میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 2709
:: باردید دیروز : 12595
:: بازدید هفته : 20164
:: بازدید ماه : 24016
:: بازدید سال : 24016
:: بازدید کلی : 889450
نویسنده : گمنام
سه شنبه 17 مرداد 1391

 میرزا جوادآقا ملکی‌ درباره دلیل مستجاب نشدن برخی دعاهای به‌ظاهر خیر می‌گوید: عنایت خدا نسبت به بندگان شایسته، اقتضا می‌کند آنچه به زیان بنده‌اش است از او برگرداند، هرچند اعتقاد بنده آن باشد که سعادتش در همان نهفته است.

میرزا جوادآقا ملکی تبریزی از جمله سالکان و عارفانی است که بندگان و مشتاقان می‌توانند به توصیه‌های او در دعا و نحوه درخواست کردن از محضر خداوند متعال توجه کنند.

شرایط دعا

بعضی از شرایط دعا به دلایل عقلی، نقلی و یا هر دو با هم به وجود می‌آید.

 

حقیقت دعا

دعا در اصل طلب‌ کوچک از بزرگ، با فروتنی و خضوع است.

پس، از آن‌رو که حقیقت دعا طلب و آن امری است نفسانی، روشن می‌شود که دعا از قلب بی‌توجه بی‌فایده است و معلوم می‌شود که در تحقق آن خضوع و استکانه شرط است و از آنجا که «طلب» جز با «امید» محقق نمی‌شود، معلوم می‌شود که امید نیز از شروط طلب است.

اما وقتی مقصود از آن دعا خدا باشد، پس باید خودش - را که دعا کننده است- بشناسد و چون تحقق امید، منوط به قدرت خوانده شده نسبت به اجابت و اطلاعش از حال دعاکننده و امر محتاج الیه اوست، اعتقاد به قدرت و علم حضرت حق نیز جزو شروط دعاست.

و از آن‌رو که خضوع نسبت به هر کسی فرق می‌کند و یک درجه از خواری نسبت به بعضی از آنها خضوع محسوب نمی‌شود و خداوند متعال نیز بالاتر از اهالی است و خواندنش بدون اذن و اجازه او مخالف خضوع و اذنش است، از این‌رو ثابت می‌شود که طلبش طبق دعای خودش است، همانگونه که از آیه مبارکه ظاهر می‌شود.

و به درستی که طلب حقیقی تحقق نمی‌یابد، مگر برای خیر واقعی. و بنده به خیر خود از شرش عالم نیست، چنانکه خداوند متعال می‌فرماید: و یَدْعُ الْإنْسَانُ بِاْلشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ وَ کَانَ ألإْنْسَانُ عَجُولاً.

و انسان را دعایش به خیر، به شر می‌خواند و انسان عجول بوده است. و خیر حقیقی - عاری از گونه‌های شرّ - منحصر در «قرب» و «لقای» حضرت باری تعالی است.

پس بر دعا کننده لازم است که بداند دعایش باید خیر باشد و از خداوند چیزی که برایش «شر» و «زیان» محسوب می‌شود، نخواهد و هرگاه اثرات اجابت شدن دعایش ظاهر نشد، مأیوس نشود و چنین احتمال دهد که آنچه در دعایش طلب کرده است، برایش «شر» بوده و خداوند آن را به خیرش تبدیل کرده است.

و حال که او این را نمی‌داند، به وعده خداوند - که صادق‌الوعد است - سوءظن پیدا نکند. و به جان خودم سوگند! سرّ عدم استجابت دعای برخی از امور به ظاهر خیر، این است که خداوند متعال نسبت به بندگان شایسته خود غایتِ عنایت را دارد و عنایتش اقتضا می‌کند آنچه را که به واقع به زیان بنده‌اش است، از او برگرداند، هرچند اعتقاد بنده آن باشد که خیر و سعادتش در همان نهفته است.

این قضیه، مثل کشته شدن آن شخص به دست حضرت خضر (ع) است، هر چند پدر و مادرش از روی جهل چنین معتقد باشند که خیرشان در بودن و دیدن پسرشان است و آنگاه در این خصوص به درگاه خداوند دعا کنند، ولی خداوند متعال می‌داند که «کفر» و «هلاک» آنان در بقای فرزندشان است و واقع این است که اجابت شدن دعای آنان مبنی بر باقی ماندن فرزندشان، همان قتل اوست، چه دعاکننده، دعا کرده دوست می‌دارد به مقصدش برسد، از این‌رو که اعتقاد دارد خیرش در آن است و دعایش به امور مخصوص از جهت اعتقادی است که به خیر بودن آن دارد و خداوند متعال چون می‌داند او در این باب جاهل است و خیرش در خلاف آن است، از این‌رو، اجابت نمودن واقعی او، عطاء همان چیزی است که خیر واقعی‌اش است، نه آنچه که او خود خیرِ خود می‌داند و هلاکش در آن است و این چیزی است که در بین عقلا معمول و مرسوم است.

به عنوان مثال، اگر تصور کنی زهری که در بسته وجود دارد، تریاک است و تریاکی که در جام وجود دارد، زهر است و آنگاه از پدرت بخواهی از چیزی که در بسته است، برایت بدهد تا تناول کنی و شفایابی، در حالی که پدرت می‌داند آن زهر است، پس اگر او بخواهد خواسته تو را بپذیرد، باید از تریاکی که در جام قرار دارد - و تو فکر می‌کنی زهر است- برایت داده و از زهری که در بسته است - و تو آن را می‌خواهی - ندهد، چه اگر از آنچه دربسته وجود دارد با اینکه می‌داند زهر بوده و مایه هلاکت توست- به تو بدهد، خواهی گفت: من از پدرم تریاک خواستم، او به من زهر داد!

به همین منوال، خداوند متعال نیز با علم ذاتی خویش که به تمام جزئیات و خصوصیات حالات بندگانش احاطه دارد، به خوبی می‌داند که حال فلان بنده‌اش اینگونه است که اگر به عنوان مثال مال و دارایی را که خواسته، اگر برایش بدهد، وی را از مقام قرب و رضای خداوندی دور خواهد نمود ولی آن بنده، این موضوع را ندانسته، از خداوند همان را طلب می‌کند!.....

بقیه در ادامه مطلب....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: میرزاجوادملکی تبریزی , رایه الهدی , دعای خیر , دعای شر ,
:: بازدید از این مطلب : 2071
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
سه شنبه 17 مرداد 1391

مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه گفت: منظور از اجابت خود انسان است؛ یعنی این که اگر انسان به یقین آمدو باورش شد که هیچ احدی جز حضرت حقّ، شنونده خوبی نیست اجابت را می‌‌فهمد و خودش درک می‌‌کند....

«وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی وَ لَا اسْتِیجَابٍ لِعَفْوِکَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ وَ سُکُونِی إِلَى صِدْقِ وَعْدِکَ»

عامل امید به کرم خدا

عرض کردیم پروردگار عالم خود عامل دعاست و اجابت مِن ناحیه الله تبارک و تعالی است. گرچه بنده مذنب از بس گناه کرده است، مستحق این نیست که پروردگار عالم صدای او را بشنود و اگر به تعبیری خود، منصف باشد، می‌‌فهمد استحقاق این را ندارد که پروردگار عالم صدای او را بشنود و او را مستوجب عفو خود کند امّا آنچه، ثقه انسان است و عامل می‌‌شود که انسان به سمت دعا برود، کرم خداست، «بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ».

امید به کرم برای چیست؟ علّت این است که پروردگار عالم صادق الوعد است، «إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعاد» او تخلّفی نمی‌‌کند و اگر وعده داد حتماً عملی می‌‌کند.

حال، خدا وعده داده است: اگر بنده من بیاید، من با کرم و لطفم با او برخورد می‌‌کنم. او در قرآنش وعده داده است: «اُدْعُونی‏ أَسْتَجِبْ لَکُم» و حتّی فرموده است: «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ» شما هستید که دورید من، نزدیکم، «أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» آن موقعی که مرا بخوانید اجابت می‌‌کنم.

یعنی خود خواندن دعا و اجابت آن، وعده خودش است. پس من می‌‌دانم با همه بدی‌‌هایم او باید کرم کند. ولی از این باب به کرم حضرت حقّ دل می‌‌بندم که او صادق‌‌الوعد است.

یک نکته بسیار مهم این است که اگر کسی جدّی خدا را خواند، اجابت را می‌‌بیند؛ چون وعده خدا حتمی است. منتها جدّی خواندن هم این است که انسان امیدش از همه جا قطع شود و باورش بیاید که جز حضرت حقّ، کسی نمی‌‌تواند استجابت دعا را داشته باشد و او فقط حلّال مشکلات است.

اجابت دعا در خود انسان!

یک جمله بسیار زیبا را آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن عارف بزرگوار بیان فرمودند که این را آیت‌‌الله العظمی مرعشی نجفی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، استاد عظیم الشّأنمان به نقل از ایشان بیان می‌‌فرمودند که در دعا، اجابت خود انسان است.

بعد فرمودند: منظور از اجابت خود انسان است؛ یعنی این که اگر انسان به یقین آمد و از همه جا منقطع شد و باورش شد که هیچ أحدی جز حضرت حقّ، شنونده خوبی نیست و نمی‌‌تواند اجابت دعا داشته باشد، آن موقع هر کس باشد، و لو کسی که پر از گناه باشد، اجابت را می‌‌فهمد و خودش درک می‌‌کند.

پس اجابت در خود انسان است اگر انسان با یقین و انقطاع از همه خلق و امید به کرم ذوالجلال و الاکرام جلو برود، کما این که در همین دعای ابوحمزه دائم به بحث صدق وعد پروردگارعالم اشاره می‌‌شود و در فرازی دیگر بیان می‌‌شود: «اللَّهُمَّ أَنْتَ الْقَائِلُ وَ قَوْلُکَ حَقٌّ وَ وَعْدُکَ صِدْق» که إن‌‌شاءالله به شرط حیات به آن فراز می‌‌رسیم.

وقتی انسان بداند ذوالجلال و الاکرام صادق‌الوعد است، فقط می‌‌پرسد: خدا کجاست؟

حضرت سلطان‌العارفین، آیت‌الله العظمی سلطان‌آبادی بزرگ(اعلی اللّه مقامه الشّریف) یک تعبیر خوبی را راجع به این موضوع دارند. می‌‌فرمایند: منظور از «إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ» این است: وقتی انسان از همه جا می‌برد، حالا سائل می‌شود و سؤال می‌کند: خدا کجاست؟ چون می‌داند دیگر هیچ احدی نمی‌تواند جواب بدهد.

«إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی‏» و خود خدا هم می‌فرماید: من اجابت می‌کنم منتها زمانی که از من پرسیدند «إِذا سَأَلَکَ». دلیلش این است که در آن زمان، از همه جا بریده و دنبال منجی می‌گردد. لذا حتماً در آن اجابت است.

پس اجابت در خود انسان است، به شرط این که هنوز امید به کسی در وجودش نباشد.

جواب وهابیّت ملعون در مورد توسّل به حضرات معصومین(ع)

البته ما این را در مباحث دیگر عرض کردیم که اگر وهابیّت ملعون بگویند: پس چرا شما توسّل به حضرات معصومین(علیهم صلوات المصلّین) دارید؟ عرض می‌کنیم به خاطر این است که خود خدا بیان فرمود: «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ» ، ما آن‌ها را وسیله می‌دانیم، نه اصل. اصل، خود باری‌تعالی است.

و عرض هم کردیم که به عنوان مثال ما در دعای توسّل می‌گوییم: «یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ»، یعنی از آن آبرومندان در نزد خدا، تقاضای شفاعت، باز هم در نزد خدا می‌‌کنیم.

البته آن‌ها این مطالب را نمی‌فهمند و نباید هم بفهمند. وهابیّت که ید یهود است و اصلاً خودش یهود است - بهائیّت هم همین‌طور، از یهود هستند. همان‌طور که می‌بینیم قبر آن ملعون در تل آویو است - امّا آن‌ها که هیچ، اهل جماعتش هم نمی‌فهمند که وقتی پروردگار عالم می‌فرماید: «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً» ، یعنی امور را به خلیفه خود واگذار کرده است....

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله قرهی , رایه الهدی , دعای ابوحمزه ثمالی ,
:: بازدید از این مطلب : 2141
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
سه شنبه 17 مرداد 1391

حجت‌الاسلام والمسلمین جاودان گفت: شاید صد بار این حرف را از حاج آقای حق‌شناس شنیده بودیم که از محبوب‌ترین بندگان خدا کسی است که خدا او را در جنگ با خودش کمک می‌کند. 99 درصد ما متاسفانه اصلا با خودمان جنگی نداریم!

 

خودخوری برای پرهیز از شهوات

شاید صد بار این حرف را از حاج آقای حق‌شناس شنیده بودیم. فرمودند که از محبوب‌ترین بندگان خدا آن بنده‌ای است که خدای متعال او را در جنگی که علیه خودش دارد، کمک می‌کند. 99 درصد ما متاسفانه اصلا با خودمان جنگی نداریم! بعد فرمودند: «خَلعَ سرابیلَ الشَّهَوات» لباس شهوت را از تن به در آورده است.

حرف بسیار بزرگی است. مگر با یک روز شدنی است؟! مگر اصلا اگر خدا کمک نکند می شود؟ ما به شهوات عمل می‌کنیم و هیچ مشکلی هم نداریم و راحتیم، هرچه میلمان است و دوست داریم می‌خوریم و می‌گوییم و نگاه می‌کنیم. مشکلی هم برایمان پیش نمی آید.

کم‌خوری شهید مطهری

مشکلات جمع می‌شود و یک مرتبه می‌آید و انسان را خفه می‌کند. شهوات را یکی یکی باید کنار گذاشت. شاید افراد بسیار بزرگ بتوانند یکجا همه شهوات را کنار بگذارند. اما برای افراد معمولی باید کم کم شروع کرد. اول از کجا باید شروع کرد؟ از شکم.

بچه‌های مرحوم آقای مطهری می‌گفتند ایشان سر سفره که می آمد یک تکه نان جدا می کرد و همان را می‌خورد و دیگر کم و زیادش نمی‌کرد. اگر باز هم میل داشت، دیگر نمی‌خورد. از همین جا می‌توان شروع کرد. بیست سال است که ما داریم همین کار را می‌کنیم و مدام شکست می‌خوریم.

وای از آن وقتی است که انسان هیچ به فکر خودش نیست. این یک ذره کنترل میل و غذا در مقابل هزار هزار هوا و هوسی که من دارم هیچ چیز نیست. «خَلعَ سرابیلَ الشَّهَوات» اینجا می‌گوید تمام شهوات را از تنش در می آورد. آیا غذا نمی‌خورد؟! خیر غذا می‌خورد اما چون لباس شهوت را از تنش درآورده بهترین غذای عالم را هم که برایش بیاورند دیگر برایش هیچ خطری ندارد.

محبت درجه دو!

«وَ تخَلـّی مِنَ الهُموم إلا هَمّاً واحِداً» فقط یک غصه دارد. آن چیست؟ در آیه 165 سوره مبارکه بقره می‌فرماید: «وَالـّذینَ آمَنوا أشَدّ حُبّا للهِ» کسانی که به خدا ایمان دارند (یعنی ایمانشان قبول است و کارشناسان عالم آخرت امضا می کنند که ایمان دارند) آن کسی است که خدا را از همه چیز دیگر بیشتر دوست دارد. پس تنها این آدم می‌تواند فقط یک غصه داشته باشد. فقط این آدم. زیرا یک محبت درجه اول دارد پس یک غصه درجه اول دارد. غصه‌های دیگرش غصه‌های درجه دوم محسوب می‌شوند.

انسان غصه درجه دوم را فدای غصه درجه اول می‌کند. شما می‌بینی گرسنه‌ای و غذا هم نداری. می‌روی دنبال غذا یا نماز؟ غصه غذا را فدا می‌کنی و دنبال نماز می‌روی. بفرمایید محبت درجه دوم را برای محبت درجه اول فدا می‌کند.

داستان امام حسین علیه السلام را می‌دانید دیگر. زمانی که حضرت علی اکبر آمد و اجازه خواست ایشان بلافاصله اجازه داد. آیا ایشان به پسرشان محبت نداشتند؟ چرا محبت داشتند. اما آن را فدا می‌کنند و این محبت درجه دوم است.

بفرمایید که محبت فرعی است. یک محبت اصلی دارد و یک محبت فرعی. اگر محبت فرعی را نداشته باشد که انسان نیست. اگر بچه اش را دوست نداشته باشد که انسان نیست، اگر اینطور است، چنین آدمی می‌تواند به همّ واحد برسد. اگر شما چهل سال غصه یک چیز را خوردید، آیا می‌شود خدای متعال غصه‌ات را برطرف نکند؟! می گوید دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند.

غصه بزرگ پدر ابوذر

داستان ابوذر را برایتان عرض کرده‌ام. بر سر قبر پسرش گفت پسرم یک غصه‌ای برایت دارم که آن غصه آنقدر بزرگ است اصلا نمی‌گذارد غصه مرگت را بخورم. آن غصه بزرگ آن است که نمی‌دانم خدا می‌خواهد با تو چه کند. تو را می‌بخشد یا می خواهد سخت‌گیری کند. آخر یک دقیقه سخت‌گیری‌اش را هم نمی توانیم تحمل کنیم. فقط آن لحظه‌ای که می‌خواهند جان را بگیرند سخت نیست. بقیه‌اش هم سخت است. گفت من آنقدر آن غصه تو را دارم که غصه مرگت را یادم رفته. ببینید غصه اولش، غصه آخرتش بود.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: کم خوری , خودخوری , آیت الله حق شناس , شهیدمطهری ,
:: بازدید از این مطلب : 2260
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
سه شنبه 17 مرداد 1391
توصیه‌های حضرت عیسی(ع) برای انتخاب دوست/ پیش کدام عالم دینی برویم

 مرحوم آیت‌الله مجتهدی بیان داشت: حدیث داریم که پیش هر عالمی ننشینید مگر اینکه شما را از چند چیز به چند چیز دعوت کند: از شک به یقین، از ریاکاری به اخلاص و از رغبت به دنیا به زهد در دنیا!

خبرگزاری فارس: توصیه‌های حضرت عیسی(ع) برای انتخاب دوست/ پیش کدام عالم دینی برویم 

*دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان

«اَللّهُمَّ وَفِّقْنى فیهِ لِمُوافَقَةِ الاْبْرارِ وَجَنِّبْنى فیهِ مُرافَقَةَ الاْشْرارِ وَآوِنى فیهِ بِرَحْمَتِکَ اِلى دارِ الْقَرارِ بِاِلهِیَّتِکَ»

خدایا موفقم دار در این ماه به همراهى کردن با نیکان و دورم دار در آن از رفاقت با اشرار و جایم ده در آن به وسیله رحمت خود به خانه قرار و آرامش به معبودیت خود ای معبود جهانیان!

 

* شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح «اَللّهُمَّ وَفِّقْنى فیهِ لِمُوافَقَةِ الاْبْرارِ» می‌گوید: خدایا کاری کن که من با افراد خوب موافقت کنم. مثلاً اگر در جایی رأی‌گیری است. اگر شخصی خوب است با او موافقت کنم و اگر بد است، به او رأی ندهم و در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس به افراد خوب رأی بدهم. در رأی‌گیری نگاه کنیم ببینیم چه کسی آدم خوبی است و خدمت خدا می‌کند به او رأی دهم، نه به آنهایی که به ما قول پست و مقام داده‌اند.

وی در ادامه به فراز بعدی دعا اشاره می‌کند و می‌گوید: «وَجَنِّبْنى فیهِ مُرافَقَةَ الاْشْرارِ» خدایا کاری کن من با بدها رفیق نشوم. جوان‌ با الوات ـ حتی اگر پسر عمویش باشد ـ رفاقت نکند. حال چون «رحم» ‌است، سلام و احوالپرسی کند؛ اما رفاقت نکند. نمی‌شود قطع «رحم» کرد اما از متدینین رفیق انتخاب کنید.

این عالم ربانی در ادامه با اشاره به یک حدیث اظهار می‌کند: حواریون به حضرت مسیح (ع) گفتند که ما به چه کسانی رفاقت کنیم و حضرت مسیح فرمود: با 3 نفر، اول کسی که نگاه به او تو را به یاد خدا بیندازد. دوم کسی که حرف می‌زند علم شما را زیاد می‌کند. سوم کسی که با عملش رغبت شما به آخرت را زیاد کنید.

وی ادامه داد: هر کسی انسان را یاد خدا نمی‌اندازد و حتی هر عالمی هم یاد خدا را زنده نمی‌کند. از امام صادق (ع) سؤال کردند که آیا اینکه نگاه کردن به عالم عبادت است، صحت دارد؟ و امام در پاسخ فرمودند که کلیت ندارد. نگاه کردن به صورت عالمی عبادت است که تو را به یاد خدا بیندازد.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی تصریح می‌کند: حدیث داریم که پیش هر عالمی ننشینید مگر اینکه شما را از چند چیز به چند چیز دعوت کند؛ از شک به یقین، از ریاکاری به اخلاص، از رغبت به دنیا به زهد در دنیا.

وی تأکید می‌کند: با کسی نشست و برخاست کنید که دارای علم باشد و در مباحثه‌ها چیزی به شما بیاموزد و با کسی مجالست و مباحثت کنید که دارای علم باشد و در مباحثه‌ها چیزی به شما بیاموزد و مجالست و مباحثت با کسی که سواد ندارد بی‌فایده است. با کسی که علم می‌داند ولو اگر عمامه ندارد گفت‌وگو و رفاقت کنید.

این استاد بزرگ اخلاق ادامه می‌دهد: رفاقت با کسی که اهل عبادت و مستجاب است را سفارش می‌کنم. کسی که اهل نماز شب، زیارت، دعا و انجام مستحبات است.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه در شرح «وَآوِنى فیهِ بِرَحْمَتِکَ اِلى دارِ الْقَرارِ بِاِلهِیَّتِکَ» بیان می‌کند: خدایا به رحمت خودت من را در بهشت جای بده. به خدایی خودت. از خدا می‌خواهیم که به حق خدایی خودش، ما را در بهشت جای بده.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: رایه الهدی , آیت الله مجتهدی , شرح دعای روزشانزدهم ماه رمضان ,
:: بازدید از این مطلب : 2322
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
سه شنبه 17 مرداد 1391

 روزی امیر‌المومنین (ع) بر جمعی وارد شدند، از آنها سؤال فرمود: آیا می‌دانید امیدبخش‌ترین آیه قرآن کدام است؟ هر کس به فراخور حال خویش آیه‌ای را عنوان کرد، در نهایت امام به نقل حدیثی از پیغمبر(ص) در این باره پرداخت....

چه نیکوست در ماه مهمانی خدا، هر روز دقایقی را با قرآن و تفسیر حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی از آن سپری کنیم...

* امیدبخش‌ترین آیه

«وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ذَلِکَ ذِکْرَى لِلذَّاکِرِینَ»

و در دو طرف روز [=اول و آخر آن] و نخستین ساعات شب نماز را برپا دار، زیرا خوبی‌ها، بدی‌ها را از میان مى‏برد، این براى پند گیرندگان پندى است. ( هود، 114)

-حضرت علی(ع) بر جمعی وارد شده و از آنها سؤال فرمود: آیا می‌دانید امیدبخش‌ترین آیه قرآن کدام است؟ هر کس به فراخور حال خویش آیه‌ای را عنوان کرد:

بعضی گفتند: آیه «إِنَّ اللّهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ»؛ یعنی خداوند جز شرک گناهان دیگر را می‌بخشد.

بعضی دیگر بر آن بودند که این آیه است: «وَمَن یَعْمَلْ سُوءًا أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللّهَ یَجِدِ اللّهَ غَفُورًا رَّحِیمًا» یعنی هر کس خلافکار و ظالم باشد ولی استغفارکند، خداوند را بخشنده و مهربان خواهد یافت.

عده‌ای اظهار داشتند آیه «یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا»؛ یعنی ای بندگان من که در حق خود اسراف کرده‌اید، از رحمت خدا مأیوس نشوید، زیرا او همه گناهان را می بخشد.

تعدادی هم نظر به این آیه داشتند «وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُواْ اللّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ» کسانی که اگر کار زشتی انجام دادند و به خودشان ظلم کردند، یاد خدا می کنند و برای گناهان خویش استغفار می‌کنند و کیست جز خداوند که گناهان را ببخشد، بعد از اینکه حضرت نظرات آنان را شنید، فرمودند: از حبیبم رسول خدا شنیدم که امید بخش‌ترین آیه در قرآن این آیه است: «َأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ»، سپس پیامبر ادامه داد: یا علی سوگند به خداوندی که مرا بشیر و نذیر مردم مبعوث کرد، وقتی که انسان برای نماز وضو بگیرد، گناهانش ریخته می‌شود و زمانی که رو به قبله کند، پاک می‌شود، یا علی مثال اقامه کننده نمازهای روزانه مثل کسی است که هر روز پنج مرتبه در نهر آبی که جلوی منزل اوست خود را شستشو دهد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: رایه الهدی , قرائتی , قرآن , امیدبخش‌ترین آیه قرآن ,
:: بازدید از این مطلب : 2211
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
سه شنبه 17 مرداد 1391

رسول خدا (ص) فرمود: برترین خانه‌های شما خانه‌ای است که در آن به یتیمی نیکی می‌شود و بدترین خانه‌های شما خانه‌ای است که در آن بر یتیم بدی می‌شود.

یکی از دیگر سنت‌های پسندیده در ماه مبارک رمضان، اکرام و تکفل یتیمان است که در آیات و روایات اسلامی، رهنمودهای فراوانی درباره آنها ذکر شده است که ما گزیده‌ای از آن را از کتاب شریف «مفاتیح‌الحیات» آیت‌الله جوادی آملی برای شما می‌آوریم.

 

 

یتیم‌نوازی

رسول خدا (ص) فرمود: خدا بر نیکی به یتیمان به سبب جدایی آنان از پدرانشان ترغیب فرمود، پس هر کس از آنان حفاظت کند خدا از وی حفاظت می‌کند. امیر مومنان (ع) هم فرمود: خدا را، خدا را درباره یتیمان در نظر داشته باشید تا مبادا دهانشان از غذایتان محروم شود و در حضور شما تباه شوند.

رسول خدا (ص) فرمود: برترین خانه‌های شما خانه‌ای است که در آن به یتیمی نیکی می‌شود و بدترین خانه‌های شما خانه‌ای است که در آن بر یتیم بدی می‌شود.

یتیم‌نوازی پیامبر (ص)

عبدالله بن جعفر می‌گوید: به یاد دارم هنگامی که رسول خدا (ص) بر مادرم وارد شد تا خبر شهادت پدرم را به وی بدهد در حالی که به او می‌نگریستم او بر سر من و برادرم دست می‌کشید و اشک‌ها به گونه‌ای از چشمانش جاری بود که ازمحاسنش می‌چکید. سپس گفت: خدایا! جعفر به پاداشی نیکو رسیده است. تو در میان فرزندانش جانشین او باش؛ نیکوتر از جانشینی تو در میان فرزندان هر یک از بندگانت. سپس فرمود: ای اسماء! آیا به تو بشارت ندهم؟ گفت: آری، پدر و مادرم فدایت. فرمود: خدای عزیز برای جعفر دو بال قرار داد تا با آن‌ها، در بهشت پرواز کند.

یتیم‌نوازی علی (ع)

امیرالمومنین (ع) شبی از کنار خانه زن تهیدستی گذشت که فرزندانی خردسال داشت و آنان از گرسنگی می‌گریستند و مادرشان آنان را سرگرم می‌کرد تا بخوابند. آن زن دیگی بر اجاق نهاده بود که در آن جز آب چیزی نبود، تا آن‌ها بپندارند که در دیگ غذایی در حال پختن است.

علی (ع) از حال آن زن باخبر شد و با قنبر به سوی خانه خود رفت و ظرف کوچکی خرما و کیسه‌‌ای آرد و کمی روغن و برنج و نان برداشت و بر دوش کشید. قنبر از حضرت خواست تا وی آن را بر دوش گیرد. امام (ع) نپذیرفت. با رسیدن به خانه آن زن از او اجازه خواست و وارد شد، پس مقداری برنج و روغن در دیگ ریخت و پس از پختن آن، برای کودکان در ظرف غذا ریخت و به آنان فرمود: بخورید.

پس از سیر شدن آنان، امام (ع) بر دست و پای خود گرد اتاق می‌گشت و بع‌بع (تقلید صدای حیوان) می‌کرد. کودکان با مشاهده این حالت، خندیدند. پس از خروج از خانه، قنبر پرسید: سرورم! امشب رفتاری شگفت‌آور از تو دیدم و راز برخی از آن را دانستم؛ ولی سبب گردش تو در خانه بر روی دست و پا و تقلید صدای بع‌بع حیوان را نفهمیدم! امام (ع) فرمود: ای قنبر! چون وارد خانه شدم، کودکان از شدت گرسنگی می‌گریستند. دوست می‌داشتم وقتی از نزد آنان خارج می‌شوم، آن‌ها در حال سیری بخندند و دلیل دیگری نداشت.

تربیت یتیم

امام علی (ع) فرمود: یتیم را همانند کودک خود به ادب وادار.

سرپناه برای یتیم

از امام باقر (ع) روایت شده است که می‌فرمود: چهار چیز در هر کس باشد خداوند متعال برای او خانه‌ای در بهشت بنا می‌کند: کسی که به یتیمی پناه دهد، به ضعیفی رحم کند، با پدر و مادرش مهربان باشد و با برده و زیردست خود مدارا کند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: بدترین خانه ها , رایه الهدی , پیامبراعظم(ص) ,
:: بازدید از این مطلب : 2109
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : گمنام
سه شنبه 17 مرداد 1391

به نقل از جلسات درسهایی از قرآن حجت الاسلام قرائتی

* گواهان دادگاه قیامت

«وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ کَذِبًا أُوْلَئِکَ یُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَیَقُولُ الأَشْهَادُ هَؤُلاء الَّذِینَ کَذَبُواْ عَلَى رَبِّهِمْ أَلاَ لَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ»

و چه کسى ستمکارتر از آن کس است که بر خدا دروغ بندد آنان بر پروردگارشان دروغ عرضه مى‏شوند و گواهان خواهند گفت اینان بودند که بر پروردگارشان دروغ بستند هان لعنت‏خدا بر ستمگران باد. (هود،18)

دادگاه قیامت گواهان بسیار دارد:

الف) خداوند که شاهد بر همه اعمل ماست. «وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ»

ب) پیامبر اکرم، «فَکَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّة بِشَهِید وَجِئْنا بِکَ عَلی هؤُلاءِ شَهِیداً»، چگونه است حال آنها در آن روز که برای هر امتی گواهی بیاوریم و تو را گواه بر آنها قرار دهیم.

ج) امامان معصوم، «کَذَلِکَ جَعَلْنَـاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَکُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَی النَّاسِ» ما شما را امت میانه قرار دادیم تا گواه بر مردم باشید، طبق روایات مراد از امت امامان معصومند، زیرا سایر افراد امت، از علم و عصمت لازم برای گواهی در آن روز برخوردار نیستند.

د) فرشتگان‌، «وَ جَاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِیدٌ»، در قیامت همراه هر انسانی دو فرشته می‌آید، یکی او را سوق می‌دهد و یکی شاهد بر اوست.

ه) زمین، «یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا»، در قیامت زمین اخبار خود را بازگو می‌کند

و) وجدان، «اقْرَأْ کَتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا»، نامه عملت را بخوان و خود قضاوت کن که با تو چه برخورد شود.

ز) اعضای بدن، «یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ»، روز قیامت زبان و دست و پا به سخن آمده و علیه انسان گواهی می‌دهند.

ح) زمان، امام سجاد در دعای ششم صحیفه سجادیه می‌فرماید: «هَذَا یَوْمٌ حَادِثٌ جَدِیدٌ، وَ هُوَ عَلَیْنَا شَاهِدٌ عَتِیدٌ»، امروز روز جدیدی است که در قیامت گواه اعمالی است که در آن انجام می‌دهیم.

ط) عمل، «وَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا» در قیامت اعمال انسان تجسم یافته و در برابر او نمودار می‌شوند.

 

*اهل بیت، کشتی نجات

«وَقَالَ ارْکَبُواْ فِیهَا بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ»

و [نوح] گفت در آن سوار شوید به نام خداست روان‏شدنش و لنگرانداختنش بى گمان پروردگار من آمرزنده مهربان است

ابوذر، صحابی بزرگ رسول خدا در حالی که حلقه در کعبه را گرفته بود، با صدای بلند می‌گفت: ای مردم! با دو گوش خود شنیدم که پیامبر می‌فرمود: «مَثَلُ أهلِ بَیتی کَمَثَلِ سَفینَهِ نوحٍ مَن رَکِبَها نَجی وَ مَن تَخَلَّفَ عَنها هَلَکَ»، اهل بیت من همچون کشتی نوح اند که هر کس بر آن سوار شد، نجات یافت و هر که از آن دوری گزید هلاک شد.

البته این حدیث پیامبر را دیگر بزرگان صدر اسلام همچون ابوسعید خدری، ابن عباس، عبدالله بن زبیر و انس بن مالک نیز نقل کردند و در کتب معروف اهل سنت آمده است. اگر این حدیث متواتر را در کنار حدیث متواتر دیگری بگذاریم که پیامبر فرمود: مسلمانان 73 فرقه می‌شوند و تنها یک فرقه از آنها اهل نجات هستند، «فرقه ناجیه» روشن می‌شود که خود پیامبر مصداق فرقه ناجیه را اهل بیت خود معرفی کرده و فرموده است: «مَن رَکِبَها نَجی» که کلمه «نجی» مفسر همان کلمه «ناجیه» است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: قرائتی , گواهان قیامت , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2466
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
سه شنبه 17 مرداد 1391

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدجواد مروجی طبسی، نویسنده کتاب «سبط اکبر» در گفت‌وگو با خبرنگار آئین و اندیشه فارس در خصوص فرا رسیدن میلاد با سعادت امام مجتبی (ع) گفت: امام حسن مجتبی (ع) یکی از چهره‌های بسیار بزرگی است که در عالم اسلام، جلوه به خصوصی دارد و دلیل اینکه اولین فرزند خاندان نبوت و امامت بود جایگاه بسیار خوبی را نزد رسول‌الله(ص) داشت.

وی اظهار داشت: حضرت رسول(ص) همواره در مجامع و مسجد، از حضرت مجتبی(ع) تجلیل کرده و ایشان را تعظیم می‌کرد، پیامبر(ص) امام حسن مجتبی را دوست داشت و مردم را به دوستی با آن حضرت نیز تشویق می‌کردند.

این محقق و پژوهشگر حوزه علمیه قم تصریح کرد: امام حسن مجتبی(ع) به دلیل اینکه شخصیت بزرگواری بود، قرآن را به طور مستقیم از شخص پیامبر(ص) دریافت می‌کرد و این مسئله‌ای بسیار عجیب در زندگی حضرت مجتبی(ع) به شمار می‌رفت لذا گاهی اوقات وقتی امیرمؤمنان شاهد قرائت آیات نازل شده بر حضرت رسول(ص) توسط حضرت زهرا(س) بود،‌ تعجب کرده و می‌فرمودند: فاطمه جان این آیات همین الان بر پیامبر (ص) نازل شد از کجا و به وسیله چه کسی این آیات به شما رسیده است؟ حضرت زهرا (س) می‌فرمود: از فرزندت امام حسن مجتبی (ع)!

وی ادامه داد: معلوم می‌شود امام حسن مجتبی (ع) مرتبا در مسجد حاضر می‌شد و آیات نازل بر پیامبر(ص) را پس از قرائت ایشان در سن 5 سالگی حفظ می‌کرد.

* ماجرای مسلمان شدن مرد عرب

مروجی طبسی به بیان خاطره‌ای از دوران حضور امام مجتبی (ع) در زمان حیات رسول‌الله پرداخت و گفت: عجیب این است که در دوران پیامبر (ص) عده‌ای در بیرون مدینه، جمع شده بودند که حضرت رسول (ص) را به قتل برسانند و یک نفر هم مامور شد به سمت مدینه حرکت کند. در آن زمان رسول خدا (ص) و عده‌ای از یاران ایشان در دامنه کوه احد نشسته بودند که دیدند امام حسن مجتبی (ع) آرام آرام به کنار پیامبر (ص) آمد و حضرت رسول (ص) به استقبال از ایشان امام حسن (ع) را در آغوش گرفت و فرمود: الان یک نفر بر تو وارد می‌شود که بسیار تند و خشن است کاری با آن نداشته باش و بگذار حرف‌هایش را بزند.

وی عنوان کرد: در حالی که رسول خدا (ص) نشسته بود آن مرد خشن وارد شد و رو به جمع کرد و گفت:‌ کدامیک از شما محمد هستید؟ وقتی فهمید پیامبر (ص) در میان آنها نشسته است گفت من تو را ندیده بودم و کینه تو در دل من بود و حال که تو را دیدم کینه‌ام نسبت به تو زیاد شد چه دلیلی برای نبوتت داری؟ حضرت فرمودند اگر عضوی از من بر نبوت من شهادت بدهد می‌پذیری، حضرت رو به امام مجتبی (ع) کرد و گفت پاسخ این مرد را بده، لذا امام حسن (ع) خطاب به آن مرد عرب فرمود: دیشب فلان جا و با فلان شخص بودی، در راه مشکلی برای تو پیش آمد و جریان را برای او تعریف کرد. آن مرد به امام گفت: طوری با من سخن می‌گویی که گویی دیشب با من بوده‌ای! و امام مجتبی آنقدر آن مرد را با مسائل مختلف آشنا کرد که مرد عرب آرام آرام به پیامبر (ص) ایمان آورد و در اثر فرمایش‌های امام مجتبی(ع) عده ای از خانواده آن مرد عرب نیز مسلمان شدند.

* پیامبر(ص) علم و هیبتش را به امام حسن(ع) داد

نویسنده کتاب «سبط اکبر» در خصوص ویژگی‌های امام مجتبی (ع) تصریح کرد: روزی حضرت زهرا (س) امام حسن و امام حسین علیهما‌السلام را نزد حضرت رسول (ص) ‌برد و او از حضرت درخواست کرد که چیزی از علم و هیبت، جلال و جبروت خود به این دو فرزندش بیاموزد که رسول خدا (ص) فرمود: علم و هیبت خودم را به حسن دادم.

وی با اشاره به هیبت امام حسن مجتبی (ع) گفت: در روایات داریم که امام حسین (ع) با آن عظمت، با وجود امام حسن (ع) یک کلمه صحبت نمی‌کرد و وجود برادرش چنان ایشان را گرفته بود که هیچ‌گاه در حضور برادرش یک کلمه هم سخن نمی‌گفت لذا این موضوع می‌رساند که امام مجتبی (ع) انسان بسیار با عظمتی بوده است که تاریخ در حق ایشان بسیار ظلم کرده است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: برچسب‌ها: علم لدنی , امام حسن(ع) , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2290
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
سه شنبه 17 مرداد 1391

 

می‌دانیم دوران امامت تقریبا 250 سال است. این دوران دورانی برای حفظ و گسترش دین است. خداوند اوصیای پیامبر و ائمه علیهم السلام را برای حفظ دین قرار داده است.

هرکدام از ائمه به نوعی این وظیفه را عمل کرده‌اند. یک بخش اساسی از حفظ دین در دوران حضرت مجتبی علیه السلام صورت گرفته است. شاید معاویه خطرناک‌ترین عنصری بود که ائمه با آن روبه‌رو شده‌اند. نقشه و طرحش نابودی اصل دین بود. به دوستش «مغیرة بن شعبه» گفت به خدا قسم من می‌خواهم این نام مبارکی که پنج بار در مأذنه‌ها برده می‌شود را دفن کنم! او هرکاری که برای رسیدن به این مقصود لازم می‌دانست، عمل کرد.

پس چرا امروز دین موجود است و سالم و صحیح در دست ماست؟

ببینید این مطلب بسیار مهمی است. این نمازی که شما می‌خوانید، این روزه‌ای که می‌گیرید، این اعتقاداتی که دارید همان است که پیغمبر صلی الله علیه و آله آورده و تعلیم فرموده است. همه همان است که ایشان فرموده است. این مطلب بسیار بزرگی است.

در عالم یک کتاب آسمانی دیگر که درست و سالم و دست نخورده باشد، وجود ندارد. یک دین سالم و درست و دست نخورده دیگر نداریم. فقط همین یکی است. به برکت چه؟ بخشی از آن به برکت آن 10 سال است که حضرت مجتبی (علیه السلام) در دوره معاویه صبر کرده است. دوستانش می‌آمدند و می‌گفتند: «یا مُسَخِّنَ وُجوهِ المُومِنین تو»؛ آبروی مومنین را بردی! این 10 سال صبر یکی از دلایلی است که امروز دین سالم در دست ما است. اگر امیرالمومنین (علیه السلام) نبود، اگر حضرت زهرا (سلام الله علیها) نبود، اگر امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) نبودند، اگر هر کدام از این ائمه (علیهم السلام) را برداریم دین به دست ما نمی‌رسید. ائمه ما مأمور حفظ دین هستند. دقت کنید مأمور حفظ دین، هرکدام برای حفظ یک حلقه از حلقات مأموریت هستند.

صبر حضرت مجتبی (علیه السلام) برای حفظ دین به اندازه شهادت حضرت امام حسین (علیه السلام) لازم بود.

در دوران معاویه 10 سال حضرت مجتبی (علیه السلام) امامت داشتند. امام حسین (علیه السلام) هم 10 سال تمام در عصر معاویه امامت کردند. ایشان هم در این دوران یک قدم و یک حرکت نکردند. همانطور که حضرت مجتبی (علیه السلام) صبر و تحمل کردند، امام حسین (علیه السلام) نیز صبر و تحمل کردند. ببینید امام حسین (علیه السلام) ابتدای حکومت یزید قیام کردند. معاویه مرده بود که قیام کردند.

در زمان معاویه حرکت ممکن نبود و مصلحت دین نبود و باید صبر می کردند. آن صبر دین را سالم به دست ما رسانده است. عرض کردم صبر و تحمل ایشان به همان اندازه قیام حضرت حسین (علیه السلام) ارزش دارد.

کار ائمه (علیهم السلام) همین است. وظیفه دارند بکوشند دین سالم به دست ما برسد. این به این معنی است که دین در جامعه اسلامی به طور صحیح قابل دسترسی باشد و البته اگر مردم کمک کنند به مرحله اجرا هم خواهد رسید آنچه وظیفه امام است این است که دین را در دسترس نگاه دارد، عمل و اجرا آن منوط به حضور مردم است.

یک روزی این دین کاملا اجرا می‌شود. آن عصر حضرت ولی عصر (علیه السلام) است. امیدوارم همه شما حتی پیرمردها آن روز را ببینند. اگر خدا مرحمت کند، می‌شود.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: برچسب‌ها: حجت الاسلام جاودان , رایه الهدی , امام حسن(ع) , کریم اهل بیت(ع) ,
:: بازدید از این مطلب : 2092
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
سه شنبه 17 مرداد 1391

در دعای روز پانزدهم ماه رمضان می‌خوانیم:

'اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَةَ الخاشِعین واشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَةِ المُخْبتینَ بأمانِكَ یا أمانَ الخائِفین.'

'خدایا روزي كن مرا در آن فرمانبرداري فروتنان و بگشا سینه‌ام در آن به بازگشت دلدادگان به امان دادنت ای امان ترسناكان.'

در دعای روز پانزدهم از خدا می‌خواهیم تا جزو مخبتین باشیم. مخبتین به معنای فروتنان است، آن هم فروتنانی كه فروتنی آنان فقط در مقابل پروردگار جهان و جهانیان است.


شرح فراز اول:

در فراز ابتدایی این دعا 'اللهم ارزقنی فیه طاعه الخاشعین' یعنی 'خدایا در این روز اطاعت بندگان خاشع وخاضع خود را نصیب من گردان' آمده است.

برای آنكه بدانیم خاشعین چه كسانی هستند، بهتر است اول در مورد متكبرین صحبت به میان آوریم؛ چرا كه خضوع و خشوع به طور كامل با تكبر و غرور تضاد دارد، به طوری كه هر آنچه كه در صفات متكبرین وجود دارد، ضد آن در خاشعین موجود است.

برای روشن شدن این موضوع اشاره می‌كنیم به قسمتی از سخنان گهربار حضرت علی (ع) كه در مورد متكبران اینگونه فرمودند:
'آگاه باشید! زنهار! زنهار! از پیروی و فرمانبری سران و بزرگانتان، آنان كه به اصل و حسب خود می نازند و خود را بالاتر از آنچه هستند می پندارند و كارهای نادرست را به خدا نسبت می دهند و نعمت‌های گسترده خدا را انكار می كنند، تا با خواسته های پروردگار مبارزه كنند و نعمت‌های او را نادیده انگارند، آنان شالوده تعصب جاهلی و ستون‌های فتنه و شمشیرهای تفاخر جاهلیت هستند.'

امام علی (ع) همچنین در قسمتی دیگر نیز فرمودند: 'كبر و خودپسندی چیزی است كه قلب‌های متكبران را همانند كرده، تا قرن‌ها به تضاد و خونریزی گذراندند و سینه‌ها از كینه‌ها تنگی گرفت.' كه با توجه به این تذكرات مقدس از زبان امیر مومنان، درمی‌یابیم كه خضوع و خشوع همانند ظرفی است كه انسان به وسیله آن به جمع‌آوری رضا و خشنودی خداوند می‌پردازد و تكبر چون ظرفی است تو خالی كه هیچ چیزی در آن جز غرور و تكبر جای نمی‌گیرد و این خضوع و خشوع است كه انسان را به خدای خویش نزدیك می‌سازد؛ زیرا كه هرچه انسان نزد پروردگار عالمیان، خود را ذلیل و خوار نشان دهد، ارزشش در پیشگاه او بیشتر می‌شود.

چنانچه حضرت علی (ع) فرمودند: 'تاج تواضع و فروتنی را بر سر نهید و تكبر و خودپسندی را زیرپا بگذارید ... و تواضع و فروتنی را سنگر میان خود و شیطان و لشكریانش قرار دهید، زیرا شیطان از هر گروهی لشكریان و یارانی سواره و پیاده دارد.' پس خضوع و خشوع در مقابل پروردگار عالمیان همان طاعت و بندگی خالصانه در مقابل ذات اقدس اوست كه ما نیز در این روز از خداوند می خواهیم به ما عبادت و اطاعتش را همراه با خضوع و خشوع نصیب كند.


شرح فراز دوم

در بخش دیگر این دعا می خوانیم: 'و اشرح فیه صدری بانابه المخبتین بامانك یا امان الخائفین' یعنی 'و شرح صدر مردان فروتن و خداترس را به من عطا فرما به حق امان بخشی خود ای ایمنی دل‌های ترسان.'

حال مخبتین چه كسانی هستند؟ در دعای این روز نكته اساسی كه به آن تاكید شده است، خضوع و خشوع و فروتنی در مقابل ذات اقدس پروردگار است به طوری كه در این روز از خداوند درخواست می‌كنیم آنچه را كه در صفات و اعمال خالصان و خاشعان و فروتنان وجود دارد، نصیب ما كند، اما در اینجا می‌خواهیم بدانیم مخبتین به چه معناست؟

مخبتین به معنای فروتنان است، آن هم فروتنانی كه فروتنی آنان فقط در مقابل پروردگار جهان و جهانیان است، حال شاید سوال كرد كه فروتنان چه كسانی هستند؟ كه در جواب باید بگوییم فروتنی یكی از صفات بارز مومنان تقواپیشه است كه شب و روز خود را به تقوا و پرهیزكاری می‌گذرانند. چنانچه حضرت علی (ع) در مورد صفت و نشانه یك پرهیزكار فرمودند: 'در دینداری نیرومند، نرمخو و دور اندیش است، دارای ایمانی پر از یقین، حریص در كسب و دانش، با داشتن علم بردبار، در توانگری میانه رو، در عبادت فروتن، در تهیدستی آراسته، در سختی ها بردبار، در جستجوی كسب حلال، در راه هدایت شادمان و پرهیز كننده از طمع ورزی، است.'

با توجه به فرموده آن بزرگوار در می‌یابیم كه مخبتین همان پرهیزكاران هستند كه شب و روز خود را به ذكر و یاد خداوند به پایان می‌برند كه ما نیز در این روز از خداوند می‌خواهیم شرح صدری را كه مردان پرهیزكار و فروتن دارند، به ما نیز عطا كند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: شرح دعای روز پانزدهم ماه رمضان , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 1947
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
شنبه 14 مرداد 1391

برای مشاهده در سایز اصلی روی عکس کلیک کنید

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1748
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
جمعه 13 مرداد 1391

رزق کریمانه خداوند شامل چه کسانی می‌شود?

مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه گفت: پروردگار عالم در دعا با بندگانی که بفهمند همه چیز به دست پروردگار عالم است کریمانه برخورد می‌کند لذا اگر کسی فقط برای خدا کار کند رزق کریم الهی به او خواهد رسید.

 

«وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی وَ لَا اسْتِیجَابٍ لِعَفْوِکَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ»

 

کرم خدا و توفیق دعا

عنایات پروردگار عالم به بندگانش این است که براساس لطف و کرمش آن‌ها را به دعا کردن، موفّق می‌دارد. لذا انسان هم باید بداند اگر توفیق دعا به او مرحمت شد، به واسطه کرم پروردگار عالم است و جز لطف و کرم پروردگار عالم، چیز دیگری نیست.

برای همین است اولیاء خدا، خصّیصین و عرفای عظیم‌الشّأن در هنگام دعا همیشه به این مطلب اذعان دارند که خدایا من استحقاق این دعایی را که دارم انجام می‌دهم، ندارم «وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی».

اوّل این‌گونه است که من به واسطه این دعا توسّل جستم، در حالی که استحقاق ندارم که تو صدای من را بشنوی و مستوجب عفو تو نیستم که از من بگذری «وَ لَا اسْتِیجَابٍ لِعَفْوِکَ عَنِّی»، منتها مهم این‌جاست که می‌دانم همه این‌ها از کرم توست «بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ».

این حال همیشگی اولیاء خداست، یعنی همیشه می‌دانند اگر موفّق به دعا شدند، حتّی اگر به فرض عوام‌النّاسی اجابت ظاهری هم در دعا نباشد، باز کرم خدا بوده است.

.....

قول کریمانه با پدر و مادر

عرض کردیم یکی دیگر از مواردی که انسان کرامت پروردگار عالم را در همه عبادات و به خصوص دعا - که به قول اولیاء الهی دعا، قرآن صاعد است - بفهمد، زمانی است که به پدر و مادر احترام بگذارد.

خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ قَضى‏ رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً» جز پروردگارعالم را عبادت نکنید، فقط خداپرست باشید و نفس امّاره و شیطان جنّ و انس را عبادت نکنید، «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما» و بعد هم به پدر و مادر خود نیکی کنید. بالاخره آن‌ها پیرمرد و پیرزن می‌شوند و حوصله‌شان کم می‌شود. امکان دارد به تعبیر من و تو یک نِق و غری هم بزنند امّا نکند بگویی: اَه! خسته شدم. «وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً» مسئله دیگر این است که نه تنها باید با آن‌ها اُف هم نگویی، بلکه باید با قول کریم حرف بزنی. قول کریم چیست؟

مگر بنده لئیم نیست امّا پروردگار عالم با او کریمانه رفتار می‌کند، نمی‌گوید باشد، برو، من گذشتم بلکه کریمانه رفتار می‌کند. طوری می‌شود که «یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ». پروردگارعالم جبّار است و گذشته‌های ما را به نحو احسن جبران می‌کند و به خوبی تبدیل می‌کند.

حالا پروردگارعالم می‌فرماید: شاید به تعبیر شما غر زدن‌های پدر و مادر سبب شود که حوصله شما سر برود و امکان دارد چیزی به تو بگویند امّا تو نه تنها نباید یک به اصطلاح اُف و اَه بگویی، یا بگویی ای بابا ...، بلکه حتّی نباید عادی صحبت کنی و بگویی: باشد، چشم، پس چگونه باید رفتار کنی؟ «قَوْلاً کَریماً». باید بگویی: بله، جانم، هرچه شما بفرمایید، امر، امر حضرتعالی است. یعنی یک قول کریمانه با آن‌ها باشد تا انسان این مقام کریمی را درک کند و این نکته بسیار مهمّی است.

....

رزق کریمانه

بعد پروردگار عالم چه کار می‌کند؟ «وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً کَریماً» خدا رزق کریمانه می‌دهد. رزق کریمانه چیست؟

یک موقع یک چیزهایی به انسان مرحمت می‌کند، انسان اصلاً در عمرش به قوه مخیّله‌اش هم نمی‌رسد.

عرض کردیم این که شما می‌گویید: «اللّهم ارزقنی حج بیتک الحرام» و یا چند روز پیش در دعای روز هشتم گفتید: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ رَحْمَةَ الْأَیْتَامِ وَ إِطْعَامَ الطَّعَامِ» خدایا! تو رزقم کن که من برای ایتام رحمت داشته باشم و بتوانم اطعام طعام داشته باشم؛ نشان می‌دهد رزق فقط مادّی نیست، رزق معنوی هم هست.

خدا به شما رزق مادی و معنوی می‌دهد، آن هم رزق کریمانه؛ یعنی اصلاً پروردگار عالم طوری مرحمت می‌کند که به هیچ کس این‌طوری نداده است.

وقتی انسان مطیع خدا باشد، می‌گوید: خدا گفته ظلم نکنید. ما آن آیه شریفه را خواندیم که پروردگار عالم بیان می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحیماً وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیراً» امّا اگر کسی این ظلم و دشمنی را نکرد، خدا به او عنایت می‌کند، «إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَریماً».

یکی از دوستان تعریف می‌کرد که آقای قرائتی - خداوند حفظشان کند - گفته بودند: یک کسی در کاشان ما حافظ کل قرآن شده بود، من می‌دانستم این اهل این نیست که بخواهد قرآن را حفظ کند. تعجّب کردم چطور شده این حافظ قرآن شده! یک مرتبه تنهایی او را پیدا کردم و از او پرسیدم چطور شد حافظ قرآن شدی؟ گفت: هیچی. آن‌قدر اصرار کردم که در آخر گفت: می‌گویم ولی به شرطی که تا زنده هستم به کسی نگویی.

گفته بود: ما یک شب در خانه یکی از بستگان مهمان بودیم، کرسی گذاشته بودند، همه زیر کرسی خوابیده بودیم. صاحب خانه رفت آب بیاورد، من دل درد داشتم و روده‌هایم خراب بود - عذرخواهی می‌کنم - یک بادی از من بیرون آمد و زیر کرسی بو گرفت. وقتی صاحبخانه آمد، لحاف را که برداشت، متوجّه بوی بد شد. یک بچه کوچک داشت، فکر کرد او این کار را کرده است، تا آمد یک سیلی محکم به این بچه بزند که مثلاً جلوی مهمان آبروریزی کردی؛ گفتم: نزن، من بودم، من وضع روده‌هایم خراب است.

یعنی یک لحظه معامله کرد! از آبرویش گذشت، یک لحظه آبروی خودش را به ظاهر ریخت امّا اجازه نداد ظلم شود و نگذاشت بچّه بی‌جهت سیلی بخورد، خدا هم این‌طور به او لطف کرد و او حافظ قرآن شد.

رزق کریم همین است، اگر ظلم نشود و عدوان و دشمنی نباشد، این‌طور مورد عنایت واقع می‌شود......

بقیه در ادامه مطلب......

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: رایه الهدی , دعای ابوحمزه ثمالی , آیت الله قرهی ,
:: بازدید از این مطلب : 2403
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
جمعه 13 مرداد 1391

 

 

حجت‌الاسلام رسول رضوی، نویسنده کتاب «امام مهدی» و مدرس مؤسسه کلام امام صادق(ع) و استاد دانشکده علوم حدیث است. وی مدیریت گروه ادیان و مذاهب مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه و مدیریت گروه تاریخ در موسسه آینده روشن را در کارنامه علمی خود دارد.

حجت‌الاسلام رضوی به دو پرسش خبرنگار فارس پاسخ می‌گوید.

 

 

* قطعاً شنیده‌اید که عده‌ای از اهالی آذربایجان و از مقلدان میرزا صادق مجتهد تبریزی پس از تبعید ایشان به قم توسط رضاخان و رحلت این عالم دینی، تاب ماندن نداشتند و به طالقان در نزدیکی قزوین هجرت کردند، چرا که معتقدند بسیاری از یاران امام زمان(عج) اهل طالقان هستند. آیا این طالقان با همان منطقه‌ای که در احادیث به عنوان طالقان ذکر شده، یکسان است؟

ـ برای تفسیر کردن احادیث آخرالزمانی باید کلمات را با توجه به قراین و با مراجعه به کتاب‌های مسالک و ممالک معنا کرد. علمای اسلام در تمدن اسلامی علمی داشته‌اند به نام «مسالک و ممالک» که معادل آن امروزه همان جغرافیاست. کتاب‌های زیادی هم در این زمینه نوشته شده که از جمله آن‌ها می‌توان به «مسالک و ممالک استخری»، «مسالک و ممالک ابن خردادبه»، «صورة الارض ابن حوقل» و «احسن التقاسیم مجلسی» اشاره کرد. «معجم البلدان» یکی دیگر از مشهورترین این کتاب‌هاست و با مراجعه به آن در می‌یابیم در مورد طالقان اختلاف وجود دارد؛ یک طالقان در ایران است و یک طالقان دیگر در افغانستان وجود دارد. اتفاقا به نظر می‌رسد روایاتی که در این زمینه وجود دارد بیشتر ناظر به طالقان افغانستان است. در حدیثی از امام صادق(ع) خطاب به ابوبصیر نام یاران امام زمان(عج) و تفکیک جغرافیایی هر منطقه ذکر شده است. در کتاب «دلائل الامامة» محمد بن جریر طبری (از علمای قرن پنجم هجری) آمده است که 24 تن از 313 یار ویژه امام زمان(عج) اهل طالقان هستند.

 

* یکی از سؤالات و کنجکاوی‌هایی که همواره درباره وجود مبارک امام زمان(عج) وجود دارد این است که زندگی آن امام چگونه به پایان می‌رسد.

ـ طبیعتا از نظر عقلی این موضوع از دو حالت خارج نیست:

اول؛ حضرت به مرگ طبیعی از دنیا رحلت‌ می‌کنند. برای این موضوع روایت‌هایی نیز وجود دارد که یکی از مشهورترین آن‌ها در جلد دوم تفسیر عیاشی و همچنین جلد پنجاه و دوم بحارالانوار آمده است.

در این روایت، امام صادق(ع) در تفسیر آیه ششم سوره اسراء (ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ؛ سپس شما را بر آنها چیره می‏کنیم) مى‌فرماید: «مقصود، زنده شدن دوباره امام حسین(ع) و 72 نفر از اصحابش در عصر امام عصر(عج) است، در حالى که کلاهخود طلایى بر سر دارند و رجعت امام حسین(ع) را به مردم اطلاع مى‌دهند تا مؤمنان به شک و شبهه نیفتند و این در حالى است که حضرت مهدى(ع) در میان مردم است. هنگامى که همه مؤمنان امام حسین(ع) را شناختند و تأکید کردند که او حسین(ع) است، مرگ حضرت مهدى(ع) فرا خواهد رسید و دیده از جهان فرو خواهد بست. آنگاه امام حسین(ع) او را غسل و کفن و حنوط مى‌کند و به خاک مى‌سپارد.».

دوم؛ حضرت مهدی به شهادت می‌رسند. در این باره آمده است وقتی 70 سال از حکومت حضرت گذشت، زنى به نام سعیده از طایفه بنى‌تمیم که صورتش مانند مردها محاسن دارد، ایشان را به وسیله پرتاب سنگ شهادت مى‌رساند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , ,
:: برچسب‌ها: پاسخ به دو شبهه درباره امام زمان(عج) , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2014
|
امتیاز مطلب : 48
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
نویسنده : گمنام
جمعه 13 مرداد 1391

استاد مدرسه علمیه آیت‌الله مجتهدی، یکی از گرفتاری‌های روزگار کنونی را فاصله‌گرفتن از سیره نورانی ائمه اطهار(ع) دانست و گفت: امروز هنگامی که در کوچه و خیابان قدم می‌زنیم سبک زندگی دینی کم‌تر دیده می‌شود، گویی مردم مسخ شده‌اند!

آیت‌الله رضا رضوانی‌زاده امام جماعت مسجد سید ولی بازار تهران و از اساتید مدرسه مرحوم آیت‌الله مجتهدی است.

وی ابتدای دوران طلبگی‌اش را در مدرسه آیت‌الله مجتهدی گذراند و در سال 1350 برای شرکت در درس مراجع تقلید به شهر مقدس قم عزیمت کرد.

این تحصیلکرده حوزه علمیه قم در سال 1371 بنا بر درخواست استادش آیت‌الله مجتهدی تهرانی مبنی بر کمک در اداره امور مدرسه‌، به تهران بازگشت. وی از همان سال‌ها به مسجد امامزاده سیدولی بازار تهران رفت و امامت نماز جماعت آن را برعهده گرفت.

آیت‌الله رضوانی‌زاده، دو روز از روزهای عادی سال را بعد نماز جماعت منبر می‌رود و مسائل اخلاقی را برای مردم عنوان می‌کند اما در ایام ماه مبارک رمضان بیشتر ترجیح می‌دهد تا از منبر دیگر وعاظ بهره ببرد و تنها دهه سوم ماه مبارک رمضان را به بیان مسائل اخلاقی و احکام می‌پردازد.

آیت‌الله رضا رضوانی‌زاده امام جماعت مسجد سید ولی بازار تهران و از اساتید مدرسه مرحوم آیت‌الله مجتهدی است.

وی ابتدای دوران طلبگی‌اش را در مدرسه آیت‌الله مجتهدی گذراند و در سال 1350 برای شرکت در درس مراجع تقلید به شهر مقدس قم عزیمت کرد.

این تحصیلکرده حوزه علمیه قم در سال 1371 بنا بر درخواست استادش آیت‌الله مجتهدی تهرانی مبنی بر کمک در اداره امور مدرسه‌، به تهران بازگشت. وی از همان سال‌ها به مسجد امامزاده سیدولی بازار تهران رفت و امامت نماز جماعت آن را برعهده گرفت.

آیت‌الله رضوانی‌زاده، دو روز از روزهای عادی سال را بعد نماز جماعت منبر می‌رود و مسائل اخلاقی را برای مردم عنوان می‌کند اما در ایام ماه مبارک رمضان بیشتر ترجیح می‌دهد تا از منبر دیگر وعاظ بهره ببرد و تنها دهه سوم ماه مبارک رمضان را به بیان مسائل اخلاقی و احکام می‌پردازد.

 اگر اسلام روزه را بر ما واجب نمی‌کرد و فقط می‌فرمود به فقرا کمک کنید چه بسا ما به فقرا کمک می‌کردیم اما عملا طعم گرسنگی را لمس نمی‌کردیم و خداوند با وجوب روزه می‌خواهد ما بفهمیم که گرسنگی و تشنگی یعنی چه؟ و در واقع ما اینگونه بیشتر به یاد فقرا خواهیم بود.

بُعد بهداشتی روزه نیز در این نکته است که تمام اطبا در سراسر جهان معتقدند یکی از بهترین طرق درمان بیماری‌ها امساک است که امروزه واژه «پرهیز» درباره آن به کار می‌رود لذا دارو آنقدر مهم نیست که پرهیز کردن مهم است و روزه یعنی پرهیز از خوردن‌های اضافی که منجر به تصفیه شدن درون انسان شده و بدن او را متعادل می‌کند و از این رو بنده معتقدم که در پایان ماه مبارک رمضان بدن انسان از هر لحاظ متعادل است.

یکی از راه‌های درمان بیماری‌های اخلاقی، مطالعه کردن در مضرات آن بیماری است و نیازی نیست که ما به یک جوان بگوییم دروغ نگو! بلکه خوب است که ما جوان را به سوی آگاهی از مضرات دروغ هدایت کنیم؛

 بینش ما نسبت به گناه باید بینش سمّی باشد و زمانی که این رویکرد و این نوع نگاه در انسان ایجاد شد خلأهای وجودی انسان پر خواهد شد چرا که فرد می‌داند نه تنها دیگر نباید به دنبال سم برود بلکه باید به دنبال شفا نیز باشد و شفا در صدق، دوری از غیبت و مال حرام است و انسان به راحتی می‌تواند خود را اصلاح کند

وجود مقدس امیرالمومنین(ع) در نهج‌البلاغه فرموده‌اند: معروف، زمانی معروف است که من بدانم این معروف است لذا ابتدا باید درک درستی از معروف و منکر داشته و مصادیق آنها را نیز بشناسم چون تا وقتی که انسان این امور را نشناسد به جای امر به معروف، امر به منکر می‌کند و در اثر عدم شناخت به جای نهی از منکر، نهی از معروف می‌کند لذا گام اول شناخت معروف و شناخت منکر است.

توصیه‌ام به تمام افراد متدیّن و با ایمان آن است که در مراحل امر به معروف و نهی از منکر ابتدا شناخت خوبی داشته، خود به آن عمل کرده و سپس در مقابل بیماری به دیگری امر به معروف و نهی از منکر کنند آن هم با آن زبان زیبایی که اثربخش باشد.

- من از این موضوع به «بلا» تعبیر می‌کنم. یکی از بلا‌هایی که ما به آن گرفتار شده‌ایم این است که سیره نورانی ائمه اطهار علیهم‌السلام در حال فراموشی است و به جای اینکه الگوی ما امامان معصوم باشند در مسئله پوشش لباس، رنگ موی سر و تجملات الگوهای غربی در جامعه نمود پیدا کرده است و این جای بسی تأسف دارد

 در کشورهای غیر مسلمان، عملا دزدی کمتر است ولی در کشورهای اسلامی در مأذنه‌ها «اشهد أن محمدا رسول‌الله» گفته می‌شود اما هنگامی که در بازار قدم می‌زنیم آثاری از «اشهد ان محمدا رسول‌الله» دیده نمی‌شود و زندگی‌ها غربی شده است گویی مردم مسخ شده‌اند و کمتر می‌توان نور ایمان را در چهره آنها مشاهده کرد

متاسفانه ما به لحاظ اخلاقی، ورشکسته‌ایم! باید آموزه‌های دینی را با قالبی زیبا بیان کرده، عبارات قدیمی را رها و با زبان روز با نسل جوان صحبت کرد. وظیفه مبلغان دینی است که امروزه بیشتر احساس خطر کنند لذا نه تنها باید آغوش خود را به روی جوانان باز کنند بلکه باید با تمام وجود به استقبال آنها بروند و اگر اینگونه نباشد دشمنان آنها را صید خواهند کرد.

 

 آیت‌الله مجتهدی، تقریبا اولین روحانی‌ایی بود که تجار قوی بازار میلیون‌ها تومان پول برایش می‌فرستادند و هیچ روحانی نبود که اینقدر پول به دستش برسد نکته‌ای که در زندگی ایشان وجود داشت این بود که آیت‌الله مجتهدی با وسعت مالی که داشت می‌توانست در بهترین خانه زندگی کرده و از امکانات رفاهی نیز برخوردار باشد اما در اواخر عمر ایشان که موفق شدیم ماشینی را برای نقل و انتقال اساتید خریداری کنیم آیت‌الله مجتهدی نیز با همان ماشین رفت و آمد می‌کرد.

بنابراین یک روحانی که در دریایی از پول قرار داشت اما خانه محقر و کوچک خود را با شرط بیع خریداری کرد و به فروشنده گفت: اگر تا آخر سال توانستم پول خانه را بپردازم خانه مال من می‌شود!

همچنین آیت‌الله مجتهدی معتقد بود تا زمانی که طلبه‌ها عبای خوب نداشته باشند من هیچ وقت عبای گران قیمت بر دوشم نخواهم انداخت......

 

متن کامل این مصاحبه در ادامه مطلب......

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: آیت‌الله رضا رضوانی‌زاده , رایه الهدی , اخلاق ,
:: بازدید از این مطلب : 2155
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
جمعه 13 مرداد 1391

 امام صادق (ع) فرمود: هر گاه برادرت بر تو وارد شد نگو آیا امروز چیزی خورده‌ای؟ بلکه از آنچه در خانه داری برایش بیاور، چون بخشنده به تمام معنا کسی است که آنچه نزدش باشد ببخشد.

مهمان در فرهنگ اسلامی کرامتی ویژه دارد آیت‌الله جوادی آملی در کتاب نفیس «مفاتیح‌الحیات» در باب «میهمان» آورده است که خداوند متعال در قرآن کریم از گرامی داشتن مهمان در سیره ابراهیم خلیل چنین خبر می‌دهد: آیا داستان مهمانان ابراهیم، آن فرشتگان ارجمند، به تو رسیده است؟ آن گاه که بر او وارد شدند و سلام گفتند. ابراهیم نیز به آنان سلام داد و پیش خود گفت: اینان مردمی ناآشنا و بیگانه‌اند. پس بی‌درنگ و پنهانی نزد خانواده‌اش رفت و طولی نکشید که گوساله‌ای فربه و بریان شده آورد و آن را نزدیکشان برد و گفت: چرا نمی‌خورید؟

در آیه‌ای دیگر انصار را که در فقر و تنگدستی مهاجران را به مهمانی پذیرفته بودند چنین می‌ستاید: «... آنان مهاجران را که به سوی آن‌ها آمدند دوست می‌دارند و در دل خودشان هیچ نیازی به آنچه به فقرا داده شده، احساس نمی‌کند و هر چند به چیزی نیازمند باشند باز مهاجران را بر خود در آن چیز مقدم می‌دارند و هر کس از خوی بخل و حرص نگاه داشته شود، پس آنان رستگاران‌اند».

لزوم اکرام مهمان

امام صادق (ع) فرمود: فاطمه (س) نزد پیامبر از برخی از امور خودش به پدرش شکایت آورد. رسول خدا (ص) نوشته‌ای به وی عطا کرد و فرمود: آنچه در این است بیاموز. در آن نوشته بود: ... هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد مهمانش را گرامی بدارد.

امیر مؤمنان (ع) فرمود: مهمانت را گرامی بدار اگر چه حقیر باشد.

مهمانی بر پیامبر (ص) وارد شد چیزی نزد خانواده‌اش برای پذیرایی نبود. مردی از انصار آمد و آن مهمان را به خانه خود برد و غذای پیش روی او نهاد و دستور داد همسرش چراغ را خاموش کند. او نیز دستش را به سوی غذا دراز می‌کرد تا وانمود کند که غذا می‌خورد تا مهمان غذایش را بخورد.

صبح هنگام رسول خدا (ص) به او فرمود: خدا از رفتارت با مهمان به شگفت آمد و آیه ایثار نازل شد: «وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ؛ و بر خودشان مقدم می‌دارند اگر چه سخت به آن نیازمند باشند».

امام صادق (ع) فرمود: دست دو گروه از دزدان قطع نمی‌شود: کارگر و مهمان، زیرا آن دو امین صاحبخانه بوده‌اند.

رسول خدا (ص) به امیرمومنان فرمود: ای علی! مهمان را گرامی بدار اگر چه کافر باشد.

حضرت رسول (ص) فرمود: هر گاه مردی به شهری وارد شد او مهمان همکیشان خود از اهالی آن شهر است تا از آنجا کوچ کند.

 

ادب مهمان‌نوازی

استقبال و بدرقه: امام باقر (ع) فرمود: به کارگیری مهمان جفاست، هر گاه مهمان بر شما وارد شد او را یاری کنید (تا ره توشعه خود را جابه‌جا کند) و هر گاه کوچ می‌کند وی را یاری نکنید، زیرا از فرومایگی (چون نشان نشاط شما از رفتن اوست) و او را از راه توشه بهره‌مند سازید و ره توشه‌اش را نیکو کنید، زیرا از بخشندگی است.

رسول خدا (ص) فرمود: از جمله حقوق مهمان این است که وی را موقع خارج شدن از حریم و اندرونی خانه همراهی کنی.

پرهیز از روزه: رسول خدا (ص) فرمود: ... سزوار نیست میزبانان روزه بگیرند، مگر با اجازه مهمانشان، مبادا مهمان شرم کند و با آنکه به غذا میل دارد برای رعایت ایشان آن را ترک کند.

اطعام مهمان سرزده و دعوت شده: امام صادق (ع) فرمود: هرگاه برادرت نزد تو آمد آنچه در خانه‌داری برایش بیاور و هر گاه وی را دعوت کردی برای پذیرایی از او بکوش.

امام صادق (ع) فرمود: هر گاه برادرت بر تو وارد شد نگو آیا امروز چیزی خورده‌ای؟ بلکه از آنچه در خانه داری برایش بیاور، چون بخشنده به تمام معنا کسی است که آنچه نزدش باشد ببخشد.

هم غذا شدن با مهمان: امام کاظم (ع) فرمود: هر گاه برای رسول خدا (ص) مهمانی می‌آمد با وی غذا می‌خورد و از غذا دست نمی‌کشید تا اینکه مهمان دست بکشد.

آداب سفره مهمانی:

فضل بن یونس گوید: روزی در خانه‌ام بودم. خادم وارد شد و گفت: مردی که کنیه‌اش ابوالحسن و نامش موسی بن جعفر است کنار در خانه است گفتم ای خادم اگر همان کسی است که می‌پندارم، تو در راه خدا آزادی. شتابان از خانه بیرون رفتم و دیدم هموست.

گفتم: آقای من! فرود آی، پس فرود آمد و به مجلس در آمد. رفم که او را در صدر مجلس بنشانم. فرمود: ای فضل! صاحب‌خانه از دیگران به صدر مجلس سزوارتر است، مگر اینکه مردی از بنی هاشم (سادات) باشد. گفم: شما که چنین هستی فدایتان شوم. سپس گفتم: خدا مرا فدایت کند، غذا برای اهل مجلس آماده است، اگر اجازه می‌فرمایی حاضر کنم. فرمود: ای فضل! مردم می‌گویند: این، پذیرایی مهمان ناخوانده است و آنان این گونه پذیرایی را خوش ندارند؛ ولی من کراهتی نمی‌بینم.

دستور دادم خادم تشت (برای شست و شوی دست) آورد و امام (ع) نزدیک آن شد و فرمود: ستایش خدای را که برای هر چیزی حدی قرار داده است. گفتم: فدایت شوم، حد این (ظرف) چیست؟ فرمود: اینکه صاحبخانه پیش از دیگران آغاز کند تا مهمانان نشاط یابند. سپس سفره انداخته شد. پرسیدم: حد این چیست؟ فرمود: در ابتدای آن بسم‌الله گفته شود و هر گاه برچیده شد، حمد خدا به جا آورده شود.

سپس خلال دندان آورده شد. پرسیدم حد این چیست؟ فرمود: اینکه نوک آن را بشکنی تا لثه را زخمی نکند. سپس آب آورده شد. پرسیدم حد این چیست؟ فرمود: از قسمت دسته لیوان و از قسمت شکسته آن اگر شکسته باشد ننوشی، چون نشستگاه شیطان است. هر گاه آب می‌نوشی بسم‌الله بگو و در پایان حمد خدا به جای آور. ای فضل! صاحبخانه، آخرین نفری باشد که پس از غذا دستش را می‌شوید.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: مفاتیح‌الحیات , آیت‌الله جوادی آملی , ادب مهمان‌نوازی , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 1851
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
جمعه 13 مرداد 1391

آیت‌الله مجتبی تهرانی در تازه‌ترین درس اخلاق خود، به ماجرای آب‌ندادن «عبدالله‎بن حصین ازدی» از اشقیای دشت کربلا به کاروان حسینی و نفرین او توسط سیدالشهدا(ع) اشاره کرد...

نفرین رسول‎خدا بر کسری

«أَنَّ النَّبِیَّ(صلّی‎الله‎علیه‎وآله‎و‎سلّم) کَتَبَ إِلَى کِسْرَى»؛ رسول‎خدا به کسری نوشت، «مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ إِلَى کِسْرَى بْنِ هُرْمُزَ أَمَّا بَعْدُ فَأَسْلِمْ‏ تَسْلَمْ‏ وَ إِلَّا فَأْذَنْ‏ بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ‏ وَ السَّلامُ عَلى‏ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى‏»؛ نامه از محمد رسول‎خدا به کسری پادشاه ایران؛ اسلام بیاور تا سلامت بمانی و الّا با خدا و رسولش اعلام جنگ ده، «وَ السَّلامُ عَلى‏ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى». همه در تاریخ نوشتند: «فَلَمَّا وَصَلَ إِلَیْهِ الْکِتَابُ مَزَّقَهُ»؛ وقتی که نامه پیغمبر به دست کسری رسید پاره‎پاره‎اش کرد، «وَ اسْتَخَفَّ بِهِ»؛ توهین و بی‎احترامی کرد؛ «وَ قَالَ مَنْ هَذَا الَّذِی یَدْعُونِی إِلَى دِینِهِ»؛ کسری گفت: این چه کسی است که مرا دعوت به دینش می‎کند؟ «وَ یَبْدَأُ بِاسْمِهِ قَبْلَ اسْمِی»؛ و اول اسم خودش را می‎آورد و بعد اسم من را، «وَ بَعَثَ إِلَیْهِ بِتُرَابٍ»؛ مشتی خاک برداشت، درون چیزی ریخت و برای پیغمبر فرستاد. وقتی خاک را آوردند و گفتند که او این کار را کرد؛ حضرت نفرینش کرد. این نفرینی که کرد معجزه بود. امّا اعجازش ابدالدّهری بود، یعنی بعد از کسری را هم فرمودند: «فَقَالَ(صلّی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلّم) مَزَّقَ اللَّهُ مُلْکَهُ کَمَا مَزَّقَ کِتَابِی»؛ خدا حکومتش را پاره پاره کند همان‎طور که نامه مرا پاره کرد، «أَمَا إِنَّهُ سَتُمَزِّقُونَ مُلْکَهُ»؛ به یارانش رو کرد فرمود: شما بدانید که به‎زودی حکومتِ همین کسری را پاره‎پاره می‎کنید، «وَ بَعَثَ إِلَیَّ بِتُرَابٍ»؛ برای من مشتی خاک می‎فرستد؟! امّا بدانید، «أَمَا إِنَّکُمْ سَتَمْلِکُونَ أَرْضَهُ»؛ به زودی شما مالکِ ملک و زمین او می‎شوید.

معجزه نفرین پیامبر

توجه کنید! جریان چه بود؟ او را در آینده نفرین کرد و فرمود به دست شما تحقق پیدا می‎کند و درست بعد از وفات پیغمبر اتّفاق افتاد. امّا این چه بود؟ این از معجزات پیغمبر است و در ردیف آن‎هایی قرار می‎گیرد که پیغمبر نفرین کرده است. در ارتباط با آن‎ها است و از معجزات است. ما نسبت به ائمه(علیهم‎السّلام) هم داریم. به مناسبتی که می‎خواهم وارد توسّل شوم، جملاتی از حسین(علیه‎السّلام) که کسی را در روز عاشورا نفرین کرده می‎گویم.

تیرِ نفرین حسین(ع) به جان دشمنِ خدا

شخصی به نام عبدالله‎بن‎حصین ازدی، به امام‎حسین رو کرد و گفت: «یَا حُسَیْنُ أَ لَا تَنْظُرُ إِلَى الْمَاءِ کَأَنَّهُ کَبِدُ السَّمَاءِ»؛ می‎بینی که این آب مثل آسمان می‎درخشد؟ «وَ اللَّهِ لَا تَذُوقُونَ مِنْهُ قَطْرَةً وَاحِدَةً حَتَّى تَمُوتُوا عَطَشاً»؛ به‏خدا قسم شما از این آب حتّی یک قطره هم نمی‎چشید مگر اینکه همه‎تان از تشنگی می‎میرید، «فَقَالَ الْحُسَیْنُ (علیه‎السّلام): اللَّهُمَّ اقْتُلْهُ عَطَشاً وَ لَا تَغْفِرْ لَهُ‏ أَبَداً»؛ نفرینش کرد؛ گفت: خدایا او را با تشنگی بکش و هیچ‏گاه نبخش!

اثر نفرین

می‎دانید که حمید‎بن‎مسلم واقعه‎نگار کربلا است و غالباً هم از او نقل می‎کنند. می‎گوید: به‏خدا قسم او مریض شد و به عیادتش رفتم. استسقاء گرفته بود. می‎دانید استسقاء یعنی چه؟ یعنی عطش. تا گلویش آب می‎خورد، امّا بالا می‎آورد و می‎گفت: واعطشا! و باز می‎خورد. می‎گوید: آن‎قدر خورد تا مرد. نفرین امام‎حسین(علیه‎السّلام) و اولیاء خدا این‎طور است.....

بقیه در ادامه مطلب....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: نفرین , کربلا , آب , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2331
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : گمنام
جمعه 13 مرداد 1391

 حجت‌الاسلام والمسلمین جاودان از علمای اخلاق تهران ضمن برشمردن شروط قبولی نماز گفت: چشم اولین عامل به هم ریختگی حضور قلب است؛ چشمی که هر چیزی را می‌بیند و هر منظره، عکس و فیلمی را نگاه می‌کند، نمی‌تواند نماز خوبی بخواند!

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی جاودان در ادامه مباحث اخلاقی خود در ماه مبارک رمضان درباره حضور قلب در نماز نکاتی را بیان کرد که در پی می‌آید.

 

نماز آن مقدار قبول است که حضور قلب داشته باشد و حداقل حضور قلب این است که شما بدانید چه می‌کنید و چه می‌گویید. اگر در تمام نماز چنین حضوری وجود داشته باشد و آدم از نماز بیرون نرود نماز او قبول است و اگر حضور بیشتر از این باشد درجه قبولی بالا می‌رود.

بدانید آدم هر مقدار نمازش را درست بخواند نشانه این است که زندگی و امور روزمره او طبق ضوابط انجام شده است و هر مقدار زندگی و امور روزمره او درست باشد باعث خواهد شد که نمازش درست باشد.

حضور قلب در نماز این است که هر کار که می‌کند توجه داشته باشد که چه می کند. وقت رکوع توجه دارد که می‌خواهد رکوع کند. وقت ذکر می داند که می‌خواهد ذکر بگوید و چه ذکری بگوید. این حداقل حضور قلب است و حضور قلب کامل آن است که در تمام مدت نماز چیزی دنیایی به ذهن او خطور نکرده باشد، و وقتی دنیا خطور نکرد، پس آن چیزی که در خیال و خاطر آمد آن درجات نماز کامل این شخص را مشخص می کند. نمازی مورد رضایت خدای متعال است که حضور قلب در آن کامل باشد.

اولین عامل به هم ریختگی حضور قلب چشم ماست. چشمی که همه چیز را می‌بیند. هر شخص زن و مرد، هر منظره، هر عکس و هر فیلمی را نگاه می‌کند، نمی‌تواند نماز خوبی بخواند. اگر بتوانید چشم خودتان را کنترل کنید ان‌شاءالله نمازتان بهتر می شود.

اگر بتوانید چیزهایی که خدای متعال راضی نیست نگاه نکنید، به طور جدی می توانید نماز بهتری داشته باشید. نماز عصاره و خلاصه شده رفتار و اعمال روز ماست. اگر تمام رفتار و اعمال آدمی با حساب و کتاب باشد نماز او درست خواهد شد.

راه اساسی و قطعی بدست آوردن حضور قلب در نماز و مراقبت جدی از رفتار و اعمال و افکار است و این راه به نتیجه می‌رسد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: رایه الهدی , حجت الاسلام جاودان , حضورقلب ,
:: بازدید از این مطلب : 2116
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : گمنام
جمعه 13 مرداد 1391

راز اجازه هم‌کلامی با خدا/ آغاز راه عرفان کجاست؟

 مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) گفت: اگر دیدید که در خلوت به نماز، نافله و نماز شب علاقه دارید، بدانید پروردگار عالم شما را انتخاب کرده است، امّا اگر دیدید در خلوت این علاقه نیست، بدانید یک جایی لنگ می‌زند.

«وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی وَ لَا اسْتِیجَابٍ لِعَفْوِکَ عَنِّی»

 

غوغایی در سکوت اولیاء!

اولیاء الهی کارشان به جایی می‌رسد که دیگر دائم سخن می‌گویند، حتّی سکوتشان به صورت ظاهر سکوت است امّا در درون سکوتشان، غوغایی است که دائم با پروردگار عالم به سخن مشغولند. اتّفاقاً باید این‌طور بیان کرد: این که می‌گویند سکوت به عنوان طلا است و تصوّر می‌شود اولیاء خدا ساکت‌ترین انسان‌ها هستند، درست نیست. اولیاء خدا در درون، کسانی هستند که بیشتر سخن می‌گویند و دائم به ذکر خدا مشغولند، مدام ذکر سبحان الله، الحمدلله، الله اکبر، لا اله الّا الله و ذکر صلوات بر محمّد و آل محمّد و ... را می‌گویند. همه این‌ها یعنی اتّصال با خدا و سخن گفتن با پروردگارعالم که اولیاء این حال را دارند.

اتّفاقاً می‌شود گفت گروهی که بیشترین سخن را بیان می‌کنند، متّصلین به پروردگار عالم هستند. آن‌ها می‌دانند حضرت حقّ، شنونده‌ترین شنوندگان است «یا أسمَعَ السّامِعین». لذا این‌ها هم چه در دلشان و چه به زبانشان، بیشتر با خدا سخن می‌گویند؛ حتّی در عالم خواب دیده شده اسم پروردگار عالم و اسم مولا را می‌آورند. این‌ها دائم با خدا در نجوا و صحبت هستند.

دعا و فراموش کردن حاجات!

در این فراز از دعا این‌گونه بیان می‌فرماید: «وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی» درست است که من استحقاق این را ندارم که تو سخن من را بشنوی امّا تو کسی هستی که به لطف و محبّتت، وقتی به تو متوسّل می‌شوم، دعای من را- که همان سخن گفتن با پروردگار عالم است - می‌شنوی.

اصلاً وقتی انسان بداند که در دعا دارد با خدا صحبت می‌کند و با حضرت ذوالجلال و الاکرام هم‌ کلام می‌شود، دیگر خود به‌ خود اجابت را می‌بیند. اگر انسان بفهمد همین سخن گفتن با پروردگار عالم بالاترین حلاوت و شیرینی را دارد، دیگر به دنبال چیزی نیست. دنبال کدام حاجت باشد برتر از این که ذوالجلال و الاکرام توفیقی داده است که او با حضرت حقّ سخن بگوید و هم‌ کلام با خدا شود؟!

در مثال مناقشه نیست؛ اگر یکی از بزرگان، علمای ربّانی، اعاظم، مراجع و یا رهبر معظّم شما را دعوت کند به این که دقایقی با او سخن بگویید و صحبت کنید، دیگر در آن‌جا اصلاً متوجّه نیستید که چه چیزی برایتان آوردند و چه چیزی نیاوردند. حتّی اگر چیزی هم بیاورند، آن‌قدر لذّت سخن گفتن با آن کسی که دوستش دارید، برایتان مهم است که اصلاً از هر خوردنی و هر نوشیدنی دست می‌کشید. فرصت را غنیمت می‌شمارید، چون می‌دانید لحظات مغتنمی است، لذا بهره می‌برید.

پروردگار عالم در دعا همین حالت را برای ما قرار داده است که ما با حضرتش سخن بگوییم. پس همین سخن گفتن، اجابت است. دیگر برتر از این چه چیزی است که توفیق داشتیم صحبت کنیم و بهترین کس که شنونده‌ترین شنوندگان عالم است، حرف ما را بشنود؟! ملاک همین است، اجابت همین است. دیگر انسان می‌گوید: خودت را خواستم، خودت را یافتم، دیگر چه چیزی می‌خواهم؟! البته انسان می‌داند من کجا و آن درگاه کبریایی توکجا؟!

دعا و عفوِ آنی!

حضرت در این‌جا همین را بیان می‌فرمایند. «وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی»، در دعا به لطف و کرم تو متوسّل شده‌ام، بدون آن که من لایق باشم که تو شنونده دعای من باشی و سخن من را بشنوی. «وَ لَا اسْتِیجَابٍ لِعَفْوِکَ عَنِّی» یا من را مستوجب عفو و بخششت قرار بدهی - عزیزان! در این تأمّل کنید -

اولیاء خدا می‌گویند: همین‌قدر که اجازه داده شد با حضرت حقّ سخن بگوییم، یعنی خودش همان لحظه، بخشش را فراهم کرده است - به این تعبیر خوب دقّت کنید، تعبیر بسیار مهم و عالی و عرفانی از اولیاء خداست - پس همین‌قدر که ما توفیق دعا و سخن گفتن با حضرت حقّ پیدا کردیم، همین خودش دلالت بر این است که ما مورد عفو حضرت حقّ قرار گرفتیم.

یعنی اگر نمی‌خواست ما را ببخشد، توفیق سخن گفتن با خودش را هم به ما نمی‌داد. می‌خواهد، دوست دارد، لذا همین که توفیق پیدا کردیم «خدا» بگوییم، یعنی زمینه بخشش فراهم شده است. البته خودش هم این توفیق را فراهم کرد که ما در دل شب دور هم جمع شویم. پس همین‌قدر که توفیق پیدا کردیم «خدا خدا» بگوییم، خود این بخشش و عفو است، خود این لطف و کرم حضرت حقّ است، ولو به این که من لایق نیستم. درست است من استحقاق این را ندارم که سخن من را بشنوی امّا وقتی من را دعوت کردی، یعنی می‌خواهی من را بیامرزی.

بوی تعفّن دهان گناه کار و شنیدن دعای او!

و این که بیان می‌شود «وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی» یک معنای دیگری را می‌خواهد به ما تذکار دهد و آن این است: اگر به خودم باشد، مستحق این نیستم با همه این گناهان، با همه این بدی‌ها و پلشتی‌ها و زشتی‌ها، حرف من را بشنوی امّا تو من را آوردی و خودت کاری کردی که حرف بزنم، دعا بخوانم و تو هم بشنوی.

پس یک معنای دیگرش این است: من نیستم که توفیق سخن گفتن با تو را پیدا کردم و تو وظیفه‌ات نیست که سخن من را بشنوی امّا این تویی که من را آورده‌ای و این تویی که خودت شنوای این سخنی، پس من نیستم. اگر به من باشد، من استحقاقش را ندارم. با این همه بار گناه، با این همه کثافات چگونه می‌توانم به درگاه تو بیایم و خدا خدا بگویم؟! با این دهانی که پر از گناه شده و بوی تعفّن می‌دهد، خدا گفتن و شنیدن صحبت من اصلاً محال است امّا خدا این‌قدر کریم است که می‌شنود.

عذر می‌خواهم دیدید اگر یک کسی دهانش بوی بدی بدهد و در مقابل کس دیگری صحبت کند، آن شخص اذیّت می‌شود و یا خودش را عقب‌تر می‌برد یا با مالیدن بینی‌اش و بالاخره به یک حالتی اظهار می‌کند که بوی تعفّن دهان تو دارد من را اذیّت می‌کند.

حالا من با این دهانی که پر از گناه، غیبت، تهمت، سخن‌چینی و ... است، می‌خواهم بگویم: خدا! طبیعی است درست است می‌خواهم به تو توسّل کنم امّا من اصلاً استحقاق این را ندارم که تو شنونده کلام من باشی و با این حال تو را اذیّت می‌کنم. امّا به قدری تو کریمی که به روی من نمی‌آوری، بلکه بر عکس شنونده خوبی هم هستی و نه تنها به رویم نمی‌آوری، بلکه می‌گویی بنده من! سخن بگو. این حالی است که در این فراز «وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی» بر ما تبیین شده است.

در یک مجلس خصوصی در محضر یکی از علماء و مراجع (رحمة اللّه علیه) بودیم، یک آقایی وارد شد، تابستان بود و هوا گرم بود، این بنده خدا عادت داشت گیوه هم می‌پوشید، پای او بو می‌داد، به محض آمدن و نشستن او، بعضی‌ها یک طوری نشان دادند امّا آن مرد بزرگوار و الهی، برای این که هم می‌دید خودش اذیّت می‌شود و هم این حال را از بین می‌برد، گفت: آقایان! اگر کسی عطر یاسی، چیزی دارد، بدهد؛ چون یک کسی یک عطری زده که خیلی به مشام ما خوشایند نیست و با آن، انس ندارم.

امــــــّا پروردگار عالم نمی‌گوید: یک عطری بزن و بیا. می‌گوید: با همین زبان تو را می‌پذیرم. اتّفاقاً بعد از این دعاست که هم‌نشینی با حضرت حقّ، ما را معطّر می‌کند امّا عجیب است ذوالجلال و الاکرام مذنب را با همین حال گناهش می‌خرد و شنونده کلام اوست.دیگر می‌خواهید کجا بهتر از این پیدا کنید که یک کسی که این همه در راهش بدی کردید، شما را در آغوش رحمت و لطفش بپذیرد و آن‌گاه بگوید: بگو، من می‌شنوم.

بهترین شنونده

در این فراز همین مطلب را می‌گوییم: ما می‌دانیم استحقاق این که سخن ما را بشنوی، نداریم، «وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی» امّا تو شنونده‌ای و بهترین شنونده هم هستی. ببینید چنان شنونده‌ای هم هست که بیان می‌شود: «یا من لا یغلطه السائلون»، همه هم که در آن واحد حرف بزنند او را به اشتباه نمی‌اندازند.

مثل آن لحظاتی که انسان‌ها دور هم در دل شب «الهی العفو» می‌گویند که فرمودند: مثل حالت بال زدن زنبورها هست و هر کسی در «الهی العفو» خود، یک جمله‌ای به خدا می‌گوید و با پروردگار عالمش زمزمه‌ای دارد امّا آن کسی که خطابش می‌کنیم: «یا اسمع السامعین»، همان حضرت حقّ، آن سامع بزرگ، کسی است که به اشتباه نمی‌افتد و همه را می‌شنود - در این باید تأمّل کرد -

بستن راه شیاطین و باز کردن راه بندگان در ماه مبارک

پس واقعاً جا دارد انسان خدای این‌چنینی را رها کند و جواب مثبت به نفس امّاره‌اش و شیاطین بدهد؟! این‌قدر حضرت حقّ به بندگانش علقه دارد که چون می‌داند مع‌الأسف این بندگان عوض این که به فرمان حضرت حقّ لبیک بگویند، سریع‌تر به شیطان و نفس امّاره لبیک می‌گویند، برای همین فرمود: شیاطین را در این ماه غل و زنجیر کنید.

آن‌وقت در این ماهی که شیاطین غل و زنجیر می‌شود، ببینید چقدر دعا و نماز هست. بیشترین دعاها و نمازها در این ماه مبارک است. نمازهایی با سور مختلف که مثلاً بیان می‌شود: دو رکعت، پنجاه سوره توحید در هر رکعتش و ... . برای این که پروردگار عالم می‌گوید: من شیاطین را به غل و زنجیر کشاندم، حالا وقت این است که تو با من سخن بگویی.

یعنی پروردگار عالم راه‌ها را از یک طرف به روی انسان باز می‌کند و از یک طرف بر روی شیطان می‌بندد که انسان با خدا سخن بگوید، گرچه استحقاق این که پروردگار عالم کلام او را بشنود، ندارد امّا این خدای کریم و رحیم، شنونده خوبی است. با همه بدی‌ها، پستی‌ها و رذالت‌هایی که انسان دارد ولی باز سخن او را می‌شنود و تفاوتش با دیگران همین است که بهترین شنونده است.

عرض کردم وقتی فردی وارد شد و پایش بو می‌داد، آن مرد الهی فرمودند: این آقا عطری زده که خیلی خوشایند ما نیست و به مزاج و شامه ما خوش نمی‌آید، اگر عطر گلی دارید بزنید تا فضا معطّر شود. افراد دیگر با ادا و حالاتی که داشتند، می‌خواستند او را متوجّه کنند ولی ایشان چون می‌خواست آن حال نباشد، این را بیان کرد که خودش هم اذیّت نشود امّـــــــــا پروردگار عالم حتّی این را هم نمی‌گوید. سخنان ما را از این دهان پر از گناه، دهانی که دروغ گفته، تهمت زده، غیبت کرده، سخن‌چینی کرده و ... که بوی تعفّن می‌دهد، می‌شنود، گرچه استحقاقش را نداشته باشد، «مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی».

آغاز عرفان

جدّا اگر کسی بخواهد خداشناس شود همان‌طور که در سال‌های گذشته هم عرض کردم، باید بداند: جدّاً این دعای ابوحمزه آغاز عرفان هست و انسان حضرت حقّ را می‌شناسد و به ذوالجلال و الاکرام معرفت پیدا می‌کند. دیگر ما خدایی برتر از این خدا، کجا می‌توانیم پیدا کنیم؟! انسان باید جدّاً شرمنده شود.

این که اولیاء گاه در ناله‌هایشان تازه می‌فهمیدند چقدر فقیر هستند، همین است. ظاهراً هم همین‌طور است، هر که بالاتر برود، بیشتر آن ذلیل و فقیر بودن خودش را می‌فهمد، «أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ» . انسان هرچه بالاتر می‌رود، آن خاضع بودن و مسکین و مستکین و مستجیر بودن خودش را خوب می‌فهمد و بیشتر درک می‌کند که هیچ است و هیچ است و هیچ.

امثال ما که ادّعا داریم، تازه اگر دو رکعت نماز بخوانیم، طلبکار خدا هم هستیم و حتّی می‌خواهیم منّت هم بر سرش بگذاریم که چه کسی بهتر از من؟ بندگان دیگرت را ببین! من که تازه نماز هم می‌خوانم، روزه هم می‌گیرم، من که اهل عبادت هم هستم، ببین بیرون چه خبر است! چه گناه‌کارهایی هستند! امّا من چه؟!

پس ما منّت هم می‌گذاریم که این منم که آمدم. یادمان می‌رود که لطف او بوده که من را آورده، یادمان می‌رود که اصلاً بنا نیست سخنمان را بشنود، ولی خودش این کار را کرده، خودش زمینه را فراهم کرده که حرف بزنم و خودش هم بهترین شنونده است.

ما یادمان می‌رود امّا اولیاء الهی می‌فهمند. آن‌ها هرچه بالا می‌روند، بیشتر می‌فهمند و برای همین اظهار می‌کنند که ما عاجزیم و ناله می‌زنند و فغان می کنند که خدایا ممنونیم و بعضی مواقع می‌گویند: ای کریم! این‌قدر خجلیم که دوست داریم زمین دهان باز کند و ما را فرو ببرد، چقدر تو کریمی که من مذنب را هرطوری شده جلو می‌آوری.

طرب همیشگی اولیاء از اجازه هم کلامی با خدا!

عرض کردیم خود همین دعا یعنی سخن گفتن انسان با پروردگار عالم؛ یعنی قرآن صاعد و همین اجابت است، لذا همین بس است که خودش توفیق سخن گفتن با اوست، دیگر چه می‌خواهیم؟! منزل می‌خواهیم؟! ماشین می‌خواهیم؟! چه می‌خواهیم؟! این که من تو را دارم که برتر از همه چیز هستی، این که تو سخن من را می‌شنوی، این که اصلاً اجازه می‌دهی با تو صحبت کنم، برای من بس است.

به مثالی که زدم دقّت کنید، شما وقتی پیش یک بزرگی مثلاً رهبر عظیم‌الشّأن می‌روید و می‌خواهید فقط با او حرف بزنید، دیگر اصلاً کاری ندارید چه دادند و چه می‌خواهید بخورید و ...، وقت را غنیمت می‌شمارید برای این که حرف بزنید؛ چون می‌بینید شنونده خوبی است که به حرفتان توجّه هم می‌کند. لذا اصلاً علاقه‌تان به حرف زدن بیشتر می‌شود. اولیاء خدا این‌طور هستند، وقتی می‌بینند پروردگار عالم شنونده خوبی است، دائم مشغول به ذکر هستند، ذکر درونی، ذکر لسانی، ذکر فعلی که این خودش اجابت است. این که در را باز گذاشته تا من با او حرف بزنم، اجابت است. دیگر بالاتر از این می‌خواهم؟!

همین که من توفیق دارم با او سخن بگویم، این اجابت است. خدا کند انسان این را بفهمد، چون فهم و درک آن مهم است. اگر بفهمد، خدا گواه است در طرب همیشگی است، همیشه خوشحال است و حاضر است همه چیزش را بدهد - گرچه همه چیز هم متعلّق به خودش است امّا به صورت ظاهر می‌گوییم - و با خدای خود سخن بگوید. چون او این‌قدر کریم است که لطف کرده و سخن من را می‌شنود، حالا حاضرم هرچه هم خودش داده و به من گفته که این‌ها مال تو است، تقدیم خودش کنم امّا او سخنم را بشنود و فقط شنونده باشد.

راه تشخیص منتخبین پروردگار عالم برای هم کلامی با خودش

دعا را کم ندانیم، جدّاً دعا و نماز توفیقی می‌خواهد. آیت‌الله العظمی بهاء الدینی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) یک نکته بسیار عالی و خوب را تبیین می‌فرمودند، ایشان می‌فرمودند: اگر دیدید که در خلوت به نماز و نافله‌ها و نماز شب علاقه دارید، بدانید پروردگار عالم شما را انتخاب کرده است برای این که با او سخن بگویید و او بشنود. امّا اگر دیدید در خلوت این علاقه نیست، بدانید یک جایی لنگ می‌زند.

گاهی می‌شود انسان ساعت‌ها وقتش را برای حرف‌های بیهوده یا دیدن فیلم‌های بیهوده و نستجیربالله، نعوذبالله فیلم‌های حرام و ... تلف می‌کند که اصلاً به درد او نمی‌خورد. مگر این‌ها چه چیزی به او می‌دهد؟! لذا گاهی انسان برای حرف‌های بیهوده و دیدن‌های بیهوده وقت تلف می‌کند امّا حال نماز و عبادت ندارد؛ یعنی پروردگار عالم او را برای سخن گفتن با خودش انتخاب نکرده است. اگر این را بفهمیم و از این دید وارد بشویم، تمام است.

آن کسانی که توفیق نماز شب، دعا، مناجات با پروردگار عالم، خواندن قرآن کریم و مجید الهی، ذکر و ... دارند، دلالت بر این است که حضرتش آن‌ها را برای خودش انتخاب کرده. اگر همین لحظات را بفهمد که الآن خدا مرا انتخاب کرده، تمام است. من که استحقاق این را که من حرف بزنم و حضرت حقّ بشنود، ندارم، پس معلوم می‌شود که خدا لطف کرده است. امّا اگر دیدم این حال را ندارم، معلوم می‌شود که خدا انتخاب نکرده است.

نورانیّت برخی از افراد در شب های قدر!

ما باید این حال را بفهمیم. چون در دعا نکاتی نهفته شده که یکی از آن چیزهایی که در باب دعا بیان می‌کنند، این است که دعا مختص به آن کسی است که همیشه در همه حالات به یاد خدا باشد.

وجود مقدّس خاتم رسل، محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) جمله بسیار زیبایی را بیان می‌فرمایند. می‌فرمایند: «تَعَرَّفْ إِلَى اللَّهِ فِی الرَّخَاءِ یَعْرِفْکَ فِی الشِّدَّة» تو خودت را در حال راحتی و آسایش به خدا نشان بده و به خدا بگو: من همیشه می‌خواهم با تو حرف بزنم - اصلاً آسایش حقیقی این است که انسان با خدا حرف بزند – آن‌وقت در آن لحظه‌ای هم که یک گرفتاری‌های ظاهری هست، خدا تو را می‌شناسد.

برحسب این روایات معلوم می‌شود که آن کسانی که این شب‌ها اهل مناجات و دعا هستند و با این که کار هم دارند و روز هم سر کار می‌روند، منتها بعدازظهر ساعاتی را می‌خوابند که شب بیدار باشند، با آن‌هایی که فقط شب قدر بیدارند، متفاوتند.

مرحوم حاج حلوایی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: یک مرتبه آیت‌الله دزفولی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمود: هوای فلانی را داشته باشید. فردی که می‌گفتند، یکی از جوان‌ها بود. گفتیم: چطور؟ گفتند: دیشب ما با آقا (یعنی ابالعرفا(اعلی اللّه مقامه الشّریف)) بودیم، ایشان فرمودند: این جوان خیلی نورانی است. بعد معلوم شد که در شب‌های ماه مبارک رمضان ساعاتی را برای مناحات اختصاص می‌داده، حالا در آن زمان هم که به این سبک و مجالس این‌گونه هم نبوده، بحمد الله بعد از انقلاب مجالس زیاد شده. ولی در آن زمان هم او در شب‌ها یکی دو ساعتی را بیدار بوده و برای خودش حالاتی داشته است. برای همین فرموده بودند: هوای او را داشته باش؛ یعنی نورانیّت او بیشتر معلوم می‌شود.

معلم اخلاق، مفسّر قرآن، مرحوم حاج میرزا علی اصغر صفّار هرندی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: آیت‌الله شیخ محمّد تقی بروجردی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: در شب‌های احیا که روی منبر می‌نشینم، می‌بینم بعضی‌ها نورانی‌ترند، می‌فهمم این‌ها کسانی هستند که تا قبل از شب قدر، هر شب اهل مناجات و شب‌خیزی بودند. لذا پروردگار عالم این افراد را بیشتر دوست دارد و ملائکه هم آن‌ها را بیشتر می‌شناسند. برای همین است که خدا به آن کسی که دائم با پروردگار عالم هست، بیشتر عنایت دارد و این لطف خداست که پروردگار عالم انسان را انتخاب می‌کند.

معلوم است آن‌هایی که در خلوت، آن حال را ندارند، انتخاب نشدند. بعضی‌ها را دیدید، حاضرند ساعت‌ها پای فوتبال و ... وقت بگذارند، امّا ده دقیقه، یک ربع، بیست دقیقه به دعا و مناجات نمی‌پردازند. یا حاضر هستند بنشینند دور هم حرف بزنند و از این طرف و آن طرف بگویند، حالا چه غیبت باشد و چه نباشد امّا حاضر نیستند عبادت کنند. معلوم است خدا انتخابشان نکرده است. گاهی به دلایلی تا صبح هم بیدار هستند امّا دریغ از یک صفحه قرآن خواندن! دریغ از چند رکعت نماز خواندن! انتخاب نشدند و اجازه ندارند صحبت کنند. وقتی صحبت می‌کنید؛ یعنی انتخاب شدید و این نکته مهمّی است. یک موقع می‌بینند صبح شده، آن هم یک نماز چون تکلیف است می‌خوانند و بعد از آن هم می‌افتدند چون شب تا صبح بیدار بودند.

اصلاً گویی شیطان ملعون نمی‌گذارد به عبادت بپردازند. البته عرض کردیم در ماه مبارک رمضان، شیطان غل و زنجیر است، منتها انسان خودش به جایی می‌رسد که یک موقع می‌بینی برای خودش شیطانکی شده است. باید خیلی مواظبت کرد. ان‌شاءالله پروردگارعالم ما را جزء کسانی قرار بدهد که دائم توفیق سخن گفتن با خودش را داشته باشیم.....

متن کامل این شرح در ادامه مطلب....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: شرح دعای ابوحمزه ثمالی , رایه الهدی , آیت الله قرهی ,
:: بازدید از این مطلب : 2361
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
جمعه 13 مرداد 1391

* چرا از دعا لذت نمی‌بریم؟ چون غم نان داریم!

معاون پژوهشی پژوهشکده دارالحدیث با اشاره به دعای هفتم صحیفه سجادیه (یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ، وَ یَا مَنْ یَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ...) گفت: معمولا این دعا را برای انجام کارهای مهم و در سختی‌ها و شداید می‌خوانند.

حجت‌الاسلام غلامعلی سپس به دعای نهم صحیفه سجادیه اشاره کرد و یکی دیگر از ویژگی‌های این کتاب گرانسنگ را «ترنم آوا» دانست و در توضیح آن گفت: یعنی انسان بتواند حروف و تکرار واژگان را به زیبایی به کار ببرد، آرایه‌ای که در زبان فارسی به آن «واج‌آرایی» می‌گوییم.

وی افزود: در بخش پایانی دعای نهم می‌خوانیم: «اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا، وَ حَرَکَاتِ أَعْضَائِنَا وَ لَمَحَاتِ أَعْیُنِنَا، وَ لَهَجَاتِ أَلْسِنَتِنَا فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِکَ حَتَّى لَا تَفُوتَنَا حَسَنَةٌ نَسْتَحِقُّ بِهَا جَزَاءَکَ، وَ لَا تَبْقَى لَنَا سَیِّئَةٌ نَسْتَوْجِبُ بِهَا عِقَابَکَ.» ترنم آوایی در این عبارت موج می‌زند. «همس» حس صدایی است که در دهان می‌پیچد و به سینه نمی‌رسد. در این دعا از خدا می‌خواهیم: آن آوای نشنیدنی که در دلمان است، آن جنبش‌های اندام ما و نگریستن‌های چشم ما و گفتارهای زبان ما وسیله‌ دریافت ثواب تو باشند.

استاد دانشگاه قرآن و حدیث در شرح این فراز از دعا گفت: اگر همه وجودمان برای خدا باشد آنگاه از دعا کردن لذت می‌بریم.

وی با طرح این پرسش که چرا از دعا کردن لذت نمی‌بریم، دلیل آن را دغدغه مادیات دانست و افزود: اگر امام سجاد برای همه افراد دعا میکنند و با خدا نجوا می‌کنند دلیل بر این است که در مادیات غوطه‌ور نیست، به قول شاعر: «گر گلوگیر نمی‌شد غم نان مردم را/ همه روی زمین یک لب خندان می‌بود». به همین دلیل است که ائمه(ع) هم اهل دعا هستند و هم نشاط و شادابی دارند.

* آفت روزی وسیع از زبان امام سجاد(ع)

حجت‌الاسلام غلامعلی با اشاره به فرازی از دعای امام سجاد(ع) مبنی بر اینکه «خدایا مرا به چشم اندوختن مبتلا مکن» گفت: امام در عین حال که دعا می‌کند وسعت روزی داشته باشد، سریعا آن را آسیب‌شناسی می‌کند تا مبادا گرفتار مادیات شود و نیز دعا می‌کند در عین حال که عزیز است متکبر نباشد و فروتنی کند.

این استاد دانشگاه با اشاره به عبارت «خدایا کاری کن من فقط به عبادت تو بپردازم» ادامه داد: امام سریعا بعد از آن می‌افزاید: «خدایا عبادت مرا با عجب تباه نکن!» یعنی یک خواسته مطرح می‌شود و بلافاصله پس از آن آسیب‌شناسی می‌شود.....

بقیه در ادامه مطلب.....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: صحیفه سجادیه , رایه الهدی , شرح صحیفه سجادیه ,
:: بازدید از این مطلب : 2133
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
جمعه 13 مرداد 1391

شرط اجابت فوری دعا/ شیطان از چه چیزی بدش می‌آید

«وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی وَ لَا اسْتِیجَابٍ لِعَفْوِکَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ»

تنها عامل امید انسان گنهکار

دعا با امید به اجابت آنی

البته در دعا هم به ما همین را گفتند. گفتند: وقتی می‌خواهید دعایتان مستجاب شود، باید امید داشته باشید. وجود مقدّس پیغمبر اکرم(صلوات اللّه و سلامه علیه) فرمودند: «ادْعُوا اللَّهَ وَ أَنْتُمْ مُوقِنُونَ بِالْإِجَابَةِ» پروردگار عالم را بخوانید، در حالی که یقین دارید اجابت می‌کند؛ یعنی با امید جلو بیایید. «بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ» هم همین است که انسان امید داشته باشد که پروردگار عالم اجابت می‌کند و این نکته مهمّی است.

وجود مقدّس حضرت صادق القول و الفعل، امام جعفر صادق(صلوات اللّه و سلامه علیه) هم می‌فرمایند: «إِذَا دَعَوْتَ فَأَقْبِلْ بِقَلْبِکَ وَ ظُنَّ حَاجَتَکَ بِالْبَابِ» حضرت عجب تعبیر زیبایی بیان می‌فرمایند، می‌فرمایند: موقعی که شما دعا می‌کنید، باید با دلی دعا کنید که امید داشته باشید پروردگار عالم اجابت می‌کند. «فَأَقْبِلْ بِقَلْبِکَ» یعنی وقتی دعا می‌کنی به سمت قلبت برو و رو به آن بیاور، «وَ ظُنَّ حَاجَتَکَ بِالْبَابِ» و بدان که اصلاً حاجت تو دم درب خانه وجودی تو هست.

عرفای عظیم الشّأن، اولیاء خدا یک تعبیر بسیار زیبایی را بیان کردند. آن‌ها می‌فرمایند: منظور این است که انسان بداند وقتی دعا می‌کند، درب خانه کریم آمده، دست را بالا برده، می‌گوید: «یا کریمُ یا رب»، «إنَّکَ جوادٌ کریم» و ... . پس وقتی این‌طور شد، حتماً باید امید داشته باشد که تا گفت، اجابت در او هست؛ چون درب خانه کسی آمده که کریم است. اگر کریم را بشناسیم، یقین داریم که حضرت حقّ، ذوالجلال و الاکرام آن را مرحمت می‌کند؛ چون درب خانه کریم آمدیم و با دیگران فرق می‌کند و تفاوت دارد.

امید بنده به کرم خدا و فریاد شیطان!

اولیاء الهی می‌گویند: کرم حضرت حقّ را باید ترویج کرد. در کتاب احادیث القدسیّه و همچنین در کتاب کلمه الله هست که خود حضرت ذوالجلال و الاکرام به داوود نبی(علی نبیّنا و آله و علیه الصّلوة و السّلام) خطاب می‌کند: داوود! وقتی مردم را می‌خواهی به سوی من بخوانی، به مردم بگو همان لحظه‌ای که اراده کردید به سمت پروردگار عالم بیایید، بدانید پروردگار عالم کریمانه با شما برخورد می‌کند. یعنی به تعبیری نترسید، نلرزید، و نگویید اصلاً مگر ممکن است خدا دیگر جواب من را که این همه گناه کردم، بدهد، مأیوس نباشید، خود یأس گناه است. با کسی دارید برخورد می‌کنید که کریم است، طوری با تو برخورد می‌کند که اصلاً خودت هم یک موقع به شک می‌افتی که نکند من گناه نکردم! این‌قدر کریمانه خدا دارد با من برخورد می‌کند! و تفاوتش با دیگران این است.

پروردگار عالم این‌طور برخورد می‌کند و تمام امید دعاکنندگان باید همین باشد. می‌دانم دعا از ناحیه توست، می‌دانم باید توسّل کنم، می‌دانم استحقاق ندارم که تو بخواهی صدای من را بشنوی، می‌دانم استحقاق عفو تو را هم ندارم امّا آن چیزی که سبب می‌شود باز هم به سمت تو بیایم، این است‌ که به کرامت تو امید دارم «بَل لِثِقَتی بِکَرَمِک»، تازه امید هم دارم که سیئات من را به حسنات تبدیل می‌کنی. پس از این منظر باید به دعا نگاه کنیم، با این دید اولیائی، با این دید عرفایی، اگر با این دید نگاه کردیم هر لحظه که بخواهیم، به درب خانه خدا می‌رویم. این همان چیزی است که شیطان از آن بدش می‌آید. شیطان اتّفاقاً می‌خواهد ما را مأیوس کند، شیطان می‌خواهد بگوید: دیگر بس است، یک بار، دو بار، ده بار، صد بار، هزار بار دیگر خدا تو را نمی‌پذیرد، چرا فکر کنی خدا تو را می‌پذیرد؟!

امّا در نهایت این فراز یعنی: من می‌دانم نباید بشنوی، خوب هم می‌دانم، چون این‌قدر غرق گناهم که هر که نداند خودم می‌دانم و بهتر از دیگران خودم را می‌شناسم، من می‌دانم در درونم چه خبر است، می‌دانم چه گناهانی را در خلوت و جلوت کردم، امّا آن چیزی که به من امید می‌دهد که به سمت تو بیایم، کرم توست. دارد که شیطان این‌طور مواقع فریاد می‌زند و می‌گوید: نشد! او می‌خواهد بنده به سمت پروردگار عالم نرود؛ برای همین می‌خواهد ما را مأیوس کند.

ما با جواب مثبت دادن به نفس امّاره خود گناه کردیم و حالا وسواس الخنّاس یک وسوسه دیگری می‌کند و آن این که مدام می‌گوید: تو فکر می‌کنی دیگر خدا تو را می‌پذیرد؟! خیر، تو چقدر گناه کردی و بعد توبه کردی و باز هم گناه کردی، پروردگار عالم تو را نمی‌پذیرد.....

بقیه در ادامه مطلب.....

آنچه که عامل می‌شود انسان امید به اجابت دعا داشته باشد، کرم حضرت حقّ است که برای انسان به عنوان یک دستاویز مهم است. کرم حضرت حقّ، ثقه و مورد اطمینان و اعتماد انسان است، «بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ». بشر بارها گناه و خلاف کرده، آن هم گناهانی که گاه، هر کدام از آن‌ها انسان را به هلاکت می‌اندازد. امّا لطف و کرم پروردگار عالم، انسان را از عذاب و گرفتاری نجات داده است.

انسان می‌فهمد، با وجود این گناهان که یکی و دو تا و سه تا و ده تا و هزار تا نیست و دائم بشر در حال گناه است، باید پروردگار عالم در قهر ابدی با انسان باشد امّا برعکس است و هر موقع پروردگار عالم را بخوانیم، جواب می‌دهد.

ما مستحقّ جواب دادن نبودیم، امّا چون او کرم دارد، آن جود و کرمش عامل می‌شود که با وجود گناهانمان، حضرتش به ما عنایت داشته است. در این فراز «وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی وَ لَا اسْتِیجَابٍ لِعَفْوِکَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ» همین را بیان می‌فرماید، می‌فرماید: من گناه کردم، من استحقاق این که تو دعایم را بشنوی، ندارم. تو خود عامل شدی دعا کنم. مستحقّ جواب دادن نبودم، مستوجب عفو تو هم نبودم، امّا همه این مطالب چرا مرا به این‌جا کشانده است؟ چون من به کرم تو امید دارم، «بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ»، این کرم تو برای من ثقه است، در حقیقت این کرم تو برای من امید است و توجّهم را به سوی تو جلب می‌کند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله قرهی , رایه الهدی , شرح دعای ابوحمزه ثمالی ,
:: بازدید از این مطلب : 2324
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
جمعه 13 مرداد 1391

 خداوند در حدیثی قدسی اینگونه می‌فرماید: بزرگواری و عظمت لباس من است، هر کس در یکی از این دو با من بخواهد شراکت کند، او را به دوزخ می‌اندازم!

خبرگزاری فارس: خداوند به فرد «متکبر» وعده «دوزخ» می‌دهد

 

 

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِکَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ ﴿34 سوره بقره)

و هنگامی که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده و خضوع کنید، همگی سجده کردند جز شیطان که سر باز زد و تکبر ورزید (و به خاطر نافرمانی و تکبر) از کافران شد!

 

«تکبر» از جمله گناهان کبیره‌ای است که قرآن آنرا مطرح کرده و طبع انسان نیز از آن متنفر است. این گناه از جمله گناهانی است که هم دین و هم عقل آنرا مذمت کرده و مورد تقبیح قرار می‌دهد.

تکبر در لغت به معنای اظهار بزرگی است و در اصطلاح به کسی می‌گویند که خود را بزرگ می‌داند و بر دیگران اظهار و اعلام بزرگی می‌کند.

متکبر از صفات خداوند است اما از جمله صفاتی است که غیر او شایسته این عنوان نیستند! در همین رابطه خداوند در حدیثی قدسی اینگونه می‌فرماید: بزرگواری و عظمت لباس من است، هر کس در یکی از این دو با من بخواهد شراکت کند او را به دوزخ می‌اندازم!

در بین روایات دو دسته را می‌توان در مورد این موضوع یافت: یک دسته آنهایی که دلالت بر فقر و نیاز بندگان دارد که از آن جمله می‌توان به تمامی ادعیه و زیارات اشاره کرد و دسته دیگر آنهایی که به طور مستقیم تکبر و خودبزرگ‌بینی در افراد را منع می‌کند. در روایتی از معصوم نقل می‌شود: هر کس که خود را بزرگ ببیند و در هنگام راه رفتن با حالت تکبر قدم گذارد به خدا نمی‌رسد مگر آنکه خداوند از او خشمگین است.

پس همانطور که مشخص شد این گناه از جمله گناهان کبیره و غیر جایز و حرام است. از جمله عوارضی که بر این عمل مترتب می‌شود این است که شخص متکبر طاعت خداوند را به جا نمی‌آورد و خود را بزرگ می‌داند و در نتیجه خود را بی‌نیاز از خداوند می‌پندارد و همچنین چنین شخصی به نصایح و پندهای دیگران گوش نمی‌دهد و همواره خود را بی‌نیاز از این پندها می‌داند چرا که خود را داناتر از افراد دیگر جامعه خود میپندارد تا چه برسد به عمل کردن به آن پندها!

به همین جهت است که چنین شخصی همیشه از حقیقت به دور و در گمراهی غرق است. در همین راستا خداوند در قرآن در مورد جریان دعوت حضرت موسی (علی نبیینا وآله وعلیه السلام) از فرعون، پادشاه مصر را اینگونه توصیف می‌کند: فرعون نصیحت و پند موسی را قبول نکرد و تکبر کرد.

نتیجه تکبر در آیات و روایات زیادی از جمله آیه بیان شده، کفر ورزیدن به خداوند است. چرا که شخص متکبر بر اثر تکبر خود را بی‌نیاز به خداوند و در مقابل او می‌داند و در نتیجه مبتلا به کفر می‌شود، پس همچون فرعون خود را خدا می‌پندارد و همچون شیطان از درگاه خداوند بیرون می‌شود.

ماه رمضان ماه بندگی و اظهار فقر و نیازمندی به خداوند متعال است. امید که در این ماه بزرگ همه ما فرصت از بین بردن این رذیله را در خود و جامعه را بیابیم.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: تکبر , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 1818
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
جمعه 13 مرداد 1391

 حجت‌الاسلام والمسلمین جاودان معتقد است: اگر کسی گذشته خوبی نداشته است، باید آن را جبران کند؛ برای جبران حتما باید اطلاعات دینی آدم کافی باشد و گاه لازم است از مرجع تقلید خود استفتاء انجام گیرد.

خبرگزاری فارس: برای توبه مؤثر گاهی باید از مرجع تقلید استفتاء گرفت

 

 حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی جاودان در ادامه مباحث اخلاقی خود در ماه مبارک رمضان درباره «توبه و بازگشت به سمت حق‌تعالی» نکاتی را بیان کرد که در پی می‌آید.

 

اگر کسی گذشته خوبی نداشته باید گذشته را جبران کند و الا این گذشته مشکل‌ساز خواهد شد. به طور جدی بدنبال جبران گذشته باشد. حتما رفقای گذشته را ترک کند، زیرا اگر این رفقا عوض نشوند توبه شکسته خواهد شد. مگر اینکه آن ها هم جدی توبه کرده باشند.

برای جبران حتما باید اطلاعات دینی آدم کافی باشد و گاه لازم است از مرجع تقلید خود استفتاء انجام گیرد. اگر بتواند با یک عالم خبیر مرتبط باشد و همه کارهایتان را با ایشان مشورت کند بسیار خوب است. لذا لازم است چنین شخصی دائما در یک مسجد خوب با افراد خوب و امام جماعت عالم و متقی رفت و آمد کند.

کار و کسب هم در سرنوشت آینده انسان موثر خواهد بود. اگر انسان کار و کسبِ پاک و حلال داشته باشد می‌تواند متدین بماند. اگر ازدواج با مورد پاک و متدین باشد می‌تواند متدین بمانید و بر توبه خود استقامت کند و گرنه رفته رفته آدم همرنگ جماعت خواهد شد و همه کارهایی که مردم انجام میدهند انجام خواهد داد. خیلی نسبت به آینده، حساب و کتاب بکنید و نگران باشید.

خداوند متعال توبه را برای جبران گناهان قرار داده است. اگر تهمتی زده‌ای باید رضایت بخواهی و کاری بکنی که طرف شما را حلال بکند و چاره دیگری هم نیست. اگر با پدر و مادر بدرفتاری کرده‌ای، برو و دست و پای آنها را ببوس. معذرت خواهی کن! التماس کن، قسم بده که از شما بگذرند! اگر رفتارت درست بشود آنها ان‌شاءالله از شما خواهند گذشت.

در هر صورت اگر به خدمتگزاری و مهربانی و اطاعت از پدر و مادر بکوشی؛ هم از گذشته شما ان‌شاءالله می‌گذرند و هم باعث عاقبت به خیری شما می‌شود.

صورتت را به پای مادر بگذار و از خدا بخشش بخواه. در بیابان یا حیات منزل صورتت را روی زمین و خاک بگذار و از خدا آمرزش بخواه. در روضه اباعبدالله علیه السلام شرکت کن و گریه و زاری بکن و از خدا آمرزش بخواه. اگر گناهان گذشته شما کاملا بخشیده بشود آن یقین و آرامش که انسان در پی آن است، به دست می‌آید.

باید هر روز بکوشی و کار کنی و جبران کنی تا ان‌شاءالله به صورت یک مؤمن مقبول در بیایی. باید به درستی نمازت بکوشی. کاسبی و کارهایت باید پاک و حلال باشد. معاشرت تو باید درست و پاک باشد. باید خمس مالت را بدهی. اگر درآمد خوبی داری به فقرا کمک کنی. نمازت را اول وقت و به جماعت بخوانی.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: برچسب‌ها: استاد جاودان , توبه , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2911
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
جمعه 13 مرداد 1391

نبی مکرم اسلام فرمودند: کسى که دلش مى‏خواهد عمرش طولانى شود و روزى‏اش فراخ و گسترده گردد، باید به پدر و مادرش نیکى کند، چون رسیدگى به آنان، طاعت حق محسوب مى‏گردد.

خبرگزاری فارس: «نیکی به پدر و مادر» وسعت روزی و طول عمر به همراه دارد
 
 

 

 

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی جاودان در ادامه مباحث اخلاقی خود در ماه مبارک رمضان درباره «صله رحم» نکاتی را بیان کردند که در پی می‌آید...

 

رحم کسی است که با انسان پیوند خونی دارد، مثل پدر و مادر و برادر و خواهر و عمو و عمه و فرزندان آن ها، صله با رحم به معنای پیوند با کسانی است که با انسان خویشاوندی نسَبی دارند، نه خویشاوندی سببی، و صله در برابر قطع است که قرآن از آن سخن گفته است: «یَقطعونَ ما أمرَ اللهُ بهِ أن یوصَل »(بقرة: 27) آنها پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع می کنند.

گرچه بسیاری از مفسران این آیه را ناظر به خصوص قطع رحم و بریدن رابطه خویشاوندی دانسته‌اند، ولی دقت در مفهوم آیه نشان می‌دهد که معنی وسیع‌تر و عمومی‌تری دارد که مسئله قطع رحم یکی از مصداق‌های آن است.

در آیات دیگری از قطع رحم به طور صریح سخن گفته شده است: «فهَل عَسَیتم أن توَلیتم ان تفسِدوا فی الأرض و تقطعوا أرحامَکم»(محمد: 22) پس اگر [از خدا و پیامبر] روی‌گردان شوید آیا از شما جز این انتظار می‌رود که در زمین فساد کنید و قطع رحم نمایید؟ به دلیل این آیات و روایات فراوانی که در این باب وجود دارد علما و فقها صله رحم را واجب و قطع رحم را گناه کبیره می‌دانند. در رأس صله رحم، صله با پدر و مادر است که از همه نزدیکترند.

البته صله به معنای تنها به دیدن رفتن نیست. بلکه همه انواع خدمت و احترام و تواضع نیز نسبت به پدر و مادر و خویشان می‌باشد. قال النّبىّ صلى الله علیه و آله: «من سرّه أن یمدّ له فى عمره ویبسط فى رزقه‏ فلیصل أبویه فإنّ صلتهما طاعة اللَّه». نبی مکرم اسلام فرمودند: کسى که دلش مى‏خواهد عمرش طولانى شود و روزى‏اش فراخ و گسترده گردد، باید به پدر و مادرش نیکى کند، چون رسیدگى به آنان، طاعت حق محسوب مى‏گردد.

در پاره ای از روایات اشاره ای به انواعی از صله رحم وجود دارد. از جمله: از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند که فرمود: «صِل رَحِمَک و لو بشَربَةٍ مِن ماء و أفضلَ ما یوصَلُ به الرّحِم کفّ الأذی عنها»؛ با خویشاوندان خویش، حتی با جرعه‌ای از آب پیوند بر قرار کن و البته بهترین نوع صله رحم اینست که آزاری را از ایشان دور کنی.

یا از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کنند که فرمود: «صِلوا أرحامَکم و لو بالسّلام »با ارحامتان پیوند برقرار کنید هرچند با یک سلام کردن باشد. این جرعه آب یا سلام نمونه‌هایی از پیوند و صله با خویشاوندان است.

دعا برای خویشاوندان، زیارت به نیابت آنها، صدقه دادن برای سلامتیشان و کمک مالی و جانی و زبانی در گرفتاری‌های آنها، دیدار گاه و بیگاه، دیداری که برای آنها زحمت و آزار به بار نیاورد بلکه خوشحالشان کند، موارد دیگری از صله است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: صله رحم , نیکی به پدرومادر , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 1930
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
جمعه 13 مرداد 1391
هنگامی که نماز اول وقت نفرین می‌کند!
 مرحوم آیت‌الله مجتهدی، بلای خداوند را نتیجه گناهان انسان دانست و با ذکر یک نمونه گفت: کسی که نماز اول وقت نمی‌خواند و اتومبیل خود را در جاده می‌راند، مورد نفرین نماز قرار می‌گیرد.
 
خبرگزاری فارس: هنگامی که نماز اول وقت نفرین می‌کند

 

*دعای روز چهاردم ماه مبارک رمضان

«اللهمّ لا تؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین»

خدایا مؤاخذه نکن مرا در این روز به لغزش‌ها و درگذر از من در آن از خطاها و بیهودگی‌ها و قرار مده مرا در آن نشانه تیر بلاها و آفات، ای عزت دهنده مسلمانان.

* شرح فرازهای دعا

آیت الله مجتهدی در شرح فراز «اللهمّ لا تؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ » می‌گوید: خدایا من را به لغزش‌ها مؤاخذه نکن. گاهی آدم می‌لغزد و ایمانش ضعیف می‌شود و تقوایش از بین می‌رود. گناهان آدمی همان لغزش است و باید از خدا بخواهد که مؤاخذه نشود.

وی می‌افزاید: خدا در اثر گناه به غضب می‌آید و سیل و زلزله و بلایای طبیعی همه آثار گناه است. مردم را توجه نمی‌دهند که غالب این اتفاقات و تصادفات به علت انجام گناه است.

این استاد اخلاق ادامه می‌دهد: کسی که نماز اول وقت نمی‌خواند و اتومبیل خود را در جاده می‌راند، مورد نفرین نماز قرار می‌گیرد و تصادف می‌کند. نماز اول وقت انسان را نفرین می‌کند و می‌گوید «خدایا ضایع کند تو را که من را ضایع کردی»

وی ادامه می‌دهد: اگر مسلمانی اول وقت نماز بخواند، نماز او را دعا می‌کند و می‌گوید: «خدا حفظ کند تو را که من را حفظ کردی» و زندگی رو به روال می‌افتد.

آیت‌الله مجتهدی در ادامه اظهار می‌کند: اگر کسی با خدا باشد، هیچ کس نمی‌تواند علیه او توطئه کند، چون او خدا را دارد.

منظور از «اقاله» چیست

این استاد اخلاق در شرح فراز «واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ» می‌گوید: خدایا «اقاله» کن و گناهان ما را بیامرز. در دعای کمیل هم این لفظ است که خدایا لغزش‌های ما را اقاله کن؛ یعنی ما را بدون هزینه ببخش. در مورد معامله نیز چنین لفظی در فقه وجود دارد. یعنی فروشنده و خریدار حق فسخ معامله را تا زمانی که با یکدیگر هستند، دارند. اما بعد از جدایی و بدون دلیل نیز اگر مشتری جنس را پس آورد، کاسب مستحب است آن را قبول کند. مثلاً شخصی یک ظرف ماست می‌‌خرد و به منزل می‌برد و متوجه می‌شود که پیش از وی ظرف ماست دیگری نیز خریداری شده است. در این حالت اگر ظرف ماست را به فروشنده باز گرداند، مستحب است وی آن را بپذیرد و پول آن را عیناً پس دهد.

تیر بلای خداوند حاصل گناهان انسان است

وی در تشریح عبارت «ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ» اظهار می‌کند: خدایا من را تیر بلا قرار مده. سیل و رانش زمین یعنی همان تیر! هواپیما در آسمان پرواز می‌کند و ناگاه روی ساختمانی فرود می‌آید و همه ساکنان آن از بین می‌روند. این غرض و تیر بلاست که حاصل گناه و خطاهای ماست.

این استاد حوزه علمیه می‌گوید: تمام پیش‌آمدهایی که می‌شود همه نتیجه گناهان ماست برای این گفته من مدرک وجود دارد و هم در قرآن آیه دارد و هم در این باره روایت و حدیث داریم.

وی با اشاره به آیه قرآن می‌گوید: «هر گرفتاری برای شما پیش می‌آید، دسترنج خودتان است.» هر چه بکاری همان را درو می‌کنی. از گندم، گندم و از جو، جو می‌روید.

وی ادامه می‌دهد: قرآن می‌فرماید: «خدا برنامه‌های مردم را عوض نمی‌کند، آنها را گرفتار بلا نمی‌کند مگر اینکه خودشان را تغییر دهند»، مثل ماشین که انحراف به چپ پیدا کند، تصادف می‌کند، ما هم اگر انحراف به چپ داشته باشیم تصادف عذاب خدا می کنیم.

* عزتی که خدا برای مسلمین به ارمغان آورده است

این مجتهد فقید در شرح فراز پایانی دعای روز چهاردهم بیان می‌کند: در پایان دعا می‌گویم «بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین» به عزت خودت، این دعاها را درباره ما مستجاب کن! ای کسی که عزت مسلمین با توست. ببینید الآن مسلمین چه عزتی دارند! آمریکا غر می‌زند، مسلمانان مقابلش ایستاده‌اند و تمام دنیا بر علیه آن هستند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: رایه الهدی , آیت الله مجتهدی , نماز , نفرین ,
:: بازدید از این مطلب : 2680
|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
نویسنده : گمنام
جمعه 12 مرداد 1391

مرحوم آیت‌الله مجتهدی با توصیه خواندن «دعای مُجیر» در روزهای 13، 14 و 15 ماه رمضان،به نقل از استاد خویش گفت: در این دنیا هر شخصی به میزان خود دارای غم است. اگر یک روز گفتی که من غصه‌ای ندارم، بدان که اجلت نزدیک است!

*دعای روز دوازدهم ماه رمضان

«اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالْأَقْذَارِ وَ صَبِّرْنِی فِیهِ عَلَى کَائِنَاتِ الْأَقْدَارِ وَوَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقَى وَصُحْبَةِ الْأَبْرَارِ بِعَوْنِکَ یا قُرَّةَ عَینِ الْمَسَاکِین»

اى خدا در این روز مرا از پلیدى و کثافات پاک ساز و بر حوادث خیر و شر قضا و قدرت صبر و تحمل عطا کن و بر تقوى و پرهیزکارى و مصاحبت نیکوکاران موفق دار به یارى خود اى مایه شادى و اطمینان خاطر مسکینان.

 

* شرح فرازهای دعا

مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی در ابتدای شرح دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان، ضمن توصیه به خواند دعای «مجیر» در روزهای 13، 14 و 15 ماه مبارک، در خصوص مضامین بلند عرفانی و آمیزه‌‌های عمیق ادعیه اسلامی می‌گوید: دعا تنها برای دستیابی به ثواب نیست، بلکه اصل دعا خواندن برای رسیدن به کمال است.

تناول غذاهای حلال در استجابت دعا تأثیرگذار است

این مجتهد فقید در شرح «اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالْأَقْذَارِ» می‌گوید: در این دعا از خدا می‌خواهیم ما را از کثافات پاک کند. منظور از «کثافات»، چرک گناه و معصیت است. انسان اگر اهل معصیت باشد، بوی بدی به خود می‌گیرد و اگر مؤمن باشد، خوش‌بو خواهد بود. «اویس قرن» هنگامی که به ملاقات پیامبر ‌(ص) آمده بود، فضای خانه رسول‌الله ‌(ص) را معطر کرده بود و فردای آن روز که پیامبر (ص) به خانه خویش باز گشت، فرمود: «إِنِّی لَأَجِدُ نَفَسَ الرَّحْمَنِ مِنْ جَانِبِ الْیمَن»، یعنی پیامبر (ص) رایحه خوش اویس را استشمام کرده بود.

وی در ادامه با تأکید بر برطرف کردن بوی تعفن روح می‌افزاید: در حال حاضر زمانه به گونه‌ای است که طهارت واقعی نداریم و همه چیز شبهه‌ناک است. در طول سال انواع غذاهای حرام و شبهه‌ناک را خورده‌ایم و «ماه رمضان» فرصتی برای شست‌وشوی باطنی است. تناول غذاهای حلال در استجابت دعا تأثیرگذار است.

راه‌های از بین بردن زنگار قلب

این عارف برجسته با اشاره به عبارت «الدَّنَسِ وَالْأَقْذَارِ» که «کثافات و پلیدی گناه» است، ادامه می‌دهد: گناه آدمی را کثیف می‌کند و دل را زنگار می‌گیرد. برای اینکه زنگار قلب را از بین ببریم باید سحرها قرآن بخوانیم. در روایت آمده است که قلب انسان زنگ می‌زند، همان‌طوری که آهن زنگ می‌زند، پس قلبتان را با استغفار و قرائت قرآن جلا بدهید. همچنین کمک کردن و دستگیری از یتیمان هم زنگار دل را از بین می‌برد.

رابطه رسیدن اجل با غم و اندوه

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح عبارت «وَصَبِّرْنِی فِیهِ عَلَى کَائِنَاتِ الْأَقْدَارِ» می‌گوید: در این بخش از دعا از خدا می‌خواهیم که ما را در برابر قضا و قدر خویش راضی کند. بنابراین از خدا درخواست می‌کنیم که خدایا مرا بر تقدیر خودت صابر قرار بده! مراد از «کَائِنَاتِ الْأَقْدَارِ»، قضا و قدر حتمی الهی است. هر کس در لوح محفوظ قضا و قدری دارد که نمی‌داند صلاح او در آن امر است. این استاد اخلاق ضمن اشاره به بیتی با مضمون «دل بی‌غم در این عالم نباشد / اگر باشد بنی‌آدم نباشد» گفت: در این دنیا هر شخصی به میزان خود دارای غم و مشکل است. استادم (مرحوم شیخ علی‌اکبر برهان) می‌گفت: اگر یک روز گفتی که من غصه‌ای ندارم، بدان که اجلت نزدیک است! سید بن طاوس به فرزندش می‌گوید: پسرم خانه که می‌سازی، بگذار گوشه‌ای از آن خرابه باشد تا بدون غصه و دغدغه نمانی.

خواندن نمازشب، ملاک دوستی/ ماهی برای تمرین تقوا

این مجتهد فقید در شرح «وَوَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقَى» می‌گوید: در این بخش از دعا از خدا می‌خواهیم که ما را موفق به تقوی کند. تقوا به معنی این هست که اگر کسی از اعمال ما با خبر شود، طوری زندگی کرده باشیم که ناراحت نشویم. ماه مبارک رمضان فرصتی برای تمرین تقوا است.

این مجتهد فقید در شرح عبارت «وَصُحْبَةِ الْأَبْرَارِ» گفت: در این بخش از دعا از خدا می‌خواهیم که خدایا ما را با خوبان و ابرار همنشین کند. باید به این نکته توجه داشت که با چه کسی همنشین می‌شویم چانچه در شعری داریم: «با بدان کم نشین که صحبت بد / گر چه پاکی تو را پلید کند». حتی طلاب در زمان قدیم توجه می‌کردند با طلبه‌ای که اهل نماز شب نیست، هم‌حجره نشوند.

مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی به فراز پایانی دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان یعنی «بعَوْنِکَ یا قُرَّةَ عَینِ الْمَسَاکِین‏» اشاره می‌کند و می‌گوید: خدایا به کمک و یاری خودت این چهار دعای من را مستجاب کن، ای کسی که روشنی چشم فقرا هستی.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: رایه الهدی , آیت الله مجتهدی تهرانی , دعای مجیر ,
:: بازدید از این مطلب : 2481
|
امتیاز مطلب : 46
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
نویسنده : گمنام
جمعه 11 مرداد 1391

بهترین زینت از منظر آیت‌الله مجتهدی/ «عفت نفس» چیست?

 مرحوم آیت‌الله مجتهدی می‌گوید: «عفت نفس» گناه نکردن است. پس بیان نکردن گناه دیگران و داشتن عفاف اولین دعایی است که در روز دوازدهم ماه رمضان از خدا می‌خواهیم.

خبرگزاری فارس: بهترین زینت از منظر آیت‌الله مجتهدی/ «عفت نفس» چیست

 

*دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان

«اللّهمّ زَینّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ واحْمِلنی فیهِ على العَدْلِ والإنْصافِ وامِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَةَ الخائِفین»

«خدایا زینت ده مرا در آن با پوشش و پاکدامنى و بپوشانم در آن جامه قناعت و خوددارى و وادارم نما در آن بر عدل و انصاف و آسوده‌ام دار در آن از هر چیز که می‌ترسم به نگاهدارى خودت اى نگه‌دار ترسناکان.»

* شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح «اللّهمّ زَینّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ» می‌گوید: خدایا روزی کن من را در ماه رمضان و به دو چیز زینت بده، ستر و عفاف، ستر یعنی اینکه گناهان مردم را مخفی کنم. به ما چه ارتباطی دارد که فلانی عیب دارد؟ خوش به حال بنده‌ای که به عیب خودش می‌پردازد و به عیب دیگران کاری ندارد. اگر رفیقت هم عیب دارد به کسی نگو. غیبت حرام است و عمل چهل روز را از بین می‌برد و اعمال خوب غیبت کننده را در نامه اعمال شخص غیبت شونده می‌نویسند.

وی می‌افزاید: خوبی‌های مردم را بیان کنید. مثلاً درباره انقلاب، خوبی‌های آن را بیان کنید. مراجع تضعیف انقلاب را جایز نمی‌دانند. اگر کسی پشت انقلاب حرف بزند و انقلاب را تضعیف کند و آمریکا بیاید، وضع ما بد می‌شود، باز اگر خدای ناکرده انقلاب بد باشد آنها از بد، بدترند.

این استاد اخلاق ادامه داد: آن‌ها که به عیب دیگران کاری ندارد، بهترین زینت را دارند. حدیث داریم خوش به حال کسی که به عیب خود پرداخته به عیب دیگران کاری ندارد.

وی در ادامه اظهار می‌کند: در ادامه دعا، «عفاف» آمده است. عفاف یعنی اینکه گناه نکنیم و عفت نفس داشته باشیم که گناه نکردن است. پس بیان نکردن گناه دیگران و داشتن عفاف اولین دعایی است که در این روز از خدا می‌خواهیم.

این استاد بزرگ حوزه علمیه در ادامه در شرح فراز «واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ» می‌گوید: خدایا من را به دو چیز مستور کن؛ یکی لباس قناعت و دیگری کفاف، کفاف یعنی اینکه زندگی را بگذرانیم. اگر مال و ثروت زیاد داشته باشیم، گرفتار می‌شویم و اگر دستمان پیش کسی دراز باشد ذلیل می‌شویم، پس از خدا بخواهیم که به اندازه کفاف زندگی به ما بدهد. قناعت هم به انسان عزت می‌دهد و کسی که قناعت دارد خدا او را عزیز می‌کند.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه در تشریح «واحْمِلنی فیهِ على العَدْلِ والإنْصافِ وامِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ» می‌گوید: خدایا من را عادل کن و کاری کن انصاف داشته باشم و خدایا از هرچه که من از آن می‌ترسم من را امان ده. اگر کسی ما را تهدید می‌کند به ما ایمنی بده که کسی نتواند به ما تعرض کند.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در پایان سخنان خود می‌گوید: در پایان دعا می‌گویم «بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَةَ الخائِفین» یعنی به عصمت و حفظ و نگهبانی خودت ای کسی که خائفین و ترسناکان را نگهداری می‌کنی. ای کسی که هر که به تو متوسل می‌شود، از او نگهداری می‌کنی. خدایا درباره ما این دعاها را مستجاب بفرما.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله مجتهدی تهرانی , رایه الهدی , عفت نفس ,
:: بازدید از این مطلب : 2493
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
جمعه 11 مرداد 1391
خواندن به موقع دعای مجیر تمام گناهان را می‌آمرزد

مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی بر خواندن دعای «مُجیر» در روزهای 13، 14 و 15 ماه رمضان تأکید داشت، چرا که به گفته «علامه کفعمی» هر که این دعا را در وقتش بخواند، گناهش آمرزیده مى‏شود، هرچند به عدد دانه‏هاى باران، برگ‌هاى درختان و ریگ‌هاى بیابان باشد! 

 دعای مجیر در بین دعاها از جایگاه بلندى برخوردار است و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله روایت شده و دعایى است که آن‏ حضرت هنگامى که در مقام ابراهیم مشغول نماز بودند، جبرئیل آورد و علامه کفعمى[*] در «بلد الامین» و «مصباح» این دعا را ذکر نموده و در حاشیه آن به فضیلت آن اشاره کرده است.

از جمله اینکه هر که این دعا را در «ایام البیض» [روزهاى سیزدهم و چهارهم و پانزدهم] ماه رمضان بخواند گناهش آمرزیده مى‏شود، هرچند به عدد دانه‏هاى باران و برگ‌هاى درختان و ریگ‌هاى بیابان باشد!

و خواندن آن براى شفاى‏ بیمار و اداى دین و بى‏نیازى و توانگرى و رفع غم و اندوه سودمند است.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: دعای مجیر , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2558
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : گمنام
جمعه 10 مرداد 1391
 

 مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی با تاکید بر اینکه آیات شفاعت در قرآن مربوط به افرادی است که با ایمان از دنیا می‌روند، بهترین خوبی‌ها را کمک انسان به بستگان فقیرش دانست.

خبرگزاری فارس: روایت آیت‌الله مجتهدی تهرانی از ارواح مردگان در شب‌های جمعه

 

 

به گزارش خبرنگار آیین ‌و اندیشه فارس، مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی، شرح کوتاهی بر دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان دارد که به صورت مجموعه صوتی موجود است، متن این مجموعه شروح در ماه رمضان سال 89 از سوی گروه آیین و اندیشه خبرگزاری فارس پیاده و منتشر شد.

نظر به استقبال مخاطبان و مردم روزه‌دار از این شروح، یک بار دیگر باز نشر می‌شود.

 

*دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان

«اَللّهُمَّ حَبِّبْ اِلَىَّ فیهِ الْاِحْسانَ وَکَرِّهْ اِلَىَّ فیهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ وَحَرِّمْ عَلَىَّ فیهِ السَّخَطَ وَالنّیرانَ بِعَوْنِکَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ»

«خدایا دوست گردان نزد من در این ماه احسان و نیکى را و ناخوش دار در پیش من در این روز فسق و نافرمانى و گناه را و حرام گردان در این روز بر من خشم کیفربار و آتش (سوزان) را به کمک خودت، اى فریادرس فریادخواهان»

* شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح «اَللّهُمَّ حَبِّبْ اِلَىَّ فیهِ الاِحْسانَ» می‌گوید: خدایا کاری کن که من خوبی را دوست داشته باشم و از بدی و گناه بدم بیاید. خدایا کاری کن که کار خوب انجام دهیم. یا به درهمی، یا به قدمی و یا به زبانی. آدم باید از انجام کارهای خوب لذت ببرد و در احسان ریاکاری نکنند تا در این صورت در قیامت به او اجر دهند.

بهترین خوبی چیست؟

وی می‌افزاید: بهترین خوبی‌ها این است که کسی به بستگان فقیرش کمک کند. بعضی‌ها به فامیل مستحق خود رسیدگی نمی‌کنند و به اشخاص دیگر کمک می‌کنند.

مرحوم آقای بروجردی احتیاط می‌کرد و می‌فرمود که اگر در شهرتان مستحق است، اشکال دارد کمک خود را به شهرهای دیگر بفرستید!

برخی مراجع نیز معتقد بودند که فطریه را باید به مستحقان همان شهر پرداخت کرد.

این استاد بزرگ اخلاق در ادامه می‌گوید: حدیث داریم که «بهترین شما کسی است که غذا درست کند و به در خانه‌ها ببرد»، خوب است که به یاد مردگان خود غذایی درست کنید و شب‌های جمعه آن را پخش کنید.

روایت داریم که روح مردگان مؤمنین شب‌های جمعه به در خانه فرزندان خود می‌آیند و طلب روزی می‌کنند. در گذشته در خیر اموات، نذری‌های زیادی داده می‌شد؛ اما الان این‌گونه نیست و به همین علت است که روح پدران ما از ما راضی نیستند و امورات زندگی‌مان به خوبی نمی‌گذرد.

چرا معصومین گناه نمی‌کنند؟

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه اظهار می‌کند: هیچگاه خودتان را خوب مپندارید و در نمازهای شب پیش خود بگویید که هنوز بد هستید.

امام سجاد (ع) با آنکه معصوم است در دعای ابوحمزه ثمالی می‌فرماید؛ خدایا آیا بین بندگان کسی از من بدتر وجود دارد؟

وی در شرح فراز «وَکَرِّهْ اِلَىَّ فیهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ» بیان می‌کند: خدایا کاری کن تا از فسق و معصیت بدم بیاید. آیا می‌شود کسی از گناه بدش بیاید؟ بله، وقتی شما عادل شدید گناه در نظرتان بد می‌شود. معصومین (ع) به این دلیل گناه نمی‌کنند که معصیت در نظر آنها زشت است.

آیات شفاعت در قرآن مربوط به چه کسانی است

آیت‌الله مجتهدی تهرانی همچنین در شرح «وَحَرِّمْ عَلَىَّ فیهِ السَّخَطَ وَالنّیرانَ» تصریح می‌کند: خدایا غضب و آتش خودت را بر من حرام کن. جهنم مصیبت‌های بسیاری دارد و إن شاء‌الله هر کسی با ولای امیر‌المؤمنین (ع) و ولای اهل بیت (ع) از دنیا برود، جهنم نمی‌رود. امام صادق می‌فرمود: «ایمانتان را با خودتان بیاورید، ما دستگیری و شفاعت می‌کنیم.»

وی با بیان اینکه آیات شفاعت موجود در قرآن مربوط به کسانی است که با ایمان از دنیا می‌روند، می‌گوید: در قرآن دو نوع آیه درباره شفاعت داریم. به اذن خدا برخی که ایمان دارند، شفاعت می‌شوند؛ اما آنها که بی‌ایمان هستند شامل شفاعت نمی‌شوند.

راهکارهای ارتباط با خداوند

آیت‌الله مجتهدی تهرانی همچنین درباره فراز پایانی روز یازدهم ماه رمضان می‌گوید: «بِعَوْنِکَ» یعنی به کمک تو ای خدا. تا خدا ما را کمک نکند، نمی‌توانیم به محتویات این دعا دست پیدا کنیم. البته باید عمل هم بکنیم. اگر یک گام به سمت خدا بردارید، خدا چند گام به سمت شما حرکت می‌کند. برای اینکار با خدا ارتباط بگیرید. با حضور در مساجد و زیارتگاه‌ها با خدا ارتباط بگیرید.

وی در پایان سخنان خود در معنی و شرح دعای روز یازدهم ماه رمضان می‌گوید: «یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ» یعنی اینکه هر کس پناه و فریادرس می‌خواهد، خدایا تو پناهش می‌دهی و با این عبارت از خدا می‌خواهیم که دعای ما را مستجاب کند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: شذح دعای روز یازدهم , رایه الهدی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1959
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 مرداد 1391

حجت‌الاسلام مرتضی آقاتهرانی دبیرکل جبهه پایداری انقلاب اسلامی در مسجد جامع سپیدان فارس با بیان اینکه امام زمان(ع) نسبت به اموال مردم و بیت المال قاطع و سخت‌گیر هستند اظهار داشت: می‌توان حکومتی داشت که دل امام زمان (عج) را شاد کند و از مسئولانی برخوردار بود که فقط به فکر خودشان نباشند.

رییس کمیسیون فرهنگی مجلس ادامه داد: کسانی که از قدرتشان برای کارهای کثیف و ناپسند استفاده می‌کنند یا کسانی که از اعتبار اجتماعی خود برای گمراه کردن مردم استفاده می کند از همه بدبخت‌تر هستند چراکه قدرت و اعتبار و لباس پیش خدا آبرو نمی آورد و رفتار انسان باعث آبروی او نزد خدا می شود. اگر از آنها استفاده درست نشود به‌کار نمی‌آید از این رو از نعمت جمهوری اسلامی باید درست استفاده کنیم تا مبادا ابزاری برای سواستفاده شود.

* مسئولیت هر فرد در برابر رای خود

وی خاطرنشان کرد: یکی از کارهایی که در دوران اصلاحات اتفاق افتاد این بود که نسبت به مسئولان تسامح می‌کردند در حالی که در انتخاب آنها باید دقت کرد چراکه جواب مسولیت آنها بر گردن ماست لذا باید با شناخت رای داد.

حجت‌الاسلام آقا تهرانی گفت: رای مال شماست؛ تا زمان انتخابات اختیار با شماست اگر انتخاب شایسته و درستی نداشته باشید بعد نمی‌توانید توقعی هم داشته باشید.پای صندوق رای که می روید مسولیت دارید باید تحقیق کنید به کسی که می‌خواهید رای دهید کیست؟ دقت کنید که آیا در فتنه ها می‌تواند نظام را نجات دهد؟ باید اهل معامله و زد و بند نباشد.

دبیر جبهه پایداری افزود: به‌وجود آمدن فتنه‌ها، رفتن بعضی مسئولان به خارج از کشور، نشانه همین دقت نکردن‌هاست. نگویید که شیراز بخشی از کشور است و جایی را نمی‌گیرد تباه است برای رای خود ارزش قایل باشید رهبر انقلاب هم یک رای دارند. من تلاش می‌کنم بهترین را به مجلس بفرستم و اصلح را انتخاب کنم. اگر دوست دارید که خون شهدا پاسداری شود باید نسبت به خواص حساس باشید.

* سخت گیری امام علی (ع) نسبت به خواص

« زمانی که در حکومت حضرت علی (ع)، یکی از کار گزاران به میهمانی می‌رود که در آنجا سفره‌ای با شکوه و با غذاهای متنوع حاضر است، اما فقرا و بیچارگان را در آن سفره راهی نیست؛ حضرت نسبت به آن کارگزار حکومت به شدت معترض شدند وایشان را از این رویه نهی و باز خواست فرمودند.»

وی ادامه داد: وقتی یکی از فرزندان حضرت علی(ع) خدمت کمیل که حسابدار بیت المال بودند آمد و به او گفت: جناب کمیل یک میهمان داریم وقت نیست که صبحانه تهیه کنیم اگر در خزانه از سهم ما چیزی می باشد محبت بفرمایید. کمیل ضمن ابراز اینکه مقداری عسل برای پدرتان از یمن آمده مقداری از آن را به فرزند حضرت داد. وقتی حضرت آمدند و دیدند که درب ظرف عسل باز است علت را جویا شدند، کمیل قضیه را برای حضرت شرح دادند؛ حضرت خیلی ناراحت شدند. و هر دو که از خواص بودند توبیخ کردند. چرا امام علی(ع) باید برای خواص به این سخت‌گیری باشند؟ برای اینکه بیت المال است، امام زمان(عج) نسبت به اموال مردم و بیت المال قاطع و سخت‌گیر هستند.

حجت‌الاسلام آقا تهرانی گفت: برخی ممکن است که از خیلی دوستان خود بگذرند؛ ولی حضرت آقا نمی‌گذرند؛ چه خوب است که همه ما بنده خدا شویم و خودمان را وقف خدا کنیم.

* بسیاری از مشکلات تقصیر خواص بی بصیرت است

این نماینده مجلس با بیان اینکه مشکلات اقتصادی و گرانی ارزاق در کشور وجود دارد و بسیاری از مشکلات و گرفتار‌ی‌ها تقصیر خواص بی تدبیر و بصیرت است ، افزود: مسولیت این امر با ما هم هست که آنها را انتخاب می‌کنیم. نمی‌توان گردن امام خمینی، ولی فقیه و شهدا بیندازیم. کشور مال خود شماست باید برایش تلاش کرد. باید توجه هم کرد که فشار دشمن هم از همیشه بیشتر و بالاتر است.

وی تاکید کرد: در انتخابات ریاست جمهوری بیشتر دقت کنید بهترین شخص و مردمی‌ترین فرد باشد، صداقت و پاکی خود را نشان داده باشد.می شود تلاش کرد که حکومتی داشته باشیم که دل حضرت آقا را شاد کند؛ مسئولین خوبی داشته باشیم که فقط به فکر خودش نباشند به فکر مردمشان باشند.

حجت‌الاسلام آقا تهرانی یادآور شد: بعضی با پول مردم و از امکانات دولتی استفاده کرده وارد مجلس شده بعد به فکر مردم نیستند. در موقع انتخابات از تجریش تا آزادی انواع پوسترها چسبانده می‌شود مردم که قیافه نمی خواهند، کار می خواهند، بعضی از آقایون چه پول هایی خرج اتنخابات کردند و رای هم نیاورند ،اما بعضی ها با تبلیغ عده ای جوان سر چهار راهها رای اول را هم آوردند،خدا هست وکمک می کند اگر شما مردم درست عمل کنید.

* ولی فقیه راه را برای ظهور حضرت حجت هموار می‌کند

دبیر کل پایداری ادامه داد: به خدا ولی فقیه تنها هستند ، نگذارید تنها باشند حضرت آقا در شروع به کار مجلس همچون معلمی که برای دانش آموزان خود صحبت می‌کند نکات ارزنده‌ای فرمودند . مباحث ولی فقیه برای ما در زمان غیبت حجت است ، هر چه که می‌فرمایند باید گوش دهیم . ولی بعضی‌ها در فتنه ساکت بودند، اگر امام علی(ع) و امام حسین(ع) به شما دستور می‌دادند چه می‌کردید؟ ولی فقیه راه را برای ظهور حضرت حجت هموار می‌کند همه ما باید برای ظهور باید حواسمان جمع باشد.

* خاطره‌ای از سفر مقام معظم رهبری به ایرانشهر

وی ادامه داد: حضرت آقا سفری به ایرانشهر که یکی از شهرهای زمان تبعیدشان بود داشتند، ایشان که بسیاری از اهالی آنجا را به اسم می شناختند ، فرمودند دوست دارم شخصی را -که پاسبان زمان رژیم پهلوی بود- ملاقات کنم، آن شخص که باور نداشت خدمت آقا برسد تعجب کردند و حاضر به دیدار با حضرت آقا نمی شد! با اصرار وی حاضر شد هنگام ورود در وسط حیاط به لوله آب چسبید داخل نرفت، خود آقا فرمودند که زیراندازی نزد او بیندازند، آقا بعد از احوالپرسی از خانواده و اوضاع احوال خودش، شخص شروع به گفتن مشکلات کرد، و آقا قول بر طرف کردن مشکلات را به وی دادند و از او خداحافظی کردند ، باز شخص از لوله جدا نشد، سوال کردند که حکایت کار شما چیست؟ گفت زمان تبعید آقا من پاسبان بودم و مامور حضور آقا در خانه، که هر روز سر کشی کنم با چند فحاشی نسبت به آقا، ایشان چطور بدی من را به بزرگواری جواب دادند. شرمنده روی آقاییم.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: دکترآقاتهرانی , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2304
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 مرداد 1391

راه شناخت استجابت دعا/ هنگامی که باید از آسمان آتش بیاید

مرحوم آیت‌الله مجتهدی با بیان اینکه توکل بر خدا شرط موفقیت بر کارها است، اظهار داشت: هر جا که می‌خواهی بدانی دعایت مستجاب شده است، به دلت نگاه کن! ببین اگر ناامید از همه جا هستی، بدان که آن دعا مستجاب شده است.

 

*دعای روز دهم ماه مبارک رمضان

«اَللّهُمَّ اجْعَلْنی فیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلینَ عَلَیکَ وَاجْعَلْنی فیهِ مِنَ الْفاَّئِزینَ لَدَیکَ وَاجْعَلْنی فیهِ مِنَ الْمُقَرَّبینَ اِلَیکَ بِاِحْسانِکَ یا غایةَ الطّالِبینَ»

خدایا قرارم ده در این ماه از توکل‌کنندگان بر خودت و بگردانم در آن از سعادتمندان درگاهت، قرارم ده در آن از مقربان پیشگاهت به حق احسانت ای هدف نهایی جویندگان.

* شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح «اَللّهُمَّ اجْعَلْنی فیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلینَ عَلَیکَ» می‌گوید: خدایا من را در ماه رمضان از کسانی قرار بده که متوکل باشم و بر تو توکل کنم و چشمم به دست دیگری نباشد. وی با بیان روایتی از صدر اسلام می‌پردازد و می‌گوید: شخص عربی، بدهکاری زیادی داشت. نزد امام حسین (ع) رفت و عرض کرد که بدهکاری دارم، خواستم به کریمی مراجعه کنم و به همین دلیل خدمت شما آمدم.

حضرت فرمود؛ «سه مسأله می‌پرسم؛ اگر یکی را جواب دادی، ثلث قرضت را می‌پردازم، اگر دو تا را جواب دهی دو ثلث آن را می‌دهم و اگر تمام آنها را پاسخ دهی، تمام قرضت را می‌پردازم.»، مرد عرب گفت که آخر من پاسخ کسی چون تو را بدهم؟ که امام فرمود: «جدم می‌فرمود؛ «الاحسان به قدر معرفة» اگر بفهمم چیزی بلدی قرضت را می‌دهم.» و بعد سؤال کرد: «بهترین چیزها در عالم چیست؟»، عرب گفت: بهترین چیزها ایمان به خداست. و ایمان به رسول خدا و ایمان به شما خاندان اهل بیت. سوال دوم را این‌گونه پرسید که «زینت انسان به چیست؟»، عرب گفت: زینت عالم به حلم، زینت ثروتمند به بخشش و زینت فقرا به صبر است.

این استاد اخلاق ادامه می‌دهد: حضرت فرمود که «اگر اینها نباشند؟»، عرب گفتند: باید آتشی از آسمان بیاید و اینها را از بین ببرد. عالمی که حلم ندارد، ثروتمندی که بخشش ندارد و فقیری که صبر ندارد، باید از بین بروند.

حضرت امام حسین (ع) فرمود: «نجات از مهالک به چیست؟» عرب گفت: توکل به خدا. امام حسین (ع) تمام قرض‌های آن شخص عرب را پرداخت کرد و یک انگشتر نیز از دستشان خارج کرده است و دست مردم عرب کرد.

وی تأکید می‌کند: این حدیث را گفتم تا به این نکته اشاره کنم که ماه رمضان و روزه ما را موفق کند تا به خدا توکل کنیم. من از صفر شروع کردم و با توکل به این مرحله رسیدم. طلاب جوان هم باید با توکل به درس و تحصیل خودشان ادامه دهند.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه در شرح «وَاجْعَلْنی فیهِ مِنَ الْفاَّئِزینَ لَدَیکَ» می‌گوید: خدایا من رستگار باشم و نه شقی. اگر رستگار باشم در روز قیامت اهل بهشت می‌شوم.

وی همچنین در شرح فراز «وَاجْعَلْنی فیهِ مِنَ الْمُقَرَّبینَ اِلَیکَ» اظهار می‌کند:‌خدایا من را از مقربان درگاهت قرار بده. اینکه آدم مقرب درگاه الهی باشد خوب است نه اینکه خدا عقب بزند او را. گاهی خدا غضب می‌کند و بندگان باید حواسشان را جمع کنند.

این استاد اخلاق ادامه می‌دهد: «بِاِحْسانِکَ یا غایةَ الطّالِبینَ» که در پایان دعا آمده است، یعنی به حق احسانت ای کسی که نهایت طالبین تویی. یعنی از هر جا که آدم ناامید می‌شود پیش خدا می‌رود.

وی در پایان با بیان حدیثی می‌گوید: هر جا که می‌خواهی بدانی دعایت مستجاب شده است، به دلت نگاه کن. ببین اگر ناامید از همه جا هستی، بدان که آن دعا مستجاب شده است. خدا خودش می‌فرماید:‌ به عزت و جلال خودم قسم که قطع می‌کنم امید کسی را که به غیر از من امید دارد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: شرح دعای روز دهم , رایه الهدی , آیت الله مجتهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2647
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه