داستانی زیبا از امام زمان (عج)

میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 37
:: باردید دیروز : 258
:: بازدید هفته : 2235
:: بازدید ماه : 7567
:: بازدید سال : 45342
:: بازدید کلی : 648826
نویسنده : گمنام
جمعه 16 خرداد 1393

محمد بن على علوى حسنى - كه از شيعيان ساكن مصر بود - مى گويد: گرفتار مشكلى بزرگ شدم و از اين امر اندوهگين شدم، زيرا از من نزد حاكم مصر؛ احمد بن طولون، بدگويى كرده بودند. از ترس جانم به بهانه حج از مصر خارج شدم.

پس از اتمام حج از حجاج به عراق رفتم، حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) را زيارت كرده و به قبر شريفشان پناهنده و متوسل شدم همانجا مجاور شدم و جرات بازگشت به مصر را نداشتم، زيرا حاكم مصر مردى سخت گير و ظالم بود. پانزده روز تمام در گرماى تابستان شب و روز مشغول دعا و تضرع بودم.

عصر جمعه اى در حالت خواب و بيدارى امام زمان (عج) را زيارت نمودم. ايشان با كمال لطف و مرحمت فرمود:پسرم! از فلانى مي ترسى؟

عرض كردم: آرى آقا جان! مى خواهد مرا بكشد به همين خاطر به شما پناه آوردم و به خاطر قصد سوئى كه دارد، از او شكايت دارم.

امام (ع) فرمود: چرا به طريقى كه انبياء گذشته (عهنگامى كه دچار مشكلى مى شدند، بدان روش دعا مى كردند و خداوند اندوهشان را برطرف مى ساخت، به درگاه پروردگار خويش و پروردگار پدران خويش دعا نمى كنى؟ 

عرض كردم: آن دعا چيست؟

فرمود: همين شب جمعه بعد از اينكه غسل كردى و نماز شب را ادا نمودى، سجده شكر بجاى آور، آنگاه دو زانو بشين و اين دعا را بخوان.آنگاه دعايى برايم خواندند، تا شب پنج شنبه پنج شب ديگر در همان حالت خواب و بيدارى به همان وقت به زيارت حضرت (ع) مشرف مى شدم، و ايشان همين سخن و همين دعا را تكرار مى فرمودند، تا اينكه كاملا آن را حفظ كردم.

فرداى آن شب كه جمعه بود پس از غسل و تطهير لباس و استعمال عطر، نماز شب را ادا نموده و همانطور كه فرموده بودند پس از سجده شكر دو زانو نشستم و همان دعا را خواندم.عصر جمعه دوباره توفيق تشرف يافتم.

حضرت (ع) فرمود: اى محمد! دعايت مستجاب شد و دشمنت همان كه از تو نزد او احمد بن طولون بدگويى كرده بود، هنگامى كه دعايت به پايان رسيد، كشت!صبح هنگام آخرين زيارت را به جاى آوردم، و با اباعبدالله الحسين (عليه السلام) ودا كرده و به طرف مصر به راه افتادم.

پس از عبور از اردن، در راه مصر مردى را ديدم كه در مصر همسايه من بود. او مرد مومنى بود. وقتى از اوضاع مصر پس از خروجم پرسش نمودم، تعريف كرد كه چگونه احمد بن طولون دستور داده او را دستگير كرده و گردن بزنند و بدنش را به نيل بيفكنند.بعدها معلوم شد كه بنا به قول جمعى از بستگان و برادران شيعه - قتل او درست در همان لحظه كه من از دعا فارغ شده بودم صورت گرفته بود.

 

 پی نوشت :

 مهج الدعوات، ص 334 و 335، ادعيه الامام العسكر؛ بحار الانوار، ج 51، ص ‍ 307.




:: بازدید از این مطلب : 1193
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه