روی عن الحسینبنعلی(علیهماالسلام) قال: الِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ لِعَبْدِهِ أَنْ یُسْبِغَ عَلَیْهِ النِّعَمَ وَ یَسْلُبَهُ الشُّکْر.(بحارالأنوار، ج 75، ص 117)
این روایت از امام حسین(ع) نقل شده است که حضرت فرمودند: استدراج از ناحیه خداوند نسبت به بندهاش، به این معنا است که خدا نعمتی را به سمت بنده میفرستد و سرازیر میکند و از آن طرف، شُکر را از او میگیرد.
معنای «استدراج»
در این روایت بحثی راجع به استدراج داریم که یکی از دلایل گرفتاریهای انسان را دربر دارد. امام حسین در این روایت، استدراج را معنا میکنند که گاهی خدا به بندهاش نعمت میدهد، ولی از آن طرف بنده، شکر نعمت را به جا نمیآورد؛ این به خاطر آن است که خداوند حالت شکرگزاری را از بنده سلب کرده است.
چرا «استدراج»؟!
اینجا سؤال پیش میآید که چرا خدا چنین میکند و حال شکر را از بندهاش میگیرد؟ او که نعمت را به بنده میدهد، توفیق شکر را هم به او بدهد! یعنی چه که او نعمت را بدهد ولی توفیق شکر را از او بگیرد؟ چرا خدا توفیق شکر را از بندهاش میگیرد تا او نتواند شکر نعمت را بهجا آورد؟ اصلاً چهطور میشود که خدا با بندهاش چنین میکند؟
ناشکریِ انواع نعمتها
در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که(بحارالأنوار، ج 5، ص 217)گاهی خدا به بندهاش نعمتی را میدهد، او هم آن نعمت را در راه معصیت خرج میکند و با آن گناه میکند.
منظور از نعمت هم در این روایت فقط پول نیست؛ چشم، گوش، دست، پا و تمام قوای انسانی، نعمتهایی است که خدا به انسان داده است. نعمت، فقط پول و اسکناس نیست! چشمهایتان را باز کنید و نعمتهایی را که خدا داده است، بشناسید! نعمت، متصله و منفصله دارد که تمام سرتاپای انسان و آن چیزهایی که متعلق به او است را در بر میگیرد، این یعنی اینکه «ای انسان! همه وجودت و متعلقات وجودت، نعمتهای خداوند است». اگر انسان نعمتی را در راه حرام مصرف کند و گناه کند، خدا به او مهلت میدهد تا استغفار کرده و از این گناهها توبه نماید!
استدارج راهی به سوی «کفر»
این چیزهایی که من میگویم، متن روایت امام صادق است. چون خیلی فرصت ندارم، همه روایت را نمیخوانم. آیه قرآن هم این مطالب را دارد و میفرماید: «إِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً»(سوره مبارکه آلعمران، آیه 178) خدا مهلت میدهد تا ببیند آیا تو استغفار میکنی یا نه! اگر استغفار کردی مسئلهای پیش نمیآید، اما اگر استغفار نکردی، خدا نعمتش را تجدید میکند؛ یعنی نعمت را دوباره به تو میدهد. اینجا دیگر تو توفیق سپاس و شکر نعمت نداری و در حقیقت، خدا این توفیق را از تو سلب کرده است. این بیحساب نیست که خدا به بندهای از بندگانش نعمت میدهد و در عین حال، توفیق شکر را از او سلب میکند.
وقتی بنده گناه کرد و بهجای عقاب، نعمتهایش زیاد شد، کمکم با خودش فکر میکند که چرا اینهمه گناه میکند ولی هیچ اتفاقی نمیافتد؟! نکند خبری نیست؟! اصلاً شاید حلال و حرامی، نعوذبالله در کار نیست! از اینجا است که انسان به وادی کفر کشیده میشود.
چرا وضع کفار خوب است؟!
خود شما هم دارید میبینید که کفار وضع مادی شان خوب است؛ این به خاطر همین مسئله استدراج است. اگر کسی بگوید: کفار با توجه به اینکه اینهمه گناه و فجور میکنند، چرا باز هم وضعشان خوب است؟ جوابش این است که خداوند آنها را مبتلا به استدراج کرده و توفیق شکر را از آنها گرفته است. این به ضرر آنها است.
ریشه گرفتاریهای مسلمین
مسلمانها هم از این جهت مانند کفار هستند که اگر نعمت به آنها برسد و آن را در راه غضب الهی مصرف کنند، خدا برای توبه به آنها مهلت میدهد، اگر توبه کردند که هیچ، وگرنه توفیق شکر از آنها سلب شده و دچار استدراج میشوند. گرفتاریهای ما هم از همینجا نشأت میگیرد که ما نعمتها را، نعوذبالله در راه گناه صرف میکنیم و بعد مبتلا به انواع گرفتاریها میشویم تا بیدار شویم و استغفار کنیم. این گرفتاریها نیز، پسگردنیهایی است که خدا برای باز شدن چشم بندهاش میزند که بنده بگوید: خدایا غلط کردم که نعمتت را در بیراهه خرج کردم!
حال اگر نعمت را در مسیر غضب الهی خرج کردیم و وقتی هم که خدا برای بیدار شدنمان ما را به گرفتاریها مبتلا کرد، باز هم چشمهایمان باز نشد و توبه و استغفار نکردیم، اینجا است که دچار استدراج شده و نعوذبالله به وادی کفر کشیده میشویم.
آیت الله مجتبی تهرانی