن حضرت مى آمدند.
پس به آن شخص گفتم: فرصت مناسبى پيش آمده است و تو نيز به همراه ديگر افراد به ديدار و ملاقات آن حضرت برو، كه فرصت خوبى خواهد بود.
لذا علىّ بن عبيد اللّه به عيادت و ديدار امام رضا(ع) رفت و با مشاهده آن حضرت بسيار مسرور و خوشحال گرديد.
مدّتى از اين ديدار گذشت و اتّفاقا علىّ بن عبيداللّه روزى مريض شد؛ و چون خبر به امام(ع) رسيد، حضرت جهت عيادت از او حركت نمود؛ و من نيز همراه آن بزرگوار به راه افتادم، چون وارد منزل او شديم، حضرت مختصرى كنار بستر او نشست و از او دلجوئى نمود.
و پس از گذشت لحظاتى كه از منزل خارج شديم، يكى از بستگان آن شخص گفت: همسر علىّ بن عبيداللّه بعد از شما وارد اتاق شد و جايگاه جلوس ‍ حضرت رضا(ع)  را مى بوسيد و بدن خود را به وسيله آن محلّ تبرّك مى نمود.

منبع:باشگاه خبرنگاران




:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: بازدید از این مطلب : 2009
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه