ما از فقر دنیا سخت می ترسیم که نکند در آینده، فرش خانه ام حصیر یا گلیم شود ؛ سفره ام نان خالی شود ؛ لباسم پارچه ی کرباس شود؛ از تصور آن وحشت می کنیم و برای همین، روز و شب می دویم که تأمین آتیه کنیم. امّا یک هزارم این ترس را از فقر آخرت نداریم!
از خانه ی آخرتمان خبر داریم ؟
ما اصلاً نمی اندیشیم و نمی هراسیم که: نکند بعد از مرگ در اثر کمبود حسنات و فراوانی سیّئات خانه ام آتش باشد، خوراکم، ضریع* و زقّوم و آبم حمیم و غِسلینِ جهنّم و پوشاکم، قَطِران و مقطّعات النیّران باشد. همانگونه که قرآن می گوید: « وَ تَری المُجرمینَ یومئذٍ مُقرّنینَ فی الاصفادِ سرابیلُهم مِن فُزذان و تَغشی وجوههمُ النّارُ؛1 «لیسَ لهم طعامٌ إلاّ مِن ضریعٍ لا یِسمِنُ ولا یُعنی مِن جوعٍ»؛2 «ثمّ إنّکم أیّها الضّالّون المکذّبون لآکِلونَ مِن شَجرٍ مِن زَقومٍ فَمالؤنش مِنها البُطونَ»؛3 چرا ما از این آیات بینات نمی لرزیم؟ چرا به فکر آتیه می افتیم؟!شاید ما اصلاً زندگی آخرت را زندگی نمی دانیم؛ آنگونه که منافقان نمی دانستند و می گفتند:«لا تنفِروا فِی الحَرّ»آتش جهنّم باورشان نشده بود متاسفانه. این طرز تفکّر کم و بیش در ما هم پیدا شده است که خودمان را در آن عالم، محتاج به خانه و فرش و خوراک و پوشاک نمی دانیم. با اینکه قرآن حیات واقعی را منحصر به حیات اخروی می داند و زندگی دنیا را بازیچه ی کودکانه ای به حساب می آورد و می گوید: «وَ ما هذه الحیاةُ الدّنیا إلاّ لهوٌ و لَعِبٌ و إنّ الدّارَ الآخرةَ لَهِیَ الحیوانُ لو کانوا یعلمون»؛