یک سری از برنامههای به ظاهر خوب که امروزه در اکثر رسانههای دنیا دیده میشود برنامههایی هستند که سعی میکنند به انسانها یک نوع آرامشِ دروغین و ساختگی بدهند و اصطلاحاً واکسنِ آرامش و بیخیالی به آنها تزریق کنند. اینها سعی میکنند روحیۀ انسانها را شبیه حیوانات و چهارپایانی کنند که بیخیال کمال، و راضیِ به وضعیت خود هستند.
* آن چیزی که نمیگذارد انسان احساس بیقراری را در فطرت خود ببیند، راضی شدن به این دنیایِ ناچیز و یا بیتوجهی به پیام پیامبران است. خداوند میفرماید: «محققا کسانى که امید و انتظارى به روز دیدار ما ندارند و به زندگى دنیا راضى و دلهایشان به همان مادیات پست آرامش یافته، و نیز کسانى که از آیات ما غافلند؛ إِنَّ الَّذِینَ لَا یَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَ رَضُواْ بِالحَْیَوةِ الدُّنْیَا وَ اطْمَأَنُّواْ بهَِا وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ ءَایَاتِنَا غَافِلُون»(یونس/7)
* امام صادق(ع) میفرمایند: «دلِ انسان در سینۀ او تکان میخورد و بی قرار است، حق را میخواهد و در پیِ حقیقت است، وقتی به آن رسید اطمینان و قرار پیدا میکند؛ إِنَ الْقَلْبَ لَیَتَجَلْجَلُ فِی الْجَوْفِ یَطْلُبُ الْحَقَّ فَإِذَا أَصَابَهُ اطْمَأَنَّ وَ قَر(کافی/2/421) پس انسان تا وقتی به حقیقت نرسد بیقرار است مگر اینکه دستگاه قلب او مرده باشد و خوب کار نکند.
* کسی که بیتاب و تشنۀ این نیست که تغییر، تحول و تکاملی پیدا کند، هنوز قدم اول را برنداشته است و هنوز آمادگی ندارد که دین به او عرضه شود و اگر دین به او عرضه شود تصور میکند که میخواهند دین را به او تحمیل کنند. کسی که با این بیقراری شروع کند، دیگر برای دینداری کردن سرِ خدا منت نخواهد گذاشت.
* مادران، معلمان و مربیان محترم باید از حدود 7 تا 14 سالگی این سؤال را برای بچهها ایجاد کنند که «ما برای چه به این دنیا آمدهایم؟ این دنیا برای ما کافی نیست» من از مربیان محترم خواهش میکنم قبل از اینکه این بیقراری را در کسی ایجاد کنند برای او از ارزشها حرف نزنند، چون او احساس میکند که ارزشها را میخواهند به او تحمیل کنند. وقتی با کسی قبل از احساس بیقراری از قرارگاه ارزشها حرف بزنی پس میزند.
* درست است که احساس بیقراری اولین قدم در تزکیه است اما این احساس باید تا پایان مسیر ادامه داشته باشد. «موجیم که آسودگیِ ما عدم ماست» انسان به هر مرتبهای که میرسد بی قرارِ رسیدن به مرتبۀ بالاتر است. آدمهای خوبی هم که به وضعیتِ خودشان راضی میشوند و دیگر این بیقراری را ندارند، در واقع دچار عُجب شدهاند و عُجب هم شبیه کفر است.
* این بیقراری هیچگاه بیپاسخ نمیماند و هیچوقت آزار دهنده نیست، و حتی تعادل بخش و آرامش دهنده هم هست. برعکس، آن آرامش کاذب تلقینی و تکامل گریز، به مرور آرامش انسان را نابود میکند و اعصاب آدم را بهم میریزد. این بیقراری اگر در محضر پروردگار باشد انسان در آغوش گرم پروردگار قرار خواهد یافت.