میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 280
:: باردید دیروز : 2884
:: بازدید هفته : 20619
:: بازدید ماه : 24471
:: بازدید سال : 24471
:: بازدید کلی : 889905
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392

حجت الاسلام والمسلمین جاودان با اشاره به احادیثی پیرامون آثار دنیوی و اخروی ترک گناه، بر الگوگیری و تأثیرپذیری انسان تأکید کرد و گفت: خدا وقتی جهان را خلق کرد، از نور امام حسین(ع) بهشت را خلق کرد حالا اگر کسی به امام حسین(ع) برسد به چه می‌رسد؟ امام حسین(ع) به دنبال اصحابی که ایشان را می‌خواستند، آدم می‌فرستاد که بیائید بهشت آماده است.

به گزارش مهر، حجت‌الاسلام و المسلمین محمدعلی جاودان از علمای تهران در هفتیمن شب دهه اول محرم،(19 آبان ماه) در حسینیه آیت‌الله حق‌شناس(ره) به بیان احادیثی پیرامون بهشی بودن شیعیان، برزخ و همچنین محبت امام حسین (ع) پرداخت.

 
متن کامل سخنان این معلم اخلاق به شرح زیر است:
 
تلخی گناه؛ نشانه ایمان
 
یک وقت گناه برای انسان تلخ است. مثلا فرد نماز صبحش قضا شد،اوقاتش تلخ است. اگر آدم خواب بماند و  برای نماز بیدار نشود، گناه نکرده ولی اوقاتش تلخ است. یا در یک مجلسی غیبت کردند و نشد دفاع کند، اوقاتش تلخ شود، این تلخ شدن اوقات نشانه ایمان است. اما فرد دیگری اصلا باکش نیست و در اثر گناه هیچ طورش نمی‌شود؛ گناه بزرگ و کوچک به حالش فرق نمی‌کند. اینها نشانه بی‌ایمانی است. فردی که اینگونه است ان‌شاء الله در اثر حادثه‌ای تغییر پیدا کند، تا نجات پیدا ‌کند.
 
عمرو بن یزید نقل کرده که به امام صادق (ع) گفتم: من از شما شنیدم که می‌فرمودید همه شیعیان ما به خاطر آنچه دارند (عقیده به ولایت)در بهشت هستند. امام فرمودند « عَلَى مَا كَانَ فِيهِمْ قَالَ صَدَقْتُكَ كُلُّهُمْ وَ اللَّهِ فِي الْجَنَّةِ». راست گفتی؛ به خدا سوگند همگی در بهشت می‌باشند. البته در مثال اول گفتم که اگر کسی باکش نیست و هر چه شد، شد، این دین ندارد و شیعه نیست. این حرف برای کسی است که اگر گناه می‌کند اوقاتش تلخ می‌شود.
 
یک عالمی روزهای عمرش را حساب کرد. مثلا 65 سالش بود. از 15 سالگی تا 65 سالگی 50 سال می‌شود. با خود حساب کرد اگر در این 50 سال روزی تنها یک گناه کرده باشد، بیش از 18 هزار گناه در پرونده دارد. پس از این، این فرد از غصه تعداد گناهانی که فرضا در طول روز کرده است، دق کرد.
 
عمرو گفت: فدایت شوم ! گناهان زیادند و بزرگ. امام فرمودند: امّا در قیامت، همه آنها در بهشت می‌باشند؛ به سبب شفاعت پیامبر مطاع یا وصّی پیامبر. بعد فرمود «وَ لَكِنِّي وَ اللَّهِ أَتَخَوَّفُ عَلَيْكُمْ فِي الْبَرْزَخِ» ولی به خدا سوگند من بر شما درباره برزخ می‌ترسم.
 
برزخ مدتش چقدر است؟ چند سال است؟ برزخ زمان ندارد. آنجا زمان بر شما نمی‌گذرد. اینجا روز طلوع می‌کند و صبح و شام مشخص است اما آنجا که شب نداریم. ممکن است یک میلیون سال یا صد هزار سال طول بکشد؟ شرایط برای برخی اما متفاوت است و تا چشمانش را می‌بندد و باز می‌کند، وارد بهشت می‌شود. حدیث شب گذشته یادتان باشد که فرمودند شیعیان را پاک می‌کنیم. اگر پاک شدنی نباشد که بدتر، ولی اگر شدنی باشد که پاک می‌شود.
 
 سکوت در برابر اموری که دیده‌اید
 
آقا لازم نیست که هر چه می‌بینم را بگویم. خب نگم. من شجاعم و هر چه از دهن و فکرم در آمد، می‌گویم. شنیده‌اید که می‌گویند بین حق و باطل 4 انگشت است. چشم حق است و گوش باطل. ممکن است اینکه من دیدم و می‌گویم شماها ندیده باشید. اگر کسی علنا حرفی زده و کاری کرده، مگر مریضم بگویم؟ به من چه؟ چه‌کار دارم یک کسی غلطی کرده. اگر به من مربوط است، بگویم ولی اگر مربوط نیست چرا بگویم؟ اگر بگویی غیبت نکردی ولی چه لزومی دارد که بگویی؟ همه هم دیدند که فلانی در کوچه یک کاری کرده ولی چه لزومی دارد که به همه  بگویی؟ البته وقتی که من تنها یک چیزی را اتفاقا دیدم و یا شنیدم، دیگر نمی‌شود آن را گفت.
 
آن فرد از امام می‌پرسد که گفتم: برزخ چیست؟ امام هم می‌فرمایند: «برزخ همان قبر است از زمان مرگ شخص تا روز قیامت».
 
گناهت را به اندازه وسعت برزخ حساب می‌کنند
 
بعد از مرگ انسان به یک دنیای دیگر می‌رود. وسعت آن دنیا چقدر است؟ ائمه مثال زدند که یک انگشتر را در صحرا بیندازید. این حلقه در این صحرا چه نسبتی با کل بیابان ‌دارد؟ این دنیا با همه بزرگی‌اش مثل حلقه است. آنچه شما در آسمانها می‌بینید فقط آسمان اول است. یک منظومه‌ای دیده بودند که شبیه زمین بود با 15 سال نوری فاصله. ما نمی‌توانیم دنیا را حتی در آسمان اول محاسبه کنیم. این آسمان اول در مقایسه با آسمان دوم چقدر است؟ بزرگی عالم بزرخ قابل مقایسه نیست. لذا اگر من اینجا دروغ بگویم در آن عالم به اندازه وسعت برزخ با من حساب می‌کنند.
 
پیامبر(ص) فرمود: قسم به آنکه مرا به حق مبعوث گردانید، شما همانطور که می‌خوابید، می‌میرید. یک خانمی خوابید. نیمه شب از دنیا رفت. صبح آمدند صدایش کنند ولی او فوت کرده بود. همانطور که به خواب می‌روید، از دنیا می‌روید و همانطور که از خواب برمی‌خیزید روز قیامت برخواهید خواست. مهم این است. بعد از مرگ جا نداریم. دنیایی نیست، یا بهشت است یا جهنم. جای سومی نداریم.بهشت را ارزان می‌دهند. دو رکعت نماز درست بخوانی، بهشت برایت واجب می‌شود. مادرت از حرفی که می‌زنید دلش خوش شود، بهشت بر شما واجب می‌شود. دلش خوش شد، لازم نیست شما را دعا کند، همان دلخوشی‌اش هزار دعاست.
 
امام حسین(ع) دریا دریا گناه را پاک می‌کند
 
اینجا اگر حقی از مردم به گردن نداشته باشد، ممکن است گناهانش بچکد و پاک شود. می‌شود. چنین توانایی را یکی دارد. او می‌تواند دریا، دریا گناه را پاک کند. ما احتیاج داریم که بیائیم برای امام حسین(ع) گریه کنیم برای اینکه علاقه‌مان بماند.
 
یک آقایی به همراه فرزندش مجلس می‌آمد. پسر این فرد، دو تا دوست همسن و سال هم داشت که آنها هم به مجلس می‌آمدند. سال اول خیلی از چهره‌شان خوشم آمد. سال بعد آمدند و یک گردی بر چهره آن دو نفر نشسته بود. سال سوم اما باور کنید که صورتشان طوری بود که بدم آمد و دیگر هم به مجلس نیامدند. البته آن پسر که پدرش او را آورده بود، همچنان می‌آمد و باز هم همانطور خوب بود چون خانواده‌اش خوب بودند. گناه آدم را عوض می‌کند و امام حسین(ع) را از انسان می‌گیرد.
 
شرور محله نماز‌خوان شد
 
ما نمی‌دانیم بعد چه می‌شود. بگذارید داستانی را تعریف کنم. مرحوم آیت‌الله خوانساری از خانه پیاده به مسجد می‌رفتند. چون خانه و مسجد هر دو داخل بازار بود، امکان سوار ماشین شدن برای ایشان نبود. در بین مسیر فقرا بنا به دلایلی آقا را اذیت می‌کردند. کلانتری محل دید اگر بلایی سر آقا بیاید، مسئول است. خودش هم بخواهد دنبال آقا برود، آقا راضی نیست. در محله آقای خوانساری یک آدم شر بود که از همه شرهای محل بدتر بود. پاسبان یقه او را گرفت و گفت: « از فردا دنبال آقا می‌روی و اگر فقرا اذیتشان کردند، لت و پارشان می‌کنی. دنبال آقا می‌روی تا مسجد و می‌پلکی تا نمازشان تمام شود و بیاید. در برگشت هم با فاصله همراهشان می‌آیی». همین رفت و آمد باعث شد که این شر محله، نماز‌خوان شود چون دنبال یک آدم راه افتاده بود. یک وقت می‌شود که یک حادثه پیش می‌آید و آدم غرق شده نجات پیدا می‌کند.
 
حدیث بعدی را بگویم. پیامبر(ص) می‌فرمایند: «خلقتم لِدار البَقا لا لِدار الفنا» خدا شما را خلق نکرده که بروید. خدا شما را خلق کرده تا بمانید تا ابد. پس مرگ یعنی چی؟ فرمود از یک خانه به خانه دیگری می‌روی. اگر خانه کوچک است، به خانه بزرگتر می‌روی. در حدیثی از پیامبر اسلام (ص) آمده است که با مرگ، آخرت شروع می‌شود. مرگ اولین منزل است، اگر اول منزل خوب باشد، بقیه هم خوب است. دنیا تمام شود،‌ آخرت شروع می‌شود. باید بکوشیم منزل خوبی داشته باشیم.
 
خلق بهشت از نور امام حسین(ع)
 
دیشب گفتم که امام فرمود اگر دوستان ما از خدا بترسند و از گناه پرهیز کنند، با ما هستند. یک چیز عرض کنم که خیلی مهم است. خدا وقتی جهان را خلق کرد، مثلا از نور پیامبر (ص)فلان چیز را خلق کرد و از نور امام حسین(ع) بهشت را خلق کرد. اگر کسی به امام حسین(ع) برسد به چه می‌رسد؟ امام حسین(ع) به دنبال اصحابی که ایشان را می‌خواستند، آدم می‌فرستاد که بیائید بهشت آماده است.
 
اما در مورد نعمتهای بهشتی هم بگویم. خدا در حدیث قدسی به عیسی(ع) فرمود: اگر می‌توانستی بهشت و نعمتهایی که برای بندگان صالحم آماده کردم را ببینی، قلبت از آن همه زیبایی که در نعمتهای بهشتی است، ذوب می‌شد و جانت از شوق آن نعمتها از بدنت بیرون می‌آمد. هیچ خانه‌ای مثل خانه آخرت نیست. این توصیف کردنی نیست. خودش چه است؟ در آنجا همسایه بهترین بندگان خدا خواهی بود. فرشتگان مقرب می‌آیند و بر تو سلام می‌کنند. این بندگان صالح وقتی به آنجا می‌رسند جزو کسانی هستند که چشمشان را می‌بندند و وارد بهشت می‌شوند.
 
نتیجه ترس از خداوند در خفا
 
کسانی هم هستند که از قبر به سوی بهشت پرواز می‌کنند. ماموران بهشتی از آنان می‌پرسند که شما حساب دیده‌اید؟ می گویند: نه! می‌پرسند: جهنم دیده‌اید؟ می گویند: نه! می‌پرسند: صراط دیده‌اید؟ می گویند: نه! ما یکسره وارد بهشت شدیم. وقتی می‌پرسند چگونه می‌گویند ما در پنهان از خدا می‌ترسیدم. یعنی وقتی کسی نبود و من بودم تنها و مثلا در اینترنت یک چیزی آمد، از خدا ترسیدم.این افراد اصلا صراط و جهنم را نمی‌بینند.
 
نعمتهای بهشت اصلا عوض نمی‌شود. در خانه قدیمی ما یک گل محمدی بود. چند روز پس از اینکه این گل باز می‌شود، طبیعتا می‌ریزد یا پژمرده می‌شود. ولی آنجا پژمرده نمی‌شود و فردایش زیباتر است. در بهشت حوصله سر نمی‌رود. حوصله سر رفتن برای این عالم است. در آنجا لذت روی لذت است. اینجا من امروز سلطنت دارم ولی شاید فردا نداشته باشم ولی آنجا سلطنت دائمی است. اگر شما بهشت می‌روید، دیگر تمام نمی‌شود و بیشتر می‌شود. البته این خانه موکول به پاکی است و اگر پاک ماندید، همه اینها است. اگر هم کمی آلوده شدیم، پاکمان می‌کنند.

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 2521
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392

شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

 

یک پر، دو پر ، نه ! سهم تو تیرسه پر شده

سهم تو از بقیه کمی بیشتر شده

 

تیری که از سه جای گلویش دریده است

بیرون کشیدنش چقدر دردسر شده

 

لشگر نگفت : حرمله پیش پدر نزن!!

شش ماه بیش نیست که آقا پدر شده

 

آنقدر بی هوا سر تو ذبح تیر شد

که تازه بُهت باور من باخبر شده

 

دیگر گلوت نیزه نشینی نمی کند

از بسکه رشته رشته و زیر و زبَر شده

 

حالا چگونه خیمه روم با چه کودکی ؟!

با کودکی که ذبح عظیم پدر شده !

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2059
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392

شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

 

نيزه اي از گلوي يك غنچه

از سه جا انشعاب مي گيرد

از يكي خون و از يكي شير و

از يكي سهم آب مي گيرد

 

مادر آفتابگردانها

به اهالي آسمان مي گفت :

بنگريد آه ؛ روي دست پدر

غنچه اي آفتاب مي گيرد

 

تشنه لب نيست ، او خودش درياست

كودك آب و باد و باران است

او نه اينكه به خيمه غش كرده

تشنگي را به خواب مي گيرد

 

تا كه تير ((  سه پر )) به طفل رسيد

دست و پايي زد و به رقص آمد

مثل رقصِ ميانه ي ميدان

به خودش پيچ و تاب مي گيرد

 

تير را از گلوي بي آبش

تا خداوند آب در آورد

ابر غريد و گفت : (( واي

اينك آسمان را عذاب مي گيرد ))

 

دارد آهسته باز مي گردد

از جواب دوباره مردم

پاي هستي دوباره مي لرزد

كوفه را اضطراب مي گيرد

 

تا خدا منعكس كند او را

دارد آئينه وار مي گريد

عكس شش ماه آسماني را

توي اين چشمه قاب مي گيرد

 

پشت خيمه كه مي رود ناگاه

شرم دريا به جوش مي آيد

ماهي سرخ و بي سر خود را

از نگاه رباب مي گيرد

 

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2213
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392

شهادت حضرت علی اصغر(ع)

 

در بین آب طفلی از قحط آب می سوخت

از هُرم تشنگی اش حتّی سراب می سوخت

خوابید، لیک آن روز با چشم باز خوابید

می بست اگر که پلکش پرهای خواب می سوخت

وجه تشابهی بود در حال طفل و خورشید

هم شیرخواره می سوخت هم آفتاب می سوخت

یک سوی اسب سیراب، یک سوی طفل تشنه

در آن میانه دیدم قلب رباب می سوخت

آیات شوم شیطان، دیدند بین میدان

بر رحل دست بابا قرآن ناب می سوخت

خون گلوی او داد آبی به نخل خوبی

او آب داد ورنه از بُن ثواب می سوخت

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1661
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
شنبه 18 آبان 1392

صوت مراسم

بخش اول - حاج منصور ارضی

 
دریافت

بخش دوم- حاج منصور ارضی

 

دریافت

بخش سوم - حاج منصور ارضی

 

دریافت

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــــــداحــــــى , ,
:: بازدید از این مطلب : 2482
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 18 آبان 1392

برای دیدن این کلیپ زیبا روی لینک زیر کلیک کنید:

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــــــداحــــــى , ,
:: بازدید از این مطلب : 2392
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
شنبه 18 آبان 1392


*سوره یوسف تنها سوره ای است که آیه عذاب ندارد. سوره یوسف سوره ایام غیبت و غربت امام زمان است. 

*داستان یوسف داستان امام زمان ماست و داستان برادران یوسف داستان خود ماست.

*پنج نفر در عالم گریه کن بودند که کسی به پایشان نرسید. یوسف و یعقوب جزء این پنج نفر هستند. عاشقها سوره یوسف را بخوانید. زیباترین مدل تربیتی در سوره یوسف هست. زیباترین نوع انتظار در سوره یوسف است.

*تمام داستان یوسف عینش در کربلا هست.

*یعقوب پسرش را نصیحت کرد. بچه های تان را نصیحت کنید. مکه می روید، سفر می روید برای فرزندانتان نامه بنویسید. یکی از شیوه های ارتباط با بچه ها نامه است.

*یعقوب چهار نصیحت کرد. در هر حال که هستی خدا را فراموش نکن.دوم؛ اگر گرفتار شدی از خدا کمک بخواه. سوم؛ زیاد بگو خدا برای من کافی است. چهارم؛ به فرزندش محبت کرد و گفت من تو را فراموش نمی کنم تو هم مرا فراموش نکن. بدانید امام زمان شبانه روز برای مان دعا می کند. 

*یوسف مال زلیخا بود اما زلیخا صبر نکرد و خواست با عجله و گناه به یوسف برسد. هر چه از گناه مصرف کنی خدا از حلالش قیچی می کند. صبر کنی حلالس به تو می رسد. زنا عمر را کوتاه می کند. کسی در لذت حرام عجله کند سود نمی کند.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1868
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
شنبه 18 آبان 1392

حضرت قاسم بن الحسن(ع)

 

هر که از عاشقی خبر دارد

در دلش میل ترک سر دارد

آنکه از نسل حیدر و زهراست

شوق پرواز بیشتر دارد

کربلا جای پر کشیدن هاست

قاسم از راز آن خبر دارد

رنگ و بوی حسین دارد او

همنشینی گل اثر دارد

سیزده ساله است و با این حال

جگری مثل شیر نر دارد

ذکر احلی من العسل به لبش

پیش او مرگ هم شکر دارد

بی زره آمده، عدو می گفت:

چقدر این پسر جگر دارد

آمده مثل شیر می غُرَّد

نسل حیدر عجب ثمر دارد

یاد صفین زنده شد امروز

بس که او جلوۀ پدر دارد

زاده یوسف است و یوسف روی

جلوه هایی چنان قمر دارد

نور چشم حسن نظر نخوری

چشم این گرگ ها خطر دارد

تو برای حسین یک حسنی

با تو انگار بال و پر دارد

هم برایت عمو و هم پدر است

نشده چشم از تو بردارد

مجتبای حسین صبری کن

که عمو چشم های تر دارد

قول داده مراقبت باشد

چه کند کربلا خطر دارد؟

تو برای حسین(ع) یک حسنی(ع)

گر چه مثل حسین(ع) بی کفنی

 

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1673
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
شنبه 18 آبان 1392

شهادت حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام

 

این اسبها از این بدنم  پا نمی کشند

جانم درآمد از کفنم پا نمی کشند

 

تا که گلاب ناب مرا در نیاورند

از غنچه های یاسمنم پا نمی کشند

 

این نیزه ها که در جگرم پا گذاشتند

چون داد می زنم حسنم پا نمی کشند

 

می خواستم دوباره صدایت کنم ولی

یک لحظه هم از این دهنم پا نمی کشند

 

موی مرا به دست گرفتند و می کشند

اما زدست و پا و تنم پا نمی کشند

 

****

 

چگونه تو خوش قد وبالا شدی

به یک لحظه اینقدر زیبا شدی

 

مکش اینقدر پا به روی زمین

مکش پا که هم قد طوبا شدی

 

تو نیمت حسن بود و نیمت حسین

چرا اینقدر شکل زهرا شدی

 

چنان از سر اسب انداختند

که از نصفه های کمر تا شدی

 

چنان پيچ خوردي در این تیغ ها

گل پيچك آسمانها شدي

 

ملائک گلاب تو را می برند

گلاب غم انگیز دنیا شدی

 

دل ماه خیمه برایت گرفت

صدایم نکن که صدایت گرفت

 

چرا دستهایت کشیده شدند

گمانم که دیشب دعایت گرفت

 

چه دشنام هایی به تو داده اند

که اینگونه حال و هوایت گرفت

 

کمی صبر کن تا بیاید پدر

که گویا دل مجتبایت گرفت

 

سرت را به سینه گذارم که تو

ببینی دل کربلایت گرفت

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2650
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 18 آبان 1392

نوکر باید با بصیرت باشد

از آفت‌هایی که در بعضی از مجالس مذهبی دیده می‌شود، افراط در پرداختن به جنبه‌های عاطفی، و بی توجهی و غفلت نسبت به سایر ابعاد دین می باشد که در دراز مدت می‌تواند تخریب کننده باشد. لذا بسیار دیده شده که یک انسان هیئتی با این که اشک و آه خوبی در جلسات دارد، اما به خاطر جهل نسبت به سایر ابعاد دین و ناآشنایی با سیره عملی شهیدان کربلا، واجبات را فدای مستحبات کرده و نتوانسته حتی رضایت خانواده خود را در رفتار با آنان جلب نماید.

نماز اول وقت بهترین راه رسیدن به حسین(ع)

از آسیب های گسترده ای که در هیئات مذهبی و دستجات عزاداری دیده می شود و مورد سوء استفاده مخالفین مذهب تشیع شده است، آن است که در هنگام اذان، به عزاداری پرداخته و نمازهای خود را از وقتش تأخیر می اندازند که چنین روشی با روح حرکت حسینی ناسازگار می‌باشد.

یک عزادار واقعی باید بداند که ارباب و مولایش حضرت حسین «علیه السلام» در صحنه‌ی پیکار ظهر عاشورا، در حالی که تیرهای دشمن به سمتش روانه بود، نماز ظهر عاشورا را به همراه یارانش در اول وقت اقامه نمود و عالی‌ترین جلوه‌ی شریعت محوری و عبودیت و بندگی حضرت حق را برای همگان تا ابد به تصویر کشید. لذا لازم است که عزاداران در هر کجا که هستند به محض شنیدن صدای اذان، دست از همه کارها بشویند و دستجات عزاداری را متوقف کرده و با اقتدای به سید و مولایشان حضرت حسین «علیه السلام» نماز را که عمود و ستون خیمه دین است اقامه نمایند.

(رساله شور و شعور توسط حجت الاسلام جعفر صالحان تدوين شده است)

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1749
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
شنبه 18 آبان 1392

«دستمال اشك» پارچه مخصوصي بوده‌است كه خيلي از بزرگان مقيد به همراه داشتن آن در مجالس روضه اهل بيت بودند و اشكهايي كه بر مصيبت آن حضرات مي‌ريختند با اين دستمال خشك مي‌كردند. در ادامه برخي از حكايت‌هاي خواندني و معتبر درباره اين موضوع را مي‌خوانيد.

وقتی دستمال اشک آیت الله حق‌شناس شفا می‌دهد

حاج «سیدمحسن حسینی» از آیت الله «حق‌شناس» خاطره‌ای نقل کرده است که در ادامه می‌آید:

 «سال‌ها پیش یکی از جوان‌های فامیل به سرطان ریه مبتلا شد. او در حدود یک سال بود زمین گر شده بود. به چندین دکتر مراجعه کرده بود و همگی جوابش کرده بودند. بعضی دکتر‌ها تصریح کرده بودند بیشتر از یک ماه دوام نخواهد آورد.

روزی در یکی از مهمانی‌ها و جمع‌های فامیلی، دیدم خانوادهٔ او بسیار ناراحت و متأثر هستند. آن‌ها ـ به‌خصوص پدرش ـ از شفای او ناامید شده بودند. به آن‌ها پیشنهاد کردم آن جوان را به نزد حضرت آیت‌الله حق ‌شناس بیاورند.

آن‌ها با ناامیدی و یأس، این پیشنهاد را قبول کردند. یکی دو روز بعد، برادر‌هایش او را به خانهٔ حاج آ قا آوردند.

حاج آقا به من فرمود: «شما الآن یک روضهٔ حضرت علی اصغر علیه‌السلام بخوان»

 

من هم شروع به خواندن روضه کردم و ایشان شروع به گریه کردند. بعد از روضه، حاج آقا دستمالی را که با آن اشک‌های خود را پاک کرده بودند، به من دادند و گفتند: «داداش جون! این دستمال را بده ایشان به سینه‌اش بمالد. دیگر هم لازم نیست به دکتر مراجعه کند.»

حاج‌آقا در این باره دیگر هیچ حرفی نزد و ما آن دستمال را به سینه‌های مریض مالیدیم و خداحافظی کردیم و آمدیم بیرون.

پس از چند روز دیدم آن جوان برای کسب و کار به بازار آمده است. او می‌گفت: «از‌‌ همان روز بعد از ملاقات با حاج آقا، تصمیم گرفته است به زندگی عادی برگردد و مدتی با دکتر و دارو خداحافظی کند.»

یادم هست در‌‌ همان روز‌ها در جلسه‌ای در حضور آیت‌الله حق‌شناس وقتی بیماران را دعا می‌کردم، آن فامیلمان را نیز دعا کردم. حاج آقا بعد از جلسه به من فرمود: «داداش جون! آن آقا که خوب شد!»»

و بعد، ما دیدیم به واقع همین‌طور شده است. پس از مدتی معلوم شد که آن جوان به طور کامل از آن بیماری شفا یافته و اثری از بیماری و مرضش باقی نمانده. الحمدلله او سال‌هاست در صحت و سلامت به زندگی ادامه می‌دهد و گاهی در این جلسه‌های توسل و روضهٔ هیأت ما نیز شرکت می‌کند.

دستمال اشكم را با من دفن كنيد

مرحوم آیت‌الله العظمی میرزا جواد آقا تبریزی دو دستمال سیاه داشتند که در ایام عزا و روضه با خود حمل می‌کردند و هنگام ذکر مصیبت، اشک‌هایشان را با آن پاک می‌کرد و همواره از دستمال‌ها مواظبت می‌کردند و بعد از فراغت از مجالس، در جای خاص قرار می‌دادند و بار‌ها و بار‌ها به فرزندان خود می‌گفتند: «اگر من از دنیا رفتم این دستمال‌ها را در کفن من قرار دهید.» بعد از رحلت ایشان، فرزندانشان دستمال‌ها را قبل از کفن کردن، هر چه جستجو کردند پیدا نکردند تا آنکه نوبت به کفن کردن مرحوم میرزا رسید. همین که کفن را باز کردند، ناگهان مشاهده شد دستمال‌ها در کفن است و معلوم شد که مرحوم میرزا قبل از رفتن به بیمارستان (که آخرین بستری ایشان بود و در‌‌ همان بیمارستان از دنیا رفتند) دستمال‌ها را در کفن خود قرار داده‌اند. قبل از کفن کردن، حجت‌الاسلام مشکات یکی از دستمال‌ها را در دست راست مرحوم میرزا و دیگری را بر سینه مبارکشان جای دادند و دستمالی که مرحوم میرزا سال‌ها اشک‌هایشان را با آن پاک می‌کردند، همراه ایشان به خاک سپرده شد تا به گفتة مرحوم میرزا این دستمال‌ها شاهد و فریادرس در قبر و قیامت باشد.

مجید عیوضی: این البکائون (آداب و سیرة علما و بزرگان در عزای سیدالشهدا عليه السلام)، تهران، نشر صیام، چ ۱، ۱۳۸۷، ص ۷۷.

وصيتي درباره دستمال اشك

مرحوم آیت الله مرعشی نجفی (ره) نیز در فرازی از وصیتنامه ی شریف خود می گویند:

«سفارش می کنم دستمالی را که اشک های زیادی در رثای جدّم حسین مظلوم (علیه السّلام) و اهل بیت مکرّم او ریخته و صورت خود را با آن پاک می کردم بر روی سینه در کفنم بگذارید.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1720
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
شنبه 18 آبان 1392

یکى از این قضایا، قضیه به میدان رفتن «قاسم‌بن‌الحسن» است که صحنه بسیار عجیبى است. قاسم‌بن‌الحسن علیه‌الصّلاة والسّلام یکى از جوانان کم سالِ دستگاهِ امام حسین است. نوجوانى است که «لم یبلغ الحلم»؛ هنوز به حدّ بلوغ و تکلیف نرسیده بوده است. در شب عاشورا، وقتى که امام حسین علیه‌السّلام فرمود که این حادثه اتّفاق خواهد افتاد و همه کشته خواهند شد و گفت شما بروید و اصحاب قبول نکردند که بروند، این نوجوان سیزده، چهارده‌ساله عرض کرد: «عمو جان! آیا من هم در میدان به شهادت خواهم رسید؟» امام حسین خواست که این نوجوان را آزمایش کند - به تعبیر ما - فرمود: «عزیزم! کشته‌شدن در ذائقه تو چگونه است؟» گفت: «احلى من العسل»؛ از عسل شیرین‌تر است.

ببینید؛ این، آن جهتگیرىِ ارزشى در خاندان پیامبر است. تربیت‌شده‌هاى اهل بیت این‌گونه‌اند. این نوجوان از کودکى در آغوش امام حسین بزرگ شده است؛ یعنى تقریباً سه، چهار ساله بوده که پدرش از دنیا رفته و امام حسین تقریباً این نوجوان را بزرگ کرده است؛ مربّى‌ به تربیتِ امام حسین است. حالا روز عاشورا که شد، این نوجوان پیش عمو آمد. در این مقتل این‌گونه ذکر مى‌کند: «قال الرّاوى: و خرج غلام» (لهوف، ابن‌طاووس، ترجمه سید احمد زنجانى، (با نام آهى سوزان بر مزار شهیدان)، ص ۱۱۵). آن‌جا راویانى بودند که ماجرا‌ها را مى‌نوشتند و ثبت مى‌کردند. چند نفرند که قضایا از قول آن‌ها نقل مى‌شود. از قول یکى از آن‌ها نقل مى‌کند و مى‌گوید: «همین‌طور که نگاه مى‌کردیم، ناگهان دیدیم از طرف خیمه‌هاى ابى‌عبداللَّه، پسر نوجوانى بیرون آمد: «کانّ وجهه شقّة قمر»؛ چهره‌اش مثل پاره ماه مى‌درخشید. «فجعل یقاتل»؛ آمد و مشغول جنگیدن شد.»

این را هم بدانید که جزئیات حادثه کربلا هم ثبت شده است؛ چه کسى کدام ضربه را زد، چه کسى اوّل زد، چه کسى فلان چیز را دزدید؛ همه این‌ها ذکر شده است. آن کسى که مثلاً قطیفه حضرت را دزدید و به غارت برد، بعداً به او مى‌گفتند: «سرق القطیفه»! بنابراین، جزئیات ثبت شده و معلوم است؛ یعنى خاندان پیامبر و دوستانشان نگذاشتند که این حادثه در تاریخ گم شود.

«فضربه ابن فضیل العضدى على رأسه فطلقه»؛ ضربه، فرق این جوان را شکافت. «فوقع الغلام لوجهه»؛ پسرک با صورت روى زمین افتاد. «وصاح یا عمّاه»؛ فریادش بلند شد که عموجان. «فجل الحسین علیه‌السّلام کما یجل الصقر». به این خصوصیات و زیباییهاى تعبیر دقّت کنید! صقر، یعنى بازِ شکارى. مى‌گوید حسین علیه‌السّلام مثل بازِ شکارى، خودش را بالاى سر این نوجوان رساند. «ثمّ شدّ شدّة لیث اغضب». شدّ، به معناى حمله کردن است. مى‌گوید مثل شیر خشمگین حمله کرد. «فضرب ابن‌فضیل بالسیف»؛ اوّل که آن قاتل را با یک شمشیر زد و به زمین انداخت. عدّه‌اى آمدند تا این قاتل را نجات دهند؛ اما حضرت به همه آن‌ها حمله کرد.

جنگ عظیمى در‌‌ همان دور و برِ بدن «قاسم‌بن‌الحسن»، به راه افتاد. آمدند جنگیدند؛ اما حضرت آن‌ها را پس زد. تمام محوطه را گرد و غبار میدان فراگرفت. راوى مى‌گوید: «وانجلت الغبر»؛ بعد از لحظاتى گرد و غبار فرو نشست. این منظره را که تصویر مى‌کند، قلب انسان را خیلى مى‌سوزاند: «فرأیت الحسین علیه‌السّلام»: من نگاه کردم، حسین‌بن على علیه‌السّلام را در آن‌جا دیدم. «قائماً على رأس الغلام»؛ امام حسین بالاى سر این نوجوان ایستاده است و دارد با حسرت به او نگاه مى‌کند. «و هو یبحث برجلیه»؛ آن نوجوان هم با پا‌هایش زمین را مى‌شکافد؛ یعنى در حال جان دادن است و پا را تکان مى‌دهد. «والحسین علیه‌السّلام یقول: بُعداً لقوم قتلوک»؛ کسانى که تو را به قتل رساندند، از رحمت خدا دور باشند.

 

لینک دانلود

 

این یک منظره، که منظره بسیار عجیبى است و نشان‌دهنده عاطفه و عشق امام حسین به این نوجوان است، و درعین‌حال فداکارى او و فرستادن این نوجوان به میدان جنگ و عظمت روحى این جوان و جفاى آن مردمى که با این نوجوان هم این‌گونه رفتار کردند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــــــداحــــــى , ,
:: بازدید از این مطلب : 2431
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
شنبه 18 آبان 1392

 

دانلود صوت

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــــــداحــــــى , ,
:: بازدید از این مطلب : 2375
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 17 آبان 1392

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1781
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 17 آبان 1392
آنکس که تو و اسم تو را باده نوشته
چشمان مرا کاسۀ آماده نوشته
 
تقدیر من اینست گرفتار تو باشم
زهرا(س) خودش این را سر سجاده نوشته
 
زیباتر ازاین نیست که در راه تو باشم
صد شکر مرا راهی این جاده نوشته
 
ما دل شدگان جملگی ارباب پرستیم
اشکال نگیرید به این آب نوشته
 
ارباب کریم است، در این معرکه هرکس
اندازه یک دل هم که داده نوشته
 
یک عمر از این روضه به آن روضه دویدیم
برتارک عشاق گدا زاده نوشته
 
***
 
گفتن از زینب(س) و عشقش به تو کار زهراست
زینبی که همه دارو ندار زهراست
 
پرورش یافته باغ و بهار زهراست
باعث فخر همه ایل و تبار زهراست
 
عمه نه مادر سادات پس از زهرا اوست
هیچ کس ثانی زهرا نشود، تنها اوست
 
خواهرت هست و بر این فیض مباهات کند
همه را مست خودش وقت مناجات کند
 
شیر زن نه به خدا خالق غیرت زینب(س)
حافظ خانه توحید و امامت زینب(س)
 
 
 
 
مداحی حاج منصور ارضی
 
 
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , مــــــداحــــــى , ,
:: بازدید از این مطلب : 2497
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
جمعه 17 آبان 1392
امروزه عده ی زیادی از مردم مشتاق آمدن امام زمان(عج) هستند، پس چرا آن حضرت ظهور نمی کنند؟
 
حفاظت و صیانت از اندیشه مهدویت در جامعه امروز به عنوان مهمترین وظیفه  منتظران راستین امام عصر(عج) از حلقه های مورد غفلت جامعه اسلامی است. به  همین خاطر خبرگزاری شبستان در نظر دارد، پاسخ پرسش های مطرح در این حوزه را از بزرگان و عالمان برای علاقه مندان ارائه کند، باشد که نقطه تاریکی را  در این مسیر روشن کند.
 
از آیت الله بهجت پرسیده شد؟
امروزه عده ی زیادی از مردم مشتاق آمدن امام زمان(عج) هستند، پس چرا آن حضرت ظهور نمی کنند؟
آیت الله بهجت پاسخ دادند:
امام زمان(عج) هم اگر بیایند با او همان معامله را می کنیم که با آباء طاهرینش  کردیم! آیا می شود امام زمان(عج) چهارصد میلیون یاور داشته باشند و ظهور  نکنند!؟ خدا توفیق دهد به سوی امام(عج) تیر پرتاب نکنیم!
 
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1851
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
جمعه 17 آبان 1392

جوانی محضر امام حسین(ع) رسید و گفت: من مردی گناهکارم و نمی توانم خودم را در انجام گناهان باز دارم، مرا نصیحتی فرما.

 
امام حسین(ع) فرمودند: پنج کار را انجام بده و آنگاه هر چه می خواهی گناه کن.
 
۱) روزی خدا را مخور و هر چه می خواهی گناه کن.
۲) از حکومت خدا بیرون برو و هر چه می خواهی گناه کن.
۳) جایی را انتخاب کن تا خداوند تو را نبیند و هر چه می خواهی گناه کن.
۴) وقتی عزرائیل(ع) برای گرفتن جان تو آمد او را از خود بران و هر چه می خواهی گناه کن.
۵) زمانی که مالک دوزخ تو را به سوی آتش می برد در آتش وارد مشو و هر چه می خواهی گناه کن.
 
جوان کمی فکر کرد و شرمنده شد و در برابر واقعیت های گفته شده چاره ای جز توبه نداشت.

منبع:باشگاه خبرنگاران جوان
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1664
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
جمعه 17 آبان 1392
نکته هایی از صحبت های حجت الاسلام قاسمیان در شب چهارم محرم :
 
*آدم جوری زندگی نکند که مردم بگویند لعنت بر پدر و مادرش، این از حقوق پدر مادر است که کاری نکند انسان که مردم لعنتشان کنند، آدم باید جوری باشد که مردم بگویند رحمت بر پدر و مادرش.
 
*باید به پدر و مادر احترام گذاشت و آنها را تکریم کرد، حتی در صورت شرک آنها.
 
*معلم کسی است که به شما مطالبی را آموخته است. بعضی ها همینطور به اساتیدشان ناسزا می گویند. معلم هم مانند پدر و مادر احترامش واجب است، این استاد توست. این احترام ها باید بازسازی شود.
 
*رهبر معظم انقلاب به واسطه همین احترام و اکرامی که به پدر و مادرشان کردند از نقطه عطفشان یاد می کنند و می گویند هر چه دارند از همان احترام و اکرام والدینشان است. می گویند ایشان قم بودند و مشغول به تحصیل و پدر ایشان حاج سیدجواد آقا چشمشان مشکل پیدا می کند و حضرت آقا برای نگهداری و کمک به مشهد می روند و همانجا درس را ادامه می دهند.
 
*کسی خدمت پیامبر اکرم(ص) بود و همیشه مادرش را روی شانه هایش این طرف و آن طرف می برد و تیمار می کرد، خدمت وجود نازنین پیامبر اکرم(ص) رسید و گفت: آیا من وظیفه ای که نسبت به پدر و مادرم دارم را انجام داده ام؟ پیامبر اکرم فرمودند: تو حتی اندازه یک قطره شیری که از مادرت مکیده ای و او به خاطر تو این شب را بیدار مانده کاری انجام نداده ای.
 
شما اگر آیات انفاق قرآن را ببینید، منظورش از انفاق، انفاق به نظام اسلامی است.نه این که یک حلب روغن بدهی، و فکر کنی چقدر کمک کردی به نظام اسلامی.
 
 
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1673
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 17 آبان 1392

 

حجت الاسلام شهاب مرادی در جمع عاشوراییان در اصفهان سخنرانی کرد. گلچین سخنان مطرح شده در این سخنرانی را در ادامه می خوانید.

*  رسم ما بر این است که برای تسلی دل بازماندگان عزیز از دست داده مشکی  بر تن کنیم، پس در عزای حسین(ع) نیز گام اول برای سرسلامتی به مولایمان  امام زمان(عج) پوشیدن لباس مشکی است. شما مادران نیز اگر می خواهید فرزندانتان  سالم بمانند آنان را محب و مشکی پوش حسین(ع) بار بیاورید.

* اگر بخواهیم به امام حسین(ع) کمک کنیم باید چه عملی انجام دهیم؟ ما  باید نگاهی حسینی به زندگی داشته باشیم، باید از دیدگاه حسین(ع) به زندگی  نگاه کنیم تا بتوانیم حساب و کتابی دقیق داشته باشیم.

* هر گاه میلی تو را از مسیر حق دور می کند افسار خودت را بگیر و بنشانش به پای موعظه خودت؛ بهترین کار این است که خودت واعظ خودت باشی؛ برای آنکه کمک به امام حسین(ع) داشته باشی بایستی دنیا را از نگاه او به نظاره  بنشینی نه با نگاه خودت و آنچه که خودت دوست داری توجیه کنی. اگر شهوت داری آن را با عقل مهار کن و اگر خشم داری آن را با سکوت درمان کن.

* روز اول که یک کارگری به مکانی برای کار کردن می رود اگر خوب کار کند و از دقیقه دقیقه وقتی که دارد درست استفاده کند مسلما صاحب کار برای روزهای بعد نیز از او استفاده خواهد کرد و مزدی تمام به او خواهد داد؛ بنابراین  از همان ابتدا باید برای حسین(ع) باشیم و برای او گریه کنیم تا مورد لطف و  عنایت ارباب قرار گیریم.

* این را یادمان باشد که امام حسین(ع) چه موقع کمک خواست آن موقع که  دیگر هیچ یاوری برایش باقی نمانده بود و حتی به اندازه یک نگین انگشتری بر  روی بدنش جای سالم باقی نمانده بود آن موقع بود که فریاد هل من ناصر ینصرنی حسین(ع) به آسمان بلند شد بنابراین باید به هوش باشیم برای حسینی رفتن و  حسینی زیستن گام اول این است که از دریچه نگاه حسین به زندگی مان طراوتی  دوباره بخشیم.

 

خبرآنلاین

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1557
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 17 آبان 1392

گروه های مسلح تروریستی ساعتی پیش حرم مطهر حضرت زینب (س) را هدف گلوله های خمپاره قرار دادند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران رسانه های سوری خبر دادند که گروه هاي مسلح و تروريست، ساعتي پيش با خمپاره حرم مطهر حضرت زينب كبري سلام الله عليها را هدف قرار دادند.
 
از چهار گلوله خمپاره شليك شده به سمت حرم مطهر، يك گلوله در داخل محوطه صحن حرم و يك گلوله هم به يكي از گلدسته ها اصابت كرد.
 
در اين حمله خمپاره اي، علاوه بر اسيب ديدن بخشي از حرم مطهر زينب كبري سلام الله عليها ، شماري از زوار آن حضرت زخمي شدند .
 
برخي از شاهدان شمار زخمي‌ها را ده و برخي ديگر تا 30 الی 40 نفر اعلام كردند.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1592
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 17 آبان 1392

امام زمان(عج)-مناجات محرمی

 

چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا

دل سرگشته کجا  وصف رخ یار کجا

قصۀ عشق من و زلف تو دیدن دارد

نرگس مست کجا همدمی خار کجا

سرّ عاشق شدنم لطف طبیبانه توست

ور نه عشق تو کجا این دل بیمار کجا

منّتی بود نهادی که خریدی ما را

رو سیه برده کجا میل خریدار کجا

هر کسی را که پسندی بشود خادم تو

خدمت شاه کجا نوکر سربار کجا

کاش در نافله ات نام مرا هم ببری

که دعای تو کجا عبد گنهکار کجا

مِهر من گر که فتد در دل تو می فهمم

شهد دیدار کجا دوریِ از یار کجا

به خدا چون دل زهرا(س) نگران است دلم

یک شه تشنه لب و لشگر بسیار کجا

کاش زینب (س)نرسد کوفه بدون تو حسین

زینب(س) خسته کجا کوچه و بازار کجا

یاد گیسوی رقیه(س) جگرم می سوزد

دست عباس (ع)کجا پنجۀ اغیار کجا

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1663
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 17 آبان 1392

امام زمان(عج)-مناجات محرمی

 

مَحرمِ غـم شـدم ای یار مـرا یاری كن

این دو ماه از دلِ ما خوب نگهداری كن

یـوسفانه خبـری پخش كـن از آمدنت

و مرا در پـیِ خود راهیِ بـازاری كـن

ظاهراً دستِ دعـایِ فرجِ مـن فلج است

بر نیاید که ز من کار، خودت کاری کن

ایـن مُحرّم بـرَس از راهِ درازِ فَـرَجَت

سینه را خالی از این قِصۀ تكراری كن

ای عـزادارترین صاحبِ ایـن بَزمِ عزا

کمی از لطف در این جمع عزاداری كن

نوحه ای دَم بده تا پایِ تو سینه بـزنیم

یا كه با روضۀ خود اشكِ مرا جاری كن

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1644
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 17 آبان 1392

امام زمان(عج)-مناجات محرمی

 

هزار شکر که از خون دل وضویی هست

لباس مشکی ما هست، آبرویی هست

بیا حسین بگو تا که ما به سر بزنیم

میان شاه و گدا، راه گفت و گویی هست

همیشه سنگ غمش را به سینه ام زده ام

خوشم برای شکستن مرا سبویی هست

دوباره چشم شما زخم میشود، دیر است

مرا ببین که به چشمت هنوز سوئی هست

مرا برای مُحَرم دوباره مُحرِم کن

مُنای کربُ بلا هست و آرزویی هست

مرا بِکُش به همان روضه های ناگفته

همیشه پیش شما، روضه ی مگویی هست

گمان کنم که نرسم به شام عاشورا

فقط برای همین چند شب، گلویی هست

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1648
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 17 آبان 1392

بخشی از منظومه عبدالله ابن الحسن علیه السلام

 

دارم از سوی خیمه می آیم

از هو الهوی خیمه می آیم

خیمه از نور تو لبالب بود

خیمه در جلوه های زینب بود

خیمه انگار خیمه رب بود

لیله القدر خیمه! زینب بود

خیمه یکباره طور سینا شد

هر که در خیمه بود موسا شد

ناگهان جلوه تو ماتم کرد

بیقرار تجلیاتم کرد

دیدمت که غریب و تنهایی

مصطفا و علی و زهرایی

حس نمودم عمو که فکر منی

بیقرار برادرت حسنی

حس نمودم که سخت بی تابم

حس نمودم که تشنه آبم

حس نمودم که من حسن شده ام

مثل بابا پر از محن شده ام

نور ممسوس ذات گردیدم

سفره دار صفات گردیدم

ای عمو از چه بی پر و بالی

تک و تنها میان گودالی

از چه گودال ، گود تر شده است

بدنت مثل رهگذر شده است

زخمهایت چه بیشماره شدند

رخت هایت چه پاره پاره شدند

وای عبایت بگو کجاست عمو

آن طرف روی نیزه هاست عمو

کشتی دلشکسته مادر

اینقدر دست و پا نزن آخر

دست و پا میزنی که سجده کنی

هی صدا میزنی که سجده کنی

شمر اینجا چه می کند ای وای

بی و سروپا چه می کند ای وای

حرمله آمده چکار کند

آمده باز افتخار کند؟

چقدر سنگ توی گودال است

چقدر سنگ این چه منوال است

خوب شد خواهرت در اینجا نیست

پیکرت زیر سنگ پیدا نیست

ای عموی غریب من پا شو

راهی خیمه های زنها شو

من مگر مرده ام عزیز خدا

من فدای تو می شوم حالا

رحمان نوازنی

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1651
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 17 آبان 1392

حضرت عبدالله بن الحسن(ع)

 

دستش از عمه كشید و بدنش می پیچید

زیر پایش عربی پیرهنش می پیچید

گِردبادی ز خیامی به نظر می آمد

گِردش انگار زمین و زمنش می پیچید

می دوید و سپهی دیده به او دوخته بود

و طنین رجزش تا وطنش می پیچید

نوجوان بود ولی صولت صفّینی داشت

چو غزالی ز كف صید ، تنش می پیچید

ز سر عمّامه و نعلین ز پایش وا شد

ذكر یا فاطمۀ بت شكنش می پیچید

تا تَه لشگر دشمن نَفَسش قدرت داشت

نعره اش در جگر پر مَحَنش می پیچید

دید اطراف عمو نیزه و شمشیر پر است

داشت گرد عموی صف شكنش می پیچید

ناگه از پردة دل كرد صدا وا اُمّاه

دستِ بُبریدۀ او دور تنش می پیچید

تیغ بر فرق سرش ، نیزه به پهلویش  خورد

نعرۀ حیدریِ یا حسنش می پیچید

جای جای بدنش خسته و بیراه شكست

دور خود دید كه زاغ  و زغنش می پیچید

سایه روشن شدنِ تیغ و سنان داد نشان

كه عمو نیزه ای اندر دهنش می پیچید

ناگهان گشت سرش بر سر یك نیزه بلند

داشت در خون ، عموی بی كفنش می پیچید

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1363
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 17 آبان 1392

 

دانلود صوت حاج  منصور ارضی

دانلود صوت حاج سعیدحدادیان

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــــــداحــــــى , ,
:: بازدید از این مطلب : 2426
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
جمعه 17 آبان 1392

خرافات ممنوع!

خرافات جمع خرافه، به معناي حديث باطل و دروغ و سخن بيهوده و ياوه و امري كه از واقعيت برخوردار نبوده مي‌باشد. بنابراين هر عقيده و رفتاري كه مبناي عقلي و ديني ندارد و نامعقول و بي اساس مي‌باشد، خرافه خواهد بود.

خرافه ويروس خطرناكي است كه اگر در هيئات و مجالس مذهبي راه پيدا كند، مضمحل كننده انديشه‌ی ديني و موهن مذهب خواهد بود.

دشمنان با استفاده از ابزار جهل جاهلان و سادگي ساده‌لوحان، سعي بر گسترش امور خرافي براي از بين بردن حقایق متقن و ارزشمند دینی دارند.

سرگرم شدن به امور خرافی نه تنها هيچ نتيجه مثبتي را به دنبال نداشته، بلكه آدمي را از اصل و حقيقت و هدف غایی خلقت و مقصد همه انبیاء «صلوات الله علیهم» غافل و منحرف مي‌كند و متأسفانه اين‌گونه امور در مجالس زنانه بيشتر و پررنگ تر ديده مي‌شود. به عنوان مثال می‌گویند: سفره امام حسن «علیه السلام» همه چيزش بايد سبز باشد، حتي ميوه و دست مال كاغذي آن والا نذر امام حسن «علیه السلام» درست نخواهد بود و با ترویج امور بی‌ریشه این چنین، ساعت ها انسان‌های پاک دل ساده لوح را در كوچه‌ها و خيابان‌ها براي پيدا كردن چيزهايي كه هيچ مبناي ديني و عقلي ندارد سرگرم مي‌كنند.

مستمعين و مجريان و گردانندگان هيئات و جلسات مذهبي بايد با شناسايي اين‌گونه امور و مشورت با عالمان ديني از امور خرافی كه به باورهاي حقيقي و واقعي مردم لطمه و آسيب جدي وارد مي‌كند و شيعيان را به عنوان انسان هاي خرافي معرفي مي‌كند، به شدت مبارزه كرده و نقشه‌هاي شياطين و شيادان و سودجويان را خنثي نمايند.

البته توجه به اين نكته لازم است كه بعضي از مخالفين مذهب تشيع، به نام مبارزه با خرافه و دل سوزي براي اسلام، تلاش مي‌كنند تا حقایق و مباني متقن و مستحكم تشيع را كه چيزي جز حقيقت اسلام ناب نمی‌باشد، خرافي جلوه داده و مانع گسترش آن شوند و بايد دانست كه بهترين راه مبارزه با خرافات، شجاعت و آگاهي بخشي و تلاش و كوشش در جهت بالا بردن سطح شناخت و معرفت آحاد جامعه مي‌باشد؛ چرا كه امور خرافي نوعاً در محیط و فضايي رشد قارچ گونه دارند كه جهل و ناداني بر آن حاكم باشد.

(رساله شور و شعور توسط حجت الاسلام جعفر صالحان تدوين شده است)

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1438
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 17 آبان 1392

اصول باقی و پابرجای قیام حسین (ع)

ادوارد براون (مستشرق معروف انگليسي): آيا قلبي پيدا مي شود كه وقتي درباره كربلا سخن مي شنود، آغشته با حزن و الم نگردد؟ حتّي غير مسلمانان نيز نمي توانند پاكي روحي را كه در اين جنگ اسلامي در تحت لواي آن انجام گرفت انكار كنند.

فردريك جمس (اندیشمند غربی): درس امام حسين(ع) و هر قهرمان شهيد ديگري اين است كه در دنيا اصول ابدي و ترحّم و محبّت وجود دارد كه تغيير ناپذيرند و همچنين مي رساند كه هر گاه كسي براي اين صفات مقاومت كند و بشر در راه آن پافشاري نمايد، آن اصول هميشه در دنيا باقي و پايدار خواهد ماند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1434
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 16 آبان 1392

طفلان حضرت زینب(س)

 

به نام نامی زینب که آیت العظمی است

قسم به نام عقیله که علم الاسماست

بلند مرتبه بانوی فاطمی علی

تمامی وجناتش تمامی مولاست

غلامزادۀ ایلش قبیلۀ مجنون

کنیزه خادمه هایش عشیرۀ لیلاست

نفس نفس نفهاتش چکامه ای شیوا

وحرف حرف کلامش قصیدۀ غراست

قلم چگونه نویسد که خامی محض است

کلام پخته ی عمان بخوان که روح افزاست

زنی که دست خدا را در آستین دارد

زنی که یک تنه مرد آفرین کرببلاست

برای آل عبا بوده واجب التعظیم

حسین فاطمه احمد حسن علی زهراست

عقیله ای که عقول از مقام او حیران

فهیمه ای که فقاهت ز فهم او رسواست

ندیده سایۀ او را نگاه همسایه

اگرچه مدت سی سال پیش این دریاست

ندیده سایۀ او را مدینه یا مکه

که شهر در قرق چند حضرت سقاست

نسیم هم نوزد سمت چادرش حتی

که این حریم حریم فرشته های خداست

نه خاک بر دهنم رخصتی فرشته نداشت

مقام چادر خاتون فاطمه بالاست

هزار مرتبه شوید دهان به مشک جبریل

هنوز بردن نامش برای او رویاست

ز مادحین بزرگی این سرا مریم

ز واصفین بلندی این حرم عیسی ست

رکاب ناقه که سر قفلی علمدار است

ستون خیمه که قلب خیام عاشوراست

پناهگاه تپش های خستۀ سجاد

امام هاشمیان و شفیعه فرداست

اگر حسین در اعماق سینه ها جاریست

اگر حسینیه ای در تمامی دلهاست

ولی حسین خودش زینبیه ای دارد

که در تمامی افلاک بیرقش بر پاست

رسید ظهر دهم فصل اوج غم اما

میان خیمه خود مانده وز دلش غوغاست

اگر چه پای به پای برادرش رفته بود

اگرچه بانوی غمگین خیمۀ شهداست

اگرچه بر سر بالین هر شهیدی بود

اگر چه شاهد رزم اهالی دریاست

چقدر پیکر خونین بدست آورده

چقدر چادرش از خون لاله ها زیباست

کنار پیکر اکبر که زودتر آمد

اگر نبود حسینش چگونه بر میخواست

میان خیمه نشسته ز دور میشنوند

خروش تازه جوانهای خود که بی همتاست

دو شیر زاده ی او در کشاکش رزمند

و در حوالی آوردگاه طوفانهاست

گرفته اند تمامی پهنه را با تیغ

شنید و گفت رجزهایشان عجب گیراست

و با شمارش تکبیرهای عباسش

گرفته است که تعداد ضربۀ آنهاست

پس از برادرش آهسته میکشد تکبیر

و گاه گاه بگوید برادرم تنهاست

کمی گذشت خروشی دگر نمیشنود

نوای تازه جوان ها به جای آن برخواست

میان خیمه خود مانده و نمیشنوند

بغیر ناله که از سمت نیزه ها پیداست

بغیر خنده و صوت اصابت صد تیر

بغیر هلهله هایی که در دل صحراست

هنوز مادرشان گوش می کند اما

نمی رسد به جز آهی که بر لب سقاست

صدا صدای نفس های مانده در سینه است

صدای چرخش شمشیرها و مرکب هاست

میان آن همه فریاد و ناسزا فهمید

برای بردن سرها به نیزه ها دعواست

غروب بود و میان خیام میگردید

که دید خیمه سرخی که خیمه شهداست

قدم گذاشت به آنجا که پیکر شهداست

میان آنهمه تنهای بی سر خونین

کنار پیکر اکبر که اربا اربا است

شناخت پیکر زخمی سروهایش را

اگرچه سر ز تن چاک خورده جداست

هنوز گرم تماشای کودکانش بود

که دید شعله آتش ز خیمه ها برخواست

حرم اسیر حرامی و مادری می دید

که زلف تازه جوانهای او ز نیزه رهاست

 

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1446
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 16 آبان 1392

طفلان حضرت زینب(س)

 

عشق زینب با برادر جلوه ای دیگر گرفت

عشق بازی را به رسم عاشقی از سر گرفت

در مدار حق پرستی کو یکی زینب شناس

در مقام بندگی احراز از کوثر گرفت

سکۀ عشق و محبت را به نام خویش زد

زانکه از مریم مقام قرب ، بالاتر گرفت

چادرش نور حجاب نه فلک تامین کند

کی تواند دست دشمن از سرش معجر گرفت

حجر اسماعیل را در کربلا احداث کرد

او که با قربانیانش سبقت از هاجر گرفت

گیسوی نوباوگان را شانه با لبخند زد

وقت رزم کودکان امداد از حیدر گرفت

تا نکاهد گوهر صبرش به میدان عمل

در حرم دست توسل سوی پیغمبر گرفت

با شجاعت ، با شهامت ، با وقار آمد به پیش

گرد غربت را به کلی از رخ دلبر گرفت

مادری را کرد ثابت ، خواهری را داد اوج

سر ، فرو افکند و باران از نگاه تر گرفت

یاد ابراهیم داد اینگونه قربانی دهند

امتحان داد اول و راه حرم آخر گرفت

تا به مرگ کودکانش مطمئن گردد ز رزم

مادر رزمندگان در خیمه ای سنگر گرفت

عون از شهد شهادت ناگهان سیراب شد

با همان بال و پر خونین ، به جنت پر گرفت

چون در آن میدان محمد شد حماسه آفرین

نعرۀ تکبیر عباس دلاور سر گرفت

بار دیگر حمله ای با رمز یا زینب نمود

ساعتی نگذشت ، در خون ، ذکر یا مادر گرفت

لاله و آلاله پرپر ، پیش چشم باغبان

سوی گلزار شهیدان هر دو را در برگرفت

باز هم زینب نیامد دیدن این کشته ها

پیش گهواره زبانی با علی اصغر گرفت

تا حسینم را نبینم در حرم خجلت زده

خویش را گم می کنم ، شاید ره دیگر گرفت

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1560
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه