. مَن لَم یجِد لِلاساءَةِ مَضَضّا لَم یکن عِندَهُ لِلاِحسانِ مَوقعٌ
کسی که مزه رنج و سختی را نچشیده ، نیکی و احسان در نزد او جایگاهی ندارد.
بحارالانوار، جلد 78، ص333
2. مَن دَعا قَبلَ الثَّناءِ عَلَي الله و الصَّلاهِ عَلَي النَّبِي (صلی الله علیه وآله) كَانَ كَمَن رَمي بِسَهمٍ بِلا وَتر
هر كه پيش از ستايش بر خدا و صلوات بر پيغمبر (صلی الله علیه وآله) دعا كند چون كسي است كه بي زه كمان كشد.
تحفالعقول ، ص 425
3. أوشَک دَعوَةً وَ أسرَعُ إجابَةُ دُعاءُ المَرءِ لاِخیهِ بِظَهرِ الغَیبِ
دعایی که بیشتر امید اجابت آن می رود و زودتر به اجابت می رسد، دعا برای برادر دینی است در پشت سر او.
اصول کافی،ج1 ،ص52
4. مَن أرادَ أن یکنَ أقوَی النّاسِ فَلیتَوکل عَلی الله
هر که می خواهد که قویترین مردم باشد بر خدا توکل نماید.
بحار الانوار، ج7 ، ص143
5. أفضَلُ العِبادَةِ بَعدِ المَعرِفَةِ إِنتِظارُ الفَرَجِ
بهترین عبادت بعد از شناختن خداوند ، انتظار فرج و گشایش است.
تحف العقول، ص403
6. مَلْعُونٌ مَنْ اغْتابَ أخاهُ
ملعون است کسی که از برادرش غیبت کند.
بحار الأنوار، ج 74، ص 232
7. رَجُلٌ مِنْ أهْلِ قُمَ يَدْعوُ النّاسَ إلَی الحَقِّ، يَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِ الحَديدِ
مردی از قم، مردم را به حق فرا میخواند و گروهی چون پارههای آهن [استوار]، پيرامون او گرد میآيند.
بحارالأنوار، ج 57، ص 216
8. تَفَقَّهوا في دينِ الله فإنَّ الفقه مفتاحُ البَصيرة،وتَمامُ العِبادة و السّببُ إلي المنازل الرفيعة و الرُّتبِ الجَليلة في الدين و الدنيا،و فَضلُ الفَقيه علي العابد كَفَضلِ الشمسِ علي الكواكب و مَن لَم يَتَفَقَّه في دينهِ لَم يَرضَ اللهُ لهُ عملاً
در دين خدا، دنبال فهم عميق باشيد؛ زيرا فهم عميق در دين، كليد بصيرت و كمال عبادت و سبب تحصيل مقام هاي والا و مراتب شكوهمند در امور دين ودنياست. و برتري فقيه بر عابد، مانند آفتاب است بر كواكب، و كسي كه در دينش فهم ِعميق نجويد، خداوند هيچ عملي را از او نپسندد.
تحف العقول ص410
9. مَنِ استَوى یوماهُ فَهُوَ مَغبُونٌ
هر کسى که دو روزش مساوى باشد (و روز بعد بهتر از روز قبل نباشد) مغبون است.
بحار الأنوار،ج 78،ص326،ح5
10. لَيسَ مِنّا مَن لَم يُحاسِبْ نَفسَهُ في كُلِّ يَومٍ فَإنْ عَمِلَ حَسَناً استَزادَ اللهَ و إنْ عَمِلَ سيّئاً اسْتَغفَرَ اللهَ مِنهُ و تابَ اِلَيهِ
از مانيست كسي كه هر روز حساب خود رانكند ،پس اگر كار نيكي كرده است از خدا زيادي آن را بخواهد،واگر بدي كرده،از خدا آمرزش طلب نموده و به سوي او توبه نمايد.
اصول كافي ج 4 ص191
11. قِلَّهُ المَنطِق حُکمٌ عَظِیم، فَعَلَیکُم بِالصُّمتِ
بر شما باد به خموشی که کم گویی، حکمت بزرگی است.
بحاالانوار ، ج 78 ، ص 321
12. مَن اَحزَنَ والدَیهِ فَقَد عَقهُما
هر که پدر و مادر را اندوهگین کند آنان را ناسپاسی کرده است.
تحف العقول ، ص 425
13. مَا مِن شَیءٍ تَراهُ عَینَاک إلّا وَ فِیه مَوعِظَه
چیزی نیست که چشمانت آن را بنگرد ، مگر آن که در آن پند و اندرزی است.
بحاالانوار ، ج 78 ، ص 319
14. وَاللّهِ ما اُعطِىَ مُومِنُ قَطَّ خَیرَ الدُّنیا وَالآخِرَةِ، اِلاّ بِحُسنِ ظَنِّهِ بِاللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ رَجائِهِ لَهُ وَ حُسنِ خُلقِهِ وَالکفِّ عَنِ اغتیاب المُؤمِنینَ
به خدا قسم خیر دنیا و آخرت را به مؤمنى ندهند مگر به سبب حسن ظن و امیدوارى او به خدا و خوش اخلاقى اش و خوددارى از غیبت مؤمنان.
بحارالأنوار، ج 6، ص 28، ح29
15. إنَّ الحَرامَ لا يُنمى وإن نُمِىَ لا يُبارَكُ فیهِ
مال حرام افزون نمىگردد و اگر هم افزون گردد برکت نمىیابد.
الکافى ، ج 5، 125
16. مَنِ اقتَصَدَ وَقَنَعَ بَقِيَت عَلَیهِ النِّعمَةُ ومَن بَذَّرَ وأسرَفَ زالَت عَنهُ النِّعمَةُ
هرکه میانهروى کند و قناعت ورزد، نعمت بر او بپاید و هر که بىجا مصرف نماید و زیادهروى کند، نعمتش زوال یابد.
تحفالعقول، ص 403
17. لِكُلِّ شَيءٍ دَلِيلٌ وَ دَليلُ العَاقِل التَّفَكُّر، وَ دَليلُ التَّفكُّرِ الصُمت
براي هر چيزي دليلي بايد، و دليل خردمند تفكر است، و دليل تفكر خاموشي.
تحف العقول ، ص 406
18. طوبى لِلمُصلِحینَ بَینَ النّاسِ، اُولئِكَ هُمُ المُقَرَّبونَ يَومَ القیامَةِ
خوشا به حال اصلاحکنندگان بین مردم، که آنان همان مقرّبان روز قیامتاند.
تحف العقول، ص 393
19. إنَّ العاقِلَ لايَکذِبُ و إن کانَ فیهِ هَواهُ
خردمند دروغ نمىگوید ، اگرچه میل او در آن باشد.
تحف العقول ، ص 391
20. اللّهَ جَلَّ وعَزَّ يُبغِضُ العَبدَ النَّوّامَ الفارِغَ
خداوند عزّوجلّ، بنده خواب آلوده بیکار را دشمن دارد.
الکافی: ج 5 ، ص 84 ، ح 2
21. مُجَالِسَه أَهلِ الدِّينِ شَرَفُ الدَّنيَا وَ الاخِرَه
همنشيني با اهل دين، شرف دنيا و آخرت است.
تحف العقول ، ص 420
22. مُشاوَرَةُ العاقِلِ النّاصِحِ يُمنٌ وَ بَرَكَةٌ وَ رُشدٌ وَ تَوفیقٌ مِنَ اللّه
مشورت با عاقلِ خیرخواه، خجستگى، برکت، رشد و توفیقى از سوى خداست.
تحف العقول، ص 398
23. دَعوَةِ الصائِمِ تَستَجابُ عِندَ اِفطارِه
دعاى شخص روزهدار هنگام افطار مستجاب مىشود.
بحار الانوار ج 92 ص 255 ح 33
24. الغَضَبُ مِفتَاحُ الشَّر
خشم كليد هر بدي است.
تحف العقول، ص 416
25. لِكُلِّ شَيءٍ زَكاهٌ، وَ زَكاهُ الجَسَدِ صِيامُ النَّوافِل
براي هر چيزي زكاتي است، و زكات تن روزه هاي مستحبي است.
تحف العقول، ص 425
26. التَّدبِيرُ نِصفُ العيشِ
تدبير نيمي از زندگي است.
تحف العقول، ص 425
27. مَن وَلَههُ الفَقرُأبطَرهُ الغِنى
آن که نَدارى حیرانش کند، توانگرى سرمستش مى سازد.
بحارالانوار،ج۷۴ص۱۹۸
28. مَن رَأى أخاهُ عَلَى أمرٍ یُکرِهُهُ فَلَم یَرِدهُ عنهُ وَ هُو یقدِر عَلَیهِ، فَقَد خَانَه
هر که برادرش را در کارى ناپسند ببیند و بتواند او را از آن باز دارد و چنین نکند، به او خیانت کرده است.
الامالى صدوق،ص۳۴۳
29. اَفضَلُ ما یَتَقَرَّبُ به العَبدُ اِلی اللهِ بَعدِ المَعرِفَةِ به، الصَلوةُ
بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرب پیدا می کند، نماز است.
تحف العقول،ص455
30. إنَّ أعظَمَ النّاسِ قَدَراً الَّذِي لايَرَي الدُّنيا لِنَفسِه خَطَرا، اما إنَّ أبدانَكُم لَيس لَها ثَمَنٌ إلّا الجَّنه، فَلا تَبِيعُوها بِغِيرِها
به راستي كه با ارزش ترين مردم كسي است كه دنيا را براي خود مقامي نداند، بدانيد بهاي تن شما مردم، جز بهشت نيست، آن را جز بدان مفروشيد.
تحفالعقول ، ص410
31. أفضَل مَا يَتَقَرَّبُ بِه العَبدِ إلَي الله بَعدَ المَعرِفَهُ بِه الصَّلاه وَ بِرُّ الوالِدَينِ و تَركُ الحَسَد و العُجبُ و الفَخر
بهترين چيزي كه به وسيله آن بنده به خداوند تقرب مي جويد، بعد از شناختن او، نماز و نيكي به پدر و مادر و ترك حسد و خودبيني و به خود باليدن است.
تحفالعقول ، ص 412
32. إنَّ الله حَرَّمَ الجَنَّهَ عَلي كُلِّ فَاحِشٍ بذِي قَلِيلِ الحَياءِ لا يُبالِي مَا قَال وَ لا مَا قِيل فِيه
خداوند بهشت را بر هر هرزه گوي كم حيا كه باكي ندارد چه مي گويد و يا به او چه گويند حرام گردانيده است.
تحفالعقول، ص 416
33. إيّاكَ و الكِبر، فَإنَّهُ لایَدخُلُ الجَنَّهَ مَن كَانَ فِي قَلبِه مِثقالَ حَبَّهٍ مِن كِبر
از كبر و خودخواهي بپرهيز، كه هر كسي در دلش به اندازه دانه اي كبر باشد، داخل بهشت نمي شود.
تحفالعقول، ص 417
34. إيّاكَ و مُخَالِطَهُ النّاس و الإنس بِهِم إلا أن تَجِدَ مِنهُم عَاقِلاً و مَأمُوناً فَآنَسَ بِه و أهرَبَ مِن سايِرهِم كَهَربُكَ مِن السِّباعِ الضّارِيه
بپرهيز از معاشرت با مردم و انس با آنان، مگر اين كه خردمند و امانت داري در ميان آنها بيايي كه (در اين صورت) با او انس گير و از ديگران بگريز، به مانند گريز تو از درنده هاي شكاري.
تحفالعقول ، ص 420
35. كُلَّما أحدَثَ النّاس مِنَ الذُّنُوبِ ما لَم يَكُونُوا يَعمَلُون، أحدَثَ اللهُ لَهُم مِن البَلاءِ مَا لَم يَكُونُوا يَعِدُّون
هرگاه مردم گناهان تازه ای که نمي كردند انجام دهند، خداوند بلاهايي تازه به آن ها دهد كه به حساب نمي آوردند.
تحفالعقول ، ص 434
36. مَن استَوي يَوماهُ فَهُو مَغبُون، و مَن كَان آخَر يَومَيه شَرُّهُما فَهُو مَلعُون، و مَن لَم يَعرف الزِّيادَه فِي نَفسِه فَهُو في نُقصان، و مَن كان إلي النُّقصان فَالمَوتُ خَيرٌ لَهُ مِنَ الحَياه
كسي كه دو روزش مساوي باشد، مغبون است، و كسي كه دومين روزش، بدتر از روز اولش باشد ملعون است، و كسي كه در خودش افزايش نبيند در نقصان است، و كسي كه در نقصان است مرگ براي او بهتر از زندگي است.
بحاالانوار، ج 78، ص 327
37. لَيسَ مِنّا مَن لَم يُحاسبُ نَفسَه فِي كُلِّ يَومٍ، فَإن عَمِلَ حسناً استَزدادَ الله، و إن عَمِل سَيِّئاً استغفِرُ الله مِنه و تَاب إليه
از ما نيست كسي كه هر روز حساب خود را نكند، پس اگر كار نيكي كرده است از خدا زيادي آن را بخواهد، و اگر در آن كار بدي كرده، از خدا آمرزش طلب نموده و به سوي او توبه نمايد.
اصولالكافى، ج 4، ص 191
38. إصبِر عَلَي طَاعَهِ الله و إصبِر عَنِ مَعاصِي الله، فإنّما الدُّنيا ساعَه، فَما مَضي مِنها فَلَيس تَجِد لَهُ سُرورا و لا حُزناً، و مَا لَم يَاتِ مِنها فَليسَ تَعرِفُه، فَاصبِر عَلي تِلكَ السّاعَهِ الَّتِي أنت فِيها فَكَأنَّكَ قَد اغتَبَطَت
بر طاعت خدا صبر كن، از معاصي خدا صبر كن، دنيا همان ساعتي است، آن چه رفته نه شادي دارد و نه غم، آن چه نيامده نداني كه چيست؟ به همان ساعتي كه در آني صبر كن هم چنان باشد كه تو رشك برده شده اي.
تحفالعقول ، ص 417
39. مَثَلُ الدُّنيا مَثَل مَاءِ البَحر، كُلَّما شربَ مِنهُ العَطشان أزدادَ عَطَشاً حَتّي يقتِله
دنيا چون آب درياست، هر چه تشنه كامش بيشتر نوشد، بيشتر تشنه شود تا او را بكشد.
تحفالعقول ، ص 417
40. وَجَدتُ عِلمَ الناس فی اَربعٍ:
اَوّلُهاأن تَعرِفَ رَبَّکَ
وَالثّانیةُ أن تَعرِفَ ما صَنَعَ بکَ
وَالثّالثَةُ أن تَعـرِفَ ماأرادَ مِـنکَ
وَالرّابعَةُ أن تَعرفَ ما َیخرُجُکَ مِن دینِکَ
علومی را که مردم به آن نیاز دارند در چهار چیز یافتم :
اول اینکه خدای خودت را بشناسی .
بشناسی که خداوند با تو چه کار کرده است .
بشناسی که خداوند چه چیزی از تو می خواهد .
و بشناسی که چه چیزی تو را از دینت خارج می کند.
بحارالانوار، ج 78 ، ص 328